
ㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤ
𝖺 𝗍𝗈𝗎𝖼𝗁 𝗈𝖿 𝖿𝗎𝖼𝗄𝗂𝗇’ 𝓈𝗂𝗇!
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateFeb 24, 2025
Added to TGlist
Mar 08, 2025Subscribers
252
24 hours
41.7%Week
2611.6%Month
9055.6%
Citation index
0
Mentions0Shares on channels0Mentions on channels0
Average views per post
30
12 hours11
65.5%24 hours30
6.2%48 hours32
55.6%
Engagement rate (ER)
3.13%
Reposts0Comments0Reactions11
Engagement rate by reach (ERR)
12.9%
24 hours0%Week
0.93%Month
3.24%
Average views per ad post
5
1 hour15300%1 – 4 hours00%4 - 24 hours00%
Total posts in 24 hours
26
Dynamic
17
Latest posts in group "ㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤ"
06.04.202522:33
میرم الان
06.04.202522:33
گوش دادم 😭 عاشقشونم
06.04.202520:02
شاید واقعا باید کلوزد بزنم
06.04.202520:02
از اوضاع اینجا دیگه خسته شدم
06.04.202520:01
Reposted from:
escape from red light.

06.04.202520:01
˶ red lights 's 🐺 〢
let the world burn for #bangchan ◞
let the world burn for #bangchan ◞
Reposted from:
escape from red light.

06.04.202520:01
˶ red lights 's 🫧〢
let the world burn for #hyunjin ◞
let the world burn for #hyunjin ◞
06.04.202520:01
06.04.202520:00
Reposted from:
ماونگہہ

06.04.202520:00
ماه بلورین من...
نامــہهــاے اࢪســال نشــده
لــے فلیڪـس - ۱ آپࢪیـل ۲۰۲٤
ماه بلورین من...
حالت چطور است؟ هنوز آن آینهی خورشید، بر روی لبهایت پا برجاست، یا که همچون من، شبِ جنگل به چشمهایت افتاده است؟ تار موهایت به تیرگی بخت من است، یا که همچون من، به سپیدی امیدِ درون سینهام باخته است؟
اکنون که این نامه را مینویسم، سپیدهی صبحگاهی در حال دمیدن است؛ اما خورشید امیدِ من، در حال غروب کردن است. خوب میدانم این واپسین روزهاییست که نگاشتن نامهها در توانم باشد و پس از آن، ورقهای این دفتر، دیگر از دلتنگی پر نمیشوند.
هر روز که میگذرد، بیشتر پی میبرم که تمام آن لحظههایی که در کنار هم بودیم، تمام آن خندهها، تمام آن بوسهها، تمام آن حرفهایی که بینمان رد و بدل میشدند، همه، ریشه در عشقی راستین داشتند. عشقی که بین ما در جریان بود، پاک و عاری از هرگونه خطایی بود. اما من، چنان گره سرنوشتمان را باز کردم که گویی خدایان، هیچگاه ما را در تقدیر یکدیگر ننوشته باشند و فقط، عابران گذرایی بر قلبهای یکدیگر باشیم.
به یاد داری که گفته بودی عاشقتر از تو، فقط فرهاد میتواند باشد؟ آن روز به لطافت حرفت خندیدم. اما اکنون پی بردم که تو به اندازهی فرهاد، عاشق بودی و شیرین، شایستهی این عشقِ پاک نبود. شیرین، آنقدر مجنونِ خسرو بود که از یاد برده بود فرهادِ عاشقی نیز هست که بهخاطر عشقش، حاضر است دل کوه را بکند.
تمام حرفهایت این روزها، مدام در ذهنم تکرار میشوند. جای خالی بوسههایت روی لبها و تن رنجورم، بیشتر از قبل حس میشوند. جای نوازشهایت بر روح خستهام، بسیار خالیست. فکر نمیکنم دیگر این خالیها، پر بشوند و این، تقاص جداییست.
میدانم دیر شده است اما، میخواهم برگردی و بار دیگر گرمای آغوشت را به من بچشانی. میخواهم فرصت دیگری به قلبهای شکستمان بدهی زیرا که این دوری، به من فهمانده است که عاشقت بودهام. اما آیا ذرهای از آن عشق، همچنان در قلب تو باقی مانده یا که ترجیح دادی آن را برای معشوق دیگری صرف کنی؟
آخرین سطر را برایت مینویسم؛ من عاشقانه دوستت دارم و منتظر بازگشت تو در سپیدهدمی از این روزها هستم. اگر امیدِ من زودتر غروب کند، در زندگی بعد یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد.
نامــہهــاے اࢪســال نشــده
لــے فلیڪـس - ۱ آپࢪیـل ۲۰۲٤
06.04.202520:00
Reposted from:
:𝖪𝗂𝗐𝗂 𝖻𝗈𝗒

06.04.202520:00
"𝖳𝗁𝖾 𝗌𝗉𝗋𝗂𝗇𝗀 𝗍𝗂𝗆𝖾 𝖻𝗋𝗂𝗇𝗀𝗌 𝔣𝔬𝔯𝔱𝔥 𝖺 𝗁𝖺𝗋𝗆𝗈𝗇𝗂𝗈𝗎𝗌 𝗌𝗒𝗆𝗉𝗁𝗈𝗇𝗒
𝔬𝔣 𝗅𝗈𝗏𝖾'𝗌 𝗆𝖾𝗅𝗈𝖽𝗂𝖾𝗌


Records
06.04.202523:59
252Subscribers31.03.202516:22
13Citation index12.03.202514:03
36Average views per post30.04.202523:59
15Average views per ad post28.03.202520:37
84.62%ER08.03.202523:59
22.22%ERRGrowth
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
Log in to unlock more functionality.