
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

رادیو «مفسّر» | سید نیما موسوی
| برنامه اینترنتی مفسّر، کاری از سید نیما موسوی |
حوزه مطالعه:
۱- روابط بینالملل و مطالعات غرب آسیا.
۲- جامعهشناسی سیاسی ایران.
۳- بررسی تاریخ سینمای ایران.
✅ادمین: S_Nima_91@
حوزه مطالعه:
۱- روابط بینالملل و مطالعات غرب آسیا.
۲- جامعهشناسی سیاسی ایران.
۳- بررسی تاریخ سینمای ایران.
✅ادمین: S_Nima_91@
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваныНадзейнасць
Не надзейныРазмяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаЧерв 09, 2019
Дадана ў TGlist
Груд 25, 2024Рэкорды
21.04.202523:59
3.2KПадпісчыкаў28.02.202523:08
400Індэкс цытавання14.12.202423:59
1.4KАхоп 1 паста26.04.202523:59
1.8KАхоп рэкламнага паста05.04.202523:59
10.16%ER31.12.202423:59
45.27%ERR22.03.202516:43
از سال ۱۳۹۵ تا کنون رضا پهلوی سعی داشته تا خود را بعنوان بدیل نظام سیاسی مطرح کند؛ درحالیکه تا پایان دهه ۱۳۸۰ کسی او را بعنوان بدیل نظام حاکم جدی نمیگرفت. آغاز دور جدید فعالیت او از شورای ملی ایران در سال ۱۳۹۲ و همزمان با تغییر ریلگذاری حاکمیتی جمهوری اسلامی در جهت مذاکره با غرب بود؛ الگویی که قرار بود مدلی از اپوزیسیون بشار اسد و گروه "برهان غلیون" در سالهای آغازین بحران سوریه باشد و حتی بخشی از جنبش سبز و گروههای قومیتی نیز با آن موتلف شدند؛ ولی اوج پروژه رضا پهلوی از سال ۱۳۹۷ همزمان با تاسیس اندیشکده ققنوس آغاز شد. پس از آن بود که وی با اتکای جدی به تلویزیون منوتو در ایجاد برندی نو از خود تلاش کرد. برای اولین بار پروژه منوتو با اتکا به تصاویر آرشیو صداوسیما سعی در ایجاد یک نوستالژی دلانگیز از دهه ۱۳۵۰ داشت؛ جامعهای که ۷۰درصد جمعیت آن در روستاها فاقد امکانات بهداشتی اولیه بود حال با نمایش چند خیابان شمالی تهران در دهه ۱۳۵۰ قرار بود تا تصویر رویایی آن هم در بحبوحه تشدید تحریمها برای جامعه ایران نشان دهد. برآمدن پهلوی از سال ۱۳۹۲ را پروژهای از داخل میبینم؛ چنانچه از پایان دهه ۱۳۸۰ پارادایم اصلی مطبوعاتی اصلاحطلبان از روشنفکری دینی به اندیشه ایرانشهری رسید؛ این پروژه بوسیله نشریه مهرنامه اجرا شد و از میانه دهه ۱۳۹۰ این گفتمان از مرحله نخبگان به درون جامعه آمد تا جاییکه تجمع آبانماه ۹۵ در پاسارگاد و در پس آن برجستهسازی پهلوی از سال ۱۳۹۶ و آغاز پروژه ققنوس حائز اهمیت است.
از آنچه که امروز میبینیم میتوان فهمید برجسته شدن کارت پهلوی نسبت مستقیمی با پوستاندازی الیگارشی داخلی دارد. الیگارشی که از سالهای دهه ۱۳۷۰ و واگذاری شرکتهای دولتی و سپس خصوصیسازی در دهه ۱۳۸۰ صاحب صنایع مادر، معادن، بانکهای خصوصی و گلوگاههای اقتصادی شد حال با برجستهسازی پهلوی برای خود آینده سیاسی جدید تعریف میکند. برجسته شدن گفتمان ایرانشهری از نشریات نزدیک به اتاق بازرگانی و حلقه نیاوران در دهه ۱۳۸۰ آغاز شد و در کنار آن ایجاد نوستالژی پهلوی از مستند "تهران-قاهره" در شبکه منوتو در سال ۱۳۹۱ به موازات این پروژه در حال رخدادن بود. نکته مهم استفاده از آرشیو صداوسیما در این مستندهاست و جالب اینکه سازنده برخی از مستندهای تاریخی شبکه منوتو ، "علی حمید" مستندسازی بود که تا چند سال قبل در موسسه روایت فتح مشغول بکار بود.
در حال حاضر از مهدی نصیری عضو سابق بیترهبری، نادر فتورهچی فعال سابق چپ که بعد از خروج از زندان رویه دیگری در پیش گرفت، چندین و چند بازیگر صادراتی به لسآنجلس در کنار چند صد صفحه اینستاگرامی در حال برجستهسازی "پهلویسم" هستند؛ تا جاییکه گستره تبلیغ پهلویسم به سریالهای شبکه خانگی در بستر فیلیمو نیز کشیدهشدهاست. با توجه به ارتباطات داخل میتوان فهمید که گزینه پهلوی بیش از آنکه آلترناتیو غرب برای ایران باشد آلترناتیو الیگارشی داخلی برای پوستاندازی است. فردی مثل رضا پهلوی هیچگاه ارتباطات مسیح علینژاد، حامد اسماعیلیون و مریم رجوی را با سیاستمداران غربی نداشتهاست و شبکه حامی وی از الیگارشهای داخلی تامین مالی میشود؛ لذا "پهلویسم" اسم رمز پوستاندازی الیگارشی داخلی میباشد؛ چنانچه هویت امروز رضا پهلوی بقای شبکه بروکراسی، بانکداران و سرمایهداران ولی با پوستاندازی و عبور از اسلام است.
پیشدرآمد این گذار تغییرات فرهنگی و اقتصادی در داخل میباشد؛ شوکهای متعدد اقتصادی علاوه بر سودآوری برای الیگارشی حاکم، زمینهساز روانی برای شورش اجتماعی و تغییرات سیاسی مدنظر الیگارشی را ایجاد میکند. بدنه تغییرات نئولیبرالی از سوی کارشناسان سازمان برنامه، حلقه دانشکده اقتصاد شریف و مرکز پژوهشهای مجلس انجام میشود. در کنار تغییرات اقتصادی، تغییرات فرهنگی نیز پیشنیاز گذار مدنظر الیگارشهاست. عبور از شریعت در عرصه عمومی، فرهنگ مصرفی اینستاگرام، صفویسازی هویت اجتماعی که در افغانستیزی، تُرکستیزی و عربستیزی دیده میشود؛ انقلاب جنسی بویژه در نسل زد و تغییرات دو دهه اخیر در مناسک دینی(برجسته شدن گفتمان برائتی) جزئی از تغییرات فرهنگی است که در راستای پوستاندازی و چرخش به راست در جمهوری اسلامی دیده میشود.
✅@Seidnima70
از آنچه که امروز میبینیم میتوان فهمید برجسته شدن کارت پهلوی نسبت مستقیمی با پوستاندازی الیگارشی داخلی دارد. الیگارشی که از سالهای دهه ۱۳۷۰ و واگذاری شرکتهای دولتی و سپس خصوصیسازی در دهه ۱۳۸۰ صاحب صنایع مادر، معادن، بانکهای خصوصی و گلوگاههای اقتصادی شد حال با برجستهسازی پهلوی برای خود آینده سیاسی جدید تعریف میکند. برجسته شدن گفتمان ایرانشهری از نشریات نزدیک به اتاق بازرگانی و حلقه نیاوران در دهه ۱۳۸۰ آغاز شد و در کنار آن ایجاد نوستالژی پهلوی از مستند "تهران-قاهره" در شبکه منوتو در سال ۱۳۹۱ به موازات این پروژه در حال رخدادن بود. نکته مهم استفاده از آرشیو صداوسیما در این مستندهاست و جالب اینکه سازنده برخی از مستندهای تاریخی شبکه منوتو ، "علی حمید" مستندسازی بود که تا چند سال قبل در موسسه روایت فتح مشغول بکار بود.
در حال حاضر از مهدی نصیری عضو سابق بیترهبری، نادر فتورهچی فعال سابق چپ که بعد از خروج از زندان رویه دیگری در پیش گرفت، چندین و چند بازیگر صادراتی به لسآنجلس در کنار چند صد صفحه اینستاگرامی در حال برجستهسازی "پهلویسم" هستند؛ تا جاییکه گستره تبلیغ پهلویسم به سریالهای شبکه خانگی در بستر فیلیمو نیز کشیدهشدهاست. با توجه به ارتباطات داخل میتوان فهمید که گزینه پهلوی بیش از آنکه آلترناتیو غرب برای ایران باشد آلترناتیو الیگارشی داخلی برای پوستاندازی است. فردی مثل رضا پهلوی هیچگاه ارتباطات مسیح علینژاد، حامد اسماعیلیون و مریم رجوی را با سیاستمداران غربی نداشتهاست و شبکه حامی وی از الیگارشهای داخلی تامین مالی میشود؛ لذا "پهلویسم" اسم رمز پوستاندازی الیگارشی داخلی میباشد؛ چنانچه هویت امروز رضا پهلوی بقای شبکه بروکراسی، بانکداران و سرمایهداران ولی با پوستاندازی و عبور از اسلام است.
پیشدرآمد این گذار تغییرات فرهنگی و اقتصادی در داخل میباشد؛ شوکهای متعدد اقتصادی علاوه بر سودآوری برای الیگارشی حاکم، زمینهساز روانی برای شورش اجتماعی و تغییرات سیاسی مدنظر الیگارشی را ایجاد میکند. بدنه تغییرات نئولیبرالی از سوی کارشناسان سازمان برنامه، حلقه دانشکده اقتصاد شریف و مرکز پژوهشهای مجلس انجام میشود. در کنار تغییرات اقتصادی، تغییرات فرهنگی نیز پیشنیاز گذار مدنظر الیگارشهاست. عبور از شریعت در عرصه عمومی، فرهنگ مصرفی اینستاگرام، صفویسازی هویت اجتماعی که در افغانستیزی، تُرکستیزی و عربستیزی دیده میشود؛ انقلاب جنسی بویژه در نسل زد و تغییرات دو دهه اخیر در مناسک دینی(برجسته شدن گفتمان برائتی) جزئی از تغییرات فرهنگی است که در راستای پوستاندازی و چرخش به راست در جمهوری اسلامی دیده میشود.
✅@Seidnima70
31.03.202519:04
از یک دهه پیش بخش اعظم تصمیمسازان ایرانی در عرصه سیاستخارجی به دنبال تصویب FATF در مجمع بودند. این تصمیمسازان، برنامه منطقهای ایران در طول دو دهه اخیر را باعث عدم امکان توافق با غرب میدانستند و معتقد بودند ایران باید ذیل همکاری با کشورهای منطقه، امنیت خود را به دور از فضای "حاصلجمع صفر" تعریف کند. تعارضات پیرامون تصویب FATF در مجمع در سالهای گذشته نشان میداد که بخش مهمی از تصمیمسازان سیاستخارجی ایران به این نسخه معتقد بودند؛ مهمترین راهبردگذار ایرانی در طول این سی سال که این ایده را برجسته کرد؛ محمود سریعالقلم بود که ضمن داشتن ارتباطات جهانی سالیان سال بعنوان مشاور بسیاری از مقامات اجرایی از تصمیمسازان سیاستخارجی ایران بودهاست.
مهندسی سیاستخارجی ایران در طول یازده ماه اخیر بر مبنای تعامل جدی با غرب بودهاست. با سقوط هلیکوپتر در اردیبهشت ۱۴۰۳، حسین امیرعبداللهیان بعنوان مهمترین دیپلماتی که در دو دهه اخیر حامی گروههای همسود ایران در منطقه بودهاست کنار رفت و بررسی مجدد FATF در مجمع کلید خورد که این نشاندهنده پررنگ بودن گزینه برجاممنطقهای در ذهن بخش اعظم تصمیمسازان ایرانی بود.
حال با آغاز دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، عقبنشینی نسبتا ایمن ایران از سوریه و وانهادن حزبالله در نبرد با اسراییل نه تنها ایران را به توافق با غرب نزدیک نکرد؛ بلکه بمباران ایران بوسیله ترامپ را بیهزینه ساخت. تهدید بمباران را فراتر از شخصیت پیشبینی ناپذیر ترامپ باید برآیند مهندسی غلط موازنه منطقهای در طول یکسال گذشته دانست. فتیش توافق با غرب که برآیند خواست الیگارشی نوکیسه ایرانی در اتصال به متروپل است؛ به حدی نظام تصمیمسازی ایران را دچار چالش کرده که فهم سادهترین معادلات بینالمللی را ناممکن ساختهاست.
✅@Seidnima70
مهندسی سیاستخارجی ایران در طول یازده ماه اخیر بر مبنای تعامل جدی با غرب بودهاست. با سقوط هلیکوپتر در اردیبهشت ۱۴۰۳، حسین امیرعبداللهیان بعنوان مهمترین دیپلماتی که در دو دهه اخیر حامی گروههای همسود ایران در منطقه بودهاست کنار رفت و بررسی مجدد FATF در مجمع کلید خورد که این نشاندهنده پررنگ بودن گزینه برجاممنطقهای در ذهن بخش اعظم تصمیمسازان ایرانی بود.
حال با آغاز دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، عقبنشینی نسبتا ایمن ایران از سوریه و وانهادن حزبالله در نبرد با اسراییل نه تنها ایران را به توافق با غرب نزدیک نکرد؛ بلکه بمباران ایران بوسیله ترامپ را بیهزینه ساخت. تهدید بمباران را فراتر از شخصیت پیشبینی ناپذیر ترامپ باید برآیند مهندسی غلط موازنه منطقهای در طول یکسال گذشته دانست. فتیش توافق با غرب که برآیند خواست الیگارشی نوکیسه ایرانی در اتصال به متروپل است؛ به حدی نظام تصمیمسازی ایران را دچار چالش کرده که فهم سادهترین معادلات بینالمللی را ناممکن ساختهاست.
✅@Seidnima70
04.04.202520:05
همزمانی امسال عید فطر و مناسک ماه رمضان با نوروز و جشنهای آغاز سال جدید برآیند دوپارگی جامعه ایران در سالهای پس از ۱۴۰۱ بود؛ جامعه ایران در پس دو دهه اجرای سیاست نئولیبرالی به نهایت گسستگی رسیدهاست. این گسستگی از یکسو دارای ریشههای اقتصادی و از سوی دیگر برآیند تعارضات فرهنگی و حتی قومیتی در جامعه ایران است. اوج این تعارضات در شب عید امسال و تلاقی آن با لیالی قدر بود. در این یادداشت کوتاه به بررسی مهمترین دلایل تعارضات فرهنگی و تلاقی آن با تعارضات قومیتی میپردازیم:
سال ۱۴۰۱ برای نخستین بار در تاریخ پس از انقلاب، تعارضات قومیتی بر مبنای تئوری فیلمفارسی برجسته شد. از دو دهه پیش و طرح خاورمیانه جدید، برنامههای جدی جهت تجزیه ایران چیده شدهبود. سال ۱۴۰۱ و سناریوهای فیلمفارسی "دختر لُر"، "دختر کُرد" و ... این تعارض را جدیتر کرد. اولین ثمره قومیتی شدن سیاست و آغاز عصر سیاستهویت در ج.ا انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ بود که آن را باید قومیتیترین انتخابات ایران دانست. علاوه بر این پیروزی مسعود پزشکیان با بهرهگیری از چالشهای قومیتی که در ماههای پس از ۱۴۰۱ رشد یافتهبود؛ زمینه لازم را برای رشد این شکافها بوجود آورد.
در کنار این تعارضات از یک دهه پیش ساختار هویتی ج.ا به سوی گفتمان ایرانشهری تغییر یافت. گفتمان ایرانشهری در پس عبور از نسخه شریعتمدار تشیع سعی داشت تا با نسخه سنتی تشیع که در چند دهه اخیر در قاموس انجمن حجتیه تحقق یافتهاست هویت نوینی را رقم بزند؛ این نسخه از تشیع نقطه وصل سیاستهای نئولیبرالی در اقتصاد و برنامه گفتگو با غرب ذیل پروژه برجام بود. این نسخه هویتی با واگذاشتن اسلام بعنوان نقطه اتصال جامعه ایران سعی داشت تا نوعی از ناسیونالیسم عظمتطلب را تحقق بخشد؛ این ناسیونالیسم با وجود اینکه هدف از بسط آن از بین بردن تعارض مسلم-لاییک در پس حوادث سال ۸۸ بود؛ ولی از پس آن تعارضات جدی قومیتی پدید آمد. ناسیونالیسم عظمتطلب، در روایتهایی وارد روایت نژاد پایه میشد و در سطح بالاتر تُرکستیز، اسلامستیز، افغانستیز و عربستیز بود.
این ناسیونالیسم طی توالی حوادث پس از ۱۴۰۱ وجه سکولار پیدا کرد چنانچه تعارضات جدی از پس آن شکل گرفت. تعارض با هسته سخت حامیان در اوج تعارضات اقتصادی و نیز تعارضات با ترامپ از جمله بحرانهایی بود که دو سال پیش در یادداشتی در همین کانال (+) به آن پرداخته شد. از سوی دیگر سکولارتر شدن گفتمان مرکز باعث شده تا نمادهای دینی همچون عید فطر بجای تبدیل به نماد انسجام جامعه تبدیل به نماد هویت گریز از مرکز شود؛ برگزاری جشنهای عیدفطر به مثابه هویتی در تعارض نوروز در مناطق عربنشین در سالهای اخیر رشد بیشتری یافتهاست؛ از سوی دیگر با توجه به همسویی کُردها با دو دولت ترکیه و سوریه امسال حتی احزاب سکولار کُرد هم عید فطر را گرامی داشتند؛ در کنار این تعارضات برگزاری گردهمایی در ارومیه در ابتدای ماه فروردین از جهت تلاقی تعارض دینی و قومیتی در کنار یکدیگر بود؛ این در حالی بود که در مرکز در راستای ایرانشهری شدن گفتمان حاکم، جشنهای عید فطر بسیار کمفروغ برگزار شد و این جشنها در مناطق دور از مرکز تبدیل به عامل فزاینده شدهاست.
آنچه پیداست هویت ایرانشهری در ۱۵ سال اخیر نه تنها تعارضی را رفع نکرد بلکه در درازمدت چند تعارض مهم را ایجاد کرد؛ تعارض مسلم-سکولار در مرکز و نیز تعارض مرکز-پیرامون در اقصینقاط کشور که دارای ضمایم فرهنگی و حتی زیستمحیطی است و به گسستهسازی فرهنگ سیاسی و حتی در سطح خطرناکتر به یوگسلاویزه شدن ایران در آینده منجر خواهد شد، چالش مهمی در آینده است. تبدیل هویت بخشی از مذهبیون مرکز به گفتمان ایرانشهری یادآور بازتولید هویت چتنیکهای صرب از چپگرایی به ملیگرایی در دهه ۱۹۹۰ است. تعارض شدید مرکز پیرامون در تلاقی با اتصال هویتهای پیرامونی به مذهب؛ در کنار سکولار شدن و نیز ایرانشهری شدن گفتمان تهران موجب افزایش تعارضات خواهد شد. در واقع گفتمان ایرانشهری با غیریتسازی نسبت به هویتهای پیرامونی و وانهادن نقش مذهب در ملتسازی باعث تسریع تعارضات و بحرانهای آینده میگردد.
✅@Seidnima70
سال ۱۴۰۱ برای نخستین بار در تاریخ پس از انقلاب، تعارضات قومیتی بر مبنای تئوری فیلمفارسی برجسته شد. از دو دهه پیش و طرح خاورمیانه جدید، برنامههای جدی جهت تجزیه ایران چیده شدهبود. سال ۱۴۰۱ و سناریوهای فیلمفارسی "دختر لُر"، "دختر کُرد" و ... این تعارض را جدیتر کرد. اولین ثمره قومیتی شدن سیاست و آغاز عصر سیاستهویت در ج.ا انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ بود که آن را باید قومیتیترین انتخابات ایران دانست. علاوه بر این پیروزی مسعود پزشکیان با بهرهگیری از چالشهای قومیتی که در ماههای پس از ۱۴۰۱ رشد یافتهبود؛ زمینه لازم را برای رشد این شکافها بوجود آورد.
در کنار این تعارضات از یک دهه پیش ساختار هویتی ج.ا به سوی گفتمان ایرانشهری تغییر یافت. گفتمان ایرانشهری در پس عبور از نسخه شریعتمدار تشیع سعی داشت تا با نسخه سنتی تشیع که در چند دهه اخیر در قاموس انجمن حجتیه تحقق یافتهاست هویت نوینی را رقم بزند؛ این نسخه از تشیع نقطه وصل سیاستهای نئولیبرالی در اقتصاد و برنامه گفتگو با غرب ذیل پروژه برجام بود. این نسخه هویتی با واگذاشتن اسلام بعنوان نقطه اتصال جامعه ایران سعی داشت تا نوعی از ناسیونالیسم عظمتطلب را تحقق بخشد؛ این ناسیونالیسم با وجود اینکه هدف از بسط آن از بین بردن تعارض مسلم-لاییک در پس حوادث سال ۸۸ بود؛ ولی از پس آن تعارضات جدی قومیتی پدید آمد. ناسیونالیسم عظمتطلب، در روایتهایی وارد روایت نژاد پایه میشد و در سطح بالاتر تُرکستیز، اسلامستیز، افغانستیز و عربستیز بود.
این ناسیونالیسم طی توالی حوادث پس از ۱۴۰۱ وجه سکولار پیدا کرد چنانچه تعارضات جدی از پس آن شکل گرفت. تعارض با هسته سخت حامیان در اوج تعارضات اقتصادی و نیز تعارضات با ترامپ از جمله بحرانهایی بود که دو سال پیش در یادداشتی در همین کانال (+) به آن پرداخته شد. از سوی دیگر سکولارتر شدن گفتمان مرکز باعث شده تا نمادهای دینی همچون عید فطر بجای تبدیل به نماد انسجام جامعه تبدیل به نماد هویت گریز از مرکز شود؛ برگزاری جشنهای عیدفطر به مثابه هویتی در تعارض نوروز در مناطق عربنشین در سالهای اخیر رشد بیشتری یافتهاست؛ از سوی دیگر با توجه به همسویی کُردها با دو دولت ترکیه و سوریه امسال حتی احزاب سکولار کُرد هم عید فطر را گرامی داشتند؛ در کنار این تعارضات برگزاری گردهمایی در ارومیه در ابتدای ماه فروردین از جهت تلاقی تعارض دینی و قومیتی در کنار یکدیگر بود؛ این در حالی بود که در مرکز در راستای ایرانشهری شدن گفتمان حاکم، جشنهای عید فطر بسیار کمفروغ برگزار شد و این جشنها در مناطق دور از مرکز تبدیل به عامل فزاینده شدهاست.
آنچه پیداست هویت ایرانشهری در ۱۵ سال اخیر نه تنها تعارضی را رفع نکرد بلکه در درازمدت چند تعارض مهم را ایجاد کرد؛ تعارض مسلم-سکولار در مرکز و نیز تعارض مرکز-پیرامون در اقصینقاط کشور که دارای ضمایم فرهنگی و حتی زیستمحیطی است و به گسستهسازی فرهنگ سیاسی و حتی در سطح خطرناکتر به یوگسلاویزه شدن ایران در آینده منجر خواهد شد، چالش مهمی در آینده است. تبدیل هویت بخشی از مذهبیون مرکز به گفتمان ایرانشهری یادآور بازتولید هویت چتنیکهای صرب از چپگرایی به ملیگرایی در دهه ۱۹۹۰ است. تعارض شدید مرکز پیرامون در تلاقی با اتصال هویتهای پیرامونی به مذهب؛ در کنار سکولار شدن و نیز ایرانشهری شدن گفتمان تهران موجب افزایش تعارضات خواهد شد. در واقع گفتمان ایرانشهری با غیریتسازی نسبت به هویتهای پیرامونی و وانهادن نقش مذهب در ملتسازی باعث تسریع تعارضات و بحرانهای آینده میگردد.
✅@Seidnima70
13.04.202506:25
به سه دلیل توافق ایران و امریکا را در حال حاضر در دسترس میدانم.
۱- با توجه به تعارضات شدید اقتصادی بین امریکا و چین که بر سر اوراق قرضه و سپس جنگ تعرفهای اتفاق افتادهاست؛ امریکا بدنبال یارگیری از ایران در این جنگ تجاری است. پیشتر در دوران مذاکرات برجام، اختلاف امریکا و روسیه از سال ۲۰۱۴ و بحران کریمه نقشی فزاینده در مذاکرات برجام داشت. حال باید دید که با توجه به زودگذر بودن برخی از تصمیمات ترامپ آیا وی تمایلی به تدارک جنگ تمامعیار اقتصادی با چین دارد یا خیر؟ در هر صورت این تقابل هر چقدر عمیقتر باشد امکان توافق ایران و غرب را محتملتر خواهد کرد.
۲- روسیه قصد دارد تا خود را بعنوان یک میانجی مهم بینالمللی در روابط بین واشنگتن و تهران القا کند. این نقش معارض با نقش یک کشور تحریمشده و منزوی است که بایدن قصد داشت به روسیه تحمیل کند. میانجیگری روسیه علاوه بر آنکه جاپای پوتین را در قبال جنگ اوکراین محکم خواهد کرد؛ حتی در سطح بالاتر میتواند پیشدرآمد نقش میانجی بین ترامپ و شیجیپینگ باشد. اظهارات اخیر ویتکاف درباره بحران اوکراین نشاندهنده گرهخوردگی مسئله اوکراین و ایران بعنوان دو نقطه اشتراک روسیه و امریکاست. چنانچه در دوره بایدن هم مسئله نورداستریم و مذاکرات احیای برجام تاحدی بهم پیوسته بود و با پایان مصالحه بایدن و پوتین بر سر نورداستریم در سال ۲۰۲۲، میانجیگری روسیه در احیای برجام هم پایان پذیرفت.
۳- ایران بدلیل تغییرات ساختاری در طول یکسال اخیر بدنبال مذاکره و توافق با امریکا جهت تضمین گذار همهجانبه است؛ گذار فوق نوعی ریلگذاری آینده نظام سیاسی پس از درگذشت ابراهیم رییسی است. این گذار شامل تغییرات اقتصادی و فرهنگی است که در پست پیشین به آن اشاره شدهاست(+). به نظر میرسد پس از یادداشت جواد ظریف در نشریه فارنافرز در دسامبر ۲۰۲۴ که برای نخستین بار از "توافق جدید" سخن گفته شد؛ هیئت حاکمه در ایران مایل به این توافق در جهت این گذار همهجانبه بودهاست؛ چیزی که چهار دهه پیش در مذاکرات مکفارلین هم اتفاق افتاد.
پ.ن: سخن گفتن از امکان توافق منافاتی با نظر نویسنده بعنوان حامی بازدارندگی اتمی ایران در باب عدم مطلوبیت مذاکره با امریکا از زمان برجام تاکنون ندارد و صرفا از جهت بررسی فضای موجود است. با این حال به نظر میرسد که مهمترین چالش در راه توافق نقش لابی عربی بویژه لابی امارات در بین نومحافظهکاران که بخشی از تصمیمسازان دولت ترامپ هستند، میباشد.
✅@Seidnima70
۱- با توجه به تعارضات شدید اقتصادی بین امریکا و چین که بر سر اوراق قرضه و سپس جنگ تعرفهای اتفاق افتادهاست؛ امریکا بدنبال یارگیری از ایران در این جنگ تجاری است. پیشتر در دوران مذاکرات برجام، اختلاف امریکا و روسیه از سال ۲۰۱۴ و بحران کریمه نقشی فزاینده در مذاکرات برجام داشت. حال باید دید که با توجه به زودگذر بودن برخی از تصمیمات ترامپ آیا وی تمایلی به تدارک جنگ تمامعیار اقتصادی با چین دارد یا خیر؟ در هر صورت این تقابل هر چقدر عمیقتر باشد امکان توافق ایران و غرب را محتملتر خواهد کرد.
۲- روسیه قصد دارد تا خود را بعنوان یک میانجی مهم بینالمللی در روابط بین واشنگتن و تهران القا کند. این نقش معارض با نقش یک کشور تحریمشده و منزوی است که بایدن قصد داشت به روسیه تحمیل کند. میانجیگری روسیه علاوه بر آنکه جاپای پوتین را در قبال جنگ اوکراین محکم خواهد کرد؛ حتی در سطح بالاتر میتواند پیشدرآمد نقش میانجی بین ترامپ و شیجیپینگ باشد. اظهارات اخیر ویتکاف درباره بحران اوکراین نشاندهنده گرهخوردگی مسئله اوکراین و ایران بعنوان دو نقطه اشتراک روسیه و امریکاست. چنانچه در دوره بایدن هم مسئله نورداستریم و مذاکرات احیای برجام تاحدی بهم پیوسته بود و با پایان مصالحه بایدن و پوتین بر سر نورداستریم در سال ۲۰۲۲، میانجیگری روسیه در احیای برجام هم پایان پذیرفت.
۳- ایران بدلیل تغییرات ساختاری در طول یکسال اخیر بدنبال مذاکره و توافق با امریکا جهت تضمین گذار همهجانبه است؛ گذار فوق نوعی ریلگذاری آینده نظام سیاسی پس از درگذشت ابراهیم رییسی است. این گذار شامل تغییرات اقتصادی و فرهنگی است که در پست پیشین به آن اشاره شدهاست(+). به نظر میرسد پس از یادداشت جواد ظریف در نشریه فارنافرز در دسامبر ۲۰۲۴ که برای نخستین بار از "توافق جدید" سخن گفته شد؛ هیئت حاکمه در ایران مایل به این توافق در جهت این گذار همهجانبه بودهاست؛ چیزی که چهار دهه پیش در مذاکرات مکفارلین هم اتفاق افتاد.
پ.ن: سخن گفتن از امکان توافق منافاتی با نظر نویسنده بعنوان حامی بازدارندگی اتمی ایران در باب عدم مطلوبیت مذاکره با امریکا از زمان برجام تاکنون ندارد و صرفا از جهت بررسی فضای موجود است. با این حال به نظر میرسد که مهمترین چالش در راه توافق نقش لابی عربی بویژه لابی امارات در بین نومحافظهکاران که بخشی از تصمیمسازان دولت ترامپ هستند، میباشد.
✅@Seidnima70
21.04.202510:59
مهمترین خبر جعلی که برجامیستهای ایرانی در طول یک دهه اخیر منتشر کردند؛ مخالفت اسراییل با برجام است. مهمترین برهان در رد این تئوری احمقانه که معالاسف تا متن دستگاه اجرایی نیز رفتهاست؛ توقف ترور دانشمندان هستهای در بازه مذاکرات برجام است. ترورهایی که از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ در جریان بود و با جدی شدن روند مذاکرات به اتمام رسید. از سوی دیگر ترور محسن فخریزاده در دسامبر ۲۰۲۰ نیز در شرایطی انجام شد که ایران مایل به پیگیری مذاکرات هستهای با دولت ترامپ نبود. از اینرو گزینه ترور بعنوان چماق و حتی تضمین میز مذاکره بودهاست. ترور هیچگاه در تقاطع مذاکره اتفاق نیفتادهاست.
تحلیل شارلاتانگونهای که اسراییل را مخالف آشتی ایران و امریکا میانگارد گمان میکند که امریکا پیوندهای ایدئولوژیک خود با اسراییل را به طمع حجم اقتصاد ۳۰۰ میلیارد دلاری ایران نادیده میگیرد. این تحلیلغلط در بازه مذاکرات برجام (۲۰۱۳-۲۰۱۵) هر نوع انتقاد از مذاکره را به همصدایی با اسراییل متهم میکرد. این در حالی بود که جانکری در طول ۴ سال تصدی پست وزارتخارجه در دولت دوم اوباما، ۱۳بار به اسراییل سفر کرد و طبعا بخش مهمی از روند پشتپرده مذاکره را با مهمترین متحد خود در آسیای غربی به اشتراک میگذاشت.
اینبار نیز مجددا این خط خبر جعلی در دستگاه تصمیمسازی ایران برجسته شدهاست آن هم زمانیکه پیوندهای دولت ترامپ با نتانیاهو بسیار وثیقتر از پیوند بایدن با اوست. در همین حین "گدعونسار" وزیرخارجه اسراییل در مصاحبه با روزنامه تلگراف لندن از توافقاتمی که ایران را از سلاحهستهای دور کند اعلام حمایت کرد(+). در عین حال طی مذاکرات رُم در روزهای گذاشته "رون درمر" وزیر امور راهبردی اسراییل بعنوان معتمدترین عضو کابینه برای نتانیاهو در رُم حضور دارد و طبعا طرف امریکایی نیز مباحث مذاکره را به سمع و نظر او خواهد رساند. از اینرو تکرار گزاره مخالفت اسراییل با توافق ایران و غرب برآیند سطح نازل تحلیل است. تالی فاسد این نگاه خطرناک در دستگاه تصمیمساز در تهران، پیگیری برجام، صبر راهبردی در برابر اسراییل، تلهتنش، جاسوسخواندن یحییالسنوار و ... است. این نگاه همچون غلوزنجیر به پای دیپلماسی و حتی نظامیان ایرانی بسته شد و امروز نتیجه آن را میبینیم.
✅@Seidnima70
تحلیل شارلاتانگونهای که اسراییل را مخالف آشتی ایران و امریکا میانگارد گمان میکند که امریکا پیوندهای ایدئولوژیک خود با اسراییل را به طمع حجم اقتصاد ۳۰۰ میلیارد دلاری ایران نادیده میگیرد. این تحلیلغلط در بازه مذاکرات برجام (۲۰۱۳-۲۰۱۵) هر نوع انتقاد از مذاکره را به همصدایی با اسراییل متهم میکرد. این در حالی بود که جانکری در طول ۴ سال تصدی پست وزارتخارجه در دولت دوم اوباما، ۱۳بار به اسراییل سفر کرد و طبعا بخش مهمی از روند پشتپرده مذاکره را با مهمترین متحد خود در آسیای غربی به اشتراک میگذاشت.
اینبار نیز مجددا این خط خبر جعلی در دستگاه تصمیمسازی ایران برجسته شدهاست آن هم زمانیکه پیوندهای دولت ترامپ با نتانیاهو بسیار وثیقتر از پیوند بایدن با اوست. در همین حین "گدعونسار" وزیرخارجه اسراییل در مصاحبه با روزنامه تلگراف لندن از توافقاتمی که ایران را از سلاحهستهای دور کند اعلام حمایت کرد(+). در عین حال طی مذاکرات رُم در روزهای گذاشته "رون درمر" وزیر امور راهبردی اسراییل بعنوان معتمدترین عضو کابینه برای نتانیاهو در رُم حضور دارد و طبعا طرف امریکایی نیز مباحث مذاکره را به سمع و نظر او خواهد رساند. از اینرو تکرار گزاره مخالفت اسراییل با توافق ایران و غرب برآیند سطح نازل تحلیل است. تالی فاسد این نگاه خطرناک در دستگاه تصمیمساز در تهران، پیگیری برجام، صبر راهبردی در برابر اسراییل، تلهتنش، جاسوسخواندن یحییالسنوار و ... است. این نگاه همچون غلوزنجیر به پای دیپلماسی و حتی نظامیان ایرانی بسته شد و امروز نتیجه آن را میبینیم.
✅@Seidnima70
07.04.202520:00
"باراک راوید" خبرنگار اسراییلی اخیرا در توییتی مدعی شد که نتانیاهو بدنبال تدوین مدل لیبی برای ایران است. مدلی که وی مدنظر دارد پس از بمباران مراکز حساس رقم خواهد خورد و سپس توافق حداکثری ترامپ با ایران به آن شکل خواهد داد؛ در عین حال استفاده از ظرفیت گروههای تجزیهطلب هم مکمل راهبرد کلانی است که نتانیاهو در صدد اقناع ترامپ برای انجام آن است. تام کاتن، سناتور جمهوریخواه نیز دو روز پیش بر این نکته تاکید کرد که توافق ترامپ با ایران از جنس توافق با قذافی است؛ از اینرو به نظر میرسد که امریکا و اسراییل بر تشکیل مدل لیبی در ایران تاکید دارند.
حال با توجه به در پیش گرفتن سیاست برجام منطقهای در ماههای گذشته و حتی تصویب FATF در کمیسیون تخصصی مجمع تشخیص انجام هر نوع سناریوی ضد ایرانی با کمترین هزینه برای اسراییل و منطقه انجام خواهد شد. به نظر میرسد در مدل لیبی تکیه اصلی بر خلع سلاح و تخریب تاسیسات مرکزی به همراه استفاده از گروههای تجزیهطلب باشد. ایران تا اینجای کار با مذاکره غیرمستقیم خواسته تا برای تغیبر معادلات وقت بخرد تا بتواند از ایجاد شکاف بین اروپا و آسیا با امریکا بهره ببرد. ولی در حال حاضر با توجه به اینکه پرونده ایران تبدیل به مخرج مشترک اروپا، امریکا و اسراییل شده است و تیم کنونی دیپلماتهای ایرانی در ایجاد رابطه با چین ناتوان بودهاند؛ نشان از این دارد که موازنه آینده معالاسف به ضرر ایران رخ خواهد داد.
✅@Seidnima70
حال با توجه به در پیش گرفتن سیاست برجام منطقهای در ماههای گذشته و حتی تصویب FATF در کمیسیون تخصصی مجمع تشخیص انجام هر نوع سناریوی ضد ایرانی با کمترین هزینه برای اسراییل و منطقه انجام خواهد شد. به نظر میرسد در مدل لیبی تکیه اصلی بر خلع سلاح و تخریب تاسیسات مرکزی به همراه استفاده از گروههای تجزیهطلب باشد. ایران تا اینجای کار با مذاکره غیرمستقیم خواسته تا برای تغیبر معادلات وقت بخرد تا بتواند از ایجاد شکاف بین اروپا و آسیا با امریکا بهره ببرد. ولی در حال حاضر با توجه به اینکه پرونده ایران تبدیل به مخرج مشترک اروپا، امریکا و اسراییل شده است و تیم کنونی دیپلماتهای ایرانی در ایجاد رابطه با چین ناتوان بودهاند؛ نشان از این دارد که موازنه آینده معالاسف به ضرر ایران رخ خواهد داد.
✅@Seidnima70


21.04.202510:59
18.04.202507:02
در طول روزهای پس از مذاکرات مسقط، دو سفر مهم نیز به تهران رخ میدهد نخست سفر "خالدبنسلمان" و سپس سفر اردوغان در روزهای آینده به تهران است. در سطح کلان این دو دیدار را باید ضمایم منطقهای مذاکرات مسقط تلقی کرد. جاییکه همزمان با پروژه سیناترا و چه بسا تصویب قریبالوقوع FATF در تهران، قدرتهای منطقهای در حال معامله با ایران میباشند.
سفر آتی اردوغان به تهران به نظر میرسد که نسبت به آینده عراق مطرح شود. پس از در پیش گرفتن دکترین سیناترا بوسیله ایران پس از سقوط هلیکوپتر ابراهیم رییسی و تضعیف حشدالشعبی آنچه پیداست به نظر میرسد که ترکیه خواهان تغییرات جدی در حکمرانی عراق در جهت رسیدن به راهگذر فاو باشد. در ماههای اخیر و بویژه پس از آتشبس پ.ک.ک با دولت ترکیه و همزمان با آن افزایش تحرکات ترکیه در شمال عراق به نظر میرسد که حرکتهایی شبیه به اکتبر ۲۰۱۹ در عراق محتمل باشد. این امر با توجه به بازتولید برند سیاسی مقتدی صدر ذیل "جریان ملی شیعی" در عراق که خود را در برابر رجال قدیمی "اطار التنسیقی" تعریف میکند بسیار حائز اهمیت است.
۲- سفر خالدبنسلمان در جهت ارائه پیام به رهبری ایران، بیش از هر چیز یادآور سفر سعودالفیصل به تهران در سال ۱۳۸۵ چند هفته پیش از آغاز جنگ ۲۰۰۶ بین حزبالله و اسراییل است. این سفر را پیشدرآمد حمله زمینی جبهه سعودی-اخوانی-اماراتی در یمن به انصارالله جهت تصرف بندر الحدیده میدانم. از سوی دیگر حضور خالدبنسلمان با هیئت بلندپایه امنیتی در تهران گویا برای مقصودی فراتر از یک پیام دیپلماتیک در جهت تحکیم سیاست جدید ایران میباشد و نسبت مهمی با تغییر کلان سیاستگذاری در یکسال اخیر و چه بسا آینده ایران دارد.
✅@Seidnima70
سفر آتی اردوغان به تهران به نظر میرسد که نسبت به آینده عراق مطرح شود. پس از در پیش گرفتن دکترین سیناترا بوسیله ایران پس از سقوط هلیکوپتر ابراهیم رییسی و تضعیف حشدالشعبی آنچه پیداست به نظر میرسد که ترکیه خواهان تغییرات جدی در حکمرانی عراق در جهت رسیدن به راهگذر فاو باشد. در ماههای اخیر و بویژه پس از آتشبس پ.ک.ک با دولت ترکیه و همزمان با آن افزایش تحرکات ترکیه در شمال عراق به نظر میرسد که حرکتهایی شبیه به اکتبر ۲۰۱۹ در عراق محتمل باشد. این امر با توجه به بازتولید برند سیاسی مقتدی صدر ذیل "جریان ملی شیعی" در عراق که خود را در برابر رجال قدیمی "اطار التنسیقی" تعریف میکند بسیار حائز اهمیت است.
۲- سفر خالدبنسلمان در جهت ارائه پیام به رهبری ایران، بیش از هر چیز یادآور سفر سعودالفیصل به تهران در سال ۱۳۸۵ چند هفته پیش از آغاز جنگ ۲۰۰۶ بین حزبالله و اسراییل است. این سفر را پیشدرآمد حمله زمینی جبهه سعودی-اخوانی-اماراتی در یمن به انصارالله جهت تصرف بندر الحدیده میدانم. از سوی دیگر حضور خالدبنسلمان با هیئت بلندپایه امنیتی در تهران گویا برای مقصودی فراتر از یک پیام دیپلماتیک در جهت تحکیم سیاست جدید ایران میباشد و نسبت مهمی با تغییر کلان سیاستگذاری در یکسال اخیر و چه بسا آینده ایران دارد.
✅@Seidnima70
11.04.202519:59
مهمترین پرسش در باب مذاکرات آتی ایران و امریکا این است که دولت ایران در حال حاضر چه نیازی به میز مذاکره دارد و آورده ایران از مذاکره چه باید باشد؟
پاسخ به این پرسش نه در قاموس علوم راهبردی میگنجد و نه رئالیسم سیاسی و یا روابط بینالملل قادر به نور انداختن به تمام وجوه تاریک آن است. پاسخ این پرسش در محدوده جامعهشناسی سیاسی ایران و حتی اقتصاد سیاسی ایران است؛ زیرا حتی در صورت امضای توافق بعید است که از پس تعارضات ساختاری ایران برآید. از سوی دیگر مذاکره با ترامپ مستلزم دو عقبنشینی بزرگ است؛ نخست عقبنشینی از شکایت ایران بابت خروج امریکا از برجام و دیگری پیگیری حقوقی ترور سردار سلیمانی، از سوی دیگر مهمترین عقبنشینی فوق، "عقبنشینی حیثیتی" است زیرا عملا این مذاکره به معنی پایان قطعی سناریوی انتقام از عاملین ترور مهمترین مقام نظامی چند دهه اخیر ایران بودهاست.
در واقع برای فهم جامعهشناسی توافق باید نگاهی به تکوین بورژوازی ایرانی و نیاز بورژوازی نوظهور به اتصال به متروپل و غرب انداخت. اگر در دهه ۱۳۹۰ بورژوازی نظامی و بورژوازی کمپرادور با یکدیگر دچار تعارض ساختاری و ایدئولوژی بودند؛ امروز ذیل دکترین وفاق آنان به یک ائتلاف طبقاتی رسیدهاند. نتیجه ائتلاف طبقاتی در سال ۱۴۰۳ پوستاندازی جمهوری اسلامی در یک سال گذشته است: سیاستهای شوکدرمانی و نئولیبرالیسم که اوج آن را در گرانسازی و کاهش ارزش پول ملی جهت منافع الیگارشی میبینیم؛ عبور از جبهه مقاومت در طول تنها چند ماه پس از سقوط بالگرد ابراهیم رییسی که گویا آخرین بخش آن ادغام حشدالشعبی در ارتش عراق است. از سوی دیگر در سیاست فرهنگی نیز شاهد پوستاندازی هستیم؛ عبور از شریعت در عرصه عمومی شاهدی بر این مدعاست. پایان بخش این گذار، توافق با غرب برای ضمانت گذار فوق میباشد.
در واقع الیگارشی ایرانی پس از دو دهه انباشت ثروت و تملک انفال عمومی بویژه پس از بازی وفاق، خود را نیازمند توافق با غرب میبیند. این نیاز هم برای ضمانت پروژه پوستاندازی و هم اتصال منابع مالی به غرب در جهت حرکت سرمایه است. ساختار سیاسی بعنوان برساخته این نظام مالی حتی با کنار گذاشتن تقابل حیثیتی با ترامپ و لو در ظاهر حاضر نیست از گفتگو با ترامپ اجتناب کند.
✅@Seidnima70
پاسخ به این پرسش نه در قاموس علوم راهبردی میگنجد و نه رئالیسم سیاسی و یا روابط بینالملل قادر به نور انداختن به تمام وجوه تاریک آن است. پاسخ این پرسش در محدوده جامعهشناسی سیاسی ایران و حتی اقتصاد سیاسی ایران است؛ زیرا حتی در صورت امضای توافق بعید است که از پس تعارضات ساختاری ایران برآید. از سوی دیگر مذاکره با ترامپ مستلزم دو عقبنشینی بزرگ است؛ نخست عقبنشینی از شکایت ایران بابت خروج امریکا از برجام و دیگری پیگیری حقوقی ترور سردار سلیمانی، از سوی دیگر مهمترین عقبنشینی فوق، "عقبنشینی حیثیتی" است زیرا عملا این مذاکره به معنی پایان قطعی سناریوی انتقام از عاملین ترور مهمترین مقام نظامی چند دهه اخیر ایران بودهاست.
در واقع برای فهم جامعهشناسی توافق باید نگاهی به تکوین بورژوازی ایرانی و نیاز بورژوازی نوظهور به اتصال به متروپل و غرب انداخت. اگر در دهه ۱۳۹۰ بورژوازی نظامی و بورژوازی کمپرادور با یکدیگر دچار تعارض ساختاری و ایدئولوژی بودند؛ امروز ذیل دکترین وفاق آنان به یک ائتلاف طبقاتی رسیدهاند. نتیجه ائتلاف طبقاتی در سال ۱۴۰۳ پوستاندازی جمهوری اسلامی در یک سال گذشته است: سیاستهای شوکدرمانی و نئولیبرالیسم که اوج آن را در گرانسازی و کاهش ارزش پول ملی جهت منافع الیگارشی میبینیم؛ عبور از جبهه مقاومت در طول تنها چند ماه پس از سقوط بالگرد ابراهیم رییسی که گویا آخرین بخش آن ادغام حشدالشعبی در ارتش عراق است. از سوی دیگر در سیاست فرهنگی نیز شاهد پوستاندازی هستیم؛ عبور از شریعت در عرصه عمومی شاهدی بر این مدعاست. پایان بخش این گذار، توافق با غرب برای ضمانت گذار فوق میباشد.
در واقع الیگارشی ایرانی پس از دو دهه انباشت ثروت و تملک انفال عمومی بویژه پس از بازی وفاق، خود را نیازمند توافق با غرب میبیند. این نیاز هم برای ضمانت پروژه پوستاندازی و هم اتصال منابع مالی به غرب در جهت حرکت سرمایه است. ساختار سیاسی بعنوان برساخته این نظام مالی حتی با کنار گذاشتن تقابل حیثیتی با ترامپ و لو در ظاهر حاضر نیست از گفتگو با ترامپ اجتناب کند.
✅@Seidnima70
24.03.202520:29
#نوروز_مبارک
✅@Seidnima70
✅@Seidnima70
28.03.202516:57
25.03.202521:29
تظاهرات اعتراضی در ترکیه که پس از دستگیری و محاکمه اکرم اماماوغلو شهردار استانبول رخ داد از مهمترین حوادث یکماه گذشته در ترکیه است. اماماوغلو ظرفیت تبدیل شدن به یکی از مهمترین رقبای گزینه عدالتوتوسعه در انتخابات آتی را داشت و دستگیری او درست پس از تنشزدایی با احزاب کُرد از جهت تحکیم قدرت حزب حاکم معنا پیدا میکند؛ آن هم زمانیکه ترکیه دو توفیق مهم در سیاستخارجی را در شش ماه گذشته داشتهاست. نخست سقوط نظام بعثی در سوریه که به معنی تزلزل یک قدرت رقیب از دهه ۱۹۷۰ تاکنون بود و دیگری پیروزی ترامپ در کاخسفید که لااقل در دولت نخست خود دارای روابط خوبی با اردوغان بود.
این تظاهرات را باید از جهت تکوین هویت نوین از اردوغان فهمید: هویت سیاسی اردوغان از یکسو در همراهی با کُردها در حال شکلگیری است؛ چنانچه در صورت زمین گذاشتن سلاح بوسیله PKK او کار بیسابقهای در تاریخ جمهوری ترکیه انجام دادهاست؛ زیرا مسئله کردها مهمترین معضل وجودی ترکیه در یک قرن اخیر است. به رسمیت شناختن زبان کردی در برخی از شهرداریهای شرق ترکیه به همراه اهتمام دولت در به رسمیت شناختن نوروز امتیاز اردوغان به کُردها در حوزه فرهنگی و هویتی همزمان با تنشزدایی با PKK است.
از سوی دیگر چنانچه در ویدئوی بالا از جلال شنگور مورخ تُرک میبینیم مهمترین تعارض آینده ترکیه تعارض مسلم-سکولار در این کشور است. تضعیف جدی ارزشهای کمالیستی که در ۲۰ سال اخیر رخ دادهاست مصداقی از این تعارض است که اوج تضعیف هویت کماایستی در تغییر کاربری ایاصوفیه در سال ۲۰۲۰ بود. در کنار آن رشد خردهفرهنگ اسلامی و بعضا در سطح پایینتر رشد سلفیسم در ترکیه چیزی است که لایه غربگرای جامعه ترکیه آن را بر نمیتابد. ازینرو تظاهرات فوق را در کنار جنگ قدرت بین "عدالتوتوسعه" و "جمهوریخواهخلق" باید ناشی از تقابل ارزشهای فرهنگی در متن جامعه ترکیه دانست. این جنگ هویت ابتدا با دستگیری سران توسیاد، مهمترین صنف الیگارشی غربگرای ترکیه آغاز شد و سپس با تغییر هدفگذاری اردوغان در سیاستخارجی از تبدیل عضویت در اتحادیهاروپا به عضویت در بریکس تداوم یافت که ازینرو تضعیف هویت اروپایی از متن جامعه تا سیاستخارجی باعث تزلزل هویتی بخش سکولار جامعه ترکیه است. از سوی دیگر با توجه به روابط رو به رشد کُردها با اردوغان و عدم حضور جدی آنان در تظاهرات ۲۰۲۵ بهنظر میرسد که این رویه به کاهش میل ملیگرایان به اردوغان در آینده خواهد انجامید.
علاوه بر این تورم سنگین در ترکیه باعث افزایش اعتراضات اتحادیههای کارگری در ماههای اخیر و نیز همسویی احزاب چپ همچون حزب کارگران (TIP) با اعتراضات ترکیه است. برخی از جریانات چپ که در سالهای گذشته از حزب کمونیست منشعب شدهاند در انتخاباتهای اخیر همپیمان دِمپارتی و یا جمهوریخواهخلق بودهاند. از همین جهت بخشی از تظاهرات فعلی در ترکیه با مشارکت احزاب چپ رخ میدهد این در حالیست که در ماههای اخیر اعتراضات کارگری در ترکیه شدت گرفتهاست. بطور مثال در ماه فوریه گذشته چند اعتراض مهم کارگری در استانبول برگزار شد. دستگیری "مهمت ترکمن" رییس اتحادیه کارگران نساجی آنتپ(BIRTEK-SEN) در ماه گذشته از مصادیق تقابل جدی بین اتحادیههای کارگری و دولت میباشد.
✅@Seidnima70
این تظاهرات را باید از جهت تکوین هویت نوین از اردوغان فهمید: هویت سیاسی اردوغان از یکسو در همراهی با کُردها در حال شکلگیری است؛ چنانچه در صورت زمین گذاشتن سلاح بوسیله PKK او کار بیسابقهای در تاریخ جمهوری ترکیه انجام دادهاست؛ زیرا مسئله کردها مهمترین معضل وجودی ترکیه در یک قرن اخیر است. به رسمیت شناختن زبان کردی در برخی از شهرداریهای شرق ترکیه به همراه اهتمام دولت در به رسمیت شناختن نوروز امتیاز اردوغان به کُردها در حوزه فرهنگی و هویتی همزمان با تنشزدایی با PKK است.
از سوی دیگر چنانچه در ویدئوی بالا از جلال شنگور مورخ تُرک میبینیم مهمترین تعارض آینده ترکیه تعارض مسلم-سکولار در این کشور است. تضعیف جدی ارزشهای کمالیستی که در ۲۰ سال اخیر رخ دادهاست مصداقی از این تعارض است که اوج تضعیف هویت کماایستی در تغییر کاربری ایاصوفیه در سال ۲۰۲۰ بود. در کنار آن رشد خردهفرهنگ اسلامی و بعضا در سطح پایینتر رشد سلفیسم در ترکیه چیزی است که لایه غربگرای جامعه ترکیه آن را بر نمیتابد. ازینرو تظاهرات فوق را در کنار جنگ قدرت بین "عدالتوتوسعه" و "جمهوریخواهخلق" باید ناشی از تقابل ارزشهای فرهنگی در متن جامعه ترکیه دانست. این جنگ هویت ابتدا با دستگیری سران توسیاد، مهمترین صنف الیگارشی غربگرای ترکیه آغاز شد و سپس با تغییر هدفگذاری اردوغان در سیاستخارجی از تبدیل عضویت در اتحادیهاروپا به عضویت در بریکس تداوم یافت که ازینرو تضعیف هویت اروپایی از متن جامعه تا سیاستخارجی باعث تزلزل هویتی بخش سکولار جامعه ترکیه است. از سوی دیگر با توجه به روابط رو به رشد کُردها با اردوغان و عدم حضور جدی آنان در تظاهرات ۲۰۲۵ بهنظر میرسد که این رویه به کاهش میل ملیگرایان به اردوغان در آینده خواهد انجامید.
علاوه بر این تورم سنگین در ترکیه باعث افزایش اعتراضات اتحادیههای کارگری در ماههای اخیر و نیز همسویی احزاب چپ همچون حزب کارگران (TIP) با اعتراضات ترکیه است. برخی از جریانات چپ که در سالهای گذشته از حزب کمونیست منشعب شدهاند در انتخاباتهای اخیر همپیمان دِمپارتی و یا جمهوریخواهخلق بودهاند. از همین جهت بخشی از تظاهرات فعلی در ترکیه با مشارکت احزاب چپ رخ میدهد این در حالیست که در ماههای اخیر اعتراضات کارگری در ترکیه شدت گرفتهاست. بطور مثال در ماه فوریه گذشته چند اعتراض مهم کارگری در استانبول برگزار شد. دستگیری "مهمت ترکمن" رییس اتحادیه کارگران نساجی آنتپ(BIRTEK-SEN) در ماه گذشته از مصادیق تقابل جدی بین اتحادیههای کارگری و دولت میباشد.
✅@Seidnima70
19.04.202507:28
داستان تعارض حوثیها و یهود (قسمت ۱ از ۲)
از ماههای آغازین سال 2024 امریکا به تناوب سعی کرده تا مناطقی از یمن که تحت کنترل گروه انصارالله است را بمباران کند. اگر چه تکیه اصلی حملات در دوره بایدن بیشتر بر زیرساختهای یمن استوار بود ولی در چند روزی که از آغاز مجدد این حملات در دوره ترامپ میگذرد وی تمایل داشته تا علاوه بر زیرساختها، رهبران انصارالله را نیز ترور کند. دلیل تعارض یک سال و نیم گذشته امریکا با انصارالله حملات متعدد این گروه به کشتی های عبوری از تنگه باب المندب است. انصارالله از آغاز جنگ غزه در اکتبر 2023 سعی داشته تا با ضربه به منافع اسراییل و اختلال اقتصاد دریای سرخ اهرم فشار علیه اسراییل ایجاد کند. نکته مهم در بررسی ماهیت گروه انصارالله رگه تند ضدیهودی در شعارهای ایشان است تا جاییکه شعار «لعن علی الیهود» از جمله نمادهای این گروه است که در گردهمایی سیاسی آنان گفته میشود. آنچه که در این یادداشت به آن میپردازیم بررسی دلایل تاریخی تعارض انصارالله بعنوان شاخه ای از شیعیان زیدی در منطقه یمن با یهودیت و مسئله یهود است.
از قرن اول تا ششم میلادی، تعارض ایران و روم بعنوان دو امپراتوری مهم جهان، مهمترین تصویر خاورمیانه در آن دوران بود و تمامی تحولات تاریخی در آن دوره از این مسئله تاثیر میگرفت. ناحیه یمن و حبشه و در سطح بالاتر تنگه باب المندب به عنوان مسیر تجارت دریایی روم با هند مطرح بود. پس از منطقه ارمنستان که از دوره دولت اشکانیان در ایران بعنوان محل معارضه ایران و روم مطرح میشد. منطقه یمن بطور دقیق از جهت راه تجاری به هند مورد تعاض ایران و روم قرار داشت. حدود 60 سال پس از تخریب اورشلیم بدست نیروهای تیتوس امپراتور روم اینبار در سال 132 میلادی در منطقه فلسطین امروزی یهودیان دولتی را ایجاد کردند. سرکرده این دولت محلی فردی به نام «شمعون بارکوخبا» بود. طی نبرد بین هادریان امپراتور روم و نیروهای شمعون، یهودیان شکست سختی خوردند و خود شمعون هم در شهر بتار در الجلیل کشته شد. پس از این شکست بسیاری از یهودیان از این منطقه مهاجرت کردند و در عراق و یمن ساکن شدند. حضور در یمن از آنجا که نقطه اتصال روم به هند بود منطقه ای راهبردی شناخته میشد.
علاوه بر این سرزمین یمن بعنوان منطقه ای دور از دسترس دولتهای مرکزی بعنوان پناهگاه قوای مخالف شناخته میشدند. یهودیان، اسماعیلیان و زیدیها هر کدام در مقاطعی به یمن کوچ کردند. از زمان حکومت حمیری ها در یمن وجود کنیسه های یهود در این ناحیه گزارش شده است. شاید نخستین تعارض جدی بین یهودیان و اعراب یمن در زمان ابوکریب پادشاه حمیری و حمله وی به یهودیان یثرب بود. در این سفر پس از ابتلای او به یک بیماری، وی بوسیله دو خاخام یهودی درمان شد و همین باعث شد که وی به مذهب یهودیت گرایش یابد. اوج روابط شاهان حمیری و یهود در دوره «یوسف ذونواس» بود که وی بیشترین تعارض را با رومیان، مسیحیان نجران و نیز امپراتوری آکسوم در حبشه داشت. یوسف ذونواس بعنوان یک نوکیش یهودی سعی داشت تا در برابر امپراتوری اکسوم که بعنوان متحد رومیان دشمن سرسخت حمیریها بود مقاومت کند و در این راه حمایت یهودیان یمن که از قرنها پیش به اینجا مهاجرت کرده بودند را برانگیزد.
✅@Seidnima70
از ماههای آغازین سال 2024 امریکا به تناوب سعی کرده تا مناطقی از یمن که تحت کنترل گروه انصارالله است را بمباران کند. اگر چه تکیه اصلی حملات در دوره بایدن بیشتر بر زیرساختهای یمن استوار بود ولی در چند روزی که از آغاز مجدد این حملات در دوره ترامپ میگذرد وی تمایل داشته تا علاوه بر زیرساختها، رهبران انصارالله را نیز ترور کند. دلیل تعارض یک سال و نیم گذشته امریکا با انصارالله حملات متعدد این گروه به کشتی های عبوری از تنگه باب المندب است. انصارالله از آغاز جنگ غزه در اکتبر 2023 سعی داشته تا با ضربه به منافع اسراییل و اختلال اقتصاد دریای سرخ اهرم فشار علیه اسراییل ایجاد کند. نکته مهم در بررسی ماهیت گروه انصارالله رگه تند ضدیهودی در شعارهای ایشان است تا جاییکه شعار «لعن علی الیهود» از جمله نمادهای این گروه است که در گردهمایی سیاسی آنان گفته میشود. آنچه که در این یادداشت به آن میپردازیم بررسی دلایل تاریخی تعارض انصارالله بعنوان شاخه ای از شیعیان زیدی در منطقه یمن با یهودیت و مسئله یهود است.
از قرن اول تا ششم میلادی، تعارض ایران و روم بعنوان دو امپراتوری مهم جهان، مهمترین تصویر خاورمیانه در آن دوران بود و تمامی تحولات تاریخی در آن دوره از این مسئله تاثیر میگرفت. ناحیه یمن و حبشه و در سطح بالاتر تنگه باب المندب به عنوان مسیر تجارت دریایی روم با هند مطرح بود. پس از منطقه ارمنستان که از دوره دولت اشکانیان در ایران بعنوان محل معارضه ایران و روم مطرح میشد. منطقه یمن بطور دقیق از جهت راه تجاری به هند مورد تعاض ایران و روم قرار داشت. حدود 60 سال پس از تخریب اورشلیم بدست نیروهای تیتوس امپراتور روم اینبار در سال 132 میلادی در منطقه فلسطین امروزی یهودیان دولتی را ایجاد کردند. سرکرده این دولت محلی فردی به نام «شمعون بارکوخبا» بود. طی نبرد بین هادریان امپراتور روم و نیروهای شمعون، یهودیان شکست سختی خوردند و خود شمعون هم در شهر بتار در الجلیل کشته شد. پس از این شکست بسیاری از یهودیان از این منطقه مهاجرت کردند و در عراق و یمن ساکن شدند. حضور در یمن از آنجا که نقطه اتصال روم به هند بود منطقه ای راهبردی شناخته میشد.
علاوه بر این سرزمین یمن بعنوان منطقه ای دور از دسترس دولتهای مرکزی بعنوان پناهگاه قوای مخالف شناخته میشدند. یهودیان، اسماعیلیان و زیدیها هر کدام در مقاطعی به یمن کوچ کردند. از زمان حکومت حمیری ها در یمن وجود کنیسه های یهود در این ناحیه گزارش شده است. شاید نخستین تعارض جدی بین یهودیان و اعراب یمن در زمان ابوکریب پادشاه حمیری و حمله وی به یهودیان یثرب بود. در این سفر پس از ابتلای او به یک بیماری، وی بوسیله دو خاخام یهودی درمان شد و همین باعث شد که وی به مذهب یهودیت گرایش یابد. اوج روابط شاهان حمیری و یهود در دوره «یوسف ذونواس» بود که وی بیشترین تعارض را با رومیان، مسیحیان نجران و نیز امپراتوری آکسوم در حبشه داشت. یوسف ذونواس بعنوان یک نوکیش یهودی سعی داشت تا در برابر امپراتوری اکسوم که بعنوان متحد رومیان دشمن سرسخت حمیریها بود مقاومت کند و در این راه حمایت یهودیان یمن که از قرنها پیش به اینجا مهاجرت کرده بودند را برانگیزد.
✅@Seidnima70
15.04.202515:55
چرا با کلیت مذاکرات مسقط مخالفم؟
۱- این مذاکره بر اساس دو پیشفرض غلط شکل گرفتهاست. پیشفرض نخست مبنی بر لزوم چندجانبهگرایی در سیاست منطقهای است که از دو مقاله جواد ظریف در فارن افرز و اکونومیست آغاز شد. تز چندجانبهگرایی در منطقه غرب آسیا که همواره بازی حاصلجمع صفر است محلی از اعراب ندارد؛ تجربه توافق آستانه نشان داد که مدل چندجانبهگرایی نمیتواند منافع بازیگران خاورمیانه را تامین کند. پیشفرض دیگر این مذاکرات این است که با ایجاد ضمیمه تجاری میتوان آن را مستحکم کرد؛ چیزی که در یک ماه گذشته محمود سریعالقلم از مشاوران چند دهه اخیر نهادهای تصمیمساز در ایران و نیز علی لاریجانی از مهمترین تصمیمسازان سیاستخارجی ایران به آن اشاره کردند. تز ضمیمه اقتصادی برای توافق راهبردی در زمانهای که امریکا در حال جنگ تعرفهای با دنیاست شبیه یک شوخی است.
۲- این مذاکرات عملا به از بین رفتن اهرم قدرت ایران در منطقه منجر خواهد شد. پس از فرسایش جبهه مقاومت که بعنوان اهرم فشار ایران در منطقه شناخته میشد؛ حال تنها ابزار چانهزنی ایران در منطقه، آستانه هستهای است. از بین بردن آستانه هستهای عملا به معنی از بین رفتن دو ابزار چانهزنی ایران در طول یک سال گذشته است. حتی اگر مذاکرات وارد حوزه موشکی و منطقهای ایران نشود؛ از دست رفتن آستانه هستهای در فقدان شبکه منطقهای ایران پیامدهای خطرناکی دارد. درگذر از آنچه که ویتکاف در ساعات گذشته در مصاحبه با فاکسنیوز گفت قرار است تا مسائل موشکی نیز مورد مذاکره قرار گیرد. با از دست رفتن آستانه هستهای همزمان با فرسایش شدید شبکه منطقهای ایران، اروپا میتواند مکانیسم ماشه را بدون ترس از آستانه هستهای ایران جاری سازد.
۳- مذاکرات فوق فراتر از منافع ملی ایران، مرتبط با پروژه پوستاندازی داخلی است و نسبت به آن معنی پیدا میکند. گذار همهجانبه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که نیازمند تضمین دیپلماتیک از امریکاست.
✅@Seidnima70
۱- این مذاکره بر اساس دو پیشفرض غلط شکل گرفتهاست. پیشفرض نخست مبنی بر لزوم چندجانبهگرایی در سیاست منطقهای است که از دو مقاله جواد ظریف در فارن افرز و اکونومیست آغاز شد. تز چندجانبهگرایی در منطقه غرب آسیا که همواره بازی حاصلجمع صفر است محلی از اعراب ندارد؛ تجربه توافق آستانه نشان داد که مدل چندجانبهگرایی نمیتواند منافع بازیگران خاورمیانه را تامین کند. پیشفرض دیگر این مذاکرات این است که با ایجاد ضمیمه تجاری میتوان آن را مستحکم کرد؛ چیزی که در یک ماه گذشته محمود سریعالقلم از مشاوران چند دهه اخیر نهادهای تصمیمساز در ایران و نیز علی لاریجانی از مهمترین تصمیمسازان سیاستخارجی ایران به آن اشاره کردند. تز ضمیمه اقتصادی برای توافق راهبردی در زمانهای که امریکا در حال جنگ تعرفهای با دنیاست شبیه یک شوخی است.
۲- این مذاکرات عملا به از بین رفتن اهرم قدرت ایران در منطقه منجر خواهد شد. پس از فرسایش جبهه مقاومت که بعنوان اهرم فشار ایران در منطقه شناخته میشد؛ حال تنها ابزار چانهزنی ایران در منطقه، آستانه هستهای است. از بین بردن آستانه هستهای عملا به معنی از بین رفتن دو ابزار چانهزنی ایران در طول یک سال گذشته است. حتی اگر مذاکرات وارد حوزه موشکی و منطقهای ایران نشود؛ از دست رفتن آستانه هستهای در فقدان شبکه منطقهای ایران پیامدهای خطرناکی دارد. درگذر از آنچه که ویتکاف در ساعات گذشته در مصاحبه با فاکسنیوز گفت قرار است تا مسائل موشکی نیز مورد مذاکره قرار گیرد. با از دست رفتن آستانه هستهای همزمان با فرسایش شدید شبکه منطقهای ایران، اروپا میتواند مکانیسم ماشه را بدون ترس از آستانه هستهای ایران جاری سازد.
۳- مذاکرات فوق فراتر از منافع ملی ایران، مرتبط با پروژه پوستاندازی داخلی است و نسبت به آن معنی پیدا میکند. گذار همهجانبه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که نیازمند تضمین دیپلماتیک از امریکاست.
✅@Seidnima70
19.04.202507:29
داستان تعارض حوثیها و یهود (قسمت ۲ از ۲)
موازی با این مسئله زیدیه بعنوان شاخه عملگرای شیعه که معتقد به «قیام بالسیف» بودند از قرون ابتدایی پس از اسلام به این ناحیه هجرت کردند؛ آغازگر این هجرت ورود امام هادی الراسی از منطقه طبرستان در شمال ایران به این ناحیه بود. الراسی در پی سفر حج و بیعت با قبیله خولان توانست بنیانگذار حکومت امامان زیدی در یمن باشد؛ حکومتی که تا هزارسال و در دهه 1960 پابرجا بود. در دوران «عبدالنبی بن مهدی» در قرن12 تنازع بین یهود و زیدیه گسترش یافت. همانطور که یهودیان از زمان ظهور اسلام علیه حضرت محمد(ص) توطئه میکردند؛ از سوی شیعیان زیدی نیز قوانین سختی بر آنان تحمیل میشد که مهمترین آن در قرن 18 مربوط به «فرمان یتیم» بود. طی این فرمان فرزندان یهودی یتیم شده تحت تکفل دولت موظف به اسلام آوردن بودند که پس از تصرف یمن بدست امپراتوری عثمانی این فرمان ملغی شد.
از 1839 که مستعمره عدن تحت نفوذ بریتانیا تشکیل شد، یهودیان در جامعه یمن تکیه گاه مهمی پیدا کردند زیرا جامعه یهودیان یمن بلحاظ کثرت قابل توجه بود؛ از سوی دیگر پیامدهای جنگ جهانی دوم باعث مهاجرت گسترده کارگران عرب مسلمان به این ناحیه در دهه 1940 شد و باعث گردید تا تقابل جدی بین یهودیان عدن و کارگران عرب بوجود آید. این تقابل با توجه به انتشار اخبار تعارضات اعراب با آژانس یهود در سرزمینهای عربی و اسلامی بیشتر شده بود. سرانجام در دسامبر 1947 تعارض جدی یهودیان و مسلمانان به کشته شدن 80 نفر انجامید. این تنازع باعث شد تا یهودیان یمنی بویژه در عدن انگیزه لازم را برای کوچ به فلسطین اشغالی داشته باشند.
یهودیان عدنی در آن دوران در اریتره و اتیوپی نیز حضور داشتند. سرانجام طی عملیات فرش جادویی در طول یکسال و نیم 47هزار یهودی یمنی از مناطقی همچون عدن، اسمره و عربستان به فلسطین مهاجرت کردند. در واقع نزاع امروز یهود و زیدیان یمن علاوه بر تقابل جدی که جبهه مقامت و اسراییل دارد؛ به دوران گذشته و تاریخ پرتعارض بین اعراب یمن و یهودیان این ناحیه برمیگردد. گذشته ای که باعث شده تا تقابل بین زیدیها و یهود تا جایی شدید باشد که شعارهای ضدیهودی حتی در مناسک زیدیان دیده شود. بنابراین این شعارها فراتر از مفهوم اسراییل برآیند این نزاع تاریخی است. دو قومی که در مقاطع مختلف به سرزمین یمن آمدند و در عصر خود نیروی گریز از مرکز محسوب میشدند و رقابت تاریخی آنان، تاریخ چند قرن گذشته یمن را ساخته است.
✅@Seidnima70
موازی با این مسئله زیدیه بعنوان شاخه عملگرای شیعه که معتقد به «قیام بالسیف» بودند از قرون ابتدایی پس از اسلام به این ناحیه هجرت کردند؛ آغازگر این هجرت ورود امام هادی الراسی از منطقه طبرستان در شمال ایران به این ناحیه بود. الراسی در پی سفر حج و بیعت با قبیله خولان توانست بنیانگذار حکومت امامان زیدی در یمن باشد؛ حکومتی که تا هزارسال و در دهه 1960 پابرجا بود. در دوران «عبدالنبی بن مهدی» در قرن12 تنازع بین یهود و زیدیه گسترش یافت. همانطور که یهودیان از زمان ظهور اسلام علیه حضرت محمد(ص) توطئه میکردند؛ از سوی شیعیان زیدی نیز قوانین سختی بر آنان تحمیل میشد که مهمترین آن در قرن 18 مربوط به «فرمان یتیم» بود. طی این فرمان فرزندان یهودی یتیم شده تحت تکفل دولت موظف به اسلام آوردن بودند که پس از تصرف یمن بدست امپراتوری عثمانی این فرمان ملغی شد.
از 1839 که مستعمره عدن تحت نفوذ بریتانیا تشکیل شد، یهودیان در جامعه یمن تکیه گاه مهمی پیدا کردند زیرا جامعه یهودیان یمن بلحاظ کثرت قابل توجه بود؛ از سوی دیگر پیامدهای جنگ جهانی دوم باعث مهاجرت گسترده کارگران عرب مسلمان به این ناحیه در دهه 1940 شد و باعث گردید تا تقابل جدی بین یهودیان عدن و کارگران عرب بوجود آید. این تقابل با توجه به انتشار اخبار تعارضات اعراب با آژانس یهود در سرزمینهای عربی و اسلامی بیشتر شده بود. سرانجام در دسامبر 1947 تعارض جدی یهودیان و مسلمانان به کشته شدن 80 نفر انجامید. این تنازع باعث شد تا یهودیان یمنی بویژه در عدن انگیزه لازم را برای کوچ به فلسطین اشغالی داشته باشند.
یهودیان عدنی در آن دوران در اریتره و اتیوپی نیز حضور داشتند. سرانجام طی عملیات فرش جادویی در طول یکسال و نیم 47هزار یهودی یمنی از مناطقی همچون عدن، اسمره و عربستان به فلسطین مهاجرت کردند. در واقع نزاع امروز یهود و زیدیان یمن علاوه بر تقابل جدی که جبهه مقامت و اسراییل دارد؛ به دوران گذشته و تاریخ پرتعارض بین اعراب یمن و یهودیان این ناحیه برمیگردد. گذشته ای که باعث شده تا تقابل بین زیدیها و یهود تا جایی شدید باشد که شعارهای ضدیهودی حتی در مناسک زیدیان دیده شود. بنابراین این شعارها فراتر از مفهوم اسراییل برآیند این نزاع تاریخی است. دو قومی که در مقاطع مختلف به سرزمین یمن آمدند و در عصر خود نیروی گریز از مرکز محسوب میشدند و رقابت تاریخی آنان، تاریخ چند قرن گذشته یمن را ساخته است.
✅@Seidnima70
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.