Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
پناهگاهِ‌موزیسین‌ِمُرده avatar

پناهگاهِ‌موزیسین‌ِمُرده

سنتی‌منتالِ باشعور و بی‌تکنیک.
- @noteforpiano
ناشناس: https://t.me/BluChtBot?start=65a6ac00baddab808a
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateJan 15, 2021
Added to TGlist
Apr 02, 2025
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
30 MAR '2506 APR '2513 APR '2520 APR '25

Popular posts پناهگاهِ‌موزیسین‌ِمُرده

01.04.202517:46
جمله‌ی «هستی بریم قهوه بخوریم؟» یه‌جور خرده فرهنگه و معانیِ مختلفی داره. یعنی دلم برات تنگ شده. یعنی حوصلم سر رفته. یعنی خوابم میاد. یعنی انگیزه‌ای برای ادامه دادن ندارم. یعنی نیاز دارم یچیزی قلبمو گرم کنه. یعنی چخبر؟ یعنی میخوام بدونم حالت چطوره. یعنی بیا بریم با هم تنها باشیم. یعنی میخوام لذت قهوه خوردن رو باهات شریک شم.
فقط یه جمله‌‌ی ساده‌ست، اما میتونه خیلی نجات دهنده باشه.
17.04.202507:17
18.04.202520:42
وقتایی که دلم واسه خونه و روتینم تنگ میشه، ویدیوهای choki رو میبینم چون قلبمو گرم میکنه.
18.04.202520:33
تنها چیزی که میتونه حالمو خوب کنه اینه که صبح‌ها تنهایی و تو آرامش در حالی‌که دارم با موسیقی مایلز دیویس بدنم رو تکون میدم، قهوه فرانسه‌م رو درست کنم و اولین دغدغه‌ی روزم انتخاب ماگ مناسب مودم باشه. کسی مزاحم کتاب خوندنم نشه و همه‌ی کتاب‌هام دم دستم باشه تا اگه یکهو دلم خواست بین‌ش بتونم برم یادداشت‌های سیلویا رو بخونم یا اگه هوس شعر کردم، یه سری به سهراب و فروغ بزنم. نیاز دارم اونقدر ساز بزنم تا پسرهمسایه در حالیکه بهم گوش میکنه یه پاکت سیگار کامل رو بکشه چون دلش نمیاد پنجره‌ رو ببنده و بره. نیاز دارم کل روز برقصم. با آشپزی کردن برقصم، با ظرف شستن برقصم، موقع لباسامو جمع کردن و جاروبرقی کشیدن برقصم. نیاز دارم تو دستشویی برقصم و تو حموم با آدما مکالمه‌های خیالی تو سرم بسازم. نیاز دارم هیچ صدایی جز صدای خودم و موسیقی رو نشنوم و هیچ انسانی جز خودم رو نبینم.
این تنها راه خوب شدنِ حالمه.
18.04.202513:16
▪️
جورَبو
"بازنشر؛ برای اندوهِ بی‌پایان لنگرود"
شعر: شهدی لنگرودی (دهه‌ی۳۰) و سیروس مقصودی
آهنگ و اجرا: جوما
ضبط: تیر ۱۴۰۰
زبان: گیلکی


• برگردان گیلکی به فارسی:
ناله سر کنید بلبلان، غم نزدیک شد
ماه رفت و راه تاریک شد
مگر نمی‌بینید که این درخت از غم
زمین ریخت برگهایش را و باریک شد
(شهدی لنگرودی)

دوباره دل آسمان پُر شد
مهتاب زیر ابرهای سیاه پنهان شد
ستاره‌ها دانه دانه رو گرفتند
عجب امشب بساط غم جور شد
(سیروس مقصودی)

کبوترجان بیا دلم بی‌تاب است
مانند چشمهایم، دلم بی‌خواب است
وقتی تو پر می‌زنی، من هراسان می‌شوم
پر نزن کبوتر، که دلم خوناب است

آن راهی که می‌رفتم به خاطر فردا بود
دوایی که میخواستم به خاطر دردی بود
اگر آن شب از پایم خون فواره زد
فقط به خاطر چهره‌ی زرد تو بود...
(شهدی لنگرودی)


@JUMAMUSIC
13.04.202510:26
I teach, so i can learn.
بالاخره رقصیدم؛
اونم با ادیت پیاف.
Reposted from:
موومان avatar
موومان
15.04.202515:34
بنظرم یکی از چیزهایی که باعث میشه یه خونه خونه بشه صداهایی هست که توش جریان دارن مثلا صبح و بیدار شدن اعضای خونه رو با صدای جوش اومدن آب میشه فهمید، نزدیک ظهر صدای قابلمه و شست و شو و اجاق گاز خبر از یه ناهارِ خوشمزه میده و عصر باز صداها کمتر میشه و تنها صدا وقتی هست یا صدای تمیزکاریه یا یکی از اعضا درحال دیدن تلویزیون و شب رو با صداب قاشق چنگال حین شام خوردن یا صدای مکالمات بین اعضا، این صداها که برای هر تایم از روز باهم متفاوتن و به خونه هویت میدن انگار کل خونه نیاز به موسیقی متن داره و این صداها بهترین موسیقی متن هستن.
19.04.202506:46
بالاخره خونه!
01.04.202518:10
جوری تمام ذخایر باطریِ اجتماعی بودنم ته کشیده که نیاز دارم فقط خودم رو تو کار و درس و تمرین و انزوا خفه کنم که همه‌ش رو بشوره و ببره.
17.04.202516:04
14.04.202507:10
من نمیدونم با اون اندک زمانی که سرکار یا دانشگاه نیستم و وقتم آزاده چجوری رفتار کنم. اگه به درس‌ها و تمرین‌های دانشگاهم برسم از تمرین‌های کلاسی و گروهیم عقب میمونم. اگه به هردوش برسم به کتاب خوندنم نمیرسم. اگه کتاب تخصصی بخونم به کتاب غیر تخصصی نمیرسم و اگه به هردوش برسم، به تمرین‌هام نمیرسم. به زندگی خانوادگیِ پخش و پلام برسم به دوستام نمیرسم و به جفتش برسم به قبلی‌ها نمیرسم.
31.03.202523:31
آدمیزاد یک چیز را خوب بلد است آن هم عوضی گرفتنِ چیزی به‌جای چیز دیگریست. دائماً اشتباه می‌کنیم و اشتباه می‌گیریم و بخاطرش سر به بیابان می‌گذاریم و کلی از این کولی بازی‌ها، آخر می‌بینیم داشتیم جوِ زیادی می‌دادیم و داستان اصلاً چیز دیگری بود. خیلی مسخره‌است. چند میلیارد احمقِ خنده‌دار که خودمان و زندگیمان را زیادی جدی گرفته‌ایم.
31.03.202523:26
بعضی آهنگ‌ها هم اینطوری‌اند که باعث می‌شوند آدمیزاد دلش بخواهد عاشق شود که از ته دل آن را احساس کند و صدایش را سر بدهد و بخواند. انگار وقتی بی‌مقصود باشد، در حقش کم لطفی کرده‌ای و ته دلت هم خالی می‌شود و احساس میکنی کفگیری هستی که به ته‌ِ دیگ رسیده‌ای ولی ته‌دیگی نصیبت نشده‌است. ولی خب آدمِ عاقل که نمی‌رود بخاطر یک آهنگ عاشق شود که، پس می‌نشیند تهِ دیگ‌ش و صدایش را سر میدهد.
14.04.202507:11
همه‌چیز مثل کش تنبون از دستم در میره. میرم این‌ورو بگیرم اون‌ور در میره. میرم اون‌ورو بگیرم این‌ور در میره. یه‌جاهایی دیگه حتی همون یه طرفشو هم نمیتونم بگیرم.
Log in to unlock more functionality.