
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Trapped in the closet
مردم با کسایی که توی زندان یا یه فضای مشخص گیر افتادن، همدردی میکنن یا حداقل به حرفشون گوش میدن.
پس تکلیف کسایی که توی سر خودشون گیر افتادن چیه؟
توی کمدی که دیوارای دورش نامرئیه!
حرفی؟ سوالی؟
🤖 @the_trapped_Bot
اینجا هم هستم:
🦆 @Ducktors_Talk
پس تکلیف کسایی که توی سر خودشون گیر افتادن چیه؟
توی کمدی که دیوارای دورش نامرئیه!
حرفی؟ سوالی؟
🤖 @the_trapped_Bot
اینجا هم هستم:
🦆 @Ducktors_Talk
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateMay 27, 2023
Added to TGlist
Apr 04, 2025Linked chat

Talking in the closet
195
Records
11.04.202523:59
1.7KSubscribers29.11.202423:59
0Citation index30.11.202423:59
1.2KAverage views per post06.04.202510:08
370Average views per ad post07.04.202523:59
7.86%ER04.04.202523:59
44.92%ERR

03.04.202522:09
:))))))))
03.04.202521:26
بچهها من دوتا ناشناس داشتم که باعث شد حس کنم لازمه یه سری چیزا رو بگم
ببینید اگر کنکوری هستید لطفا اصلا در این مقطع زمانی توجهی به اینکه درآمد فلان رشته چقدره یا کسانی که فلان شغل رو دارند چقدر در معرض افسردگی و آسیب به خود هستند، نداشته باشید!
با خودتون نگید ای بابا پزشگا هم افسردهان پس ارزش نداره واسه پزشکی تلاش کنم.
درستونو بخونید، بذارید رتبهتون به پزشکی برسه و بعد در مورد انتخاب کردن یا نکردن فکر کنید.
نگران نباشید موقع انتخاب رشته قول میدم خودم بیام همین حرفای الان در مورد وضعیت فلاکتبار پزشکی رو دوباره براتون تکرار کنم!
و اینکه اصلا اگر کنکور دارید اینقدر گشتن تو کانالای مختلف قراره به چه دردتون بخوره؟!
لفت بدید از همه جا برید بشینید درستونو بخونید دیگه.
اگر پولدارید، نابغهاید، در این زمینهی خاصی به شدت مستعدید یا حمایت خانوادگی دارید که هیچی ولی در غیر اینصورت ما آدمهای معمولی رو فقط درس خوندن نجات میده!
ببینید اگر کنکوری هستید لطفا اصلا در این مقطع زمانی توجهی به اینکه درآمد فلان رشته چقدره یا کسانی که فلان شغل رو دارند چقدر در معرض افسردگی و آسیب به خود هستند، نداشته باشید!
با خودتون نگید ای بابا پزشگا هم افسردهان پس ارزش نداره واسه پزشکی تلاش کنم.
درستونو بخونید، بذارید رتبهتون به پزشکی برسه و بعد در مورد انتخاب کردن یا نکردن فکر کنید.
نگران نباشید موقع انتخاب رشته قول میدم خودم بیام همین حرفای الان در مورد وضعیت فلاکتبار پزشکی رو دوباره براتون تکرار کنم!
و اینکه اصلا اگر کنکور دارید اینقدر گشتن تو کانالای مختلف قراره به چه دردتون بخوره؟!
لفت بدید از همه جا برید بشینید درستونو بخونید دیگه.
اگر پولدارید، نابغهاید، در این زمینهی خاصی به شدت مستعدید یا حمایت خانوادگی دارید که هیچی ولی در غیر اینصورت ما آدمهای معمولی رو فقط درس خوندن نجات میده!
06.04.202520:26
صدبارم ببینیمش کمه.
لینک اینستاگرام
لینک اینستاگرام
07.04.202507:43
اولین گریهی ذوق امسال✔️
05.04.202521:05
دکتر مکری رو واقعا دوست دارم و حس میکنم دلیل این دوست داشتن رو تا کسی پای صحبتهاش ننشسته باشه نمیتونه درک کنه.
اینقدر زیبا برای پدیدههای اجتماعیای که تا همین لحظه فکر میکردیم احمقانهاند دلیل و منطق میاره و سیر ایجادشون رو توضیح میده و حتی سند و مدرک میاره که اتفاق مشابه اونها بارها طی تاریخ افتاده که آدم واقعا با خودش فکر میکنه چقدر چیز دیگه هست که نمیدونم و دونستنشون ممکنه این همه لذتبخش باشه؟
اینقدر زیبا برای پدیدههای اجتماعیای که تا همین لحظه فکر میکردیم احمقانهاند دلیل و منطق میاره و سیر ایجادشون رو توضیح میده و حتی سند و مدرک میاره که اتفاق مشابه اونها بارها طی تاریخ افتاده که آدم واقعا با خودش فکر میکنه چقدر چیز دیگه هست که نمیدونم و دونستنشون ممکنه این همه لذتبخش باشه؟
Reposted from:
مانا



03.04.202519:57
این نمونهی گواهی فوتی هست که من پزشک بعد از ختم احیا باید پر کنم ؛ توجه کنید بالای کادر نوشته ایست قلبی نباید به عنوان علت فوت نوشته شود . تمام
هر جا اسم ایست قلبی اومد ، دنبال علت ایست قلبی باشین ، قلب الکی نمیزنه که الکی بایسته .
هر جا اسم ایست قلبی اومد ، دنبال علت ایست قلبی باشین ، قلب الکی نمیزنه که الکی بایسته .
Reposted from:
مانا

03.04.202510:31
فکر میکنین الان اومدن بازدید چی شد ؟! بهم گفتن نیمه اول بودی خانم دکتر یا نیمه دوم ؟ گفتم من کل تعطیلات رو شیفت دادم ، روز عید نوروز ، عید فطر ، سیزده به در و الان ،گفت دریافتیت چقدره ؟ گفتم ۱۴ تومن حقوق و کارانه ۹ ماه تاخیر داره که اونم ۱۰ تومنه . از مسئول مرکز پرسید که چرا اینقدر کم ؟ گفت اضافه کار رو دکتر فلانی قطع کرد ، حق محرومیت رو اون یکی دیگه قطع کرد و تهش این قدر به این پزشکا میرسه . همینقدر راحت


05.04.202520:33
این اپیزود رو هم من توی کامنتها قول داده بودم که معرفی کنم.
دکتر مکری اینجا در مورد این صحبت میکنه که "چرا هرچی انتخابهای بد هست مردمی انجام میدن که به لحاظ منابع پایین هستند؟"
#podcasts_in_the_closet
دکتر مکری اینجا در مورد این صحبت میکنه که "چرا هرچی انتخابهای بد هست مردمی انجام میدن که به لحاظ منابع پایین هستند؟"
#podcasts_in_the_closet
03.04.202519:17
از صبح تازه وقت کردم خبرهای سوساید نرگس محمدپور رو بخونم و واقعا این خبرها هیچوقت عادی نمیشن.
با خوندن اینکه ظاهرا آخرین کشیک رزیدنتیش رو داده و بعد سوساید کرده که مبلغ خسارت رو از خانوادهش نگیرند گریه کردم.
اتفاقی که داره میوفته ترسناکه و تعجب میکنم که بعدش هنوز داریم به زندگی ادامه میدیم! یه بخشیش قطعا مکانیسم دفاعیه ولی بازهم با این وجود برام قابل درک نیست.
با خوندن اینکه ظاهرا آخرین کشیک رزیدنتیش رو داده و بعد سوساید کرده که مبلغ خسارت رو از خانوادهش نگیرند گریه کردم.
اتفاقی که داره میوفته ترسناکه و تعجب میکنم که بعدش هنوز داریم به زندگی ادامه میدیم! یه بخشیش قطعا مکانیسم دفاعیه ولی بازهم با این وجود برام قابل درک نیست.
Reposted from:
Trapped in the closet

03.04.202519:49
توی مملکتی که بجز نوجوونهای ۱۶ ۱۷ سالهای که با "برخورد متعدد جسم سخت به بدن" کشته شدند خبر خودکشی کسی تایید نمیشه، دنبال اعلام رسمی خودکشی پزشکان نباشید به نظرم.
Reposted from:
خرده جنایت های یک دانشجو

07.04.202521:36
یکی از بدترین لحظات زندگی به وقوع پیوستن تعبیر یک خوابِ بده.
انگار میتونستی کاری بکنی و نکردی. انگار میشد جدیش بگیری و نگرفتی. میتونستی از وقوعش جلوگیری کنی اما گفتی این فقط یه خوابه و ازش گذر کردی و حالا میبینی خواب نیست. واقعیت زندگیته.
انگار میتونستی کاری بکنی و نکردی. انگار میشد جدیش بگیری و نگرفتی. میتونستی از وقوعش جلوگیری کنی اما گفتی این فقط یه خوابه و ازش گذر کردی و حالا میبینی خواب نیست. واقعیت زندگیته.
Reposted from:
سهم من از جهان

05.04.202512:15
یک:
مهمونی داشتیم، مردی حدوداً هفتادساله. سنم رو پرسید، از کار و بارم جویا شد. کمی مکث کرد، بعد ابروهاش بالا رفت و با تعجب گفت:
ــ یعنی تا حالا یک ماشین نداری؟
حرفش هنوز توی هوا معلق بود که اینبار ابروهای من بالا رفت. مگه توی همین کشور زندگی نمیکنه؟ مگه قیمتها رو نمیبینه؟ مگه نمیدونه مسیر زندگی، جادهای یکسان برای همه نیست؟ اما بیتوجه به تعجب من، شروع کرد به نصیحتکردن و با لحنی دلسوزانه گفت:
«تلاشت رو بیشتر کن، با تلاش به همهجا میرسی»
دو:
بهتصادف کتابی خوندم؛ سرگذشت یک زن کارآفرین توی صنعت گردشگری ایران. فصل به فصل که پیش میرفتم، داستانی آشنا اما پنهان میون سطرهای کتاب جون میگرفت. هر دری که به روش باز شده بود، کلیدش توی دستهای پدرش بود. وقتی اولینبار وارد استانداری شهرشون شد، همون جایی که امروز برای بسیاری قفله، راهش از مسیر پدر هموار شد. موقعیتهایی که برای اون «اتفاقی» پیش اومده بود، برای دیگران شاید هیچوقت اتفاق نمیافتاد. کتاب رو که بستم، چشمم به صفحهی آخر افتاد. جملههایی که برای نسلهای بعدی نوشته شده بود:
«تلاش کنید، تلاش کنید، تلاش.»
سه:
فکر میکنم نسل قدیم توی جهانی دیگه سیر میکنن، جهانی که توی اون، «تلاش» کلید هر قفله و هر قفلی، روزی باز میشه. اما توی این زمونه، قفلهایی هم هست که کلیدش رو فقط برخی توی جیب دارن، قفلهایی که با تلاش، نه باز میشن و نه حتی میچرخن.
اونها شاید خبر ندارن که برای خرید یک ماشین، باید سالها دوید، تمامقد دوید، بدون اینکه لحظهای از پا نِشست، و باز هم شاید نرسید. و خبر ندارن که این روزها، تلاش مثل پیمودن مسیری بیانتها توی جادهای سربالا شده، که توی اون، برخی آدمها توی آسانسور بالا میرن و دیگران، همچنان توی شیب تندِ امید، میدون و میدون.
مهمونی داشتیم، مردی حدوداً هفتادساله. سنم رو پرسید، از کار و بارم جویا شد. کمی مکث کرد، بعد ابروهاش بالا رفت و با تعجب گفت:
ــ یعنی تا حالا یک ماشین نداری؟
حرفش هنوز توی هوا معلق بود که اینبار ابروهای من بالا رفت. مگه توی همین کشور زندگی نمیکنه؟ مگه قیمتها رو نمیبینه؟ مگه نمیدونه مسیر زندگی، جادهای یکسان برای همه نیست؟ اما بیتوجه به تعجب من، شروع کرد به نصیحتکردن و با لحنی دلسوزانه گفت:
«تلاشت رو بیشتر کن، با تلاش به همهجا میرسی»
دو:
بهتصادف کتابی خوندم؛ سرگذشت یک زن کارآفرین توی صنعت گردشگری ایران. فصل به فصل که پیش میرفتم، داستانی آشنا اما پنهان میون سطرهای کتاب جون میگرفت. هر دری که به روش باز شده بود، کلیدش توی دستهای پدرش بود. وقتی اولینبار وارد استانداری شهرشون شد، همون جایی که امروز برای بسیاری قفله، راهش از مسیر پدر هموار شد. موقعیتهایی که برای اون «اتفاقی» پیش اومده بود، برای دیگران شاید هیچوقت اتفاق نمیافتاد. کتاب رو که بستم، چشمم به صفحهی آخر افتاد. جملههایی که برای نسلهای بعدی نوشته شده بود:
«تلاش کنید، تلاش کنید، تلاش.»
سه:
فکر میکنم نسل قدیم توی جهانی دیگه سیر میکنن، جهانی که توی اون، «تلاش» کلید هر قفله و هر قفلی، روزی باز میشه. اما توی این زمونه، قفلهایی هم هست که کلیدش رو فقط برخی توی جیب دارن، قفلهایی که با تلاش، نه باز میشن و نه حتی میچرخن.
اونها شاید خبر ندارن که برای خرید یک ماشین، باید سالها دوید، تمامقد دوید، بدون اینکه لحظهای از پا نِشست، و باز هم شاید نرسید. و خبر ندارن که این روزها، تلاش مثل پیمودن مسیری بیانتها توی جادهای سربالا شده، که توی اون، برخی آدمها توی آسانسور بالا میرن و دیگران، همچنان توی شیب تندِ امید، میدون و میدون.
03.04.202510:15
جدی جدی ۷😭
01.04.202511:25
۹
10.04.202511:32
بچهها مرسی از تبریکاتون
سعی میکنم تا آخر امروز یا فردا یه ویس بگیرم و در مورد سوالایی که در مورد طرح تو بات پرسیدید جواب بدم💙
سعی میکنم تا آخر امروز یا فردا یه ویس بگیرم و در مورد سوالایی که در مورد طرح تو بات پرسیدید جواب بدم💙
Log in to unlock more functionality.