🔻امشب در بیت مبارک شهید حاج عبدالقادر با تصویری خیرهکننده مواجه شدم که بنا بر قول طلایی حاج «رضوان»، منظومهای بینظیر از اشخاص بود؛ منظومهای که توانست طی سالها و در مراحل مختلف، پیروزیهای کمنظیری برای محور مقاومت بهوجود آورد.
و نبود این منظومه، خسارتهای جبرانناپذیری به ایده طلایی حفظ «پیشانی مقاومت» وارد آورد.
🔴از سمت راست، شهید حاج حسین همدانی؛ نابغهای که توانست ساختاری فوقالعاده در مدتی کوتاه پدید آورد و دمشقِ در آستانه سقوط را با نیروی «وطنی» حفظ کند.
ابو وهب، در تنگیهای سوریه، مانند «چهارزبر» منافقشکن بود و توانست از یک بحران تمامعیار، فرصتی پدید آورد و تجربهای که میتوانست، در صورت پایداری منظومه، صد بار دیگر دمشق را حفظ کند.
🔴شهید حاج هاشم؛ پیرِ جنگدیده از کهنهسربازان جوانِ روح خمینی بود که با لهجهی زیبای کرمانشاهیاش، تو را در لحظهای میبرد به دوران طلایی کربلای یک.
او اما هنوز در کربلا بود و کربلایی میجنگید. دشمن مجبور شد برای آغاز عملیاتی که در نهایت منجر به تسخیر کل سوریه شد، با خیانت قبایل حلب، او را در آنجا ترور کند تا نیروهای بیغیرت ادلبی، بهجای دویدن به سمت رژیم اشغالگر، به سمت مقرهای مقاومت خیز بردارند و روحیه بگیرند؛ که فرزند دلیر روحالله از پا درآمد.
عمود خیمه فرو ریخت، و وقت آتش زدن خیمههاست.
🔴اما حاج عبدالقادر، ترجمهی عملی مقاومت قرآنی،فرمانده «رضوان»، کابوس همیشگی بنیاسرائیل بود؛ برگ برندهی سید شهیدمان، چه در عراق و چه در شام.
او در کنار ابوالفضلِ باوفا، فرمانده دلیر جبهه جنوب، اگر شهادت تقدیرشان نمیشد، با رژیم کودککش کاری میکردند که هر شب، هفت اکتبر را آرزو کنند — اگر هفت اکتبر با امضای پاراگلایدری او، هنوز برایشان آرامش و امانی باقی گذاشته باشد.
🔴در نهایت، اما ماه تمام،کتاب نهضت، از حمله به سفارتخانههای همدست با صدام در کویت در زمان جنگ، تا اسارت چند ساله با شهید ابومهدی، و غیرت کمنظیر بر روی حرف «امام»، و آن دوگانه تکرارناشدنی با «حاج رضوان» و رمز عملیات در سیزده رجب با قاسم شهید…
نبودنش، حزبالله را در سوریه زیر فشار برد و در داخل لبنان، همپیمانان بدبخت آمریکا توانستند از زیر ضرب سیلی او در هفت ایار، خارج شوند.
🟡خون شهدای ما در سوریه، نه بیثمر که پُرثمر بود؛ وگرنه اکنون فرزندان جاهل امیه، مجلس «شراب» را تکرار میکردند.
🔻 @hossein_pak69