Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
ㅤ𝖲𝗍𑜅𝗋𝗋𝗒 𝖾𝗒𝖾𝗌 avatar

ㅤ𝖲𝗍𑜅𝗋𝗋𝗒 𝖾𝗒𝖾𝗌

ㅤᥕ𝗁ᥱ𝗋ᥱ ᥉𝗂ᥣᥱᥒᥴᥱ ᩅᩛᥣ᥆ᥕ᥉ ᥣ𝗂𝗄ᥱ ᥉𝗍ᥲ𝗋𝖽ᥙ᥉𝗍.
ㅤㅤㅤ ㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤ ( 𝖻𝗎𝗇𝖻𝗎𝗇 𝗁𝗎𝖻 ) ‼️
Уважаемый @durov
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваны
Надзейнасць
Не надзейны
Размяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаЛип 14, 2024
Дадана ў TGlist
Жовт 13, 2024

Апошнія публікацыі ў групе "ㅤ𝖲𝗍𑜅𝗋𝗋𝗒 𝖾𝗒𝖾𝗌"

Пераслаў з:
ㅤ𝚨urora avatar
ㅤ𝚨urora
فور کنید راجب شخصیتتون حدس بزنم.
جوین باشید.
Пераслаў з:
ㅤ𝚨urora avatar
ㅤ𝚨urora
ازت متنفرم چون ...
فور کنید کاملش کنم | جوین باشید.
Пераслаў з:
ㅤ𝚨urora avatar
ㅤ𝚨urora
فور کنید استیکر فیوتون رو بفرستید تا بگم چند درصد وایبتونه.
جوین باشید
.
این قسمت از متنشو دوست داشتم
چه چنل فیوی‌... مودبردش چقدر خوش رنگه
Пераслаў з:
Мечтать. avatar
Мечтать.
꒷ زمـستـان نیـز رفـت امـا بهـارانـی نـمی‌بیـنم
بـر ایـن تکـرارِ در تکـرار پـایانـی نمـی‌بیـنم

بـه دنبـال خـودم چـون گـردبـادی خسـته مـی‌گـردم
ولـی از خویـش جـز گـردی به دامانـی نمـی‌بیـنم

چـه بـر مـا رفـته اسـت ای عمـر؟ ای یاقـوتِ بـی‌قیمـت!
کـه غیـر از مـرگ گـردن‌بنـد ارزانـی نمـی‌بیـنم

زمیـن از دلبـران خـالی‌ست یـا مـن چشـم و دل سیـرم؟
کـه مـی‌گـردم ولـی زلـف پریشـانی نمـی‌بیـنم

خـدایا عشـق درمـانی به غیـر از مـرگ مـی‌خواهـد
کـه مـن مـی‌میـرم از ایـن درد و درمـانی نمـی‌بیـنم
Пераслаў з:
Мечтать. avatar
Мечтать.
‌ ‌ ‌ ᯓ И в конце концов, я оказалась
‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ недостаточно желанной для
‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ него ـــ чтобы он захотел меня.
ترکیب رنگ مودبردش خیلی فیو شده

Рэкорды

18.04.202510:26
242Падпісчыкаў
16.11.202423:59
100Індэкс цытавання
24.03.202523:59
40Ахоп 1 паста
25.11.202423:59
26Ахоп рэкламнага паста
29.03.202523:59
20.00%ER
24.03.202523:59
19.14%ERR

Развіццё

Падпісчыкаў
Індэкс цытавання
Ахоп 1 паста
Ахоп рэкламнага паста
ER
ERR
ЛИСТ '24ГРУД '24СІЧ '25ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25

Папулярныя публікацыі ㅤ𝖲𝗍𑜅𝗋𝗋𝗒 𝖾𝗒𝖾𝗌

28.03.202509:58
با این @favorite_stickers_bot
24.03.202518:03
▫️-فور کنید، با توجه به وایب چنلتون یه دیالوگ از فیکشن های معروف تهکوک بدم.
24.03.202512:02
ما ‍عاشقـانـہ ډل بسٺـٻم و
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ جنـوڼ ۈاࢪ جـاڼ ڪنـدٻم به پاے اٻـڼ عـش‍؈
26.03.202520:09
🗞 𝖥𑄉𝗋𑜎𝖺𝗋𝖽 𝗍𝗁𝗂𝗌 𝗆𝖾𝗌𝗌𝖺𝗀𝖾
آیدی + نیم رول یا بایستون رو بزارید و از بین ( پلی لیست / وایب/ پک ) انتخاب کنید تا پیویتون تقدیمتون کنم
limit: 215?! | جوین باشید
05.04.202503:27
وای قلمتون واقعا محشره... جزو اون نوشته هایی عه که راحت توشون غرق شدم
مودبرد هم خیلی زیبا شده
Пераслаў з:
ㅤbusan boy ( top lvl ) avatar
ㅤbusan boy ( top lvl )
27.03.202520:15
⠀‌ ㅤㅤㅤ (⠀‌$   )   ⠀‌ 𝗎𝗀𝗁 !! ,
𝗄𝖾𝖾𝗉 𝗍𝗁𝖾 𝖻𝖺𝗋𝖾 𝗆𝗂𝗇𝗂𝗆𝗎𝗆 𝖺𝗐𝖺𝗒 𝖿𝗋𝗈𝗆 𝗆𝖾
𝗍𝗈𝗎𝖼𝗁 𝗁𝖾𝗋𝖾 𝟦 𝖺𝖽𝖽
25.03.202519:30
𝖸᥆ᥙ 𝗍ꫝᥱ 𝗍𝗒ρᥱ 𝖨 𑜎𝖺ᥒᥒ𝖺 𑜀𑜅𝗋𝗋𝗒 🧺
‌ ꒰꒰ 🧸 𝖬𝗒 𝗌𑜎ᥱᥱ𝗍 𝖻᥆𝗒
𝖨 𝖼𝗈𝗎𝗅𝖽 𝗋𝖾𝖼𝗈𝗀𝗇𝗂𝗓𝖾 𝗁𝗂𝗆 𝖻𝗒 𝗍𝗈𝗎𝖼𝗁 𝖺𝗅𝗈𝗇𝖾, 𝖻𝗒 𝗌𝗆𝖾𝗅𝗅; 𝖨 𝗐𝗈𝗎𝗅𝖽 𝗄𝗇𝗈𝗐 𝗁𝗂𝗆 𝖻𝗅𝗂𝗇𝖽, 𝖻𝗒 𝗍𝗁𝖾 𝗐𝖺𝗒 𝗁𝗂𝗌 𝖻𝗋𝖾𝖺𝗍𝗁𝗌 𝖼𝖺𝗆𝖾 𝖺𝗇𝖽 𝗁𝗂𝗌 𝖿𝖾𝖾𝗍 𝗌𝗍𝗋𝗎𝖼𝗄 𝗍𝗁𝖾 𝖾𝖺𝗋𝗍𝗁. 𝖨 𝗐𝗈𝗎𝗅𝖽 𝗄𝗇𝗈𝗐 𝗁𝗂𝗆 𝗂𝗇 𝖽𝖾𝖺𝗍𝗁, 𝖺𝗍 𝗍𝗁𝖾 𝖾𝗇𝖽 𝗈𝖿 𝗍𝗁𝖾 𝗐𝗈𝗋𝗅𝖽.
25.03.202511:10
امکانش هست دو تا ڪـوڪـے داغ اینجا رو رند کنن؟
از کسایی که فور کنن پست فور میشه
25.03.202519:31
25.03.202519:30
24.03.202512:02
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ױ با نـام و یـاد عشـقی می‌نویـسم
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌که ویرانـگر مـن و تـو بـود‌.

عزیزِ من از آن روزی که نگاهم در دام دیدنگانت افتاد، اسیرم تا به امروزی که هر کجا می‌روم با اسم تو یاد من می‌افتند و با اسم من، یاد تو.
جان که نبود، تمام من بود که گرفتی و در قفس خودخواهیت زندانی‌اش کردی. عشق که نبود، دنیای من بود که ابتدا تا انتهایش را صاحب شدی.
برای اولین بار روانه شدن اسمت از زبانم مانند نوشیدن جامی پر از شراب سرخ بود؛ سرخوشم می‌کرد غافل از طوفانی که در انتظار چشم های تیره رنگم بود.
دستت را که گره دستانم کردی، با خود گفتم این گره کور است، هیچکس نمی‌تواند این پیوند را جدا کند. با خود گفتم ابد در برابرش کم می‌آورد.
از این ها که بگذریم اصل کاری جایی بود که خنده هایت را دیدم و شنیدم، گویی معجزهٔ فراموشی بود ؛ لحظه‌ای که خندیدی فراموش کردم که چه کسی بودم و در چه مکانی قرار داشتم، تنها بوسیدن آن خنده ها را خواستار بودم.
شیدایی کمی از حال من نداشت و تو هم هر چه می‌گذشت زیباتر می‌شدی؛ خودت، عشقت، نامت و هر چه که تو را در برمی‌گیرد در مرکز دلم جای می‌گرفت.
آن زمان روز ها با حضورت رنگین تر و شب ها با یادت خوش تر بود، تو هم به یاد داری جز به جز آنها را یا فقط من در خرابه های این عشق با دستانی زخمی و خون آلود به دنبال یادگاری می‌گردم ؟
ابتدا فخر می‌فروختم به عشقی که مانعی نداشت، گویی بهشت را برایم به زمین آورده بودی اما سرنوشت شور این نقاب خوش ، خبر نمی‌دهد.
نمی‌دانم به خواست خودت رفتی یا به اجبار اطرافیان، اما می‌دانم بندی که دل هایمان را بهم وصل کرده بود استوار تر از توطئه‌‌ی مردم بود. پس از گذشت سال ها همچنان می‌ترسم که ذره‌ای باورم به تو را از دست بدهم، تمام من پر از شک و تردید شده اما نترس، جانم هم برود، مهرت را در روحم ابدی به حبس می‌کشم.
با این حساب نمی‌دانم ظالم تویی که آمدی، عاشق کردی و رفتی یا من که به ریسمان کهنه‌ی این عشق چنگ می‌زنم..
گفته بودند هجر معشوق، پیر میکند عاشق جوان را ، بیا و ببین تپش های آرام دلم را ، لرزش های دیوانه وار دستم را ، غم انگیز است اما عجیب من بی تو دیدن دارد عزیز.
گویا روزگار کابوس هایی برای ما دیده بود تا عاشقانه دل ببندیم و جنون وار جان بکنیم.
24.03.202510:07
04.04.202512:52
چقدر سناریوشو دوست داشتم... خیلی برام دلنشین بود))
24.03.202512:04
چقدر این نوع رابطه ها رو دوست دارم...
24.03.202512:03
عکسای زیبا و خاصی رو انتخاب کردین ولی در مقابل قلمتون چیزی نیستن... توصیف خیلی قشنگ و دقیقی از عشق بود
خسته نباشین
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.