what?
speaking out like we would never come to see the truth
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1316241627
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1316241627
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваныНадзейнасць
Не надзейныРазмяшчэннеРосія
МоваІншая
Дата стварэння каналаJan 05, 2023
Дадана ў TGlist
Mar 09, 2025Апошнія публікацыі ў групе "what?"
01.04.202520:55
صاحب بامزه‌ترین بیبی یودای دنیا شدم به لطف صبای عزیزم✨
09.03.202522:37
live a little.
09.03.202515:36
مدیونید فکر کنید مغزم دارم کصشر به خوردم می‌ده و جلومو می‌گیره که به کارای مهمم برسم
09.03.202515:36
09.03.202515:36
دفتر می‌خوام
09.03.202515:35
خیلی جالب میشه
09.03.202515:35
یعنی اگه چیزی که می‌خوام رو پیدا کنم احتمالا ده تا ازش می‌خرم، خیلی دوست دارم که همه چیم یجا باشه، واسه همین علاقه‌ی خاصی به کلاسور دارم، اما اگه از این دفترایی که مد نظرم باشه پیدا کنم دوست دارم که واسه هر چیزی که می‌خوام یچیز جدا داشته باشم، یعنی حتی جزوات درس و زبانمم دوست دارم تو این مدل دفترا بنویسم، و یدونه هم داشته باشم که واسه همه چیه
09.03.202515:34
بله منظورم از قفل دکمه‌ای این بود
09.03.202515:33
حالا این وسط اجازه بدین یکم حرص بخورم که بنده در کل زندگانیم یه دفترچه‌ی مناسب پیدا نکردم. نمی‌خوام دفتر باشه یا کاملا هم دفترچه، یه سایز مناسبی بین این دوتا، سال‌نامه هم اصلا خوشم نمیاد، سیمی هم باید باشه حتما، و یه حالت قفل دکمه طور کوچیک روش داشته باشه؟ از این دکمه‌ها. الان خودم یه سال‌نامه دارم همه چیش پرفکته، اما خب سالنامه‌اس.
09.03.202515:30
چون حقیقت اینه که مهم نیست چقدر طول بکشه، یک سال، دو سال و حتی پنج سال، شما تا زمانی که نشینید و بررسی نکنید و به احساساتتون اهمیت ندین قراره عین یه وزنه روی دوشتون سنگینی کنن، تا جایی که تحمل کردنش انقد سخت بشه که بشینی بگی اوکی بسه دیگه، بذار ببینم این مغز بیچاره‌ام چی می‌گه.
09.03.202515:26
و هرچقدرم بیشتر می‌گذره بیشتر اینطوریم که خب وا عجب اسکلی هستی چی بود مگه، دیگه برا همه اتفاق میوفته انقد غر و ناله نداره که، هی دردمو کوچیک‌تر می‌کنم تا از این فکت که یزمانی بهم غلبه کرده بود و چه بسا هنوزم روم قدرت داره فرار کنم.
09.03.202515:25
خیلی سخت
09.03.202515:25
بیشترین صبحتی که از اون دوران می‌کنم جنبه‌ی فیزیکیه، بحث احساسیش خیلی سخته، اونموقع نتونستم هندل کنم و فقط تلاش کردم جسممو بهتر کنم، هنوزم حتی فکر نمی‌کنم آمادگی process کردنشونو داشته باشم.
09.03.202515:21
یادمه تمرینایی که دکتر بهم می‌گفت و انجام می‌دادم بعد مثلا می‌گفت خوبه یا بیشتر بیار بالا یا فلان کارو کن، من انجام می‌دادم ولی حس نمی‌کردم که انجام دادم؟ یعنی خودم هی نگاه مینداختم بعد پشمام می‌ریخت که خب دوتا پام توی یه حالتن ولی یکیشو حس نمی‌کنم.
09.03.202515:19
حالم خراب شد
Рэкорды
08.03.202516:26
307Падпісчыкаў21.11.202423:59
0Індэкс цытавання10.03.202500:43
59Ахоп 1 паста09.03.202500:43
52Ахоп рэкламнага паста10.03.202523:59
11.54%ER09.03.202523:59
19.67%ERRПераслаў з:
MoCuishle
08.03.202521:35
He walks with sunshine in his stride,
A gentle spark, a heart so wide.
His laughter rings like golden chimes,
A melody of endless rhymes.
His kindness grows in silent ways,
A touch of warmth on cloudy days.
With teasing words and eyes so bright,
He turns the dark to dancing light.
Oh, little joys he leaves behind,
Like whispered notes in summer’s wind.
A boy so rare, so full of cheer,
A soul that all hold close and dear.
https://t.me/saygoodbyetotheoldme
A gentle spark, a heart so wide.
His laughter rings like golden chimes,
A melody of endless rhymes.
His kindness grows in silent ways,
A touch of warmth on cloudy days.
With teasing words and eyes so bright,
He turns the dark to dancing light.
Oh, little joys he leaves behind,
Like whispered notes in summer’s wind.
A boy so rare, so full of cheer,
A soul that all hold close and dear.
https://t.me/saygoodbyetotheoldme
08.03.202511:46
09.03.202510:02
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.