𝔙𝔞𝔩𝔩𝔢𝔶 𝔬𝔣 𝔯𝔢𝔳𝔢𝔩𝔞𝔱𝔦𝔬𝔫

اینکه بخوام یه نقش تو داستانم براش در نظر بگیرم یه مقدار چالش‌انگیز بود برام از اونجایی که داستان اوسی خودمم بر اساس بونگو هست.
به نظرم اسپریت عضو کریمزون مون یونیتی میتونه باشه. اون از طریق نیک با سازمان آشنا شده و بلافاصله بدون هیچ شک و شبهه ای عضوش شده.دلیلش؟ پیدا کردن خواهرش نیکی. با منابع و پولی که سازمان نیک در اختیارش میذاشت میتونست هم کارهایی که نیک ازش میخواست رو انجام بده هم سعی کنه خواهرش رو پیدا کنه.
کارش تو سازمان پیدا کردن اطلاعات افراده، کسایی که ممکنه "کوروی اوموشی" ( سنگ خاصی که سازمان نیک دنبالشن) در اختیار داشته باشن یا اطلاعاتی راجبش داشته باشن.
همچنین تو تغییر قیافه هم کارش خوبه و محل هایی که بقیه ی اعضای سازمان فکر کردن ممکنه "کوروی اوموشی" رو اونجا پیدا کرد رو بررسی میکنه تا از صحت اطلاعات مطمئن بشه.
بعد از پیوستن نوریکو به سازمان خیلی سریع میتونن با هم دوست بشن. یه جورایی اسپریت همیشه هوای نوریکو رو داره چون میدونه موهبتی که نوریکو در اختیار داره خیلی خاص و قویه و این اراده ی قوی ای میخواد که همچین موهبتی رو بشه کنترل کرد.
بعد از اینکه نوریکو به آژانس کارآگاهان مسلح ملحق شد،نیک از اسپریت درخواست کرد که مراقب نوریکو باشه و اگه به چیزی نیاز داشت سریع خودشو بهش برسونه و اسپریت هم قبول می کنه.
نوریکو هنوز هم به اسپریت زنگ میزنه و راجب روزش تو آژانس براش تعریف می کنه از اتفاقات گرفته و چیزهای دیگه.
اسپریت طی یه اتفاق با چارلز(ویلن داستانم) آشنا میشه و اونم یه جورایی گولش میزنه که میتونه تو پیدا کردن نیکی یه اطلاعاتی رو در اختیارش بیاره در عوض اینکه تو گرفتن نوریکو کمکش کنه و حس میکنم انقدر اسپریت رو تحت فشار قرار میده تا آخر به خواسته اش برسه. چون چارلز همچین آدمیه

Say hello, young lady, lalalala 💃

ᴬ ᵍⁱᶠᵗ ᶠᵒʳ ᵐʸ ᵐᵒᵐ♡