دوران کودکی چاپلین در لندن با فقر و سختی گذرانده شد؛ به‌طوری‌که پدرش مفقود بود و مادرش با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کرد. او پیش از نه سالگی دو بار به اردوی کار فرستاده شد. زمانی که ۱۴ ساله بود، مادرش در آسایشگاه روانی بستری شد.

چاپلین اجرا را از سنین پایین آغاز کرد و بعدها به‌عنوان بازیگر تئاتر و کمدین مشغول به کار ش او در ۱۹ سالگی با شرکت فرد کارنو قرارداد بست و این شرکت او را به آمریکا برد. او برای صنعت سینما کشف شد و در سال ۱۹۱۴ برای استودیو کی‌استون آغاز به کار کرد. او خیلی زود شخصیت ولگرد شد. چولو را به وجود آورد و شمار زیادی از علاقه‌مندان را به خود جلب کرد. در سال ۱۹۱۹، چاپلین شرکت توزیع‌کننده یونایتد آرتیستس را مشترکاً تأسیس کرد که به او سلطهٔ کامل بر فیلم‌هایش را می‌داد. نخستین فیلم بلندش پسربچه بود که تحسین شد، نخستین فیلم ناطق یا صدادار او دیکتاتور بزرگ (۱۹۴۰) بود.

در فیلم دیکتاتور چاپلین در آن به تمسخر آدولف هیتلر پرداخت. هیتلر با اینکه می‌دانست چاپلین برای مسخره کردن او سبیل مسواکی می‌گذارد، با این حال از طرفداران فیلم‌های او بود.دههٔ ۱۹۴۰ برای چاپلین با بحث و جدل همراه بود و محبوبیت او به سرعت کاهش یافت. او به جانبداری کمونیستی متهم شد، در آن سال سناتوری به نام جوزف مک‌کارتی اعلام کرد لیستی بلند بالا از چند کمونیست معروف دارد. نام چارلی چاپلین نیز در آن لیست بود. او زمانی که برای اولین نمایش فیلم روشنی‌های صحنه به لندن سفر می‌کرد از اخراج خود از آمریکا با خبر شد و شایعاتی برای وی ایجاد شد، برخی از اعضای مطبوعات و افکار عمومی به دلیل دست داشتن او در پرونده قضایی تعیین هویت پدر و ازدواج با زنان بسیار جوان‌تر، شوکه شدند. پروندهٔ تحقیقات اف‌بی‌آی باز شد و چاپلین مجبور به ترک ایالات متحده و اقامت در سوئیس شد.او در این باره گفته من هنرپیشه و بازیگرم نه سیاستمدار ، او ولگرد کوچولو را در فیلم‌های بعدی خود رها کرد که شامل موسیو وردو (۱۹۴۷)، روشنی‌های صحنه (۱۹۵۲)، یک سلطان در نیویورک (۱۹۵۷) و کنتسی از هنگ کنگ (۱۹۶۷) می‌شوند.

او در سال ۱۹۷۲ به‌عنوان بخشی از قدردانی مجدد کارش، جایزهٔ اسکار افتخاری را به‌پاس تأثیر فراوانش در ساخت فیلم‌های سینمایی کسب کردو ۱۲ دقیقه مورد تشویق ایستاده قرار گرفت هیچکس در تاریخ اسکار چنین تشویثی دریافت نکرده.

📝 سریال درباره مدیر یک استودیوی فیلمسازی قدیمی در هالیوود است که باید شرکت را راضی نگه دارد و هم باید بازیگران لوس و از خود راضی سینما را تا استودیوش را از مرز ورشکستگی نجات دهد.

❒ فیلم یک وسترن مدرن است که داستان زن و شوهری را روایت میکند، که در شهر کوچکی به اسم ادینگتون بنزین تمام می‌‌کنند و برای کمک به شهر میروند در ابتدا از آنها بسیار گرم استقبال می‌شود، اما با فرا رسیدن کرونا محیط زیبا به یک کابوس تبدیل می‌شود.

📝 دردویل :تولدی دوباره داستان
مت مرداک را پس از فصل آخر دردویل دنبال می‌کند جایی که او باری دیگر با فیسک رو در رو می‌شود و جایی که بلاخره پس از سال ها بدل و تقلید کننده خود را میابد...

📝 این سریال که به شدت بهش کم توجهی شده، یک شیفت کاری ۱۵ ساعته در اورژانس را در قالب ۱۵ قسمت روایت می‌کند.

📝جوئل و الی در دنیایی خشن و بی رحم زندگی می کنند. آن ها مجبور می شوند شرایط دشوار و خشونت آمیزی را تحمل کنند و در سفرشان در آمریکای پسا-پاندمی با قاتلان بی رحمی روبرو شوند...

📜 داستان در سال ٢۰۵٢ روایت میشود جایی که یک عصب‌شناس برنده جایزه نوبل دارویی به نام هاپونا تولید می‌کند که ظاهراً هیچ عواقبی نیز ندارد. هاپونا به زودی دارویی فراگیر و مهم می‌شود. اما، مدتی کوتاه پس از معرفی هاپونا، دکتر اسکینر ناپدید می‌شود. سه سال بعد، دنیا به روال پیشین خود ادامه داده اما دکتر اسکینر باز می‌گردد، این بار به عنوانی نمادی از نابودی. اسکینر اعلام می‌کند که هر کس که هاپونا را مصرف کرده است حدوداً سه سال دیگر می‌میرد. در پاسخ به این تهدید، یگانی ویژه از پنج مامور از سرتاسر جهان با نام Lazarus تشکیل می‌شود تا جهان را از اهداف اسکینر نجات دهد.