Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
مهدی نوریان avatar

مهدی نوریان

درس‌گفتارهای «شفاهی و بداههٔ» استاد نوریان در کلاس‌های ادبیات | غالب محتوای کانال از روی گفتار به نوشتار درآمده و طبعاً با نثر نوشتاری رسمی تفاوت دارد.
ارتباط:
@nhdrii


TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateApr 22, 2021
Added to TGlist
Nov 18, 2024

Latest posts in group "مهدی نوریان"

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ شرح کلیله‌ و دمنه، جلسهٔ ۳۷
    اسـتاد دکتر مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲۸ بهمن ۱۴۰۳

@dr_mehdi_nourian
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ شرح کلیله‌ودمنه، جلسهٔ ۲۰
    اسـتاد دکتر مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲۲ مهر ۱۴۰۳

@dr_mehdi_nourian
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ شرح کلیله‌ودمنه، جلسهٔ ۱۹
    اسـتاد دکتر مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۵ مهر ۱۴۰۳

@dr_mehdi_nourian
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ شرح کلیله‌ودمنه، جلسهٔ ۱۸
    اسـتاد دکتر مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۸ مهر ۱۴۰۳

@dr_mehdi_nourian
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ شرح کلیله‌ودمنه، جلسهٔ ۱۷
    اسـتاد دکتر مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ مهر ۱۴۰۳

@dr_mehdi_nourian
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ شرح کلیله‌ودمنه، جلسهٔ ۱۶
    اسـتاد دکتر مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲۵ شهریور ۱۴۰۳

@dr_mehdi_nourian
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ شرح کلیله‌ودمنه، جلسهٔ ۱۵
    اسـتاد دکتر مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۸ شهریور ۱۴۰۳

@dr_mehdi_nourian
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ شرح کلیله‌ودمنه، جلسهٔ ۱۴
    اسـتاد دکتر مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
@dr_mehdi_nourian
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ شرح کلیله‌ودمنه، جلسهٔ ۱۳
    اسـتاد دکتر مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
@dr_mehdi_nourian

[ادامهٔ یادداشت پیشین]
... دکتر امیرحسن یزدگردی، دکتر محمدامین ریاحی، دکتر عباس زریابِ خویی، دکتر مهدی حمیدی، دکتر موسوی بهبهانی، دکتر نورالله کسایی و دکتر احمد طاهریِ عراقی و کسان دیگری که داغشان بر دلم مانده است.
استاد سجادی را تا زمانی که در یوسف‌آباد اقامت داشتند، چندبار تنها یا با یکی دو تن از دوستان زیارت کردم و پس از آنکه به اطراف کرج رفتتند، گاهی با تلفن احوالشان را می‌پرسیدم و غالباً نیز از فرزند برومند و دانشمندشان، جناب دکتر سید صادق سجادی، جویای احوالشان بودم. آخرین‌بار که موفق شدم چند کلمه از تلفن صدای استاد را بشنوم، نوروز گذشته بود [سال ۱۳۹۱]. وقتی نام بنده را به ایشان گفتند و گوشی تلفن را به ایشان دادند، در اثر آلزایمر شدید مرا نشناختند. سلام کردم و عرض کردم: «استاد حالتان چطور است؟» پاسخشان این بود که «حال خودِ شما چطور است؟» عرض کردم: «به لطف حضرتعالی خوبم.» فرمودند: «پس حالا که شما خوبید، من هم خوبم». همین و بس!

ــــــــــــــــــــــــــــ
▨ دوستان عزیز!
سراسر امشبِ خود را عزادار واقعی حس کردم. با دیدن خبر [ ــِ درگذشت دکتر سجادی]، پرده‌ای از اشک چشمانم را تیره کرد و پس از آن، در خلوت تنهایی‌‌، های‌های گریستم؛ در عزای فضل و دانش، مهربانی و خُلقِ خوش، صفا و سادگی و کرم و انسانیت.

دکتر سید جعفر سجادی افتخار دانشگاه بود. قدرش را ندانستند و زمانی به او و دیگرانی چون او، بی‌مهری کردند که حقشان نبود.
جواب خدا را چه خواهند داد؟!

افتخار اصفهان بود. چند بار تذکر دادم که دانشگاه اصفهان وظیفه دارد از ایشان بزرگ‌داشت کند. اهمال کردند تا وقتش گذشت؛ اما در حقیقت او نیازی هم به این کارها نداشت! نام او بر جلد کتاب‌هایش و در دل شاگردانی که پرورد، ماندگارخواهد بود. مرغ روح بلندآشیانِ استاد بزرگ، دکتر سید جعفر سجادی قفس تن را شکست و در اعلی‌علیین بر شاخ درخت طوبی آشیان گرفت؛ در کنار شیخ شهاب‌الدین سهروردی که حکمت‌الاشراقش را با استادی تمام، به زبان پارسی برگردانده بود. همهٔ عرفایی که فرهنگ مصطلحاتشان را تألیف کرد و همهٔ حکمایی که فرهنگ علوم عقلی را برای درک بهتر آثارشان فراهم آورد، به استقبالش شتافتند، اما داغش بر دل ماند. رحمة الله علیه رحمةً واسعه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ یادآوری فیس‌بوک در سال‌روز درگذشت
دکتر سید جعفر سجادی (۲۵ دی‌ماه ۱۳۹۲)
@dr_mehdi_nourian


🔹 پس پیر را گفتم:
«درخت طوبی چه چیزی‌ست و کجا باشد؟» گفت: «درخت طوبی درختی عظیم است؛ هرکس بهشتی بُود، چون به بهشت رود، آن درخت را در بهشت بیند»
(عقل سرخ).


ظهر یکی از روزهای بهار ۱۳۵۹ به خانه آمدم. اتومبیل استاد صلاح الصاوی را در مقابل درِ خانه، پارک‌شده دیدم و درش بسته؛ از آن نوع اتومبیل که نمی‌دانم از کدام کارخانه بود و مارکش چه بود. گویا در سراسر ایران فقط همان یکی بود که کاملاً آشنا بود. خانم و بچه‌ها مدرسه بودند و کسی در خانه نبود. آن روزگار در خانه‌ای در بیشه‌حبیبِ اصفهان زندگی می‌کردیم که با زاینده‌رود که خشک نبود، پنجاه ــ شصت متر فاصله داشت.
«یارم آمد به درِ خانه و من خانه نبودم!»، اما خوشبختانه راه دوری نرفته بود. به طرف رودخانه رفتم. حدسم درست بود: استاد صلاح الصاوی، صبح زود، استاد دکتر سید جعفر سجادی را سوار کرده بود و از تهران یک‌راست به بیشه‌حبیب آمده بودند و چون کسی نبود که در خانه را باز کند، رفته بودند کنار رودخانه، در آفتاب بهاری، روی چمن‌ها منتظر لمیده بودند و گذر عمر را در آب روان نظاره می‌کردند. تمام شادی‌های جهان را به‌یکباره در خود احساس کردم. بگذارید کلیشه بگویم: از شادی در پوست نمی‌گنجیدم! معنی سخن والای سعدی، «ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد» را با همهٔ وجودم دریافتم. فرمودند دیشب ناگهانی تصمیم گرفتیم به اصفهان بیاییم و سری به شما بزنیم. شادی و شیرینی و فیض و برکتی که آن سه‌روز و سه‌شب داشت، قابل‌وصف نیست! همچون برق و باد گذشت، اما خاطرهٔ شیرینش بر جای ماند.

سـرخوش آمد قدحی می‌ زد و سرمست برفت
فــرصــتـی بــود ولی حیـف که از دست برفت

ســــاعـتی در بــرم آمـد ســخـنـی چنــد بگفت
تـا بگفتــم کـه مـــرا هــم ســخنی هست برفت


آن روزها، برخلاف امروز، چندان به گرفتن عکس یادگاری اهمیت نمی‌دادم و غافل بودم از اینکه عکس تا چه حد می‌تواند خاطرات گذشته را زنده کند؛ البته دوربین‌های پیشرفتهٔ امروزی هم نبود و تهیهٔ فیلم و ظاهر کردن و گرفتاری‌های دیگر هم عامل بازدارنده‌ای بود. اکنون افسوس می‌خورم که چرا با آن عزیزان در ساحل زاینده‌رود عکس یادگاری نگرفتم.
دکتر صلاح الصاوی تجسم عینی انواع هنرها بود. شعر و موسیقی و نقاشی و تلاوت قرآن کریم، با لحن خاصّ مصری و به‌خصوص شیوهٔ خاصی که در خواندن شعرهای عربیِ سرودهٔ خودش و دیگران (دکلاماسیون) داشت، علاوه بر دانش و ذوق و قریحه و استادی در فن تدریس و کمالات دیگر، از او شخصیتی استثنایی ساخته بود. افسوسِ بسیار بزرگ‌تر، اینکه:
چرا شعر خواندن استاد صلاح الصاوی را ضبط نکردم؟!

دکتر سید جعفر سجادی نیز آنچه را که خوبان همه دارند، به‌تنهایی داشت؛ مقام اجتهاد، غور بسیار عمیق در فلسفه و حکمت و ادب عربی، تدریس در عالی‌ترین سطوح و جز این‌ها که هرچه بگویم کم گفته‌ام؛ اما ویژگی باارزش، نهایت سادگی و به‌اصطلاح خاکی‌بودن و نداشتن ذرّه‌ای کبر و خودبینی، با آن مجموعهٔ عظیم فضائل بود. هر دو بزرگوار زمانی در دانشگاه تهران استادم بودند، اما پس از چندی، روابط عاطفی عمیقی میانمان پدید آمد که سبب شد افتخار و توفیق مصاحبت و همنشینی و کسب فیض از محضرشان، از کلاس درس به جلسات و محافل خصوصی و دوستانه انتقال یابد و در سفر و حضر ادامه پیدا کند.  مهم‌ترین عامل ایجاد آن روابط، جمع دوستانهٔ پر از صمیمیتی بود که در زیر سایهٔ استاد بسیار عزیزم، دکتر مظاهر مصفّا، در مدرسهٔ عالی قم پدید آمده بود و نیز محبت زیادی که استاد عزیز دیگرم، زنده‌یاد دکتر سید حسن سادات ناصری نسبت‌به این کمترین داشت.

تصور می‌کنم تأکید بر نکتهٔ مهمی در اینجا ضرورت دارد و آن نکته این است که نسل ما آخرین بازماندگانِ نسلِ درحال‌انقراضی است که به استادانشان احترامِ بیش‌ازحد می‌نهادند و هرچقدر هم از استادانشان دوستی و صمیمیت و فروتنی می‌دیدند، باز حریم را نگاه می‌داشتند و از حد خود فراتر نمی‌رفتند. من هنوز با این موی سپید، در برابر معدودی از استادانم که خوشبختانه زنده‌اند و امید که سال‌ها زنده بمانند، مثل همان دانشجوی نوزده بیست ساله، خود را جمع‌وجور می‌کنم و حرمتشان را با تمام وجود حفظ می‌کنم.

شاه اگـر لطف بی عدد راند
بنده باید که حـد خـود داند


استاد سجادی افزون‌بر همهٔ کمالاتی که داشت، بسیار خوش‌مشرب و شیرین‌سخن و نادره‌گفتار بود و محضری گرم و دلنشین داشت؛ به‌خصوص اوقاتی که با استاد ناصری به مطایبه می‌پرداختند و گاهی استاد بزرگوار، دکتر محسن ابوالقاسمی هم به آن دو می‌پیوست و غوغایی برپا می‌شد. حسرت بزرگم در این سی سال همین بود که در اثر دوری از تهران، فیض حضور و دولت دیدار کسانی‌که با همهٔ وجود دوستشان داشتم، کمتر نصیبم می‌شد و البته منحصر به عزیزانی که نامشان در این نوشته آمده، نبود و باید دست‌کم با ذکر نام برخی از رفتگان این راه دراز خاطر خود را تسلی دهم:
[ادامه در یادداشت بعدی]
در این عکس، استاد دکتر صلاح الصاوی در خانهٔ ما در حال کشیدن تابلو نقاشی‌ای است که ناتمام ماند.

Records

10.04.202523:59
2.9KSubscribers
18.11.202423:59
0Citation index
25.01.202523:59
325Average views per post
25.01.202523:59
325Average views per ad post
25.01.202523:59
5.85%ER
19.01.202501:58
14.39%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

Popular posts مهدی نوریان

Log in to unlock more functionality.