25.04.202508:33
📚 زبان زنانه در سینما: پژوهشی با رویکرد مطالعات فرهنگی (۱۴۰۴)
▪️ (فهرست و مقدمۀ کتاب)
✍🏻 شیما بحرینی
🔗 نشر کرگدن
#️⃣ #کتاب #زبان_و_جنسیت
▪️ (فهرست و مقدمۀ کتاب)
✍🏻 شیما بحرینی
🔗 نشر کرگدن
#️⃣ #کتاب #زبان_و_جنسیت
13.04.202518:12
💰نرخنامهٔ ترجمه ۱۴۰۴ (نیمسال اول)
▪️مطابق با قانون کار ایران و با درنظرگرفتن ساعت کار روزانهٔ مترجمان
این نرخنامه هر شش ماه یکبار (اواخر فروردین و مهر) متناسب با شرایط بازار و تورم بهروزرسانی میشود.
©️ از: کانال مترجمشدن
#️⃣ #ترجمه #مترجمی
▪️مطابق با قانون کار ایران و با درنظرگرفتن ساعت کار روزانهٔ مترجمان
این نرخنامه هر شش ماه یکبار (اواخر فروردین و مهر) متناسب با شرایط بازار و تورم بهروزرسانی میشود.
©️ از: کانال مترجمشدن
#️⃣ #ترجمه #مترجمی
03.04.202517:11
🍁 مترجم یا ویراستار فنی؟
✍🏻 فردین علیخواه:
بیایید وضعیتی را تصور کنیم. قابلیتهایی در هوش مصنوعی ایجاد شده است که صفر تا صد ترجمهٔ متن را انجام میدهد. کاربر ابتدا متن را در اختیار هوش مصنوعی قرار میدهد، و هوش مصنوعی در کمتر از چند دقیقه متن ترجمهشده را به او تقدیم میکند. توجه داشته باشید که در اینجا این امکان نیز وجود دارد تا نوع ترجمه (علمی، نثری ساده، محاورهای و ... ) مشخص شود. کاربر سپس متن ترجمهشده را، این بار برای ویرایش، به هوش مصنوعی میدهد. باز در کمتر از چند دقیقه نسخهٔ ویرایششدۀ متن در اختیار کاربر قرار میگیرد. در نهایت، کاربر باید به خودش زحمت بدهد و یکبار با دقت متن را کنترل کند و بهاصطلاح دستی بر متن بکشد و تمام!
آنچه گفتم شاید زمانی، اندکی رؤیایی بهنظر میرسید، ولی این روزها امکانپذیر شده است. هوش مصنوعی بهتدریج حرفهایتر و کاملتر میشود. البته من ترجیح میدهم از کلمۀ «بهتدریج» استفاده نکنم. هوش مصنوعی «با سرعتی باورنکردنی» در حال تکمیل قابلیتها و تواناییهای خودش است. منظور آنکه، اصلاً دور از انتظار نیست که در چند ماه آینده کاربر، آن فعالیت آخر یعنی کنترلکردن متن را نیز به هوش مصنوعی بسپارد. خواندن یا نخواندن متن پس از دریافت از هوش مصنوعی انتخاب و افتخاری باشد که کاربر به متن میدهد!
واقعیت آن است که چالشهای جدیدی برای فعالیتی به نام ترجمه ایجاد شده است. با دوست مترجمی در این زمینه صحبت میکردم. تنها دلخوشیاش آن بود که با ادبیات فارسی بسیار آشناست و در متن ترجمهشدۀ هوش مصنوعی دستی میبَرد و نثر را ادبیتر و برای خواندن، روانتر میکند. مثلاً بهجای ترجمۀ «بیانِ ایدهای جدید» در متن هوش مصنوعی، او مینویسد «طرحی نو درانداختن»، یا بهجای «توضیحدادن» در متن هوش مصنوعی، او مینویسد «روشنساختن»! به او گفتم بیتردید هوش مصنوعی از این برابرگزینیها نیز مطلع خواهد شد و در آیندهای نزدیک او نیز متنها را ادبیتر ترجمه خواهد کرد.
پرسش آن است که با وجود چنین امکانی و چنین فناوریای، اگر کسی از آن استفاده نکند کاری سزاوار و درست انجام داده است؟ فرض کنید شما بدانید که در گوشی یا لپتاپتان چنین امکانی در دسترس است. آیا بر خود سخت میگیرید و بهعمد از آن استفاده نمیکنید؟ شیوۀ درست کدام است؟ چشمبستن بر این امکان، یا استفاده از آن؟ به نظرم، این روزها پاسخدادن به این پرسشها مهم است، هرچند فکر میکنم که یکی دو سال بعد طرح چنین پرسشهایی واپسگرایانه تلقی شود، درست همانگونه که این روزها کسی را بهخاطر استفاده از «گوگلترنسلیت» سرزنش نمیکنیم.
اما پرسشی مهمتر نیز وجود دارد. این روزها تعریفِ حرفهای به نام مترجم کتاب، یا مقاله یا هر متن دیگر غیرفارسی چیست؟ فرض کنید مترجمی (فعلاً در خلوت خود) از تمامیِ قابلیت هوش مصنوعی برای ترجمه اثر بهره میبرد. آیا این تعبیر درست و منصفانه است که او را «مترجم» اثر بنامیم؟ اگر او صرفاً متن را ویرایش حرفهای کرده باشد، باز باید نام فعالیت او را ترجمه نهاد؟ چرا که او در عمل ترجمهای انجام نداده، و فقط متن دریافتی از هوش مصنوعی را ویرایش فنی کرده است. پرسش دیگر آنکه، آیا مترجم باید در شناسنامۀ اثر مشخص کند که متن توسط هوش مصنوعی ترجمه شده یا خیر؟ و باز همان پرسش قبل، اگر استفاده شده است، میتوان نام وی را مترجم نهاد؟
پرسشهایی از این دست بسیارند. برای مثال، با گسترش قابلیتهای تحسینبرانگیز هوش مصنوعی در زمینۀ ترجمه متن، آیا در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، همچنان میتوان ترجمه را فعالیتی علمی تلقی کرد و برای آن امتیاز گرفت؟ چالشهای حرفهای و اخلاقی برخاسته از هوش مصنوعی با گذشت زمان بیشتر و بیشتر خواهد شد. در نتیجه، ضروری است دربارهٔ آن به گفتوگو بنشینیم.
©️ از: کانال فردین علیخواه (۱۴۰۴/۱/۱۴)
#️⃣ #ترجمه_و_اخلاق #هوش_مصنوعی #ویرایش
✍🏻 فردین علیخواه:
بیایید وضعیتی را تصور کنیم. قابلیتهایی در هوش مصنوعی ایجاد شده است که صفر تا صد ترجمهٔ متن را انجام میدهد. کاربر ابتدا متن را در اختیار هوش مصنوعی قرار میدهد، و هوش مصنوعی در کمتر از چند دقیقه متن ترجمهشده را به او تقدیم میکند. توجه داشته باشید که در اینجا این امکان نیز وجود دارد تا نوع ترجمه (علمی، نثری ساده، محاورهای و ... ) مشخص شود. کاربر سپس متن ترجمهشده را، این بار برای ویرایش، به هوش مصنوعی میدهد. باز در کمتر از چند دقیقه نسخهٔ ویرایششدۀ متن در اختیار کاربر قرار میگیرد. در نهایت، کاربر باید به خودش زحمت بدهد و یکبار با دقت متن را کنترل کند و بهاصطلاح دستی بر متن بکشد و تمام!
آنچه گفتم شاید زمانی، اندکی رؤیایی بهنظر میرسید، ولی این روزها امکانپذیر شده است. هوش مصنوعی بهتدریج حرفهایتر و کاملتر میشود. البته من ترجیح میدهم از کلمۀ «بهتدریج» استفاده نکنم. هوش مصنوعی «با سرعتی باورنکردنی» در حال تکمیل قابلیتها و تواناییهای خودش است. منظور آنکه، اصلاً دور از انتظار نیست که در چند ماه آینده کاربر، آن فعالیت آخر یعنی کنترلکردن متن را نیز به هوش مصنوعی بسپارد. خواندن یا نخواندن متن پس از دریافت از هوش مصنوعی انتخاب و افتخاری باشد که کاربر به متن میدهد!
واقعیت آن است که چالشهای جدیدی برای فعالیتی به نام ترجمه ایجاد شده است. با دوست مترجمی در این زمینه صحبت میکردم. تنها دلخوشیاش آن بود که با ادبیات فارسی بسیار آشناست و در متن ترجمهشدۀ هوش مصنوعی دستی میبَرد و نثر را ادبیتر و برای خواندن، روانتر میکند. مثلاً بهجای ترجمۀ «بیانِ ایدهای جدید» در متن هوش مصنوعی، او مینویسد «طرحی نو درانداختن»، یا بهجای «توضیحدادن» در متن هوش مصنوعی، او مینویسد «روشنساختن»! به او گفتم بیتردید هوش مصنوعی از این برابرگزینیها نیز مطلع خواهد شد و در آیندهای نزدیک او نیز متنها را ادبیتر ترجمه خواهد کرد.
پرسش آن است که با وجود چنین امکانی و چنین فناوریای، اگر کسی از آن استفاده نکند کاری سزاوار و درست انجام داده است؟ فرض کنید شما بدانید که در گوشی یا لپتاپتان چنین امکانی در دسترس است. آیا بر خود سخت میگیرید و بهعمد از آن استفاده نمیکنید؟ شیوۀ درست کدام است؟ چشمبستن بر این امکان، یا استفاده از آن؟ به نظرم، این روزها پاسخدادن به این پرسشها مهم است، هرچند فکر میکنم که یکی دو سال بعد طرح چنین پرسشهایی واپسگرایانه تلقی شود، درست همانگونه که این روزها کسی را بهخاطر استفاده از «گوگلترنسلیت» سرزنش نمیکنیم.
اما پرسشی مهمتر نیز وجود دارد. این روزها تعریفِ حرفهای به نام مترجم کتاب، یا مقاله یا هر متن دیگر غیرفارسی چیست؟ فرض کنید مترجمی (فعلاً در خلوت خود) از تمامیِ قابلیت هوش مصنوعی برای ترجمه اثر بهره میبرد. آیا این تعبیر درست و منصفانه است که او را «مترجم» اثر بنامیم؟ اگر او صرفاً متن را ویرایش حرفهای کرده باشد، باز باید نام فعالیت او را ترجمه نهاد؟ چرا که او در عمل ترجمهای انجام نداده، و فقط متن دریافتی از هوش مصنوعی را ویرایش فنی کرده است. پرسش دیگر آنکه، آیا مترجم باید در شناسنامۀ اثر مشخص کند که متن توسط هوش مصنوعی ترجمه شده یا خیر؟ و باز همان پرسش قبل، اگر استفاده شده است، میتوان نام وی را مترجم نهاد؟
پرسشهایی از این دست بسیارند. برای مثال، با گسترش قابلیتهای تحسینبرانگیز هوش مصنوعی در زمینۀ ترجمه متن، آیا در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، همچنان میتوان ترجمه را فعالیتی علمی تلقی کرد و برای آن امتیاز گرفت؟ چالشهای حرفهای و اخلاقی برخاسته از هوش مصنوعی با گذشت زمان بیشتر و بیشتر خواهد شد. در نتیجه، ضروری است دربارهٔ آن به گفتوگو بنشینیم.
©️ از: کانال فردین علیخواه (۱۴۰۴/۱/۱۴)
#️⃣ #ترجمه_و_اخلاق #هوش_مصنوعی #ویرایش
29.03.202509:26
📚 سیر تاریخی تحولات اجتماعی زبان فارسی (۱۴۰۳)
▪️(فهرست و مقدمه)
✍🏻 بهمن زندی
🔗 نشر لوگوس
#️⃣ #کتاب #زبان_فارسی #زبان_و_جامعه
▪️(فهرست و مقدمه)
✍🏻 بهمن زندی
🔗 نشر لوگوس
#️⃣ #کتاب #زبان_فارسی #زبان_و_جامعه
21.03.202508:27
🍁 خوانش بخشهایی از کتیبه ساسانی که درحال غرقشدن است
یک پژوهشگر و زبان شناس از خوانش بخشهایی از سنگنبشته «سراب سیاه» به خط پهلوی ساسانی اطلاع داد. پیشتر دربارهٔ نابودی این کتیبه، که در سرچشمهٔ رودخانه و تالاب قرار دارد و بخشی از سال زیر آب میرود و خطوط آن درحال محوشدن است، هشدار داده شده بود.
ابوالحسن اتابکی، پژوهشگر آزاد، به دنبال انتشار گزارش ایسنا از وضعیت کتیبهٔ ساسانی سراب سیاه، که در معرض نابودی قرار دارد، خوانش این سنگنبشته را براساس عکسهایی که سیاوس آریا ـ پژوهشگر و کنشگر میراث فرهنگی در استان فارس ـ در اختیار او قرار داده، انجام داده است. او به ایسنا گفت: متن این سنگنبشته بسیار آسیب دیده و عکسهایی از آن در اختیار ما قرار گرفته بود؛ پس ناچار بودیم از روی همین تصاویر به خوانش آن بپردازیم. دشواریِ دیگر دربارهٔ این عکس بهخاطر آن بود که کسی که این عکسها را تهیه کرده و آن را سیاقلم کرده آشنایی چندانی به خطوط پهلوی نداشته که این امر هر پژوهشگری را دچار خطای خوانش میکند.
او ادامه داد: از آنجا که تنها همین عکسهای یک دهه پیش در اختیار ما است و خود سنگنبشته دورهٔ ساسانی نیز در این ۱۰ سال بهشدت آسیب دیده، پس نتیجهٔ کار را باید از روی همین تصاویر داوری کرد. اتابکی گفت: این نخستین خوانش از بخش گسترده کتیبهٔ سراب سیاه شهرستان رستم است، که بیتردید میتواند در آینده تعاریف دیگری بهوسیلهٔ دیگر پژوهشگران ارائه شود. اما این خوانش راهگشای نوینی برای دیگر محققان است تا به نتایج بهتری از معنای این سنگنبشته دست یابند.
ترجمه بخشی از این سنگنوشته، که ابوالحسن اتابکی انجام داده، چنین است :
۱. این تقسیم کردن آب (بوسیله) یک مجرای آب (منگ)
۲. از چشمه زهاب (سرچشمه) به کشیدن
۳. آبها ... فراز باغ
۴. این پاداش
۵. کار ... (به) آیین ایزدادن
۶. شادان / کامیاب، پرگوهر؟
۷. .......................................
۸. ........................................
۹. ........................................
این پژوهشگر گفت: مهمتر از خوانش این کتیبه، پایندگی و نگهداری آن است که میراث گرانبهایی برای نسلهای آینده است و این آثار و دیگر آثار ارزشمندی که از نیاکان ما باقی مانده، تداعیکنندهٔ فرهنگ کهن ملتی است که هزاران سال در این خاک ریشه دارند.
دربارهٔ بازشناسیِ سنگنبشتۀ پهلوی ساسانی «سَراب سیاه» شهرستان رستم گفته شده است: شهرستان رستم از شهرستانهای نوبنیاد استان است که در سمت شمال غربی استان فارس جای دارد و مرکز آن شهرستان مَصیری است. سنگنبشتۀ پهلوی ساسانی «سَراب سیاه» در اندازۀ حدودی ۱۱۰ در ۱۰۰ سانتی متر با فاصلۀ ۱ متر و نیمی از سطح آب تراشیده شده است. هرچند در گذشته، این چشمه و تالاب در سطحی بالاتر و نزدیک سنگنبشته بوده و هنوز هم در زمان فصل پربارش یادگار ساسانیان به زیر آب میرود. سنگنبشته در ۹ رَج (سطر) و به دبیرۀ پهلوی ساسانی کتیبهای تراشیده شده است.
به گفتهٔ قامت محمودی، مدیرکل میراث فرهنگی شهرستان رستم، این سنگنبشته در حدود سال ۱۳۹۰ در فهرست میراث ملی ثبت شده است. این کتیبه بخشی از یک صخره است که سرچشمهٔ رودخانه و تالاب سراب سیاه بوده است و حدود ۵ ماه از سال از آب بیرون است و خطوط آن بر اثر فرسایش درحال محوشدن است.
©️ از: ایسنا (۱۴۰۳/۱۲/۲۹)
یک پژوهشگر و زبان شناس از خوانش بخشهایی از سنگنبشته «سراب سیاه» به خط پهلوی ساسانی اطلاع داد. پیشتر دربارهٔ نابودی این کتیبه، که در سرچشمهٔ رودخانه و تالاب قرار دارد و بخشی از سال زیر آب میرود و خطوط آن درحال محوشدن است، هشدار داده شده بود.
ابوالحسن اتابکی، پژوهشگر آزاد، به دنبال انتشار گزارش ایسنا از وضعیت کتیبهٔ ساسانی سراب سیاه، که در معرض نابودی قرار دارد، خوانش این سنگنبشته را براساس عکسهایی که سیاوس آریا ـ پژوهشگر و کنشگر میراث فرهنگی در استان فارس ـ در اختیار او قرار داده، انجام داده است. او به ایسنا گفت: متن این سنگنبشته بسیار آسیب دیده و عکسهایی از آن در اختیار ما قرار گرفته بود؛ پس ناچار بودیم از روی همین تصاویر به خوانش آن بپردازیم. دشواریِ دیگر دربارهٔ این عکس بهخاطر آن بود که کسی که این عکسها را تهیه کرده و آن را سیاقلم کرده آشنایی چندانی به خطوط پهلوی نداشته که این امر هر پژوهشگری را دچار خطای خوانش میکند.
او ادامه داد: از آنجا که تنها همین عکسهای یک دهه پیش در اختیار ما است و خود سنگنبشته دورهٔ ساسانی نیز در این ۱۰ سال بهشدت آسیب دیده، پس نتیجهٔ کار را باید از روی همین تصاویر داوری کرد. اتابکی گفت: این نخستین خوانش از بخش گسترده کتیبهٔ سراب سیاه شهرستان رستم است، که بیتردید میتواند در آینده تعاریف دیگری بهوسیلهٔ دیگر پژوهشگران ارائه شود. اما این خوانش راهگشای نوینی برای دیگر محققان است تا به نتایج بهتری از معنای این سنگنبشته دست یابند.
ترجمه بخشی از این سنگنوشته، که ابوالحسن اتابکی انجام داده، چنین است :
۱. این تقسیم کردن آب (بوسیله) یک مجرای آب (منگ)
۲. از چشمه زهاب (سرچشمه) به کشیدن
۳. آبها ... فراز باغ
۴. این پاداش
۵. کار ... (به) آیین ایزدادن
۶. شادان / کامیاب، پرگوهر؟
۷. .......................................
۸. ........................................
۹. ........................................
این پژوهشگر گفت: مهمتر از خوانش این کتیبه، پایندگی و نگهداری آن است که میراث گرانبهایی برای نسلهای آینده است و این آثار و دیگر آثار ارزشمندی که از نیاکان ما باقی مانده، تداعیکنندهٔ فرهنگ کهن ملتی است که هزاران سال در این خاک ریشه دارند.
دربارهٔ بازشناسیِ سنگنبشتۀ پهلوی ساسانی «سَراب سیاه» شهرستان رستم گفته شده است: شهرستان رستم از شهرستانهای نوبنیاد استان است که در سمت شمال غربی استان فارس جای دارد و مرکز آن شهرستان مَصیری است. سنگنبشتۀ پهلوی ساسانی «سَراب سیاه» در اندازۀ حدودی ۱۱۰ در ۱۰۰ سانتی متر با فاصلۀ ۱ متر و نیمی از سطح آب تراشیده شده است. هرچند در گذشته، این چشمه و تالاب در سطحی بالاتر و نزدیک سنگنبشته بوده و هنوز هم در زمان فصل پربارش یادگار ساسانیان به زیر آب میرود. سنگنبشته در ۹ رَج (سطر) و به دبیرۀ پهلوی ساسانی کتیبهای تراشیده شده است.
به گفتهٔ قامت محمودی، مدیرکل میراث فرهنگی شهرستان رستم، این سنگنبشته در حدود سال ۱۳۹۰ در فهرست میراث ملی ثبت شده است. این کتیبه بخشی از یک صخره است که سرچشمهٔ رودخانه و تالاب سراب سیاه بوده است و حدود ۵ ماه از سال از آب بیرون است و خطوط آن بر اثر فرسایش درحال محوشدن است.
©️ از: ایسنا (۱۴۰۳/۱۲/۲۹)
21.02.202509:30
🍁 معنی، گمشدهٔ مترجم
▪️ متن سخرانی علی خزاعیفر
دوستانی که مجلۀ مترجم را میخوانند میدانند که ما از همان آغاز رسالتی برای خودمان قایل بودیم و آن اینکه گفتمان یا رویکرد یا پارادایم لفظزدگی را، که در عرصۀ ترجمه در ایران غالب است، تغییر بدهیم یا حداقل بر آن تأثیر بگذاریم. برای رسیدن به این هدف در طول سالها هم موضوع ترجمه تحتاللفظی را از جهات مختلف تاریخی، روانشناختی، زبانشناختی و فلسفی بحث کردهایم و هم رابطۀ فرم و معنی در ترجمه را از زوایای مختلف ــ از زاویهٔ سبک، از زاویۀ متن، از زاویهٔ خواننده ــ بررسی کردهایم. موضوع صحبت امروز بنده هم یکی دیگر از همان مباحث است که به رابطۀ میان فرم و معنی در ترجمه میپردازد.
📍مرکز نشر دانشگاهی (۱۴۰۳/۱۲/۲)
©️ از: کانال ترجمهپژوهی | #ترجمه
▪️ متن سخرانی علی خزاعیفر
دوستانی که مجلۀ مترجم را میخوانند میدانند که ما از همان آغاز رسالتی برای خودمان قایل بودیم و آن اینکه گفتمان یا رویکرد یا پارادایم لفظزدگی را، که در عرصۀ ترجمه در ایران غالب است، تغییر بدهیم یا حداقل بر آن تأثیر بگذاریم. برای رسیدن به این هدف در طول سالها هم موضوع ترجمه تحتاللفظی را از جهات مختلف تاریخی، روانشناختی، زبانشناختی و فلسفی بحث کردهایم و هم رابطۀ فرم و معنی در ترجمه را از زوایای مختلف ــ از زاویهٔ سبک، از زاویۀ متن، از زاویهٔ خواننده ــ بررسی کردهایم. موضوع صحبت امروز بنده هم یکی دیگر از همان مباحث است که به رابطۀ میان فرم و معنی در ترجمه میپردازد.
📍مرکز نشر دانشگاهی (۱۴۰۳/۱۲/۲)
©️ از: کانال ترجمهپژوهی | #ترجمه


19.04.202512:09
🍁 فرهنگستان برای «متروباس» معادل «(اتوبوس) قطاری» را تصویب کرد
💬 نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
بهتازگی بحثی دربارهٔ راهاندازی سامانهٔ اتوبوسرانی برای اتوبوسهای قطاری، که به نام «متروباس» شناخته میشوند، مطرح شده است.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی با شنیدن این خبر، دستبهکار شد و پس از بررسیهای لازم، معادل «اتوبوس قطاری» یا بهطور اختصاری «قطاری» را برای این واژه تصویب کرد.
[امیدواریم] همزمان با ورود این خودرو (متروباس)، معادل مصوب فرهنگستان هم در جامعه پذیرفته شود و مورد استفاده قرار گیرد.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۴/۱/۳۰) | #واژهشناسی
💬 نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
بهتازگی بحثی دربارهٔ راهاندازی سامانهٔ اتوبوسرانی برای اتوبوسهای قطاری، که به نام «متروباس» شناخته میشوند، مطرح شده است.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی با شنیدن این خبر، دستبهکار شد و پس از بررسیهای لازم، معادل «اتوبوس قطاری» یا بهطور اختصاری «قطاری» را برای این واژه تصویب کرد.
[امیدواریم] همزمان با ورود این خودرو (متروباس)، معادل مصوب فرهنگستان هم در جامعه پذیرفته شود و مورد استفاده قرار گیرد.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۴/۱/۳۰) | #واژهشناسی


08.04.202511:06
اخیراً سریال «نوجوانی» (۲۰۲۵) دو اصطلاح را بر سر زبانها انداخته است. این دو اصطلاح عبارتاند از:
Incel (involuntary celibate)
a member of a group of people on the internet who are unable to find sexual partners despite wanting them, and who express hate towards people whom they blame for this (+)
Manosphere (n)
websites and internet discussion groups that are concerned with men's interests and rights as opposed to women's, often connected with opposition to feminism or dislike of women (+)
این دو را به ترتیب چنین ترجمه کردهاند: «تجرد غیرارادی» و «فضای مردانه»
#️⃣ #واژهشناسی #زبان_و_جامعه
Incel (involuntary celibate)
a member of a group of people on the internet who are unable to find sexual partners despite wanting them, and who express hate towards people whom they blame for this (+)
Manosphere (n)
websites and internet discussion groups that are concerned with men's interests and rights as opposed to women's, often connected with opposition to feminism or dislike of women (+)
این دو را به ترتیب چنین ترجمه کردهاند: «تجرد غیرارادی» و «فضای مردانه»
#️⃣ #واژهشناسی #زبان_و_جامعه


03.04.202508:27
🍁 دولت ترامپ: قانون زبانیِ کِبِک مانع تجارت است
دفتر نماینده تجاری ایالات متحده فهرست سالانه خود از موانع تجارت جهانی را سهشنبه منتشر کرد. (۱۴۰۴/۱/۱۲) این فهرست شامل قانون بحثبرانگیز زبانیِ کبک، لایحه ۹۶، هم هست. (+)
مارک کارنی، نخستوزیر کانادا، گفته است: زبان و فرهنگ و مدیریت حفاظت از زبان فرانسوی در هیچ مذاکرهٔ تجاری با ایالات متحده «روی میز نیست».
دولت کِبِک در سال ۲۰۲۲ قانونی را برای محافظت از زبان فرانسوی، زبان رسمی کبک، تصویب کرد، که به «لایحه ۹۶» معروف است. این قانون کاربستِ زبان انگلیسی را در تجارت، خدمات دولتی و ... محدود و زبان فرانسوی را تقویت میکند.
#️⃣ #زبان_و_سیاست #زبان_انگلیسی #زبان_فرانسوی
دفتر نماینده تجاری ایالات متحده فهرست سالانه خود از موانع تجارت جهانی را سهشنبه منتشر کرد. (۱۴۰۴/۱/۱۲) این فهرست شامل قانون بحثبرانگیز زبانیِ کبک، لایحه ۹۶، هم هست. (+)
مارک کارنی، نخستوزیر کانادا، گفته است: زبان و فرهنگ و مدیریت حفاظت از زبان فرانسوی در هیچ مذاکرهٔ تجاری با ایالات متحده «روی میز نیست».
دولت کِبِک در سال ۲۰۲۲ قانونی را برای محافظت از زبان فرانسوی، زبان رسمی کبک، تصویب کرد، که به «لایحه ۹۶» معروف است. این قانون کاربستِ زبان انگلیسی را در تجارت، خدمات دولتی و ... محدود و زبان فرانسوی را تقویت میکند.
#️⃣ #زبان_و_سیاست #زبان_انگلیسی #زبان_فرانسوی


29.03.202509:23
📚 سیر تاریخی تحولات اجتماعی زبان فارسی (۱۴۰۳)
✍🏻 بهمن زندی
زبان و جامعه کاملاً بر هم تأثیرگذار هستند. نقش اصلیِ زبانشناسیِ اجتماعی بررسیِ همین تعاملات میان زبان و جامعه و رصد تحولات اجتماعی است تا بتوان تحولات اجتماعی را تبیین و تفسیر کرد. از این رو، برای مطالعۀ جامعۀ امروز ایران و با توجه به درهمتنیدگیِ زبان و جامعه سیر تحولات زبانی ــ اجتماعیِ ایران از آغاز تاکنون را بررسی کرد.
برای نیل به چنین هدفی، نویسندۀ کتاب حاضر دیدگاهی کلان و درزمانی به رابطۀ زبان فارسی و اجتماع پیرامون آن اتخاذ کرده است و ضروری دانسته است برای درک بهتر مسائل کنونیِ زبان فارسی و جامعۀ ایران، به سیر تحولات زبانی ــ اجتماعی در طول تاریخ بپردازد. با چنین رویکردی، میتوان تصویری تمامنما از اوضاع زبانهای مطرح در ایران، بهخصوص زبان فارسی، ارائه کرد و مسائل اجتماعیِ این زبان را با دقت بیشتری بررسی کرد. در نهایت، نویسنده سعی میکند بر اساس مطالعات انجامشده راهکارهایی بهتر و مناسبتر برای حل مسائلِ روز زبانی ــ اجتماعی ارائه دهد. (نشر لوگوس)
🔗 فهرست و مقدمۀ کتاب را در اینجا بخوانید.
#️⃣ #کتاب #زبان_فارسی #زبان_و_جامعه
✍🏻 بهمن زندی
زبان و جامعه کاملاً بر هم تأثیرگذار هستند. نقش اصلیِ زبانشناسیِ اجتماعی بررسیِ همین تعاملات میان زبان و جامعه و رصد تحولات اجتماعی است تا بتوان تحولات اجتماعی را تبیین و تفسیر کرد. از این رو، برای مطالعۀ جامعۀ امروز ایران و با توجه به درهمتنیدگیِ زبان و جامعه سیر تحولات زبانی ــ اجتماعیِ ایران از آغاز تاکنون را بررسی کرد.
برای نیل به چنین هدفی، نویسندۀ کتاب حاضر دیدگاهی کلان و درزمانی به رابطۀ زبان فارسی و اجتماع پیرامون آن اتخاذ کرده است و ضروری دانسته است برای درک بهتر مسائل کنونیِ زبان فارسی و جامعۀ ایران، به سیر تحولات زبانی ــ اجتماعی در طول تاریخ بپردازد. با چنین رویکردی، میتوان تصویری تمامنما از اوضاع زبانهای مطرح در ایران، بهخصوص زبان فارسی، ارائه کرد و مسائل اجتماعیِ این زبان را با دقت بیشتری بررسی کرد. در نهایت، نویسنده سعی میکند بر اساس مطالعات انجامشده راهکارهایی بهتر و مناسبتر برای حل مسائلِ روز زبانی ــ اجتماعی ارائه دهد. (نشر لوگوس)
🔗 فهرست و مقدمۀ کتاب را در اینجا بخوانید.
#️⃣ #کتاب #زبان_فارسی #زبان_و_جامعه


20.03.202509:02
🍁 نوروز مبارک باد!
21.02.202508:46
🍁 Researchers link a gene to the emergence of spoken language
✍🏻 Laura Ungar:
Why did humans start speaking? Scientists suggest genetics played a big role – and they say the evolution of this singular ability was key to our survival.
A new study links a particular gene to the ancient origins of spoken language, proposing that a protein variant found only in humans may have helped us communicate in a novel way. Speech allowed us to share information, coordinate activities and pass down knowledge, giving us an edge over extinct cousins like Neanderthals and Denisovans.
The new study is “a good first step to start looking at the specific genes” that may affect speech and language development, said Liza Finestack at the University of Minnesota, who was not involved with the research.
What scientists learn may someday even help people with speech problems.
The genetic variant researchers were looking at was one of a variety of genes “that contributed to the emergence of Homo sapiens as the dominant species, which we are today” said Dr. Robert Darnell, an author of the study published Tuesday in the journal Nature Communications.
Darnell has been studying the protein – called NOVA1 and known to be crucial to brain development – since the early 1990s. For the latest research, scientists in his lab at New York’s Rockefeller University used CRISPR gene editing to replace the NOVA1 protein found in mice with the exclusively human type to test the real-life effects of the genetic variant. To their surprise, it changed the way the animals vocalized when they called out to each other.
Baby mice with the human variant squeaked differently than normal littermates when their mom came around. Adult male mice with the variant chirped differently than their normal counterparts when they saw a female in heat.
Both are settings where mice are motivated to speak, Darnell said, “and they spoke differently” with the human variant, illustrating its role in speech.
This isn’t the first time a gene has been linked to speech. In 2001, British scientists said they had discovered the first gene tied to a language and speech disorder.
Called FOXP2, it was referred to as the human language gene. But though FOXP2 is involved in human language, it turned out that the variant in modern humans wasn’t unique to us. Later research found it was shared with Neanderthals. The NOVA1 variant in modern humans, on the other hand, is found exclusively in our species, Darnell said.
The presence of a gene variant isn’t the only reason people can speak. The ability also depends on things like anatomical features in the human throat and areas of the brain that work together to allow people to speak and understand language.
Darnell hopes the recent work not only helps people better understand their origins but also eventually leads to new ways to treat speech-related problems.
University of Minnesota’s Finestack said it’s more likely the genetic findings might someday allow scientists to detect, very early in life, who might need speech and language interventions.
“That’s certainly a possibility,” she said.
©️ APnews (February 18, 2025)
🔗 خلاصۀ این خبر را به فارسی در ایرنا بخوانید. (۱۴۰۳/۱۲/۳)
✍🏻 Laura Ungar:
Why did humans start speaking? Scientists suggest genetics played a big role – and they say the evolution of this singular ability was key to our survival.
A new study links a particular gene to the ancient origins of spoken language, proposing that a protein variant found only in humans may have helped us communicate in a novel way. Speech allowed us to share information, coordinate activities and pass down knowledge, giving us an edge over extinct cousins like Neanderthals and Denisovans.
The new study is “a good first step to start looking at the specific genes” that may affect speech and language development, said Liza Finestack at the University of Minnesota, who was not involved with the research.
What scientists learn may someday even help people with speech problems.
The genetic variant researchers were looking at was one of a variety of genes “that contributed to the emergence of Homo sapiens as the dominant species, which we are today” said Dr. Robert Darnell, an author of the study published Tuesday in the journal Nature Communications.
Darnell has been studying the protein – called NOVA1 and known to be crucial to brain development – since the early 1990s. For the latest research, scientists in his lab at New York’s Rockefeller University used CRISPR gene editing to replace the NOVA1 protein found in mice with the exclusively human type to test the real-life effects of the genetic variant. To their surprise, it changed the way the animals vocalized when they called out to each other.
Baby mice with the human variant squeaked differently than normal littermates when their mom came around. Adult male mice with the variant chirped differently than their normal counterparts when they saw a female in heat.
Both are settings where mice are motivated to speak, Darnell said, “and they spoke differently” with the human variant, illustrating its role in speech.
This isn’t the first time a gene has been linked to speech. In 2001, British scientists said they had discovered the first gene tied to a language and speech disorder.
Called FOXP2, it was referred to as the human language gene. But though FOXP2 is involved in human language, it turned out that the variant in modern humans wasn’t unique to us. Later research found it was shared with Neanderthals. The NOVA1 variant in modern humans, on the other hand, is found exclusively in our species, Darnell said.
The presence of a gene variant isn’t the only reason people can speak. The ability also depends on things like anatomical features in the human throat and areas of the brain that work together to allow people to speak and understand language.
Darnell hopes the recent work not only helps people better understand their origins but also eventually leads to new ways to treat speech-related problems.
University of Minnesota’s Finestack said it’s more likely the genetic findings might someday allow scientists to detect, very early in life, who might need speech and language interventions.
“That’s certainly a possibility,” she said.
©️ APnews (February 18, 2025)
🔗 خلاصۀ این خبر را به فارسی در ایرنا بخوانید. (۱۴۰۳/۱۲/۳)
Could not access
the media content
the media content
16.04.202510:51
🍁 سخنان «غیرعلمی» میرجلالالدین کزازی دربارهٔ زبان فارسی
«زبان پارسی از دید من زبانی است که با هیچ زبانی دیگر در جهان سنجیدنی است، اما همتای آن نیست. من دانشورانه به برهان بارها گفتهام و نوشتهام که زبان پارسی از دید ساختار پیشرفتهترین زبان است در میان زبانهای شناختهشده. زبان پارسی به پَرند میماند، به نرمی، به نغزی، به زبیایی پرند، که بافتهای است ابریشمین. زبانهای دیگر در سنجش با این زبان به پلاس میمانند، که بافتهای است ستبر، درشت، دلآزار.» (فروردین ۱۴۰۴)
💡 پسنوشت: اینکه زبانی به «زیبایی پرند» یا به «دلآزاری پلاس» است از حیطهٔ علم خارج است، چون قابل بررسی علمی نیست. و دیگر اینکه، آن بخش از دیدگاه او که قابل بررسی است («زبان پارسی از دید ساختار پیشرفتهترین زبان است») هم مورد تأیید زبانشناسان نیست.
#⃣ #زبان_فارسی #اطلاعات_غلط
«زبان پارسی از دید من زبانی است که با هیچ زبانی دیگر در جهان سنجیدنی است، اما همتای آن نیست. من دانشورانه به برهان بارها گفتهام و نوشتهام که زبان پارسی از دید ساختار پیشرفتهترین زبان است در میان زبانهای شناختهشده. زبان پارسی به پَرند میماند، به نرمی، به نغزی، به زبیایی پرند، که بافتهای است ابریشمین. زبانهای دیگر در سنجش با این زبان به پلاس میمانند، که بافتهای است ستبر، درشت، دلآزار.» (فروردین ۱۴۰۴)
💡 پسنوشت: اینکه زبانی به «زیبایی پرند» یا به «دلآزاری پلاس» است از حیطهٔ علم خارج است، چون قابل بررسی علمی نیست. و دیگر اینکه، آن بخش از دیدگاه او که قابل بررسی است («زبان پارسی از دید ساختار پیشرفتهترین زبان است») هم مورد تأیید زبانشناسان نیست.
#⃣ #زبان_فارسی #اطلاعات_غلط


06.04.202519:25
🍁 فرهنگستان: «گلپاک» معادل مصوّب «کلینشیت» است
💬 نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
براساس مصوبهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال ۱۳۹۴، واژهٔ «گلپاک» جایگزین فارسیِ اصطلاح پرکاربرد «کلینشیت» در فوتبال تصویب شد.
این واژه به عملکرد دروازهبانی اطلاق میشود که در یک بازی یا دورهٔ مشخص، موفق به بسته نگهداشتن دروازه خود میشود و هیچ گلی دریافت نمیکند.
انتظار میرود در گزارشهای ورزشی، تحلیلها و اخبار فوتبالی، واژهٔ «گلپاک» جایگزین کلمهٔ انگلیسیِ «کلینشیت» شود.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۴/۱/۱۷) | #واژهشناسی
💬 نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
براساس مصوبهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال ۱۳۹۴، واژهٔ «گلپاک» جایگزین فارسیِ اصطلاح پرکاربرد «کلینشیت» در فوتبال تصویب شد.
این واژه به عملکرد دروازهبانی اطلاق میشود که در یک بازی یا دورهٔ مشخص، موفق به بسته نگهداشتن دروازه خود میشود و هیچ گلی دریافت نمیکند.
انتظار میرود در گزارشهای ورزشی، تحلیلها و اخبار فوتبالی، واژهٔ «گلپاک» جایگزین کلمهٔ انگلیسیِ «کلینشیت» شود.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۴/۱/۱۷) | #واژهشناسی
01.04.202506:58
🍁 استفاده نیاکان ما از زبان برای ارتباط کلامی ۱۳۵ هزار سال پیش آغاز شد
✍🏻 ویشوام سانکاران:
براساس یک بررسیِ جدید از دادههای ژنومی، انسانهای نخستین ممکن است استفاده از زبان برای ارتباط را بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش آغاز کرده باشند.
حدود هفت هزار زبان شناساییشده در سراسر جهان صحبت میشود که پژوهشگران میگویند همهٔ آنها ریشهای مشترک دارند و به زمانی بازمیگردند که گروههای انسان نخستین شروع به گسترش در سراسر جهان کردند. نیاکان ما طی میلیونها سال تکامل، تواناییِ شناختی برای زبان را توسعه دادند و واژگان و دستور زبان را در قالب یک نظام بیانی با هم ترکیب کردند.
ظرفیت سخنگفتن در انسانها دستکم ۱۳۵ هزار سال پیش پدیدار شد؛ یعنی بیش از ۱۰۰ هزار سال پس از آنکه این گونه برای نخستینبار در آفریقا ظهور کرد.
بررسیِ جدید که در مجله «فرانتیرز این سایکولوژی» (Frontiers in Psychology) شرح داده شده است، بیش از ۱۲ مطالعه ژنتیکی منتشرشده در ۱۸ سال گذشته را بررسی کرده و نشان میدهد که نخستین انشعاب انسانها احتمالاً حدود ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داده است.
پس از آنکه گروههای نخستین انسانی از نظر جغرافیایی از یکدیگر جدا شدند، هر زیرجمعیت دچار تغییرات ژنتیکی شد.
شیگرو میاگاوا، یکی از نویسندگان این مقاله از مؤسسهٔ فناوری ماساچوست (MIT) در ایالات متحده، گفت: «هر جمعیتی که در سراسر جهان منشعب شد، زبان انسانی دارد و همهٔ زبانها با هم ارتباط دارند.» دکتر میاگاوا توضیح داد: «فکر میکنم با میزان بالایی از اطمینان بتوان گفت که نخستین انشعاب، حدود ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داد، بنابراین ظرفیت زبانیِ انسان باید تا آن زمان یا حتی پیش از آن وجود داشته باشد.»
۱۵ مطالعه ژنومی که در این پژوهش بررسی شدهاند بهطور مشترک نشان میدهند که نخستین انشعابهای جغرافیایی چه زمانی آغاز شدهاند. پژوهشگران با تجزیه و تحلیل تنوعهای ژنتیکی توضیح دادهشده در این بررسیها توانستند زمان احتمالی را تخمین بزنند که در آن، هوموساپینس [انسان خردمند] هنوز یک گروه یکپارچه و بدون تقسیمات منطقهای بود. آنها میگویند دادهها نشان میدهند نخستین انشعاب احتمالاً حدود ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داده است.
آنها میگویند: «مطالعات اخیر در سطح ژنوم دربارهٔ واگرایی اولیه هوموساپینس که بر اساس چندریختی [یا پلیمورفیسمهای] تکنوکلئوتیدی انجام شد، نشان میدهد که نخستین تقسیم جمعیتی در میان هوموساپینس از شاخهٔ اولیه تقریباً ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داده است.»
از آنجا که تمام گسترشهای بعدی گروههای انسانی به جمعیتهایی با تواناییِ زبانی کامل منجر شد، دانشمندان گمان میکنند ظرفیت زبان بهعنوان ابزاری برای ارتباط، در آخرین زمان ممکن، حدود ۱۳۵ هزار سال پیش، قبل از نخستین انشعاب، وجود داشته است.
پژوهشگران نتیجهگیری میکنند: «اگر ظرفیت زبانی در زمان دیرتری توسعه یافته بود، انتظار داشتیم که برخی جمعیتهای انسان مدرن بدون زبان باشند، یا شیوهای کاملاً متفاوت از ارتباط داشته باشند، اما چنین چیزی وجود ندارد.»
«بر اساس حد پایین ۱۳۵ هزار سال برای زبان، ما پیشنهاد میکنیم که زبان ممکن است باعث ظهور گستردهٔ رفتارهای مدرن انسانی حدود ۱۰۰ هزار سال پیش شده باشد.»
©️ از: ایندیپندنت فارسی (۱۴۰۴/۱/۱۱)
✍🏻 ویشوام سانکاران:
براساس یک بررسیِ جدید از دادههای ژنومی، انسانهای نخستین ممکن است استفاده از زبان برای ارتباط را بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش آغاز کرده باشند.
حدود هفت هزار زبان شناساییشده در سراسر جهان صحبت میشود که پژوهشگران میگویند همهٔ آنها ریشهای مشترک دارند و به زمانی بازمیگردند که گروههای انسان نخستین شروع به گسترش در سراسر جهان کردند. نیاکان ما طی میلیونها سال تکامل، تواناییِ شناختی برای زبان را توسعه دادند و واژگان و دستور زبان را در قالب یک نظام بیانی با هم ترکیب کردند.
ظرفیت سخنگفتن در انسانها دستکم ۱۳۵ هزار سال پیش پدیدار شد؛ یعنی بیش از ۱۰۰ هزار سال پس از آنکه این گونه برای نخستینبار در آفریقا ظهور کرد.
بررسیِ جدید که در مجله «فرانتیرز این سایکولوژی» (Frontiers in Psychology) شرح داده شده است، بیش از ۱۲ مطالعه ژنتیکی منتشرشده در ۱۸ سال گذشته را بررسی کرده و نشان میدهد که نخستین انشعاب انسانها احتمالاً حدود ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داده است.
پس از آنکه گروههای نخستین انسانی از نظر جغرافیایی از یکدیگر جدا شدند، هر زیرجمعیت دچار تغییرات ژنتیکی شد.
شیگرو میاگاوا، یکی از نویسندگان این مقاله از مؤسسهٔ فناوری ماساچوست (MIT) در ایالات متحده، گفت: «هر جمعیتی که در سراسر جهان منشعب شد، زبان انسانی دارد و همهٔ زبانها با هم ارتباط دارند.» دکتر میاگاوا توضیح داد: «فکر میکنم با میزان بالایی از اطمینان بتوان گفت که نخستین انشعاب، حدود ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داد، بنابراین ظرفیت زبانیِ انسان باید تا آن زمان یا حتی پیش از آن وجود داشته باشد.»
۱۵ مطالعه ژنومی که در این پژوهش بررسی شدهاند بهطور مشترک نشان میدهند که نخستین انشعابهای جغرافیایی چه زمانی آغاز شدهاند. پژوهشگران با تجزیه و تحلیل تنوعهای ژنتیکی توضیح دادهشده در این بررسیها توانستند زمان احتمالی را تخمین بزنند که در آن، هوموساپینس [انسان خردمند] هنوز یک گروه یکپارچه و بدون تقسیمات منطقهای بود. آنها میگویند دادهها نشان میدهند نخستین انشعاب احتمالاً حدود ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داده است.
آنها میگویند: «مطالعات اخیر در سطح ژنوم دربارهٔ واگرایی اولیه هوموساپینس که بر اساس چندریختی [یا پلیمورفیسمهای] تکنوکلئوتیدی انجام شد، نشان میدهد که نخستین تقسیم جمعیتی در میان هوموساپینس از شاخهٔ اولیه تقریباً ۱۳۵ هزار سال پیش رخ داده است.»
از آنجا که تمام گسترشهای بعدی گروههای انسانی به جمعیتهایی با تواناییِ زبانی کامل منجر شد، دانشمندان گمان میکنند ظرفیت زبان بهعنوان ابزاری برای ارتباط، در آخرین زمان ممکن، حدود ۱۳۵ هزار سال پیش، قبل از نخستین انشعاب، وجود داشته است.
پژوهشگران نتیجهگیری میکنند: «اگر ظرفیت زبانی در زمان دیرتری توسعه یافته بود، انتظار داشتیم که برخی جمعیتهای انسان مدرن بدون زبان باشند، یا شیوهای کاملاً متفاوت از ارتباط داشته باشند، اما چنین چیزی وجود ندارد.»
«بر اساس حد پایین ۱۳۵ هزار سال برای زبان، ما پیشنهاد میکنیم که زبان ممکن است باعث ظهور گستردهٔ رفتارهای مدرن انسانی حدود ۱۰۰ هزار سال پیش شده باشد.»
©️ از: ایندیپندنت فارسی (۱۴۰۴/۱/۱۱)


27.03.202521:59
🍁 فرهنگ آکسفورد واژهٔ ترجمهناپذیر «گیگیل» را وارد انگلیسی کرد
گاهی برای توصیف چیزی یا وضعیتی کلمه کم میآوریم. این اتفاق ممکن است در هر زبانی بیفتد. مثلاً برای توصیف احساسمان در زمان دیدن موجودی فوقالعاده دوستداشتنی، مثلاً گربهای ملوس، چه تکواژهای داریم؟ فرهنگ انگلیسی آکسفورد برای پرکردن جای خالی این کلمه در زبان انگلیسی واژهای را از زبان تاگالوگ فلیپین وام گرفته و به فهرست کلمات «ترجمهناپذیر» خود اضافه کرده است: «گیگیل» (Gigil)
در فرهنگ آکسفورد آمده است که «گیگیل» احساسی فوقالعاده شدید است که سراسر وجود را فرا میگیرد، احساسی که میتواند ناشی از خشم از چیزی باشد، یا برعکس ناشی از شوق یا لذت، مثلاً هنگام دیدنِ شخص یا چیزی بسیار عزیز و دوستداشتنی، احساسی که باعث میشود مشتهایمان را گره کنیم، دندانهایمان را به هم فشار دهیم یا موجودی عزیز و دوستداشتنی را محکم در آغوش بفشاریم یا بخواهیم آن را نیشگون بگیریم. (کانال بیبیسی فارسی؛ ۱۴۰۴/۱/۷)
🔗 Gigil: An intense feeling caused by anger, eagerness, or the pleasure of seeing sb or sth cute or adorable ... (OED)
#️⃣ #واژهشناسی #ترجمهناپذیری
گاهی برای توصیف چیزی یا وضعیتی کلمه کم میآوریم. این اتفاق ممکن است در هر زبانی بیفتد. مثلاً برای توصیف احساسمان در زمان دیدن موجودی فوقالعاده دوستداشتنی، مثلاً گربهای ملوس، چه تکواژهای داریم؟ فرهنگ انگلیسی آکسفورد برای پرکردن جای خالی این کلمه در زبان انگلیسی واژهای را از زبان تاگالوگ فلیپین وام گرفته و به فهرست کلمات «ترجمهناپذیر» خود اضافه کرده است: «گیگیل» (Gigil)
در فرهنگ آکسفورد آمده است که «گیگیل» احساسی فوقالعاده شدید است که سراسر وجود را فرا میگیرد، احساسی که میتواند ناشی از خشم از چیزی باشد، یا برعکس ناشی از شوق یا لذت، مثلاً هنگام دیدنِ شخص یا چیزی بسیار عزیز و دوستداشتنی، احساسی که باعث میشود مشتهایمان را گره کنیم، دندانهایمان را به هم فشار دهیم یا موجودی عزیز و دوستداشتنی را محکم در آغوش بفشاریم یا بخواهیم آن را نیشگون بگیریم. (کانال بیبیسی فارسی؛ ۱۴۰۴/۱/۷)
🔗 Gigil: An intense feeling caused by anger, eagerness, or the pleasure of seeing sb or sth cute or adorable ... (OED)
#️⃣ #واژهشناسی #ترجمهناپذیری
27.02.202519:38
🍁 یادگیریِ زبان دوم زوال عقل را به تأخیر میاندازد
یادگیریِ زبان دوم به ذخیره شناختی، یعنی قابلیت مغز برای سازگاری و حفظ عملکرد شناختی، کمک میکند
فعال نگهداشتن ذهن یکی از این مهمترین راهکارها برای مبارزه با زوال عقل است و حالا تحقیقات نشان دادهاند صحبتکردن به زبان دوم هم میتواند زوال عقل را به تأخیر بیندازد.
مطالعات نشان دادهاند که بازیهای فکری، جدول حل کردن یا پازل درست کردن همگی میتوانند در کاهش خطر ابتلا به زوال عقل مؤثر باشند. به گزارش نیویورکپست، اینک پژوهشی جدید یک ردیف دیگر نیز به این فهرست افزوده و آن سخن گفتن به زبان دیگر است.
ناتالی فیلیپس، استاد روانشناسی در دانشگاه کنکوردیا در مونترال، میگوید: «شواهد فزاینده نشان میدهد بزرگسالان مسنتر که بیش از یک زبان صحبت میکنند، نسبت به سایرین در مقابله با زوال عقل، برتری آشکاری دارند.»
دانشمندان مدتها است که به ارتباط احتمالی بین دوزبانهبودن و زوال عقل پی بردهاند، چرا که الِن بیالیستوک، روانشناس کانادایی و همکارانش، در سال ۲۰۰۷ سوابق ۱۸۴ بیمار مبتلا به زوال عقل را بررسی کردند و متوجه شدند کسانی که دوزبانه بودند، علائم بیماری را چهار سال دیرتر از همتایان تکزبانهٔ خود نشان دادند، اما مشخص نبود که آیا عوامل دیگری نیز در این موضوع دخیلاند یا خیر، تا اینکه یک مطالعه در سال ۲۰۱۳ در هند هم این یافتهها را تأیید کرد و دریافت که افراد دوزبانه، صرفنظر از شغل، جنسیت، تحصیلات و محل سکونت آنها، علائم زوال عقل را ۴.۵ سال دیرتر از افراد تکزبانه نشان دادند.
البته دلیل این تأثیر همچنان مشخص نبود تا اینکه دانشمندان اخیراً به نتایج جالبی دست یافتند. فیلیپس و همکارانش با استفاده از تکنیکهای پیشرفته اسکن مغز، متوجه شدند دوزبانهبودن میتواند به سه روش اصلی به جلوگیری از زوال عقل کمک کند:
اول اینکه، ذخایر مغزی را تقویت میکند، یعنی مغز برای تحمل آسیبها قبل از اینکه به نقطه بحرانی برسد، توانایی بیشتری پیدا میکند.
دوم، به ذخایر شناختی کمک میکند که به معنای توانایی مغز برای تطبیق و حفظ عملکرد ذهنی حتی در صورت تغییرات یا آسیبهای مرتبط با پیری است.
فیلیپس این دو را با هم مقایسه کرد و گفت: «اگر ذخایر مغزی را با ذخایر شناختی مقایسه کنید، مثل مقایسه یک مزیت سختافزاری با یک مزیت نرمافزاری است. یعنی ذخایر مغزی مانند سختافزار کامپیوتر است (که کارهای پایه را انجام میدهد) و ذخایر شناختی مانند نرمافزار است (که به مغز کمک میکند تا با تغییرات و مشکلات مقابله کند).
وقتی افراد دوزبانه یک کلمه به زبان یکی از زبانها میشنوند، مغزشان بهطور خودکار کلمات مشابه در هر دو زبان را به یاد میآورد. مثلاً کسی که به انگلیسی و فرانسوی مسلط است و کلمه for را میشنود، ممکن است ناخودآگاه کلمات forage و forêt (که در فرانسوی به معنای حفاری و جنگل است) را هم به یاد بیاورد. این کار که ذهن مدام در حال جابهجاکردن اطلاعات است باعث میشود که شبکههای مغزی که مسئول حافظه و عملکرد مغزند، تقویت شوند. تقویت این شبکهها به مغز کمک میکند تا آثار منفیِ زوال عقل را جبران کند.
سوم و در نهایت اینکه، دوزبانهبودن باعث میشود مغز بهتر بتواند با چالشها مقابله کند و سالمتر بماند.
تیم فیلیپس دریافت حجم ناحیه هیپوکامپ مغز افراد دوزبانه در مقایسه با افراد تکزبانه، هنگام پیشرفت مشکلات شناختی، کمتر کاهش یافت و این موضوع از این جهت جالب است که هیپوکامپ، مرکز زبان نیست، بلکه مرکز حافظه است.
البته محققان تأکید میکنند اگرچه دوزبانهبودن باعث میشود مغز برای مقابله با مشکلات بیماری بهتر عمل کند، این به معنای جلوگیری از زوال عقل نیست، بلکه تنها شروع آن را به تأخیر میاندازد.
مطالعهٔ فیلیپس در مجلهٔ «دوزبانگی: زبان و شناخت» (Bilingualism: Language and Cognition) منتشر شد.
تحقیقات نشان میدهد که دوزبانهبودن از سنین کودکی در مقایسه با یادگیریِ زبان دوم در بزرگسالی، در زمینهٔ محافظت در برابر زوال عقل اثربخشتر است، زیرا تغییر زبان از سنین پایین آغاز شده و بهطور مداوم ادامه داشته است. با این حال، به این معنا نیست که مزایای از تمرین ذهنیِ یادگیریِ زبان جدید در بزرگسالی بهرهمند نخواهید شد. به یاد داشته باشید «هر کاری که برای مغز سخت است، در نهایت برایش مفید است.»
©️ از: ایندیپندنت فارسی (۱۴۰۳/۱۲/۳)
#️⃣ #آموزش_زبان #دوزبانگی
یادگیریِ زبان دوم به ذخیره شناختی، یعنی قابلیت مغز برای سازگاری و حفظ عملکرد شناختی، کمک میکند
فعال نگهداشتن ذهن یکی از این مهمترین راهکارها برای مبارزه با زوال عقل است و حالا تحقیقات نشان دادهاند صحبتکردن به زبان دوم هم میتواند زوال عقل را به تأخیر بیندازد.
مطالعات نشان دادهاند که بازیهای فکری، جدول حل کردن یا پازل درست کردن همگی میتوانند در کاهش خطر ابتلا به زوال عقل مؤثر باشند. به گزارش نیویورکپست، اینک پژوهشی جدید یک ردیف دیگر نیز به این فهرست افزوده و آن سخن گفتن به زبان دیگر است.
ناتالی فیلیپس، استاد روانشناسی در دانشگاه کنکوردیا در مونترال، میگوید: «شواهد فزاینده نشان میدهد بزرگسالان مسنتر که بیش از یک زبان صحبت میکنند، نسبت به سایرین در مقابله با زوال عقل، برتری آشکاری دارند.»
دانشمندان مدتها است که به ارتباط احتمالی بین دوزبانهبودن و زوال عقل پی بردهاند، چرا که الِن بیالیستوک، روانشناس کانادایی و همکارانش، در سال ۲۰۰۷ سوابق ۱۸۴ بیمار مبتلا به زوال عقل را بررسی کردند و متوجه شدند کسانی که دوزبانه بودند، علائم بیماری را چهار سال دیرتر از همتایان تکزبانهٔ خود نشان دادند، اما مشخص نبود که آیا عوامل دیگری نیز در این موضوع دخیلاند یا خیر، تا اینکه یک مطالعه در سال ۲۰۱۳ در هند هم این یافتهها را تأیید کرد و دریافت که افراد دوزبانه، صرفنظر از شغل، جنسیت، تحصیلات و محل سکونت آنها، علائم زوال عقل را ۴.۵ سال دیرتر از افراد تکزبانه نشان دادند.
البته دلیل این تأثیر همچنان مشخص نبود تا اینکه دانشمندان اخیراً به نتایج جالبی دست یافتند. فیلیپس و همکارانش با استفاده از تکنیکهای پیشرفته اسکن مغز، متوجه شدند دوزبانهبودن میتواند به سه روش اصلی به جلوگیری از زوال عقل کمک کند:
اول اینکه، ذخایر مغزی را تقویت میکند، یعنی مغز برای تحمل آسیبها قبل از اینکه به نقطه بحرانی برسد، توانایی بیشتری پیدا میکند.
دوم، به ذخایر شناختی کمک میکند که به معنای توانایی مغز برای تطبیق و حفظ عملکرد ذهنی حتی در صورت تغییرات یا آسیبهای مرتبط با پیری است.
فیلیپس این دو را با هم مقایسه کرد و گفت: «اگر ذخایر مغزی را با ذخایر شناختی مقایسه کنید، مثل مقایسه یک مزیت سختافزاری با یک مزیت نرمافزاری است. یعنی ذخایر مغزی مانند سختافزار کامپیوتر است (که کارهای پایه را انجام میدهد) و ذخایر شناختی مانند نرمافزار است (که به مغز کمک میکند تا با تغییرات و مشکلات مقابله کند).
وقتی افراد دوزبانه یک کلمه به زبان یکی از زبانها میشنوند، مغزشان بهطور خودکار کلمات مشابه در هر دو زبان را به یاد میآورد. مثلاً کسی که به انگلیسی و فرانسوی مسلط است و کلمه for را میشنود، ممکن است ناخودآگاه کلمات forage و forêt (که در فرانسوی به معنای حفاری و جنگل است) را هم به یاد بیاورد. این کار که ذهن مدام در حال جابهجاکردن اطلاعات است باعث میشود که شبکههای مغزی که مسئول حافظه و عملکرد مغزند، تقویت شوند. تقویت این شبکهها به مغز کمک میکند تا آثار منفیِ زوال عقل را جبران کند.
سوم و در نهایت اینکه، دوزبانهبودن باعث میشود مغز بهتر بتواند با چالشها مقابله کند و سالمتر بماند.
تیم فیلیپس دریافت حجم ناحیه هیپوکامپ مغز افراد دوزبانه در مقایسه با افراد تکزبانه، هنگام پیشرفت مشکلات شناختی، کمتر کاهش یافت و این موضوع از این جهت جالب است که هیپوکامپ، مرکز زبان نیست، بلکه مرکز حافظه است.
البته محققان تأکید میکنند اگرچه دوزبانهبودن باعث میشود مغز برای مقابله با مشکلات بیماری بهتر عمل کند، این به معنای جلوگیری از زوال عقل نیست، بلکه تنها شروع آن را به تأخیر میاندازد.
مطالعهٔ فیلیپس در مجلهٔ «دوزبانگی: زبان و شناخت» (Bilingualism: Language and Cognition) منتشر شد.
تحقیقات نشان میدهد که دوزبانهبودن از سنین کودکی در مقایسه با یادگیریِ زبان دوم در بزرگسالی، در زمینهٔ محافظت در برابر زوال عقل اثربخشتر است، زیرا تغییر زبان از سنین پایین آغاز شده و بهطور مداوم ادامه داشته است. با این حال، به این معنا نیست که مزایای از تمرین ذهنیِ یادگیریِ زبان جدید در بزرگسالی بهرهمند نخواهید شد. به یاد داشته باشید «هر کاری که برای مغز سخت است، در نهایت برایش مفید است.»
©️ از: ایندیپندنت فارسی (۱۴۰۳/۱۲/۳)
#️⃣ #آموزش_زبان #دوزبانگی


20.02.202515:31
اینستاگرام در بهروزرسانیِ جدید خود چندین قابلیت جدید به دایرکتها اضافه کرده است. یکی از این قابلیتها ابزار ترجمهای است که از ۹۹ زبان پشتیبانی میکند؛ با انتخاب گزینه «Translate»، متن ترجمهشده مستقیماً زیر پیام اصلی نمایش داده میشود. (روزنامه شرق؛ ۱۴۰۳/۱۲/۲)
#⃣ #ترجمه #رسانههای_اجتماعی
#⃣ #ترجمه #رسانههای_اجتماعی


14.04.202507:10
اگر به مباحث زبانی و ترجمهای علاقه دارید، میتوانید به گروه «قلک زبان و ترجمه» (۱۳۹۹) بپیوندید:
🔗 t.me/+MeBEnDd2cK8xMDdk
🔗 t.me/+MeBEnDd2cK8xMDdk


06.04.202507:50
🍁 زبان «منحوس» انگلیسی!
💬 مهدی کوچکزاده (هنگام نشاندادن تصویری از عملکرد بانک جهانی در مجلس):
00:32 با کمال شرمندگی به زبان «منحوس» انگلیسی، برای مردم میخوانم، شما همکاران که استاد هستید.
02:20 قالیباف: آقای کوچکزاده شاید توجه نداشتند. دربارهٔ زبان انگلیسی نکتهای گفتند، که به نظرم اشتباه لفظی بود؛ من عذرخواهی میکنم.
🎥 از: خبرگزاری مهر (۱۴۰۴/۱/۱۷) | #زبان_انگلیسی
💬 مهدی کوچکزاده (هنگام نشاندادن تصویری از عملکرد بانک جهانی در مجلس):
00:32 با کمال شرمندگی به زبان «منحوس» انگلیسی، برای مردم میخوانم، شما همکاران که استاد هستید.
02:20 قالیباف: آقای کوچکزاده شاید توجه نداشتند. دربارهٔ زبان انگلیسی نکتهای گفتند، که به نظرم اشتباه لفظی بود؛ من عذرخواهی میکنم.
🎥 از: خبرگزاری مهر (۱۴۰۴/۱/۱۷) | #زبان_انگلیسی
29.03.202521:11
🍁بدعتی خطرناک و بنیانکن
▪️دربارۀ ضرورت استفاده از زبان فارسی از سوی دولتمردان
✍🏻 نیوشا طبیبیگیلانی:
خدایش بیامرزد، استادی داشتم ــ استاد مرتضی خانورزی ــ که در شکستنِ رسم و سنت میفرمود: «شکستن سنت و عادت کار خوبی است تا آنجا که بنیانکن نشود.» و چه درست میفرمود. خبر مکاتبهٔ استاندار آذربایجان غربی با رئیسجمهور به زبان ترکی از همان سنت شکنیهایی است که میتواند «بنیان کن» باشد.
سنت هزارسالهٔ حکمرانیِ ایرانی بر این پایه و توافق استوار شده که همگان زبان بینالاقوامی فارسی را بهعنوان زبان رسمی کشور پذیرفتهاند. دوسوم و بلکه بیشتر از این هزار سال را خاندانهای ترک و ترکزبان بر ایران فرمان راندهاند. از غزنویان و سلجوقیان گرفته تا صفویه و قاجاریه، همهٔ این پادشاهان تبار و زبان ترکی داشتهاند.
اما همین حکمرانان چنان به آداب و الزامات حکمرانی در این سرزمین چندینقومی آشنا بودهاند که هرگز نخواستهاند زبان خانگیِ خودشان را به کل ایران تحمیل کنند. حتی نخواستهاند که مکاتبات رسمی با حاکمان ولایات ــ که معمولاً همزبان و همقبیلهٔ خودشان بودهاند را ــ جز به زبان فارسی رسمی به زبان دیگری انجام دهند. حتی هلاگو و الجایتو و پادشاهان مغول ایران هم زبان فارسی را بهعنوان زبان رسمی حکومتی به رسمیت میشناختهاند. هلاگو از رشیدالدین فضلالله میخواهد که تاریخ مغول را به فارسی بنویسد. در تاریخ بیهقی فقط چند بار از ترکی حرفزدن مسعود غزنوی یاد میشود.
حالا در میانهٔ اتفاقات نامیمونی که در ارومیه افتاده و شائبهٔ همراهی و همدلی و جانبگیری هم متوجه مسئول استان است، خبر مکاتبهٔ ایشان با رئیسجمهور آن هم به زبان ترکی میرسد! این بدعتی است بد و خطرناک و در راستای مقدمهچینی برای اتفاقاتی شوم و سیاه.
رئیسجمهور خوشنیت و نرمخوی ما، حتی اگر میخواهند به روش خود با وفاق و آرامی با این تخلف از روش و منش و قانون و عرف حکومتداریِ ایرانی روبهرو شوند، وفق همان نهجالبلاغهای که احاطهای نیک بر آن دارند، باید این استاندار را بهفوریت و آشکارا و با قاطعیت عزل کنند تا دیگر کسی به هیچ بهانهای درصدد ایجاد خصوصیت ویژه و به خیال خود تشکیل گروه و دستهای در کار حکومت برنیاید.
این بدعتی آشکار است که باید جدی گرفته شود. اگر به تعبیر معاون اول، هر استاندار باید با اختیارات رییسجمهور استانی به کار مشغول باشد و بعد هم بخواهد با زبان قومی خود کارهای اداری و مدیریتی را انجام دهد، دیگر چه چیزی از تمامیت ارضی و وحدت ملی باقی میماند؟ این زیادهروی چندان است که حتی از قواعد فدرالیسم هم عبور میکند.
©️ از: هممیهن (۱۴۰۴/۱/۹)
#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_و_سیاست
▪️دربارۀ ضرورت استفاده از زبان فارسی از سوی دولتمردان
✍🏻 نیوشا طبیبیگیلانی:
خدایش بیامرزد، استادی داشتم ــ استاد مرتضی خانورزی ــ که در شکستنِ رسم و سنت میفرمود: «شکستن سنت و عادت کار خوبی است تا آنجا که بنیانکن نشود.» و چه درست میفرمود. خبر مکاتبهٔ استاندار آذربایجان غربی با رئیسجمهور به زبان ترکی از همان سنت شکنیهایی است که میتواند «بنیان کن» باشد.
سنت هزارسالهٔ حکمرانیِ ایرانی بر این پایه و توافق استوار شده که همگان زبان بینالاقوامی فارسی را بهعنوان زبان رسمی کشور پذیرفتهاند. دوسوم و بلکه بیشتر از این هزار سال را خاندانهای ترک و ترکزبان بر ایران فرمان راندهاند. از غزنویان و سلجوقیان گرفته تا صفویه و قاجاریه، همهٔ این پادشاهان تبار و زبان ترکی داشتهاند.
اما همین حکمرانان چنان به آداب و الزامات حکمرانی در این سرزمین چندینقومی آشنا بودهاند که هرگز نخواستهاند زبان خانگیِ خودشان را به کل ایران تحمیل کنند. حتی نخواستهاند که مکاتبات رسمی با حاکمان ولایات ــ که معمولاً همزبان و همقبیلهٔ خودشان بودهاند را ــ جز به زبان فارسی رسمی به زبان دیگری انجام دهند. حتی هلاگو و الجایتو و پادشاهان مغول ایران هم زبان فارسی را بهعنوان زبان رسمی حکومتی به رسمیت میشناختهاند. هلاگو از رشیدالدین فضلالله میخواهد که تاریخ مغول را به فارسی بنویسد. در تاریخ بیهقی فقط چند بار از ترکی حرفزدن مسعود غزنوی یاد میشود.
حالا در میانهٔ اتفاقات نامیمونی که در ارومیه افتاده و شائبهٔ همراهی و همدلی و جانبگیری هم متوجه مسئول استان است، خبر مکاتبهٔ ایشان با رئیسجمهور آن هم به زبان ترکی میرسد! این بدعتی است بد و خطرناک و در راستای مقدمهچینی برای اتفاقاتی شوم و سیاه.
رئیسجمهور خوشنیت و نرمخوی ما، حتی اگر میخواهند به روش خود با وفاق و آرامی با این تخلف از روش و منش و قانون و عرف حکومتداریِ ایرانی روبهرو شوند، وفق همان نهجالبلاغهای که احاطهای نیک بر آن دارند، باید این استاندار را بهفوریت و آشکارا و با قاطعیت عزل کنند تا دیگر کسی به هیچ بهانهای درصدد ایجاد خصوصیت ویژه و به خیال خود تشکیل گروه و دستهای در کار حکومت برنیاید.
این بدعتی آشکار است که باید جدی گرفته شود. اگر به تعبیر معاون اول، هر استاندار باید با اختیارات رییسجمهور استانی به کار مشغول باشد و بعد هم بخواهد با زبان قومی خود کارهای اداری و مدیریتی را انجام دهد، دیگر چه چیزی از تمامیت ارضی و وحدت ملی باقی میماند؟ این زیادهروی چندان است که حتی از قواعد فدرالیسم هم عبور میکند.
©️ از: هممیهن (۱۴۰۴/۱/۹)
#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_و_سیاست


24.03.202513:22
🍁 داریوش شایگان و زبان فارسی
«من در خانه زبانهای گرجی، روسی (دایهام روس بود) ترکی عثمانی، که مادرم با پدرم به آن زبان سخن میگفت، و ترکی آذری، که پدرم با آن به مادرم جواب میداد، را میشنیدم. دو زبان ترکی و فارسی را اینچنین آموختم. زیرا پدرم با من به فارسی سخن میگفت. اما اهمیت فارسی دلیل دیگری داشت. فارسی زبان «امپراتوری» و زبان فرهنگ بود. من همواره دانستهام که در این مجموعه قومها و زبانهای گوناگون، هویت من به زبان فارسی گره خورده است. پدرم نوعی پرستش شبهمذهبی نسبت به این زبان داشت که آن را به من نیز منتقل کرد. این مرد آذربایجانی نسبت به رسالت زبان فارسی در ایجاد تمرکز، که پایهٔ وحدت کشور بود، سخت هشیار بود، زیرا که ایران ــ چه بخواهیم و چه نخواهیم ــ همواره امپراتوریای متشکل از قومها و زبانهای مختلف بوده است که بهواسطهٔ فرهنگ فاخر زبان فارسی به یکدیگر پیوند خوردهاند.»
📚 زیر آسمانهای جهان: گفتوگوی رامین جهانبگلو با داریوش شایگان. ترجمهٔ نازی عظیما (۱۳۷۴: ص ۲). تهران: نشر فرزان روز.
#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_و_هویت
«من در خانه زبانهای گرجی، روسی (دایهام روس بود) ترکی عثمانی، که مادرم با پدرم به آن زبان سخن میگفت، و ترکی آذری، که پدرم با آن به مادرم جواب میداد، را میشنیدم. دو زبان ترکی و فارسی را اینچنین آموختم. زیرا پدرم با من به فارسی سخن میگفت. اما اهمیت فارسی دلیل دیگری داشت. فارسی زبان «امپراتوری» و زبان فرهنگ بود. من همواره دانستهام که در این مجموعه قومها و زبانهای گوناگون، هویت من به زبان فارسی گره خورده است. پدرم نوعی پرستش شبهمذهبی نسبت به این زبان داشت که آن را به من نیز منتقل کرد. این مرد آذربایجانی نسبت به رسالت زبان فارسی در ایجاد تمرکز، که پایهٔ وحدت کشور بود، سخت هشیار بود، زیرا که ایران ــ چه بخواهیم و چه نخواهیم ــ همواره امپراتوریای متشکل از قومها و زبانهای مختلف بوده است که بهواسطهٔ فرهنگ فاخر زبان فارسی به یکدیگر پیوند خوردهاند.»
📚 زیر آسمانهای جهان: گفتوگوی رامین جهانبگلو با داریوش شایگان. ترجمهٔ نازی عظیما (۱۳۷۴: ص ۲). تهران: نشر فرزان روز.
#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_و_هویت
22.02.202511:47
🍁 به بهانهٔ روز جهانیِ زبان مادری
✍🏻 امیر هاشمیمقدم:
اخیراً صادق زیباکلام در یکی سخنرانیهایش دو بار کلمه «کُرد» را بهصورت «کورد» تلفظ کرد. این رفتارهای ایشان شوربختانه مسبوق به سابقه است. و رفتار اخیر یک گام تحریفی دیگر بود. تاکنون برخیها به اشتباه و نادرست، بهجای املای درست واژۀ «کُرد»، «کورد» مینوشتند، در حالیکه همان «کُرد» تلفظ میکردند. این بار اما آقای زیباکلام تلفظ این واژه را هم به شکل «کورد» بیان کرد. این یک تحریف تعمدی آشکار است.
هیچکس هنگام صحبتکردن در زبان فارسی مطلقاً این واژه را به شکل «کورد» تلفظ نمیکند، همانگونه که در فارسی قوم «تُرک» را به شکل «تورک» تلفظ نمیکنیم. اما شوربختانه در سالهای اخیر یک جریان مشخص در حال ترویج این شیوۀ نگارشیِ نادرست است. ترکها و کردها پیشینهای دیرینه در این سرزمین دارند و تا چند سال پیش در همۀ منابع فارسی، عربی و ترکی آنان را به شکل درست «ترک» و «کرد» مینوشتند. اما جریان تجزیهطلب فرهنگی (بهعنوان پیشزمینۀ تجزیهطلبیِ سیاسی و سرزمینی) در راستای جداکردن دیگر بخشهای هویت اقوام ایرانزمین از یکدیگر، اقدام به ساختِ واژههای هویتیِ اصلی یا شیوۀ متمایز نگارش کرده است. کافی است بدانیم واژۀ «کرد» همیشه در منابع تاریخیِ فارسی و عربی به همین شکل درستِ «کرد» نوشته میشد. حتی نخستین کتابی که دربارۀ تاریخ کردها نوشته شد توسط شرفالدین بدلیسی، حاکم کرد دیاربکر، در دورۀ صفوی / عثمانی بود که «شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان» نام داشت و در آن صدها بار واژۀ «کرد» به همین شکل نوشته شد. پس از آن نیز دیگر منابعی که بهطور اختصاصی به تاریخ و فرهنگ کردها میپرداختند این واژه را به همین شکل به نگارش درآوردهاند.
از سوی دیگر، نخستین کتابی که دربارۀ زبان ترکی نوشته شد نیز حدود هزار سال پیش توسط محمود کاشغری به نام «دیوان لغاتالترک» نام گرفت و پس از آن نیز همۀ کتابهایی که به دست ترکان و غیرترکها دربارۀ زبان و فرهنگ ترکان نوشته میشد همین املای «تُرک» را بهکار میبُرد. اما همان جریان تجزیهطلب فرهنگی، که عموماً ریشه و وابستگی به بیرون از مرزها دارد، چند سالی است تلاش میکند املای نادرست «تورک» را بهجای املای همیشگی و درست «تُرک» جا بیندازد. همین جریان در حال رواجدادن شکل نادرست و جعلیِ «آزربایجان» به جای نام کهن «آذربایجان» است.
اسفبار اینکه، همان جریانهای تجزیهطلب فرهنگی اندک اندک در حال تحریف نام این دو کتاب و دیگر کتابهای مرجع دربارۀ تاریخ و فرهنگ ترکها و کردها بود تا آنها را به رسمالخط جعلیِ جدید بنویسند؛ آنچنانکه اخیراً برخی افراد نام کتاب شرفنامه را اینگونه تحریف کردهاند: «تاریخ مفصل کوردستان»!
شوربختانه در هر دو زمینه، بسیاری افراد که آگاهی کافی ندارند نیز فریب این گروه را خورده و با نگارش نادرست این واژهها به شکل «تورک» و «کورد» به اهداف تجزیهطلبان فرهنگی یاری میرسانند. چه در منابع فارسی، چه در منابع عربی، چه در منابع ترکی و چه در منابع کردی همیشه صورت غالب نگارش این واژهها به شکل «کرد» و «ترک» بوده، که با رجوع به منابع قدیمی در کتابخانههای عمومی یا کتابخانههای اینترنتی میتوان به صحت این ادعا اطمینان یافت.
باید نسبت به این تغییرات گامبهگام، که ظاهراً کماهمیت و نامحسوس است، حساس بود. اسناد و مدارک تاریخی دربارۀ پیشینۀ زبانها و انسجام گروههای قومی و زبانی در ایران آنچنان محکم هست که نتوان به یکباره زیر همه چیز زد. بنابراین ناچارند آرام آرام و نامحسوس گام بردارند.
همین وضعیت را دربارۀ روز جهانیِ زبان مادری نیز شاهدیم. زبان مادری طبیعتاً برای هر کسی (از جمله، نگارندۀ این سطور که زبان مادریاش بختیاری است) اهمیت دارد و در راه حفظ آن باید کوشید. اما اینکه برخی جریانها روز جهانیِ زبان مادری را محملی کردهاند برای حمله به زبان و ادبیات فارسی (بهعنوان رکن اصلیِ ارتباط و انسجام ملی) و تلاش برای داعیۀ نادرست و ضد ملی «آموزش به زبانهای محلی»، مایۀ نگرانی است. اکنون در بسیاری از مناطق، کتابهای درسی توسط معلمان بومی به زبان محلی آموزش داده میشود و همین باعث میگردد بسیاری از این دانشآموزان، هنگام پذیرفتهشدن در دانشگاههای سراسر، در برقراری ارتباط با دانشجویان دیگر مناطق دچار مشکل شوند. اما جریان تجزیهطلب فرهنگی حتی به این وضع هم راضی نیست و همچنان خواهان تدریس «به» زبان محلی است تا کمکم ریسمان ارتباطی میان مردمان نقاط مختلف ایرانزمین سست و گسسته شود. این جریان دقیقاً میداند زیر پوستی دارد چکار میکند. ما هم دقیقاً میدانیم اینها دارند چکار میکنند و همیشه هشدار میدهیم. اما شوربختانه در این میان یک عده با خوشخیالی همچنان متوجه نتایج و پیامدهای ویرانگر این رفتارهای بهظاهر کوچک و کماهمیت نیستند.
©️از: انصافنیوز (۱۴۰۳/۱۲/۳) | #زبان_مادری
✍🏻 امیر هاشمیمقدم:
اخیراً صادق زیباکلام در یکی سخنرانیهایش دو بار کلمه «کُرد» را بهصورت «کورد» تلفظ کرد. این رفتارهای ایشان شوربختانه مسبوق به سابقه است. و رفتار اخیر یک گام تحریفی دیگر بود. تاکنون برخیها به اشتباه و نادرست، بهجای املای درست واژۀ «کُرد»، «کورد» مینوشتند، در حالیکه همان «کُرد» تلفظ میکردند. این بار اما آقای زیباکلام تلفظ این واژه را هم به شکل «کورد» بیان کرد. این یک تحریف تعمدی آشکار است.
هیچکس هنگام صحبتکردن در زبان فارسی مطلقاً این واژه را به شکل «کورد» تلفظ نمیکند، همانگونه که در فارسی قوم «تُرک» را به شکل «تورک» تلفظ نمیکنیم. اما شوربختانه در سالهای اخیر یک جریان مشخص در حال ترویج این شیوۀ نگارشیِ نادرست است. ترکها و کردها پیشینهای دیرینه در این سرزمین دارند و تا چند سال پیش در همۀ منابع فارسی، عربی و ترکی آنان را به شکل درست «ترک» و «کرد» مینوشتند. اما جریان تجزیهطلب فرهنگی (بهعنوان پیشزمینۀ تجزیهطلبیِ سیاسی و سرزمینی) در راستای جداکردن دیگر بخشهای هویت اقوام ایرانزمین از یکدیگر، اقدام به ساختِ واژههای هویتیِ اصلی یا شیوۀ متمایز نگارش کرده است. کافی است بدانیم واژۀ «کرد» همیشه در منابع تاریخیِ فارسی و عربی به همین شکل درستِ «کرد» نوشته میشد. حتی نخستین کتابی که دربارۀ تاریخ کردها نوشته شد توسط شرفالدین بدلیسی، حاکم کرد دیاربکر، در دورۀ صفوی / عثمانی بود که «شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان» نام داشت و در آن صدها بار واژۀ «کرد» به همین شکل نوشته شد. پس از آن نیز دیگر منابعی که بهطور اختصاصی به تاریخ و فرهنگ کردها میپرداختند این واژه را به همین شکل به نگارش درآوردهاند.
از سوی دیگر، نخستین کتابی که دربارۀ زبان ترکی نوشته شد نیز حدود هزار سال پیش توسط محمود کاشغری به نام «دیوان لغاتالترک» نام گرفت و پس از آن نیز همۀ کتابهایی که به دست ترکان و غیرترکها دربارۀ زبان و فرهنگ ترکان نوشته میشد همین املای «تُرک» را بهکار میبُرد. اما همان جریان تجزیهطلب فرهنگی، که عموماً ریشه و وابستگی به بیرون از مرزها دارد، چند سالی است تلاش میکند املای نادرست «تورک» را بهجای املای همیشگی و درست «تُرک» جا بیندازد. همین جریان در حال رواجدادن شکل نادرست و جعلیِ «آزربایجان» به جای نام کهن «آذربایجان» است.
اسفبار اینکه، همان جریانهای تجزیهطلب فرهنگی اندک اندک در حال تحریف نام این دو کتاب و دیگر کتابهای مرجع دربارۀ تاریخ و فرهنگ ترکها و کردها بود تا آنها را به رسمالخط جعلیِ جدید بنویسند؛ آنچنانکه اخیراً برخی افراد نام کتاب شرفنامه را اینگونه تحریف کردهاند: «تاریخ مفصل کوردستان»!
شوربختانه در هر دو زمینه، بسیاری افراد که آگاهی کافی ندارند نیز فریب این گروه را خورده و با نگارش نادرست این واژهها به شکل «تورک» و «کورد» به اهداف تجزیهطلبان فرهنگی یاری میرسانند. چه در منابع فارسی، چه در منابع عربی، چه در منابع ترکی و چه در منابع کردی همیشه صورت غالب نگارش این واژهها به شکل «کرد» و «ترک» بوده، که با رجوع به منابع قدیمی در کتابخانههای عمومی یا کتابخانههای اینترنتی میتوان به صحت این ادعا اطمینان یافت.
باید نسبت به این تغییرات گامبهگام، که ظاهراً کماهمیت و نامحسوس است، حساس بود. اسناد و مدارک تاریخی دربارۀ پیشینۀ زبانها و انسجام گروههای قومی و زبانی در ایران آنچنان محکم هست که نتوان به یکباره زیر همه چیز زد. بنابراین ناچارند آرام آرام و نامحسوس گام بردارند.
همین وضعیت را دربارۀ روز جهانیِ زبان مادری نیز شاهدیم. زبان مادری طبیعتاً برای هر کسی (از جمله، نگارندۀ این سطور که زبان مادریاش بختیاری است) اهمیت دارد و در راه حفظ آن باید کوشید. اما اینکه برخی جریانها روز جهانیِ زبان مادری را محملی کردهاند برای حمله به زبان و ادبیات فارسی (بهعنوان رکن اصلیِ ارتباط و انسجام ملی) و تلاش برای داعیۀ نادرست و ضد ملی «آموزش به زبانهای محلی»، مایۀ نگرانی است. اکنون در بسیاری از مناطق، کتابهای درسی توسط معلمان بومی به زبان محلی آموزش داده میشود و همین باعث میگردد بسیاری از این دانشآموزان، هنگام پذیرفتهشدن در دانشگاههای سراسر، در برقراری ارتباط با دانشجویان دیگر مناطق دچار مشکل شوند. اما جریان تجزیهطلب فرهنگی حتی به این وضع هم راضی نیست و همچنان خواهان تدریس «به» زبان محلی است تا کمکم ریسمان ارتباطی میان مردمان نقاط مختلف ایرانزمین سست و گسسته شود. این جریان دقیقاً میداند زیر پوستی دارد چکار میکند. ما هم دقیقاً میدانیم اینها دارند چکار میکنند و همیشه هشدار میدهیم. اما شوربختانه در این میان یک عده با خوشخیالی همچنان متوجه نتایج و پیامدهای ویرانگر این رفتارهای بهظاهر کوچک و کماهمیت نیستند.
©️از: انصافنیوز (۱۴۰۳/۱۲/۳) | #زبان_مادری


19.02.202507:35
🍁 یکچهارم مهاجران در آلمان در خانه اصلاً آلمانی حرف نمیزنند
براساس نظرسنجی منتشرشده از سوی اداره آمار فدرال در آلمان، ۷۷ درصد ساکنان این کشور در چهاردیواری خانههایشان آلمانی حرف میزنند. این در حالی است که در میان خانوادههای مهاجر (کسانی که یا خودشان و یا پدر و مادرشان پس از سال ۱۹۵۰ به آلمان مهاجرت کردهاند) تنها ۲۲ درصد در داخل خانه آلمانی حرف میزنند.
۱۷ درصد ساکنان آلمان داخل خانههایشان به بیش از یک زبان صحبت میکنند. از میان این گروه، زبان غالب در خانه برای حدود یکچهارم (۲۶ درصد) آلمانی و برای حدود سهچهارم (۷۴ درصد) زبانی غیر از آلمانی است.
در میان کسانی که در داخل خانه زبان غالبشان زبانی غیر از آلمانی است، ۱۴ درصد به زبان ترکی، ۱۲ درصد روسی و ۹ درصد عربی صحبت میکنند.
از میان ۲۱ میلیون و ۲۰۰ هزار آلمانی با سابقه مهاجرت حدود نیمی از آنها (۵۴ درصد) در کنار آلمانی حداقل به یک زبان دیگر هم در خانه حرف میزنند. حدود یکچهارم افراد با پیشینۀ مهاجرت (۲۴ درصد) در خانه اصلاً آلمانی حرف نمیزنند.
©️ از: دویچهوله فارسی (۱۴۰۳/۱۱/۳۰)
#️⃣ #زبان_آلمانی #زبان_و_مهاجرت
براساس نظرسنجی منتشرشده از سوی اداره آمار فدرال در آلمان، ۷۷ درصد ساکنان این کشور در چهاردیواری خانههایشان آلمانی حرف میزنند. این در حالی است که در میان خانوادههای مهاجر (کسانی که یا خودشان و یا پدر و مادرشان پس از سال ۱۹۵۰ به آلمان مهاجرت کردهاند) تنها ۲۲ درصد در داخل خانه آلمانی حرف میزنند.
۱۷ درصد ساکنان آلمان داخل خانههایشان به بیش از یک زبان صحبت میکنند. از میان این گروه، زبان غالب در خانه برای حدود یکچهارم (۲۶ درصد) آلمانی و برای حدود سهچهارم (۷۴ درصد) زبانی غیر از آلمانی است.
در میان کسانی که در داخل خانه زبان غالبشان زبانی غیر از آلمانی است، ۱۴ درصد به زبان ترکی، ۱۲ درصد روسی و ۹ درصد عربی صحبت میکنند.
از میان ۲۱ میلیون و ۲۰۰ هزار آلمانی با سابقه مهاجرت حدود نیمی از آنها (۵۴ درصد) در کنار آلمانی حداقل به یک زبان دیگر هم در خانه حرف میزنند. حدود یکچهارم افراد با پیشینۀ مهاجرت (۲۴ درصد) در خانه اصلاً آلمانی حرف نمیزنند.
©️ از: دویچهوله فارسی (۱۴۰۳/۱۱/۳۰)
#️⃣ #زبان_آلمانی #زبان_و_مهاجرت
Shown 1 - 24 of 30
Log in to unlock more functionality.