10.05.202506:01
تنها او بود که نکته فیلممستند "موج و مرجان و خارا" ساخته ابراهیم گلستان را فهمید، و ما پس از شصت و اندی سال، در حسرت از دست دادن نام خلیج پارس، مفهوم شهریاری را ندانستیم، با این تَرَک هایی که بر پیکره تمدن وارد آمده
06.05.202508:35
گزارش تصویری جلسه دوشنبه های بخارا:
رونمایی کتاب عیاران کوچان یاران رستم، از دیلمان تا جیرفت
تالیف دکتر رضا ترنیان
#فرهنگسرای_نیاوران، ۱۵ اردیبهشت
***
در این جلسه #دکتر_سید_سجادی عضو آکادمی بین المللی باستانشناسی ایران و ایتالیا، کاشف شهر سوخته و از باستانشناسان مطرح و مدیر پروژه سایت جیرفت کهن
#دکتر_ابوالقاسم_اسماعیلپور اسطوره شناس و استاد زبانشناسی باستان،مانی شناس برجسته جهانی، و از شاگردان طراز اول #دکتر_مهرداد_بهار
#دکتر_مسعود_میری فرزانه #سیستان و زاول، از نوادر روزگار در دانش های ادبی، اوستا پژوه، تورات پژوه و خالق هزار و یکشب تاجیکی
استاد #مسعود_ربیعی_فر ، گیلان پژوه و از فرهنگیان شهر کوچان، کتابشناس در حوزه علوم اجتماعی، روانشناسی و عرفان
#دکتر_علی_اصغر_سلطانی تحلیلگر زبانشناسی اجتماعی و گفتمانی و ناشر کتاب حاضر
با اجرای استاد #علی_دهباشی امیر ماه و بخارا
به شرح نظرات و نقدهای خود درباره کتاب "عیاران کوچان یاران رستم، از دیلمان تا جیرفت" پرداختند.
در این جلسه مهمانان گرانقدر بسیاری از جمله استاد#هوشنگ_مرادی_کرمانی
#دکتر_رضا_صالح_جلالی
#دکتر_محمد_رضا_میری
نویسندگان گرانقدر آقایان #نیما_ظاهری، #دکتر_آرین_رحمانیان
و...بسیاری از همراهان از شهرستانهای #قزوین #جیرفت #آستانه_اشرفیه #زنجان #انزلی #قم #تهران #الیگودرز و دیگر شهرستانها حضور داشتند.
گزارش کامل تصویری در کانال تلگرامی #بخارا و کانال تلگرامی باران کوچان قرار گرفته است.
https://www.instagram.com/reel/DJTH8UaCmZb/?igsh=NnFxYWR5b2l2cnd6
https://t.me/r_tarnian
https://t.me/bukharamag
رونمایی کتاب عیاران کوچان یاران رستم، از دیلمان تا جیرفت
تالیف دکتر رضا ترنیان
#فرهنگسرای_نیاوران، ۱۵ اردیبهشت
***
در این جلسه #دکتر_سید_سجادی عضو آکادمی بین المللی باستانشناسی ایران و ایتالیا، کاشف شهر سوخته و از باستانشناسان مطرح و مدیر پروژه سایت جیرفت کهن
#دکتر_ابوالقاسم_اسماعیلپور اسطوره شناس و استاد زبانشناسی باستان،مانی شناس برجسته جهانی، و از شاگردان طراز اول #دکتر_مهرداد_بهار
#دکتر_مسعود_میری فرزانه #سیستان و زاول، از نوادر روزگار در دانش های ادبی، اوستا پژوه، تورات پژوه و خالق هزار و یکشب تاجیکی
استاد #مسعود_ربیعی_فر ، گیلان پژوه و از فرهنگیان شهر کوچان، کتابشناس در حوزه علوم اجتماعی، روانشناسی و عرفان
#دکتر_علی_اصغر_سلطانی تحلیلگر زبانشناسی اجتماعی و گفتمانی و ناشر کتاب حاضر
با اجرای استاد #علی_دهباشی امیر ماه و بخارا
به شرح نظرات و نقدهای خود درباره کتاب "عیاران کوچان یاران رستم، از دیلمان تا جیرفت" پرداختند.
در این جلسه مهمانان گرانقدر بسیاری از جمله استاد#هوشنگ_مرادی_کرمانی
#دکتر_رضا_صالح_جلالی
#دکتر_محمد_رضا_میری
نویسندگان گرانقدر آقایان #نیما_ظاهری، #دکتر_آرین_رحمانیان
و...بسیاری از همراهان از شهرستانهای #قزوین #جیرفت #آستانه_اشرفیه #زنجان #انزلی #قم #تهران #الیگودرز و دیگر شهرستانها حضور داشتند.
گزارش کامل تصویری در کانال تلگرامی #بخارا و کانال تلگرامی باران کوچان قرار گرفته است.
https://www.instagram.com/reel/DJTH8UaCmZb/?igsh=NnFxYWR5b2l2cnd6
https://t.me/r_tarnian
https://t.me/bukharamag
Reposted from:
Logos Publications نشر لوگوس



03.05.202505:01
عصر دوشنبههای بخارا
به مناسبت انتشار کتاب «عیاران کوچان» نوشته رضا ترنیان که نشر لوگوس منتشر کرد؛ چهلودومین عصر دوشنبة بخارا اختصاص یافت به بررسی این کتاب که در ساعت 5 بعدازظهر روز دوشنبه 15 اردیبهشت 1404 برگزار میشود. در این نشست سید منصور سید سجادی، ابوالقاسم اسماعیلپور، مسعود میری، مسعود ربیعیفر، سید علیاصغر سلطانی، رضا ترنیان و علی دهباشی سخن خواهند گفت.
کتاب عیاران کوچان یاران رستم- از دیلمان تا جیرفت، پژوهشی در ایرانشناسی بر پایهٔ سنت شاهنامهنگاری، با به کارگیری پژوهشهای حوزة تاریخ و اسطوره و سنن ادبی و زبانشناسی، در پنج فصل، به همراه منابع و ماخذ و نمایه و تصاویر، به همت نشر لوگوس منتشر شده است. نویسنده در این کتاب به جنبههای متفاوتی از جغرافیای اساطیری و تاریخیِ شاهنامه و سنت شاهنامهپژوهی، متون تاریخی و اساطیری، پرداخته، و کتیبههای باستانی را با متون مرتبط به سنت سیاستنامهنگاری، دربارة قوم کوفچ یا کوچ که جمع کوچان یا کوفچان میباشد، از سرتاسر ایران کنونی و نیز در ایران فرهنگی از رود سند تا میانرودان جستجو نموده است.
فرهنگسرای نیاوران: خیابان پاسداران، مقابل پارک نیاوران، سالن خزر
به مناسبت انتشار کتاب «عیاران کوچان» نوشته رضا ترنیان که نشر لوگوس منتشر کرد؛ چهلودومین عصر دوشنبة بخارا اختصاص یافت به بررسی این کتاب که در ساعت 5 بعدازظهر روز دوشنبه 15 اردیبهشت 1404 برگزار میشود. در این نشست سید منصور سید سجادی، ابوالقاسم اسماعیلپور، مسعود میری، مسعود ربیعیفر، سید علیاصغر سلطانی، رضا ترنیان و علی دهباشی سخن خواهند گفت.
کتاب عیاران کوچان یاران رستم- از دیلمان تا جیرفت، پژوهشی در ایرانشناسی بر پایهٔ سنت شاهنامهنگاری، با به کارگیری پژوهشهای حوزة تاریخ و اسطوره و سنن ادبی و زبانشناسی، در پنج فصل، به همراه منابع و ماخذ و نمایه و تصاویر، به همت نشر لوگوس منتشر شده است. نویسنده در این کتاب به جنبههای متفاوتی از جغرافیای اساطیری و تاریخیِ شاهنامه و سنت شاهنامهپژوهی، متون تاریخی و اساطیری، پرداخته، و کتیبههای باستانی را با متون مرتبط به سنت سیاستنامهنگاری، دربارة قوم کوفچ یا کوچ که جمع کوچان یا کوفچان میباشد، از سرتاسر ایران کنونی و نیز در ایران فرهنگی از رود سند تا میانرودان جستجو نموده است.
فرهنگسرای نیاوران: خیابان پاسداران، مقابل پارک نیاوران، سالن خزر


21.04.202507:08
در نظربازیِ ما بیخبران حیرانند
من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطهٔ پرگارِ وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
جلوهگاهِ رخِ او دیدهٔ من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه میگردانند
عهد ما با لبِ شیریندهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
مُفلِسانیم و هوایِ مِی و مُطرب داریم
آه اگر خرقهٔ پشمین به گرو نَسْتانند
وصلِ خورشید به شبپَرِّهٔ اَعْمی نرسد
که در آن آینه صاحبنظران حیرانند
لافِ عشق و گِلِه از یار زَهی لافِ دروغ
عشقبازانِ چُنین، مستحقِ هجرانند
مگرم چشمِ سیاهِ تو بیاموزد کار
ور نه مستوری و مستی همه کس نَتْوانند
گر به نُزهَتگَهِ ارواح بَرَد بویِ تو باد
عقل و جان گوهرِ هستی به نثار افشانند
زاهد ار رندیِ حافظ نکند فهم چه شد؟
دیو بُگْریزَد از آن قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از اندیشهٔ ما مُغبَچِگان
بعد از این خرقهٔ صوفی به گرو نَسْتانند
#حافظ
#استاد_شجریان
#استاد_بدیعی
من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطهٔ پرگارِ وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
جلوهگاهِ رخِ او دیدهٔ من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه میگردانند
عهد ما با لبِ شیریندهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
مُفلِسانیم و هوایِ مِی و مُطرب داریم
آه اگر خرقهٔ پشمین به گرو نَسْتانند
وصلِ خورشید به شبپَرِّهٔ اَعْمی نرسد
که در آن آینه صاحبنظران حیرانند
لافِ عشق و گِلِه از یار زَهی لافِ دروغ
عشقبازانِ چُنین، مستحقِ هجرانند
مگرم چشمِ سیاهِ تو بیاموزد کار
ور نه مستوری و مستی همه کس نَتْوانند
گر به نُزهَتگَهِ ارواح بَرَد بویِ تو باد
عقل و جان گوهرِ هستی به نثار افشانند
زاهد ار رندیِ حافظ نکند فهم چه شد؟
دیو بُگْریزَد از آن قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از اندیشهٔ ما مُغبَچِگان
بعد از این خرقهٔ صوفی به گرو نَسْتانند
#حافظ
#استاد_شجریان
#استاد_بدیعی
Reposted from:
BBCPersian



06.04.202511:03
آیا حمله اعراب به ساسانیان، باعث سقوط آنها شد؟
پروانه پورشریعتی استاد تاریخ و ایرانشناسی در کمتر از چهار دقیقه در این مورد توضیح می دهد.
#۳و۵۹ ؛ انقراض ساسانیان و تداوم فرهنگی ایرانیان
@BBCPersian
پروانه پورشریعتی استاد تاریخ و ایرانشناسی در کمتر از چهار دقیقه در این مورد توضیح می دهد.
#۳و۵۹ ؛ انقراض ساسانیان و تداوم فرهنگی ایرانیان
@BBCPersian


09.05.202508:38
سپاس از همه یاران و اندیشمندان و سروران، که قدم رنجه کرده و در جلسه "دوشنبه های بخارا"
برای رونمایی و نقد و بررسی کتابِ
"عیاران کوچان، یاران رستم؛ از دیلمان تا جیرفت"
در فرهنگسرای نیاوران تشریف آوردند.
سپاس از سخنرانان گرانقدر:
دکتر سید منصور سید سجادی
دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور
دکتر مسعود میری
استاد مسعود ربیعی فر
دکتر سید علی اصغر سلطانی
با اجرای استاد گرانقدر علی دهباشی
***
با سپاس فائقه و آرزوی نشست های بیشتر و مانایی برای فرهنگ و زبان و ادبیات پارسی و ادبیات ملیِ همه اقوام و زبانهای رایج و زنده در ایران امروز و ایران فرهنگی
***
سپاس ویژه از همسر و دخترانم که در ادامه این مسیر همراه و همدل و راهنما بوده اند.
ویدئو از #انجن_ادبی_عارف زیباشهر، برگرفته از ویدئو کامل مجله #بخارا در تلگرام
#رضا_ترنیان
https://t.me/r_tarnian
برای رونمایی و نقد و بررسی کتابِ
"عیاران کوچان، یاران رستم؛ از دیلمان تا جیرفت"
در فرهنگسرای نیاوران تشریف آوردند.
سپاس از سخنرانان گرانقدر:
دکتر سید منصور سید سجادی
دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور
دکتر مسعود میری
استاد مسعود ربیعی فر
دکتر سید علی اصغر سلطانی
با اجرای استاد گرانقدر علی دهباشی
***
با سپاس فائقه و آرزوی نشست های بیشتر و مانایی برای فرهنگ و زبان و ادبیات پارسی و ادبیات ملیِ همه اقوام و زبانهای رایج و زنده در ایران امروز و ایران فرهنگی
***
سپاس ویژه از همسر و دخترانم که در ادامه این مسیر همراه و همدل و راهنما بوده اند.
ویدئو از #انجن_ادبی_عارف زیباشهر، برگرفته از ویدئو کامل مجله #بخارا در تلگرام
#رضا_ترنیان
https://t.me/r_tarnian
Reposted from:
Bukharamag

05.05.202520:07
عصر دوشنبههای بخارا
به مناسبت انتشار کتاب «عیاران کوچان، یاران رستم؛ از دیلمان تا جیرفت» دربارۀ تبارشناسی مردمان کوفچ یا کوچ از ایران باستان تا امروز نوشتۀ رضا ترنیان که از سوی انتشارات لوگوس منتشر شده است
با سخنرانی سیدمنصور سیدسجادی، ابوالقاسم اسماعیلپور، مسعود میری، مسعود ربیعیفر، سیدعلیاصغر سلطانی، رضا ترنیان و علی دهباشی
دوشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴
فرهنگسرای نیاوران، سالن خزر
به مناسبت انتشار کتاب «عیاران کوچان، یاران رستم؛ از دیلمان تا جیرفت» دربارۀ تبارشناسی مردمان کوفچ یا کوچ از ایران باستان تا امروز نوشتۀ رضا ترنیان که از سوی انتشارات لوگوس منتشر شده است
با سخنرانی سیدمنصور سیدسجادی، ابوالقاسم اسماعیلپور، مسعود میری، مسعود ربیعیفر، سیدعلیاصغر سلطانی، رضا ترنیان و علی دهباشی
دوشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴
فرهنگسرای نیاوران، سالن خزر


29.04.202518:37
عصر دوشنبههای بخارا
به مناسبت انتشار کتاب «عیاران کوچان، یاران رستم؛ از دیلمان تا جیرفت» دربارة تبارشناسی مردمان کوفچ یا کوچ از ایران باستان تا امروز نوشته رضا ترنیان که انتشارات لوگوس منتشر کرده است؛ چهل و دومین عصر دوشنبة بخارا اختصاص یافته به نقد و بررسی این کتاب که در ساعت 5 بعدازظهر روز دوشنبه 15 اردیبهشت 1404 در محل سالن خزر در فرهنگسرای نیاوران برگزار میشود. در این نشست سید منصور سید سجادی، ابوالقاسم اسماعیلپور، مسعود میری، مسعود ربیعیفر، سید علیاصغر سلطانی، رضا ترنیان و علی دهباشی سخن خواهند گفت.
کتاب عیاران کوچان یاران رستم- از دیلمان تا جیرفت، پژوهشی در ایرانشناسی بر پایهٔ سنت شاهنامهنگاری، با به کارگیری پژوهشهای حوزة تاریخ و اسطوره و سنن ادبی و زبانشناسی، در پنج فصل، به همراه منابع و ماخذ و نمایه و تصاویر، به همت نشر لوگوس منتشر شده است. نویسنده در این کتاب به جنبههای متفاوتی از جغرافیای اساطیری و تاریخیِ شاهنامه و سنت شاهنامهپژوهی، متون تاریخی و اساطیری، پرداخته است.
فرهنگسرای نیاوران: خیابان پاسداران، مقابل پارک نیاوران، سالن خزر
به مناسبت انتشار کتاب «عیاران کوچان، یاران رستم؛ از دیلمان تا جیرفت» دربارة تبارشناسی مردمان کوفچ یا کوچ از ایران باستان تا امروز نوشته رضا ترنیان که انتشارات لوگوس منتشر کرده است؛ چهل و دومین عصر دوشنبة بخارا اختصاص یافته به نقد و بررسی این کتاب که در ساعت 5 بعدازظهر روز دوشنبه 15 اردیبهشت 1404 در محل سالن خزر در فرهنگسرای نیاوران برگزار میشود. در این نشست سید منصور سید سجادی، ابوالقاسم اسماعیلپور، مسعود میری، مسعود ربیعیفر، سید علیاصغر سلطانی، رضا ترنیان و علی دهباشی سخن خواهند گفت.
کتاب عیاران کوچان یاران رستم- از دیلمان تا جیرفت، پژوهشی در ایرانشناسی بر پایهٔ سنت شاهنامهنگاری، با به کارگیری پژوهشهای حوزة تاریخ و اسطوره و سنن ادبی و زبانشناسی، در پنج فصل، به همراه منابع و ماخذ و نمایه و تصاویر، به همت نشر لوگوس منتشر شده است. نویسنده در این کتاب به جنبههای متفاوتی از جغرافیای اساطیری و تاریخیِ شاهنامه و سنت شاهنامهپژوهی، متون تاریخی و اساطیری، پرداخته است.
فرهنگسرای نیاوران: خیابان پاسداران، مقابل پارک نیاوران، سالن خزر


15.04.202505:05
یک دم آخر حجاب یک سو نه
تا برآساید آرزومندی
غزلی از سعدی علیه الرحمه
****
گفتم آهندلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی
وآن که را دیده در دهان تو رفت
هرگزش گوش نشنود پندی
خاصه ما را که در ازل بوده است
با تو آمیزشی و پیوندی
به دلت، کز دلت به در نکنم
سختتر زین مخواه سوگندی
یک دم آخر حجاب یک سو نه
تا برآساید آرزومندی
همچنان پیر نیست مادر دهر
که بیاورد چون تو فرزندی
ریش فرهاد بهترک میبود
گر نه شیرین نمک پراکندی
کاشکی خاک بودمی در راه
تا مگر سایه بر من افکندی
چه کند بندهای که از دل و جان
نکند خدمت خداوندی
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقی است یک چندی
https://t.me/r_tarnian
تا برآساید آرزومندی
غزلی از سعدی علیه الرحمه
****
گفتم آهندلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی
وآن که را دیده در دهان تو رفت
هرگزش گوش نشنود پندی
خاصه ما را که در ازل بوده است
با تو آمیزشی و پیوندی
به دلت، کز دلت به در نکنم
سختتر زین مخواه سوگندی
یک دم آخر حجاب یک سو نه
تا برآساید آرزومندی
همچنان پیر نیست مادر دهر
که بیاورد چون تو فرزندی
ریش فرهاد بهترک میبود
گر نه شیرین نمک پراکندی
کاشکی خاک بودمی در راه
تا مگر سایه بر من افکندی
چه کند بندهای که از دل و جان
نکند خدمت خداوندی
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقی است یک چندی
https://t.me/r_tarnian
04.04.202508:54
https://t.me/r_tarnian
در شناخت سنت شاهنامه نگاری و سنت سیاستنامه نگاری
رضا ترنیان
به بهانه تماشای ویدئوی سخنرانی دکتر عزت الله همایونفر
***
این تنها سخنرانی نیست، بلکه شاهکار ملی و تاریخی است که از زبان دکتر عزت الله همایونفر ادیب و سیاست مدار ایرانی بیان شده است. او دینیاری، پهلوانی و شهریاری را با توجه به سنت شاهنامه نگاری و سیاستنامه نگاری بر ما عرضه داشته است؛ از حدود نیم قرن گذشته به این سو این سُنن از جامعه به خاطر جنب و جوش اندیشگانی چپ در جهان و فهم دگرگون از دین و سیاستِ شرق و غرب از جامعه ما دور شده بود، اما به مصداق شعر مولوی در مثنوی معنوی:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش
در حقیقت جامعه ایرانی به روزهای خوب و سرشار اندیشگانی اش نزدیک و نزدیکتر شده است؛
برای رسیدن به رشد و توسعه در ابتدا باید فرهنگی باشد، سپس باید به مباحث اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نیل پیدا کرد. راست گفته اند که این سخنرانی مو بر تن آدمی راست نموده و چشمان هر ایراندوست واقعی را نمناک می کند. مباحث طرح شده بر پایه سنت شاهنامه نگاری در این سخنرانی از زمان تلاش ایرانیان برای دستیابی به رشد و توسعه ایران، پس از انقلاب مشروطه شروع شد و به کمک بزرگوارانی همچون ذکاء الملک فروغی، علی اصغرخان حکمت، سید حسن تقی زاده، احمد کسروی، علامه قزوینی، علامه دهخدا، ملک الشعرای بهار، صادق هدایت و دیگران و دیگران بر روی ریل درست خود افتاد و به حرکت درآمد، و چه بسا پارسیان هند نیز در این مسیر کمک ها کردند، چیزی که در این سالها بسیارانی گفتند و تلاش داشتند و پرچم پرافتخار ایران فرهنگی را بر پایه متون در سنت شاهنامه نگاری و سنت سیاست نامه نگاری زنده و سر پا نگه دارند.
سخنرانی دکتر همایونفر در نیم قرن پیش متجلی و پویا در پی این روشمندی ممکن بوده است. موضوعی که به شیوه های گزینه شده در سیاست ورزی این سرزمین، حدود پنجاه سال از ما دور نگه داشته اند. این تاریخ شفاهی را پاس داشته و به تاریخ مکتوب خود می بالیم.
#سنت_شاهنامه_نگاری
#سنت_سیاستنامه_نگاری
#شاهنامه
#دکتر_عزت_الله_همایونفر
#دانشگاه_مازندران
#رضا_ترنیان
https://t.me/r_tarnian
در شناخت سنت شاهنامه نگاری و سنت سیاستنامه نگاری
رضا ترنیان
به بهانه تماشای ویدئوی سخنرانی دکتر عزت الله همایونفر
***
این تنها سخنرانی نیست، بلکه شاهکار ملی و تاریخی است که از زبان دکتر عزت الله همایونفر ادیب و سیاست مدار ایرانی بیان شده است. او دینیاری، پهلوانی و شهریاری را با توجه به سنت شاهنامه نگاری و سیاستنامه نگاری بر ما عرضه داشته است؛ از حدود نیم قرن گذشته به این سو این سُنن از جامعه به خاطر جنب و جوش اندیشگانی چپ در جهان و فهم دگرگون از دین و سیاستِ شرق و غرب از جامعه ما دور شده بود، اما به مصداق شعر مولوی در مثنوی معنوی:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش
در حقیقت جامعه ایرانی به روزهای خوب و سرشار اندیشگانی اش نزدیک و نزدیکتر شده است؛
برای رسیدن به رشد و توسعه در ابتدا باید فرهنگی باشد، سپس باید به مباحث اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نیل پیدا کرد. راست گفته اند که این سخنرانی مو بر تن آدمی راست نموده و چشمان هر ایراندوست واقعی را نمناک می کند. مباحث طرح شده بر پایه سنت شاهنامه نگاری در این سخنرانی از زمان تلاش ایرانیان برای دستیابی به رشد و توسعه ایران، پس از انقلاب مشروطه شروع شد و به کمک بزرگوارانی همچون ذکاء الملک فروغی، علی اصغرخان حکمت، سید حسن تقی زاده، احمد کسروی، علامه قزوینی، علامه دهخدا، ملک الشعرای بهار، صادق هدایت و دیگران و دیگران بر روی ریل درست خود افتاد و به حرکت درآمد، و چه بسا پارسیان هند نیز در این مسیر کمک ها کردند، چیزی که در این سالها بسیارانی گفتند و تلاش داشتند و پرچم پرافتخار ایران فرهنگی را بر پایه متون در سنت شاهنامه نگاری و سنت سیاست نامه نگاری زنده و سر پا نگه دارند.
سخنرانی دکتر همایونفر در نیم قرن پیش متجلی و پویا در پی این روشمندی ممکن بوده است. موضوعی که به شیوه های گزینه شده در سیاست ورزی این سرزمین، حدود پنجاه سال از ما دور نگه داشته اند. این تاریخ شفاهی را پاس داشته و به تاریخ مکتوب خود می بالیم.
#سنت_شاهنامه_نگاری
#سنت_سیاستنامه_نگاری
#شاهنامه
#دکتر_عزت_الله_همایونفر
#دانشگاه_مازندران
#رضا_ترنیان
https://t.me/r_tarnian
02.04.202517:52
#شوش
شعری از #رضا_ترنیان
****
چنین می نمود
خاک باران خورده
بو که بیاویزد به تبسم علف
لیلای جنزار از کرانه کارون
از تکامل چغازنبیل
از ستون های گمشده ی شوشا
در برابر گونه های متبرک دانیال
به دعایی نشسته
به دعایی دلبسته
هلللویاها هلللویاها هلللویاها
و سرسبزی هفته تپه
در خاکاخاک تلمبارشده هوچ
چه فرق می کند
هوچ یا عیلام
تبسمی بر مسافر داشت
وای ببین
دور از اهداف خمپاره ها
این همه نخل
این ها همه سبز
این همه کارون
این همه سبز
این همه سبز
با این همه
کسی نیست بوی جنگ را از تن خوزستان بتکاند؟!!!
***
#شعر_امروز
#شعر_سپید
#شعر_معاصر
#رضا_ترنیان
#خوزستان
#شوش
#عیلام
۱۳ فروردین ۱۴۰۴
https://www.instagram.com/reel/DH851QqzyKV/?igsh=bWxlazdienFyNGhw
https://t.me/r_tarnian
شعری از #رضا_ترنیان
****
چنین می نمود
خاک باران خورده
بو که بیاویزد به تبسم علف
لیلای جنزار از کرانه کارون
از تکامل چغازنبیل
از ستون های گمشده ی شوشا
در برابر گونه های متبرک دانیال
به دعایی نشسته
به دعایی دلبسته
هلللویاها هلللویاها هلللویاها
و سرسبزی هفته تپه
در خاکاخاک تلمبارشده هوچ
چه فرق می کند
هوچ یا عیلام
تبسمی بر مسافر داشت
وای ببین
دور از اهداف خمپاره ها
این همه نخل
این ها همه سبز
این همه کارون
این همه سبز
این همه سبز
با این همه
کسی نیست بوی جنگ را از تن خوزستان بتکاند؟!!!
***
#شعر_امروز
#شعر_سپید
#شعر_معاصر
#رضا_ترنیان
#خوزستان
#شوش
#عیلام
۱۳ فروردین ۱۴۰۴
https://www.instagram.com/reel/DH851QqzyKV/?igsh=bWxlazdienFyNGhw
https://t.me/r_tarnian
07.05.202514:58
عصر دوشنبههای بخارا
به مناسبت انتشار کتاب «عیاران کوچان، یاران رستم؛ از دیلمان تا جیرفت» دربارۀ تبارشناسی مردمان کوفچ یا کوچ از ایران باستان تا امروز نوشتۀ رضا ترنیان که از سوی انتشارات لوگوس منتشر شده است
با سخنرانی سیدمنصور سیدسجادی، ابوالقاسم اسماعیلپور، مسعود میری، مسعود ربیعیفر، سیدعلیاصغر سلطانی، رضا ترنیان و علی دهباشی
دوشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴
فرهنگسرای نیاوران، سالن خزر
به مناسبت انتشار کتاب «عیاران کوچان، یاران رستم؛ از دیلمان تا جیرفت» دربارۀ تبارشناسی مردمان کوفچ یا کوچ از ایران باستان تا امروز نوشتۀ رضا ترنیان که از سوی انتشارات لوگوس منتشر شده است
با سخنرانی سیدمنصور سیدسجادی، ابوالقاسم اسماعیلپور، مسعود میری، مسعود ربیعیفر، سیدعلیاصغر سلطانی، رضا ترنیان و علی دهباشی
دوشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴
فرهنگسرای نیاوران، سالن خزر


28.04.202504:39
در هیچکس همت و دین و ثبات نیست
جان کندن است زندگی ما حیات نیست
از هیچ سمت راه گریز و نجات نیست
ای خاک تو جواهر و لعل و طلا وطن
***
تهرانیان، تهرانیان همه گرفتار مصیبتند
گیلانیان، گیلانیان همه بر زوال و وحشتند
تبریزیان، تبریزیان گرفتار محنتند
از بهر مرد و زن شده محنت سرا وطن
عزیز وطن غریب وطن بینوا وطن
***
آن عقربی که بر وطن افتاد حاضر است
آن خائن ستمگر و جلاد حاضر است
آن مهر و دفتر و اسناد حاضراست
کردند بر تو ناخلفان ظلمها وطن
عزیز وطن غریب وطن بینوا وطن
#نسیم_شمال
https://t.me/r_tarnian
جان کندن است زندگی ما حیات نیست
از هیچ سمت راه گریز و نجات نیست
ای خاک تو جواهر و لعل و طلا وطن
***
تهرانیان، تهرانیان همه گرفتار مصیبتند
گیلانیان، گیلانیان همه بر زوال و وحشتند
تبریزیان، تبریزیان گرفتار محنتند
از بهر مرد و زن شده محنت سرا وطن
عزیز وطن غریب وطن بینوا وطن
***
آن عقربی که بر وطن افتاد حاضر است
آن خائن ستمگر و جلاد حاضر است
آن مهر و دفتر و اسناد حاضراست
کردند بر تو ناخلفان ظلمها وطن
عزیز وطن غریب وطن بینوا وطن
#نسیم_شمال
https://t.me/r_tarnian
15.04.202504:37
یادداشت علی بدر نویسندۀ عراقی
به مناسبت درگذشت ماریا بارگاس یوسا
ترجمۀ دکتر عظیم طهماسبی
ماریو بارگاس یوسا در بغداد: میان چای و ویرانی
ماریو بارگاس یوسا چند روز پس از اشغال آمریکا به بغداد رفت، نه از سر کنجکاوی یک جهانگرد، بلکه با ایمانی راسخ به توانایی دموکراسی در التیام ملتها از بیماری استبداد. دخترش مورگانا که در آن زمان با هیئت سازمان ملل متحد همکاری میکرد، او را همراهی مینمود. ورود او به شهر از دریچه سیاست بود، اما گشتوگذارش در آن، چهرهای دیگر را برایش نمایان ساخت؛ چهرهای که نه در گزارشها میخوانید و نه از شبکههای خبری میشنوید: چهره بغداد به مثابه موجودی رنجور که بر لبههای تمدن خویش گام برمیدارد.
هنگامی که به خیابانها قدم گذاشت، در جستجوی صحنههای قهرمانی نبود، بلکه به جزئیات کوچک توجه نمود:
حمالانی را دید که گاریهایشان را در میان آوار پیادهروها میکشیدند، نانوایانی که در سایه غیبت دولت به تنورهایشان بازگشته بودند، کودکانی که روزنامههای غارتشده از دفاتر حزب بعث را میفروختند.
در بازار، مدتی طولانی در مقابل یک کتابفروش توقف کرد، که عناوین قدیمی – نیچه، طه حسین، ارسطو – را همچون جامههای کهنه بر زمین گسترده بود. فروشنده از او پرسید که آیا نسخهای از "هزار و یک شب" میخواهد، یوسا لبخندی زد و گفت: "من به شهری آمدهام که این شبها در آن نگاشته شدهاند، و هزاران خاطره در آن به آتش کشیده شده است."
سپس به خیابان المتنبی رفت، گویی آیینی فرهنگی را به جای میآورد که نمیتوان از آن چشم پوشید.
در کافه شابندر نشست، جایی که تصاویر کهنه دیوارها را پوشانده و جوهر هنوز بر میزهای خوانندگان تازه بود. چای با هل سفارش داد، دفترش را گشود و شروع به نوشتن کرد. او تنها ثبت نمیکرد، بلکه مقایسه مینمود، تحلیل میکرد، و میان بغداد و "لیما"، میان ارتش آمریکا و ژنرالهای پرو، میان حزب بعث و نظام فوجیموری، میان دولت پنهان در آمریکای لاتین و آن دولتی که در کالبد عراق جا خوش کرده بود، قیاس مینمود.
او در کتابی که بعدها با عنوان "Diario de Irak" (خاطرات عراق) منتشر ساخت، نوشت:
"عراق همچون پرو است هنگامی که حافظهاش را از دست میدهد... اما چیزی دارد که آمریکای لاتین فاقد آن است: حافظه یک امپراتوری. و از همین رو، سقوط آن رساتر و درد آن عمیقتر است."
او شادمان بود، آری، در لحظهای از خوشبینی به سر میبرد. از اشغال پشیمان نبود، بلکه آن را ضرورتی تاریخی و تیغ جراحی میدانست که ستمگران را از پیکر دولتها بیرون میکشد. او باور داشت که دموکراسی از میان گلها سر برنمیآورد، بلکه از خاکستر برمیخیزد، و آنچه بر عراق رفت، بهای طبیعی رهایی بود، هرچند که زمان برداشت محصول به درازا بکشد.
اما او درباره سربازان اشغالگر به زبان رؤیابینان ننوشت. در آنان جهل تمدنی، غرور امپریالیستی و ناتوانی در درک روح عراقی را مشاهده کرد. نگاشت:
"آمریکاییها در پیروزی در جنگها ماهرند، اما از چگونگی بازسازی ملتها بیخبرند."
او از بغداد خارج شد، در حالی که کیفش مملو از یادداشتها و دفتری سیاه در دست داشت که بر آن نوشته شده بود:
"در عراق بیش از آنچه میخواستم ببینم، دیدم، اما از دیدن پشیمان نیستم."
- این یادداشت، امروز به زبان عربی، در صفحۀ فیسبوک علی بدر منتشر شد.
نقل از صفحه تلگرام مجله بخارا
https://t.me/r_tarnian
به مناسبت درگذشت ماریا بارگاس یوسا
ترجمۀ دکتر عظیم طهماسبی
ماریو بارگاس یوسا در بغداد: میان چای و ویرانی
ماریو بارگاس یوسا چند روز پس از اشغال آمریکا به بغداد رفت، نه از سر کنجکاوی یک جهانگرد، بلکه با ایمانی راسخ به توانایی دموکراسی در التیام ملتها از بیماری استبداد. دخترش مورگانا که در آن زمان با هیئت سازمان ملل متحد همکاری میکرد، او را همراهی مینمود. ورود او به شهر از دریچه سیاست بود، اما گشتوگذارش در آن، چهرهای دیگر را برایش نمایان ساخت؛ چهرهای که نه در گزارشها میخوانید و نه از شبکههای خبری میشنوید: چهره بغداد به مثابه موجودی رنجور که بر لبههای تمدن خویش گام برمیدارد.
هنگامی که به خیابانها قدم گذاشت، در جستجوی صحنههای قهرمانی نبود، بلکه به جزئیات کوچک توجه نمود:
حمالانی را دید که گاریهایشان را در میان آوار پیادهروها میکشیدند، نانوایانی که در سایه غیبت دولت به تنورهایشان بازگشته بودند، کودکانی که روزنامههای غارتشده از دفاتر حزب بعث را میفروختند.
در بازار، مدتی طولانی در مقابل یک کتابفروش توقف کرد، که عناوین قدیمی – نیچه، طه حسین، ارسطو – را همچون جامههای کهنه بر زمین گسترده بود. فروشنده از او پرسید که آیا نسخهای از "هزار و یک شب" میخواهد، یوسا لبخندی زد و گفت: "من به شهری آمدهام که این شبها در آن نگاشته شدهاند، و هزاران خاطره در آن به آتش کشیده شده است."
سپس به خیابان المتنبی رفت، گویی آیینی فرهنگی را به جای میآورد که نمیتوان از آن چشم پوشید.
در کافه شابندر نشست، جایی که تصاویر کهنه دیوارها را پوشانده و جوهر هنوز بر میزهای خوانندگان تازه بود. چای با هل سفارش داد، دفترش را گشود و شروع به نوشتن کرد. او تنها ثبت نمیکرد، بلکه مقایسه مینمود، تحلیل میکرد، و میان بغداد و "لیما"، میان ارتش آمریکا و ژنرالهای پرو، میان حزب بعث و نظام فوجیموری، میان دولت پنهان در آمریکای لاتین و آن دولتی که در کالبد عراق جا خوش کرده بود، قیاس مینمود.
او در کتابی که بعدها با عنوان "Diario de Irak" (خاطرات عراق) منتشر ساخت، نوشت:
"عراق همچون پرو است هنگامی که حافظهاش را از دست میدهد... اما چیزی دارد که آمریکای لاتین فاقد آن است: حافظه یک امپراتوری. و از همین رو، سقوط آن رساتر و درد آن عمیقتر است."
او شادمان بود، آری، در لحظهای از خوشبینی به سر میبرد. از اشغال پشیمان نبود، بلکه آن را ضرورتی تاریخی و تیغ جراحی میدانست که ستمگران را از پیکر دولتها بیرون میکشد. او باور داشت که دموکراسی از میان گلها سر برنمیآورد، بلکه از خاکستر برمیخیزد، و آنچه بر عراق رفت، بهای طبیعی رهایی بود، هرچند که زمان برداشت محصول به درازا بکشد.
اما او درباره سربازان اشغالگر به زبان رؤیابینان ننوشت. در آنان جهل تمدنی، غرور امپریالیستی و ناتوانی در درک روح عراقی را مشاهده کرد. نگاشت:
"آمریکاییها در پیروزی در جنگها ماهرند، اما از چگونگی بازسازی ملتها بیخبرند."
او از بغداد خارج شد، در حالی که کیفش مملو از یادداشتها و دفتری سیاه در دست داشت که بر آن نوشته شده بود:
"در عراق بیش از آنچه میخواستم ببینم، دیدم، اما از دیدن پشیمان نیستم."
- این یادداشت، امروز به زبان عربی، در صفحۀ فیسبوک علی بدر منتشر شد.
نقل از صفحه تلگرام مجله بخارا
https://t.me/r_tarnian
04.04.202508:51
https://t.me/r_tarnian
در شناخت سنت شاهنامه نگاری و سنت سیاستنامه نگاری
رضا ترنیان
به بهانه تماشای ویدئوی سخنرانی دکتر عزت الله همایونفر
***
این تنها سخنرانی نیست، بلکه شاهکار ملی و تاریخی است که از زبان دکتر عزت الله همایونفر ادیب و سیاست مدار ایرانی بیان شده است. او دینیاری، پهلوانی و شهریاری را با توجه به سنت شاهنامه نگاری و سیاستنامه نگاری بر ما عرضه داشته است؛ از حدود نیم قرن گذشته به این سو این سُنن از جامعه به خاطر جنب و جوش اندیشگانی چپ در جهان و فهم دگرگون از دین و سیاستِ شرق و غرب از جامعه ما دور شده بود، اما به مصداق شعر مولوی در مثنوی معنوی:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش
در حقیقت جامعه ایرانی به روزهای خوب و سرشار اندیشگانی اش نزدیک و نزدیکتر شده است؛
ادامه در پست تلگرام باران کوچان
#سنت_شاهنامه_نگاری
#سنت_سیاستنامه_نگاری
#شاهنامه
#دکتر_عزت_الله_همایونفر
#دانشگاه_مازندران
#رضا_ترنیان
https://t.me/r_tarnian
در شناخت سنت شاهنامه نگاری و سنت سیاستنامه نگاری
رضا ترنیان
به بهانه تماشای ویدئوی سخنرانی دکتر عزت الله همایونفر
***
این تنها سخنرانی نیست، بلکه شاهکار ملی و تاریخی است که از زبان دکتر عزت الله همایونفر ادیب و سیاست مدار ایرانی بیان شده است. او دینیاری، پهلوانی و شهریاری را با توجه به سنت شاهنامه نگاری و سیاستنامه نگاری بر ما عرضه داشته است؛ از حدود نیم قرن گذشته به این سو این سُنن از جامعه به خاطر جنب و جوش اندیشگانی چپ در جهان و فهم دگرگون از دین و سیاستِ شرق و غرب از جامعه ما دور شده بود، اما به مصداق شعر مولوی در مثنوی معنوی:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش
در حقیقت جامعه ایرانی به روزهای خوب و سرشار اندیشگانی اش نزدیک و نزدیکتر شده است؛
ادامه در پست تلگرام باران کوچان
#سنت_شاهنامه_نگاری
#سنت_سیاستنامه_نگاری
#شاهنامه
#دکتر_عزت_الله_همایونفر
#دانشگاه_مازندران
#رضا_ترنیان
https://t.me/r_tarnian
07.05.202509:45
دو کتاب از من در نمایشگاه کتاب تهران
عیاران کوچان یاران رستم
انتشارات لوگوس؛ فروش مجازی
بهرام بیضایی؛ زبان، هویت و قدرت
انتشارات روزنه ؛ فروش حضوری و مجازی
#رضا_ترنیان
https://t.me/r_tarnian
عیاران کوچان یاران رستم
انتشارات لوگوس؛ فروش مجازی
بهرام بیضایی؛ زبان، هویت و قدرت
انتشارات روزنه ؛ فروش حضوری و مجازی
#رضا_ترنیان
https://t.me/r_tarnian
04.05.202506:25
فایل صوتی از طرف R_tarnian
26.04.202506:18
درباره کتاب صوتی #شکر_تلخ
اثر #جعفر_شهری
نوشته شده به سال ۱۳۳۷
****
داستانهای "شکر تلخ" اثر #جعفر_شهری را گوش دادم. نکاتی به خاطر رسید که لازم دیدم کمی تامل کنم و چند سطری بنويسم:
یکی از عللی که جعفر شهری در بین مخاطبین زبان فارسی، و داستان های مردم کوی و برزن و به اصطلاح قصه های عامیانه جا نیافتاده. بر چند ضعف تالیف و ضعت روایت استوار است، که اگر نویسنده کرونوتوپ (جایگاه انسان، زمان، مکان) زمانه ی روایت را با دوره زمانی خود هوشمندانه در نظر می آورد، یقینا همچون "دایی جان ناپلئون" از شهرت سرشاری برخوردار می شد.
از این میان می توان اشاره وار به برخی از حُسن ها و ضعف های کتاب "شکر تلخ" نظر افکند:
۱. با همه ی فصاحت و فخامت زبان و نحو اثر، و سجع و جناس و ترصیع در قصه و تمثیل که در شیوه روایت کردن داستانها مشهود است، اما اطناب در پردازش داستانها، و هزار ویکشب نویسی های پی در پیِ قصه ها، باعث خستگی مفرط مخاطب می شود.
۲. روش سرایش و نگارش با قید حالت، و افراط در به کارگیری این شیوه، باعث می شود که مخاطب از داستان اصلی و هسته و پلات داستان دور شود، و ذهنش به حاشیه برود. این شیوه روایت شبیه به مقامه نویسی های همدانی، حریری در زبان عربی و مقامه نویسی قاضی حمیدالدین بلخی در فارسی است. سعدی در گلستان در نگارش به این شیوه سلاست کلام و جزالت سخن را حفظ کرده و افراط و تفریط نکرده است. اما جعفر شهری گاه در وصف حالیه و قیود زبانی و روایی همچون شیوه مقامه نویسیان، شکر تلخ را نگاشته است.
۳. این داستان ها دارای بن مایه های تمثیلی بسیاری است، آداب و سلوک مردمان اواخر قاجار را بهخوبی نشان می دهد، و از این نظر به لحاظ واژگانی و روایات مردمان کوی و برزن دارای اهمیت و شناخت خوب اجتماعی ما از آن روزگار است.
۴.به کار گیری واژگان بدیع، ملایم و پر صلابت ، و تشریح سلوک زیستی و رفتاری، از جمله نشان دادن سفره داری و آداب عروسی و مرگ و غیره و غیره، بسیار خوب بوده، اما افراط در پردازش قصه، خسته کننده بوده است.
۵. روایت ها بر مایه نوع حکمت عملی و جبر دینی و اخلاقی استوار است، و هر بدی پیش آمده را نتیجه بدی خاندان ها و بزرگان قوم می داند، از این رو نوعی نتیجه اخلاقی از پیش انگاشته و نگاشته در روایت، ادامه شنیدن روایت را دچار لغزش و گاه پیش داوری می کند.
۶. نمونه بارز و برجسته این نوع زیست اجتماعی، به صورت هنرمندانه و موجز و خارقالعادهای در داستان دایی جان ناپلئون نوشته ایرج پزشکزاد آمده که خاطر خواننده را انبساط می بخشد.
۷. با خوانش روایات شکر تلخ، به بسیاری از ناملایمات و ناهنجاری های اجتماعی و عرفی و اخلاقی در پایتخت ایران و بخش های دیگر این ممالک محروسه بیشتر واقف می شویم. از شکنجه و داغ و درفش محکومین گرفته، تا تجاوز به جان و مال و ناموس هموطنان در زمانه بند و بلای جنگ جهانی اول، قحطی، بیماری، خشکسالی و خرافات رایج، و برخوردهای ناروا با غیرمسلمانان... از این منظر کتاب شکر تلخ یک تاریخ شفاهی است که خواننده را از اوضاع اواخر حکومت قاجار آشنا می کند.
****
با تشکر از ارسال فایل های صوتی توسط همکار هنرمند و گرانقدر، خانم نگار اجلالی
#دکتر_رضا_ترنیان
https://t.me/r_tarnian
اثر #جعفر_شهری
نوشته شده به سال ۱۳۳۷
****
داستانهای "شکر تلخ" اثر #جعفر_شهری را گوش دادم. نکاتی به خاطر رسید که لازم دیدم کمی تامل کنم و چند سطری بنويسم:
یکی از عللی که جعفر شهری در بین مخاطبین زبان فارسی، و داستان های مردم کوی و برزن و به اصطلاح قصه های عامیانه جا نیافتاده. بر چند ضعف تالیف و ضعت روایت استوار است، که اگر نویسنده کرونوتوپ (جایگاه انسان، زمان، مکان) زمانه ی روایت را با دوره زمانی خود هوشمندانه در نظر می آورد، یقینا همچون "دایی جان ناپلئون" از شهرت سرشاری برخوردار می شد.
از این میان می توان اشاره وار به برخی از حُسن ها و ضعف های کتاب "شکر تلخ" نظر افکند:
۱. با همه ی فصاحت و فخامت زبان و نحو اثر، و سجع و جناس و ترصیع در قصه و تمثیل که در شیوه روایت کردن داستانها مشهود است، اما اطناب در پردازش داستانها، و هزار ویکشب نویسی های پی در پیِ قصه ها، باعث خستگی مفرط مخاطب می شود.
۲. روش سرایش و نگارش با قید حالت، و افراط در به کارگیری این شیوه، باعث می شود که مخاطب از داستان اصلی و هسته و پلات داستان دور شود، و ذهنش به حاشیه برود. این شیوه روایت شبیه به مقامه نویسی های همدانی، حریری در زبان عربی و مقامه نویسی قاضی حمیدالدین بلخی در فارسی است. سعدی در گلستان در نگارش به این شیوه سلاست کلام و جزالت سخن را حفظ کرده و افراط و تفریط نکرده است. اما جعفر شهری گاه در وصف حالیه و قیود زبانی و روایی همچون شیوه مقامه نویسیان، شکر تلخ را نگاشته است.
۳. این داستان ها دارای بن مایه های تمثیلی بسیاری است، آداب و سلوک مردمان اواخر قاجار را بهخوبی نشان می دهد، و از این نظر به لحاظ واژگانی و روایات مردمان کوی و برزن دارای اهمیت و شناخت خوب اجتماعی ما از آن روزگار است.
۴.به کار گیری واژگان بدیع، ملایم و پر صلابت ، و تشریح سلوک زیستی و رفتاری، از جمله نشان دادن سفره داری و آداب عروسی و مرگ و غیره و غیره، بسیار خوب بوده، اما افراط در پردازش قصه، خسته کننده بوده است.
۵. روایت ها بر مایه نوع حکمت عملی و جبر دینی و اخلاقی استوار است، و هر بدی پیش آمده را نتیجه بدی خاندان ها و بزرگان قوم می داند، از این رو نوعی نتیجه اخلاقی از پیش انگاشته و نگاشته در روایت، ادامه شنیدن روایت را دچار لغزش و گاه پیش داوری می کند.
۶. نمونه بارز و برجسته این نوع زیست اجتماعی، به صورت هنرمندانه و موجز و خارقالعادهای در داستان دایی جان ناپلئون نوشته ایرج پزشکزاد آمده که خاطر خواننده را انبساط می بخشد.
۷. با خوانش روایات شکر تلخ، به بسیاری از ناملایمات و ناهنجاری های اجتماعی و عرفی و اخلاقی در پایتخت ایران و بخش های دیگر این ممالک محروسه بیشتر واقف می شویم. از شکنجه و داغ و درفش محکومین گرفته، تا تجاوز به جان و مال و ناموس هموطنان در زمانه بند و بلای جنگ جهانی اول، قحطی، بیماری، خشکسالی و خرافات رایج، و برخوردهای ناروا با غیرمسلمانان... از این منظر کتاب شکر تلخ یک تاریخ شفاهی است که خواننده را از اوضاع اواخر حکومت قاجار آشنا می کند.
****
با تشکر از ارسال فایل های صوتی توسط همکار هنرمند و گرانقدر، خانم نگار اجلالی
#دکتر_رضا_ترنیان
https://t.me/r_tarnian
03.04.202511:05
Johan Sebastian Bach:
Air on a G string
فایل صوتی از طرف R_tarnian
Air on a G string
فایل صوتی از طرف R_tarnian
27.03.202507:12
رادی
آزادی
شادی
#اشو_زرتشت
#دکتر_قاسم_انصاری
(طلوع: ۱۳۱۴ غروب: ۱۴۰۰)
کدام دانه فرورفت در جهان که نَرُست
چرا به دانه انسانت این گمان باشد
https://t.me/r_tarnian
ویدئو از اینیستاگرام دکتر شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
(پی نوشت): بهمن ماه سال ۱۴۰۰ بود که آقای دکتر انصاری زنگ زد. پس از حال و احوالپرسی گفت: کجایی ترنیان؟ کم پیدایی؟ کی میای این طرف؟ گفتم: آقای دکتر درگیر کار و پژوهش اخیرم هستم، عید حتما میام خدمت تان. گفت: پس با خانم و بچه ها بیا، دلم براتون تنگ شده!
پیش خودم برنامه ریزی کرده بودم که اول بروم گیلان، بعد بیایم قزوین که با دوستان و فرهیختگان ادبیات و استادان خودم به ویژه دکتر انصاری دیداری داشته باشم.
گیلان بودم که خبر دادند، آقای دکتر چشم از جهان فروبسته است. دیگر چه بگویم از این نرسیدن و سوختن!
یاد این استاد ادب و عرفان و فرهنگ و رادی همواره در زمانه مانا و جاری باد!
با دکتر جدای از دروس مثنوی، مبانی عرفان وتصوف، عربی تخصصی، متون تفسیری، علم کلام و حدیث و قرآن در ادب فارسی، سالها در کتابخانه شخصی شان در یکشنبه ها جلسات تحلیل متون ادب پارسی از جمله حافظ و سنایی و ... را می آموختیم.
#رضا_ترنیان
آزادی
شادی
#اشو_زرتشت
#دکتر_قاسم_انصاری
(طلوع: ۱۳۱۴ غروب: ۱۴۰۰)
کدام دانه فرورفت در جهان که نَرُست
چرا به دانه انسانت این گمان باشد
https://t.me/r_tarnian
ویدئو از اینیستاگرام دکتر شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
(پی نوشت): بهمن ماه سال ۱۴۰۰ بود که آقای دکتر انصاری زنگ زد. پس از حال و احوالپرسی گفت: کجایی ترنیان؟ کم پیدایی؟ کی میای این طرف؟ گفتم: آقای دکتر درگیر کار و پژوهش اخیرم هستم، عید حتما میام خدمت تان. گفت: پس با خانم و بچه ها بیا، دلم براتون تنگ شده!
پیش خودم برنامه ریزی کرده بودم که اول بروم گیلان، بعد بیایم قزوین که با دوستان و فرهیختگان ادبیات و استادان خودم به ویژه دکتر انصاری دیداری داشته باشم.
گیلان بودم که خبر دادند، آقای دکتر چشم از جهان فروبسته است. دیگر چه بگویم از این نرسیدن و سوختن!
یاد این استاد ادب و عرفان و فرهنگ و رادی همواره در زمانه مانا و جاری باد!
با دکتر جدای از دروس مثنوی، مبانی عرفان وتصوف، عربی تخصصی، متون تفسیری، علم کلام و حدیث و قرآن در ادب فارسی، سالها در کتابخانه شخصی شان در یکشنبه ها جلسات تحلیل متون ادب پارسی از جمله حافظ و سنایی و ... را می آموختیم.
#رضا_ترنیان
Shown 1 - 24 of 28
Log in to unlock more functionality.