25.04.202510:12
🔻پروژه توسعه جامعه محلی، بنیان توانمندسازی جامعه
🖊رحمان قهرمانپور/پژوهشگر
✅ از منظر علوم سیاسی بیتفاوتی یکی از جلوههای عدم مشارکت مدنی در یک جامعه است؛ یعنی زمانی که مردم به دلایلی (که در ادامه توضیح خواهیم داد) میل به مشارکت مدنی و ایفای نقش در شکلدهی به سرنوشت جمعی خود نداشته باشند یا از این مشارکت محروم شوند، ممکن است واکنشهای مختلفی نشان دهند: یکی از این واکنشها بیتفاوتی سیاسی و اجتماعی است؛ واکنش دیگر دست بردن به اسلحه و مبارزه مسلحانه؛ و واکنش سوم، ترک کشور و مهاجرت است.
✅ برخی هم ترجیح میدهند به حداقل دستاوردها رضایت دهند و همچنان با وجود فراهم نبودن شرایط معینی مشارکت را به اشکال محدود ادامه دهند. امروزه برخلاف چند دهه گذشته مبارزه مسلحانه و خشونتورزی اهمیت و اعتبار و مشروعیت خود را از دست داده است و لذا جز در کشورهایی مثل سوریه بشار اسد یا سودان و لیبی که دولتها ورشکسته و در برابر مداخله خارجی آسیبپذیرند، مبارزه مسلحانه مقبولیت و مشروعیت زیادی ندارد.
✅در نظریههای سیاسی توجه به افرادی که خود را از سیاست کنار میکشند مهم است؛ زیرا در یک نظام دموکراتیک بیتفاوت بودن شهروندان بهمثابه از دست دادن یک سرمایه بالقوه اجتماعی است. وقتی شهروندان در سرنوشت جمعی، در ساختن جامعه، در ایجاد دموکراسی، در توسعه و رفاه جامعه نقش نداشته باشند به این معناست که آن حکومت در استفاده از سرمایه اجتماعی خود با مشکل جدی مواجه است و نمیتواند سرمایه اجتماعی را از جامعه استخراج کند.
✅ زندگی مدنی فرآیند پویایی است که متکی به مشارکت تکتک شهروندان است. اگر زمینههای مشارکت دموکراتیک و مدنی فراهم باشد، اغلب مردم میل به مشارکت مدنی دارند. هرچند این کار سختیها و به تعبیر اقتصاددانان هزینه دارد. فرد بخشی از وقت فردی خود را صرف یک کار جمعی رایگان مثل آموزش نحوه رأی دادن به افراد کمسواد یا مراقبت از محیط زیست میکند، اما در ازای آن چیز دیگری به دست میآورد که همانا معنادار کردن زندگی یا هویتیابی مدنی یا کسب تشخص و شأن اجتماعی است؛ البته فراموش نکنیم که امروزه در بحث از بحران و دموکراسیها بر این نکته تأکید میشود که بخشی از مردم حتی در جوامع دموکراتیک نسبت به کارآمدی سازوکارهای موجود در دموکراسی تردید دارند و دموکراسی را یک نظام کارآمد نمیبینند، حتی در یک جامعه دموکراتیک ممکن است شرایطی پیش بیاید که مردم بهصورت موقت از میزان مشارکت خود بکاهند تا سیاستمداران را آگاه کنند و به آنها زنهار دهند که در مسیر نادرستی پیش میروند.
✅با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت اساساً بیتفاوتی یک پدیده ذاتی یا فرهنگی ثابت نیست و ریشههای آن را نمیتوان صرفاً در تاریخ یا فرهنگ جستوجو کرد. بیتفاوتی یک پدیده اجتماعی و سیاسی است که به وجود میآید درست میشود و به مرور تقویت میشود. هر زمان که بخشی از مردم احساس کنند حکومت راه مشارکت مدنی را بسته و آن را پرهزینه کرده یا کنش فردی آنها بدون توجه به نوع حکومت اثرگذاری لازم را ندارد، میل به مشارکت در آنها، حتی در جوامع دموکراتیک ثروتمند کمتر میشود. مطالعات مختلف جامعهشناختی و سیاسی نشان میدهد وقتی پیوند و رابطه معنادار و مدنی شهروندان با جامعه و حکومت دچار خدشه میشود یکی از گزینههایی که در برابر افراد وجود دارد بیتفاوت شدن است. بیتفاوت شدن میتواند کارکردهای روانی و حتی شناختی داشته باشد. افرادی که از دیدن وضع موجود ناراحت میشوند با بیتفاوت شدن میخواهند از بقای خود مراقبت کنند؛ بنابراین شاید بتوان بیتفاوتی را نوعی واکنش آگاهانه انسان به شرایط موجود اجتماعی دانست. انسانها در شرایطی که وضع زندگی اجتماعی و مدنی آنها بدتر شود به گزینههایی روی میآورند که در حالت عادی مورد پسند خود آنها هم نیست.
#بی_تفاوتی
#رحمان_قهرمان_پور
#شهر
#شهروند
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊رحمان قهرمانپور/پژوهشگر
✅ از منظر علوم سیاسی بیتفاوتی یکی از جلوههای عدم مشارکت مدنی در یک جامعه است؛ یعنی زمانی که مردم به دلایلی (که در ادامه توضیح خواهیم داد) میل به مشارکت مدنی و ایفای نقش در شکلدهی به سرنوشت جمعی خود نداشته باشند یا از این مشارکت محروم شوند، ممکن است واکنشهای مختلفی نشان دهند: یکی از این واکنشها بیتفاوتی سیاسی و اجتماعی است؛ واکنش دیگر دست بردن به اسلحه و مبارزه مسلحانه؛ و واکنش سوم، ترک کشور و مهاجرت است.
✅ برخی هم ترجیح میدهند به حداقل دستاوردها رضایت دهند و همچنان با وجود فراهم نبودن شرایط معینی مشارکت را به اشکال محدود ادامه دهند. امروزه برخلاف چند دهه گذشته مبارزه مسلحانه و خشونتورزی اهمیت و اعتبار و مشروعیت خود را از دست داده است و لذا جز در کشورهایی مثل سوریه بشار اسد یا سودان و لیبی که دولتها ورشکسته و در برابر مداخله خارجی آسیبپذیرند، مبارزه مسلحانه مقبولیت و مشروعیت زیادی ندارد.
✅در نظریههای سیاسی توجه به افرادی که خود را از سیاست کنار میکشند مهم است؛ زیرا در یک نظام دموکراتیک بیتفاوت بودن شهروندان بهمثابه از دست دادن یک سرمایه بالقوه اجتماعی است. وقتی شهروندان در سرنوشت جمعی، در ساختن جامعه، در ایجاد دموکراسی، در توسعه و رفاه جامعه نقش نداشته باشند به این معناست که آن حکومت در استفاده از سرمایه اجتماعی خود با مشکل جدی مواجه است و نمیتواند سرمایه اجتماعی را از جامعه استخراج کند.
✅ زندگی مدنی فرآیند پویایی است که متکی به مشارکت تکتک شهروندان است. اگر زمینههای مشارکت دموکراتیک و مدنی فراهم باشد، اغلب مردم میل به مشارکت مدنی دارند. هرچند این کار سختیها و به تعبیر اقتصاددانان هزینه دارد. فرد بخشی از وقت فردی خود را صرف یک کار جمعی رایگان مثل آموزش نحوه رأی دادن به افراد کمسواد یا مراقبت از محیط زیست میکند، اما در ازای آن چیز دیگری به دست میآورد که همانا معنادار کردن زندگی یا هویتیابی مدنی یا کسب تشخص و شأن اجتماعی است؛ البته فراموش نکنیم که امروزه در بحث از بحران و دموکراسیها بر این نکته تأکید میشود که بخشی از مردم حتی در جوامع دموکراتیک نسبت به کارآمدی سازوکارهای موجود در دموکراسی تردید دارند و دموکراسی را یک نظام کارآمد نمیبینند، حتی در یک جامعه دموکراتیک ممکن است شرایطی پیش بیاید که مردم بهصورت موقت از میزان مشارکت خود بکاهند تا سیاستمداران را آگاه کنند و به آنها زنهار دهند که در مسیر نادرستی پیش میروند.
✅با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت اساساً بیتفاوتی یک پدیده ذاتی یا فرهنگی ثابت نیست و ریشههای آن را نمیتوان صرفاً در تاریخ یا فرهنگ جستوجو کرد. بیتفاوتی یک پدیده اجتماعی و سیاسی است که به وجود میآید درست میشود و به مرور تقویت میشود. هر زمان که بخشی از مردم احساس کنند حکومت راه مشارکت مدنی را بسته و آن را پرهزینه کرده یا کنش فردی آنها بدون توجه به نوع حکومت اثرگذاری لازم را ندارد، میل به مشارکت در آنها، حتی در جوامع دموکراتیک ثروتمند کمتر میشود. مطالعات مختلف جامعهشناختی و سیاسی نشان میدهد وقتی پیوند و رابطه معنادار و مدنی شهروندان با جامعه و حکومت دچار خدشه میشود یکی از گزینههایی که در برابر افراد وجود دارد بیتفاوت شدن است. بیتفاوت شدن میتواند کارکردهای روانی و حتی شناختی داشته باشد. افرادی که از دیدن وضع موجود ناراحت میشوند با بیتفاوت شدن میخواهند از بقای خود مراقبت کنند؛ بنابراین شاید بتوان بیتفاوتی را نوعی واکنش آگاهانه انسان به شرایط موجود اجتماعی دانست. انسانها در شرایطی که وضع زندگی اجتماعی و مدنی آنها بدتر شود به گزینههایی روی میآورند که در حالت عادی مورد پسند خود آنها هم نیست.
#بی_تفاوتی
#رحمان_قهرمان_پور
#شهر
#شهروند
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
19.04.202505:51
🔻آیتالله منتظری؛ نقد و توبه در اندیشه و عمل
🖊جلال یوسفی/پژوهشگر
✅ در ایران معاصر اما معدود اندیشمندان فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی بودهاند که به گونهای روشمند به مطالعه بینش، روش و منش خود نشستهاند و بدون خودسانسوری نقد خویش کردهاند.
✅آیتالله منتظری در زمره این افراد است. وی در آثار علمی خود ازجمله مبانی فقهی حکومت اسلامی، در کتاب خاطرات و در انتهای عمر خویش با کتابچه نقد از خود امکان بررسی نظاممند خویش را فراهم کرده و امکان ارزیابی خویش را به جامعه داده است. در این مقاله برخی از اهم نقد آیتالله منتظری از خودش بیان شده است.
✅آیتالله منتظری از پیامبر اکرم نقل میکند: کل بنیآدم خطاکار هستند و بهترین خطاکاران توبهکنندگاناند. در متون دینی نیز توبه آدمی بین دو توبه خدا واقع است. اوست که فرصت میآفریند تا بندگانش به نقد و توبه بپردازند و در پرتو وجود حقتعالی سعه وجودی خویش را گسترش دهند، ولی علیرغم تأکیدات بسیار بر بازگشت و توبه در دین، متأسفانه این امر در جامعه ما نهتنها نهادینه نشده، بلکه گریز از آن امری عادی و عرفی است.
✅ در سال ۱۳۶۴ ایشان بعد از یک تجربه هفتساله از انقلاب و همچنین غور در مبانی نظری ساختار قدرت آن را نیازمند یک بازبینی اساسی میبیند. درس خارج فقه خود را با حضور یک هزار طلبه به این امر اختصاص میدهد. ایشان در زمانی به نقد نظر خود در معماری قدرت اهتمام میورزند که در جایگاه قائممقامی رهبری و یک قدمی آن است، اما سیر اصلاحگری در ساختار حاکمیت را میآغازد.
✅از این جهت میتوان گفت که آیتالله منتظری اولین و جدیترین اصلاحطلب درون ساختار قدرت شکلگرفته بعد از انقلاب است که به نقد مبانی ساختار قدرت میپردازد. نظریه استاد خویش آیتالله بروجردی و همچنین نظر رهبر انقلاب آیتالله خمینی را نقد میکند. این مباحث در قالب چندین مجلد با عنوان مبانی فقهی حکومت اسلامی به چاپ میرسد.
✅ وی در سال ۱۳۸۵؛ یعنی سه سال قبل از رحلتش نوشتهای بر جا گذاشت که در آن به نقد خویش نشست. اگر نگوییم چنین کاری در میان تأثیرگذاران اجتماعی و سیاسی در ایران بینظیر بوده، به حقیقت میتوان گفت کمنظیر است. ذکر چند نمونه برگرفته از آن مرقومه اهتمام این اندیشمند به فریضه نقد و توبه را بهخوبی نمایان میسازد:🔻
🔸در بعد علمی یکی از مهمترین اشتباهات ما این بود که حقوق انسان بما هو انسان را در تحقیقات فقهی مورد عنایت قرار ندادیم و از سنت سلف صالح خود پیروی کردیم و برخی از بحثها درباره کرامت و حقوق ذاتی بشر را سوغات غرب دانستیم، درحالیکه بسیاری از این مسائل مأخوذ از شرع، بلکه مورد تأکید آیات و روایات است و برخی دیگر لازم است مورد تحقیق و بررسی دقیق قرار گیرد و من در آخرین درسهای خارج خود بهطور گذرا به این مهم اشاره کردم.
🔸اشتباه دیگر من تأیید تسخیر سفارت امریکاست. من در آن فضا این عمل را تأیید کردم، درحالیکه امروز بر این باورم که این کار بدون اینکه فایده چندانی برای کشور داشته باشد ضررهای فراوانی به بار آورد و ملت امریکا و دیگر ملتها را نسبت به جمهوری اسلامی حساس و بدبین ساخت؛ و چهبسا در شروع جنگ توسط صدام نیز بهعنوان انتقام و عکسالعمل نقش مؤثری داشت.
#آیت_الله_منتظری
#جلال_یوسفی
#توبه
#نقد
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊جلال یوسفی/پژوهشگر
✅ در ایران معاصر اما معدود اندیشمندان فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی بودهاند که به گونهای روشمند به مطالعه بینش، روش و منش خود نشستهاند و بدون خودسانسوری نقد خویش کردهاند.
✅آیتالله منتظری در زمره این افراد است. وی در آثار علمی خود ازجمله مبانی فقهی حکومت اسلامی، در کتاب خاطرات و در انتهای عمر خویش با کتابچه نقد از خود امکان بررسی نظاممند خویش را فراهم کرده و امکان ارزیابی خویش را به جامعه داده است. در این مقاله برخی از اهم نقد آیتالله منتظری از خودش بیان شده است.
✅آیتالله منتظری از پیامبر اکرم نقل میکند: کل بنیآدم خطاکار هستند و بهترین خطاکاران توبهکنندگاناند. در متون دینی نیز توبه آدمی بین دو توبه خدا واقع است. اوست که فرصت میآفریند تا بندگانش به نقد و توبه بپردازند و در پرتو وجود حقتعالی سعه وجودی خویش را گسترش دهند، ولی علیرغم تأکیدات بسیار بر بازگشت و توبه در دین، متأسفانه این امر در جامعه ما نهتنها نهادینه نشده، بلکه گریز از آن امری عادی و عرفی است.
✅ در سال ۱۳۶۴ ایشان بعد از یک تجربه هفتساله از انقلاب و همچنین غور در مبانی نظری ساختار قدرت آن را نیازمند یک بازبینی اساسی میبیند. درس خارج فقه خود را با حضور یک هزار طلبه به این امر اختصاص میدهد. ایشان در زمانی به نقد نظر خود در معماری قدرت اهتمام میورزند که در جایگاه قائممقامی رهبری و یک قدمی آن است، اما سیر اصلاحگری در ساختار حاکمیت را میآغازد.
✅از این جهت میتوان گفت که آیتالله منتظری اولین و جدیترین اصلاحطلب درون ساختار قدرت شکلگرفته بعد از انقلاب است که به نقد مبانی ساختار قدرت میپردازد. نظریه استاد خویش آیتالله بروجردی و همچنین نظر رهبر انقلاب آیتالله خمینی را نقد میکند. این مباحث در قالب چندین مجلد با عنوان مبانی فقهی حکومت اسلامی به چاپ میرسد.
✅ وی در سال ۱۳۸۵؛ یعنی سه سال قبل از رحلتش نوشتهای بر جا گذاشت که در آن به نقد خویش نشست. اگر نگوییم چنین کاری در میان تأثیرگذاران اجتماعی و سیاسی در ایران بینظیر بوده، به حقیقت میتوان گفت کمنظیر است. ذکر چند نمونه برگرفته از آن مرقومه اهتمام این اندیشمند به فریضه نقد و توبه را بهخوبی نمایان میسازد:🔻
🔸در بعد علمی یکی از مهمترین اشتباهات ما این بود که حقوق انسان بما هو انسان را در تحقیقات فقهی مورد عنایت قرار ندادیم و از سنت سلف صالح خود پیروی کردیم و برخی از بحثها درباره کرامت و حقوق ذاتی بشر را سوغات غرب دانستیم، درحالیکه بسیاری از این مسائل مأخوذ از شرع، بلکه مورد تأکید آیات و روایات است و برخی دیگر لازم است مورد تحقیق و بررسی دقیق قرار گیرد و من در آخرین درسهای خارج خود بهطور گذرا به این مهم اشاره کردم.
🔸اشتباه دیگر من تأیید تسخیر سفارت امریکاست. من در آن فضا این عمل را تأیید کردم، درحالیکه امروز بر این باورم که این کار بدون اینکه فایده چندانی برای کشور داشته باشد ضررهای فراوانی به بار آورد و ملت امریکا و دیگر ملتها را نسبت به جمهوری اسلامی حساس و بدبین ساخت؛ و چهبسا در شروع جنگ توسط صدام نیز بهعنوان انتقام و عکسالعمل نقش مؤثری داشت.
#آیت_الله_منتظری
#جلال_یوسفی
#توبه
#نقد
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
13.04.202508:53
🔻دیالکتیک انقلاب: از آرمانشهرباوری تا لذتگرایی
🖊حسین هوشمند/پژوهشگر فلسفه سیاسی و استاد اخلاق تطبیقی دانشگاه کونکوردیا، کانادا
(بخشی از پرونده «آتش زیر خاکستر» چشمانداز ایران شماره 150)
✅ بسیاری از انقلابهای ایدئولوژیک بهمثابه پروژههایی ظهور کردهاند که تغییرات بنیادین و ایجاد یک جامعه ایدهآل را نوید میدهند. این وعدهها معمولاً بر پایه ایدئولوژیهای جامع و همهجانبهای استوارند که هدفشان ایجاد یک «آرمانشهر»، جامعهای کامل و عاری از فساد و بیعدالتی است، اما تجربه تاریخی نشان داده این آرمانشهرباوری در مواجهه با واقعیتهای پیچیده اجتماعی و سیاسی، اغلب به نیهیلیسم منجر میشود و در نهایت، لذتگرایی بهمنزله پناهگاهی برای فرار از سرخوردگی جایگزین آن میشود؛ لذتگرایی هم مؤلفه اساسی آرمانشهرباوری است و هم آشکارا بهمنزله پیامد نیهیلیسم ظاهر میشود.
✅ شکست پروژه آرمانشهری منجر به از دست رفتن باور به آن ایدئولوژی میشود. وعدههای برآوردهنشده و شکاف میان ایدهآلها و واقعیت، احساس ناامیدی و سرخوردگی را به همراه میآورد و حس معناداری و هدفمندی را در میان مردم بهتدریج محو میکند. نیهیلیسم نهتنها بهعنوان از دست دادن باور، بلکه از طریق نشانههایی از خشم و بدبینی بروز میکند.
✅با شکست پروژه آرمانشهرباوری و ظهور نیهیلیسم، لذتگرایی بهعنوان واقعیتی بیپرده ظهور میکند. بهبود شرایط مادی و کاهش نیاز به ریاضتکشی، زمینه را برای تحقق لذتگرایی فراهم میسازد. در نهایت، آرمانشهرباوری که در اصل لذتگرایی به تعویق افتاده بود به لذتگرایی ناب تبدیل میشود.
✅ بیتردید، پروژههای آرمانشهری دستاوردهای بسیاری داشتند، اما این دستاوردها با استانداردهای ایدهآلیستی که خود رهبران بارها و بارها از آن دم میزدند سنجیده میشدند. اگر این امیدهای بزرگ و این استانداردهای بلندپروازانه وجود نداشت، مردم چنین ازخودگذشتگی نمیکردند و تا این حد کمتوقع نمیبودند، اما اکنون که با افول باورپذیری و استقامت پس از صرف اینهمه انرژی و اعتماد، زمان آن رسیده بود که کمتر فداکاری کنند و بیشتر توقع داشته باشند، با واقعیتی مواجه شدند که هم آگاهی آرمانشهری و هم احساس استحقاقشان، آن را ناشایست مییافت.
✅ سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۸۹، دوران حساسی در تاریخ تحولات ایدئولوژیک و اجتماعی در چین کمونیستی بود. این دوره شاهد فروپاشی کامل ایدئولوژیهای آرمانشهری و گسترش سریع لذتگرایی بود. در این گذار حساس، حرکت از آرمانشهری به نیهیلیسم بهطور قطعی به پایان رسید و گذار از نیهیلیسم به لذتگرایی شدت گرفت. همچنین، در همین دوره ارتباط میان آرمانشهرباوری و لذتگرایی که تا پیش از این مبهم بود، بهطور کامل آشکار شد. این امر نشان داد که نیهیلیسم، هم نتیجه آرمانشهرباوری بود و هم (به نوعی) علت ظهور لذتگرایی.
# آتش_زیر_خاکستر
#جنبش_های_اجتماعی
#حسین_هوشمند
#بی_تفاوتی
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊حسین هوشمند/پژوهشگر فلسفه سیاسی و استاد اخلاق تطبیقی دانشگاه کونکوردیا، کانادا
(بخشی از پرونده «آتش زیر خاکستر» چشمانداز ایران شماره 150)
✅ بسیاری از انقلابهای ایدئولوژیک بهمثابه پروژههایی ظهور کردهاند که تغییرات بنیادین و ایجاد یک جامعه ایدهآل را نوید میدهند. این وعدهها معمولاً بر پایه ایدئولوژیهای جامع و همهجانبهای استوارند که هدفشان ایجاد یک «آرمانشهر»، جامعهای کامل و عاری از فساد و بیعدالتی است، اما تجربه تاریخی نشان داده این آرمانشهرباوری در مواجهه با واقعیتهای پیچیده اجتماعی و سیاسی، اغلب به نیهیلیسم منجر میشود و در نهایت، لذتگرایی بهمنزله پناهگاهی برای فرار از سرخوردگی جایگزین آن میشود؛ لذتگرایی هم مؤلفه اساسی آرمانشهرباوری است و هم آشکارا بهمنزله پیامد نیهیلیسم ظاهر میشود.
✅ شکست پروژه آرمانشهری منجر به از دست رفتن باور به آن ایدئولوژی میشود. وعدههای برآوردهنشده و شکاف میان ایدهآلها و واقعیت، احساس ناامیدی و سرخوردگی را به همراه میآورد و حس معناداری و هدفمندی را در میان مردم بهتدریج محو میکند. نیهیلیسم نهتنها بهعنوان از دست دادن باور، بلکه از طریق نشانههایی از خشم و بدبینی بروز میکند.
✅با شکست پروژه آرمانشهرباوری و ظهور نیهیلیسم، لذتگرایی بهعنوان واقعیتی بیپرده ظهور میکند. بهبود شرایط مادی و کاهش نیاز به ریاضتکشی، زمینه را برای تحقق لذتگرایی فراهم میسازد. در نهایت، آرمانشهرباوری که در اصل لذتگرایی به تعویق افتاده بود به لذتگرایی ناب تبدیل میشود.
✅ بیتردید، پروژههای آرمانشهری دستاوردهای بسیاری داشتند، اما این دستاوردها با استانداردهای ایدهآلیستی که خود رهبران بارها و بارها از آن دم میزدند سنجیده میشدند. اگر این امیدهای بزرگ و این استانداردهای بلندپروازانه وجود نداشت، مردم چنین ازخودگذشتگی نمیکردند و تا این حد کمتوقع نمیبودند، اما اکنون که با افول باورپذیری و استقامت پس از صرف اینهمه انرژی و اعتماد، زمان آن رسیده بود که کمتر فداکاری کنند و بیشتر توقع داشته باشند، با واقعیتی مواجه شدند که هم آگاهی آرمانشهری و هم احساس استحقاقشان، آن را ناشایست مییافت.
✅ سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۸۹، دوران حساسی در تاریخ تحولات ایدئولوژیک و اجتماعی در چین کمونیستی بود. این دوره شاهد فروپاشی کامل ایدئولوژیهای آرمانشهری و گسترش سریع لذتگرایی بود. در این گذار حساس، حرکت از آرمانشهری به نیهیلیسم بهطور قطعی به پایان رسید و گذار از نیهیلیسم به لذتگرایی شدت گرفت. همچنین، در همین دوره ارتباط میان آرمانشهرباوری و لذتگرایی که تا پیش از این مبهم بود، بهطور کامل آشکار شد. این امر نشان داد که نیهیلیسم، هم نتیجه آرمانشهرباوری بود و هم (به نوعی) علت ظهور لذتگرایی.
# آتش_زیر_خاکستر
#جنبش_های_اجتماعی
#حسین_هوشمند
#بی_تفاوتی
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
10.04.202518:52
🔻قرارداد کرسنت، مسامحه یا خیانت؟
🖊 گفتوگو با سید غلامحسین حسنتاش
✅ قرارداد معروف به «کرسنت» قراردادی است که بین شرکت ملی نفت ایران و یک شرکت خصوصی ثبتشده در امارات با نام عربی شرکت الهلال و نام انگلیسی کرسنت پترولیوم برای صادرات گاز در سال ۱۳۸۱ منعقد شده است. طبق این قرارداد ایران متعهد بوده از حدود سه سال بعد از امضای قرارداد روزانه حدود ۱۳ میلیون مترمکعب گاز ترش میدان سلمان را به شرکت مذکور تحویل دهد و بهتدریج مقدار آن را تا حدود ۲۲ میلیون مترمکعب افزایش دهد. خوب است به این نکته هم اشاره کنم که شرکت کرسنت پیش از این قرارداد سوابق چندان خوبی در ایران نداشت و به نظر من در قد و قواره چنین قراردادی هم نبوده است.
✅ مشکل از آنجایی شروع شد که پس از امضای قرارداد و تا پیش از زمان اجرای آن قیمت جهانی نفت در مسیر افزایش شدید قرار گرفت و قیمت گاز در قرارداد که در زمان انعقاد نسبت به قیمت جهانی نفت چندان بد نبود، نسبت به قیمتهای جدید نفت در سطح نازلی قرار گرفت، درحالیکه بهسرعت قابل تجدیدنظر و تعدیل نبود و این مسئله موج مخالفتهایی را در داخل کشور برانگیخت. یکی از شواهدی که در مورد سودآوری فوقالعاده این قرارداد برای طرف مقابل میتوان ذکر کرد این است که شرکت کرسنت دو سال پس از امضای این قرارداد و پس از افزایش قیمت جهانی نفت شرکتی را به نام «داناگز» در امارات تأسیس کرد و امتیاز قرارداد را به آن شرکت واگذار کرد و برای سهام آن پذیرهنویسی کرد و چنان از این پذیرهنویسی استقبال شد که شاید تا ۱۰ برابر آنچه برآورد کرده بودند تقاضا برای سهام آن تشکیل شد.
✅ به نظر من بهطور مشخص منافع کشور در اجرای قرارداد بهطور نسبی بهتر تأمین میشد. وقتی یک قرارداد بینالمللی به هر حال امضا میشود عدم پایبندی به آن اعتبار کشور را مخدوش میکند که خود این ضرر بسیاری دارد. علاوه بر این اگر قرارداد اجرا میشد و طرف مقابل به گاز ایران وابسته میشد، به هر حال پتانسیل بهتری برای فشار در جهت اصلاح و تعدیل قیمت قرارداد فراهم میشد. ضمن اینکه متأسفانه در طول این سالها گازی که باید تحویل میشد هم عمدتاً سوخت و از بین رفت؛ بنابراین لغو قرارداد ضرر سیاسی و اقتصادی بیشتری به کشور وارد کرد.
✅ به نظر من سوءتدبیر قطعاً در آنچه در پرونده کرسنت اتفاق افتاده است موج میزند. با کمال تأسف این قرارداد از همان اوایل دستآویز رقابتها یا بازیهای سیاسی و جناحی قرار گرفت که البته اگر قرارداد خوب و بینقصی بود و با شرکت معتبری منعقد شده بود شاید چنین نمیشد. به نظر من در این ماجرا، منافع ملی قربانی رقابتهای جناحی شد و شاید این پرونده یکی از بهترین محکهایی باشد که نشان دهد که جناحهای سیاسی در ایران به آن بلوغ نرسیدهاند که خط قرمز رقابتهایشان منافع ملی باشد.
# کرسنت
#غلامحسین_حسنتاش
#نفت
#اقتصاد_و_توسعه
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊 گفتوگو با سید غلامحسین حسنتاش
✅ قرارداد معروف به «کرسنت» قراردادی است که بین شرکت ملی نفت ایران و یک شرکت خصوصی ثبتشده در امارات با نام عربی شرکت الهلال و نام انگلیسی کرسنت پترولیوم برای صادرات گاز در سال ۱۳۸۱ منعقد شده است. طبق این قرارداد ایران متعهد بوده از حدود سه سال بعد از امضای قرارداد روزانه حدود ۱۳ میلیون مترمکعب گاز ترش میدان سلمان را به شرکت مذکور تحویل دهد و بهتدریج مقدار آن را تا حدود ۲۲ میلیون مترمکعب افزایش دهد. خوب است به این نکته هم اشاره کنم که شرکت کرسنت پیش از این قرارداد سوابق چندان خوبی در ایران نداشت و به نظر من در قد و قواره چنین قراردادی هم نبوده است.
✅ مشکل از آنجایی شروع شد که پس از امضای قرارداد و تا پیش از زمان اجرای آن قیمت جهانی نفت در مسیر افزایش شدید قرار گرفت و قیمت گاز در قرارداد که در زمان انعقاد نسبت به قیمت جهانی نفت چندان بد نبود، نسبت به قیمتهای جدید نفت در سطح نازلی قرار گرفت، درحالیکه بهسرعت قابل تجدیدنظر و تعدیل نبود و این مسئله موج مخالفتهایی را در داخل کشور برانگیخت. یکی از شواهدی که در مورد سودآوری فوقالعاده این قرارداد برای طرف مقابل میتوان ذکر کرد این است که شرکت کرسنت دو سال پس از امضای این قرارداد و پس از افزایش قیمت جهانی نفت شرکتی را به نام «داناگز» در امارات تأسیس کرد و امتیاز قرارداد را به آن شرکت واگذار کرد و برای سهام آن پذیرهنویسی کرد و چنان از این پذیرهنویسی استقبال شد که شاید تا ۱۰ برابر آنچه برآورد کرده بودند تقاضا برای سهام آن تشکیل شد.
✅ به نظر من بهطور مشخص منافع کشور در اجرای قرارداد بهطور نسبی بهتر تأمین میشد. وقتی یک قرارداد بینالمللی به هر حال امضا میشود عدم پایبندی به آن اعتبار کشور را مخدوش میکند که خود این ضرر بسیاری دارد. علاوه بر این اگر قرارداد اجرا میشد و طرف مقابل به گاز ایران وابسته میشد، به هر حال پتانسیل بهتری برای فشار در جهت اصلاح و تعدیل قیمت قرارداد فراهم میشد. ضمن اینکه متأسفانه در طول این سالها گازی که باید تحویل میشد هم عمدتاً سوخت و از بین رفت؛ بنابراین لغو قرارداد ضرر سیاسی و اقتصادی بیشتری به کشور وارد کرد.
✅ به نظر من سوءتدبیر قطعاً در آنچه در پرونده کرسنت اتفاق افتاده است موج میزند. با کمال تأسف این قرارداد از همان اوایل دستآویز رقابتها یا بازیهای سیاسی و جناحی قرار گرفت که البته اگر قرارداد خوب و بینقصی بود و با شرکت معتبری منعقد شده بود شاید چنین نمیشد. به نظر من در این ماجرا، منافع ملی قربانی رقابتهای جناحی شد و شاید این پرونده یکی از بهترین محکهایی باشد که نشان دهد که جناحهای سیاسی در ایران به آن بلوغ نرسیدهاند که خط قرمز رقابتهایشان منافع ملی باشد.
# کرسنت
#غلامحسین_حسنتاش
#نفت
#اقتصاد_و_توسعه
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
07.04.202519:33
🔻پیام عبدالله اوجالان، تزلزل ساختار سازمانی و استهلاک ایدئولوژی پکک
🖊گفتوگوی مطالعات مرز با احسان هوشمند – بخش بیستوچهارم
✅ عبدالله اوجالان از ۱۵ فوریه ۱۹۹۹ که در نایروبی کنیا بازداشت شد و سپس به ترکیه و زندان امرالی منتقل شد در زندان به سر میبرد. آقای اوجالان در دوران نخستوزیری آقای بلنت اجویت بازداشت شد. آقای اجویت، عضو حزب جمهوریخواه خلق، بهعنوان یکی از احزاب مؤثر میانهرو چپ ترکیه بود. در ابتدا رهبر پکک دادگاهی شد. آقای اوجالان در دادگاه ادعا کرد برخی کشورهای منطقه ازجمله ارمنستان، یونان و سوریه و حتی ایران با این حزب ارتباطاتی داشتهاند و البته در دادگاه از خانوادههای کشتهشدههای ارتش ترکیه که در جنگ داخلی این کشور کشته شده بودند پوزش خواست. دادگاه ابتدا برای وی حکم اعدام صادر کرد، اما به دلیل تلاش ترکیه برای عضویت در اتحادیه اروپا حکم اعدام اوجالان به زندان ابد تبدیل شد.
✅ مهمترین اقدام ترکیه در این روزها که نوعی تحول به شمار میآید تنها اجازه دیدار بستگان و اعضای دم پارتی با آقای اوجالان بوده، وگرنه در همین روزها حکم وزارت کشور مبنی بر اینکه عبدالله زیدان، شهردار شهر وان را به دلیل مجازات دادگاه از سمت خود برکنار کرده است، اجرایی شد و این اقدام موجب واکنشهای اعتراضی در میان دم پارتی و هواداران این جریان شد. به پرسش نخست شما بازگردیم. پس چرا قرار است آقای عبدالله اوجالان پیام صادر کند و این پیام ممکن است حاوی چه پیامی باشد؟ اینکه دولت ترکیه و بهویژه دستگاه امنیتی ترکیه در شرایط حاضر اجازه داده تا شرایط برای آقای اوجالان تغییر کند مشخص است این پروژه دستگاه امنیتی است که پس از بیش از چهلوسه ماه از ممنوعیت ملاقات با اوجالان احتمال دارد اتفاق مهمی روی داده باشد که این محدودیت تا حدودی کم شده باشد.
✅ ترکیه در سالهای اخیر فشار زیادی بر پکک در ترکیه و شمال عراق وارد کرده و بهجز کشتن بخش بزرگی از فرماندهان پکک، اعضای این سازمان مسلح را وادار کرده یا در غارهای نمناک و سرد و یخزده مخفی شوند یا به سوریه بروند. روحیه چریکها در این شرایط دشوار طبیعی است که چندان مناسب نباشد. پس از نظر نظامی ترکیه موفق شده فشار زیادی به پکک در این مناطق وارد کند، اما در سوریه وضعیت به شکل دیگری است. برخلاف عراق و کوهستانهای جنوب شرقی ترکیه که محل مناسبی برای جنگهای پارتیزانی است در سوریه کوهستانهای سر به فلک کشیدهای وجود ندارد که قسد در آن بتواند با ارتش ترکیه یا نیروهای آقای جولانی در سوریه جنگ کند. قسد در نواحی مسطح و دشتهای منطقه استقرار دارد. احتمال دارد اگر جنگی آغاز شود به شهرها کشیده شود که این برای وجهه ترکیه مناسب نیست و موجب کشتار غیرنظامیان میشود و کشورهای غربی را علیه ترکیه تحریک میکند و البته موجب بروز اعتراضهایی در داخل ترکیه هم میشود.
#احسان_هوشمند
#کردستان
#پ_ک_ک
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊گفتوگوی مطالعات مرز با احسان هوشمند – بخش بیستوچهارم
✅ عبدالله اوجالان از ۱۵ فوریه ۱۹۹۹ که در نایروبی کنیا بازداشت شد و سپس به ترکیه و زندان امرالی منتقل شد در زندان به سر میبرد. آقای اوجالان در دوران نخستوزیری آقای بلنت اجویت بازداشت شد. آقای اجویت، عضو حزب جمهوریخواه خلق، بهعنوان یکی از احزاب مؤثر میانهرو چپ ترکیه بود. در ابتدا رهبر پکک دادگاهی شد. آقای اوجالان در دادگاه ادعا کرد برخی کشورهای منطقه ازجمله ارمنستان، یونان و سوریه و حتی ایران با این حزب ارتباطاتی داشتهاند و البته در دادگاه از خانوادههای کشتهشدههای ارتش ترکیه که در جنگ داخلی این کشور کشته شده بودند پوزش خواست. دادگاه ابتدا برای وی حکم اعدام صادر کرد، اما به دلیل تلاش ترکیه برای عضویت در اتحادیه اروپا حکم اعدام اوجالان به زندان ابد تبدیل شد.
✅ مهمترین اقدام ترکیه در این روزها که نوعی تحول به شمار میآید تنها اجازه دیدار بستگان و اعضای دم پارتی با آقای اوجالان بوده، وگرنه در همین روزها حکم وزارت کشور مبنی بر اینکه عبدالله زیدان، شهردار شهر وان را به دلیل مجازات دادگاه از سمت خود برکنار کرده است، اجرایی شد و این اقدام موجب واکنشهای اعتراضی در میان دم پارتی و هواداران این جریان شد. به پرسش نخست شما بازگردیم. پس چرا قرار است آقای عبدالله اوجالان پیام صادر کند و این پیام ممکن است حاوی چه پیامی باشد؟ اینکه دولت ترکیه و بهویژه دستگاه امنیتی ترکیه در شرایط حاضر اجازه داده تا شرایط برای آقای اوجالان تغییر کند مشخص است این پروژه دستگاه امنیتی است که پس از بیش از چهلوسه ماه از ممنوعیت ملاقات با اوجالان احتمال دارد اتفاق مهمی روی داده باشد که این محدودیت تا حدودی کم شده باشد.
✅ ترکیه در سالهای اخیر فشار زیادی بر پکک در ترکیه و شمال عراق وارد کرده و بهجز کشتن بخش بزرگی از فرماندهان پکک، اعضای این سازمان مسلح را وادار کرده یا در غارهای نمناک و سرد و یخزده مخفی شوند یا به سوریه بروند. روحیه چریکها در این شرایط دشوار طبیعی است که چندان مناسب نباشد. پس از نظر نظامی ترکیه موفق شده فشار زیادی به پکک در این مناطق وارد کند، اما در سوریه وضعیت به شکل دیگری است. برخلاف عراق و کوهستانهای جنوب شرقی ترکیه که محل مناسبی برای جنگهای پارتیزانی است در سوریه کوهستانهای سر به فلک کشیدهای وجود ندارد که قسد در آن بتواند با ارتش ترکیه یا نیروهای آقای جولانی در سوریه جنگ کند. قسد در نواحی مسطح و دشتهای منطقه استقرار دارد. احتمال دارد اگر جنگی آغاز شود به شهرها کشیده شود که این برای وجهه ترکیه مناسب نیست و موجب کشتار غیرنظامیان میشود و کشورهای غربی را علیه ترکیه تحریک میکند و البته موجب بروز اعتراضهایی در داخل ترکیه هم میشود.
#احسان_هوشمند
#کردستان
#پ_ک_ک
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
28.03.202518:03
24.04.202507:52
🔻پروژه توسعه جامعه محلی، بنیان توانمندسازی جامعه
🖊گفتوگو با جواد دردکشان
طیبه سلمانی شیک
✅ بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان از یک پایاننامه کارشناسی ارشد شکل گرفت. خانم فیروزه صابر، مدیر وقت آموزش سازمان مدیریت صنعتی، در دهه ۷۰ شمسی پس از انقلاب دوباره دوره MBA را وارد ایران کرد و خود نیز در سومین سال برگزاری دوره شرکت کرد. پایاننامه ایشان با موضوع «راههای توسعه کارآفرینی زنان در ایران» بعداً به کتاب تبدیل شد. یکی از یافتههای این پژوهش ضرورت ایجاد نهادهای مدنی برای ترویج کارآفرینی زنان بود. در نتیجه، خانم صابر تصمیم گرفت نهادهای مختلفی را در این حوزه تأسیس کند.
✅ ما از رویکرد توسعه جماعتگرایی داراییمحور (Asset-Based Community Development) پیروی میکنیم. برخلاف مدلهای سنتی که بر «نیاز» و کمبودهای جوامع تمرکز دارند، این رویکرد بر شناسایی «داراییها» و قابلیتهای موجود در جامعه محلی و آغاز حرکت از این تواناییها تأکید میکند. اگر بخواهم توضیح بیشتری در این رابطه بدهم، باید بگویم در سیر تحول فهم و فرآیندهای توسعه در کشورهای درحالتوسعه ابتدا مفهوم توسعه بهمثابه رشد اقتصادی مطرح بود، ولی در ادامه از ۱۹۷۰م/ ۱۳۴۹ش، پای مفهوم مشارکت مردم در توسعه مطرح میشود و در ۱۹۹۰م/۱۳۶۹ش در پارادایم توسعه پایدار این موضوع مشارکت «همه مردم» در توسعه بیشتر معنا پیدا کرد. در همین بازه زمانی است که مفاهیمی چون توسعه جامعه محلی، توسعه جماعتمحور در ادبیات توسعه جان میگیرند، ولی تحول مفاهیم در اینجا متوقف نمیشود. چگونگی شکلگیری بستر مشارکت مردم در توسعه پایین به بالا گفتوگوهای زیادی را به خود اختصاص میدهد. سالها تعیین اولویت بر اساس نیازها توسط مردم مهمترین بستر مشارکت مردم تلقی میشد. این مدل تحت عنوان توسعه جماعتگرایی (اجتماعمحور) نیاز مبنا مطرح است.
✅ ویژگیهای متمایزکننده رویکرد جماعتگرایی دارایی مبنا:
1- تمرکز بر قابلیتهای افراد (موهبت، مهارت، معلومات، مراقبتگریها)؛
2- فرآیند ساخت اجتماع معطوف به تغییر (از طریق شناسایی داراییها، ارتباط و همافزایی میان داراییها و حرکت جامعه از دل همافزایی داراییها به سمت تحقق تغییر)؛
3- فرآیند قدرتیابی و اشتراک قدرت جمعی (از طریق بهکارگیری منابع اولیه، ثانویه و منابع خارج از محله به ترتیب اولویت بهعنوان منابع ایجاد تغییر).
✅درنهایت باید بگویم تفاوت در رویکرد دارایی مبنا و نیاز مبنا اولاً در محوریت مفهوم نیاز و دارایی و ثانیاً تعریف از مفهوم مشارکت است. در رویکرد دارایی مبنا مشارکت بهمثابه قدرت حرکت و قدرت تغییر فهم میشود و نه صرفاً فرصت حضور.
✅بنیاد بر اساس همین ایده، رویکرد خود را جماعتگرایی (اجتماعمحور) دارایی مبنا اتخاذ کرده است. ما باور داریم که رویکرد جماعتگرایی دارایی مبنا در توسعه جامعه محلی بسیار با فرآیندهای توانافزایی و تقویت عاملیت همخوانی بیشتری دارد. حرکت جامعه از درون چرخه عاملیت را فعال و جامعه را توانمند میکند. اینگونه جوامع در مسیر توسعه و تغییر قرار میگیرند.
✅ بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان در مسیر بیستساله خود، از یک نهاد مروج کارآفرینی به یک سازمان فعال در توسعه جامعه محلی تحول یافته است. تجربه ما نشان میدهد که تغییر واقعی از درون جوامع محلی و با استفاده از قابلیتهای خود آنها امکانپذیر است. هدف ما این است که نهتنها بستری برای توسعه اقتصادی و اجتماعی ایجاد کنیم، بلکه احساس عاملیت را در زنان و جوانان تقویت کرده و ظرفیتهای درونی جوامع را برای تغییر فعال کنیم. ما همچنان بر این باوریم که توسعه پایدار زمانی اتفاق میافتد که مردم خود بازیگران اصلی آن باشند.
#جواد_دردکشان
#طیبه_سلمانی_شیک
#توانمندسازی
#زنان
#جامعه_محلی
#جوانان
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊گفتوگو با جواد دردکشان
طیبه سلمانی شیک
✅ بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان از یک پایاننامه کارشناسی ارشد شکل گرفت. خانم فیروزه صابر، مدیر وقت آموزش سازمان مدیریت صنعتی، در دهه ۷۰ شمسی پس از انقلاب دوباره دوره MBA را وارد ایران کرد و خود نیز در سومین سال برگزاری دوره شرکت کرد. پایاننامه ایشان با موضوع «راههای توسعه کارآفرینی زنان در ایران» بعداً به کتاب تبدیل شد. یکی از یافتههای این پژوهش ضرورت ایجاد نهادهای مدنی برای ترویج کارآفرینی زنان بود. در نتیجه، خانم صابر تصمیم گرفت نهادهای مختلفی را در این حوزه تأسیس کند.
✅ ما از رویکرد توسعه جماعتگرایی داراییمحور (Asset-Based Community Development) پیروی میکنیم. برخلاف مدلهای سنتی که بر «نیاز» و کمبودهای جوامع تمرکز دارند، این رویکرد بر شناسایی «داراییها» و قابلیتهای موجود در جامعه محلی و آغاز حرکت از این تواناییها تأکید میکند. اگر بخواهم توضیح بیشتری در این رابطه بدهم، باید بگویم در سیر تحول فهم و فرآیندهای توسعه در کشورهای درحالتوسعه ابتدا مفهوم توسعه بهمثابه رشد اقتصادی مطرح بود، ولی در ادامه از ۱۹۷۰م/ ۱۳۴۹ش، پای مفهوم مشارکت مردم در توسعه مطرح میشود و در ۱۹۹۰م/۱۳۶۹ش در پارادایم توسعه پایدار این موضوع مشارکت «همه مردم» در توسعه بیشتر معنا پیدا کرد. در همین بازه زمانی است که مفاهیمی چون توسعه جامعه محلی، توسعه جماعتمحور در ادبیات توسعه جان میگیرند، ولی تحول مفاهیم در اینجا متوقف نمیشود. چگونگی شکلگیری بستر مشارکت مردم در توسعه پایین به بالا گفتوگوهای زیادی را به خود اختصاص میدهد. سالها تعیین اولویت بر اساس نیازها توسط مردم مهمترین بستر مشارکت مردم تلقی میشد. این مدل تحت عنوان توسعه جماعتگرایی (اجتماعمحور) نیاز مبنا مطرح است.
✅ ویژگیهای متمایزکننده رویکرد جماعتگرایی دارایی مبنا:
1- تمرکز بر قابلیتهای افراد (موهبت، مهارت، معلومات، مراقبتگریها)؛
2- فرآیند ساخت اجتماع معطوف به تغییر (از طریق شناسایی داراییها، ارتباط و همافزایی میان داراییها و حرکت جامعه از دل همافزایی داراییها به سمت تحقق تغییر)؛
3- فرآیند قدرتیابی و اشتراک قدرت جمعی (از طریق بهکارگیری منابع اولیه، ثانویه و منابع خارج از محله به ترتیب اولویت بهعنوان منابع ایجاد تغییر).
✅درنهایت باید بگویم تفاوت در رویکرد دارایی مبنا و نیاز مبنا اولاً در محوریت مفهوم نیاز و دارایی و ثانیاً تعریف از مفهوم مشارکت است. در رویکرد دارایی مبنا مشارکت بهمثابه قدرت حرکت و قدرت تغییر فهم میشود و نه صرفاً فرصت حضور.
✅بنیاد بر اساس همین ایده، رویکرد خود را جماعتگرایی (اجتماعمحور) دارایی مبنا اتخاذ کرده است. ما باور داریم که رویکرد جماعتگرایی دارایی مبنا در توسعه جامعه محلی بسیار با فرآیندهای توانافزایی و تقویت عاملیت همخوانی بیشتری دارد. حرکت جامعه از درون چرخه عاملیت را فعال و جامعه را توانمند میکند. اینگونه جوامع در مسیر توسعه و تغییر قرار میگیرند.
✅ بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان در مسیر بیستساله خود، از یک نهاد مروج کارآفرینی به یک سازمان فعال در توسعه جامعه محلی تحول یافته است. تجربه ما نشان میدهد که تغییر واقعی از درون جوامع محلی و با استفاده از قابلیتهای خود آنها امکانپذیر است. هدف ما این است که نهتنها بستری برای توسعه اقتصادی و اجتماعی ایجاد کنیم، بلکه احساس عاملیت را در زنان و جوانان تقویت کرده و ظرفیتهای درونی جوامع را برای تغییر فعال کنیم. ما همچنان بر این باوریم که توسعه پایدار زمانی اتفاق میافتد که مردم خود بازیگران اصلی آن باشند.
#جواد_دردکشان
#طیبه_سلمانی_شیک
#توانمندسازی
#زنان
#جامعه_محلی
#جوانان
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
15.04.202510:10
🔻ترامپ؛ آشوبگری در خدمت نظم نالیبرال
🖊مهدی جامی/روزنامهنگار و نویسنده
✅ اولین نکتهای که نشانگر جدایی دوران ترامپ از دیگر دورههای متعارف حیات سیاسی در امریکا و جهان است؛ گرایش اکثریتی از جامعه امریکا به اوست که اغلب آنها تودههای نومید از تغییر و برابری در دولتهای لیبرالاند. مردمی که دور ترامپ را گرفتهاند و به او امید بستهاند در او کسی را میبینند که قدرت و جسارت کافی برای تغییر وضعیت آنها را دارد. چهار سال اول ریاستجمهوری ترامپ برخلاف آنچه مخالفان او تصور میکردند نهتنها مانع رأی دادن اکثریت به او در انتخابات اخیر نشد که آنها را به حمایت از او تشویق کرد. این موضوع در هر تحلیلی از برآمدن ترامپ موضوعی محوری است.
✅ بحثهای حقوق بشری، بخش مهمی از محتوای جنگ سرد را ساخته است که پس از جنگ دوم جهانی آغاز شد. یکسو به نقض حقوق فردی و آزادیهای اجتماعی در اردوی شرق استناد میکرد و سوی دیگر به نابرابری فاحش در جوامع غربی.
✅غرب برای اینکه نابرابری اجتماعی را کاهش دهد و همزمان از نفوذ اردوی شرق جلوگیری کند ایدههای بسیاری را از چپ گرفت و عملیاتی کرد تا از نارضایتیهای کارگری و طبقات کمدرآمد بکاهد. ایده مرکزی «دولت رفاه» بود که خود را در انبوهسازی مسکن ارزان، بیمه رایگان، آموزش رایگان و بیمههای بیکاری و بیماری نمایان کرد.
✅ درست در دهه آخر عمر اردوی شرق، غرب به رهبری تاچر و ریگان نهایتاً تصمیم گرفت از ایدههای چپ فاصله بگیرد؛ امری که به ترامپیسم در دهه اخیر ختم شده است. درواقع، از دوران تاچر است که بهتدریج غرب حس میکند نسبت به شوروی در موقعیت بهتری قرار دارد و آنقدر اعتماد به نفس پیدا کرده است که بتواند از زیر تأثیر آن خارج شود و سیاستهای خود را بهصورت مستقل تدوین و اجرا کند. حال آنکه در طول دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی بسیاری از تحولات فرهنگی و اجتماعی در غرب به خاطر آن از حمایت دولتها برخوردار میشد که بتوانند شوروی و نفوذ آن را مهار کنند. یک نمونه روشن آن موقعیت سیاهپوستان در امریکاست. تأثیری که تبلیغات منفی شوروی در این زمینه داشت امریکا را وادار کرد از همان سالهای نخستین پایان جنگ گرم و آغاز جنگ سرد به ارتقای موقعیت سیاهان توجه کند. امری که دو دهه بعد در جنبش مدنی سیاهان امریکا تا حدود زیادی تحقق یافت، اما سوی دیگر مسئله امروز آن است که دیگر رقیبی در میدان نیست که بتواند سیاستهای مداراجو را در غرب ترغیب کند.
✅غرب امروز دیگر یکسره میتواند به خود بیندیشد و خود را از هر نوع تأثیر کلان گفتمانی خارج از فضای فرهنگی و سیاسی خود در امان ببیند. از اینجاست که پایداری سیاستهای غرب بر ارزشهای پیشین بهتدریج رنگ میبازد. برخورد با مهاجران در جوامع غربی یک نمونه آن است و باز گذاشتن دست همپیمانانی مثل اسرائیل در جنگ بیقاعده و نسلکشی و پاکسازی قومی فلسطینیان نمونه دیگر آن.
✅ دو جنگ اوکراین و روسیه و اسرائیل و غزه در سالهای اخیر دفتر حقوق بشر را به هم ریخته و اوراق آن را پراکنده ساخته است. حقوق بشر دیگر ابزاری در بحث و فشار سیاسی نیست. هر چه رهبران غربی درباره رفتار روسیه در جنگ با اوکراین گفتند مدتی بعد به آزمون گذاشته شد؛ وقتی نوبت به اسرائیل رسید که همان رفتارها و بدتر از آنها را انجام داد سکوت کردند، نادیده گرفتند و به حمایت خود از اسرائیل ادامه دادند.
✅ آنچه در این میانه آشکار شده آن است که غرب هرگز سر برابری و برادری با غیرغربی نداشته است همه. ایدئولوژیهای سیاسی آن گرداگرد مردم سفیدپوست خودش تنیده و شکل گرفته و حتی در کشورهای خود غرب هم این سفیدها (و حتی مردان سفید و نه زنان) هستند که دست بالا را دارند. این در دوران استعمار هم آشکار بود، اما بعد از جنگ جهانی دوم و نهضتهای استقلالطلبانه، ظاهراً غرب و سرمایهداری به سر عقل آمده بودند و میخواستند جهان تازهای بسازند؛ جهانی که هالیوود مظهر آن بود. برای نسل بعد از انقلاب، غرب همچنان چهره هالیوودی خود را تا این اواخر حفظ کرده بود. این نسل امروز با غرب دیگری روبهرو شده و بنابراین دچار اضطراب هویتی است. از اینجاست که گروههایی از ایرانیان اصولاً خود را ذوب در غرب کردهاند، خاصه اگر سلطنتطلب باشند. برای آنها غرب امروز اسرائیل است که از یک طرف نقطه شکاف آنها با جمهوری اسلامی است و از طرف دیگر نقطه اتصال آنها به بهشت غربی و برادر بزرگ امریکاست.
#ترامپ
#مهدی_جامی
#نظم_جهانی
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه چشمانداز ایران شماره 149 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊مهدی جامی/روزنامهنگار و نویسنده
✅ اولین نکتهای که نشانگر جدایی دوران ترامپ از دیگر دورههای متعارف حیات سیاسی در امریکا و جهان است؛ گرایش اکثریتی از جامعه امریکا به اوست که اغلب آنها تودههای نومید از تغییر و برابری در دولتهای لیبرالاند. مردمی که دور ترامپ را گرفتهاند و به او امید بستهاند در او کسی را میبینند که قدرت و جسارت کافی برای تغییر وضعیت آنها را دارد. چهار سال اول ریاستجمهوری ترامپ برخلاف آنچه مخالفان او تصور میکردند نهتنها مانع رأی دادن اکثریت به او در انتخابات اخیر نشد که آنها را به حمایت از او تشویق کرد. این موضوع در هر تحلیلی از برآمدن ترامپ موضوعی محوری است.
✅ بحثهای حقوق بشری، بخش مهمی از محتوای جنگ سرد را ساخته است که پس از جنگ دوم جهانی آغاز شد. یکسو به نقض حقوق فردی و آزادیهای اجتماعی در اردوی شرق استناد میکرد و سوی دیگر به نابرابری فاحش در جوامع غربی.
✅غرب برای اینکه نابرابری اجتماعی را کاهش دهد و همزمان از نفوذ اردوی شرق جلوگیری کند ایدههای بسیاری را از چپ گرفت و عملیاتی کرد تا از نارضایتیهای کارگری و طبقات کمدرآمد بکاهد. ایده مرکزی «دولت رفاه» بود که خود را در انبوهسازی مسکن ارزان، بیمه رایگان، آموزش رایگان و بیمههای بیکاری و بیماری نمایان کرد.
✅ درست در دهه آخر عمر اردوی شرق، غرب به رهبری تاچر و ریگان نهایتاً تصمیم گرفت از ایدههای چپ فاصله بگیرد؛ امری که به ترامپیسم در دهه اخیر ختم شده است. درواقع، از دوران تاچر است که بهتدریج غرب حس میکند نسبت به شوروی در موقعیت بهتری قرار دارد و آنقدر اعتماد به نفس پیدا کرده است که بتواند از زیر تأثیر آن خارج شود و سیاستهای خود را بهصورت مستقل تدوین و اجرا کند. حال آنکه در طول دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی بسیاری از تحولات فرهنگی و اجتماعی در غرب به خاطر آن از حمایت دولتها برخوردار میشد که بتوانند شوروی و نفوذ آن را مهار کنند. یک نمونه روشن آن موقعیت سیاهپوستان در امریکاست. تأثیری که تبلیغات منفی شوروی در این زمینه داشت امریکا را وادار کرد از همان سالهای نخستین پایان جنگ گرم و آغاز جنگ سرد به ارتقای موقعیت سیاهان توجه کند. امری که دو دهه بعد در جنبش مدنی سیاهان امریکا تا حدود زیادی تحقق یافت، اما سوی دیگر مسئله امروز آن است که دیگر رقیبی در میدان نیست که بتواند سیاستهای مداراجو را در غرب ترغیب کند.
✅غرب امروز دیگر یکسره میتواند به خود بیندیشد و خود را از هر نوع تأثیر کلان گفتمانی خارج از فضای فرهنگی و سیاسی خود در امان ببیند. از اینجاست که پایداری سیاستهای غرب بر ارزشهای پیشین بهتدریج رنگ میبازد. برخورد با مهاجران در جوامع غربی یک نمونه آن است و باز گذاشتن دست همپیمانانی مثل اسرائیل در جنگ بیقاعده و نسلکشی و پاکسازی قومی فلسطینیان نمونه دیگر آن.
✅ دو جنگ اوکراین و روسیه و اسرائیل و غزه در سالهای اخیر دفتر حقوق بشر را به هم ریخته و اوراق آن را پراکنده ساخته است. حقوق بشر دیگر ابزاری در بحث و فشار سیاسی نیست. هر چه رهبران غربی درباره رفتار روسیه در جنگ با اوکراین گفتند مدتی بعد به آزمون گذاشته شد؛ وقتی نوبت به اسرائیل رسید که همان رفتارها و بدتر از آنها را انجام داد سکوت کردند، نادیده گرفتند و به حمایت خود از اسرائیل ادامه دادند.
✅ آنچه در این میانه آشکار شده آن است که غرب هرگز سر برابری و برادری با غیرغربی نداشته است همه. ایدئولوژیهای سیاسی آن گرداگرد مردم سفیدپوست خودش تنیده و شکل گرفته و حتی در کشورهای خود غرب هم این سفیدها (و حتی مردان سفید و نه زنان) هستند که دست بالا را دارند. این در دوران استعمار هم آشکار بود، اما بعد از جنگ جهانی دوم و نهضتهای استقلالطلبانه، ظاهراً غرب و سرمایهداری به سر عقل آمده بودند و میخواستند جهان تازهای بسازند؛ جهانی که هالیوود مظهر آن بود. برای نسل بعد از انقلاب، غرب همچنان چهره هالیوودی خود را تا این اواخر حفظ کرده بود. این نسل امروز با غرب دیگری روبهرو شده و بنابراین دچار اضطراب هویتی است. از اینجاست که گروههایی از ایرانیان اصولاً خود را ذوب در غرب کردهاند، خاصه اگر سلطنتطلب باشند. برای آنها غرب امروز اسرائیل است که از یک طرف نقطه شکاف آنها با جمهوری اسلامی است و از طرف دیگر نقطه اتصال آنها به بهشت غربی و برادر بزرگ امریکاست.
#ترامپ
#مهدی_جامی
#نظم_جهانی
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه چشمانداز ایران شماره 149 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
12.04.202512:21
🔻از دالاس تا غزه: ترور جان اف. کندی به نفع اسرائیل بود
🖊نوشته ریک استرلینگ/ منتشر شده در نشریه مینتپرسنیوز/ ترجمه مجله جنوب جهانیا
(بازنشر)
✅ در دوران کوتاه ریاستجمهوریاش، کندی تغییرات مهمی در سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد کرد. همانطور که در کتاب «JFK و امر غیرقابل توصیف: چرا او کشته شد و چرا هنوز اهمیت دارد» مستند شده است، کندی در سیاستهای خود در قبال جهان سوم و اتحاد جماهیر شوروی، در برابر سازمان سیا و مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا ایستادگی کرد. اگر کندی زنده میماند و دوره دوم ریاستجمهوریاش را میبرد، جنگ ویتنام، ترور رئیسجمهور اندونزی، سوکارنو، و ادامه دشمنی با کوبا و اتحاد جماهیر شوروی رخ نمیداد.
✅ آنچه کمتر شناخته شده، این است که سیاستهای کندی، بلندپروازیهای نظامی و سیاسی اسرائیل صهیونیست را نیز به چالش کشید و با آن مخالفت کرد. در آن زمان، اسرائیل تنها سیزده سال از تأسیسش میگذشت و هنوز در حال شکلگیری بود، مسیری که در پیش میگرفت، قطعی نشده بود. اراده بینالمللی چشمگیری برای یافتن راهحلی سازشکارانه درباره پناهندگان فلسطینی پس از نکبت ۱۹۴۸ وجود داشت. زمانی که اسرائیل در سال ۱۹۵۶ به مصر حمله کرد و شبهجزیره سینا را اشغال کرد، دولت آیزنهاور از اسرائیل خواست که از این مناطق خارج شود و آنها نیز پذیرفتند.
✅ در ایالات متحده، جامعه یهودیان دچار تفرقه بود و بسیاری از آنها ضدصهیونیست بودند. شورای یهودیان آمریکا تأثیرگذار و ضدملیگرایی بود. هنوز ماهیت نژادپرستانه و تهاجمی اسرائیل تثبیت نشده بود و همچنین حمایت یهودیان آمریکایی از اسرائیل نیز قطعی نبود. زمانی که مناخم بگین در سال ۱۹۴۸ به ایالات متحده آمد، رهبران برجسته یهودی، از جمله آلبرت اینشتین، او را محکوم کردند. آنها بگین را، که بعدها نخستوزیر اسرائیل شد، «تروریستی» دانستند که «ترکیبی از ناسیونالیسم افراطی، عرفان دینی و برتری نژادی» را ترویج میکرد. بسیاری از یهودیان آمریکایی احساسات متناقضی داشتند و خود را با اسرائیل همذاتپنداری نمیکردند. برخی از آنها از اسرائیل حمایت میکردند اما این حمایت مشروط به صلح با فلسطینیان بومی بود.
✅ کندی روابط سرد پیشین با جمهوری متحد عربی (مصر و سوریه) تحت رهبری جمال عبدالناصر را تغییر داد. برای نخستین بار، ایالات متحده وامهایی را برای آنها تصویب کرد. کندی پیش از استقبال از نخستوزیر اسرائیل، بنگوریون، نامههای محترمانهای به رهبران عرب نوشت. رهبران عرب این تفاوت را احساس کردند و واکنش مثبت نشان دادند. کسانی که ادعا میکنند سیاستهای کندی تفاوتی با دیگران نداشت، نادیده میگیرند که ناصر مصر، بن بلا الجزایر، و دیگر رهبران ملیگرا این تفاوت را بهوضوح درک کرده بودند.
✅ در اوایل دهه ۱۹۶۰، وزارت امور خارجه ایالات متحده همچنان موضع بیطرفانهای نسبت به سیاستهای اسرائیل داشت. آمریکا از قطعنامه ۱۹۴ سازمان ملل حمایت میکرد که در بند ۱۱ آن آمده است:
🔺«پناهندگانی که مایل به بازگشت به خانههای خود و زندگی مسالمتآمیز با همسایگانشان هستند، باید در اولین فرصت ممکن مجاز به انجام این کار باشند. همچنین باید به کسانی که انتخاب میکنند بازنگردند، و برای اموال از دسترفته یا خساراتی که طبق اصول حقوق بینالملل باید جبران شوند، غرامت پرداخت شود.» این اصل بعدها به حق بازگشت معروف شد.
✅زمانی که اطلاعاتی در سال ۱۹۶۲ نشان داد که اسرائیل احتمالاً در حال ساخت سلاح هستهای در دیمونا است، کندی مصمم شد حقیقت را کشف کرده و در صورت صحت، آن را متوقف کند. این موضوع باعث رویارویی شدید دیپلماتیک بین کندی و نخستوزیر اسرائیل، دیوید بنگوریون شد.
✅ پس از اینکه لیندون بینز جانسون (LBJ) رئیسجمهور شد، سیاست آمریکا در خاورمیانه به طور قابل توجهی تغییر کرد. جانسون از همان ابتدا به یک دیپلمات اسرائیلی گفت: «شما دوست بزرگی را از دست دادید. اما دوست بهتری پیدا کردید.» نشریه اسرائیلی هاآرتص میگوید: «مورخان عموماً جانسون را به عنوان رئیسجمهوری که به طور یکنواخت نسبت به اسرائیل دوستانه بود، در نظر میگیرند.» گزارش واشنگتن درباره امور خاورمیانه مینویسد: «لیندون جانسون اولین کسی بود که سیاست آمریکا را با سیاستهای اسرائیل همسو کرد» و «تا ریاست جمهوری جانسون، هیچ دولتی به اندازه او کاملاً طرفدار اسرائیل و ضد عرب نبود.»
# کندی
#جانسون
#آمریکا
#اسرائیل
🔻(متن کامل این گفتوگو را در سایت نشریه چشمانداز ایران بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊نوشته ریک استرلینگ/ منتشر شده در نشریه مینتپرسنیوز/ ترجمه مجله جنوب جهانیا
(بازنشر)
✅ در دوران کوتاه ریاستجمهوریاش، کندی تغییرات مهمی در سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد کرد. همانطور که در کتاب «JFK و امر غیرقابل توصیف: چرا او کشته شد و چرا هنوز اهمیت دارد» مستند شده است، کندی در سیاستهای خود در قبال جهان سوم و اتحاد جماهیر شوروی، در برابر سازمان سیا و مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا ایستادگی کرد. اگر کندی زنده میماند و دوره دوم ریاستجمهوریاش را میبرد، جنگ ویتنام، ترور رئیسجمهور اندونزی، سوکارنو، و ادامه دشمنی با کوبا و اتحاد جماهیر شوروی رخ نمیداد.
✅ آنچه کمتر شناخته شده، این است که سیاستهای کندی، بلندپروازیهای نظامی و سیاسی اسرائیل صهیونیست را نیز به چالش کشید و با آن مخالفت کرد. در آن زمان، اسرائیل تنها سیزده سال از تأسیسش میگذشت و هنوز در حال شکلگیری بود، مسیری که در پیش میگرفت، قطعی نشده بود. اراده بینالمللی چشمگیری برای یافتن راهحلی سازشکارانه درباره پناهندگان فلسطینی پس از نکبت ۱۹۴۸ وجود داشت. زمانی که اسرائیل در سال ۱۹۵۶ به مصر حمله کرد و شبهجزیره سینا را اشغال کرد، دولت آیزنهاور از اسرائیل خواست که از این مناطق خارج شود و آنها نیز پذیرفتند.
✅ در ایالات متحده، جامعه یهودیان دچار تفرقه بود و بسیاری از آنها ضدصهیونیست بودند. شورای یهودیان آمریکا تأثیرگذار و ضدملیگرایی بود. هنوز ماهیت نژادپرستانه و تهاجمی اسرائیل تثبیت نشده بود و همچنین حمایت یهودیان آمریکایی از اسرائیل نیز قطعی نبود. زمانی که مناخم بگین در سال ۱۹۴۸ به ایالات متحده آمد، رهبران برجسته یهودی، از جمله آلبرت اینشتین، او را محکوم کردند. آنها بگین را، که بعدها نخستوزیر اسرائیل شد، «تروریستی» دانستند که «ترکیبی از ناسیونالیسم افراطی، عرفان دینی و برتری نژادی» را ترویج میکرد. بسیاری از یهودیان آمریکایی احساسات متناقضی داشتند و خود را با اسرائیل همذاتپنداری نمیکردند. برخی از آنها از اسرائیل حمایت میکردند اما این حمایت مشروط به صلح با فلسطینیان بومی بود.
✅ کندی روابط سرد پیشین با جمهوری متحد عربی (مصر و سوریه) تحت رهبری جمال عبدالناصر را تغییر داد. برای نخستین بار، ایالات متحده وامهایی را برای آنها تصویب کرد. کندی پیش از استقبال از نخستوزیر اسرائیل، بنگوریون، نامههای محترمانهای به رهبران عرب نوشت. رهبران عرب این تفاوت را احساس کردند و واکنش مثبت نشان دادند. کسانی که ادعا میکنند سیاستهای کندی تفاوتی با دیگران نداشت، نادیده میگیرند که ناصر مصر، بن بلا الجزایر، و دیگر رهبران ملیگرا این تفاوت را بهوضوح درک کرده بودند.
✅ در اوایل دهه ۱۹۶۰، وزارت امور خارجه ایالات متحده همچنان موضع بیطرفانهای نسبت به سیاستهای اسرائیل داشت. آمریکا از قطعنامه ۱۹۴ سازمان ملل حمایت میکرد که در بند ۱۱ آن آمده است:
🔺«پناهندگانی که مایل به بازگشت به خانههای خود و زندگی مسالمتآمیز با همسایگانشان هستند، باید در اولین فرصت ممکن مجاز به انجام این کار باشند. همچنین باید به کسانی که انتخاب میکنند بازنگردند، و برای اموال از دسترفته یا خساراتی که طبق اصول حقوق بینالملل باید جبران شوند، غرامت پرداخت شود.» این اصل بعدها به حق بازگشت معروف شد.
✅زمانی که اطلاعاتی در سال ۱۹۶۲ نشان داد که اسرائیل احتمالاً در حال ساخت سلاح هستهای در دیمونا است، کندی مصمم شد حقیقت را کشف کرده و در صورت صحت، آن را متوقف کند. این موضوع باعث رویارویی شدید دیپلماتیک بین کندی و نخستوزیر اسرائیل، دیوید بنگوریون شد.
✅ پس از اینکه لیندون بینز جانسون (LBJ) رئیسجمهور شد، سیاست آمریکا در خاورمیانه به طور قابل توجهی تغییر کرد. جانسون از همان ابتدا به یک دیپلمات اسرائیلی گفت: «شما دوست بزرگی را از دست دادید. اما دوست بهتری پیدا کردید.» نشریه اسرائیلی هاآرتص میگوید: «مورخان عموماً جانسون را به عنوان رئیسجمهوری که به طور یکنواخت نسبت به اسرائیل دوستانه بود، در نظر میگیرند.» گزارش واشنگتن درباره امور خاورمیانه مینویسد: «لیندون جانسون اولین کسی بود که سیاست آمریکا را با سیاستهای اسرائیل همسو کرد» و «تا ریاست جمهوری جانسون، هیچ دولتی به اندازه او کاملاً طرفدار اسرائیل و ضد عرب نبود.»
# کندی
#جانسون
#آمریکا
#اسرائیل
🔻(متن کامل این گفتوگو را در سایت نشریه چشمانداز ایران بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
09.04.202519:08
🔻خشم نهفته
🖊بدرالسادات مفیدی
(بخشی از پرونده «آتش زیر خاکستر» چشمانداز ایران شماره 150)
✅ اخیراً گزارشی مقایسهای درباره میزان بدهی دولتهای روحانی، رئیسی و پزشکیان منتشر شده که به موجب آن میزان بدهی دولت از ۳۰۰ همت پایان دولت احمدینژاد به ۹۳۱ همت در پایان دوره هشتساله روحانی با ضریب فزاینده ۳ و در دوره سهساله مرحوم رئیسی به ۱۵۴۲ همت با ضریب فراینده کمتر از ۲ رسیده است. این گزارش با لحاظ میزان بدهی دوره ششماهه پزشکیان پیشبینی کرده تا سال آینده میزان بدهی دولت ۷۰۰ همت افزایش پیدا کند؛ یعنی به حدود ۲۱۰۰ همت، مبلغی معادل با یکسوم بودجه دولت برسد که این خود به تنهایی میتواند ۳۶ درصد تورم به همراه داشته باشد.
✅ البته تأثیر دو رخداد مهم در دوره پزشکیان را نمیتوان در افزایش این تورم نادیده گرفت: یکی تحولات منطقه و آسیب دیدن نیروهای نیابتی ایران بهویژه سقوط اسد و افول رویکرد و راهبرد بیستساله نظام در حوزه سیاست خارجی؛ و دوم روی کار آمدن ترامپ و خط و نشان کشیدنهای او برای جمهوری اسلامی ایران! دو رخدادی که وقوع آنها به همراه بیتدبیریهای داخلی در اعلام مواضع و اتخاذ تصمیمات به گرانی و افزایش نرخ دلار سرعت بخشیده و تشدید فقر و بیکاری گسترده و در عین حال همگانی شدن نارضایتی را در پی خواهد داشت.
✅ مطابق یافتههای موج اول سنجش افکار عمومی و دولت چهاردهم که در شهریور امسال توسط ایسنا بهصورت حضوری از چهار هزار نفر در سطح ملی انجام گرفته، نگاه پاسخدهندگان به وضعیت فعلی کشور نشان از خطیر بودن شرایط برای نظم حاکم دارد؛ زیرا فقط ۵/۳ درصد وضع را خوب دانسته و خواستار حفظ وضع موجود هستند و حال آنکه ۹۴ درصد وضع را خوب ندانستهاند که از میان آنها تنها ۱۳ درصد بر این باورند با اصلاحات جزئی وضعیت بهبود مییابد، اما قابل تأمل است که ۴۲/۲ درصد معتقدند تا اصلاحات گسترده انجام نشود وضع خوب نمیشود و ۳۸/۷ درصد هم که کلاً وضع کشور را بد و اصلاحناپذیر میدانند.
✅همزمان با اعلام نتایج این نظرسنجی، بخشی از یافتههای موج چهارم پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان» که از قریب به ۱۶ هزار نفر در یک سال قبلتر؛ یعنی سال ۱۴۰۲ در سطح ملی صورت گرفته بود منتشر شد که به موجب آن ۶۱/۶ درصد از پاسخگویان معتقد بودند وضع موجود را باید با انجام اصلاحات بهتر کرد، ۳۰/۲ درصد وضع کشور را اصلاحناپذیر دانسته و فقط ۸/۲ درصد وضع فعلی را خوب و قابل دفاع اعلام کرده بودند.
✅ مردم ایران ۴۶ سال پیش وقوع انقلابی بزرگ و در پی آن هشت سال جنگ را تجربه کردند که بهرغم دستاوردهای تأملبرانگیز، اما تبعات و عوارض منفی آنها روی زیرساختهای کشور، این دغدغه و دلنگرانی جدی را بهخصوص در طبقه متوسط ایجاد کرده که هر گونه اعتراض به شیوه حکمرانی ممکن است سرانجامی مشابه انقلاب ۵۷ پیدا کند و لذا بخشی از آنها تمایلی به نقشآفرینی بیشتر از خود نشان نمیدهند؛ البته برخی این رفتار جامعه ایرانی را به بیاعتنایی و بیتفاوتی نسبت به مسائل کشور تعبیر میکنند و حال آنکه مرور کنشهای مردمی طی سالیان پس از جنگ تاکنون، نسبت به تصمیمات حکومت مربوط به سرنوشت و آینده آنها، چه از جنس سیاسی و اقتصادی و چه در قالب سبک زندگیشان، که در اشکال گوناگون بروز داشته، این تعبیر را مورد تردید قرار میدهد. چنانکه در آخرین کنش مردم، شاهد امتناع جمعیت بزرگی که نسبت به وضع موجود ناراضی هستند، از مشارکت در انتخابات و یا رأی دادن به نامزدی متفاوت از نامزد جریان مسئول وضع فعلی بودیم. شکل دیگری از کنش مردمی را در سال ۸۸ در اعتراض به نتایج انتخابات ریاستجمهوری بهصورت راهپیمایی میلیون نفری سکوت دیدیم که همچنان از آن بهعنوان یکی از مدنیترین شکل اعتراضات یاد میشود.
✅ در ایران اما به نظر میرسد حاکمیت با وجود اینکه کاملاً میفهمد کشور در موقعیت تحریم جهانی و بحرانیترین وضعیت اقتصادی پس از انقلاب قرار دارد، دچار خطای محاسباتی است و بر این تصور است که میتواند چون گذشته کنترل اوضاع را در دست داشته باشد و حال آنکه هماینک سرعت و عمق تحولات اجتماعی و اقتصادی به قدری بالاست که هر لحظه ممکن است خشم نهفته در دل مردم فوران کند و چون آتش زیر خاکستر شعلهور شود و سرنوشت تلخی را برای ایران و ایرانی به همراه داشته باشد؛ مگر آنکه تا دیر نشده در سیاستهای پیشین خود بازنگری و تجدیدنظر اساسی کند و هر چه سریعتر سیاست تنشزدایی و عادیسازی روابط با جامعه جهانی را در پیش بگیرد.
# آتش_زیر_خاکستر
#جنبش_های_اجتماعی
#بدرالسادات_مفیدی
#خشم_پنهان
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊بدرالسادات مفیدی
(بخشی از پرونده «آتش زیر خاکستر» چشمانداز ایران شماره 150)
✅ اخیراً گزارشی مقایسهای درباره میزان بدهی دولتهای روحانی، رئیسی و پزشکیان منتشر شده که به موجب آن میزان بدهی دولت از ۳۰۰ همت پایان دولت احمدینژاد به ۹۳۱ همت در پایان دوره هشتساله روحانی با ضریب فزاینده ۳ و در دوره سهساله مرحوم رئیسی به ۱۵۴۲ همت با ضریب فراینده کمتر از ۲ رسیده است. این گزارش با لحاظ میزان بدهی دوره ششماهه پزشکیان پیشبینی کرده تا سال آینده میزان بدهی دولت ۷۰۰ همت افزایش پیدا کند؛ یعنی به حدود ۲۱۰۰ همت، مبلغی معادل با یکسوم بودجه دولت برسد که این خود به تنهایی میتواند ۳۶ درصد تورم به همراه داشته باشد.
✅ البته تأثیر دو رخداد مهم در دوره پزشکیان را نمیتوان در افزایش این تورم نادیده گرفت: یکی تحولات منطقه و آسیب دیدن نیروهای نیابتی ایران بهویژه سقوط اسد و افول رویکرد و راهبرد بیستساله نظام در حوزه سیاست خارجی؛ و دوم روی کار آمدن ترامپ و خط و نشان کشیدنهای او برای جمهوری اسلامی ایران! دو رخدادی که وقوع آنها به همراه بیتدبیریهای داخلی در اعلام مواضع و اتخاذ تصمیمات به گرانی و افزایش نرخ دلار سرعت بخشیده و تشدید فقر و بیکاری گسترده و در عین حال همگانی شدن نارضایتی را در پی خواهد داشت.
✅ مطابق یافتههای موج اول سنجش افکار عمومی و دولت چهاردهم که در شهریور امسال توسط ایسنا بهصورت حضوری از چهار هزار نفر در سطح ملی انجام گرفته، نگاه پاسخدهندگان به وضعیت فعلی کشور نشان از خطیر بودن شرایط برای نظم حاکم دارد؛ زیرا فقط ۵/۳ درصد وضع را خوب دانسته و خواستار حفظ وضع موجود هستند و حال آنکه ۹۴ درصد وضع را خوب ندانستهاند که از میان آنها تنها ۱۳ درصد بر این باورند با اصلاحات جزئی وضعیت بهبود مییابد، اما قابل تأمل است که ۴۲/۲ درصد معتقدند تا اصلاحات گسترده انجام نشود وضع خوب نمیشود و ۳۸/۷ درصد هم که کلاً وضع کشور را بد و اصلاحناپذیر میدانند.
✅همزمان با اعلام نتایج این نظرسنجی، بخشی از یافتههای موج چهارم پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان» که از قریب به ۱۶ هزار نفر در یک سال قبلتر؛ یعنی سال ۱۴۰۲ در سطح ملی صورت گرفته بود منتشر شد که به موجب آن ۶۱/۶ درصد از پاسخگویان معتقد بودند وضع موجود را باید با انجام اصلاحات بهتر کرد، ۳۰/۲ درصد وضع کشور را اصلاحناپذیر دانسته و فقط ۸/۲ درصد وضع فعلی را خوب و قابل دفاع اعلام کرده بودند.
✅ مردم ایران ۴۶ سال پیش وقوع انقلابی بزرگ و در پی آن هشت سال جنگ را تجربه کردند که بهرغم دستاوردهای تأملبرانگیز، اما تبعات و عوارض منفی آنها روی زیرساختهای کشور، این دغدغه و دلنگرانی جدی را بهخصوص در طبقه متوسط ایجاد کرده که هر گونه اعتراض به شیوه حکمرانی ممکن است سرانجامی مشابه انقلاب ۵۷ پیدا کند و لذا بخشی از آنها تمایلی به نقشآفرینی بیشتر از خود نشان نمیدهند؛ البته برخی این رفتار جامعه ایرانی را به بیاعتنایی و بیتفاوتی نسبت به مسائل کشور تعبیر میکنند و حال آنکه مرور کنشهای مردمی طی سالیان پس از جنگ تاکنون، نسبت به تصمیمات حکومت مربوط به سرنوشت و آینده آنها، چه از جنس سیاسی و اقتصادی و چه در قالب سبک زندگیشان، که در اشکال گوناگون بروز داشته، این تعبیر را مورد تردید قرار میدهد. چنانکه در آخرین کنش مردم، شاهد امتناع جمعیت بزرگی که نسبت به وضع موجود ناراضی هستند، از مشارکت در انتخابات و یا رأی دادن به نامزدی متفاوت از نامزد جریان مسئول وضع فعلی بودیم. شکل دیگری از کنش مردمی را در سال ۸۸ در اعتراض به نتایج انتخابات ریاستجمهوری بهصورت راهپیمایی میلیون نفری سکوت دیدیم که همچنان از آن بهعنوان یکی از مدنیترین شکل اعتراضات یاد میشود.
✅ در ایران اما به نظر میرسد حاکمیت با وجود اینکه کاملاً میفهمد کشور در موقعیت تحریم جهانی و بحرانیترین وضعیت اقتصادی پس از انقلاب قرار دارد، دچار خطای محاسباتی است و بر این تصور است که میتواند چون گذشته کنترل اوضاع را در دست داشته باشد و حال آنکه هماینک سرعت و عمق تحولات اجتماعی و اقتصادی به قدری بالاست که هر لحظه ممکن است خشم نهفته در دل مردم فوران کند و چون آتش زیر خاکستر شعلهور شود و سرنوشت تلخی را برای ایران و ایرانی به همراه داشته باشد؛ مگر آنکه تا دیر نشده در سیاستهای پیشین خود بازنگری و تجدیدنظر اساسی کند و هر چه سریعتر سیاست تنشزدایی و عادیسازی روابط با جامعه جهانی را در پیش بگیرد.
# آتش_زیر_خاکستر
#جنبش_های_اجتماعی
#بدرالسادات_مفیدی
#خشم_پنهان
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran


07.04.202504:25
کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبلاز انقلاب برگزار میکند؛
جلسه هماندیشی درباره منابع آب و نفت ایران؛ آسیبها و راهکارها
سخنران؛ لطفالله میثمی
زمان: 20 فروردین 1404، چهارشنبه، ساعت 5 بعدازظهر
مکان: خیابان وصال شیرازی، خیابان اسلامی ندوشن، پلاک 2، دفتر مرکزی کانون
Telegram: @cheshmandaz_iran
Instagram:@cheshmandaziran
Website: cheshmandaziran.ir
جلسه هماندیشی درباره منابع آب و نفت ایران؛ آسیبها و راهکارها
سخنران؛ لطفالله میثمی
زمان: 20 فروردین 1404، چهارشنبه، ساعت 5 بعدازظهر
مکان: خیابان وصال شیرازی، خیابان اسلامی ندوشن، پلاک 2، دفتر مرکزی کانون
Telegram: @cheshmandaz_iran
Instagram:@cheshmandaziran
Website: cheshmandaziran.ir
28.03.202518:03
✅دیدار نوروزی مهندس لطفالله میثمی
✅جمعه، هشتم فروردینماه ۱۴۰۴
@cheshmandaz_iran
✅جمعه، هشتم فروردینماه ۱۴۰۴
@cheshmandaz_iran
22.04.202516:11
🔻نفت؛ نعمت یا دردسر
🖊گفتوگو با اللهکرم میرزایی
مرتضی نیساری
✅ نشان دادن یا اثبات همبستگی بین نفت و نابختیاریهای ملی ما نه ممکن است و نه معقول. مایه بدبختیهای ما نفت نیست. نمیتوانیم بگوییم اگر نفت در سرزمین ما کشف و استخراج نمیشد ما از عارضههای نکبت و نقمت رسوب ملی در تاریخ بری و مصون میماندیم. نفت هم مانند سایر کانیها بهعنوان یک کانی ارزشمند میتواند در خدمت توسعه و ارتقای سطح زندگی انسان مورد بهرهبرداری قرار بگیرد. همانطور که در مورد کانیهای دیگر مثل مس و فولاد و آلومینیم قضاوت میکنیم و آنها را نعمت و ثروت ملی میدانیم، نفت هم یک نعمت و برکت است و داشتن آن بدون هیچ قیدی و شرطی یک مزیت به حساب میآید. مضافاً آنکه نقش و جایگاه نفت را بهعنوان یک مؤلفه تمدن کنونی جهان، در مقایسه با سایر معادن یا ذخایر تحت الارضی باید برجسته بدانیم.
✅ نفت در سال ۱۹۰۸ میلادی (۱۲۸۷ شمسی) در آغازین سالهای سلطنت مظفرالدین شاه قاجار کشف شد؛ البته در دوران صفویه نفت در باکو در سال ۱۵۹۳ میلادی در عمق ۳۵ متری کشف و استخراج شده بود، اما تولید صنعتی و انبوه نفت در ایران با حفر نخستین چاه در دره خرسون (میدان نفتون) در مسجدسلیمان در سال ۱۲۹۰ شمسی با تولید روزانه ۵۰۰ بشکه آغاز شد. ما، یعنی مردم ایران، در این رخداد چه جایگاه و نقشی داشتیم؟ هیچ، کولیگری، یعنی کارگری در پایینترین سطوح، مثل نگهبانی، حمل لولهها و تجهیزات و در سطوح بالاتر، گرفتن حقالسکوت یا باج توسط خوانین بختیاری به خاطر تأمین امنیت کنسرسیوم دارسی. عقبماندگی وحشتناک در همه عرصههای سیاسی، اجتماعی و تکنولوژیک و از همه مهمتر غفلت و ناآگاهی از وضعیت دانش و تکنولوژی در جهان مانع از آن میشد که ایران بالاستقلال بتواند در زمینه استخراج معادن و مخصوصاً استخراج و بهرهبرداری از مخازن نفت اقدام کند.
✅ نظام پادشاهی با افزایش درآمدهای نفتی عملاً اقتصاد ایران که در دهه ۴۰ شمسی وضعیت مطلوب با رشد متوازنی همراه بود از جا برکند؛ یعنی آن را بدون مختصات کرد. حرف و نقد هیچ ناصح خیرخواهی شنیده نشد. وقتی به شاه گفتند اجازه دهید بهعنوان مقدمه لازم امور بررسی کارشناسی شوند، قبل از آنکه مورد تصمیمگیری قرار بگیرند، میگفت کارشناستر از خود من کیست؛ یعنی بهواسطه جهل و خودشیفتگی و فقدان گسترده رجال ملی در دستگاه حاکمه، نفت یک نعمت بود که تبدیل به نقمت شد و در پی آنگونه برخورد با موضوع نفت، اقتصاد گرفتار بحران شد و توقعات جامعه از دوران وفور نفتی بیپاسخ ماند و در کنار سایر عوامل فروپاشی، ابَرروندها رو به تخریب نهادند. از طرف دیگر، جبهه مقابل یعنی انقلابیون و نخبگان حاضر در انقلاب نیز یکی از انگیزههای اصلیشان در شوریدن علیه نظام مصرف نابهجای درآمدهای نفتی و شکاف طبقاتی رو به گسترش در جامعه بود؛ بنابراین نفت، هم موجب فروپاشی نظام شاهنشاهی شد و هم محرک انقلابیون.
✅ کشور اکنون جمعیتی بالغ بر ۸۵ میلیون نفر دارد. در زمان انقلاب این رقم در حدود ۳۵ میلیون نفر بود؛ یعنی جمعیت کشور ۵/۲ برابر شده است. تولید ناخالص داخلی از رقم حدوداً ۹۰ میلیارد دلار در سال ۵۷ به ۴۰۰ میلیارد دلار در سال ۱۴۰۲ افزایش یافته است. درآمد سرانه از ۲۵۰۰ دلار در سال به حدود ۵۰۰۰ دلار افزایش یافته است؛ یعنی هر فرد ایرانی بهطور متوسط به اندازه ۵۰۰۰ دلار تولید درآمد کرده است. برای آنکه فاجعهبار بودن این ارقام را بهتر احساس کنیم، خوب است بدانیم که تولید ناخالص کشور بیریشهای مانند اسرائیل با جمعیت ۵/۹ میلیون نفر در حدود ۵۰۰ میلیارد دلار است؛ یعنی درآمد سرانه یک شهروند اسرائیلی ۵۲۶۰۰ دلار است و در کشور ترکیه تولید ناخالص داخلی در سال ۱۹۸۰ (۱۳۵۸) برابر ۶۹ میلیارد دلار بوده و در سال ۲۰۲۳ این رقم به ۱۰۲۴ میلیارد دلار افزایش یافته است.
✅جمعیت ترکیه مشابه ایران و در حدود ۸۵ میلیون نفر است؛ بنابراین در دوره مورد نظر GDP ایران به قیمتهای جاری در حدود ۵/۴ برابر شده است، ولی اقتصاد ترکیه نزدیک ۱۵ برابر افزایش یافته و درآمد سرانه آن نیز در سال ۲۰۲۳ معادل ۱۲۰۰۰ دلار شده، درحالیکه ایران تنها ۲ برابر، آن هم به قیمت جاری افزایش یافته است.
✅ در اوضاع و احوال کنونی، شرکتهای معتبر و صاحب سرمایه و تکنولوژی تمایلی به ورود به صنعت نفت و گاز ایران ندارند، زیرا سرمایه این شرکتها به نسبت قابلتوجهی متعلق به سرمایهداران امریکایی است و امریکاییها در هیئتمدیرههای این شرکتها دست بالا را دارند. آنها برخلاف منویات و مصوبات دولت کشور خود عمل نخواهند کرد؛ زیرا پیامدهای تنبیهی برای آنها دارد.
#مرتضی_نیساری
#الله_کرم_میرزایی
#نفت
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊گفتوگو با اللهکرم میرزایی
مرتضی نیساری
✅ نشان دادن یا اثبات همبستگی بین نفت و نابختیاریهای ملی ما نه ممکن است و نه معقول. مایه بدبختیهای ما نفت نیست. نمیتوانیم بگوییم اگر نفت در سرزمین ما کشف و استخراج نمیشد ما از عارضههای نکبت و نقمت رسوب ملی در تاریخ بری و مصون میماندیم. نفت هم مانند سایر کانیها بهعنوان یک کانی ارزشمند میتواند در خدمت توسعه و ارتقای سطح زندگی انسان مورد بهرهبرداری قرار بگیرد. همانطور که در مورد کانیهای دیگر مثل مس و فولاد و آلومینیم قضاوت میکنیم و آنها را نعمت و ثروت ملی میدانیم، نفت هم یک نعمت و برکت است و داشتن آن بدون هیچ قیدی و شرطی یک مزیت به حساب میآید. مضافاً آنکه نقش و جایگاه نفت را بهعنوان یک مؤلفه تمدن کنونی جهان، در مقایسه با سایر معادن یا ذخایر تحت الارضی باید برجسته بدانیم.
✅ نفت در سال ۱۹۰۸ میلادی (۱۲۸۷ شمسی) در آغازین سالهای سلطنت مظفرالدین شاه قاجار کشف شد؛ البته در دوران صفویه نفت در باکو در سال ۱۵۹۳ میلادی در عمق ۳۵ متری کشف و استخراج شده بود، اما تولید صنعتی و انبوه نفت در ایران با حفر نخستین چاه در دره خرسون (میدان نفتون) در مسجدسلیمان در سال ۱۲۹۰ شمسی با تولید روزانه ۵۰۰ بشکه آغاز شد. ما، یعنی مردم ایران، در این رخداد چه جایگاه و نقشی داشتیم؟ هیچ، کولیگری، یعنی کارگری در پایینترین سطوح، مثل نگهبانی، حمل لولهها و تجهیزات و در سطوح بالاتر، گرفتن حقالسکوت یا باج توسط خوانین بختیاری به خاطر تأمین امنیت کنسرسیوم دارسی. عقبماندگی وحشتناک در همه عرصههای سیاسی، اجتماعی و تکنولوژیک و از همه مهمتر غفلت و ناآگاهی از وضعیت دانش و تکنولوژی در جهان مانع از آن میشد که ایران بالاستقلال بتواند در زمینه استخراج معادن و مخصوصاً استخراج و بهرهبرداری از مخازن نفت اقدام کند.
✅ نظام پادشاهی با افزایش درآمدهای نفتی عملاً اقتصاد ایران که در دهه ۴۰ شمسی وضعیت مطلوب با رشد متوازنی همراه بود از جا برکند؛ یعنی آن را بدون مختصات کرد. حرف و نقد هیچ ناصح خیرخواهی شنیده نشد. وقتی به شاه گفتند اجازه دهید بهعنوان مقدمه لازم امور بررسی کارشناسی شوند، قبل از آنکه مورد تصمیمگیری قرار بگیرند، میگفت کارشناستر از خود من کیست؛ یعنی بهواسطه جهل و خودشیفتگی و فقدان گسترده رجال ملی در دستگاه حاکمه، نفت یک نعمت بود که تبدیل به نقمت شد و در پی آنگونه برخورد با موضوع نفت، اقتصاد گرفتار بحران شد و توقعات جامعه از دوران وفور نفتی بیپاسخ ماند و در کنار سایر عوامل فروپاشی، ابَرروندها رو به تخریب نهادند. از طرف دیگر، جبهه مقابل یعنی انقلابیون و نخبگان حاضر در انقلاب نیز یکی از انگیزههای اصلیشان در شوریدن علیه نظام مصرف نابهجای درآمدهای نفتی و شکاف طبقاتی رو به گسترش در جامعه بود؛ بنابراین نفت، هم موجب فروپاشی نظام شاهنشاهی شد و هم محرک انقلابیون.
✅ کشور اکنون جمعیتی بالغ بر ۸۵ میلیون نفر دارد. در زمان انقلاب این رقم در حدود ۳۵ میلیون نفر بود؛ یعنی جمعیت کشور ۵/۲ برابر شده است. تولید ناخالص داخلی از رقم حدوداً ۹۰ میلیارد دلار در سال ۵۷ به ۴۰۰ میلیارد دلار در سال ۱۴۰۲ افزایش یافته است. درآمد سرانه از ۲۵۰۰ دلار در سال به حدود ۵۰۰۰ دلار افزایش یافته است؛ یعنی هر فرد ایرانی بهطور متوسط به اندازه ۵۰۰۰ دلار تولید درآمد کرده است. برای آنکه فاجعهبار بودن این ارقام را بهتر احساس کنیم، خوب است بدانیم که تولید ناخالص کشور بیریشهای مانند اسرائیل با جمعیت ۵/۹ میلیون نفر در حدود ۵۰۰ میلیارد دلار است؛ یعنی درآمد سرانه یک شهروند اسرائیلی ۵۲۶۰۰ دلار است و در کشور ترکیه تولید ناخالص داخلی در سال ۱۹۸۰ (۱۳۵۸) برابر ۶۹ میلیارد دلار بوده و در سال ۲۰۲۳ این رقم به ۱۰۲۴ میلیارد دلار افزایش یافته است.
✅جمعیت ترکیه مشابه ایران و در حدود ۸۵ میلیون نفر است؛ بنابراین در دوره مورد نظر GDP ایران به قیمتهای جاری در حدود ۵/۴ برابر شده است، ولی اقتصاد ترکیه نزدیک ۱۵ برابر افزایش یافته و درآمد سرانه آن نیز در سال ۲۰۲۳ معادل ۱۲۰۰۰ دلار شده، درحالیکه ایران تنها ۲ برابر، آن هم به قیمت جاری افزایش یافته است.
✅ در اوضاع و احوال کنونی، شرکتهای معتبر و صاحب سرمایه و تکنولوژی تمایلی به ورود به صنعت نفت و گاز ایران ندارند، زیرا سرمایه این شرکتها به نسبت قابلتوجهی متعلق به سرمایهداران امریکایی است و امریکاییها در هیئتمدیرههای این شرکتها دست بالا را دارند. آنها برخلاف منویات و مصوبات دولت کشور خود عمل نخواهند کرد؛ زیرا پیامدهای تنبیهی برای آنها دارد.
#مرتضی_نیساری
#الله_کرم_میرزایی
#نفت
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
14.04.202518:39
🔻حاکمانی که صدای مردم خود را نشنیدند
🖊 بدرالسادات مفیدی
✅ بشار اسد که در سال ۲۰۰۰ میلادی بعد از مرگ پدر قدرت را به دست گرفت، در ابتدا تلاش کرد دست به اصلاحاتی بزند، اما به دلیل ساختار منقبض اطلاعاتی امنیتی نظام حاکم در سوریه بهعنوان میراث پدر و تمرکز قدرت در میان معدود وفاداران خاندان اسد و حزب بعث، به جای رفاه و آبادانی، فقر و فلاکت و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی برای مردم و کشور خود بر جای گذاشت. نحوه حکمرانی اسدها بهتدریج به سمتی رفت که فقدان مشروعیت و مقبولیت آنها را نهفقط نزد مردم سوریه، بلکه از نگاه حامیان سنتی حزب بعث و نیز در درون ارتش به همراه داشت و زمینه فروپاشی و سقوط دولت بشار اسد را فراهم کرد.
✅ به گواه تاریخ، وسعت و عمق جنایات وحشیانه قذافی نسبت به مخالفان خود به حدی بود که طی سالیان دراز، رعب و دلهره سراسر فضای لیبی را پر کرده و کمتر کسی جرئت مخالفت داشت. اوج برخوردهای بیرحمانه و خشونتآمیز او در ایام خیزش بهار عربی بود که دست به سرکوب شدید و خونین معترضان زد و این بهتدریج دایره اطرافیانش را کوچک و کوچکتر کرد؛ بهطوریکه در روزهای آخر حکمرانی معدود افرادی مزدور و گروهی اندک تحت فرمانش باقی ماندند. قذافی عاقبت پس از ۴۲ سال، تحت فشار مردم و نیروهای ناتو که از طریق عملیات هوایی به کمک انقلابیون مسلح آمده بودند و نیز دخالت بعضی از کشورهای عربی ازجمله قطر ناچار شد قدرت را رها کند و بگریزد. او پس از ماهها فرار بالاخره در زادگاهش «سرت» درحالیکه در کانال فاضلاب پنهان شده بود توسط گروهی از انقلابیون بیرون کشیده شود و به فجیعترین وضع در زیر مشت و لگد آنها شکنجه شد و سپس به نحو نامعلومی کشته شد. این در حالی بود که اگر قذافی به جای بیتدبیری و خودرأیی در عرصه داخلی و بینالمللی و نیز تلاش برای به ارث گذاشتن قدرت برای یکی از فرزندان خود، مردم لیبی را درمییافت و هر چه زودتر دست به اصلاحاتی از جنس اصلاحات پادشاه مراکش در پی گسترش انقلاب بهار عربی میزد یا هر چه سریعتر از قدرت کناره میگرفت شاید به این صورت فجیع جان خود را از دست نمیداد و از این مهمتر کشورش را در معرض یک دهه آشوب و ناآرامی پس از خود و حرص و طمع گروههای مافیایی و نیروهای خارجی پشت سر آنها برای تسلط بر منابع این کشور نفتخیز قرار نمیداد.
✅ سقوط نیکلای چائوشسکو، رئیسجمهور و دبیرکل حزب کمونیست رومانی، نمونه اروپایی همین وضع است که طی دوره مسئولیت خود چه در جایگاه دبیر کل حزب حاکم و چه ریاستجمهوری از سال ۱۹۶۵ تا سال ۱۹۸۹ میلادی که با اعتراضات سراسری کارش به پایان رسید، فضای پلیسی-امنیتی و خفقانآوری را در کشور خود ایجاد کرده بود. بهطوریکه تحلیلگران در آن زمان حکومت او را بهعنوان سرکوبگرترین حکومت در بلوک شرق توصیف میکردند. افزون بر این، سوءمدیریت چائوشسکو در حوزههای اقتصادی و اجتماعی، رومانی را به کشوری ضعیف با بدهیهای خارجی بسیار و اعمال جیرهبندی برای خدمات اولیه مردم ازجمله غذا، دارو، آب و برق تبدیل کرده بود. حالآنکه سالهای پایانی حکومت چائوشسکو همزمان با به قدرت رسیدن میخائیل گورباچف در اتحاد جماهیر شوروی بود و او اصلاحات ضروری و مهمی ازجمله تجدید ساختار در حوزه اقتصادی و گشودگی در فضای سیاسی و فراهم کردن بستر برای آزادی بیان و آزادی مطبوعات را در شوروی شروع کرده بود، اما چائوشسکو بهرغم هشدار بسیاری از روشنفکران و فعالان اجتماعی-سیاسی و حتی برخی از اعضای حزب کمونیست رومانی، استبداد فردی خود را کنار نگذاشت و حاضر به انجام اصلاحات نشد.
✅ نمونههای ذکرشده در بالا حکایت از یک واقعیت مهم دارد و آنکه فاصله گرفتن از مردم برای بیشتر حاکمان، عاقبت و سرنوشت خوشی نداشته و چنانکه همه آنها به ترتیبی یا با خشونت و خونریزی و یا تحت فشار نیروهای خارجی و یا... ناچار به کنار رفتن از قدرت شدند. در این میان اما کشورهایی بهویژه در شرق آسیا وجود دارند که حاکمان آنها با درک واقعیتها و عمق مسائل، با شجاعت، رویکرد و سیاستهای گذشته را اصلاح کرده و کشور خود را در مسیر پیشرفت و توسعه قرار دادهاند. چین هم نمونهای ازجمله همین کشورها محسوب میشود که رهبران آن بهرغم اعمال محدودیتهای سیاسی در کشور، با تجدیدنظر در سیاستهای اقتصادی خود و تعامل با غرب توانستهاند درآمد مردم را به بیش از پنجاه برابر دوره مائو برسانند و از این طریق رضایتمندی ایجاد کنند.
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه شماره 149 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊 بدرالسادات مفیدی
✅ بشار اسد که در سال ۲۰۰۰ میلادی بعد از مرگ پدر قدرت را به دست گرفت، در ابتدا تلاش کرد دست به اصلاحاتی بزند، اما به دلیل ساختار منقبض اطلاعاتی امنیتی نظام حاکم در سوریه بهعنوان میراث پدر و تمرکز قدرت در میان معدود وفاداران خاندان اسد و حزب بعث، به جای رفاه و آبادانی، فقر و فلاکت و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی برای مردم و کشور خود بر جای گذاشت. نحوه حکمرانی اسدها بهتدریج به سمتی رفت که فقدان مشروعیت و مقبولیت آنها را نهفقط نزد مردم سوریه، بلکه از نگاه حامیان سنتی حزب بعث و نیز در درون ارتش به همراه داشت و زمینه فروپاشی و سقوط دولت بشار اسد را فراهم کرد.
✅ به گواه تاریخ، وسعت و عمق جنایات وحشیانه قذافی نسبت به مخالفان خود به حدی بود که طی سالیان دراز، رعب و دلهره سراسر فضای لیبی را پر کرده و کمتر کسی جرئت مخالفت داشت. اوج برخوردهای بیرحمانه و خشونتآمیز او در ایام خیزش بهار عربی بود که دست به سرکوب شدید و خونین معترضان زد و این بهتدریج دایره اطرافیانش را کوچک و کوچکتر کرد؛ بهطوریکه در روزهای آخر حکمرانی معدود افرادی مزدور و گروهی اندک تحت فرمانش باقی ماندند. قذافی عاقبت پس از ۴۲ سال، تحت فشار مردم و نیروهای ناتو که از طریق عملیات هوایی به کمک انقلابیون مسلح آمده بودند و نیز دخالت بعضی از کشورهای عربی ازجمله قطر ناچار شد قدرت را رها کند و بگریزد. او پس از ماهها فرار بالاخره در زادگاهش «سرت» درحالیکه در کانال فاضلاب پنهان شده بود توسط گروهی از انقلابیون بیرون کشیده شود و به فجیعترین وضع در زیر مشت و لگد آنها شکنجه شد و سپس به نحو نامعلومی کشته شد. این در حالی بود که اگر قذافی به جای بیتدبیری و خودرأیی در عرصه داخلی و بینالمللی و نیز تلاش برای به ارث گذاشتن قدرت برای یکی از فرزندان خود، مردم لیبی را درمییافت و هر چه زودتر دست به اصلاحاتی از جنس اصلاحات پادشاه مراکش در پی گسترش انقلاب بهار عربی میزد یا هر چه سریعتر از قدرت کناره میگرفت شاید به این صورت فجیع جان خود را از دست نمیداد و از این مهمتر کشورش را در معرض یک دهه آشوب و ناآرامی پس از خود و حرص و طمع گروههای مافیایی و نیروهای خارجی پشت سر آنها برای تسلط بر منابع این کشور نفتخیز قرار نمیداد.
✅ سقوط نیکلای چائوشسکو، رئیسجمهور و دبیرکل حزب کمونیست رومانی، نمونه اروپایی همین وضع است که طی دوره مسئولیت خود چه در جایگاه دبیر کل حزب حاکم و چه ریاستجمهوری از سال ۱۹۶۵ تا سال ۱۹۸۹ میلادی که با اعتراضات سراسری کارش به پایان رسید، فضای پلیسی-امنیتی و خفقانآوری را در کشور خود ایجاد کرده بود. بهطوریکه تحلیلگران در آن زمان حکومت او را بهعنوان سرکوبگرترین حکومت در بلوک شرق توصیف میکردند. افزون بر این، سوءمدیریت چائوشسکو در حوزههای اقتصادی و اجتماعی، رومانی را به کشوری ضعیف با بدهیهای خارجی بسیار و اعمال جیرهبندی برای خدمات اولیه مردم ازجمله غذا، دارو، آب و برق تبدیل کرده بود. حالآنکه سالهای پایانی حکومت چائوشسکو همزمان با به قدرت رسیدن میخائیل گورباچف در اتحاد جماهیر شوروی بود و او اصلاحات ضروری و مهمی ازجمله تجدید ساختار در حوزه اقتصادی و گشودگی در فضای سیاسی و فراهم کردن بستر برای آزادی بیان و آزادی مطبوعات را در شوروی شروع کرده بود، اما چائوشسکو بهرغم هشدار بسیاری از روشنفکران و فعالان اجتماعی-سیاسی و حتی برخی از اعضای حزب کمونیست رومانی، استبداد فردی خود را کنار نگذاشت و حاضر به انجام اصلاحات نشد.
✅ نمونههای ذکرشده در بالا حکایت از یک واقعیت مهم دارد و آنکه فاصله گرفتن از مردم برای بیشتر حاکمان، عاقبت و سرنوشت خوشی نداشته و چنانکه همه آنها به ترتیبی یا با خشونت و خونریزی و یا تحت فشار نیروهای خارجی و یا... ناچار به کنار رفتن از قدرت شدند. در این میان اما کشورهایی بهویژه در شرق آسیا وجود دارند که حاکمان آنها با درک واقعیتها و عمق مسائل، با شجاعت، رویکرد و سیاستهای گذشته را اصلاح کرده و کشور خود را در مسیر پیشرفت و توسعه قرار دادهاند. چین هم نمونهای ازجمله همین کشورها محسوب میشود که رهبران آن بهرغم اعمال محدودیتهای سیاسی در کشور، با تجدیدنظر در سیاستهای اقتصادی خود و تعامل با غرب توانستهاند درآمد مردم را به بیش از پنجاه برابر دوره مائو برسانند و از این طریق رضایتمندی ایجاد کنند.
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه شماره 149 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
12.04.202510:39
در چهلمین روز از درگذشت چهره ایراندوست، مصدقی و عدالتخواه، روانشاد محمود نکوروح، روز یکشنبه 24 فروردین ماه 1404 ساعت 20 به وقت ایران، نشستی به همین مناسبت در کلابهاوس برگزار میشود.
در این نشست بسیاری از یاران و دوستان و همراهان ایشان از او خواهند گفت. در اطلاعیهای که توسط خانواده روانشاد نکوروح در اختیار ما قرار گرفتهاست نامهای سرشناس بسیاری دیده میشود. حسن نکوروح، نظامالدین قهاری، حبیبالله پیمان، احمد بخارایی، مهندس نکوروح، حسین رفیعی، سرکار خانم آشتیانی، آقای خضوعی، هادی موتمنی، فرید مرجایی، عطا هودشتیان، خلیل خلیلیپور، ناصر کمیلیان، علی سرداری، حسین موسویان و آقای مطهرنیا بخشی از نامهایی است که در این دعوتنامه به چشم میخورد.
زندهیاد محمود نکوروح، زاده سال 1314 بود و از نوجوانی دلداده ایدههای ایرانی و عدالتخواهانه بود. او به نهضت خداپرستان سوسیالیست به رهبری محمد نخشب پیوست و بعدها درکنار شهید کاظم سامی نبش انقلابی مردم ایران (جاما) را تأسیس کرد. در دهه 1370، در کنار دیگر بزرگان ملی-مذهبی، به فعالیت در چارچوب این نهاد پرداخت و تا پایان عمر پر، دغدغه آزادی و برابری برای ایران را داشت. از او بجز مقالات بسیار، کتابهایی نیز برجای مانده است؛ «نهضت خداپرستان سوسیالیست»، «بحران ایدئولوژی»، «عوامل توسعه غرب و علل توسعه نایافتگی ایران» و «در جستجوی هویتی تازه».
راهش پر رهرو باد.
Telegram: @cheshmandaz_iran
Instagram:@cheshmandaziran
Website: cheshmandaziran.ir
https://www.clubhouse.com/invite/0dvupAK59kn3wAWlzqYVvr5BnnE3T2JZ9XK:AV97_5cRhHCBNQ23yQtUK-WcoC37GggxS9F9yK3_lUo
در این نشست بسیاری از یاران و دوستان و همراهان ایشان از او خواهند گفت. در اطلاعیهای که توسط خانواده روانشاد نکوروح در اختیار ما قرار گرفتهاست نامهای سرشناس بسیاری دیده میشود. حسن نکوروح، نظامالدین قهاری، حبیبالله پیمان، احمد بخارایی، مهندس نکوروح، حسین رفیعی، سرکار خانم آشتیانی، آقای خضوعی، هادی موتمنی، فرید مرجایی، عطا هودشتیان، خلیل خلیلیپور، ناصر کمیلیان، علی سرداری، حسین موسویان و آقای مطهرنیا بخشی از نامهایی است که در این دعوتنامه به چشم میخورد.
زندهیاد محمود نکوروح، زاده سال 1314 بود و از نوجوانی دلداده ایدههای ایرانی و عدالتخواهانه بود. او به نهضت خداپرستان سوسیالیست به رهبری محمد نخشب پیوست و بعدها درکنار شهید کاظم سامی نبش انقلابی مردم ایران (جاما) را تأسیس کرد. در دهه 1370، در کنار دیگر بزرگان ملی-مذهبی، به فعالیت در چارچوب این نهاد پرداخت و تا پایان عمر پر، دغدغه آزادی و برابری برای ایران را داشت. از او بجز مقالات بسیار، کتابهایی نیز برجای مانده است؛ «نهضت خداپرستان سوسیالیست»، «بحران ایدئولوژی»، «عوامل توسعه غرب و علل توسعه نایافتگی ایران» و «در جستجوی هویتی تازه».
راهش پر رهرو باد.
Telegram: @cheshmandaz_iran
Instagram:@cheshmandaziran
Website: cheshmandaziran.ir
https://www.clubhouse.com/invite/0dvupAK59kn3wAWlzqYVvr5BnnE3T2JZ9XK:AV97_5cRhHCBNQ23yQtUK-WcoC37GggxS9F9yK3_lUo
09.04.202518:24
🔻فراسوی عقدهی دنکیشوت و عقدهی حقارت
(یادداشت وارده)
🖊آزاده شعبانی
✅ ایدهی نوشتن این یادداشت کوتاه، موج ناسیونالیستی اخیری است که گرفتار عقدهی دن کیشوت است و در تلاش برای ارضای این عقدهی دیرین است. این یادداشت وام گرفته از ایدهی درخشان حسین مصباحیان در یک سخنرانی با عنوان:«فراسوی عقدهی دنکیشوت و عقدهی حقارت» و نیز مقالهای با عنوان:«ایران: بین غرشماری و همهشمولی از بالاست» است. بازتعریف ایدهی «غرشماری» از ابداعات فکری ایشان است که به خوبی و به درخشانی در این مقاله پرداخته شده است. امید دارم که این یادداشت کوتاه، خمیرمایهی مقالهای در این زمینه در آیندهای نه چندان دور شود.
✅ موجی راه افتاده است البته نه میان ایراندوستان که عمدتاً میان اپوزیسیون خارجی که دعوت به تجاوز نظامی و حمله علیه ایران میکنند؛ یعنی آزادی وطن را از مسیر ویرانی، میسر میدانند. حسین مصباحیان در سخنرانی خود با عنوان «فراسوی عقده حقارت و عقده دن کیشوت»، به بررسی عقدهی حقارت در میان اینان میپردازد. داریوش آشوری نیز در کتاب «ما و مدرنیت»، نشان میدهد که چگونه گفتمان غربزدگی، بهویژه در میان نخبگان و بورژوازی شهری، به عقده حقارت و الگوگیری از غرب دامن میزند. این عقده، بهویژه در رفتارهای اجتماعی و فرهنگی این قشر، باعث میشود که تاریخ و فرهنگ خود را بهطور کامل نادیده بگیرند و خود را در تقلید از الگوهای غربی غرق کنند.
✅ گفتمان ایرانشهری و ناسیونالیسم باستانگرا، که در دل آن مفاهیمی چون عظمت تاریخ ایران و تمدنهای باستانی گنجانده شده است، بهدنبال بازسازی هویتی است که در آن تاریخ و فرهنگ ایرانی بهطور غیرانتقادی بهعنوان یک نمونه عالی و برتر از تمدنها معرفی میشود؛ بازتاب همان عقدهی دن کیشوتی.
✅ در برابر این گفتمانهای مسلط، میتوان از آلترناتیویی مبتنی بر وطندوستیِ انتقادی سخن گفت. این آلترناتیو سه پایه اصلی دارد: اول، تاریخنگاری ماتریالیستی که تضادهای طبقاتی و اجتماعی را بهطور آشکار مورد بررسی قرار میدهد. دوم، دفاع از حقوق تمامی ساکنان ایران، با تأکید بر حقوق اقلیتها و گروههای تحت ستم که در برابر سلطه سیاسی و فرهنگی مقاومت میکنند. سوم، نقد رادیکال از سنتهای گذشته، بدون افتادن در دام نوستالژی ارتجاعی و بزرگنمایی تاریخ که تنها بهدنبال توجیه سلطه است. این میهنپرستی انتقادی، بر ایجاد جامعهای آزاد و دموکراتیک تأکید دارد که در آن همه افراد، بدون توجه به قومیت، مذهب یا پیشینه اجتماعی، حقوق برابر دارند.
#آزاده_شعبانی
#ناسیونالیسم
#ملی_گرایی
#ایرانشهری
#وطن_دوستی_انتقادی
🔻(متن کامل این را در سایت نشریه چشمانداز ایران بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
(یادداشت وارده)
🖊آزاده شعبانی
✅ ایدهی نوشتن این یادداشت کوتاه، موج ناسیونالیستی اخیری است که گرفتار عقدهی دن کیشوت است و در تلاش برای ارضای این عقدهی دیرین است. این یادداشت وام گرفته از ایدهی درخشان حسین مصباحیان در یک سخنرانی با عنوان:«فراسوی عقدهی دنکیشوت و عقدهی حقارت» و نیز مقالهای با عنوان:«ایران: بین غرشماری و همهشمولی از بالاست» است. بازتعریف ایدهی «غرشماری» از ابداعات فکری ایشان است که به خوبی و به درخشانی در این مقاله پرداخته شده است. امید دارم که این یادداشت کوتاه، خمیرمایهی مقالهای در این زمینه در آیندهای نه چندان دور شود.
✅ موجی راه افتاده است البته نه میان ایراندوستان که عمدتاً میان اپوزیسیون خارجی که دعوت به تجاوز نظامی و حمله علیه ایران میکنند؛ یعنی آزادی وطن را از مسیر ویرانی، میسر میدانند. حسین مصباحیان در سخنرانی خود با عنوان «فراسوی عقده حقارت و عقده دن کیشوت»، به بررسی عقدهی حقارت در میان اینان میپردازد. داریوش آشوری نیز در کتاب «ما و مدرنیت»، نشان میدهد که چگونه گفتمان غربزدگی، بهویژه در میان نخبگان و بورژوازی شهری، به عقده حقارت و الگوگیری از غرب دامن میزند. این عقده، بهویژه در رفتارهای اجتماعی و فرهنگی این قشر، باعث میشود که تاریخ و فرهنگ خود را بهطور کامل نادیده بگیرند و خود را در تقلید از الگوهای غربی غرق کنند.
✅ گفتمان ایرانشهری و ناسیونالیسم باستانگرا، که در دل آن مفاهیمی چون عظمت تاریخ ایران و تمدنهای باستانی گنجانده شده است، بهدنبال بازسازی هویتی است که در آن تاریخ و فرهنگ ایرانی بهطور غیرانتقادی بهعنوان یک نمونه عالی و برتر از تمدنها معرفی میشود؛ بازتاب همان عقدهی دن کیشوتی.
✅ در برابر این گفتمانهای مسلط، میتوان از آلترناتیویی مبتنی بر وطندوستیِ انتقادی سخن گفت. این آلترناتیو سه پایه اصلی دارد: اول، تاریخنگاری ماتریالیستی که تضادهای طبقاتی و اجتماعی را بهطور آشکار مورد بررسی قرار میدهد. دوم، دفاع از حقوق تمامی ساکنان ایران، با تأکید بر حقوق اقلیتها و گروههای تحت ستم که در برابر سلطه سیاسی و فرهنگی مقاومت میکنند. سوم، نقد رادیکال از سنتهای گذشته، بدون افتادن در دام نوستالژی ارتجاعی و بزرگنمایی تاریخ که تنها بهدنبال توجیه سلطه است. این میهنپرستی انتقادی، بر ایجاد جامعهای آزاد و دموکراتیک تأکید دارد که در آن همه افراد، بدون توجه به قومیت، مذهب یا پیشینه اجتماعی، حقوق برابر دارند.
#آزاده_شعبانی
#ناسیونالیسم
#ملی_گرایی
#ایرانشهری
#وطن_دوستی_انتقادی
🔻(متن کامل این را در سایت نشریه چشمانداز ایران بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
06.04.202519:21
🔻درخشانترین دوره تاریخ ایران
🖊گفتوگو با اکبر ثبوت
لطفالله میثمی
✅ به نظر من در تاریخ ایران دو سلسله نقش مثبتتری از دیگر سلسلهها داشتند و سیاستهایشان موجب شده که ما وضعیت درخشانی داشته باشیم. بیش از پنجاه سال پیش وقتی متن مکتوب سخنرانی شادروان استاد مجتبی مینوی در دانشگاه مشهد را خواندم، در آغاز آن، دو جمله نظرم را جلب کرد: اگر از من بپرسند درخشانترین دوره تاریخ ملت ایران کدام است، عرض خواهم کرد که بر اساس اسناد و مدارک بهجامانده، مسلماً دوره مابین سالهای ۳۵۰ تا ۵۰۰ هجری قمری است.
✅مرحوم مینوی از استادانی بود که در یک مرحله از زندگی، ستایشگر ایران پیش از اسلام بود و ایران پیش از اسلام را بهعنوان یک جامعه آرمانی میشناخت؛ بنابراین قضاوتی که در اینجا از او نقل کردیم، یک نوع برگشت از آن دیدگاه پیشین و به نظر من حاکی از واقعبینی اوست.
✅ این دو جمله استاد مینوی مرا بر آن داشت که چهرههای درخشان فرهنگی را که در این یک قرن و نیم از میان ایرانیان برخاستهاند بشناسم؛ دوم عواملی را که به ظهور آن چهرههای درخشان منجر شده است مشخص کنم تا وقتی تاریخ دورههای متأخر را -که ادوار انحطاط فرهنگی ایران است- برای شاگردانم درس میدهم، روشن کنم که علت این انحطاط چیزی نبود جز از بین رفتن عواملی که ظهور آن چهرههای درخشان را در پی داشته است.
# ایران
#اکبر_ثبوت
#لطفالله_میثمی
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊گفتوگو با اکبر ثبوت
لطفالله میثمی
✅ به نظر من در تاریخ ایران دو سلسله نقش مثبتتری از دیگر سلسلهها داشتند و سیاستهایشان موجب شده که ما وضعیت درخشانی داشته باشیم. بیش از پنجاه سال پیش وقتی متن مکتوب سخنرانی شادروان استاد مجتبی مینوی در دانشگاه مشهد را خواندم، در آغاز آن، دو جمله نظرم را جلب کرد: اگر از من بپرسند درخشانترین دوره تاریخ ملت ایران کدام است، عرض خواهم کرد که بر اساس اسناد و مدارک بهجامانده، مسلماً دوره مابین سالهای ۳۵۰ تا ۵۰۰ هجری قمری است.
✅مرحوم مینوی از استادانی بود که در یک مرحله از زندگی، ستایشگر ایران پیش از اسلام بود و ایران پیش از اسلام را بهعنوان یک جامعه آرمانی میشناخت؛ بنابراین قضاوتی که در اینجا از او نقل کردیم، یک نوع برگشت از آن دیدگاه پیشین و به نظر من حاکی از واقعبینی اوست.
✅ این دو جمله استاد مینوی مرا بر آن داشت که چهرههای درخشان فرهنگی را که در این یک قرن و نیم از میان ایرانیان برخاستهاند بشناسم؛ دوم عواملی را که به ظهور آن چهرههای درخشان منجر شده است مشخص کنم تا وقتی تاریخ دورههای متأخر را -که ادوار انحطاط فرهنگی ایران است- برای شاگردانم درس میدهم، روشن کنم که علت این انحطاط چیزی نبود جز از بین رفتن عواملی که ظهور آن چهرههای درخشان را در پی داشته است.
# ایران
#اکبر_ثبوت
#لطفالله_میثمی
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
26.03.202505:49
🔻چگونه یک انقلاب با علوم انسانی آغاز و با علوم فنی به پایان میرسد؟
🖊احمد فعال/جامعهشناس
✅ انقلاب پدیدهای مدرن است. پیش از دوران مدرن، با پدیدههایی مانند شورش، بلوا، طغیان و قیام مواجه بودیم که در اشکال گوناگونی تظاهر میکردند. هیچیک از این اَشکال درکی از دگرگونی ساختاری در نظم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نداشتند. تمام این اشکال اگر علیه مظالم سیاسی و اقتصادی طبقات حاکم صورت میگرفت، صرفاً رهایی از ظلم و ستم را هدف قرار میدادند. در دوران مدرن، دستکم از انقلاب فرانسه به اینسو با پدیده انقلاب مواجه هستیم که نهتنها رهاییبخشی را هدف قرار میدادند، بلکه در پی ایجاد نظم جدیدی در ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بودند.
✅ هنگامی که جامعه دست به انقلاب میزند رهبران انقلابی و ایدئولوگهای انقلاب دستکم به ظاهر هم که شده، پیام رهاییبخشی انسان را در دستور کار قرار میدهند. هدف آنها ساختن جامعهای انسانی است؛ جامعهای عاری از ستم و تبعیض. جامعهای که در آن انسان، کرامت و حقوق اساسی خود را به دست بیاورد. این خواستها باید همه از دالان بوروکراسی بگذرند.
✅ برای درک این حقیقت که چگونه روند انقلاب از علوم انسانی به علوم فنی و مهندسی تغییر پیدا میکند، تحلیل نقش بوروکراسی اهمیت بسیار دارد. بوروکراسی خانه وجودی هر قدرت سیاسی است. انقلابیون در همان آغاز وقتی وارد ساختمانهای اداری میشوند تا از آنجا ماشین قدرت سیاسی را هدایت کنند کوشش میکنند به خانهتکانی آن بپردازند. انقلابیون وقتی پا به عرصه مدیریت و اداره سازمانهای کار گذاشتند، وظایف خود را در حوزه کار نوعی رسالت تلقی کردند. درکی از این حقیقت نداشتند که ماشین بوروکراسی به قول هانا آرنت نوعی جباریت است که بدون حضور هیچ جباری عمل میکند.
# انقلاب
#احمد_فعال
#علوم_انسانی
#علوم_فنی
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊احمد فعال/جامعهشناس
✅ انقلاب پدیدهای مدرن است. پیش از دوران مدرن، با پدیدههایی مانند شورش، بلوا، طغیان و قیام مواجه بودیم که در اشکال گوناگونی تظاهر میکردند. هیچیک از این اَشکال درکی از دگرگونی ساختاری در نظم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نداشتند. تمام این اشکال اگر علیه مظالم سیاسی و اقتصادی طبقات حاکم صورت میگرفت، صرفاً رهایی از ظلم و ستم را هدف قرار میدادند. در دوران مدرن، دستکم از انقلاب فرانسه به اینسو با پدیده انقلاب مواجه هستیم که نهتنها رهاییبخشی را هدف قرار میدادند، بلکه در پی ایجاد نظم جدیدی در ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بودند.
✅ هنگامی که جامعه دست به انقلاب میزند رهبران انقلابی و ایدئولوگهای انقلاب دستکم به ظاهر هم که شده، پیام رهاییبخشی انسان را در دستور کار قرار میدهند. هدف آنها ساختن جامعهای انسانی است؛ جامعهای عاری از ستم و تبعیض. جامعهای که در آن انسان، کرامت و حقوق اساسی خود را به دست بیاورد. این خواستها باید همه از دالان بوروکراسی بگذرند.
✅ برای درک این حقیقت که چگونه روند انقلاب از علوم انسانی به علوم فنی و مهندسی تغییر پیدا میکند، تحلیل نقش بوروکراسی اهمیت بسیار دارد. بوروکراسی خانه وجودی هر قدرت سیاسی است. انقلابیون در همان آغاز وقتی وارد ساختمانهای اداری میشوند تا از آنجا ماشین قدرت سیاسی را هدایت کنند کوشش میکنند به خانهتکانی آن بپردازند. انقلابیون وقتی پا به عرصه مدیریت و اداره سازمانهای کار گذاشتند، وظایف خود را در حوزه کار نوعی رسالت تلقی کردند. درکی از این حقیقت نداشتند که ماشین بوروکراسی به قول هانا آرنت نوعی جباریت است که بدون حضور هیچ جباری عمل میکند.
# انقلاب
#احمد_فعال
#علوم_انسانی
#علوم_فنی
🔻(متن کامل این مقاله را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
21.04.202505:36
🔻سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت
🖊احمد کتابی/پژوهشگر
(به مناسبت روز سعدی)
✅ سعدی را بحق «خداوند اندیشه و سخن»، شاعر جهانی»، «شاعر انسانیت» و «شاعر دیروز، امروز و فردا» لقب دادهاند. این عنوانها بهراستی درخور و شایسته سعدی است؛ چراکه اندیشههای والا و انسانی او نه به زمان و دورهای خاص اختصاص دارد و نه به مکان و سرزمینی معین و نه به قوم یا ملتی مشخص.
✅ سلسله نوشتار «سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت» نگاهی به آثار و اندیشههای سعدی است. این مقالهها را میتوانید در پیوندهای زیر مطالعه کنید.
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش یکم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش دوم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش سوم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش چهارم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش پنجم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش ششم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش هفتم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش هشتم
#سعدی
#احمد_کتابی
#روز_جهانی_سعدی
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊احمد کتابی/پژوهشگر
(به مناسبت روز سعدی)
✅ سعدی را بحق «خداوند اندیشه و سخن»، شاعر جهانی»، «شاعر انسانیت» و «شاعر دیروز، امروز و فردا» لقب دادهاند. این عنوانها بهراستی درخور و شایسته سعدی است؛ چراکه اندیشههای والا و انسانی او نه به زمان و دورهای خاص اختصاص دارد و نه به مکان و سرزمینی معین و نه به قوم یا ملتی مشخص.
✅ سلسله نوشتار «سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت» نگاهی به آثار و اندیشههای سعدی است. این مقالهها را میتوانید در پیوندهای زیر مطالعه کنید.
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش یکم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش دوم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش سوم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش چهارم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش پنجم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش ششم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش هفتم
💠 سعدی؛ آموزگار حکمت و معرفت بخش هشتم
#سعدی
#احمد_کتابی
#روز_جهانی_سعدی
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
14.04.202511:19
🔻آیا «رایش نرد» دولت را در دست میگیرد؟
🖊گزارشی از گفتوگو با گیل دوران، روزنامهنگار و تولیدکنندۀ خبرنامهای به نام «رایش نِردها» در مورد صنعت فناوری
✅ گروهی از میلیاردرهای سیلیکون ولی با تعطیل کردن مؤسسهها، اخراج انبوه کارکنان و نادیده گرفتن هنجارهای قانونی و سیاسی، در حال ایجاد هرجومرج و آشفتگی در دولت فدرال هستند. به گفتۀ گیل دوران روزنامهنگار، این هرجومرج بهدقت سازماندهی شده است، چرا که افرادی مانند ایلان ماسک، دیوید ساکس و پیتر تیل از شیوهنامهای پیروی میکنند که توسط اندیشمندان راست افراطی برای نابود کردن نهادها و بهدست آوردن قدرت طراحی شده است.
✅ کورتس یاروین، برنامهنویس سابق که با نام مستعار «منسیوس مولدباگ» وبلاگ مینوشت، یکی از تأثیرات کلیدی ایدئولوژیک بر شخصیتهای راست افراطی سیلیکون ولی است. او بهدنبال جایگزینی دموکراسی با دیکتاتوری، پاکسازی بوروکراسیها، جایگزینی کارمندان دولت با وفادارها و نظارت کامل بر شهروندان است.
✅ ایدههای افراطی او شامل تبدیل افراد «غیر مولد» به بیودیزل یا محبوس کردن آنها در سلولهای واقعیت مجازی است. دوران ادعا میکند که شیوۀ مدیریت توییتر توسط ایلان ماسک، اخراج گستردۀ کارکنان و نادیده گرفتن هنجارهای قانونی، بازتابی از بینش یاروین در عمل است.
✅ دوران رابطه بین میلیاردرهای سیلیکون ولی و پایگاه ترامپ را یک ائتلاف استراتژیک توصیف میکند که در آن هر دو طرف علاقۀ مشترکی به نابودی نهادهای سنتی دارند، در حالی که ایدئولوژیهای آنها متفاوت است. شخصیتهایی مانند جیدی ونس که توسط پیتر تیِل حمایت میشوند، از لفاظیهای پوپولیستی برای پیشبرد سیاستهای حمایتشده توسط میلیاردرها استفاده میکنند. این ائتلاف همچنین با راست مسیحی همپوشانی دارد و یک سلسلهمراتب اجتماعی را تقویت میکند که به نفع مردان ثروتمند، سفیدپوست و مسیحی است. با این حال، تنشهایی هم وجود دارد. چرا که استیون بنن از حمایت نخبگان فناوری از فراانسانگرایی و سایر «ایدههای عجیب» انتقاد کرده است.
# گیل_دوران
#شبنم_کاظمی
#رایش_نرد
#سیلیکون_ولی
🔻(متن کامل این نوشتار را در سایت نشریه چشمانداز ایران بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊گزارشی از گفتوگو با گیل دوران، روزنامهنگار و تولیدکنندۀ خبرنامهای به نام «رایش نِردها» در مورد صنعت فناوری
✅ گروهی از میلیاردرهای سیلیکون ولی با تعطیل کردن مؤسسهها، اخراج انبوه کارکنان و نادیده گرفتن هنجارهای قانونی و سیاسی، در حال ایجاد هرجومرج و آشفتگی در دولت فدرال هستند. به گفتۀ گیل دوران روزنامهنگار، این هرجومرج بهدقت سازماندهی شده است، چرا که افرادی مانند ایلان ماسک، دیوید ساکس و پیتر تیل از شیوهنامهای پیروی میکنند که توسط اندیشمندان راست افراطی برای نابود کردن نهادها و بهدست آوردن قدرت طراحی شده است.
✅ کورتس یاروین، برنامهنویس سابق که با نام مستعار «منسیوس مولدباگ» وبلاگ مینوشت، یکی از تأثیرات کلیدی ایدئولوژیک بر شخصیتهای راست افراطی سیلیکون ولی است. او بهدنبال جایگزینی دموکراسی با دیکتاتوری، پاکسازی بوروکراسیها، جایگزینی کارمندان دولت با وفادارها و نظارت کامل بر شهروندان است.
✅ ایدههای افراطی او شامل تبدیل افراد «غیر مولد» به بیودیزل یا محبوس کردن آنها در سلولهای واقعیت مجازی است. دوران ادعا میکند که شیوۀ مدیریت توییتر توسط ایلان ماسک، اخراج گستردۀ کارکنان و نادیده گرفتن هنجارهای قانونی، بازتابی از بینش یاروین در عمل است.
✅ دوران رابطه بین میلیاردرهای سیلیکون ولی و پایگاه ترامپ را یک ائتلاف استراتژیک توصیف میکند که در آن هر دو طرف علاقۀ مشترکی به نابودی نهادهای سنتی دارند، در حالی که ایدئولوژیهای آنها متفاوت است. شخصیتهایی مانند جیدی ونس که توسط پیتر تیِل حمایت میشوند، از لفاظیهای پوپولیستی برای پیشبرد سیاستهای حمایتشده توسط میلیاردرها استفاده میکنند. این ائتلاف همچنین با راست مسیحی همپوشانی دارد و یک سلسلهمراتب اجتماعی را تقویت میکند که به نفع مردان ثروتمند، سفیدپوست و مسیحی است. با این حال، تنشهایی هم وجود دارد. چرا که استیون بنن از حمایت نخبگان فناوری از فراانسانگرایی و سایر «ایدههای عجیب» انتقاد کرده است.
# گیل_دوران
#شبنم_کاظمی
#رایش_نرد
#سیلیکون_ولی
🔻(متن کامل این نوشتار را در سایت نشریه چشمانداز ایران بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
11.04.202517:48
🔻نقش مردم در انقلاب ۵۷
🖊 لطفالله میثمی
✅ در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۰ به دعوت جبهه ملی ایران، مردم در میدان جلالیه (پارک لاله فعلی) تجمع کردند و رهبران جبهه ملی به سخنرانی پرداختند. خبرگزاریها جمعیت آن روز را بین ۸۰ تا ۱۰۰ هزار نفر ارزیابی کردند که در آن شرایط این جمعیت بسیار چشمگیر بود که تمایلات مردم را نشان میداد. در آن روز مردم از دکتر محمد مصدق و زندهیاد حسین فاطمی تجلیل به عمل آوردند، ولی رژیم با اعمال زور و خشونت و بازداشت عده زیادی از رهبران و دانشجویان به حکمرانی خود ادامه داد و فشارها را تا آنجا افزود که مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دست به یک قیام ملی زدند. هرچند این قیام ملی با سرکوب بیرحمانه و نظامی و خودکامه شاه روبهرو شد، ولی کنشگران مردمی نتایج شگرفی از این تحول چشمگیر گرفتند.
✅در این روز بود که حتی دهقانان ورامین کفنپوش بهسوی تهران آمدند که آنها هم با سرکوب رژیم مواجه شدند و بسیاری به شهادت رسیدند.
✅در همین روزها محمد حنیفنژاد یکی از کنشگران جنبش دانشجویی و عضو جبهه ملی و نهضت آزادی ایران که در زندان به سر میبرد به این جمعبندی رسید که مردم خواهان تغییر اساسی هستند.
✅ سران نهضت آزادی ایران، آیتالله محمود طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی و پنج نفر دیگر از سران نهضت آزادی طی دو مرحله در دادگاههای بدوی و تجدیدنظر نظامی به زندانهای سنگینی محکوم شدند. در پی این محاکمه، اجماع دیگری در مردم ایران شکل گرفت و قاطبه رهبران سیاسی، کنشگران و مراجع دینی رأی صادره این دادگاه را محکوم کردند. سران نهضت آزادی با حمایت مردمی روبهرو شدند و درواقع نیکفرجام شدند که مسئله راهبردی مهمی بود که کمتر به آن توجه میشود.
✅مهندس بازرگان در دادگاه تجدیدنظر بدین مضمون گفت ما آخرین جمعیتی هستیم که مبارزه قانونی میکردیم. پیشبینی او به واقعیت پیوست و از آن به بعد عمده کنشگران این دوره، راهکار مبارزه مسلحانه را پیش گرفتند.
✅ یکی از ویژگیهای جنبش مسلحانه این بود که تا آن زمان ساواک موفق شده بود شایعهای را در بین مردم تسری دهد که هر سه نفری که با هم جمع میشوند یکی از آنها عضو ساواک است و بدینسان حاکمیت و تور پلیسی خود را بر اذهان مردم تحمیل کرد، اما جنبش مسلحانه این تور پلیسی را به خیال خامی تبدیل کرد، بدین صورت که هر کنشگری که دستگیر میشد او را در معرض شکنجههای سنگینی قرار میدادند تا به کنشگر دیگری برسند، او را هم که دستگیر میکردند و باز از طریق شکنجه بود که به سومین نفر میرسیدند.
✅مهندس حسنپور یکی از کنشگران را یک ماه تمام شکنجه دادند تا آنجا که یک پایش را قطع کردند و بدن نیمهجانش را اعدام کردند. بدیعزادگان و فاطمه امینی را سوزاندند. امینی در پی این شکنجهها به شهادت رسید و بدیعزادگان در چهارم خرداد ۱۳۵۱ اعدام شد و به شهادت رسید و از این موارد بسیار بود. حسینی، شکنجهگر معروف ساواک، در میان جمعی از فداییها و مجاهدین گفته بود فریب این مجاهدین را نخورید، اینها نه مسلماناند و نه مارکسیست، بلکه مصدقی هستند، همان شخصی که توانست شاه را در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ فراری دهد؛ او عمیقاً به قدرت مصدق پی برده بود، ولی مقامات بالاتر همچنان در توهم دیکتاتوری و وابستگی خود پرواز میکردند.
✅ در سال ۱۳۵۷ از مهر ماه به بعد زندانیان را بهتدریج آزاد کردند. در آن سال در کل ایران ۳۵۰۰ زندانی وجود داشت که همه محکومیت ده سال به بالا داشتند. در سال ۱۳۵۵ ساواک توانست به لحاظ تشکیلاتی ضربههای هولناکی به جنبش مسلحانه وارد آورد. پس از آن سال بود که در درون ساواک نیز یک بازنگری به وجود آمده بود؛ حالا که تشکلها ضربه سختی خوردند چه باید کنیم که جنبه پیشگیری داشته باشد و به این نتیجه رسیده بودند که در برابر خواندن کتاب و حرکتهای غیرمسلحانه انعطاف بیشتری از خود نشان دهند. یکی از بازجوها به زندان آمد و گفت از این به بعد کسی حتی کتاب مائو را هم خوانده باشد به زندان محکوم نمیشود، درحالیکه پیش از این محکومیتی معادل سه تا ده سال داشت.
✅ هدف از این نوشته آن است که نقش مردم در تحولات بیشتر روشن شود. هرچند درک آن در مقاطع مختلف مشکل است، مگر اینکه تغییرات کمّی و کیفی به جهش و قیامی چشمگیری تبدیل شود و تغییر پروسهای به وجود آید. محمد حنیفنژاد میگفت ما باید در تغییرات کمّی و استمرار آنها جهش و قیام را ببینیم و در لحظه قیام مواظب تغییرات تدریجی به سمت افول باشیم. چنین است سرنوشت پند گرفتن از تاریخ و هر انقلابی.
# لطف_الله_میثمی
#انقلاب
#نهضت_آزادی
#سازمان_مجاهدین
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊 لطفالله میثمی
✅ در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۰ به دعوت جبهه ملی ایران، مردم در میدان جلالیه (پارک لاله فعلی) تجمع کردند و رهبران جبهه ملی به سخنرانی پرداختند. خبرگزاریها جمعیت آن روز را بین ۸۰ تا ۱۰۰ هزار نفر ارزیابی کردند که در آن شرایط این جمعیت بسیار چشمگیر بود که تمایلات مردم را نشان میداد. در آن روز مردم از دکتر محمد مصدق و زندهیاد حسین فاطمی تجلیل به عمل آوردند، ولی رژیم با اعمال زور و خشونت و بازداشت عده زیادی از رهبران و دانشجویان به حکمرانی خود ادامه داد و فشارها را تا آنجا افزود که مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دست به یک قیام ملی زدند. هرچند این قیام ملی با سرکوب بیرحمانه و نظامی و خودکامه شاه روبهرو شد، ولی کنشگران مردمی نتایج شگرفی از این تحول چشمگیر گرفتند.
✅در این روز بود که حتی دهقانان ورامین کفنپوش بهسوی تهران آمدند که آنها هم با سرکوب رژیم مواجه شدند و بسیاری به شهادت رسیدند.
✅در همین روزها محمد حنیفنژاد یکی از کنشگران جنبش دانشجویی و عضو جبهه ملی و نهضت آزادی ایران که در زندان به سر میبرد به این جمعبندی رسید که مردم خواهان تغییر اساسی هستند.
✅ سران نهضت آزادی ایران، آیتالله محمود طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی و پنج نفر دیگر از سران نهضت آزادی طی دو مرحله در دادگاههای بدوی و تجدیدنظر نظامی به زندانهای سنگینی محکوم شدند. در پی این محاکمه، اجماع دیگری در مردم ایران شکل گرفت و قاطبه رهبران سیاسی، کنشگران و مراجع دینی رأی صادره این دادگاه را محکوم کردند. سران نهضت آزادی با حمایت مردمی روبهرو شدند و درواقع نیکفرجام شدند که مسئله راهبردی مهمی بود که کمتر به آن توجه میشود.
✅مهندس بازرگان در دادگاه تجدیدنظر بدین مضمون گفت ما آخرین جمعیتی هستیم که مبارزه قانونی میکردیم. پیشبینی او به واقعیت پیوست و از آن به بعد عمده کنشگران این دوره، راهکار مبارزه مسلحانه را پیش گرفتند.
✅ یکی از ویژگیهای جنبش مسلحانه این بود که تا آن زمان ساواک موفق شده بود شایعهای را در بین مردم تسری دهد که هر سه نفری که با هم جمع میشوند یکی از آنها عضو ساواک است و بدینسان حاکمیت و تور پلیسی خود را بر اذهان مردم تحمیل کرد، اما جنبش مسلحانه این تور پلیسی را به خیال خامی تبدیل کرد، بدین صورت که هر کنشگری که دستگیر میشد او را در معرض شکنجههای سنگینی قرار میدادند تا به کنشگر دیگری برسند، او را هم که دستگیر میکردند و باز از طریق شکنجه بود که به سومین نفر میرسیدند.
✅مهندس حسنپور یکی از کنشگران را یک ماه تمام شکنجه دادند تا آنجا که یک پایش را قطع کردند و بدن نیمهجانش را اعدام کردند. بدیعزادگان و فاطمه امینی را سوزاندند. امینی در پی این شکنجهها به شهادت رسید و بدیعزادگان در چهارم خرداد ۱۳۵۱ اعدام شد و به شهادت رسید و از این موارد بسیار بود. حسینی، شکنجهگر معروف ساواک، در میان جمعی از فداییها و مجاهدین گفته بود فریب این مجاهدین را نخورید، اینها نه مسلماناند و نه مارکسیست، بلکه مصدقی هستند، همان شخصی که توانست شاه را در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ فراری دهد؛ او عمیقاً به قدرت مصدق پی برده بود، ولی مقامات بالاتر همچنان در توهم دیکتاتوری و وابستگی خود پرواز میکردند.
✅ در سال ۱۳۵۷ از مهر ماه به بعد زندانیان را بهتدریج آزاد کردند. در آن سال در کل ایران ۳۵۰۰ زندانی وجود داشت که همه محکومیت ده سال به بالا داشتند. در سال ۱۳۵۵ ساواک توانست به لحاظ تشکیلاتی ضربههای هولناکی به جنبش مسلحانه وارد آورد. پس از آن سال بود که در درون ساواک نیز یک بازنگری به وجود آمده بود؛ حالا که تشکلها ضربه سختی خوردند چه باید کنیم که جنبه پیشگیری داشته باشد و به این نتیجه رسیده بودند که در برابر خواندن کتاب و حرکتهای غیرمسلحانه انعطاف بیشتری از خود نشان دهند. یکی از بازجوها به زندان آمد و گفت از این به بعد کسی حتی کتاب مائو را هم خوانده باشد به زندان محکوم نمیشود، درحالیکه پیش از این محکومیتی معادل سه تا ده سال داشت.
✅ هدف از این نوشته آن است که نقش مردم در تحولات بیشتر روشن شود. هرچند درک آن در مقاطع مختلف مشکل است، مگر اینکه تغییرات کمّی و کیفی به جهش و قیامی چشمگیری تبدیل شود و تغییر پروسهای به وجود آید. محمد حنیفنژاد میگفت ما باید در تغییرات کمّی و استمرار آنها جهش و قیام را ببینیم و در لحظه قیام مواظب تغییرات تدریجی به سمت افول باشیم. چنین است سرنوشت پند گرفتن از تاریخ و هر انقلابی.
# لطف_الله_میثمی
#انقلاب
#نهضت_آزادی
#سازمان_مجاهدین
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran


09.04.202514:46
به مناسبت سومین سال درگذشت علی رضاقلی، خانه اندیشمندان علوم انسانی در همکاری با مؤسسه دین و اقتصاد، مراسمی با عنوان «پویندهمردی بهراه» برگزار میکند. نام این همایش برگرفته از کتابی است که توسط میکائیل عظیمی پژوهشگر جوان، در گفتگو با مرحوم رضاقلی، نوشته شده است.
این همایش، جمعه 22 فروردین 1404، ساعت 15:30 در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار میشود. شرکت در این برنامه برای همگان آزاد و رایگان است.
نشانی: تهران، میدان هفت تیر، بلوار کریم خان زند، خیابان استاد نجات اللهی (ویلا)، نبش خیابان ورشو، خانه اندیشمندان علوم انسانی
Telegram: @cheshmandaz_iran
Instagram:@cheshmandaziran
Website: cheshmandaziran.ir
این همایش، جمعه 22 فروردین 1404، ساعت 15:30 در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار میشود. شرکت در این برنامه برای همگان آزاد و رایگان است.
نشانی: تهران، میدان هفت تیر، بلوار کریم خان زند، خیابان استاد نجات اللهی (ویلا)، نبش خیابان ورشو، خانه اندیشمندان علوم انسانی
Telegram: @cheshmandaz_iran
Instagram:@cheshmandaziran
Website: cheshmandaziran.ir
05.04.202519:20
🔻بیتفاوتی سیاسی و اجتماعی
🖊گفتوگو با فاطمه علمدار
(بخشی از پرونده «آتش زیر خاکستر» چشمانداز ایران شماره 150)
✅ بیتفاوتی بهعنوان یک مفهوم خاص در ادبیات علوم اجتماعی و روانشناسی اجتماعی از نیمه دوم قرن بیستم آرامآرام متولد شد. تا پیش از آن در مطالعات کلاسیک علوم اجتماعی رد پای آنچه را امروزه از آن به بیتفاوتی اجتماعی یاد میکنیم در آمیزهای از نظریات حول احساس بیگانگی و انزوای اجتماعی و بیمعنایی و بیقدرتی یافت میشد که مداخله نکردن افراد در موقعیتهای اجتماعی را با کمک آنها توضیح میدادند.
✅ توجه خاص به مفهوم بیتفاوتی در مطالعه لاتانه و دارلی (۱۹۷۰) انجام شد و باعث شد مطالعات حول این انتخاب رفتاری مورد استقبال قرار بگیرد. آنچه توجه لاتانه و دارلی را به خود جلب کرد این بود که سال ۱۹۶۴، زنی در نیویورک در ساعت ۳ بعدازظهردر مقابل چشمان سیوهشت نفر از همسایگانش مورد حمله قرار گرفت و به قتل رسید، بدون اینکه هیچکدام از آنها حتی به پلیس زنگ بزنند.
✅ من در کتابم بیتفاوتی را اینطور تعریف کردهام: «وقتی فردی برای بهبود وضعیت نامطلوبی که برای خودش یا دیگران -چه آشنایانش یا غریبهها- پیشآمده، تلاشی نمیکند بیتفاوت است». ما با وضعیتهای نامطلوب زیادی در زندگیهایمان در ایرانِ امروز دست و پنجه نرم میکنیم و این وضعیتهای نامطلوب آنقدر زیاد هستند که نمیتوانیم برای بهبود همه آنها تلاش کنیم. درواقع ما در زندگیهای روزمرهمان دائماً با وضعیتهای نامطلوبی که برای شخص خودمان پیش میآید یا حتی در قالب نظم موجود جاری و ساری است دست به گریبان هستیم و تسلیم بسیاری از این وضعیتهای نامطلوب شدهایم و حتی حوصله فکر کردن به تلاش برای تغییر دادنشان را هم نداریم؛ تلاش برای تغییر وضعیتهای نامطلوبی که برای دیگران پیش میآید که بماند!
✅ با این حال، هرکدام از ما در حال تلاش برای تغییر برخی از این بیشمار وضعیت نامطلوبی که تجربه میکنیم هستیم؛ یعنی اینطور نیست که کلاً همه وضعیتهای نامطلوب را با چشمان یخزده و بیاحساس پذیرفته باشیم و بدون هیچ مقاومتی به هرچه پیش آمد تن بدهیم.
✅ همانطور که گفته شد بیتفاوتی؛ یعنی عدم تلاش برای تغییر وضعیت نامطلوب، ولی چون نمیشود نسبت به همه وضعیتهای نامطلوب واکنش مسئولانه و تغییرخواهانه نشان داد، آدمها مجبورند انتخاب کنند که به کدام وضعیتهای نامطلوب تسلیم شوند و تحملشان کنند و برای تغییر کدام وضعیتهای نامطلوب تلاش کنند و حتی شاید وضعیتهای نامطلوبی باشد که برای تغییر آنها حاضر باشند جان خود را فدا کنند؛ بنابراین بیتفاوتی لزوماً یک رفتار منفی نیست، بلکه میتوان آن را به چشم یک انتخاب عقلانی دید.
✅ بیمن میگوید در زندگی ایرانیان دو حوزه از تقابل فرهنگی نمادین نقش اساسی دارد: اول، تقابل میان درون و بیرون یا خودی/غیرخودی یا غریبه/آشنا یا همشهری/ غیرهمشهری یا هممحلهای/غیرهممحلهای و از این دست تفکیکها که همه ما در زندگیهایمان داریم و آن را میفهمیم؛ و دوم، تقابل میان سلسلهمراتب و برابری؛ یعنی مقایسه جایگاه خودمان و دیگران در سلسلهمراتب قدرت برای ما مهم است. اینکه موقعیت مواجهه با وضعیت نامطلوب کسی که با ما آشناست قربانی وضعیت باشد یا ایجادکننده وضعیت نامطلوب باشد، در تصمیم ما برای تلاش برای تغییر وضعیت تأثیر میگذارد یا مثلاً اینکه کسی که وضعیت نامطلوب را ایجاد کرده در سلسلهمراتب اجتماعی قدرت بیشتری از ما دارد یا کمتر، مثلاً اگر اختلاس کارمند زیردستمان را کشف کنیم رفتارمان متفاوت خواهد بود تا وقتی که متوجه اختلاس رئیسمان میشویم.
# آتش_زیر_خاکستر
#جنبش_های_اجتماعی
#فاطمه_علمدار
#بی_تفاوتی
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊گفتوگو با فاطمه علمدار
(بخشی از پرونده «آتش زیر خاکستر» چشمانداز ایران شماره 150)
✅ بیتفاوتی بهعنوان یک مفهوم خاص در ادبیات علوم اجتماعی و روانشناسی اجتماعی از نیمه دوم قرن بیستم آرامآرام متولد شد. تا پیش از آن در مطالعات کلاسیک علوم اجتماعی رد پای آنچه را امروزه از آن به بیتفاوتی اجتماعی یاد میکنیم در آمیزهای از نظریات حول احساس بیگانگی و انزوای اجتماعی و بیمعنایی و بیقدرتی یافت میشد که مداخله نکردن افراد در موقعیتهای اجتماعی را با کمک آنها توضیح میدادند.
✅ توجه خاص به مفهوم بیتفاوتی در مطالعه لاتانه و دارلی (۱۹۷۰) انجام شد و باعث شد مطالعات حول این انتخاب رفتاری مورد استقبال قرار بگیرد. آنچه توجه لاتانه و دارلی را به خود جلب کرد این بود که سال ۱۹۶۴، زنی در نیویورک در ساعت ۳ بعدازظهردر مقابل چشمان سیوهشت نفر از همسایگانش مورد حمله قرار گرفت و به قتل رسید، بدون اینکه هیچکدام از آنها حتی به پلیس زنگ بزنند.
✅ من در کتابم بیتفاوتی را اینطور تعریف کردهام: «وقتی فردی برای بهبود وضعیت نامطلوبی که برای خودش یا دیگران -چه آشنایانش یا غریبهها- پیشآمده، تلاشی نمیکند بیتفاوت است». ما با وضعیتهای نامطلوب زیادی در زندگیهایمان در ایرانِ امروز دست و پنجه نرم میکنیم و این وضعیتهای نامطلوب آنقدر زیاد هستند که نمیتوانیم برای بهبود همه آنها تلاش کنیم. درواقع ما در زندگیهای روزمرهمان دائماً با وضعیتهای نامطلوبی که برای شخص خودمان پیش میآید یا حتی در قالب نظم موجود جاری و ساری است دست به گریبان هستیم و تسلیم بسیاری از این وضعیتهای نامطلوب شدهایم و حتی حوصله فکر کردن به تلاش برای تغییر دادنشان را هم نداریم؛ تلاش برای تغییر وضعیتهای نامطلوبی که برای دیگران پیش میآید که بماند!
✅ با این حال، هرکدام از ما در حال تلاش برای تغییر برخی از این بیشمار وضعیت نامطلوبی که تجربه میکنیم هستیم؛ یعنی اینطور نیست که کلاً همه وضعیتهای نامطلوب را با چشمان یخزده و بیاحساس پذیرفته باشیم و بدون هیچ مقاومتی به هرچه پیش آمد تن بدهیم.
✅ همانطور که گفته شد بیتفاوتی؛ یعنی عدم تلاش برای تغییر وضعیت نامطلوب، ولی چون نمیشود نسبت به همه وضعیتهای نامطلوب واکنش مسئولانه و تغییرخواهانه نشان داد، آدمها مجبورند انتخاب کنند که به کدام وضعیتهای نامطلوب تسلیم شوند و تحملشان کنند و برای تغییر کدام وضعیتهای نامطلوب تلاش کنند و حتی شاید وضعیتهای نامطلوبی باشد که برای تغییر آنها حاضر باشند جان خود را فدا کنند؛ بنابراین بیتفاوتی لزوماً یک رفتار منفی نیست، بلکه میتوان آن را به چشم یک انتخاب عقلانی دید.
✅ بیمن میگوید در زندگی ایرانیان دو حوزه از تقابل فرهنگی نمادین نقش اساسی دارد: اول، تقابل میان درون و بیرون یا خودی/غیرخودی یا غریبه/آشنا یا همشهری/ غیرهمشهری یا هممحلهای/غیرهممحلهای و از این دست تفکیکها که همه ما در زندگیهایمان داریم و آن را میفهمیم؛ و دوم، تقابل میان سلسلهمراتب و برابری؛ یعنی مقایسه جایگاه خودمان و دیگران در سلسلهمراتب قدرت برای ما مهم است. اینکه موقعیت مواجهه با وضعیت نامطلوب کسی که با ما آشناست قربانی وضعیت باشد یا ایجادکننده وضعیت نامطلوب باشد، در تصمیم ما برای تلاش برای تغییر وضعیت تأثیر میگذارد یا مثلاً اینکه کسی که وضعیت نامطلوب را ایجاد کرده در سلسلهمراتب اجتماعی قدرت بیشتری از ما دارد یا کمتر، مثلاً اگر اختلاس کارمند زیردستمان را کشف کنیم رفتارمان متفاوت خواهد بود تا وقتی که متوجه اختلاس رئیسمان میشویم.
# آتش_زیر_خاکستر
#جنبش_های_اجتماعی
#فاطمه_علمدار
#بی_تفاوتی
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
22.03.202508:38
🔻تعبیر یک خواب؛ نگاهی به جنبشهای اجتماعی در ایران
🖊گفتوگو با پرویز پیران
(بخشی از پرونده «آتش زیر خاکستر» چشمانداز ایران شماره 150)
✅ ایران حداقل از زمان پادشاهی خسروپرویز ساسانی و سلطه و قدرت گسترده مغان زرتشتی، به تکصدایی آن هم طراحی و فربهشده بهوسیله اصحاب زور و منفعت، اجبار داشته است. اتحاد حکومت و دین، از سویی تکصدایی را مشروع و از دیگر سوی الزامی نهادینه کرده است. بر این اساس توده مردم نیز به تکصدایی و آثار و نتایج مستقیم و غیرمستقیم آن گردن نهاده و همنوایی نشان میدهند. در نتیجه انسانهای آگاه و اندیشمندان برای فرار از چنان شرایطی به بیان ناروشن و دارای ماهیتی دو یا چندپهلو و دارای امکان فرار در برابر قضاوتهای افرادی که تبلیغکننده تکصدایی هستند، روی آورده و در این زمینه روزبهروز توانمند شدهاند. بر این اساس بیان نظرات و اندیشه در چارچوب شعر که میتواند حاوی ایهام یا استفاده گسترده از نماد (سمبل) سازی باشد به نحوه بیان حکمت ایرانی بدل شده است.
✅ مدرنیته پس از بیهوشی پانصد، ششصدساله ایرانی در صدوپنجاه سال اخیر (کمی کمتر یا بیشتر) محصول خوابی است در پایان بیهوشی و در گذار به هوش آمدن. خوابی به زبان بیگانه، ولی خواب بیننده عاشق خواب شده آن را واژه به واژه کاملاً حفظ کرده است، اما در اثر شوک به هوش آمدن، آن خواب بریدهبریده شده است. به دلیل عشق او به این خواب بریدهبریده شده، این خواب از روی دیکشنری، یعنی بریده از فرهنگ غرب و بریده از فرهنگ ایرانی که نیاز مبرم برای ترجمه درست است، به فارسی درآمده و بدتر آنکه با نگاه آکنده از تفکر استعماری و سلطه شرقشناسی، تاریخ ایران نیز بر اساس آن خواب بریدهبریده، کاملاً تحریف شده و نسلهای بعدی بهکلی با تاریخ و فرهنگ واقعی ایران ناآشنا شدهاند. در نتیجه بسیاری از اندیشمندان گرانقدر زحمت کشیدهاند و در رشتههای گوناگون از علوم «انسان» به تخصص رسیدهاند (منظور رشتههای علوم انسانی نیست. بلکه علوم انسانی در کنار علوم اجتماعی، انواع انسانشناسی، فرهنگشناسی، زبانشناسی، روانشناسی و شاخههای آن، اقتصاد، برنامهریزی توسعه و حتی معماری و شهرسازی و رشتههای فرعی آن مانند انواع برنامهریزی شهری، طراحی و غیره، تماماً اجزای علوم انسان هستند؛ یعنی علومی که آدمیان میتوانند در کل فرآیند کاربرد آنها اثری تعیینکننده بگذارند). این کارشناسان نیز با جامعه ایران چندان آشنایی ندارند؛ زیرا مدرنیته و توسعه ملی در جوامع جهان سوم به کپیبرداری بریدهبریده و ناقص از تجربه غربی محدود شده است. این امر تفکر متخصصان را نیز مشروط کرده و تنبلی ذهنی پدید میآورد.
✅جامعه در سطح فرد، دچار باخودبیگانگی شده و در سطح اجتماعی دچار آنومی پایدار شده. ارزشها در این جامعه دچار اغتشاش شده است. ما دچار اغتشاش در ارزشها و هنجارها هستیم.
✅علائم جامعه لحظهای را میتوان به وضوح مشاهده کرد. امروز بخش بزرگی از مردم نمیتوانند به آینده فکر کنند. آنها چشمانداز روشنی مقابل چشم خود نمیبینند. از صبح که از خواب بیدار میشوند به این فکر هستند که تا شب برای سفره کوچکشدهشان نان ببرند و تا فردا هم خدا کریم است. کار آنها موقت است، درآمدشان موقت است و زندگیشان بیثبات است. سوی دیگر این جامعه لحظهای، دولت است که مسئول برنامهریزی برای توسعه و پیشرفت جامعه است، اما میبینیم دولت دچار وضعیتی شده که آن هم برنامهریزیهایش روزبهروز شده و نمیتواند به بلندمدت و حتی میانمدت فکر کند. در این جامعه لحظهای و بیآتیه، بنگاههای اقتصادی ورشکسته میشوند، چون در این جامعه دو ضربدر دو چهار نمیشود! گاهی ۱۰۰۰ میشود و گاهی ۱۰۰ و گاهی صفر! بهندرت ممکن است حاصل این ضرب در جامعه لحظهای چهار شود. منظورم این است در این جامعه منطق نظریه، قدرت تحلیل نخواهد داشت، گویی جامعه بر اساس یک روند منطقی حرکت نمیکند. پس در این جامعه وقتی دو ضربدر دو چنین گستره پاسخ وسیعی دارد، دگرگونی هم خیلی وسیع است و هیچ ثباتی وجود ندارد. یکی از مهمترین عوامل لحظهای شدن جامعه، این سطح از نابرابری است. آمار مربوط به نابرابری بسیار وحشتناک است و البته گویی نیاز به آمار نداریم و بسیار عیانتر از این حرفهاست.
# آتش_زیر_خاکستر
#جنبش_های_اجتماعی
#پرویز_پیران
#ابرجنبش
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
🖊گفتوگو با پرویز پیران
(بخشی از پرونده «آتش زیر خاکستر» چشمانداز ایران شماره 150)
✅ ایران حداقل از زمان پادشاهی خسروپرویز ساسانی و سلطه و قدرت گسترده مغان زرتشتی، به تکصدایی آن هم طراحی و فربهشده بهوسیله اصحاب زور و منفعت، اجبار داشته است. اتحاد حکومت و دین، از سویی تکصدایی را مشروع و از دیگر سوی الزامی نهادینه کرده است. بر این اساس توده مردم نیز به تکصدایی و آثار و نتایج مستقیم و غیرمستقیم آن گردن نهاده و همنوایی نشان میدهند. در نتیجه انسانهای آگاه و اندیشمندان برای فرار از چنان شرایطی به بیان ناروشن و دارای ماهیتی دو یا چندپهلو و دارای امکان فرار در برابر قضاوتهای افرادی که تبلیغکننده تکصدایی هستند، روی آورده و در این زمینه روزبهروز توانمند شدهاند. بر این اساس بیان نظرات و اندیشه در چارچوب شعر که میتواند حاوی ایهام یا استفاده گسترده از نماد (سمبل) سازی باشد به نحوه بیان حکمت ایرانی بدل شده است.
✅ مدرنیته پس از بیهوشی پانصد، ششصدساله ایرانی در صدوپنجاه سال اخیر (کمی کمتر یا بیشتر) محصول خوابی است در پایان بیهوشی و در گذار به هوش آمدن. خوابی به زبان بیگانه، ولی خواب بیننده عاشق خواب شده آن را واژه به واژه کاملاً حفظ کرده است، اما در اثر شوک به هوش آمدن، آن خواب بریدهبریده شده است. به دلیل عشق او به این خواب بریدهبریده شده، این خواب از روی دیکشنری، یعنی بریده از فرهنگ غرب و بریده از فرهنگ ایرانی که نیاز مبرم برای ترجمه درست است، به فارسی درآمده و بدتر آنکه با نگاه آکنده از تفکر استعماری و سلطه شرقشناسی، تاریخ ایران نیز بر اساس آن خواب بریدهبریده، کاملاً تحریف شده و نسلهای بعدی بهکلی با تاریخ و فرهنگ واقعی ایران ناآشنا شدهاند. در نتیجه بسیاری از اندیشمندان گرانقدر زحمت کشیدهاند و در رشتههای گوناگون از علوم «انسان» به تخصص رسیدهاند (منظور رشتههای علوم انسانی نیست. بلکه علوم انسانی در کنار علوم اجتماعی، انواع انسانشناسی، فرهنگشناسی، زبانشناسی، روانشناسی و شاخههای آن، اقتصاد، برنامهریزی توسعه و حتی معماری و شهرسازی و رشتههای فرعی آن مانند انواع برنامهریزی شهری، طراحی و غیره، تماماً اجزای علوم انسان هستند؛ یعنی علومی که آدمیان میتوانند در کل فرآیند کاربرد آنها اثری تعیینکننده بگذارند). این کارشناسان نیز با جامعه ایران چندان آشنایی ندارند؛ زیرا مدرنیته و توسعه ملی در جوامع جهان سوم به کپیبرداری بریدهبریده و ناقص از تجربه غربی محدود شده است. این امر تفکر متخصصان را نیز مشروط کرده و تنبلی ذهنی پدید میآورد.
✅جامعه در سطح فرد، دچار باخودبیگانگی شده و در سطح اجتماعی دچار آنومی پایدار شده. ارزشها در این جامعه دچار اغتشاش شده است. ما دچار اغتشاش در ارزشها و هنجارها هستیم.
✅علائم جامعه لحظهای را میتوان به وضوح مشاهده کرد. امروز بخش بزرگی از مردم نمیتوانند به آینده فکر کنند. آنها چشمانداز روشنی مقابل چشم خود نمیبینند. از صبح که از خواب بیدار میشوند به این فکر هستند که تا شب برای سفره کوچکشدهشان نان ببرند و تا فردا هم خدا کریم است. کار آنها موقت است، درآمدشان موقت است و زندگیشان بیثبات است. سوی دیگر این جامعه لحظهای، دولت است که مسئول برنامهریزی برای توسعه و پیشرفت جامعه است، اما میبینیم دولت دچار وضعیتی شده که آن هم برنامهریزیهایش روزبهروز شده و نمیتواند به بلندمدت و حتی میانمدت فکر کند. در این جامعه لحظهای و بیآتیه، بنگاههای اقتصادی ورشکسته میشوند، چون در این جامعه دو ضربدر دو چهار نمیشود! گاهی ۱۰۰۰ میشود و گاهی ۱۰۰ و گاهی صفر! بهندرت ممکن است حاصل این ضرب در جامعه لحظهای چهار شود. منظورم این است در این جامعه منطق نظریه، قدرت تحلیل نخواهد داشت، گویی جامعه بر اساس یک روند منطقی حرکت نمیکند. پس در این جامعه وقتی دو ضربدر دو چنین گستره پاسخ وسیعی دارد، دگرگونی هم خیلی وسیع است و هیچ ثباتی وجود ندارد. یکی از مهمترین عوامل لحظهای شدن جامعه، این سطح از نابرابری است. آمار مربوط به نابرابری بسیار وحشتناک است و البته گویی نیاز به آمار نداریم و بسیار عیانتر از این حرفهاست.
# آتش_زیر_خاکستر
#جنبش_های_اجتماعی
#پرویز_پیران
#ابرجنبش
🔻(متن کامل این گفتوگو را در نشریه چشمانداز ایران شماره 150 بخوانید)
🗓چشمانداز ایران را از کتابفروشیهای معتبر و کیوسکهای روزنامهفروشی بخواهید.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
@cheshmandaz_iran
Паказана 1 - 24 з 53
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.