بندر رجایی
✍️ یدالله کریمی پور
این بندر به اعتبار داد و ستد کالایی، استراتژیک ترین پایگاه اقتصادی ایران به شمار می رود. به بخشی از کارکردهای این بندر بنگریم:
۱- نقش حیاتی کالایی
بیش از ۸۰٪ کل عملیات کانتینری ایران در این بندر انجام می شود. هم چنین بیش از ۵۰٪ کل تجارت دریایی غیر از صدور نفت خام ایران نیز در این بندر صورت می گیرد. این بندر با پهناوری ۲۵۰۰ هکتار گنجایش پذیرش سالانه بیش از ۸۸ میلیون تن کالا را داراست. از جمله توان سرویس دهی به کشتی های اقیانوس پیما؛
۲- موقعیت استراتژیک
این بندر در شمال تنگه کلیدی هرمز قرار گرفته و دسترسی آسانی به مسیرهای اصلی کشتیرانی جهانی دارد؛
۳- موقعیت ترانزیتی
به دلیل پیوند به شبکه ریلی و شوسه ای، شرایط جغرافیایی مهمی برای تبدیل شدن به هاب منطقه ای را دارد. به ویژه برای آسیای مرکزی و دیگر همسایگان شمالی.
در یک جمله: بندر شهید رجایی، ستون فقرات بازرگانی ایران محسوب می شود. کارکرد روان آن برای ثبات اقتصادی و تامین کالاهای وارداتی و نیز توسعه تجارت، حیاتی است. طرفه آن که دو بندر امام خوزستان و رجایی هرمزگان، تقریبا بیش از ۸۰٪ واردات کالای کشور را در اختیار دارند.
عمق استراتژیک و بنادر دریایی
شوربختانه بیشترین و بزرگترین شهیدان در جمهوری اسلامی کلمات بوده اند. در واقع تا جایی که به واژه های تخصصی مرتبط با امنیت ملی بر می گردد، بیشتر واژگانش در تعریف، مفهوم و مصداق ها، شهید شده اند. می توان دهها واژه شهید شده نام برد. از جمله در این یادداشت بس کوتاه به مفهوم اصطلاح شهید شده عمق استراتژیک ایران از سوی رهبران و فرماندهان و تصمیم سازان متمرکز می شوم.
عمق استراتژیک در جنگ ها و نبردهای کلاسیک و متعارف (غیر هسته ای)عبارت است از: فاصله میان خط مقدم جنگ و نواحی حیاتی کشور.
این نواحی معمولا ذیل سه دسته جای می گیرند: مراکز رهبری، پایگاه های نظامی و فرماندهی و محورهای اقتصادی. اصل زیربنایی در عمق استراتژیک، میزان آسیب پذیری هر کدام با فرض حمله و خرابکاری دشمن است.
تا جایی که به مراکز حیاتی اقتصادی ایران بر می گردد، روشن است که تقریبا عمده این کانون ها کرانه ای(ساحل دریا) و یا پسکرانه ای هستند. یعنی یا در دریا و ساحل قرار دارند و یا بیشینه ۱۰۰ کیلومتر با کرانه ها فاصله دارند.
بین ۸۳ تا ۹۷ درصد داد و ستد ایران از راه بنادر انجام می شود. یعنی آمد و شد دریایی، دل اقتصاد کشور را تشکیل می دهد. در این میان، دو بندر رجایی(بندر عباس) و بندر امام، که هر دو چسبیده به کرانه اند، حدود ۷۹ تا ۸۰ درصد واردات و صادرات کلا و خارک، خارکو، لاوان و سیری، بیش از ۹۰٪ صادرات نفت خام را بر عهده دارند. بندر اقیانوسی چابهار پس از رجایی و امام نقش بعدی را ایفا می کند.
در مجموع بنادر جنوبی(خلیج فارس و دریای عمان) بیش از ۹۰٪ بازرگانی دریایی ایران را به خود اختصاص داده اند.
بنادر دریای شمال مانند نوشهر، امیرآباد و انزلی نیز بخش اصلی بار بازرگانی دریایی با روسیه و آسیای مرکزی را بر عهده دارند(حدود ۱۰٪).
روشن تر از آفتاب است که عمق استراتژیک بنادر هر سه دریا، در برابر حمله تصوری توانمند خارجی، متمایل به صفر است. بر پایه این منطق چهار پرسش اصولی در ارتباط با استراتژی های ملی و نظامی جمهوری اسلامی پیش می آید:
۱- با وجود نبود و یا ناچیز بودن عمق استراتژیک ایران در جنوب، طی ۴۶ سال گذشته چه طرح و برنامه استراتژیک ی برای پاسداری از این حیاتی ترین محور در دستور بوده است؟!
۲- این طرح و برنامه ها چه تفاوت ها و تشابهات استراتژیک ی با نگاه ها و طرح و برنامه های عصر پهلوی دوم داشته است؟! آسیب پذیری این استراتژی چیست؟ آیا قابلیت ۱۰۰٪ برای پاسداری از کرانه های حیاتی را داراست؟!
۳- چرا با وجود حیاتی بودن پاسداری از کرانه ها، به عنوان گرانیگاه و بلکه حیاتی بودن آن ها، تمرکز اندیشه و نیرو در مقیاس استراتژیک بر هلال خضیب (سوریه، لبنان، عراق) قرار گرفت؟!
۴- در استراتژی دریایی پهلوی که متمایل به همپیمانی با ناتو و ایالات متحده بود، چه نقصی بود که توسط هر دو رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان نظامی گسست؟!!
@karimipour_k
#انتقادات #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane