Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
پستچیِ‌ کلماتِ آبی؛ avatar
پستچیِ‌ کلماتِ آبی؛
پستچیِ‌ کلماتِ آبی؛ avatar
پستچیِ‌ کلماتِ آبی؛
08.04.202508:11
این پیام رو به چنلتون فوروارد کنید تا یک کتاب شعر یا داستان فارسی بهتون پیشنهاد کنم با یه خط معرفیِ کوتاه؛💌
04.04.202513:11
این پیام رو به چنلتون فوروارد کنید تا من بگم اگر شما یک کتاب داستان بودید شروع داستان شما چه شکلی بود؟ و متنش رو می‌نویسم و اینجا می‌ذارم.
ده چنل مرتب رو انتخاب می‌کنم و بعد این متن رو خط می‌زنم که فوروارد نکنید دیگه؛🧳
02.03.202516:44
قشنگ ترینش رو هم صائب تبریزی گفته:

هر شام ز ماه رمضان صبح امیدی است
هر روز ازین ماه مبارک شب عیدی است
02.03.202516:36
ماه رمضون زنده‌ام می‌کنه!❤️
02.03.202509:46
«چقدر آزادیِ اینجا دوست‌داشتنی است!چه آزادیِ آگاهانه‌ای! وجود مرا سرشار از خود کرد،حداقل به مدت یک صبح‌گاه،فارغ از این فکر که در شهر چه خبر است،فارغ از فکر کردن به نیازهایم و فارغ از اینکه می‌خواهم چه بخورم! هیچ چیز مثل حس سرکش گرسنگی مرا از زندگی منع نمی‌کرد ....»
زندگی من/آنتوان چخوف،صفحه ۳۵.
28.02.202514:13
تو را با غیر می‌بینم، صدایم در نمی‌آید/ دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید

نشستم، باده خوردم، خون گریستم، کنجی افتادم/ تحمل می‌رود اما شب غم سر نمی‌آید

توانم وصف جور مرگ و صد دشوارتر زان لیک/ چه گویم جور هجرت چون به گفتن در نمی‌آید

چه سود از شرح این دیوانگی‌ها، بی قراری‌ها؟/ تو مه، بی‌مهری و حرف منت باور نمی آید

ز دست و پای دل برگیر این زنجیر جور ای زلف/ که این دیوانه گر عاقل شود، دیگر نمی‌آید

دلم در دوری‌ات خون شد، بیا در اشک چشمم بین/ خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی‌آید

م‌.امید
07.04.202514:13
دست‌های مضطربِ خسته،کارکرده،با رگ‌های برجسته‌ی آبی.
توصیف شگفت انگیز گلی ترقی از تنها چیزی که از قهرمان داستانش در داستان بازی ناتمام مانده؛
02.04.202508:33
عمیقی درست عین زخمام عمیقی
رفیقی همون‌قدر که دوری رفیقی.
02.03.202516:41
ماه رمضان آمد ای یار قمر سیما
بربند سر سفره بگشای ره بالا
مولانا/دیوان شمس.
02.03.202511:59
اون‌قدر کتاب‌خونه و میزم مرتب شده که دیگه نمیخوام تا قبل از عید بهش دست بزنم!😭
در پیِ هرچه که نیافته‌ام؛
28.02.202514:11
اخوان در شعر نو، به‌ویژه در قالب نیمایی، بسیار تأثیرگذار بود. او زبان کهن پارسی را با واژگان و مفاهیم امروزی درآمیخت و به شعرش حال‌وهوایی حماسی و گاه عاشقانه بخشید. مضامین شعرهایش اغلب شامل حسرت به گذشته، انتقاد از وضعیت جامعه، و تأمل در زندگی و مرگ است. او به اساطیر و تاریخ ایران هم علاقه زیادی داشت و از آن‌ها در آثارش بهره می‌برد، مثلاً در شعر معروف «زمستان».

از مجموعه‌های مهم شعر او می‌توان به این‌ها اشاره کرد:
«زمستان»: یکی از معروف‌ترین آثارش که نمادی از سرمای اجتماعی و سیاسی زمانه‌اش است.

«آخر شاهنامه»: تأملی بر پایان‌ها و سرنوشت انسان‌ها.

«از این اوستا»: ترکیبی از شعر و اندیشه‌های عمیق فلسفی.

شعر «زمستان» شاید شناخته‌شده‌ترین اثر او باشد. در این شعر، اخوان با تصاویری سرد و تلخ، فضای خفقان و ناامیدی را به تصویر می‌کشد:

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

این شعر نمادی از دوران پس از کودتا و سرکوب‌های سیاسی است.
07.04.202509:02
البته که هر دو صد سال ازشون نگذشته.
از یکی ۴۷ سال گذشته و از دیگری ۶۱ سال.
26.03.202509:36
روزها هر روز پشت سر هم که می‌آیند فرصت نمی‌دهند مرور کنی دیروز را.اما تو تمام سعی‌ات را می‌کنی که به دیروز فکر نکنی و به آینده هم نه.زیرا مگر چه می‌شود اگر در حال بود؟ در همین لحظه.زیر آسمان همین ابرها ، کنار همین لحظه‌ها.
و سعی می‌کنی خودت را به دست زمان بسپاری و نه فکر آینده و اشتباه دی‌روز.
برای تو،هانیه.
02.03.202516:41
ماه رمضان آمد آن بند دهان آمد
زد بر دهن بسته تا لذت لب بیند
مولانا/دیوان شمس.
02.03.202509:59
درباره‌ی زندگی من از چخوف/کتاب‌خانه تکانی/همین؛
Выдалена02.03.202520:52
01.03.202511:15
چقدر دوست دارم اینجارو!🤎
28.02.202513:39
مهدی اخوان ثالث یکی از برجسته‌ترین شاعران معاصر ایران است که در ۱۰ اسفند ۱۳۰۷ در شهر مشهد به دنیا آمد و در ۴ شهریور ۱۳۶۹ در تهران درگذشت. او با تخلص «م. امید» شناخته می‌شود و از چهره‌های مهم شعر نو فارسی به شمار می‌رود. اخوان در شعرهایش به مسائل اجتماعی، سیاسی و انسانی توجه ویژه‌ای داشت و سبک خاص خودش را با ترکیب زبان پارسی کهن و نو خلق کرد.


اخوان ثالث در خانواده‌ای متوسط و مذهبی بزرگ شد. او از کودکی به شعر و ادبیات علاقه داشت و تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌اش را در مشهد گذراند. مدتی به کارهایی مثل معلمی و کار در اداره ثبت مشغول شد، اما زندگی‌اش با شعر و ادبیات گره خورده بود. در دهه‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ به تهران آمد و در محافل ادبی حضور یافت. او همچنین به دلیل فعالیت‌های سیاسی‌اش چند بار بازداشت شد، از جمله پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲.
04.04.202520:35
در نهایت:
کتاب پانزدهم/ از چالش ۱۵ روز ۱۵ کتاب.
اول این رو بگم که حضور شما در این شب‌ها در کنار حرف‌های کتابی خیلی خرسندم و بعد هم این رو بگم که از کتابی اینجا گفتم که نور و امید زندگی من بود خوندنش چون من رو عاشق کتاب‌ها و داستان‌ها کرد.
و
اگر حرفی هست:
@postchiinjast_bot 💚
02.03.202516:45
دوستان، مژده که ماه رمضان می‌آید
وقت آمرزش هر پیر و جوان می‌آید
واعظ قزوینی/غزلیات.
02.03.202516:40
چند شعر با مضمون ماه رمضون بخونیم؛
02.03.202509:48
«کرم علف را می‌خورد،زنگ آهن را می‌خورد،و دروغ روح آدمی را می‌بلعد.خداوند ما گناهکاران را نجات دهد.»
زندگی من/آنتوان چخوف،صفحه ۵۳.
Выдалена02.03.202520:52
Пераслаў з:
کافه‌شجریان avatar
کافه‌شجریان
01.03.202507:32
م.امید در کنار حمید مصدق؛
Паказана 1 - 24 з 103
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.