بُشْرَوی
28.04.202512:10
20.04.202522:01
امیدوارم وقت کنم بنویسم چیزایی که تو سرم میچرخه رو. هعی ننه
20.04.202507:46
18.04.202517:33
18.04.202513:14
«سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را»
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را»
17.04.202522:04
شاه شمشادقدان خسرو شیرین‌دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین‌سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ‌زنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی مِی داری
شادی زهره‌جبینان خور و نازک‌بدنان
پیر پیمانه‌کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان‌شکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
که شهیدان که‌اند این همه خونین‌کفنان؟
گفت حافظ من و تو محرم این راز نه‌ایم
از می لعل حکایت کن و شیرین‌دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین‌سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ‌زنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی مِی داری
شادی زهره‌جبینان خور و نازک‌بدنان
پیر پیمانه‌کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان‌شکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
که شهیدان که‌اند این همه خونین‌کفنان؟
گفت حافظ من و تو محرم این راز نه‌ایم
از می لعل حکایت کن و شیرین‌دهنان
27.04.202509:40
این چندروزه نصف عمرم در آسانسور گذشته.
20.04.202521:16
بس زود به مرگ کردی آهنگ آخر
گویی رفتی هزار فرسنگ آخر
از ناز چو درجهان نمی‌گنجیدی
چون گنجیدی در لحد تنگ آخر؟
گویی رفتی هزار فرسنگ آخر
از ناز چو درجهان نمی‌گنجیدی
چون گنجیدی در لحد تنگ آخر؟
19.04.202519:51
18.04.202513:14
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
18.04.202510:44
منت بذارید برای مادربزرگم فاتحه بخونید.
17.04.202521:43
چی کار کرد منچستر 🥵
27.04.202503:33
حکایت ٣٨ام
باب دوم(در باب اخلاق درویشان)
فکر کنم تا الان بهترین حکایتی بود که از گلستان خوندم.
باب دوم(در باب اخلاق درویشان)
فکر کنم تا الان بهترین حکایتی بود که از گلستان خوندم.
Reposted from:
بیت‌الاحزان 𓂆
20.04.202518:59
خاک پاتونم اگر در صورت توان لطف کنید برای مادربزرگم نماز لیله الدفن بخونید.
بتول بنت ولی
بتول بنت ولی
19.04.202519:33
منت می‌ذارید اگه دورکعت نماز لیله‌الدفن بخونید برای مادربزرگم
سکینه بنت عباسعلی
سکینه بنت عباسعلی
18.04.202507:27
17.04.202521:10
موج موج خزر از سوگ سیه پوشانند
بیشه دلگیر و گیاهان همه خاموشانند
بنگر آن جامه کبودان افق،صبح دمان
روح باغ اند کزین گونه سیه پوشانند
چه بهاری است خدا را که در این دشت ملال
لاله ها آینه ی خون سیاووشانند
آن فرو ریخته گل های پریشان در باد
کز می جام شهادت همه مدهوشانند
نامشان زمزمه ی نیمه شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشانند
گرچه زین زهر سمومی که گذشت از سر باغ
سرخ گل های بهاری همه بی هوشانند
باز در مقدم خونین تو ای روح بهار
بیشه در بیشه درختان همه آغوشانند
م. سرشک
بیشه دلگیر و گیاهان همه خاموشانند
بنگر آن جامه کبودان افق،صبح دمان
روح باغ اند کزین گونه سیه پوشانند
چه بهاری است خدا را که در این دشت ملال
لاله ها آینه ی خون سیاووشانند
آن فرو ریخته گل های پریشان در باد
کز می جام شهادت همه مدهوشانند
نامشان زمزمه ی نیمه شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشانند
گرچه زین زهر سمومی که گذشت از سر باغ
سرخ گل های بهاری همه بی هوشانند
باز در مقدم خونین تو ای روح بهار
بیشه در بیشه درختان همه آغوشانند
م. سرشک
24.04.202522:46
پدربزرگ یاسر رو با فاتحه‌ای بدرقه کنیم.
Reposted from:
توییتـ ـر فـ ـارسی
20.04.202514:07
دختران بی‌کفش از یک شهر دورافتاده
دو دختر از شهرستان بشرویه استان خراسان جنوبی در مسابقات انتخابی تیم ملی دوچرخه‌سواری نوجوانان ایران، توجهات را جلب کردند.
هر دو این رکابزنان حتی کفش و عینک مخصوص دوچرخه‌سواری هم نداشتند و با کتانی و عینک آفتابی در مسابقات رکاب زدند و هفدهم و هجدهم شدند.
مادر ریحانه مقیمیان برای روحیه دادن و تنها نگذاشتن دخترش، پشت سر او می‌دوید تا فرزندش بتواند مسابقه را تمام کند.
》OPT《
@OfficialPersiaTwitter
دو دختر از شهرستان بشرویه استان خراسان جنوبی در مسابقات انتخابی تیم ملی دوچرخه‌سواری نوجوانان ایران، توجهات را جلب کردند.
هر دو این رکابزنان حتی کفش و عینک مخصوص دوچرخه‌سواری هم نداشتند و با کتانی و عینک آفتابی در مسابقات رکاب زدند و هفدهم و هجدهم شدند.
مادر ریحانه مقیمیان برای روحیه دادن و تنها نگذاشتن دخترش، پشت سر او می‌دوید تا فرزندش بتواند مسابقه را تمام کند.
》OPT《
@OfficialPersiaTwitter
18.04.202513:14
اما به هرحال؛
18.04.202503:06
سلام
شنبه یک چکی دارم
هنوز پولش کامل جور نشده
میشه دعا کنید رفقا که جور بشه؟
شنبه یک چکی دارم
هنوز پولش کامل جور نشده
میشه دعا کنید رفقا که جور بشه؟
17.04.202511:22
شاید فکر کنید داشتم ازش می‌پرسیدم ولی خیر، اون داشت از من می‌پرسید😔
Shown 1 - 24 of 69
Log in to unlock more functionality.