tapswap community
tapswap community
Notcoin Community
Notcoin Community
Whale Chanel
Whale Chanel
tapswap community
tapswap community
Notcoin Community
Notcoin Community
Whale Chanel
Whale Chanel
بهارِ غم‌آلود avatar

بهارِ غم‌آلود

Be soft, but not weak.
t.me/HidenChat_Bot?start=586200608
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateNov 03, 2019
Added to TGlist
Apr 06, 2025

Latest posts in group "بهارِ غم‌آلود"

Reposted from:
Literature avatar
Literature
Yea, my mom was right, I was blind
Deleted16.05.202504:00
فکر می‌کردم از تو درمان شدم. مثل اثر مخدری که از خون بیرون می‌رود، خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. بدم می‌آید آدم‌ها که داستان عشق‌شان تمام شد می‌افتند به تخطئه‌ی هم. من که می‌دانستم از اول که تو بدعهدی اما مهربانی، که عاشقم نیستی اما دوستم داری، که می‌روی اما همان اطرافی، که تفاوت من برایت با بقیه خیال و تلاش من است نه میل و اشتیاق تو.
آدم خودش بهتر از بقیه می‌داند کجای رابطه ایستاده، فقط باید شجاعتش را داشته باشد که به خودش بقبولاند.
حوصله‌ات را سر می‌برد این حرف ها؟ می‌دانم. می‌دانستم. حتی وقتی دستت زیر سرم خواب می‌رفت هم می‌دانستم که دلت می‌خواهد بیرون بکشی‌اش و بروی دم پنجره سیگار بکشی. اما خودم را به خواب می‌زدم که دلت نیاید. عمیق‌تر نفس می‌کشیدم که بوی تنت را به اعماق وجودم بفرستم. برای همین روزها.
همه چیزت را دوست داشتم به‌جز اینکه نمی‌توانستی غافلگیرم کنی، شاید هم نمی‌خواستی؟ ها؟
گمانم با خودت کنار نمی‌آمدی، من در هیچ جای زندگی آرمان‌گرایانه‌ات جا نمی‌شدم. اما بودم. مثل کار این هنرمندان مدرن، دیدی‌شان؟ یک قاب درست می‌کنند و از یک گوشه‌ی قاب چیزی می‌زند بیرون. وصله‌ی ناجور اما ناگزیر.
بودنم در لبه‌ها و درگاهی‌های زندگی تو، جاهای بین رفتن و ماندن به‌جز این‌که نشان سرگردانی تو بود از جنون من هم خبر می‌داد.
انگار تعیّن مرا می‌میراند. حتی متعین شدنم برای همیشه در آغوش تو. راز آونگ شدنم به تو هم احتمالا همین است که مطمئنم نکردی.
نمی‌دانم.
هوا گرم و خفه است و خوبی‌اش این است مرا یاد زمستانی که با تو بودم نمی‌اندازد.
داشتم می‌گفتم... فکر کردم از تو درمان شدم. گمانم اشتباه کردم، نه؟

«از نامه‌های گەلاوێژ به حسین دریابندی»
چشمات‌و ببند، حالا آرزو کن.
پلک میبندم میون گریه‌های بی‌اراده‌م.
من یه چیز بگم؟ کاش امشب چاوشی اهنگ جدید نمیداد. فردا صبح میداد مثلا، الان ظرفیتش رو نداشتم.
Deleted15.05.202508:55
بارون گرفت. به قول دختر خوشگله درود بر کافئین و نیکوتین.
Deleted14.05.202516:19
جوابه آقا جوابه.
Reposted from:
ufo avatar
ufo
به نظرم روز دیگه اینجا تموم شه. خسته‌م.
Deleted15.05.202507:06
شب بايد زود بخوابى و به اون فكر نکنی.
فكر كردن به اون! مگه همه‌ش چندتا “اون” تو زندگى آدم پيدا ميشه؟
روزبه معین
آخ مرد، چیکار کردی با من؟
«داشتم خوابت‌و می‌دیدم. یادم نیست چی بود، یادمه که تو بودی.»

Records

16.05.202523:59
3.8KSubscribers
05.04.202523:59
0Citation index
14.05.202509:15
1.7KAverage views per post
16.05.202507:42
0Average views per ad post
14.05.202523:59
12.90%ER
14.05.202510:08
45.98%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
APR '25APR '25APR '25APR '25MAY '25MAY '25

Popular posts بهارِ غم‌آلود

13.05.202516:48
14.05.202519:00
پلک میبندم میون گریه‌های بی‌اراده‌م.
Deleted16.05.202504:00
15.05.202510:39
فکر می‌کردم از تو درمان شدم. مثل اثر مخدری که از خون بیرون می‌رود، خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. بدم می‌آید آدم‌ها که داستان عشق‌شان تمام شد می‌افتند به تخطئه‌ی هم. من که می‌دانستم از اول که تو بدعهدی اما مهربانی، که عاشقم نیستی اما دوستم داری، که می‌روی اما همان اطرافی، که تفاوت من برایت با بقیه خیال و تلاش من است نه میل و اشتیاق تو.
آدم خودش بهتر از بقیه می‌داند کجای رابطه ایستاده، فقط باید شجاعتش را داشته باشد که به خودش بقبولاند.
حوصله‌ات را سر می‌برد این حرف ها؟ می‌دانم. می‌دانستم. حتی وقتی دستت زیر سرم خواب می‌رفت هم می‌دانستم که دلت می‌خواهد بیرون بکشی‌اش و بروی دم پنجره سیگار بکشی. اما خودم را به خواب می‌زدم که دلت نیاید. عمیق‌تر نفس می‌کشیدم که بوی تنت را به اعماق وجودم بفرستم. برای همین روزها.
همه چیزت را دوست داشتم به‌جز اینکه نمی‌توانستی غافلگیرم کنی، شاید هم نمی‌خواستی؟ ها؟
گمانم با خودت کنار نمی‌آمدی، من در هیچ جای زندگی آرمان‌گرایانه‌ات جا نمی‌شدم. اما بودم. مثل کار این هنرمندان مدرن، دیدی‌شان؟ یک قاب درست می‌کنند و از یک گوشه‌ی قاب چیزی می‌زند بیرون. وصله‌ی ناجور اما ناگزیر.
بودنم در لبه‌ها و درگاهی‌های زندگی تو، جاهای بین رفتن و ماندن به‌جز این‌که نشان سرگردانی تو بود از جنون من هم خبر می‌داد.
انگار تعیّن مرا می‌میراند. حتی متعین شدنم برای همیشه در آغوش تو. راز آونگ شدنم به تو هم احتمالا همین است که مطمئنم نکردی.
نمی‌دانم.
هوا گرم و خفه است و خوبی‌اش این است مرا یاد زمستانی که با تو بودم نمی‌اندازد.
داشتم می‌گفتم... فکر کردم از تو درمان شدم. گمانم اشتباه کردم، نه؟

«از نامه‌های گەلاوێژ به حسین دریابندی»
Deleted10.05.202516:19
09.05.202523:35
08.05.202504:37
Deleted15.05.202508:55
14.05.202509:20
Deleted13.05.202507:42
09.05.202510:10
هایده، مناسب ظهر جمعه.
15.05.202520:47
Deleted15.05.202507:06
13.05.202521:14
شب بايد زود بخوابى و به اون فكر نکنی.
فكر كردن به اون! مگه همه‌ش چندتا “اون” تو زندگى آدم پيدا ميشه؟
روزبه معین
12.05.202520:10
07.05.202511:16
10.05.202520:26
11.05.202511:02
فرصتی براى پشيمونى نيست. بعضی كارات خوب بوده بعضياش بد. بايد خودت‌رو ببخشی و ادامه بدى.
میپرسم آخرش كه چى؟
میگه آخرش هیچی، هرچيزى كه يه روزى ازش ميترسيدى دونه دونه سرت میاد، قلبت آتيش ميگيره و تهش بايد بگی زندگیه دیگه. درست میشه.
12.05.202519:13
چه زشت که در انتهای روز یکی نیست یه لیوان چای دستمون بده و ماچمون کنه برای تاب اوری آنچه گذشت.
Log in to unlock more functionality.