04.04.202508:40
واژگون گردی جهان...🎧
تصنیف «جور فلک» از جمله میراث ملیِ مهجورماندۀ ماست (که به مدد جورِ فلک، کم هم نیستند). اثری که همبافتۀ عجیبی از شعر، موسیقی و آواست؛ نوعی همدلی که میکوشد تسلایی بر دلهای محزون بیابد.
▪️از این تصنیف، دو نسخه در دسترس است
(که اولی را پیوست کردهام و دومی را 👈اینجا بشنوید):
1️⃣ نسخۀ اصلی – با وجود کهنگی، ویژگیهایی منحصربهفرد دارد که شاید مهمترین آن، همخوانیِ خودِ وزیری در بخشهای پاسخِ مصرعها باشد. البته گویا یکی دو نوازندۀ دیگر نیز در این پاسخگویی روحانگیز را همراهی میکنند. ظاهراً قصد آن بوده تا جای «گروه کُر» را برای اجراهای آینده (!) مشخص کنند —که شخصاً امید دارم آرزوی شنیدن این اثر با ارکستر بزرگ را به گور نبرم...
[معرفیِ ابتدای نوار با صدای روحاله خالقیست]
2️⃣ اما اجرای دوم – که بسیار متأخر است؛ با تنظیم و تارنوازی کیوان ساکت و خوانندگی فاضل جمشیدی (با همراهی پیانوی هومن خلعتبری) در آلبوم «ای وطن» منتشر شد. تفاوت عمدۀ این اجرا —که البته استادانه صورت گرفته— با نسخۀ اصلی در دو نکته است:
🔹 نخست؛ حذف پاسخهای وزیری که بخش مهمی از مفهوم تصنیف را تشکیل میداد.
🔹 دیگر؛ حذفِ بند دومِ تصنیف، با مطلع:
"دانی که زاهد، چرا از این «مِی» بگریزد؟
همچون دزدی از عسس"
شاید این حذفیات تلاشی بوده تا این اثرِ فاخر را به ذائقۀ مخاطب امروزی نزدیکتر سازد... تا اهل دل را چه خوش آید و چه در نظر افتد.
[اجرای اصلی و قدیمی را در پیوست و تازه تر را 👈اینجا بشنوید]
اما در باب درونمایه؛
تصنیف به طرز محسوسی از اشعار حافظ و خیام متأثر و بخصوص یادآور غزل مشهورِ «اگر نه باده غمِ دل زِ یاد ما ببرد» است. شاعر —یعنی جناب حسین گل گلاب— (سرایندۀ سرود مشهور «ای ایران»)، شیوۀ رواقیِ دو اسطورۀ یاد شده را در برخورد با «آسیب جهان» برگزیده؛ «شادنوشی» و « «دستگیری» از مستمندان.
شعر او بر پایستگی عنصر «رنج» در حیات آدمی تاکید دارد و زوال آن را ناممکن میانگارد و بر این باور است که؛
کل شعر بند اول هم از این قرار است (که در آن پاسخهای وزیری پررنگ شده اند):
از جور فلک، مرا دلی خرم نباشد
واژگون گردی جهان
هر جا نِگری؛ هرگز دلی بی غم نباشد
از گیر و دار زمان
هر سر که در آن، شورِ عشقی باشد نهفته
چون لعل پر بهایی
پیوسته بوَد، چون من گرفتار و آشفته
پریشان از جدایی
این بادۀ ناب گلگون
از دل برَد غصه بیرون
ای دور ناساز ایام
از مِی تهی مکن این جام
اگر از مِی ناب، اندوه دهر، نرفت از این سر
بر آسیب جهان، نخواهی یافت، علاج دیگر
اگر با دست خود، جامی دهی به مستمندان
غم از دل برود، چهره شود شادان و خندان
#هنرآیین #محمود_معتضدیان
@honaraeen 🍂🍃🕯
🔹پینوشت:
نگاهی به 👈اینجا در بارهٔ #علینقلی_وزیری خالیاز لطف نیست.
🔸پیوست:
🎧تصنیف «از جور فلک» (نسخۀ اصلی)
شعر: حسین گل گلاب
آهنگ: کلنل علینقی وزیری
خواننده: روحانگیز
اجرای ارکستر مدرسه موسیقی
این پاسخ علینقی وزیری به روحانگیز است، پس از مصرع نخستِ تصنیفی اندوهناک که شاهکاری در آهنگسازی، ترانهسرایی و اجرا توسط ارکستر مدرسۀ موسیقی او بهشمار میرود.
تصنیف «جور فلک» از جمله میراث ملیِ مهجورماندۀ ماست (که به مدد جورِ فلک، کم هم نیستند). اثری که همبافتۀ عجیبی از شعر، موسیقی و آواست؛ نوعی همدلی که میکوشد تسلایی بر دلهای محزون بیابد.
▪️از این تصنیف، دو نسخه در دسترس است
(که اولی را پیوست کردهام و دومی را 👈اینجا بشنوید):
1️⃣ نسخۀ اصلی – با وجود کهنگی، ویژگیهایی منحصربهفرد دارد که شاید مهمترین آن، همخوانیِ خودِ وزیری در بخشهای پاسخِ مصرعها باشد. البته گویا یکی دو نوازندۀ دیگر نیز در این پاسخگویی روحانگیز را همراهی میکنند. ظاهراً قصد آن بوده تا جای «گروه کُر» را برای اجراهای آینده (!) مشخص کنند —که شخصاً امید دارم آرزوی شنیدن این اثر با ارکستر بزرگ را به گور نبرم...
[معرفیِ ابتدای نوار با صدای روحاله خالقیست]
2️⃣ اما اجرای دوم – که بسیار متأخر است؛ با تنظیم و تارنوازی کیوان ساکت و خوانندگی فاضل جمشیدی (با همراهی پیانوی هومن خلعتبری) در آلبوم «ای وطن» منتشر شد. تفاوت عمدۀ این اجرا —که البته استادانه صورت گرفته— با نسخۀ اصلی در دو نکته است:
🔹 نخست؛ حذف پاسخهای وزیری که بخش مهمی از مفهوم تصنیف را تشکیل میداد.
🔹 دیگر؛ حذفِ بند دومِ تصنیف، با مطلع:
"دانی که زاهد، چرا از این «مِی» بگریزد؟
همچون دزدی از عسس"
شاید این حذفیات تلاشی بوده تا این اثرِ فاخر را به ذائقۀ مخاطب امروزی نزدیکتر سازد... تا اهل دل را چه خوش آید و چه در نظر افتد.
[اجرای اصلی و قدیمی را در پیوست و تازه تر را 👈اینجا بشنوید]
اما در باب درونمایه؛
تصنیف به طرز محسوسی از اشعار حافظ و خیام متأثر و بخصوص یادآور غزل مشهورِ «اگر نه باده غمِ دل زِ یاد ما ببرد» است. شاعر —یعنی جناب حسین گل گلاب— (سرایندۀ سرود مشهور «ای ایران»)، شیوۀ رواقیِ دو اسطورۀ یاد شده را در برخورد با «آسیب جهان» برگزیده؛ «شادنوشی» و « «دستگیری» از مستمندان.
شعر او بر پایستگی عنصر «رنج» در حیات آدمی تاکید دارد و زوال آن را ناممکن میانگارد و بر این باور است که؛
«هر جا نِگری، هرگز دلی بی غم نباشد...»
کل شعر بند اول هم از این قرار است (که در آن پاسخهای وزیری پررنگ شده اند):
از جور فلک، مرا دلی خرم نباشد
واژگون گردی جهان
هر جا نِگری؛ هرگز دلی بی غم نباشد
از گیر و دار زمان
هر سر که در آن، شورِ عشقی باشد نهفته
چون لعل پر بهایی
پیوسته بوَد، چون من گرفتار و آشفته
پریشان از جدایی
این بادۀ ناب گلگون
از دل برَد غصه بیرون
ای دور ناساز ایام
از مِی تهی مکن این جام
اگر از مِی ناب، اندوه دهر، نرفت از این سر
بر آسیب جهان، نخواهی یافت، علاج دیگر
اگر با دست خود، جامی دهی به مستمندان
غم از دل برود، چهره شود شادان و خندان
#هنرآیین #محمود_معتضدیان
@honaraeen 🍂🍃🕯
🔹پینوشت:
نگاهی به 👈اینجا در بارهٔ #علینقلی_وزیری خالیاز لطف نیست.
🔸پیوست:
🎧تصنیف «از جور فلک» (نسخۀ اصلی)
شعر: حسین گل گلاب
آهنگ: کلنل علینقی وزیری
خواننده: روحانگیز
اجرای ارکستر مدرسه موسیقی
29.03.202515:40
...بالِ فرشتهایست که آهنگ میزند
نوای ساز «شریف» با جملهبندیهایی که مدام پایان را به تعویق میاندازند و از ایست و فرودهای مکرر در آنها خبری نیست،هیچ عجلهای برای بیان استعلایی خود ندارد. شیوۀ منحصربهفرد مضرابزنی و گاه سهتارگونهاش، درعینحال که سرشار از سکوتهای دقیق و بهجاست، آکنده از تکنیکهای پیچیدهای است که گویی بهعمد پنهان شدهاند تا «اصلِ روایت» محسوس و نافذ بماند.
باوجودیکه بهجرأت میتوان گفت؛ حتی یک زخمۀ او بهطرزی ساده و خالی از تزئین بر ساز نمینشیند و روح را بی اختیار به پرواز بیزمانی در دوردستهای لامکان میکشاند، درعین حال روایت فروتنانهاش خالی از خودنمایی و شتاب برای اثبات استادیست. در یک کلام؛ ساز او به تنهایی کامل و یکتاست.
🎶🎵 دو قطعۀ پیاپی در مایۀ همایون را پیوست کردهام. در قطعۀ تصویریِ اول که متعلق به سالیان دور است، با وجود کیفیت پایین صدا و تصویر، داشتن طرحوارۀ منحصربهفردِ روایت، بخوبی مشهود است. مثلاً در کمی از میانه گذشته (حدود تایم 1:40 ) دقیق شوید که چطور وقتی به ناحیۀ بالادسته حرکت میکند، لحن را تغییر داده و با تبدیل بیانی تک گویه وار به گفتگویی روایی، واریاسیون را گسترش میدهد. اینگونه صُوَرِ متکامل بیانی (که در جایجای هر دو قطعه مشهود است)، در تک تک نگارهها، ابنیه، آثار تجسمی و مینیاتورهای ما دیده میشود و بی هیچ شائبهای ساز او را نماد «فرهنگ ایران» میسازد.
🔹شاید اگر صدای #شجریان را «آوای ایران» بدانیم، بیگمان تار #فرهنگ_شریف «نوای ایران» است.
#هنرآیین #محمود_معتضدیان
@honaraeen 🍂🍃🕯
❇️ شریف در کلام دیگران (برگرفته از ویکی پدیا) :
🔸#جلیل_شهناز، نوازندهٔ تار:
ساز گرم و دلنشین یعنی تار آقای فرهنگ شریف.
🔸#علی_تجویدی، آهنگساز و نوازندهٔ ویولون:
آقای فرهنگ شریف در ساز تار #ویرتوئز* هستند. نوازندگی فرهنگ شریف برپایه بداهه آکنده از سونوریتههای بینظیر و صدادهیهایی بسیار شفاف و رسا و خلق فضاهایی پر از آرامش، ملودیهای غیرقابل وصف و موتیفهایی پر از اصالت و فرهنگ ایرانی میباشد. تکنیک ایشان بسیار شسته و رُفتهاست. من همواره در خلق آثار و نوازندگی بسیار تحت تأثیر سبک این استاد بزرگ تار بودهام.
🔸#احمد_عبادی، نوازندهٔ سهتار:
هیچکس در بداهه نوازی نظیر فرهنگ شریف نیست. فرهنگ شریف بداههٔ موسیقی اصیل ایرانی است.
🔸#بیژن_ترقی، شاعر و ترانه سرا:
بیهوده مکن ذهن پراکندهٔ خود تار
این زخمه زن نادره؛ فرهنگ شریف است
🔸#نواب_صفا، شاعر و ترانه سرا:
فرهنگ نیست که اینچنین چنگ میزند!
بالِ فرشتهایست که آهنگ میزند
@honaraeen 🍂🍃🕯
* #ویرتئوز Virtuoso
ویرتئوز به نوازندگانی گفته میشود که سه خصلت بنیادین را دارا باشد: توانایی؛ به معنی استعدادِ یادگیری فنون و مهارتهای خاص، شجاعت؛ جهت استفاده ازین مهارتها و سرانجام خِرد؛ تا از رفتن به سوی ابتذال در امان بماند.
#واگنر اعتقاد داشت که تنها برتری ویرتئوز نسبت به دیگران این است که توانایی و تکنیک خود را در به ظهور رساندن ابعاد هنری یک اثر به کار میگیرد (اجرای صرفا تکنیکی، ویرتئوز را در حد یک استعداد متوسط پایین می آورد)
@honaraeen 🍂🍃🕯
بهنظر میرسد وقتی قطعهای حاصلِ نوازش دست او بر سرپنجه و مضراب را پخش میکنی، بهنوعی خود را گرفتار کردهای...!
نهتنها نمیتوانی متوقفش کنی یا با شتاب از کنارش بگذری، بلکه درونت حسی میجوشد که وَلَعی بیپایان برای بیشتر شنیدن، دوباره شنیدن و در یک کلام، غرق شدن در هوای دیار او ایجاد میکند.
نوای ساز «شریف» با جملهبندیهایی که مدام پایان را به تعویق میاندازند و از ایست و فرودهای مکرر در آنها خبری نیست،هیچ عجلهای برای بیان استعلایی خود ندارد. شیوۀ منحصربهفرد مضرابزنی و گاه سهتارگونهاش، درعینحال که سرشار از سکوتهای دقیق و بهجاست، آکنده از تکنیکهای پیچیدهای است که گویی بهعمد پنهان شدهاند تا «اصلِ روایت» محسوس و نافذ بماند.
باوجودیکه بهجرأت میتوان گفت؛ حتی یک زخمۀ او بهطرزی ساده و خالی از تزئین بر ساز نمینشیند و روح را بی اختیار به پرواز بیزمانی در دوردستهای لامکان میکشاند، درعین حال روایت فروتنانهاش خالی از خودنمایی و شتاب برای اثبات استادیست. در یک کلام؛ ساز او به تنهایی کامل و یکتاست.
🎶🎵 دو قطعۀ پیاپی در مایۀ همایون را پیوست کردهام. در قطعۀ تصویریِ اول که متعلق به سالیان دور است، با وجود کیفیت پایین صدا و تصویر، داشتن طرحوارۀ منحصربهفردِ روایت، بخوبی مشهود است. مثلاً در کمی از میانه گذشته (حدود تایم 1:40 ) دقیق شوید که چطور وقتی به ناحیۀ بالادسته حرکت میکند، لحن را تغییر داده و با تبدیل بیانی تک گویه وار به گفتگویی روایی، واریاسیون را گسترش میدهد. اینگونه صُوَرِ متکامل بیانی (که در جایجای هر دو قطعه مشهود است)، در تک تک نگارهها، ابنیه، آثار تجسمی و مینیاتورهای ما دیده میشود و بی هیچ شائبهای ساز او را نماد «فرهنگ ایران» میسازد.
🔹شاید اگر صدای #شجریان را «آوای ایران» بدانیم، بیگمان تار #فرهنگ_شریف «نوای ایران» است.
#هنرآیین #محمود_معتضدیان
@honaraeen 🍂🍃🕯
❇️ شریف در کلام دیگران (برگرفته از ویکی پدیا) :
بسیاری معتقدند نوای شریف، زیباترین صدای تولیدشده از ساز تار است.
🔸#جلیل_شهناز، نوازندهٔ تار:
ساز گرم و دلنشین یعنی تار آقای فرهنگ شریف.
🔸#علی_تجویدی، آهنگساز و نوازندهٔ ویولون:
آقای فرهنگ شریف در ساز تار #ویرتوئز* هستند. نوازندگی فرهنگ شریف برپایه بداهه آکنده از سونوریتههای بینظیر و صدادهیهایی بسیار شفاف و رسا و خلق فضاهایی پر از آرامش، ملودیهای غیرقابل وصف و موتیفهایی پر از اصالت و فرهنگ ایرانی میباشد. تکنیک ایشان بسیار شسته و رُفتهاست. من همواره در خلق آثار و نوازندگی بسیار تحت تأثیر سبک این استاد بزرگ تار بودهام.
🔸#احمد_عبادی، نوازندهٔ سهتار:
هیچکس در بداهه نوازی نظیر فرهنگ شریف نیست. فرهنگ شریف بداههٔ موسیقی اصیل ایرانی است.
🔸#بیژن_ترقی، شاعر و ترانه سرا:
بیهوده مکن ذهن پراکندهٔ خود تار
این زخمه زن نادره؛ فرهنگ شریف است
🔸#نواب_صفا، شاعر و ترانه سرا:
فرهنگ نیست که اینچنین چنگ میزند!
بالِ فرشتهایست که آهنگ میزند
@honaraeen 🍂🍃🕯
* #ویرتئوز Virtuoso
ویرتئوز به نوازندگانی گفته میشود که سه خصلت بنیادین را دارا باشد: توانایی؛ به معنی استعدادِ یادگیری فنون و مهارتهای خاص، شجاعت؛ جهت استفاده ازین مهارتها و سرانجام خِرد؛ تا از رفتن به سوی ابتذال در امان بماند.
#واگنر اعتقاد داشت که تنها برتری ویرتئوز نسبت به دیگران این است که توانایی و تکنیک خود را در به ظهور رساندن ابعاد هنری یک اثر به کار میگیرد (اجرای صرفا تکنیکی، ویرتئوز را در حد یک استعداد متوسط پایین می آورد)
خصوصیت های مشترک بین ویرتئوزها:
داشتن تکنیک عالی، تفسیر شخصی، سبک شخصی، رپرتوار گسترده، نوشتن و تنظیم اثر شخصی، تحصیلات آکادمیک، آشنایی و همکاری با هنر و هنرمندان رشته های دیگر .
@honaraeen 🍂🍃🕯
20.03.202510:10
شاید ای خستگانِ وحشتِ دشت
شاید ای ماندگانِ ظلمت شب
در بهاری که میرسد از راه
گل خورشیدِ آرزوهامان
سر زد از لای ابرهای حسود...
@honaraeen 🍂🍃🕯
🔸متن کاملِ چکامۀ «سرود گُل» #فریدون_مشیری
با همین دیدگانِ اشک آلود
از همین روزنِ گشوده به دود
به پرستو به گل به سبزه درود
به شکوفه به صبحدم به نسیم
به بهاری که میرسد از راه
چند روز دگر به ساز و سرود
ما که دلهایمان زمستان است
ما که خورشیدمان نمیخندد
ما که باغ و بهارمان پژمرد
ما که پای امیدمان فرسود
ما که در پیش چشم مان رقصید
این همه دود زیرِ چرخ کبود
سر راه شکوفه های بهار
گر به سر میدهیم با دلِ شاد
گریه شوق با تمام وجود
سالها میرود که از این دشت
بوی گل یا پرندهای نگذشت
ماه دیگر دریچهای نگشود
مهر دیگر تبسمی ننمود
اهرمن میگذشت و هر قدمش
ضربۀ هول و مرگ و وحشت بود
بانگ مهمیزهای آتش ریز
رقص شمشیرهای خون آلود
اژدها میگذشت و نعره زنان
خشم و قهر و عتاب میفرمود
وز نفس های تندِ زهرآگین
باد همرنگ شعله برمیخاست
دود بر روی دود میافزود
هرگز از یاد دشتبان نرود
آنچه را اژدها فکند و ربود
اشک در چشمِ برگها نگذاشت
مرگِ نیلوفرانِ ساحل رود
دشمنی کرد با جهان پیوند
دوستی گفت با زمین بدرود
شاید ای خستگانِ وحشت دشت
شاید ای ماندگانِ ظلمت شب
در بهاری که میرسد از راه
گل خورشیدِ آرزوهامان
سر زد از لای ابرهای حسود
شاید اکنون کبوتران امید
بال در بال آمدند فرود
پیش پای سحر بیفشان گل
سر راهِ صبا بسوزان عود
به پرستو به گل به سبزه درود
@honaraeen 🍂🍃🕯
🔹 فایل پیوست:
قطعۀ والس نوروزی از احمد عاشورپور
پیانو و آواز: ترلان اشتیاق
تیتراژ پایانی: الهام پاینده
15.03.202513:53
در همین دنیای امروز حتماً لازم نیست که کسی رنگ پوستش سیاه باشد تا مورد ظلم و تبعیض قرار گیرد. تبعیضِ همنژاد نسبت به همنژاد به هیچ وجه کمتر از تبعیضِ سفیدان نسبت به سیاهان نیست. این قلبِ حقیقت و فریبکاری است اگر بخواهیم تبعیض را در روزگار خود به رابطهی بینِ سفید و سیاه محدود کنیم.
اگر در کشوری شرکت در تعیینِ سرنوشتِ مملکت، مشروط به داشتنِ روش و فکر خاصّی گردید و با هرکس که خارج از این روش و فکرِ خاص بود، معاملهی محجور و مطرود شد؛ این میشود تبعیض، و بیعدالتی هم همراهش هست. هر دستهای که ادّعا کند که فقط ما حقّ فرمانروایی داریم و دیگران محکوم به اطاعت کردناَند، فقط ما حقّ حرف زدن داریم و دیگران باید صُمّبُکم بمانند، و این ادّعای خود را با زور بر کرسی بنشاند، مرتكب تبعیض شده است؛ نظیر همان تبعیضی که در آفریقای جنوبی، و رودزیا و آنگولا در مورد سیاهان به کار برده میشد.
این طرز تقسیمبندی، یعنی تقسیمبندی شهروندان یک کشور به درجهی یک و درجهی دو، چیزی بود که در روسیهی شوروی عصر کمونیستی، و چین دورهی «انقلاب فرهنگی» تجربه شد و به ناکامیِ تلخ انجامید، و در آفریقای جنوبی نیز درهم شکسته شد. پس انتظار میرود که کی و کجا بتواند بر کرسیِ دوام بماند؟ برخلافِ جریانِ زمان حرکت کردن و پشت کردن به آنچه اقتضای فطرتِ انسان در این دوران است، نتیجهای جز شکست همراه با شرمساری به بار نمیآورد. البتّه در جهت مقابل، نتیجهی دیگری هم میتواند داشته باشد و آن فقر مادّی و معنویِ یک ملّت و ویرانیِ یک کشور است.
✍️دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
📖 بازتابها
@honaraeen 🍂🍃🕯
🔴 توضیح هنرآیین:
همواره بنا داشتهایم که مطالب درج شده به هر نحو ممکن با مقولۀ «هنر» ارتباط داشته باشند، اما چه بسا اگر به محتوای متن استاد، به همراه ویدئوی پیوست دقیق شویم، آن را چندان بیربط به «هنر» نبینیم...، که فرمود؛
نهان گشت کردارِ فرزانگان
پراگنده شد کامِ دیوانگان
«هنر» خوار شد، «جادویی» ارجمند
نهان «راستی»، آشکارا «گزند»
#فردوسی
اگر در کشوری شرکت در تعیینِ سرنوشتِ مملکت، مشروط به داشتنِ روش و فکر خاصّی گردید و با هرکس که خارج از این روش و فکرِ خاص بود، معاملهی محجور و مطرود شد؛ این میشود تبعیض، و بیعدالتی هم همراهش هست. هر دستهای که ادّعا کند که فقط ما حقّ فرمانروایی داریم و دیگران محکوم به اطاعت کردناَند، فقط ما حقّ حرف زدن داریم و دیگران باید صُمّبُکم بمانند، و این ادّعای خود را با زور بر کرسی بنشاند، مرتكب تبعیض شده است؛ نظیر همان تبعیضی که در آفریقای جنوبی، و رودزیا و آنگولا در مورد سیاهان به کار برده میشد.
این طرز تقسیمبندی، یعنی تقسیمبندی شهروندان یک کشور به درجهی یک و درجهی دو، چیزی بود که در روسیهی شوروی عصر کمونیستی، و چین دورهی «انقلاب فرهنگی» تجربه شد و به ناکامیِ تلخ انجامید، و در آفریقای جنوبی نیز درهم شکسته شد. پس انتظار میرود که کی و کجا بتواند بر کرسیِ دوام بماند؟ برخلافِ جریانِ زمان حرکت کردن و پشت کردن به آنچه اقتضای فطرتِ انسان در این دوران است، نتیجهای جز شکست همراه با شرمساری به بار نمیآورد. البتّه در جهت مقابل، نتیجهی دیگری هم میتواند داشته باشد و آن فقر مادّی و معنویِ یک ملّت و ویرانیِ یک کشور است.
✍️دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
📖 بازتابها
@honaraeen 🍂🍃🕯
🔴 توضیح هنرآیین:
همواره بنا داشتهایم که مطالب درج شده به هر نحو ممکن با مقولۀ «هنر» ارتباط داشته باشند، اما چه بسا اگر به محتوای متن استاد، به همراه ویدئوی پیوست دقیق شویم، آن را چندان بیربط به «هنر» نبینیم...، که فرمود؛
نهان گشت کردارِ فرزانگان
پراگنده شد کامِ دیوانگان
«هنر» خوار شد، «جادویی» ارجمند
نهان «راستی»، آشکارا «گزند»
#فردوسی
Shown 1 - 4 of 4
Log in to unlock more functionality.