Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
کانون نبض اندیشه avatar

کانون نبض اندیشه

کانون نبض اندیشه📚💫
•کتابخوانی
•دورهمی‌های دانشجویی
•نشست‌های مختلف با اندیشمندان
سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران
✍️🏻ارتباط با دبیر کانون:
@Maani_Nil

صفحه اینستاگرام :
https://instagram.com/nabzeandisheh_javaneh?igshid=Yzg5MTU1MDY=
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateJan 02, 2023
Added to TGlist
Nov 12, 2024

Records

10.04.202523:59
1.1KSubscribers
31.03.202523:59
1100Citation index
19.02.202508:38
1.8KAverage views per post
18.02.202508:37
1.8KAverage views per ad post
28.03.202523:59
17.02%ER
26.02.202502:40
178.66%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

Popular posts کانون نبض اندیشه

🔹کانون نبض اندیشه برگزار می‌کند:

📖هم‌خوانی کتاب «رنج‌های ورتر جوان»
✍🏻نوشته «یوهان ولفگانگ گوته»

🗓به تاریخ چهارشنبه‌ ۲۰ فروردین ماه
⏳ساعت ۱۵

📍دانشگاه علوم‌پزشکی تهران، دانشکده پزشکی، ضلع غربی سالن شهدا، تالار دکتر معتمدی

📌جهت ثبت‌نام روی لینک کلیک کنید.

و به منظور کسب اطلاعات بیشتر با آیدی @nabzeandisheh_admin در ارتباط باشید.

❗️برای شرکت در همنشینی الزامی به مطالعه کامل کتاب نیست❗️

⚠️این کتاب را می‌توانید با تخفیف ۵۰ درصدی از سایت سی‌بوک تهیه کنید. کد تخفیف : special50

@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
27.03.202511:33
من برای میلیون‌ها انسانی که می‌توانند بخوانند اما عزم جذب کرده‌اند که نخوانند افسوس می‌خورم.
اگر این آدم‌ها مایهٔ تاسف من می‌شوند؛ تنها بر این نیست که نمی‌دانند چه لذتی را از دست می‌دهند، بلکه به این دلیل نیز هست که معتقدم جامعه بدون ادبیات، یا جامعه‌ای که در آن ادبیات_ مثل مفسده‌ای شرم‌آور_ به گوشه‌کنار زندگیِ اجتماعی و خصوصی آدمی رانده می‌شود و به کیشی انزواطلب بدل می‌گیردد، جامعه‌ای است محکوم به توحش معنوی و حتی آزادی خود را به خطر می‌اندازد.

•چرا ادبیات؛ ماریو بارگاس یوسا
_ترجمه عبدالله کوثری

ما در کانون نبض‌اندیشه مجموعه‌ای از پیشنهادات‌ را برای مطالعه در ایام نوروز تهیه کردیم.🌿🌷

@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
10.04.202516:48
▫️علوم انسانی پزشکی | دکتر علیرضا منجمی و دکتر حمیدرضا نمازی

▪️مدرسه تابستانه فلسفه پزشکی

@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
04.04.202518:13
ویس جلسۀ اول: چرا فلسفۀ علم؟
@philosophycafe
25.03.202519:02
✨معرفی کتاب همنشینی✨

این رمان ماندگار و ارزشمند، داستان مردی جوان، ناراضی و پراحساس به نام ورتر را روایت می‌کند که عاشق و شیفته‌ی شارلوت، همسر یکی از دوستانش شده است؛ دوستی که گاهی اوقات مورد تحسین و گاهی دیگر، مورد نفرت ورتر قرار می گیرد. در این داستان احوالات عاشق جزبه‌جز ذکر می‌شود. این رمان، رمان "مراحل" است. عشق و مرتبه‌هایش را طی می‌کند: سقوط است یا صعود؟
این داستان که کاوشی ژرف در ذهن هنرمندی جوان است، به سوالات همیشگی و کهن ذهن انسان می‌پردازد: معنای عشق، مرگ و سعادت چیست؟!

•نشر ماهی، قطع جیبی، ۲۲۴ صفحه
-ترجمه محمود حدادی
31.03.202513:30
▫️گفت‌وگوی دکتر آذرخش مکری و مصطفی ملکیان

▪️با موضوعِ «مسئله‌ی اراده‌ی آزاد و جبر»

@MalekianMedia
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
09.04.202516:35
«‏گفتم دوباره‌ همدیگر را می‌بینیم. دوباره همدیگر را پيدا می‌کنيم و در میان آن‌همه انسان، همدیگر را به‌جا می‌آوريم. خدانگهدار لوته. باز همدیگر را می‌بینیم. لوته به‌شوخی در جوابم درآمد که: لابد همین فردا! و این فردا چه دردی به دل من نشاند...»


-هم‌خوانی کتاب «رنج‌های ورتر جوان»
-چهارشنبه، بیست فروردین هزار و چهارصد و چهار
بماند به یادگار...💛✨🍃

#گزارش_تصویری

@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
زیبایی و تنهایی چونان در هم آمیخته‌اند که می‌توان گفت: تنهایی‌ست که به زیبایی اعتبار می‌بخشد.
این تنهایی با شکوه، محصول یک انتخاب خردمندانه است.
تنهایی را دلیری می‌باید نه تردید!
من شیفته انسان‌هایی هستم که تنهایی‌شان را شناخته‌اند، با او حرف زده‌اند، چای خورده‌اند، در آغوشش گرفته‌ و همچون گنجی گرانبها از آن مراقبت کرده و می‌کنند؛ آنها انسان‌هایی رشد یافته‌اند که در آن‌سوی وابستگی، یعنی "استقلال" ایستاده‌اند و اگر روزی به کسی اجازه ورود به حریم تنهایی‌شان را بدهند، به این دلیل است که او را همچون تنهاییِ خود ارزشمند یافته‌اند و این بدان معناست که او نیز انسان رشدیافتهٔ دیگریست.

▪️عباس کیارستمی، درباره تنهایی


@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
08.04.202516:46
▫️تاریخ پزشکی مدرن | دکتر حمیدرضا نمازی

▪️مدرسه تابستانه فلسفه پزشکی

@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
04.04.202518:13
ویس جلسۀ دوم: قرارداد در علم
@philosophycafe
04.04.202518:13
ویس جلسۀ سوم: پارادایم پزشکی
@philosophycafe
04.04.202518:13
ویس جلسۀ چهارم: تضاد تجربه‌گرایی و واقع‌گرایی
@philosophycafe
04.04.202518:13
ویس جلسۀ پنجم: مدل مکانیکی
@philosophycafe
04.04.202518:13
ویس جلسۀ ششم: رویکرد طبیعت‌گرایانه به روان‌پزشکی
@philosophycafe
04.04.202518:13
🗯 آبان و آذر پارسال کانون نبض اندیشه یه دورۀ 6 جلسه‌‌ای برای دانشجوها توی دانشکدۀ پزشکی دانشگاه تهران برگزار کرد و من توی این 6 جلسه فرصت این رو داشتم که دربارۀ بعضی موضوعات مهم فلسفۀ علم ارائه بدم. جلسۀ اول این دوره رو با این موضوع شروع کردم که چرا اساساً دانش و حوزه‌ای به اسم «فلسفۀ علم» (با این معنای امروزی) در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل گرفت. من این ایده رو از استاتیس سیلوس (فیلسوف علم یونانی) گرفتم که شروع فلسفۀ علم رو باید از این دوران و با بحرانی که در فلسفۀ کانت پیش اومد، پی گرفت. توی جلسۀ اول سعی کردم یه توضیحاتی دربارۀ بخشی از فلسفۀ کانت بگم و این رو توضیح بدم که چه بحرانی باعث پیدایش فلسفۀ علم شد.

🗯 احتمالاً برای کسایی که تا حدودی با فلسفۀ علم آشنا هستن و کتاب‌هایی توی این زمینه خوندن یا درس‌گفتارهایی شنیدن، عجیب باشه که چرا یه دورۀ فلسفۀ علم باید از فلسفۀ کانت شروع بشه. عموماً یکی از نقاط رایج برای شروع، فلسفۀ هیوم و مسئلۀ استقرا ست. من به این دلیل ایدۀ سیلوس (دربارۀ شروع فلسفۀ علم از فلسفۀ کانت) رو پسندیدم که میشه از این طریق به خوبی توضیح داد که چرا در نیمۀ دوم قرن بیستم متفکرهایی توی حوزۀ علم‌پژوهی (مجموعۀ فلسفۀ علم، تاریخ علم، و جامعه‌شناسی علم) ظهور کردن که علم رو به عنوان یه پدیدۀ اجتماعی-تاریخی بررسی می‌کردن و معتقد به یک عقلانیت واحد نبودن؛ متفکرهایی که عموماً بهشون برچسب «نسبی‌گرا» زده شد.

🗯 جلسۀ دوم همون بحران فلسفۀ کانت در اواخر قرن نوزدهم رو ادامه می‌دم و به اوایل قرن بیستم می‌رسم که یکی از پاسخ‌های رایج برای حل بحران فلسفۀ کانت این بود که بپذیریم مبنای علوم طبیعی (اعم از فیزیک، زیست‌شناسی، شیمی و غیره) قرارداد بین دانشمندان هست. این نکته از این جهت عجیبه که عموماً آدم‌ها چنین حرف‌هایی رو به نقل از بعضی متفکران نیمۀ دوم قرن بیستم دربارۀ علم شنیده بودن، ولی توی این جلسه توضیح میدم که قبل از ظهور پوزیتیویسم منطقی، این حرف‌ها زده شده بود و حتی طرفداران کمی هم نداشت. توی جلسۀ سوم به مفهوم «پارادایم» در تاریخ علم و به طور خاص تاریخ پزشکی می‌پردازم؛ مفهومی که تامس کوهن اون رو به معنای جدیدی در فلسفۀ علم مطرح کرد و یکی از جدی‌ترین مخالفان این مفهوم، پل فایرابند بود!

🗯 توی جلسۀ چهارم دربارۀ هویات مشاهده‌ناپذیر در علم توضیحاتی میدم و بحث‌هایی که حول این موضوع در فلسفۀ علم شکل می‌گیره. هویات مشاهده‌ناپذیر مثل الکترون، میدان مغناطیسی، نیرو، انتخاب طبیعی و غیره. علم همیشه از هویات مشاهده‌ناپذیر برای توضیح جهان استفاده کرده و احتمالاً همیشه هم از چنین هویاتی استفاده خواهد کرد. به عبارت دیگه، هویات مشاهده‌ناپذیر، از علم حذف‌شدنی نیستن. توی جلسۀ پنجم در مورد مدل مکانیکی دربارۀ بیماری توضیحاتی دادم؛ مدلی که به نظر می‌رسه روی پزشکی مدرن غالب شده. و در جلسۀ شیشم به موضوع چالش‌برانگیز «روان‌پزشکی» و مفهوم «بیماری روانی» می‌پردازم. در چالش‌برانگیز بودن موضوع «روان‌پزشکی» به همین جملۀ نیچه اکتفا می‌کنم: «عیسی [امروز] به عنوان یک روشن‌بین غیب‌گو معرفی می‌شود؛ ولی اگر در روزگار ما متولد می‌شد، جایش گوشۀ تیمارستان بود.»

📢 من ویس این 6 جلسه رو توی کانال کافه فلسفه منتشر می‌کنم. امیدم اینه که دوستانی که می‌خوان شناختشون از پدیده‌ای به اسم «علم» بیشتر بشه و از سطح کلیشه‌های «ابطال‌گرایی» و «علم بر اساس مشاهده جلو می‌رود» و «قدیم آدم‌ها خیال می‌کردن و عقیده داشتن، ولی الان ما بر اساس علم و استدلال‌های علمی داریم جهان رو می‌شناسیم» فراتر برن، این ویس‌ها رو بشنون. این رو در نظر داشته باشیم که همچنان این بحث ناقصه و باید برای شناخت علم، خیلی بیشتر از این در تاریخ علم غوطه‌ور شد. این متن رو با جمله‌ای از فایرابند (که به طرز جالب و عجیبی توسط مخالفانش به «مهم‌ترین دشمن علم» معروف شد) در نقد نظرات اکثریت فیلسوف‌های علم تموم می‌کنم: «تاریخ علم به طور کلی و تاریخ انقلاب‌های علمی، به طور خاص، همواره از نظر محتوا، تنوع و کثرت شکل‌ها غنی‌تر از چیزی است که بهترین روش‌شناسان و فیلسوفان علم تصور می‌کنند.»

✅ نقد و نظر: @Ali_soltanzadeh
«مست شو، خودت رو از ترس پس بگیر؛ نفس شو، دوباره محو رقص شو، ببین؛ رقص شو، حقت رو خشم کن بگیر؛ دست شو، گسست شو، کشف کن، بمیر» (شب سرد کلان‌شهر / سورنا)

@philosophycafe
Log in to unlock more functionality.