06.05.202517:54
«امسال خيلى آدم "ولش كن سلامت روانم مهمتره" اى شدم.»
03.05.202506:10
نوشتن، اگر نجاتت نده، حداقل باعث میشه رهاتر بشی. یه جوریه انگار اونهمه فکر و ترسی که توی سرت راه میرن، بالاخره یه جایی میریزن بیرون. شاید هیچچیز تغییر نکنه، ولی یه لحظه حس میکنی سبکتری.
01.05.202521:07
حالا حداقل خودت با خودت نجنگ.
29.04.202514:34
میدونی چیه؟ من تا جایی که بتونم، برای نگه داشتن آدمها و حفظ رابطه تلاش میکنم. اما همیشه توی اون جبهه نمیمونم؛ وقتی از طرف مقابل تلاشی نبینم، تبدیل میشم به اون کسی که رها میکنه و میره، بدون اینکه حتی پشت سرش رو نگاه کنه.
Reposted from:
Maybe in another life…

28.04.202517:28
برای پرواز کردن اجازه نگیر، بال ها مال تو هستند و آسمان مال هیچکس نیست
27.04.202513:03
سعی کن برای کسایی که دورت هستن، آدم امنی باشی. کسی که بتونن کنار تو راحت خود واقعیشون رو زندگی کنن، بتونن در لحظات سخت و آسون به تو تکیه کنن و هیچوقت از اینکه سفرهی دلشون رو پیش تو باز کردن، پشیمون نشن.
05.05.202512:38
هرچقدر سخت، هرچقدر دردناک، ولی دارم تلاش میکنم خودم رو با چیزهایی وفق بدم که دیگه نمیشه تغییرشون داد؛ چیزهایی که باید یاد بگیرم باهاشون زندگی کنم، حتی اگه در کنار درد و کمبود، روزهام رو سپری کنم.
02.05.202514:35
01.05.202511:01
29.04.202511:24
«اگه بترسی، احتمالاتی رو بیدار میکنی که قبل از ترست محال بودن.»
28.04.202511:51
شرایط باعث میشه آدم گاهی به چیزی کمتر از لیاقتش راضی بشه. چون خستهست. چون دیگه حوصلهی اثبات خودش رو نداره. میگه: "همینم خوب و کافیه." ولی ته دلش خوب میدونه اون چیزی که میخواست، خیلی متفاوت بود.
27.04.202510:06
حقیقت اینه که وقتی خودت نخوای تغییر کنی یا از اشتباهاتت درس بگیری، هیچ چیزی نمیتونه کمکت کنه. کمک بقیه فقط وقتی موثره که خودت آماده تغییر باشی و بخوای به جلو بری. وقتی خودت نخوای، حتی بهترین نصیحتها هم بیفایدهان.
03.05.202510:45
02.05.202514:22
میدونی؟ بعضی وقتها تنها راه فرارم از فکر و خیال اینه که خودم رو تا حد امکان مشغول نگه دارم؛ مشغول کار، کتاب، فیلم، حتی کارهای تکراری و بیمعنا، فقط برای اینکه ذهنم فرصت نکنه بره سراغ چیزهایی که اذیتم میکنن.


30.04.202508:04
29.04.202510:42
آدمها یه روزه فاصله نمیگیرن، یهو سرد نمیشن. کمکم اتفاق میافته. از همونجا که حرفاشون شنیده نمیشه، از جایی که میفهمن فقط خودشونن که پیگیرن، که دلتنگ میشن، که میجنگن برای حفظ یه رابطهای که طرف مقابل حتی متوجه زنده بودنش نیست.
28.04.202509:56
اینکه مجبورم با یه سری چیزها کنار بیام که هیچوقت برای پذیرششون آماده نبودم؛ اینکه باید با دردهایی زندگی کنم که هیچ راه فراری ازشون ندارم و با حقیقتهای تلخ روبهرو بشم که هیچ وقت فکر نمیکردم روزی بخشی از زندگیم بشن، آزارم میده.
27.04.202508:11
03.05.202509:52
اغلب وقتها هم با خودت فکر میکنی زمان همهچیز رو درست میکنه، اما حقیقت اینه که زمان فقط بهت فرصت میده عادت کنی: به درد، به زخم، به غم، به خلأ، نه اینکه واقعاً خوب بشی. عادت کردن با خوب شدن فرق داره.
02.05.202511:52
هیچچیز مهمتر از خودت نیست و اینو زمانی میفهمی که ببینی همهچیز رو برای دیگران فدای کردی، ولی هیچکس برای تو این کار رو نکرد. زمانی که تمام وقت و انرژیت رو برای بقیه گذاشتی و وقتی خودت به کمک نیاز داشتی، هیچکس کنارت نبود.
29.04.202515:52
این پستو فور کنید حداقل چنلای شما رو بخونم.
28.04.202520:30
27.04.202522:58
26.04.202513:52
گاهی خودم رو با اون آدمِ سابق مقایسه میکنم. میبینم چقدر خستهتر شدم، چقدر کمتر ذوق میکنم، کمتر میتونم حرفها رو باور کنم، کمتر میتونم به آدمها اعتماد کنم؛ اما در عوض، حداقل دیگه بیشتر به یه سری چیزها توجه میکنم و کمتر میترسم.
Shown 1 - 24 of 169
Log in to unlock more functionality.