
Інсайдер ЗСУ

Новини UA | Україна

Главное новостное. Одесса

Реальна Війна

NOTMEME Agent News

І.ШО? | Новини

Труха⚡️Жесть 18+

Адвокат Права

Україна | Новини

Інсайдер ЗСУ

Новини UA | Україна

Главное новостное. Одесса

Реальна Війна

NOTMEME Agent News

І.ШО? | Новини

Труха⚡️Жесть 18+

Адвокат Права

Україна | Новини

Інсайдер ЗСУ

Новини UA | Україна

Главное новостное. Одесса

آلکاتراز
تو تماشا نکنی این نبرد من بی فایدهاست.
https://t.me/HarfChatBot?start=bcb3556da9ee
https://t.me/HarfChatBot?start=bcb3556da9ee
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваныНадзейнасць
Не надзейныРазмяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаЛист 02, 2023
Дадана ў TGlist
Лист 18, 2024Рэкорды
29.03.202523:59
754Падпісчыкаў16.11.202423:59
0Індэкс цытавання25.03.202523:59
244Ахоп 1 паста31.03.202523:59
82Ахоп рэкламнага паста26.03.202523:59
10.87%ER25.03.202523:59
33.94%ERRРазвіццё
Падпісчыкаў
Індэкс цытавання
Ахоп 1 паста
Ахоп рэкламнага паста
ER
ERR
29.03.202517:59
با chatgpt
عکستون رو بفرستید و بنویسید studio ghibli style
عکستون رو بفرستید و بنویسید studio ghibli style
25.03.202521:28
14.03.202517:31
"کمی زندگی"( A little life ) داستان چهار دوست را دنبال میکند که بعد از فارغالتحصیلی از یک کالج کوچک و معتبر، وارد زندگی بزرگسالی میشوند: ویلم، بازیگری مهربان و بااستعداد، جیبی، هنرمندی تندخو، مالکوم، معمار جاهطلب، و جود، وکیلی باهوش و مرموز که گذشتهاش همچون رازی سنگین در تاریکی پنهان شده است. اما این گذشته بهآرامی آشکار میشود و ما را به سفری میبرد که فراتر از تصور است، هر چیزی در ذهنتان پدیدار میشود را دور بریزید.
جود در کودکی در یک صومعه رها شده بود. او سالهای ابتدایی عمرش را در میان سوءاستفادهی جسمی، جنسی و عاطفی، اجبار به تنفروشی، و ترومای عمیق روانشناختی گذرانده است. این کتاب بدون هیچ رحمی به جزئیات مبارزهی جود برای رهایی از هیولاهای گذشتهاش میپردازد. هیولاهایی که زوزه میکشند و حتی صدای دوستان نزدیکش را خاموش میکنند چه برسد به صدای خودش.
این کتاب بیرحمانه غمانگیز، اما به طرز وحشتناکی زیبا است.با جزئیاتی دقیق و تکاندهنده که مرا به لرزه انداخت. گاهی، نیاز داشتم از کتاب فاصله بگیرم، نفسی تازه کنم و حتی نزدیک به دو ماه خواندنش را رها کردم..بخش بزرگی از قوای روانی ام را در هم شکست.
جود در کودکی در یک صومعه رها شده بود. او سالهای ابتدایی عمرش را در میان سوءاستفادهی جسمی، جنسی و عاطفی، اجبار به تنفروشی، و ترومای عمیق روانشناختی گذرانده است. این کتاب بدون هیچ رحمی به جزئیات مبارزهی جود برای رهایی از هیولاهای گذشتهاش میپردازد. هیولاهایی که زوزه میکشند و حتی صدای دوستان نزدیکش را خاموش میکنند چه برسد به صدای خودش.
این کتاب بیرحمانه غمانگیز، اما به طرز وحشتناکی زیبا است.با جزئیاتی دقیق و تکاندهنده که مرا به لرزه انداخت. گاهی، نیاز داشتم از کتاب فاصله بگیرم، نفسی تازه کنم و حتی نزدیک به دو ماه خواندنش را رها کردم..بخش بزرگی از قوای روانی ام را در هم شکست.
29.03.202518:07
Check out "AI Chat: Ask AI Chat Anything"
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.chatbot.ai.aichat.openaibot.chat
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.chatbot.ai.aichat.openaibot.chat
14.03.202517:38
خواندن این کتاب، مانند زیستن نسخهای دیگر از زندگی است. معنای عنوان آن، چیزی نیست که در ابتدا تصور میکنید:)). تا بالاخره جایی در نیمههای داستان مانند مشتی سنگین به سینهی شما فرود میآید و قلبتان را از سینه بیرون میکشد. در آن لحظه، ممکن است نفستان بند بیاید، خون در رگهایتان یخ بزند، یا حتی احساس کنید که زمین زیر پایتان خالی شده است. و این بخش بزرگی از تجربهی خواندن این کتاب است.
بارها بارها بارها از شدت درد گریه کردم، تقریبا شمارش از دستم در رفته است.
بارها بارها بارها از شدت درد گریه کردم، تقریبا شمارش از دستم در رفته است.


29.03.202517:55
I mean: 😭(yes thats me)


14.03.202520:38
Last Year vs This Year: Art + Me
14.03.202517:26
بهعنوان یک جوان، احساس میکنم به طرز عجیبی بعد از به پایان رسوندن این کتاب روحم سالخورده تر شده، به مقدار قابل توجهی. درد آن، روحم را پیر کرد درحالی که هم زمان، باعث شد قدر سالهایی را که هنوز در پیش دارم، بیشتر بدانم، شاید.
14.03.202517:36
این کتاب بیرحمانه افسردهکننده است. در پایان، جود هیچ آرامشی از رنجش نمییابد، همانطور که در واقعیت، بسیاری از کسانی که با سوءاستفادهی شدید دستوپنجه نرم کردهاند، هرگز کاملاً رهایی نمییابند. و شاید همین چیزی است که این کتاب را به اثری چنین تأثیرگذار تبدیل میکند، چنین ملموس و واقعی. آن واقعگرایی تلخ که نشان میدهد گاهی، آرامش هرگز نمیآید، که گاهی در انتها چیزی جز درد باقی نخواهد ماند. گاهی، تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم، این است که با هر ذره مهربانیای که داریم، برای نجات کسی تلاش کنیم، به امید اینکه حتی یک لحظه، نوری به تاریکی ببخشیم و در این راستا!
از این حقیقت متنفر بودم که هیچکس برای سالهای بسیااااار زیادی متوجه نشد که جود چه چیزی را پشت سر گذاشته است و در حال حاضر نیز در حال دست و پنجه نرم کردن با چه چیزهای هولناکی است:). هیچکس نمیتواند چنین درد وحشتناکی را اینقدر خوب پنهان کند. ویلم، مالکوم، هارولد، جیبی و همهی آنها میدانستند که چیزی اشتباه است اینکه چیزی تمام مدت لنگ میزند، اما هیچکس تلاش نکرد تا بفهمد چه چیزی. از یک سو چون جود کسی بود که فقط با حس کردنِ کمی کنجکاوی در مورد گذشتهاش از سوی نزدیکانش مانند ماسه از میان انگشتانشان میلغزید.
از این حقیقت متنفر بودم که هیچکس برای سالهای بسیااااار زیادی متوجه نشد که جود چه چیزی را پشت سر گذاشته است و در حال حاضر نیز در حال دست و پنجه نرم کردن با چه چیزهای هولناکی است:). هیچکس نمیتواند چنین درد وحشتناکی را اینقدر خوب پنهان کند. ویلم، مالکوم، هارولد، جیبی و همهی آنها میدانستند که چیزی اشتباه است اینکه چیزی تمام مدت لنگ میزند، اما هیچکس تلاش نکرد تا بفهمد چه چیزی. از یک سو چون جود کسی بود که فقط با حس کردنِ کمی کنجکاوی در مورد گذشتهاش از سوی نزدیکانش مانند ماسه از میان انگشتانشان میلغزید.
14.03.202517:40
و حالا میخوام صمیمانه بگم.
شاید این کتاب رو باید با واژههایی مانند وحشتناک توصیف کرد، اما شاید هیچ کلمهای بهاندازهی کافی گویای آن نباشد. این کتاب رو راحت نگیرید. شما به شخصیتهاش دل میبندید، و این همان چیزیست که درد آن را غیرقابلتحمل میکند. شاید در ابتدا فکر کنید که این داستان دربارهی چهار دوست است، خب چه جالب. اما نه.این داستانیست دربارهی یک نفر: جود. و دربارهی کسانی که او را دوست دارند، کسانی که اطراف او زندگی میکنند، و کسانی که میخواهند نجاتش دهند، اما شاید هرگز بهاندازهی کافی موفق نشوند. شاید هیچوقت موفق نشدند.
شاید این کتاب رو باید با واژههایی مانند وحشتناک توصیف کرد، اما شاید هیچ کلمهای بهاندازهی کافی گویای آن نباشد. این کتاب رو راحت نگیرید. شما به شخصیتهاش دل میبندید، و این همان چیزیست که درد آن را غیرقابلتحمل میکند. شاید در ابتدا فکر کنید که این داستان دربارهی چهار دوست است، خب چه جالب. اما نه.این داستانیست دربارهی یک نفر: جود. و دربارهی کسانی که او را دوست دارند، کسانی که اطراف او زندگی میکنند، و کسانی که میخواهند نجاتش دهند، اما شاید هرگز بهاندازهی کافی موفق نشوند. شاید هیچوقت موفق نشدند.


14.03.202517:23
14.03.202517:44
جود، شخصیتی جدید در دنیای ادبیات نیست:) روحی آسیبدیده که هرگز ارزش خودش رو نمیبیند. اما عمقی که در این کتاب نمایش داده میشه به شدت ترسناکه. همچنین تاثیر از سیاهچالهی بی انتهای پر از درد بر اطرافیان اون.
هر لحظه با بیشتر دونستن در مورد گذشتهاش و حتی چیزی که در حال حاضر با اون سر و کله میزد در هم میشکستم.
جود نماد ماست، اینکه تا چه حد میتوانیم درد بکشیم و در نهایت سقوط کنیم؛)
هر لحظه با بیشتر دونستن در مورد گذشتهاش و حتی چیزی که در حال حاضر با اون سر و کله میزد در هم میشکستم.
جود نماد ماست، اینکه تا چه حد میتوانیم درد بکشیم و در نهایت سقوط کنیم؛)
14.03.202517:47
و آن صحنهای که ویلم به داستانگویی جود گوش میدهد؟ فقط فکر کردن به آن تمام قلبم رو پر از درد میکند، شاهکار.
14.03.202517:52
و میدونید چی وحشتناکه؟ اینکه شما از کودکی با جود همراهید تااا پنجاه و چند سالگی. تمام این سالهارو میبینید. نه با پرش زمانی نه با خاطرات محو. با خاطرات دقیق و بد بد بد.
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.