
کتابخانه ادبی
گروه کوچه باغ
https://t.me/+GFNpufrx90A2ODQ0
شما می توانید با جستجو کتاب مورد نیازخود را پیدا کنید
https://t.me/ketabkhaneadabi1398
https://t.me/+GFNpufrx90A2ODQ0
شما می توانید با جستجو کتاب مورد نیازخود را پیدا کنید
https://t.me/ketabkhaneadabi1398
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваныНадзейнасць
Не надзейныРазмяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаЛют 07, 2025
Дадана ў TGlist
Груд 09, 2024Апошнія публікацыі ў групе "کتابخانه ادبی"
10.02.202509:16
@ketabkhaneadabi1398


10.02.202509:15
با این وصف من یک بار منظره این شی را از دور دیدهام.
یک روز، در حدود ساعت یازده با کالسکه از میدان اعتصاب میگذشتم. ناگهان دیدم کالسکه متوقف شد.
در میدان، جمع کثیری گرد آمده بودند. من سرم را از دریچه کالسکه بیرون آوردم. در میدان و در کنار رودخانه ازدحام غریبی بود. مردان و زنان و کودکان در کنار دیواره پل ایستاده بودند.
از بالای سر مردم چشمم به چیزی شبیه به میز یا چهارچوب قرمز افتاد که سه نفر مشغول برافراشتن آن بودند.
گویا در آن روز میبایست محکومی را اعدام کنند و به همین جهت در کار برپا کردن آن ماشین مرگزا بودند.
در کنار کالسکه زنی بود که به کودکی میگفت :
_ ببین فرزند، ساطور سریع و روان حرکت نمیکند و دارند با ته شمع شیارهای آن را چرب میکنند.
قطعا امروز نیز مانند آن روز به چنان کاری مشغولند. ساعت یازده صبح را اعلام کرد و لابد الان در کار چربکردن شیارهای دو طرف ساطورند!
آه. اینبار من بدبخت دیگر سر بر نخواهم گرداند.
✍ #ویکتور_هوگو [ 📓 آخرین روز یک محکوم ]
@ketabkhaneadabi1398
یک روز، در حدود ساعت یازده با کالسکه از میدان اعتصاب میگذشتم. ناگهان دیدم کالسکه متوقف شد.
در میدان، جمع کثیری گرد آمده بودند. من سرم را از دریچه کالسکه بیرون آوردم. در میدان و در کنار رودخانه ازدحام غریبی بود. مردان و زنان و کودکان در کنار دیواره پل ایستاده بودند.
از بالای سر مردم چشمم به چیزی شبیه به میز یا چهارچوب قرمز افتاد که سه نفر مشغول برافراشتن آن بودند.
گویا در آن روز میبایست محکومی را اعدام کنند و به همین جهت در کار برپا کردن آن ماشین مرگزا بودند.
در کنار کالسکه زنی بود که به کودکی میگفت :
_ ببین فرزند، ساطور سریع و روان حرکت نمیکند و دارند با ته شمع شیارهای آن را چرب میکنند.
قطعا امروز نیز مانند آن روز به چنان کاری مشغولند. ساعت یازده صبح را اعلام کرد و لابد الان در کار چربکردن شیارهای دو طرف ساطورند!
آه. اینبار من بدبخت دیگر سر بر نخواهم گرداند.
✍ #ویکتور_هوگو [ 📓 آخرین روز یک محکوم ]
@ketabkhaneadabi1398
10.02.202508:17
⤵️
شکلی که من برای این شی و این کلمه منحوس در ذهن خود مجسم میکنم مبهم و نامشخص و از خود شی نیز شومتر و منحوستر است. هر یک از بندهای این کلمه لعنتی، به منزله قطعهای از این ماشین است. من از این قطعات مرتباً در خاطر خود میسازم و خراب میکنم و ترکیب این دستگاه منفور را در مخیله خود تصویر میکنم و از یاد میبرم.
من جرأت نمیکنم: درباره این موضوع از کسی چیزی بپرسم لیکن اگر ندانم این ماشین چیست و چگونه با آن آدم میکشند بسیار زشت و اسفانگیز خواهد بود.
به نظر من در این ماشین قپانی هست و انسان را روی آن به رو میخوابانند:
ای وای خدایا، میترسم هنوز سرم از تن جدا نشده موهایم سفید شود.
✍ #ویکتور_هوگو [ 📓 آخرین روز یک محکوم ]
@ketabkhaneadabi1398
شکلی که من برای این شی و این کلمه منحوس در ذهن خود مجسم میکنم مبهم و نامشخص و از خود شی نیز شومتر و منحوستر است. هر یک از بندهای این کلمه لعنتی، به منزله قطعهای از این ماشین است. من از این قطعات مرتباً در خاطر خود میسازم و خراب میکنم و ترکیب این دستگاه منفور را در مخیله خود تصویر میکنم و از یاد میبرم.
من جرأت نمیکنم: درباره این موضوع از کسی چیزی بپرسم لیکن اگر ندانم این ماشین چیست و چگونه با آن آدم میکشند بسیار زشت و اسفانگیز خواهد بود.
به نظر من در این ماشین قپانی هست و انسان را روی آن به رو میخوابانند:
ای وای خدایا، میترسم هنوز سرم از تن جدا نشده موهایم سفید شود.
✍ #ویکتور_هوگو [ 📓 آخرین روز یک محکوم ]
@ketabkhaneadabi1398


10.02.202508:17
10.02.202506:47
چشمه حیوان بگشا هر طرف
نقل کن آن قصه و افسانه را
✍ حضرت مولانا🍃
@ketabkhaneadabi1398
نقل کن آن قصه و افسانه را
✍ حضرت مولانا🍃
@ketabkhaneadabi1398
10.02.202506:47
𝐆𝐎𝐎𝐃 𝐍𝐄𝐖 𝐃𝐀𝐘 🌞🍃
@ketabkhaneadabi1398
@ketabkhaneadabi1398


10.02.202506:47
𝐁𝐮𝐭𝐭𝐞𝐫𝐟𝐥𝐲
𝐔𝐧𝐢𝐬 𝐀𝐛𝐝𝐮𝐥𝐥𝐚𝐞𝐯
🎧♥️
تیغ برآور هله ای آفتاب
نور ده این گوشه ویرانه را
حضرت مولانا🍃
@ketabkhaneadabi1398
𝐔𝐧𝐢𝐬 𝐀𝐛𝐝𝐮𝐥𝐥𝐚𝐞𝐯
🎧♥️
تیغ برآور هله ای آفتاب
نور ده این گوشه ویرانه را
حضرت مولانا🍃
@ketabkhaneadabi1398
10.02.202506:47
10.02.202506:46
ای روشنای دیده و دلهای بیشمار!
ای جانِ آفتاب!
بار دگر ز روزنِ دلخستگان بتاب!
✍ #سیاوش_کسرایی
@ketabkhaneadabi1398
ای جانِ آفتاب!
بار دگر ز روزنِ دلخستگان بتاب!
✍ #سیاوش_کسرایی
@ketabkhaneadabi1398
10.02.202506:45
" هوای آفتاب "
شاعر و دکلمه : سیاوش کسرایی
@ketabkhaneadabi1398
شاعر و دکلمه : سیاوش کسرایی
@ketabkhaneadabi1398
Пераслаў з:
کانال تبادلات ژرف

09.02.202518:31
🎁 با توجه به نیاز مهم تون تصمیم گرفتیم مجموعهای از کانالهای #آموزشی
رو به صورت #رایگان در دسترس شما عزیزان قرار بديم
برحسب #علاقه کلیک کن و لذت ببر
🌍هوش مصنوعی 📚کتاب
🌐زبان خارجی 🍔خلاقیت و نو آوری
👩❤️👨همسر داری و روابط ♻️وکیل
🎁حس خوب ☂روانشناس
📕ادبیات 🎩تاریخ
و موضوعات جذاب دیگر ...
رو به صورت #رایگان در دسترس شما عزیزان قرار بديم
برحسب #علاقه کلیک کن و لذت ببر
🌍هوش مصنوعی 📚کتاب
🌐زبان خارجی 🍔خلاقیت و نو آوری
👩❤️👨همسر داری و روابط ♻️وکیل
🎁حس خوب ☂روانشناس
📕ادبیات 🎩تاریخ
و موضوعات جذاب دیگر ...
09.02.202518:28
@ketabkhaneadabi1398


09.02.202518:28
09.02.202518:28
"شاعر"
شاعر و دکلمه: سیاوش کسرایی
@ketabkhaneadabi1398
شاعر و دکلمه: سیاوش کسرایی
@ketabkhaneadabi1398
09.02.202518:28
Рэкорды
10.02.202523:59
6.8KПадпісчыкаў07.02.202523:59
0Індэкс цытавання10.02.202512:54
208Ахоп 1 паста10.02.202512:54
208Ахоп рэкламнага паста08.02.202523:59
4.40%ER03.02.202512:54
1.74%ERRРазвіццё
Падпісчыкаў
Індэкс цытавання
Ахоп 1 паста
Ахоп рэкламнага паста
ER
ERR
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.