Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
آذر avatar

آذر

می‌نویسم که نوشته باشم.
"حرف‌هایی که لابه‌لای پرانتزن، از من نیست."
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateJun 11, 2024
Added to TGlist
Feb 23, 2025

Records

21.04.202523:59
855Subscribers
27.11.202423:59
0Citation index
07.04.202513:39
653Average views per post
28.04.202516:47
0Average views per ad post
14.02.202511:22
16.36%ER
26.02.202523:59
85.22%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

Popular posts آذر

09.04.202514:44
اکثر اعصاب خوردی‌هایی که بقیه برامون ایجاد می‌کنن ناشی از درگیری با خودشونه.
31.03.202522:05
دیگه بزرگ شدیم. هیچ چیز با گریه کردن حل نمی‌شه.
28.03.202518:21
از باید آدم‌های جدیدی پیدا کنم رسیدم به باید چنل نویس های جدیدی پیدا کنم.
21.04.202522:11
گپ و گفت آخرِ شب حال می‌ده خدایی.
همه در اوج فوران احساس و حقیقت خودشونن.
18.04.202509:45
اینکه آدم‌ها رو بغل می‌کنی بوی عطرشون می‌مونه روی لباس‌هات واقعا پدیده‌ی جالبیه. انگار تو همین زمان کم یه بخشی از اون آدم رو با خودت می‌بری‌.
22.04.202508:12
"زندگی مثل مامانت نیست صبح سرش داد بزنی و شب برای شام صدات کنه‌. زندگی ولت می‌کنه تا از گشنگی بمیری."
09.04.202503:36
از اون روزهاست که معلوم نیست من زندگی رو فتح می‌کنم یا زندگی من رو فتح می‌کنه.
21.04.202520:42
نیستی و پذیرفتنِ نبودت همه زورم رو گرفته.
10.04.202520:50
قبل از هر موندن و ساختن، با تموم وجود می‌خواستم که فرار کنم و برم. ولی انگار من برای جنگیدن ساخته شده بودم. برای دائما پوست انداختن. برای درست کردن بدون حذف کردن صورت مسئله. رنج و سنگینیِ مسئولیت از همون اول اولاش با من بود. من برای بی‌اهمیت ترک کردنِ خرابه‌ها شوخی بودم. من برای آباد کردن اومده بودم بدون اینکه حتی انتخاب‌ش کرده باشم.
09.04.202506:51
دوست داشتن، هیچ وقت دلیل کافی برای ساختن و ادامه دادن نبوده.
30.03.202514:16
یادم می‌ره همه اونقدری که من اهمیت می‌دم، اهمیت نمی‌دن.
08.04.202520:42
از نبود هیچ‌کس نمی‌میری که. نهایتش یه ده بیست سال حالت بده فقط‌.
29.03.202513:43
قلبم یه جایی بین مژه‌هات گیر کرده که با هر پلک زدنت می‌لرزه.
31.03.202522:49
یک نفر می‌آد که من تشنه‌ی بوییدن‌شم.
Deleted31.03.202506:05
30.03.202523:28
برام کتاب بخر و صفحه‌ی اولش بنویس: «برای آن لحظه‌ای که در هر کلمه‌اش، تکه‌ای از احساسم را پیدا می‌کنی.»
Log in to unlock more functionality.