Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
⋆ لـالـایـی‌ِآبـی࣪𓏲ּ avatar

⋆ لـالـایـی‌ِآبـی࣪𓏲ּ

«آرام‌سایشگاهی برای لالاییِ غم‌هایمان؛ باشد که دیوارهای آبی‌رنگش تسکین‌دهنده‌ی دردهایمان شود.»
http://t.me/HidenChat_Bot?start=244288289
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateJan 01, 2022
Added to TGlist
Jan 25, 2025

Records

09.03.202523:59
423Subscribers
13.01.202523:59
0Citation index
31.03.202523:59
1KAverage views per post
22.04.202507:14
0Average views per ad post
12.03.202523:59
9.52%ER
05.04.202523:59
250.97%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
FEB '25MAR '25APR '25

Popular posts ⋆ لـالـایـی‌ِآبـی࣪𓏲ּ

25.03.202520:57
فکر میکنم این دیو تنهایی که بسیار هم بزرگ و بی‌رحم‌ هست، دست کم یک بار هم که شده همه‌ی ما را اسیر خودش کرده باشد. حالا بعضی‌ها از اسارت نجات پیدا میکنند و بعضی دیگر همانجا در دخمه می‌پوسند.
23.03.202522:08
«شاید هیچ‌وقت فراموشت نکنم، ولی حتی اگه فراموشت کردم باز برمی‌گردم به صفحه‌ی اول... مهم نیست چی بشه، تو کسی هستی که بیشتر از همه عاشقش بودم.»
Jack & Joker: U Steal My Heart
30.03.202520:20
«این‌دفعه نوبت توئه که نشون بدی توی زندگیم هنوز هستی.»
𓂃 @Lullaby_Bluesea

می‌دونم! از یک جایی به بعد من دیگه بهت زنگ نزدم؛ نامه‌ای نفرستادم و هر بعدازظهر از پنجره به میدون شهر خیره نشدم شاید با یک کالسکه به سمتم بیای اما تو چرا برنگشتی؟ درست مثل خورشید تو قلبم غروب کردی و پشت کوه‌های غم، پنهان شدی چون می‌دونستی قد من به اندازهٔ اون‌ها بلند نیست و بهت نمی‌رسم. من سکوت کردم؛ زخم‌هام رو بلعیدم و به غم‌هام اجازه دادم روی روحم خون‌ریزی کنن و از بیرون لبخند زدم اما تو چرا نپرسیدی اون چشم‌های روشن، چرا دیگه برق نمی‌زنن؟ تو چشم‌هام رو بلد بودی؛ می‌دونستی وقتی بلند حرف می‌زنم درواقع می‌خوام غمم رو پنهان کنم و وقتی بلند می‌خندم به دنبال یک اتاق تاریک برای گریه کردنم اما تصمیم گرفتی باهام غریبه بشی. این شهر و من رو با هم تنها گذاشتی و لبخندهام رو به بادی سپردی که زمانی، موهامون رو نوازش می‌کرد. نارنگی‌ها، گربه‌ها، ماهی قرمزها و کیک‌های آلبالویی رو برای من به یادگار گذاشتی و خودت باهام غریبه شدی! غریبه‌‌تر از وقتی که برای اولین بار همدیگه رو دیدیم و شناختیم و حالا هر گره آشنایی که ما رو بهم متصل می‌کرد و هر خاطره شیرینی که با هم داشتیم تلخ‌تر از تلخ و یک زهر کُشنده شده.
06.04.202517:29
تو احتمالا آخرین
شانس من هستی.
25.03.202515:52
چطور آدم می‌تونه اینقدر بَد و مزخرف باشه که همه ازش دوری کنن؟!
25.03.202513:59
بیخیال خودت هم می‌دونی تظاهر می‌کنم فراموش کردمت.
25.03.202513:33
زندگی یه بازیه، یا بردی یا یاد گرفتی.
22.03.202520:26
وقت همگی بخیر دوستان، نیاز هست درباره چندتا موضوع دوباره اطلاع بدم.


اول: چنل لالایی آبی، جایی برای انتشار نوشته‌های بنده، به‌اشتراک گذاشتن علایق و غیره هست.
دوم: نوشته‌ها به دو دسته تقسیم می‌شن. نوشته‌هایی که اسم بنده ذکر شده. نوشته‌هایی که در ارتباط با نویسنده‌ها، شاعر، دیالوگ سریال و فیلم، بخشی از کتاب و غیره هست که باز هم ذکر شده.
سوم: پست‌ و نوشته‌هایی که شامل دیالوگ و یا تک جمله و کوتاه هست و گاهی بدون اسم به‌اشتراک گذاشته می‌شه که باز هم متعلق به بنده و چنلم هست، مگر اینکه نشانی و اسمی از صاحب اثر ذکر شده باشه.

نوشتن برای من مقدس و ارزشمنده مثل هرکسی که دستی به قلم داره؛ پس لطفاً نوشته‌هام رو با ذکر اسم بنده به‌اشتراک بگذارید.
Log in to unlock more functionality.