سوادِ خودآمده شایانِاعتماد نیست!
آنچه مردم اصطلاحاً «سواد» مینامند، در اصلْ روگرفتی شتابزده از خواندهها و شنیدههای انباشتهشان طی سالهاست که ایبسا به یاد نمیآورند هر کدام را در کجا و از که دریافت کردهاند.
افزون بر این انباشتههای خودآگاه، اطلاعاتِ ناخودآگاهی را که ناخواسته وارد ذهنشان کردهاند هم باید در نظر گرفت.
مثلاً در متنی میخوانند «دستگیری از تنگدستان کاری خداپسندانه است» و به خاطر میسپارند که واژهٔ «دستگیری» بهمعنای «کمککردن» هم هست؛ اما فراموش میکنند که واژهٔ دستگیری بهتنهایی در معنای کمککردن نیامده بوده است، بلکه عبارت «دستگیری از» چنین معنایی میداده است.
مثلاً از کسی میشنوند که «زمان الغای قرارداد ترکمنچای فرارسیده» و چون واژهٔ «الغا» را فقط شنیدهاند و املای آن را ندیدهاند و از زبان عربی هم بویی نبردهاند، خودبهخود املای آن را بهصورت همان چیزی که قبلاً دیدهاند تلقی میکنند و آن را اشتباهاً با «ق» و بهصورت «القا» مینویسند.
حالتِ نامتعارفِ دیگری هم هست که بسیار هم متواتر است و آن این است که واژه در متن اصلاً در معنایی اشتباه یا با املایی اشتباه به کار رفته است.
این خطا در رسانهها بهوفور رخ میدهد و چون فراگیر میشود، روی عدهٔ زیادی اثر منفی میگذارد و آن غلط را همهگیر میکند.
برای همین، با وجود اینکه واژهای غلط به کار میرود، مخاطبْ متوجه غلطبودن آن نمیشود و او هم به دوام کاربرد این غلط دامن میزند.
جمیع این موارد است که سبب میشود ذهن مخاطب قدرت تشخیص درست از نادرست را از دست بدهد و قلم مخاطب خودبهخود به خطا برود؛ پس سوادِ خودآمده شایان اعتماد نیست و نمیباید و نمیشود به آن بسنده کرد. اما چه باید کرد؟
دو راه پیشِ روست:
راه اول آن است که بر سیستم زبان تسلط یابیم و از چموخم صرفونحو زبان فارسی و نیز از آداب واژگانی زبان عربی و انگلیسی که بیشوکم وارد مکاتبات و مکالمات ما شدهاند، بهقدر لازم و کافی سر دربیاوریم. این راهِ اول و آخر است؛ ولی درعینحال دشوار و زمانبَر است.
راه دوم آن است که به هیچ چیز اعتماد نکنیم، در همه چیز شک کنیم، لغتنامه را کنار دستمان بگذاریم و دمبهدم از آن مشورت بگیریم.
بسیاری از اوقات، واژهای را میشنویم و معنایش را در آن ترکیب میفهمیم ولی اگر بخواهیم از آن استفاده کنیم، مطلقاً به یادش نمیآوریم؛ چون همیشه آن را همنشین واژهٔ دیگری دیدهایم و به همان ترکیب خو کردهایم.
مثلاً عبارت «زادِ سفر» را میشنویم و میفهمیم که بهمعنای «توشه» است؛ اما هم وقتی میپرسند «زاد» چندتا معنا دارد در این معنا به یادش نمیآوریم، هم وقتی میخواهیم از واژهای با معنای توشه استفاده کنیم آن را در این معنا به خاطر نمیآوریم.
در این مواقع، رجوع به لغتنامه و مرور معانی مختلف واژهٔ موردنظر کارساز است؛ اما از یک طرف این کار کافی نیست و از طرف دیگر موضوع به این سادگی نیست.
معین پایدار