Reposted from:
مادام كوترل

07.03.202519:29
احساس کردهام که کسی را دوست دارم. گفتم برایت بنویسم و اعتراف کنم که با خندههای یک انسان، دوباره نگاهم روی لبها و چشمهایی که به رنگ آبیهای خلیج مرمرهبود متوقف شد. اما میدانی که زندگی توی این خراب شده عواقب خودش را دارد. خیلی دلم میخواست برایش بنویسم و خطابش کنم : «پرنده کوچک من...»
اما خب میدانی که نمیشود...
#عزالدین
نامه به دریابند 💌
@madamekotrelchannel
اما خب میدانی که نمیشود...
#عزالدین
نامه به دریابند 💌
@madamekotrelchannel
06.03.202507:24
28.02.202511:03
“باران رشت بود که زیرش گریستم
حالا بغل بگیر، زنی را که نیستم…”
حالا بغل بگیر، زنی را که نیستم…”
Reposted from:
دویستوچند تکه استخوان.

24.02.202520:19
«نمیدانم
من که تو را نداشتم، اما داشتن تو باید چیز قشنگی باشد...»
من که تو را نداشتم، اما داشتن تو باید چیز قشنگی باشد...»
18.02.202523:22
06.03.202521:56
و او یادم داد که گاهي انسان مجذوب چشماني میشود که از آنها عشقي دروغین میچکد.
04.03.202509:26
28.02.202500:16
21.02.202507:44
تو دلم انگار کیهان کلهر داره کمانچه میزنه، همایون شجریان داره بلند بلند میخونه، هوشنگ ابتهاج داره شعر میگه و سجاد افشاریان داره تئاتر اجرا میکنه. همینقدر هنری، همینقدر غمگین.
16.02.202522:12
حالا که همهچی ترسناک شده، فهمیدم من میتونم دووم بیارم حتی اگه نباشی.
Reposted from:
(رئیس کمیته امدادغرب)🐯

10.03.202509:15
این پیامو فوروارد کنین تا قشنگ ترین متن یا عکس چنلتونو بزارم اینجا باهم لذت ببریم💞
06.03.202521:45
04.03.202509:25
به به واقعا به این شعر زیبا و صدای قشنگ، لذت بردم متشکرم.❤️
27.02.202523:56
اما عزیز دورم
کاش چیزی از من در وجود تو یادگاری بماند؛ همانطور که جای خالی تو، در انتهای قلب من.
کاش چیزی از من در وجود تو یادگاری بماند؛ همانطور که جای خالی تو، در انتهای قلب من.
21.02.202507:34
16.02.202520:39
06.03.202507:25
نوشته بود:«یه پرنده میتونه عاشق ماهی بشه،
اما بهم بگو، اونا کجا قراره خونه بسازن؟»
اما بهم بگو، اونا کجا قراره خونه بسازن؟»
27.02.202523:52
18.02.202523:24
نگاهم کرد، نگاهش منو برای همیشه دزدید.
15.02.202510:47
من برعکس تمام زنهای اطراف تو، فروغ پسند نبودم. غزاله علیزاده را می خواستم و شعر هایش را؛ من از جنس ناکامي بودم. من از جنس غزال هایی بودم که به مقصد نرسیدند، به مقصدي که قلب معشوقهاشان بود و حالا شده بود سکونتگاه دیگری.
من از جنس غزاله علیزاده بودم. غزالهای که معشوقهاش برعکس معشوقهی فروغ و دیگر شاعرهها، نامه هایي که هم طعم با قلم شاعرانهی او بودند را نچشید. غزالهای که معشوقه اش او را انکار میکرد و با این انکار احساس دیرینهی او را بیدار.
من غزاله بودم؛ و در تاریخ ادبیات ما غزاله نام کالبديست که بهواسطه طناب داري بنام عشق، با درختان زمخت جواهرده همخواب شد.
من از جنس غزاله علیزاده بودم. غزالهای که معشوقهاش برعکس معشوقهی فروغ و دیگر شاعرهها، نامه هایي که هم طعم با قلم شاعرانهی او بودند را نچشید. غزالهای که معشوقه اش او را انکار میکرد و با این انکار احساس دیرینهی او را بیدار.
من غزاله بودم؛ و در تاریخ ادبیات ما غزاله نام کالبديست که بهواسطه طناب داري بنام عشق، با درختان زمخت جواهرده همخواب شد.
۲۷ بهمن؛ به مناسبت سالروز تولد غزاله علیزاده
Shown 1 - 24 of 27
Log in to unlock more functionality.