Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
The Catcher in the Rye avatar
The Catcher in the Rye
The Catcher in the Rye avatar
The Catcher in the Rye
مردی زانوزده و زنی با شلاق
۹۲ سال پیش


© 1933. by Bruno Schulz
میوه


© Fruit, 2024. by Chris Oh
پوزئیدون (خدای دریا در یونان باستان) و دخترش


© Poseidon and his Daughter, 1931. by Max Frey
08.04.202519:37
★★½☆☆
Mickey 17 (2025)
dir. Bong Joon Ho
05.04.202516:12
«مارگیر»
سالوادور دالی
گواش و آبرنگ روی کاغذ


© Snake charmer, 1966. by Salvador Dalí
مادر، خودتی؟


© Mother, Is It You? 1971. by Gottfried Helnwein
24.04.202518:39
گفتگوی وحید مرتضوی و مسعود منصوری درباره‌ی کلینت ایستوود (۱ ساعت)


Kokermag - Iranian Film Magazine
«من می‌رینم به اشراف‌زاده‌ها»


[ناشناس، در زمان انقلاب فرانسه، ۱۷۸۹ میلادی]
کاور این آلبوم در سال ۱۹۶۸ توسط جان برگ و ریچارد مانتل، مدیران هنری کلمبیا رکوردز، طراحی شد که جایزه گرمی رو برای بهترین طراحی کاور آلبوم دریافت کرد.
این کاور، مانک رو در یک صحنه شبیه به مخفیگاه مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم نشون می‌ده که به عنوان ادای احترام به پانونیکا دو کونیک‌س‌واتر، حامی و دوست قدیمی مانک که در مقاومت فرانسه خدمت کرده بود، طراحی شده.
جان برگ در مصاحبه‌ای درباره این کاور گفته که عنوان آلبوم از جنبش جاز اون زمان الهام گرفته شده بود و اون کاور رو به نسخه‌ای از مقاومت ضد نازی فرانسه در جنگ جهانی دوم تبدیل کرد. برای این عکس، یک صحنه کامل ساخته شد و از بازیگران با لباس‌های مخصوص استفاده شد.


Thelonious Monk, Underground, 1968.
© Richard Mantel & John Berg
راهبِ پیر


© Head of an old monk. by Gustave Doré (1832-83)
04.04.202518:27
© Landscape Near Laren with Cyclists, 1911. by Jan Sluijters (Sluyters)
سوزان میسلاس
[عکاس] در تابستان‌های ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵، یک کارناوال سیار را که در شهرهای کوچک سفر می‌کرد، دنبال کرد و زنانی را که رقص برهنه اجرا می‌کردند، به تصویر کشید. او نه‌تنها اجراهای عمومی این زنان، بلکه زندگی خصوصی‌شان را نیز ثبت کرد.


© Before the Show, Tunbridge, Vermont, 1974. by Susan Meiselas
دو روح یخ‌زده را در یک گودال دیدم که سر یکی برای آن دیگری کلاهی شده بود، چونانکه به‌هنگام گرسنگی نان خورند. آن‌کس که سر بالاتر داشت دندان در نقطه‌ای از سر آن دیگری که مخ و گرده به‌هم می‌پیوندند، فرو برد.
بی‌گمان «تیدئو» در طغیان خشم خود شقیقه‌های «منالیپو» را به‌همان‌سان جویده بود که این دوزخی این جمجمه و بقیه‌ی آن را می‌جوید.
گفتم: «تو که چنین ددمنشانه بدان‌کس که سرگرم خوردن اویی کینه می‌ورزی، به من بگوی که چرا چنین می‌کنی، و در عوض پیمان می‌بندم که اگر شِکوه‌ات به‌جای باشد، چون بدانم که شما کیانید و گناه او چیست، در جهان بالا پاداشت خواهم داد، بدان شرط که این زبانی که با تو سخن می‌گوید از حرکت باز نمانده باشد.»
گناهکار دهان خود را از خوردن غذای نفرت‌انگیز خویش بازگرفت و...


[کمدی الهی، دوزخ، سرود سی‌ودوم، ترجمه‌ی شجاع‌الدین شفا]


© The Inferno, Canto 32, 1883. by Gustave Doré
14.04.202517:38
همان
09.04.202515:31
جمجمه و گُلِ «فراموشم مکن»


© Still Life with a Skull and a Forget-Me-Not, 1860. by František Klimkovič
06.04.202520:43
مادامی که به شیطان باور داشتیم، هر آنچه رخ می‌داد قابل درک و روشن بود؛ از وقتی که دیگر به او باور نداریم، باید درباره‌ی هر رویداد به دنبال توضیحی تازه - چندان دشوار که اختیاری - باشیم، توضیحی که کنجکاوی همه را بر می‌انگیزد و هیچکس را راضی نمی‌کند.

[آفوریسم‌های زندگی (عواقبِ زاده‌شدن) – امیل چوران]


© Paradise Lost, 1866. by Gustave Doré
04.04.202507:50
نگهبانان آب


© The Water Protectors, 1983-93. by Odd Nerdrum
لبخند هیروشیما


© Hiroshima Smile 1, 2015. by Ken Currie
طبیعت بی‌جان
محل کار
14.04.202517:12
پسِ سینه‌ام درمانده‌وار سرد شد
اگرچه گام‌هایم سبک بود
دستکش دست چپم را
به دست راست کشیدم.
پله‌ها بسیار می‌نمود،
گرچه می‌دانستم تنها سه پله هست.
میان درختان افرا، نجوایی پاییزی
تمنا می‌کرد: «با من بمیر!
من فریب‌خورده‌ی سرنوشتِ
یأس‌آور، دمدمی و ستمکارم هستم.»
پاسخ گفتم، «محبوب من!
من نیز. پس با تو خواهم مُرد...»
این ترانه‌ی آخرین دیدار است
نظری برافکندم به خانه‌ی تاریک.
تنها در اتاق خواب شمع‌ها می‌سوخت
با شعله‌ی زرد بی‌اعتنا.


[آنا آخماتووا، ترجمه‌ی محمد مختاری]
08.04.202520:09
سیاره‌ای که توی این فیلم به‌ش سفر می‌کنن اسمش نیفل‌هایمه.
نیفل‌هایم در اساطیر اسکاندیناوی جاییه که همیشه زمستانه و سرده. این سرزمین به عنوان سرزمین مردگانِ غیرقهرمان شناخته می‌شه. در اینجا کسانی که در نبردها کشته نشدند و مرگ قهرمانانه‌ای نداشتند، به زندگی پس از مرگ می‌رن. این سرزمین خیلی تاریک و بی‌روحه. در واقع هیچ‌چیز جز یخ و مه توش نیست.
نیفل‌هایم توسط هل، دختر لوکی (خدای فریب و بدجنسی) کنترل می‌شه. اینجا برخلاف والهالا، جایی برای جنگجویان قهرمان نیست. بلکه یه دنیای غمگین و سرده که مردگان باید توش زندگی کنن. طبق اساطیر، اینجا جاییه که به آدم‌ها می‌گه اگه شجاع نباشن، بعد از مرگ‌شون توی شرایطی بی‌روح و سرد زندگی می‌کنن.
06.04.202518:28
شهید


© Martyr. by Marc Burckhardt
01.04.202521:52
...گربه تازه بر روی میز پریده و یک لیوان آب را واژگون کرده که روی زمین به‌صورت حوضچه‌ای کمی دراماتیک ریخته است.
زن در این نقاشی، همانطور که در عنوان آمده است، از طریق پذیرش و نوازش محبت‌آمیز، علاقه و همدلی خود را نشان می‌دهد. در مقابل، این لمس ملایم او جرقه‌های انرژی‌ای را ایجاد می‌کند که او را با حیوان مرتبط می‌سازد و در دیگر جهات اتاق پراکنده می‌شود.
رمدیوس وارو [نقاش] عاشق گربه‌ها بود، در حقیقت، شخصیت سوررئالیست او یک گربه بود. بنابراین شاید آنچه که می‌بینیم یک پرتره‌ی دوگانه از خود او باشد، زیرا ویژگی‌های گربه با ویژگی‌های زن هم‌خوانی دارند. آیا این طبیعت انسانی و حیوانی اوست که ما مشاهده می‌کنیم؟ و آیا جرقه‌هایی که آنها را به هم پیوند می‌دهند از این دنیا نیستند؟
به‌نظر می‌رسد این یکی از آثار خصوصی و آرام وارو باشد، با تنها اشاره‌ای به سوررئالیسم (نگاه کنید به سه دم پشمالویی که زیر میز ظاهر می‌شوند) و تمامی طیف احساسات پرانرژی. در این اثر، واقع‌گرایی جادویی دیدار در زندگی روزمره‌مان را به نمایش می‌گذارد، نه تنها دیدار یک زن با یک گربه.

[آلیتسیا گلوشک]
© Righteous Man III, 1991. by Gottfried Helnwein
Shown 1 - 24 of 52
Log in to unlock more functionality.