Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
View
Инсайдер UA
Инсайдер UA
View
Nairaland Pulse | News
Nairaland Pulse | News
View
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
View
Инсайдер UA
Инсайдер UA
View
Nairaland Pulse | News
Nairaland Pulse | News
View
مخفیگاه avatar

مخفیگاه

این همه تقلاها و جدال‌های فکریِ ما چه بهایی خواهد داشت ، اگر محبت در دل‌هایمان نقصان گیرد؟ (کانت)
.
.
تبلیغات: @makhfigah_tablighat
.
.
.
.
کانال فرهنگی مخفیگاه هیچ صفحه دیگری ندارد .
ادبیات
فلسفه
هنر
موسیقی
تاریخ و معرفی کناب
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateMay 19, 2025
Added to TGlist
Sep 06, 2024
I own this channel
History of changes

Statistic of Telegram Channel مخفیگاه

More details

Subscribers

72 128

24 hours
10%Week
110-0.2%Month
583-0.8%

Citation index

50

Mentions2Shares on channels0Mentions on channels2

Average views per post

4 216

12 hours2 9830%24 hours4 2160%48 hours7210%

Engagement rate (ER)

6.02%

Reposts139Comments0Reactions115

Engagement rate by reach (ERR)

5.85%

24 hours0%Week
0.15%Month
1.07%

Average views per ad post

1 726

1 hour69039.98%1 – 4 hours30717.79%4 - 24 hours4 162241.14%
More details
Connect our bot to the channel to find out the gender distribution of this channel's audience.
Total posts in 24 hours
4
Dynamic
2

Records

06.09.202423:59
76.5KSubscribers
25.04.202523:59
1600Citation index
06.02.202523:59
5.4KAverage views per post
06.02.202517:18
5.4KAverage views per ad post
02.03.202501:33
34.40%ER
07.02.202517:18
7.23%ERR

Growth

More details
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
OCT '24JAN '25APR '25
More details

Popular posts مخفیگاه

All posts
18.05.202520:13
وقتی تحصیل کرده هستید که بتوانید تقریبا هر حرفی را بشنوید بدون آنکه عصبانی شوید یا اعتماد به نفستان را از دست بدهید!

#رابرت_فراست


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
13.05.202520:27
موقعیت اجتماعی تو را به جایی نمی‌رساند.
اگر قصد تو خودنمایی برای آدم‌های سطح بالاست، آن را فراموش کن. آن‌ها در هر صورت تو را تحقیر خواهند کرد. و اگر برای آدم‌های سطح پایین است، باز هم فراموشش کن. آنها فقط به تو غبطه خواهند خورد. موقعیت اجتماعی، تو را به جایی نمی‌رساند. فقط داشتن قلبی مهربان به تو اجازه می‌دهد که در موقعیتی برابر میان همه آدم‌ها جایی به دست آوری ...

#میچ_آلبوم
کتاب: سه شنبه ها با موری


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
16.05.202516:43
من وقتی هوس چیزی بکنم، می‌دانی چه می‌کنم؟ آنقدر از آن چیز می‌خورم تا دلم را بزند و دیگر هیچ‌گاه فکرش را نکنم، یا اگر هم فکرش را کردم حال استفراغ به‌من دست بدهد. وقتی بچه بودم، مرده‌ی گیلاس بودم. زیاد هم پول نداشتم و نمی‌توانستم یک دفعه مقدار زیادی بخرم، به‌طوری که هر وقت گیلاس می‌خریدم و می‌خوردم باز هوسش را می‌کردم. روز و شب فکر و ذکری به جز گیلاس نداشتم و به راستی که از نداشتن آن در رنج بودم. تا اینکه یک روز عصبانی شدم یا خجالت کشیدم، درست نمی‌دانم. فقط حس کردم که در دست گیلاس اسیرم. و همین خود، مرا مضحکه‌ی مردم کرده بود. آن وقت چه کردم؟

یک شب پاشدم و پاورچین پاورچین رفتم جیب‌های پدرم را گشتم، یک مجیدیه‌ی نقره پیدا کردم و آن را کِش رفتم و صبح زود به‌ سراغ باغبانی رفتم. یک زنبیل گیلاس خریدم، در خندقی نشستم و شروع به خوردن کردم. آنقدر خوردم و خوردم و هی خوردم تا شکمم باد کرد. لحظه‌ای بعد معده‌ام درد گرفت و حالم به‌هم خورد... آره ارباب، هی استفراغ کردم و کردم، و از آن روز به بعد دیگر هوس گیلاس در من کشته شد؛ به‌ طوری که دیگر تاب دیدن عکس گیلاس را هم نداشتم. نجات پیدا کرده بودم. نگاهشان می‌کردم و می‌گفتم: «دیگر احتیاجی به شما ندارم!» بعدها همین کار را با شراب و توتون هم کردم. البتّه شراب می‌نوشم و سیگار هم می‌کشم، ولی هر وقت دلم خواست ترکشان می‌کنم و دیگر هوس بر من چیره نیست. برای وطن نیز به‌همین ترتیب. هوس وطن خیلی کردم و تا گلو خود را در آن فرو بردم، تا آخر دلم به‌ هم خورد و از شرّ آن نیز خلاص شدم.

#نیکوس_کازانتزاکیس
کتاب: زوربای یونانی
ترجمه: محمد قاضی



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
16.05.202520:54
این واقعیت که سوگ بسیار طولانی است، نشان‌دهنده‌ی بی‌کفایتی نیست، بلکه دلالت بر عمق روان دارد ...

#دونالد_وینیکات (روانکاو انگلیسی)


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
29.04.202520:27
انسان یگانه مخلوقِ نگران روی زمین است:

نگرانِ زندگی ، بیمناک از آینده ، ناخشنود از لحظه ‌ی حال ، ناتوان در حل مسئله ‌ی مرگ و عاجز از رسیدن به آرامش ...

#لویس_تامِس
کتاب: گفته‌ها و خوانده‌ها


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
Reposted from:
شکیبا رحمانی/روزنگار avatar
شکیبا رحمانی/روزنگار
04.05.202506:34
در ستایش تکرار

هر صبح که بیدار می شوم، دلم می خواهد روزم شبیه روزهای قبل باشد. چای را به همان روش همیشگی دم کنم و هنگام انجام دادن کارهای ضروری، پادکست گوش بدهم. خیابان های منتهی به محل کارم پر از آدم های معمولی باشند و میوه فروش وانتی در مسیرم، مثل همیشه، سعی کند مردم را مجاب کند که بهترین و ارزان ترین پرتقال های دنیا را دارد.
من دوست دارم در نقطه ی امنم زندگی کنم و بر خلاف نصیحت های اساتید توسعه ی فردی تا جاییکه بتوانم در آن باقی بمانم.
تکرار برای من نه تنها ملال آور نیست بلکه مانند ریتم آرام یک موسیقی بی کلام است. هیجان ها و تغییرات بزرگ برایم اهمیتی ندارند و اگر به دنبال تغییر باشم‌، آن را در جزئیات کوچک زندگی مانند طعم متفاوت چای یا پیاده روی در مسیری تازه، پیدا می کنم.
21.04.202520:08
فوئرباخ: تعلیم غذا دارای اهمیت اخلاقی و سیاسی بزرگی است. غذا تبدیل به خون می‌شود و خون تبدیل به قلب و مغز و افکار و مایه‌ی تشکیل نفس ...

می‌خواهید وضع ملت را بهبود بخشید؟ عوض سخنان پرشور بر ضد گناه ، غذای بهتری به آنان بدهید. آدمی آن چیزی است که می‌خورد.

#رابرت_سالومون
کتاب: فلسفه اروپایی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
25.04.202520:35
هر آدمی غم‌های پنهان خودش را دارد که دنیا از آنها بی‌‌خبر است؛ و اغلب ما یک نفر را بی‌عاطفه می‌خوانیم، در حالی‌که او فقط غمگین است.

#هنری_وادزورث‌_لانگفلو


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
19.05.202520:26
تقلا و اضطراب ، خمیره ی اصلی زندگی اکثر انسانها است. اما اگر تمامی آمال انسان به سرعت برآورده میشد، وی زندگی خود را صرف چه میکرد؟ با زمان و فرصت خود چه میکرد؟
 
اگر جهان بهشتی مملو از نعمت و التذاذ و آسایش می بود، سرزمینی با جوی های شیر و عسل، آنجا که هر مجنونی لیلی خود را بی دردسر و به سهولت می یابد، مردمان یا از کسالت و یکنواختی دق می کردند و یا خود را حلق آویز میساختند، یا آن اندازه جنگ و جنایت و کشتار به راه می افتاد که عاقبت بشر رنجی به مراتب بیش از آنچه اکنون باید از دست طبیعت متحمل شود بر خود روا میداشت.

#آرتور_شوپنهاور
کتاب: جهان و تأملات فیلسوف



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
Post media background
Post media
15.05.202520:11
فرزانه ترین مردانِ همه‌ یِ روزگاران درباره‌ی زندگی یکسان داوری کرده‌ اند: "زندگی به هیچ نمی‌ ارزد"

و همیشه و همه جا همین آوا از دهانِشان شنیده شده است ...

#فریدریش_نیچه
کتاب: غروب بت ها
____

(عکس: پرتره‌ نیچه اثرِ نقاش بزرگ نوروژی ادوارد مونک، سال ۱۹۰۶ میلادی)


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
24.04.202518:12
وقتی بچه هستی برای این‌ که پیرو جمع نباشی با این جمله به تو حمله می‌کنند: “اگه همه از بالای پل بپرند پایین، تو هم باید بپری؟”

ولی وقتی بزرگ می‌شوی ناگهان متفاوت بودن با دیگران جرم به حساب می‌آید و مردم می‌گویند “هی. همه دارن از روی پل می‌پرن پایین، تو چرا نمی‌پری؟”

#استیو_تولتز
کتاب: جزء از کل
ترجمه: پیمان خاکسار


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
Post media background
Post media
05.05.202519:34
نیاز دارم که اطرافیانم ساکت باشند. نیاز دارم که همه موجودات در سکوت فرو روند ، تا غوغای درون قلب من نیز پایان یابد ...

#آلبر_کامو
کتاب: یادداشتها


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channe
01.05.202520:02
مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می‌ریزند و از آن غولی به وجود می‌آورند و بعد هم نام آن را می گذارند جبر و تقدیر ...

#اولیور_هانبز


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
26.04.202519:46
تا حالا یه سوزن توی تخت خوابت گم کرده­‌ای؟ شک همون­‌قدر ذهن آدم رو آزار می‌ده ...

#فلن_اوبراین
کتاب: سومین پلیس


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
22.04.202520:19
#حکایت

روزی مردی قصد سفر کرد. پس خواست پولش را به شخص امانت داری بدهد، به نزد قاضی شهر رفت و به او گفت: به مسافرت می روم، می خواهم پولم را نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو پس بگیرم.

قاضی گفت: اشکالی ندارد پولت را در آن صندوق بگذار. پس مرد همین کار را کرد. وقتی از سفر برگشت، نزد قاضی رفت و امانت را از وی خواست. قاضی به او گفت: من تو را نمی شناسم.! مرد شاکی شد و به پیش حاکم شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد. حاکم گفت: فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که در حال صحبت هستیم تو "وارد شو" و امانتت را بگیر.
روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد، حاکم به او گفت: من در همین ماه به "حج" سفر خواهم کرد و می خواهم امور سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جز امانتداری ندیده ام.! در این وقت صاحب امانت داخل شد و گفت: ای قاضی من نزد تو امانتی دارم. پولم را نزد تو گذاشته ام. قاضی گفت: این کلید صندوق است، برو خودت پولت را بردار.

بعد از دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم صحبت کنند. حاکم خندید و گفت: ای قاضی امانت آن مرد را از تو پس نگرفتیم مگر با وعده دادن کشور ، حالا اگر کشور را به تو بسپارم با چه چیزی آن را از تو پس بگیریم؟ حاکم او را زندانی و از کار برکنار نمود و او را مجبور کرد تمام اموالی را که از مردم دزدید به آنها پس دهد ...


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
Log in to unlock more functionality.