diary two tired evils🐦‍⬛

در طرف دیگر وحید درحال خلق دنیای خودش بود اوخدایی بود که در زمان خلق کردن دنیا به شکل یک زن درمیومد.

وحید فرزندانی ساخت:
وحومن، امردا، ساتان اول و سارا

بهشت و جهنم به وجود آورد تا بعد از مرگ انسان ها بر روی زمین به بهشت و جهنم برن ودر اونجا ادامه بدن و بُعد سیاه و تاریک خلق کرد تا بعد از مرگ در بهشت و جهنم به بعد دیگه برن جایی که درش فقط به عنوان یک خاطره زنده اند و هیچ آگاهی ای ندارن.

وحومن و امردا رو مسئول رسیدگی به بهشت و ساتان و سارا رو مسئول رسیدگی به جهنم کرد

سارا عاشق یک انسان شد و به زمین رفت و در کنارش زندگی کرد

ساتان عاشق یک شیطان شد و در جهنم حکومتی به پا کرد که بعد ها به دست فرزندانش ادامه داشت و کم کم ماهیت وجودش فراموش شد.مردی که قرار بود مراقب جهنم باشه به دست فرزندانش کشته شد و پادشاهی جهنم رفته رفته به دست جهنمیان افتاد و راه ساتان الوده شد. بعد ها وحید دوباره اون هارو عقب زد و ساتان دوم رو خلق کرد و فورا به جهنم فرستاد تا همه چیز رو درست کنه اما این خلقت مثل قدیم قدرتمند و خالص نبود،چون وحید به عنوان یک مرد اون رو خلق کرد چون وحید چهره زنانه شو کنار گذاشته بود

هر خدا موجودات و انسان های خاص خودش رو ساخت و پرورش داد
در این بین دنیا ها باهم تداخل پیدا میکردن برخی از دنیا ها باهم یکی میشدن و برخی دنیا ها به هم راه پیدا میکردن
برخی از خدایان به صورت زوجی دنیایی مشترک رو ساختند و سعی کردن باهم بهش حکومت کنن..اما سرنوشت دنیایی که دوتا خدا داشته باشه.چیزی جز نابودی نبود بلاخره یه جا یه اتفاق باعث نابودی اون دنیا و اون کتاب میشد.
برخی از خدایان شروع کردن باهم جنگیدن!. برخی حذف شدن و برخی ترد شدن و دنیا هاشون بلا تکلیف موند و روبه نابودی رفت.
و این شد که خدایی به میان امد...

لیلیان! دنیایی خلق کرد که بتونه با اون به دنیا های دیگه و کتاب هایی که خدایان از عهده نگهداری و نظارت بهشون بر نمیومدن کمک کنه و نجاتشون بده و بعد مخلوقاتش رو با این وظیفه سنگین تنها گذاشت و خارج از دنیایی که ساخت بین بقیه خدایان زندگی کرد و دنیا های کوچیک دیگه ای موازی بر دنیای اصلیش خلق کرد و به همراه خدایان دیگه و سرگرم رسیدگی به دنیا هایی که ساختن شد

برخی خدایان از این دخالت لیلیان ناراضی بودند و کاری کردن که اون دنیا از دسترس لیلیان خارج بشه اما لیلیان باهاشون مقابله کرد.