Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
عبدالله محمد avatar

عبدالله محمد

عبدالله شیخ آبادی | نظاره‌گر زمان و جهان
خاطره و پراکنده‌نویسی:
@abdollah1400

اینستاگرام:
instagram.com/aksemahtab
یوتیوب:
youtube.com/@abdollah1400
کانال واتس اپ:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAf0qsLNSa05Sqse40M
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateJan 25, 2025
Added to TGlist
Oct 31, 2024

Statistic of Telegram Channel عبدالله محمد

Subscribers

7 769

24 hours
4
0.1%Week
38
0.5%Month
460
6.3%

Citation index

50

Mentions1Shares on channels0Mentions on channels1

Average views per post

673

12 hours6730%24 hours6730%48 hours6730%

Engagement rate (ER)

1.34%

Reposts9Comments0Reactions0

Engagement rate by reach (ERR)

8.67%

24 hours0%Week0%Month0%

Average views per ad post

590

1 hour34057.63%1 – 4 hours11719.83%4 - 24 hours26945.59%
Connect our bot to the channel to find out the gender distribution of this channel's audience.
Total posts in 24 hours
1
Dynamic
1

Latest posts in group "عبدالله محمد"

مراقب عادت کردن‌ها باش. وقتی به کار اشتباه و آدم اشتباه عادت کردی دیگر مهم نیست که چقدر آن عادت و آن آدم و آن مکان مضر است. تو دلتنگ همان مضر خواهی شد و کار عقل با دلِ تنگ، سخت است.

جایی خواندم که سختی ترک سیگار بیش از آنکه به دلیل نیکوتین باشد به دلیل دشواری ترک عادت است. انسان عاشق فضای کشیدن سیگار شده. مجموعی از بیرون آوردن پاکت و روشن کردن فندک و بوی اول سوختن توتون تازه و آن حس، آن هوا و حتی تصویری که از خودت در حال فرو بردن دود می‌بینی.

حتی آدم‌های مضر هم می‌توانند وابسته‌ات کنند. کافی است کلید نفس تو را داشته باشند. کافی است برایت تصویری بسازند تا آن تصویر بعدا در تنهایی به سراغت بیاید و بدانی دلت تنگ شده. برای همین آن‌هایی که صبر اول را تحمل می‌کنند غنیمت پایان را به دست می‌آورند. کار اشتباه اما اولش آسان است و آخرش صبر اجباری. صبر پایان بی‌فایده است. (طور: ۱۶)
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم. من در این کانال محتوای خاصی تولید نمی‌کنم و بیشتر ویدیوها و شاید کتاب‌هایی که پسندیده‌ام یا آن را مفید دیده‌ام اینجا می‌گذارم که شما هم اگر خواستید از آن استفاده کنید. این می‌تواند برای دوستانی که به دنبال محتوا برای ترجمه هستند هم مفید باشد. محتوایی که می‌گذارم غالبا به زبان عربی است و یک پیشنهاد است و طبیعتا دوستانی که عربی می‌دانند مخاطب آن هستند. البته ویدیوها ممکن است زیرنویس انگلیسی هم داشته باشد یا بتوان با ابزار آن را به فارسی زیرنویس کرد. شاید توضیح کوچکی دربارهٔ آن محتوا دادم و شاید هم همینطور گذاشتم. اینجا نظم خاصی هم ندارد و هر وقت چیزی را پسندیدم فایل اصلی و لینک یوتیوب آن را قرار می‌دهم.

https://t.me/PishnahadhayeMan

عبدالله
خداوند را برای نعمت همین روزهای عادی شاکر باش. برای همین روزهای «خسته کننده» که هیچ چیز هیجان انگیزی در آن رخ نداده است.

- یک زندانی پس از آزادی
چرا باید برای دیدار ماه، شمع برد؟ مگر ما ماه را برای روشنایی‌اش نمی‌خواهیم؟

چون ماه باید بداند تو خواهان نوری. عبور از تاریکی باید با خواستن نور همراه باشد و آنکه نور می‌خواهد در حد توان، روشنی فراهم می‌کند.

ماه را نمی‌شود با تاریکی به دست آورد. با بنزین نمی‌شود به استقبال گل رفت. هر چیزی جنسی دارد و راه رسیدن به آن هم از همان جنس است، پس اگه خواهان باغی باید باغبان باشی، یا حداقل ردی از سبزی بر لباست باشد.

با تاریکی به پیشواز ماه نرو. حتی اگر از ظلمت رنج می‌بری شمعی ببر که بگویی من از جنس تو هستم. آن سبزی روی لباس و آن شمعی که در دست داری، بذر سبزی و روشنی بیشتر است. نشان از حسن نیت است.
قهرمانانه‌ترین حالتی که خودم را در آن تصور می‌کردم این بود که پس از عمری تلاش با کلی زخم در بدن، در هنگام مرگ بگویم: شاهد باشید که من از پروردگارم خشنودم، شاهد باشید که جز زیبایی ندیدم.

اما اگر قهرمانی حاصل نشد چه؟ نمی‌شود حداقل خشنود بود؟ یا خشنودی هم بخشی از قهرمانی است؟ نمی‌شد مانند مردم عادی که تی‌شرت قهرمان خود را می‌پوشند، حداقل ادای قهرمان بودن را در می‌آوردم؟ نمی‌شد همین الان می‌گفتم: ایها الناس، شاهد باشید که جز زیبایی ندیدم...
تبعید اختیاری | چگونه با کمال میل، از میدان عمل کنار کشیدیم
تهیه شده توسط: پروژه‌هایم

پروژه‌هایم | My Project
خانم بدریه الخراشی در آغاز جوانی در یک تصادف رانندگی دچار عارضهٔ نخاعی شد و توانایی راه رفتن را از دست داد اما این سبب نشد که از طلب علم و خدمت به آن دست بکشد.

دکتر خالد السبت می‌گوید ایشان بسیاری از دروس صوتی وی را با دست روی کاغذ پیاده کردند از جمله دو کتاب بزرگ «العذب النمیر في مجالس الشنقیطي للتفسیر» (۷ جلد) و سلسلهٔ اعمال القلوب (دو جلد) را پیاده‌سازی و آمادهٔ چاپ کردند.

شیخ خالد السبت می‌گوید: به ایشان گفتیم که نیازمند تایپ این آثار با کامپیوتر هستیم. خانم الخراشی هم برای این هدف استفاده از کامپیوتر را آموخت. ایشان سال ۱۴۳۹ هجری قمری دیده از جهان فرو بست. رحمهما الله.

(به نقل از حساب کاربری فیصل العلی)

دویست سال دیگر ما در این دنیا نیستیم و در جهان دیگری در گرو اعمالمان خواهیم بود. آن هنگام فرقی ندارد که در این زندگی کوتاه ثروتمند بودیم یا دست‌تنگ، سالم بودیم یا معلول و بیمار، یتیم بودیم یا سایهٔ پدر و مادر بالای سرمان بود... همه چیز در برابر یک حقیقت ساده رنگ می‌بازد: اعمالمان و نیتمان چه بود. اما شما این خواهر را ببینید. چقدر انسان باید توفیق داشته باشد که اجر کارهای دیگران را ببرد - ان شاء الله - بی‌آنکه از اجر آنان کم شود؟ و باز ببینید که بهانه آوردن چه ساده است، اما عذر داشتن چه دشوار.
این ویدیوی تبلیغاتی ایکس باکس - سامسونگ را دیوید فینچر ساخته که به این فضای تاریک در فیلم‌هایش مشهور است.

کلیپ از نظر من خیلی ترسناک بود و تعجب می‌کنم که برای تبلیغ سرگرمی از چنین فضا و ایدهٔ وحشت‌آوری استفاده شده. اما این ایده در عین ترسناک بودن بی‌راه نیست. اگر هدف زندگی داخل خود زندگی باشد ما کار می‌کنیم که بعدش خوش بگذرانیم دیگر...

این ایده که زندگی دنیا به تنهایی چیزی جز خوش گذراندن و سرگرم شدن و فخر فروشی و لذت نیست: ﴿وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌۖ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ﴾ [انعام: ۳۲] (زندگی دنیا [چیزی] جز بازیچه و سرگرمی نیست؛ و قطعاً سرای آخرت برای کسانی ‌که پروا پیشه می‌کنند بهتر است).

برگردیم به این کلیپ... یک موش در خانه‌ای تاریک با بی‌میلی از خواب بیدار می شود. موش، گربه دارد. موش کمی ورزش می‌کند و با رخوت از خانه بیرون می‌رود تا به سیلی از موش‌های دیگر بپیوندد که در متروی شلوغ به محل کارشان می‌روند تا کاری را که فقط برای درآمدش انجام می‌دهند شروع کنند. در مترو تک و توک انسان پیدا می‌شود؛ آنهایی که با موبایل‌های خود گیم می‌زنند.

محیط کار کسل کننده است... یک کار بی‌شوق خسته کننده تا ساعت ۶ بعد از ظهر... تازه وقت آزادی فرا رسیده... در مترو برخی از موش‌ها انسان شده‌اند. همان‌هایی که وارد محیط خودشان شده‌اند، وارد حباب شخصی سرگرمی!

برعکس رخوت رفتن به محل کار، بازگشت شاد است و پرنشاط. دیدن موش‌هایی که دارند انسان می‌شوند و دارند بازی می‌کنند بر شور بازگشت به خانه می‌افزاید! و بالاخره خانه! شب شده، شب بهشت دنیاست! شب، کار نیست و وقتش برای ماست. با روشن شدن تلویزیون و آمدن لوگوی «ایکس باکس» بر روی صفحه، موش هم دیگر انسان شده. «انسان درون را بیدار کن»! موش بیچاره... وقت تو شده، یعنی دقیقا همان وقتی که سرگرم می‌شوی و انسان درونت آشکار می‌شود.

فقط هم گیم نیست، سریال و شو و خیلی چیزهای دیگر هست. مهم این است که شب باشد و ما موش نباشیم. سرگرم باشیم.
خانه را دوست داری چون بیرون را دوست نداری. خواب، بهشت است چون بیداری جهنم شده. خیلی از دوست داشتن‌های دنیا برای رنج مقابل است نه برای آنکه آن دوست داشتنی‌ها واقعا بهشت باشند.

به یکی گفتم بهشت شب ندارد، گفت: اما من شب را دوست دارم. گفتم چون روزمان زیبا نیست به شب پناه می‌بریم. پناهگاه‌ها وقت جنگ دوست داشتنی می‌شوند نه آنکه واقعا زیبا باشند. اما تصور کن سرزمینی داشته باشی که خودت پادشاهش باشی. تصور کن جوانی ابدی را در سرزمین همیشه صبح! تو دیگر نه به فرار نیازی داری نه به پناه و نه به پناهگاه. آدم در پادشاهی خودش پناهنده نمی‌شود. آدم از خندهٔ زیر روشنی عرش و باغ همیشه سبز و دوستان همیشه مهربان که فرار نمی‌کند. وقتی زیر نور انس همه چیز خوب است چرا باید به سقفِ تنهایی پناه برد؟

وقتی می‌گویم همیشه صبح، همیشه جوان، یعنی هم خودت جوانی هم سرزمینت! وقتی می‌فرماید نه ترسی است نه غمی یعنی نه کنجی برای فرار لازم داری، نه شبی برای گریه‌ای، زیر لحاف.

بله، تو از روزت خیر ندیدی که عاشق شب شدی و شب یک حالت ایستاست. شب، بی‌عملی است و اگر تحرکی هم باشد مانند منچ بازی کردن پناهجوهایی است که منتظر پایان بمباران هستند. همین است که در کودکی بیرون را دوست داشتیم و صبح جمعه‌ها زودتر از همه بیدار می‌شدیم و به زور ما را به خانه برمی‌گرداندند و خواب و شب را دوست نداشتیم مگر برای ماجراجویی‌های شبانه‌اش و کمین در حیاط خانه برای آنکه شاید امشب بالاخره بتوانی یک یوفو را از نزدیک ببینی. اما خواب؟

تا جهان جذاب بود، بیرون هم زیبا بود. رونق زندگی که رفت، عاشق شب و سکوتش شدی. غم و ترس و بی‌وفایی‌ها تو را عاشق گوشه و کنج اتاق و شب و تاریکی و سکوت کرده. تو بی‌خیال لذت شدی و به بی‌دردی راضی شدی. تو شب را نمی‌خواهی، تو بی‌دردی می‌خواهی.

#بهشت_اندیشی
در تایید حرف‌های برادرم این را هم اضافه کنم.

شک دارم که شومن‌هایی مثل علی ضیا و دیگران برایشان زندگی مردم چندان مهم باشد. این دست آدم‌ها برایشان موضوعاتی مهم است که «ویو خور» خوبی داشته باشد. پس زمینهٔ آهنگ غمگین هم بقیهٔ کار را کامل می‌کند. بقیه هم می‌گویند آخی چقدر این آدم به فکر فقراست. اما متوجه یک چیز شده‌اید؟ این طرز سخن گفتن وقیحانه خطاب به پروردگار را می‌بینید؟ آیا آقای ضیا می‌تواند نصف همین وقاحت را مثلا دربارهٔ شخص اول مملکت داشته باشد؟ آیا می‌تواند همینطور دربارهٔ فلان مقام نظامی حرف بزند؟ قطعا خیر! سوالی که پیش می‌آید این است که واقعا قدر و منزلت پروردگار در میان این مردم کجاست؟ اگر ارادهٔ آزاد می‌خواهید خب پروردگار جهان را در اختیار شما گذاشته. هر چه ثروت طبیعی هم بخواهید هست. با این همه ثروت می‌شد چند برابر این جمعیت در رفاه باشند. بیایید و با فقر و بی‌عدالتی و با مسببانش مبارزه کنید! زندگی موقت دنیا برای همین است! از این طرف از سفرهٔ همین حکومت می‌خورید و از آن طرف ادای نگران و منتقد درمیاورید؟ اوکی بندباز هستید، می‌پذیریم، اما این کفرگویی و وقاحت دیگر برای چیست؟

﴿وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ...﴾

https://t.me/Zeinoullah/1671
سخنان محافظ (۸) اطاعت از پیامبر، از اطاعت خداوند نشأت می‌گیرد

📝 دکتر فهد العجلان
🔸ترجمه: عبدالله شیخ آبادی

نسخهٔ پی‌دی‌اف (مناسب موبایل)
توصیه می‌کنم دروس شیخ عبدالله ارمکی را از دست ندهید. ایشان دکترای علوم حدیث از دانشگاه شارجه و از پژوهشگران و محققان کوشا هستند.
Reposted from:
بینش avatar
بینش
📚 پیامدهای گفتمان مدنی

✍🏼 نویسنده: ابراهیم السکران
🔹 مترجم: واحد ترجمۀ بینش

📑 تعداد صفحه: ۶۳۰ صـ
🗞 ناشر: مرکز مطالعات اسلامی بینش و مؤسسۀ برهان

═══ ༻✿༺═══ •••

https://t.me/bineshcc
توزیع قسمتی از کمک‌هایی که شما عزیزان در دور پنجم به مردم غزه فرستادید.

شدت نیازشان به غذا را ببینید 😢

پیامبر ﷺ فرمودند:
مسلمان برادر مسلمان است؛ نه بر او ستم می‌کند و نه او را رها می‌سازد [تا در دست دشمن تنها بماند].
حافظ ابن حجر رحمه‌الله در شرح این حدیث گفته است:
مراد از لا يسلمه این است که برادرش را در برابر دشمن یا در موقعیتی که آسیب می‌بیند، تنها نمی‌گذارد؛ بلکه از او دفاع می‌کند و یاری‌اش می‌دهد.
اکنون که مردم مظلوم غزه زیر بمباران، محاصره و گرسنگی دست و پا می‌زنند، زمان آن است که این حدیث را در عمل زنده کنیم. اگر امروز از یاری آنان دریغ کنیم، آیا فردا در پیشگاه خدا عذری خواهیم داشت؟
الله متعال می‌فرماید:
«و از آن‌چه به شما روزی داده‌ایم، انفاق کنید، پیش از آن‌که مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: پروردگارا! ای کاش مدتی مرا مهلت می‌دادی تا صدقه دهم و از نیکوکاران باشم.» (منافقون/۱۰)
هنوز فرصت داریم...
هنوز فرصت داریم که با کمک‌های هرچند اندک، مرهمی بر زخم‌های کودکان، زنان و مردان بی‌پناه غزه باشیم.

جهت هماهنگی برای فرستادن کمک‌های مالی از افغانستان به غزه:
@Jaber_muslim1
@Dawoodshah_Omar
+93799741015
اوکی تو ایران هم فقیر هست. باشه شما بدبخت‌ترین موجودات عالم هستید و در مسابقهٔ «کی وضعش بدتره» مدال طلا رو بردید. باشه تو بیچاره. ولی با اظهار ناراحتی از یک سال و نیم بمباران و قتل و کشتار عده‌ای بی‌گناه در همین نزدیکی، بدبختی تو بیشتر نمی‌شود. به خدا قسم من اگر از یکی دیگر حمایت کنم تورم تو یکی بالاتر نمی‌ره. با این اعتراض بی‌فایده‌ت هم وضع تو بهتر نمی‌شه. تو ذاتا بدبخت هستی عزیزم و اصلا ربطی به حمایت کردن یا نکردن من ندارد. نمی‌خواهی ببینی؟ راهت رو بکش و رد شو. همنطور که جرات اعتراض به مسببین اصلی بدبختی خودت رو نداری از اعتراض بی‌فایده به یکی دیگر که اصلا کاری علیه تو نمی‌کند دست بکش. بی‌خیال شو! داری اشتباهی اعتراض می‌کنی بدبخت! (این بدبخت فحش نیست عزیزم، تاکیدی است بر گفتهٔ خودت که جز خودت بدبختی در این کرهٔ خاکی نمی‌بینی. بالاخره بالا رفتن قیمت‌ها اگه برای تو باشه از کشته شدن زیر بمباران برای دیگران بدتره). آها با اعتراض بی‌خطر به امثال من دلت خنک می‌شه؟ رقصیدن و سر لخت کردن باعث سقوط رژیم نشد الان داری یه روش بی‌خطر مامانی دیگه رو آزمایش می‌کنی؟ باشه. چون تیمت گل خورده تلویزیون خونه‌ت رو بشکن. پدرت کتکت زده؟ تو هم شیشهٔ خونهٔ همسایه رو بشکن و فرار کن. خودت رو تخلیه کن معترض بی‌خطر.

Records

22.04.202523:59
7.8KSubscribers
12.04.202523:59
200Citation index
27.03.202523:59
1.1KAverage views per post
30.03.202523:59
1.1KAverage views per ad post
05.02.202523:59
6.07%ER
18.02.202523:48
16.07%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
NOV '24DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

Popular posts عبدالله محمد

مراقب عادت کردن‌ها باش. وقتی به کار اشتباه و آدم اشتباه عادت کردی دیگر مهم نیست که چقدر آن عادت و آن آدم و آن مکان مضر است. تو دلتنگ همان مضر خواهی شد و کار عقل با دلِ تنگ، سخت است.

جایی خواندم که سختی ترک سیگار بیش از آنکه به دلیل نیکوتین باشد به دلیل دشواری ترک عادت است. انسان عاشق فضای کشیدن سیگار شده. مجموعی از بیرون آوردن پاکت و روشن کردن فندک و بوی اول سوختن توتون تازه و آن حس، آن هوا و حتی تصویری که از خودت در حال فرو بردن دود می‌بینی.

حتی آدم‌های مضر هم می‌توانند وابسته‌ات کنند. کافی است کلید نفس تو را داشته باشند. کافی است برایت تصویری بسازند تا آن تصویر بعدا در تنهایی به سراغت بیاید و بدانی دلت تنگ شده. برای همین آن‌هایی که صبر اول را تحمل می‌کنند غنیمت پایان را به دست می‌آورند. کار اشتباه اما اولش آسان است و آخرش صبر اجباری. صبر پایان بی‌فایده است. (طور: ۱۶)
Reposted from:
Pezhvaak | پژواک avatar
Pezhvaak | پژواک
29.03.202517:24
📚 دُرّستان (گزیده‌ای از آثار ابودرداء و ام‌درداء)

این #کتاب گزیده‌ای از آثار ابودرداء و ام‌درداء (رضی الله عنهما) با درون‌مایۀ عمدتاً اخلاقی و زاهدانه را گرد آورده است که افزون بر داشتن درس‌های سازندۀ بسیار، به شناخت این زوج نمونۀ دوران طلایی اسلام کمک می‌کند.
__________________
@pezhvaak_ch
15.04.202513:17
تبعید اختیاری | چگونه با کمال میل، از میدان عمل کنار کشیدیم
تهیه شده توسط: پروژه‌هایم

پروژه‌هایم | My Project
20.04.202508:42
خداوند را برای نعمت همین روزهای عادی شاکر باش. برای همین روزهای «خسته کننده» که هیچ چیز هیجان انگیزی در آن رخ نداده است.

- یک زندانی پس از آزادی
خانه را دوست داری چون بیرون را دوست نداری. خواب، بهشت است چون بیداری جهنم شده. خیلی از دوست داشتن‌های دنیا برای رنج مقابل است نه برای آنکه آن دوست داشتنی‌ها واقعا بهشت باشند.

به یکی گفتم بهشت شب ندارد، گفت: اما من شب را دوست دارم. گفتم چون روزمان زیبا نیست به شب پناه می‌بریم. پناهگاه‌ها وقت جنگ دوست داشتنی می‌شوند نه آنکه واقعا زیبا باشند. اما تصور کن سرزمینی داشته باشی که خودت پادشاهش باشی. تصور کن جوانی ابدی را در سرزمین همیشه صبح! تو دیگر نه به فرار نیازی داری نه به پناه و نه به پناهگاه. آدم در پادشاهی خودش پناهنده نمی‌شود. آدم از خندهٔ زیر روشنی عرش و باغ همیشه سبز و دوستان همیشه مهربان که فرار نمی‌کند. وقتی زیر نور انس همه چیز خوب است چرا باید به سقفِ تنهایی پناه برد؟

وقتی می‌گویم همیشه صبح، همیشه جوان، یعنی هم خودت جوانی هم سرزمینت! وقتی می‌فرماید نه ترسی است نه غمی یعنی نه کنجی برای فرار لازم داری، نه شبی برای گریه‌ای، زیر لحاف.

بله، تو از روزت خیر ندیدی که عاشق شب شدی و شب یک حالت ایستاست. شب، بی‌عملی است و اگر تحرکی هم باشد مانند منچ بازی کردن پناهجوهایی است که منتظر پایان بمباران هستند. همین است که در کودکی بیرون را دوست داشتیم و صبح جمعه‌ها زودتر از همه بیدار می‌شدیم و به زور ما را به خانه برمی‌گرداندند و خواب و شب را دوست نداشتیم مگر برای ماجراجویی‌های شبانه‌اش و کمین در حیاط خانه برای آنکه شاید امشب بالاخره بتوانی یک یوفو را از نزدیک ببینی. اما خواب؟

تا جهان جذاب بود، بیرون هم زیبا بود. رونق زندگی که رفت، عاشق شب و سکوتش شدی. غم و ترس و بی‌وفایی‌ها تو را عاشق گوشه و کنج اتاق و شب و تاریکی و سکوت کرده. تو بی‌خیال لذت شدی و به بی‌دردی راضی شدی. تو شب را نمی‌خواهی، تو بی‌دردی می‌خواهی.

#بهشت_اندیشی
هر آدمی اهل دعا نیست چون دعا صبر می‌خواهد، مخصوصا اگر نوری در افق نباشد و نسیمی نباشد که نشان از گشایش باشد. دعا دل قوی می‌خواهد. در تاریکی شرایط و بی‌نشانی، صبر، نور است.

ابراهیم، هاجر و اسماعیل را در زمینی رها کرد که خلوت بود، ولی دعا خواهانِ آمدن بود، آمدن دل‌هایی پرشمار به سمت آن زمین بی‌نشان (ابراهیم: ۳۷). نقطه‌ای بود وسط آن عرصهٔ بی‌کران! سال‌ها بعد، ابراهیم و اسماعیل پایه‌های بیت را وسط آن زمینِ دور گذاشتند و سپس دست به دعا برداشتند (بقره: ۱۲۷). آنان خانه را برای کسانی در فاصلهٔ قرن‌ها و کیلومترها پاک کردند (بقره: ۱۲۵).

تو هم در پی نشانه نباش. در زمین خلوتِ شرایط، فراوانی بخواه. زمین دل را برای استجابت فردا پاک کن. دعای امروز استجابت آینده است و استجابت‌ها دعاهای قوی‌تر را در پی خواهند داشت. اما تو تاریکی نخست را تحمل کن.
08.04.202504:03
اوکی تو ایران هم فقیر هست. باشه شما بدبخت‌ترین موجودات عالم هستید و در مسابقهٔ «کی وضعش بدتره» مدال طلا رو بردید. باشه تو بیچاره. ولی با اظهار ناراحتی از یک سال و نیم بمباران و قتل و کشتار عده‌ای بی‌گناه در همین نزدیکی، بدبختی تو بیشتر نمی‌شود. به خدا قسم من اگر از یکی دیگر حمایت کنم تورم تو یکی بالاتر نمی‌ره. با این اعتراض بی‌فایده‌ت هم وضع تو بهتر نمی‌شه. تو ذاتا بدبخت هستی عزیزم و اصلا ربطی به حمایت کردن یا نکردن من ندارد. نمی‌خواهی ببینی؟ راهت رو بکش و رد شو. همنطور که جرات اعتراض به مسببین اصلی بدبختی خودت رو نداری از اعتراض بی‌فایده به یکی دیگر که اصلا کاری علیه تو نمی‌کند دست بکش. بی‌خیال شو! داری اشتباهی اعتراض می‌کنی بدبخت! (این بدبخت فحش نیست عزیزم، تاکیدی است بر گفتهٔ خودت که جز خودت بدبختی در این کرهٔ خاکی نمی‌بینی. بالاخره بالا رفتن قیمت‌ها اگه برای تو باشه از کشته شدن زیر بمباران برای دیگران بدتره). آها با اعتراض بی‌خطر به امثال من دلت خنک می‌شه؟ رقصیدن و سر لخت کردن باعث سقوط رژیم نشد الان داری یه روش بی‌خطر مامانی دیگه رو آزمایش می‌کنی؟ باشه. چون تیمت گل خورده تلویزیون خونه‌ت رو بشکن. پدرت کتکت زده؟ تو هم شیشهٔ خونهٔ همسایه رو بشکن و فرار کن. خودت رو تخلیه کن معترض بی‌خطر.
15.04.202513:13
خانم بدریه الخراشی در آغاز جوانی در یک تصادف رانندگی دچار عارضهٔ نخاعی شد و توانایی راه رفتن را از دست داد اما این سبب نشد که از طلب علم و خدمت به آن دست بکشد.

دکتر خالد السبت می‌گوید ایشان بسیاری از دروس صوتی وی را با دست روی کاغذ پیاده کردند از جمله دو کتاب بزرگ «العذب النمیر في مجالس الشنقیطي للتفسیر» (۷ جلد) و سلسلهٔ اعمال القلوب (دو جلد) را پیاده‌سازی و آمادهٔ چاپ کردند.

شیخ خالد السبت می‌گوید: به ایشان گفتیم که نیازمند تایپ این آثار با کامپیوتر هستیم. خانم الخراشی هم برای این هدف استفاده از کامپیوتر را آموخت. ایشان سال ۱۴۳۹ هجری قمری دیده از جهان فرو بست. رحمهما الله.

(به نقل از حساب کاربری فیصل العلی)

دویست سال دیگر ما در این دنیا نیستیم و در جهان دیگری در گرو اعمالمان خواهیم بود. آن هنگام فرقی ندارد که در این زندگی کوتاه ثروتمند بودیم یا دست‌تنگ، سالم بودیم یا معلول و بیمار، یتیم بودیم یا سایهٔ پدر و مادر بالای سرمان بود... همه چیز در برابر یک حقیقت ساده رنگ می‌بازد: اعمالمان و نیتمان چه بود. اما شما این خواهر را ببینید. چقدر انسان باید توفیق داشته باشد که اجر کارهای دیگران را ببرد - ان شاء الله - بی‌آنکه از اجر آنان کم شود؟ و باز ببینید که بهانه آوردن چه ساده است، اما عذر داشتن چه دشوار.
29.03.202515:53
#اسلام


این عید را تا می‌توانی اظهار کن

غیرِ مسلمانان اعم از مجوسیان، نهایتِ توانِ خود را برای اظهار دین و عقیده‌یشان و أعیاد‌شان به کار می‌بَرند.
به نوروز‌شان بنگرید که چگونه برای گرامی‌داشتِ آن و اظهارِ آن دست‌و‌پا می‌شکنند و برنامه‌ریزی می‌کنند و به آن افتخار می‌کنند.
آیا عیدی که الله تعالی برای ما قرار داده است شایستگیِ بیشتری ندارد؟
اگر آن‌ها برای باطل چنین می‌کنند شایسه است ما برای حق بیشتر تلاش کنیم.
تا می‌توانید از نمازِ عید، فیلم و عکس تهیه کنید و آن را در شبکه‌های اجتماعی آپلود کنید.
تا می‌توانید به آشنایان سر بزنید و عیدی دهید.
این عید عیدِ ماست، عیدی است که خداوند خود برای ما قرار داده است.
تا می‌توانید خوشحالیِ خود را اظهار کنید و بهترین لباس‌های خود را بپوشید.
به کودکانِ مسلمان، هرچند ناچیز، امّا حتماً عیدی دهید.

الله برای ما و شما مبارک کند...
این ویدیوی تبلیغاتی ایکس باکس - سامسونگ را دیوید فینچر ساخته که به این فضای تاریک در فیلم‌هایش مشهور است.

کلیپ از نظر من خیلی ترسناک بود و تعجب می‌کنم که برای تبلیغ سرگرمی از چنین فضا و ایدهٔ وحشت‌آوری استفاده شده. اما این ایده در عین ترسناک بودن بی‌راه نیست. اگر هدف زندگی داخل خود زندگی باشد ما کار می‌کنیم که بعدش خوش بگذرانیم دیگر...

این ایده که زندگی دنیا به تنهایی چیزی جز خوش گذراندن و سرگرم شدن و فخر فروشی و لذت نیست: ﴿وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌۖ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ﴾ [انعام: ۳۲] (زندگی دنیا [چیزی] جز بازیچه و سرگرمی نیست؛ و قطعاً سرای آخرت برای کسانی ‌که پروا پیشه می‌کنند بهتر است).

برگردیم به این کلیپ... یک موش در خانه‌ای تاریک با بی‌میلی از خواب بیدار می شود. موش، گربه دارد. موش کمی ورزش می‌کند و با رخوت از خانه بیرون می‌رود تا به سیلی از موش‌های دیگر بپیوندد که در متروی شلوغ به محل کارشان می‌روند تا کاری را که فقط برای درآمدش انجام می‌دهند شروع کنند. در مترو تک و توک انسان پیدا می‌شود؛ آنهایی که با موبایل‌های خود گیم می‌زنند.

محیط کار کسل کننده است... یک کار بی‌شوق خسته کننده تا ساعت ۶ بعد از ظهر... تازه وقت آزادی فرا رسیده... در مترو برخی از موش‌ها انسان شده‌اند. همان‌هایی که وارد محیط خودشان شده‌اند، وارد حباب شخصی سرگرمی!

برعکس رخوت رفتن به محل کار، بازگشت شاد است و پرنشاط. دیدن موش‌هایی که دارند انسان می‌شوند و دارند بازی می‌کنند بر شور بازگشت به خانه می‌افزاید! و بالاخره خانه! شب شده، شب بهشت دنیاست! شب، کار نیست و وقتش برای ماست. با روشن شدن تلویزیون و آمدن لوگوی «ایکس باکس» بر روی صفحه، موش هم دیگر انسان شده. «انسان درون را بیدار کن»! موش بیچاره... وقت تو شده، یعنی دقیقا همان وقتی که سرگرم می‌شوی و انسان درونت آشکار می‌شود.

فقط هم گیم نیست، سریال و شو و خیلی چیزهای دیگر هست. مهم این است که شب باشد و ما موش نباشیم. سرگرم باشیم.
گاه‌شمار تاریخی رمضان | ۲۵ رمضان | نبرد عین جالوت و پایان افسانهٔ شکست‌ ناپذیری مغولان

نبرد عین جالوت، یکی از مهم‌ترین نبردهای تاریخ اسلام، در ۲۵ رمضان سال ۶۵۸ هجری قمری (۳ سپتامبر ۱۲۶۰ میلادی) به وقوع پیوست. در این نبرد، مسلمانان به رهبری سلطان مملوکی، سیف‌الدین قطز، توانستند ارتش مغول به فرماندهی کیتبوقا را در منطقهٔ عین جالوت در فلسطین شکست دهند. این نخستین باری بود که مغولان از زمان چنگیزخان شکست می‌خوردند و نتیجهٔ آن، توقف پیشروی مغولان بود که پیش‌تر خلافت عباسی را در عراق سرنگون کرده بودند.​

قطز پس از به قدرت رسیدن، برای مقابله با مغولان، ارتش مصر را تقویت کرد و با بیبرس، فرمانده نظامی برجسته، متحد شد. او همچنین با صلیبیون که مناطقی از فلسطین را در اشغال خود داشتند توافقی امضا کرد تا در برابر مغولان، از درگیری با یکدیگر خودداری کنند. در این زمان، هلاکوخان به دلیل مرگ برادرش، منگوخان، به مغولستان بازگشت و فرماندهی نیروهای مغول در شام را به کیتبوقا سپرد.​

در ۲۵ رمضان ۶۵۸ هجری قمری، دو ارتش در «عین جالوت» با یکدیگر مواجه شدند. قطز با استفاده از تاکتیک‌های نظامی هوشمندانه، بخشی از نیروهای خود را در کمین قرار داد و با حملهٔ اولیه، مغولان را به تعقیب نیروهای خود ترغیب کرد. سپس نیروهای کمین‌شده از پشت به مغولان حمله کردند و آن‌ها را در محاصره قرار دادند. در جریان نبرد، کیتبوقا کشته شد و ارتش مغول شکست سختی را متحمل شد. با این حال لشکر محاصره شدهٔ مغول برای نجات از مهلکه مقاومت شدیدی از خود نشان داد. اینجا بود که قُطًز شخصا وارد نبرد شد و فریاد «وا اسلاماه» سر داد و این به تقویت روحیهٔ سربازان او و داغ‌تر شدن نبرد و در پایان پیروزی لشکر مملوکیان انجامید.

پیروزی در عین جالوت، نقطهٔ عطفی در تاریخ اسلام بود. این نبرد نه تنها پیشروی مغولان را متوقف کرد و جهان اسلام را از نابودی نجات داد و تمدن اسلامی را حفظ کرد، بلکه باعث شد مملوکیان کنترل شام را به دست گیرند و دمشق و حلب را از سلطهٔ مغولان آزاد کنند. همچنین، این پیروزی افسانهٔ شکست‌ناپذیری مغولان را از بین برد و نشان داد که با اتحاد و رهبری قوی، می‌توان در برابر تهدیدات بزرگ ایستادگی کرد.​

@Matinstudies | متین
چرا باید برای دیدار ماه، شمع برد؟ مگر ما ماه را برای روشنایی‌اش نمی‌خواهیم؟

چون ماه باید بداند تو خواهان نوری. عبور از تاریکی باید با خواستن نور همراه باشد و آنکه نور می‌خواهد در حد توان، روشنی فراهم می‌کند.

ماه را نمی‌شود با تاریکی به دست آورد. با بنزین نمی‌شود به استقبال گل رفت. هر چیزی جنسی دارد و راه رسیدن به آن هم از همان جنس است، پس اگه خواهان باغی باید باغبان باشی، یا حداقل ردی از سبزی بر لباست باشد.

با تاریکی به پیشواز ماه نرو. حتی اگر از ظلمت رنج می‌بری شمعی ببر که بگویی من از جنس تو هستم. آن سبزی روی لباس و آن شمعی که در دست داری، بذر سبزی و روشنی بیشتر است. نشان از حسن نیت است.
05.04.202504:57
🎧 ۱۸- خوانشی در کتاب الفصل بین النفس والعقل، اثر شیخ عبدالعزیز طریفی | سیاست نفس با خردمندان

📖 از صفحه ۹۵ تا ۹۷

#نفس_و_عقل

📋 مباحث مطرح‌شده:

نفس با عقل به مقدار علم و تجربه و ایمانش رفتار می‌کند و برای رسیدن به مرادش از روش‌های پیچیده‌تری استفاده می‌کند
00:00
نفس گاه به کار خوب راضی می‌شود اما در پی آن هدف دورتری را می‌خواهد
01:00
نفس شری که می‌خواهد را با خیر مخلوط می‌کند
02:00
عاقل دروازهٔ سود بردن از کسانی که حقی بر گردنش دارند را می‌بندد تا نفس از این راه وارد نشود
02:50
اهداف معنوی دنیوی مانند ستایش مردم بیشتر از مطامع و اهداف مادی دنیوی بر نفس اثر می‌گذارند
14:58
21:05

فهرست قسمت‌های قبل
12.04.202513:48
سخنان محافظ (۸) اطاعت از پیامبر، از اطاعت خداوند نشأت می‌گیرد

📝 دکتر فهد العجلان
🔸ترجمه: عبدالله شیخ آبادی

نسخهٔ پی‌دی‌اف (مناسب موبایل)
12.04.202515:45
در تایید حرف‌های برادرم این را هم اضافه کنم.

شک دارم که شومن‌هایی مثل علی ضیا و دیگران برایشان زندگی مردم چندان مهم باشد. این دست آدم‌ها برایشان موضوعاتی مهم است که «ویو خور» خوبی داشته باشد. پس زمینهٔ آهنگ غمگین هم بقیهٔ کار را کامل می‌کند. بقیه هم می‌گویند آخی چقدر این آدم به فکر فقراست. اما متوجه یک چیز شده‌اید؟ این طرز سخن گفتن وقیحانه خطاب به پروردگار را می‌بینید؟ آیا آقای ضیا می‌تواند نصف همین وقاحت را مثلا دربارهٔ شخص اول مملکت داشته باشد؟ آیا می‌تواند همینطور دربارهٔ فلان مقام نظامی حرف بزند؟ قطعا خیر! سوالی که پیش می‌آید این است که واقعا قدر و منزلت پروردگار در میان این مردم کجاست؟ اگر ارادهٔ آزاد می‌خواهید خب پروردگار جهان را در اختیار شما گذاشته. هر چه ثروت طبیعی هم بخواهید هست. با این همه ثروت می‌شد چند برابر این جمعیت در رفاه باشند. بیایید و با فقر و بی‌عدالتی و با مسببانش مبارزه کنید! زندگی موقت دنیا برای همین است! از این طرف از سفرهٔ همین حکومت می‌خورید و از آن طرف ادای نگران و منتقد درمیاورید؟ اوکی بندباز هستید، می‌پذیریم، اما این کفرگویی و وقاحت دیگر برای چیست؟

﴿وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ...﴾

https://t.me/Zeinoullah/1671
Log in to unlock more functionality.