Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
علی نور✍🏼 avatar

علی نور✍🏼

تراوش‌هایِ ذهنیِ “نور”‌ی‌ که در تاریکی می‌جنگد.
t.me/BChatPlusBot?start=sc-2YPkul4pBvaF
ناشناهای آشنا
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваны
Надзейнасць
Не надзейны
Размяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаКвіт 14, 2021
Дадана ў TGlist
Лют 24, 2025

Апошнія публікацыі ў групе "علی نور✍🏼"

ای ۴۰۴؛ لطفا کاری نکن که Eror بدیم.
- مامان باز با گریه، سال رو تحویل کرد. شما هم تو خونه نبودی، ما اومدیم خدمتتون عید دیدنی. روحت شاد باشه حداقل.
این آهنگ برایِ امروزه. برایِ روزِ عیدی که بعد از زمستون اومده. وقتی که سال تحویل شده و تو تونستی زمستون رو سَر کنی، یک نگاه به اوضاعِ جهان می‌اندازی و با این‌که بویِ بهبودی نمی‌شنوی اما احساس می‌کنی هنوزم کلی چیز هست که بشه براش شاد بود. سالِ‌نوتون مبارک. سر بیاد همه‌ی زمستون‌احوالیِ حالتون بزرگوارانم.
آرزو: معنایِ زندگی‌مون رو پیدا کنیم.
زندگی: شعر!
«ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کرده‌اند»
هرروز طوری زندگی کن که انگار آخرین روزه، و هر شب به فرداها فکر کن و برنامه بریز.
برایِ تبریکِ تولدِ دوستم
چند روز پیش نوشتم:
زندگی گاه گل می‌فروشد،
گاه داس،
تو خریدار باش!
مودِ روزی رو دارم که پر از زخم و رنج بود. تایمِ زیادی گذاشتم برایِ فکر کردن. فکر به رنج و درد. چند ساعتی هم خوش گذشت. پس به لذت‌ها هم فکر کردم. اکثرِ روز خسته بودم و چند ساعتی هم پرواز کردم. داره امروز تموم می‌شه. روزِ۱۴۰۳.
ممنونم بچه‌ها که پیشم هستین. همیشه تعامل باهاتون لذت بخش بوده برام و نمی‌دونم چرا بهم لطف دارین؛ و من قدردانِ این لطفتون هستم. دمتون گرم. چِشَمین.
از آدم‌های امیدوار فرار کنید. این‌ها دینامیت‌هایی هستند که با افکار مثبت بی‌نتیجه پر شدند و دم به ساعت در حال منفجر شدن هستند. دم به ساعت آه من چه خوشبختم! واه من چه خوشبختم!
و ترکش‌های خوشبختی زورکی‌شان دیگران را کور، فلج و درب و داغان می‌کند.
از آدم‌های ناامید هم بپرهیزید. این‌ها دینامیت‌هایی هستند که معلوم نیست کی منفجر شوند! کلاً از همه بپرهیزید!
ادم بهتر است از جایی بنویسد،
بخواند،
بگوید،
که ایستاده.
نه آن‌طور که انتظار می‌رود،
نه آن‌جا که باید بیاستد،
یا می‌بایست می‌رسید.
همیشه بهتر است،
به زمینِ زیرِ پا نگاه کنیم.
تقویم را دیدم.
نوشته بود:
یک روزِ معمولی‌.
نه با دیروز
و نه فرقی دارد با فردا.
هرروز متولد می‌شویم
و می‌میریم در شب.
یا می‌میریم در صبح،
و متولد می‌شویم در شب.
هر چه باشد همین است.
عزیزانی دارم،
پس خوشحالم.
نامِ اثر: زن بودن در اینجا یعنی عقب‌تر بودن


زن! زن برخلافِ مرد، تلاشی همیشگی برایِ «شدن» نمی‌کند، بلکه مستمرانه در مسیرِ «بودن» است. زن می‌خواهد یک زن به‌حساب بی‌آید. یک زن می‌خواهد در خانواده، جامعه، محیطِ کار شمارش شود. می‌خواهد این زن بودنش ضربه‌ای به کارها و حضورش نزند. زن اینجا همیشه نقطه‌ی شروعش عقب‌تر از مردها بوده. مسئله میانگینِ حقوقِ دریافتیِ زن‌ها نیست. که اگر در همین مسئله هم واشکافی کنیم و به مالیاتِ صورتی و پنهانی که زن‌ها برایِ زن بودن پرداخت می‌کنند بپردازیم، می‌بینیم حساب کردنِ نصفِ دنگ هم باز برابری نیست! اما بالاتر گفتم مسئله این نیست. حتی مسئله نگاهِ مردسالارانه‌ی کشور هم نیست. حتی نگاهِ سودجویی هم همینطور. یا حضور در ورزشگاه! مسئله فقط یک چیز است: زن باید بجنگد تا برچسبِ جنس دوم بودن را از خود بِکَنَد و بعد از این امر، با خستگیِ توام با شور، تازه به خطِ شروع برسد. برایِ همین زن همیشه عقب‌تر است و باید همیشه در راهِ بودن باشد.

- مذکر بودنم خلاف این واقع نشد که از دردِ هم‌نوعم ننویسم و فکر نکنم.
نکند “من” غَمَم؟

Рэкорды

19.03.202519:34
2.9KПадпісчыкаў
11.02.202523:59
0Індэкс цытавання
12.03.202523:59
397Ахоп 1 паста
08.04.202511:04
0Ахоп рэкламнага паста
10.03.202523:59
4.95%ER
12.03.202523:59
14.08%ERR

Развіццё

Падпісчыкаў
Індэкс цытавання
Ахоп 1 паста
Ахоп рэкламнага паста
ER
ERR
ЛЮТ '25ЛЮТ '25БЕР '25БЕР '25БЕР '25БЕР '25БЕР '25КВІТ '25

Папулярныя публікацыі علی نور✍🏼

09.03.202511:33
ادم بهتر است از جایی بنویسد،
بخواند،
بگوید،
که ایستاده.
نه آن‌طور که انتظار می‌رود،
نه آن‌جا که باید بیاستد،
یا می‌بایست می‌رسید.
همیشه بهتر است،
به زمینِ زیرِ پا نگاه کنیم.
20.03.202509:00
این آهنگ برایِ امروزه. برایِ روزِ عیدی که بعد از زمستون اومده. وقتی که سال تحویل شده و تو تونستی زمستون رو سَر کنی، یک نگاه به اوضاعِ جهان می‌اندازی و با این‌که بویِ بهبودی نمی‌شنوی اما احساس می‌کنی هنوزم کلی چیز هست که بشه براش شاد بود. سالِ‌نوتون مبارک. سر بیاد همه‌ی زمستون‌احوالیِ حالتون بزرگوارانم.
08.03.202520:49
تقویم را دیدم.
نوشته بود:
یک روزِ معمولی‌.
نه با دیروز
و نه فرقی دارد با فردا.
هرروز متولد می‌شویم
و می‌میریم در شب.
یا می‌میریم در صبح،
و متولد می‌شویم در شب.
هر چه باشد همین است.
عزیزانی دارم،
پس خوشحالم.
08.03.202512:43
نامِ اثر: زن بودن در اینجا یعنی عقب‌تر بودن


زن! زن برخلافِ مرد، تلاشی همیشگی برایِ «شدن» نمی‌کند، بلکه مستمرانه در مسیرِ «بودن» است. زن می‌خواهد یک زن به‌حساب بی‌آید. یک زن می‌خواهد در خانواده، جامعه، محیطِ کار شمارش شود. می‌خواهد این زن بودنش ضربه‌ای به کارها و حضورش نزند. زن اینجا همیشه نقطه‌ی شروعش عقب‌تر از مردها بوده. مسئله میانگینِ حقوقِ دریافتیِ زن‌ها نیست. که اگر در همین مسئله هم واشکافی کنیم و به مالیاتِ صورتی و پنهانی که زن‌ها برایِ زن بودن پرداخت می‌کنند بپردازیم، می‌بینیم حساب کردنِ نصفِ دنگ هم باز برابری نیست! اما بالاتر گفتم مسئله این نیست. حتی مسئله نگاهِ مردسالارانه‌ی کشور هم نیست. حتی نگاهِ سودجویی هم همینطور. یا حضور در ورزشگاه! مسئله فقط یک چیز است: زن باید بجنگد تا برچسبِ جنس دوم بودن را از خود بِکَنَد و بعد از این امر، با خستگیِ توام با شور، تازه به خطِ شروع برسد. برایِ همین زن همیشه عقب‌تر است و باید همیشه در راهِ بودن باشد.

- مذکر بودنم خلاف این واقع نشد که از دردِ هم‌نوعم ننویسم و فکر نکنم.
20.03.202520:30
ای ۴۰۴؛ لطفا کاری نکن که Eror بدیم.
19.03.202522:29
«ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کرده‌اند»
11.03.202508:19
از آدم‌های امیدوار فرار کنید. این‌ها دینامیت‌هایی هستند که با افکار مثبت بی‌نتیجه پر شدند و دم به ساعت در حال منفجر شدن هستند. دم به ساعت آه من چه خوشبختم! واه من چه خوشبختم!
و ترکش‌های خوشبختی زورکی‌شان دیگران را کور، فلج و درب و داغان می‌کند.
از آدم‌های ناامید هم بپرهیزید. این‌ها دینامیت‌هایی هستند که معلوم نیست کی منفجر شوند! کلاً از همه بپرهیزید!
19.03.202522:15
برایِ تبریکِ تولدِ دوستم
چند روز پیش نوشتم:
زندگی گاه گل می‌فروشد،
گاه داس،
تو خریدار باش!
19.03.202522:48
آرزو: معنایِ زندگی‌مون رو پیدا کنیم.
زندگی: شعر!
19.03.202522:04
مودِ روزی رو دارم که پر از زخم و رنج بود. تایمِ زیادی گذاشتم برایِ فکر کردن. فکر به رنج و درد. چند ساعتی هم خوش گذشت. پس به لذت‌ها هم فکر کردم. اکثرِ روز خسته بودم و چند ساعتی هم پرواز کردم. داره امروز تموم می‌شه. روزِ۱۴۰۳.
19.03.202522:23
هرروز طوری زندگی کن که انگار آخرین روزه، و هر شب به فرداها فکر کن و برنامه بریز.
19.03.202522:02
ممنونم بچه‌ها که پیشم هستین. همیشه تعامل باهاتون لذت بخش بوده برام و نمی‌دونم چرا بهم لطف دارین؛ و من قدردانِ این لطفتون هستم. دمتون گرم. چِشَمین.
20.03.202518:30
20.03.202518:30
- مامان باز با گریه، سال رو تحویل کرد. شما هم تو خونه نبودی، ما اومدیم خدمتتون عید دیدنی. روحت شاد باشه حداقل.
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.