Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
VORTX! saving contents avatar

VORTX! saving contents

Hello there
ناشناس؛https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-ZGHvpF3sJM
(0or1) :t.me/vortxwithout_e_0or1
t.me/cozy_aesthetic :archive featuring design templates and digital art.
Nobody Knows What The Content Of This Channel is
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваны
Надзейнасць
Не надзейны
Размяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаFeb 22, 2021
Дадана ў TGlist
May 23, 2024

Рэкорды

09.03.202523:59
2.1KПадпісчыкаў
22.05.202423:59
0Індэкс цытавання
05.04.202523:59
205Ахоп 1 паста
24.04.202521:14
0Ахоп рэкламнага паста
12.03.202523:59
17.39%ER
02.04.202523:59
9.78%ERR

Папулярныя публікацыі VORTX! saving contents

01.04.202518:21
انسان موجودی بسیار عاجز و ناتوان است ناتوان در سخن گفتن و ناتوان در انچه میخواهد بگوید

بخاطر همین این زبان بسته توهین میکند ، فحش میدهد ، رمان و هنر و فیلمنامه مینویسد گریه میکند و لبخند میزند، احساساتی و عصبی میشود، رفتار و منش او سرتاسر جنون است چون نمیتواند منظور خودش را بفهماند در نتیجه مدام علیه همدیگه دچار سو تفاهم هستند براستی انسان ناتوان ترین موجود روی زمین است ، بقیه جانوران دانستن و توانستنشان در یک سطحاست ولی انسان میداند که باید بداند و نمیداند چگونه بداند در نتیجه از راه های مختلف وارد میشود که همگی او را نا امید میکند این منشا تمام رفتارهای اجتماعی اوست
09.04.202511:59
بیدار میشوی،باز هم یک روز تکراری دیگر....
۱۰ام آبان است
دستان لرزان و چشم های نیمه بازت به پنجره ای که شاید وجود نداشته باشد میبندی.
نور را میجویی و چشمت پسش میزند
ترجیح میدهی به پایین نگاه کنی...
پوست چروکیده دستانت و رگ های بیرون زده اش میخواهند چیزی به تو بگویند.
به خواب میروی چون زندگی همان زندگی است.
باز هم یک روز تکراری دیگر...
چشمان نیمه بازت پرتو نور را پس میزند، میگویی همانقدری را به من بده که میپذیرم.

پا به شهر میگذاری، جایی که تمام اروزهایت را نابود کرد.
مردمی را میبینی که سراسیمه هستند و قدم برمیدارند، میخواهند چیزی به تو بگویند.
قدم برمیداری پاهایت همراهی نمیکنند و میخواهند چیزی بگوید
مینشینی تا نفسی تازه کنی، صندلی میخواهد چیزی بگوید.
دقیقه ها میگذرند ، تیک تاک ساعت چیزی میگوید

پایان نزدیک است
با خودت میگویی ″همین بود″؟

نفسی تازه میگیری، غروب نزدیک است، وقتش رسیده است چشمانم را کمی بازتر کنم
این زیباترین غروبی نیست که قراره ببینمش
غروب چیزی به تو میگوید...

#خامه_رانی
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.