کسی که در صداوسیما به خلیفه اول مسلمانان توهین کرد یکی از شمار نفرت‌پراکنانی است که سال‌ها در ارکان سیاست داخلی و خارجی نفوذ و حضور دارند، همانهایی‌ که به سفارت عربستان حمله کردند، آنانی که در مناطق اهل سنت مسبب ظلم، تبعیض و تضییع حقوق میلیونها نفر شهروند ایرانی بوده‌ و هستند!
اردشیر پشنگ

ترجمه یادداشت اردشیر پشنگ در مرکز مطالعات آینده‌پژوهی

در حالی‌که سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی روز دوشنبه در کنفرانس هفتگی‌اش با رسانه‌ها گفته بود هنوز مذاکرات غیرمستقیم میان تهران و واشنگتن شروع نشده است، اما ساعاتی بعد در کنفرانس خبری دیگری که در یک‌سوی آن دونالد ترامپ ،رئیس‌جمهوری آمریکا، و در سوی دیگر مهمانش بنیامین نتانیاهو ،نخست‌وزیر اسرائیل، نشسته بود به ناگاه خبر داد که مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا شروع شده است و روز شنبه پیش‌رو طرفین در یک سطح عالی مذاکره خواهند کرد.

البته ایران همچنان تاکید دارد مذاکرات در مسقط غیرمستقیم خواهد بود و اگر در دور اول آمریکا به پیشنهادات سخاوتمندانه ایران پاسخ مثبت داد در دورهای بعدی مذاکرات می‌تواند مستقیم برگزار شود. وزیر خارجه ایران هم در همین راستا به رسانه‌ها گفته است اینک توپ در زمین آمریکاست و واشنگتن باید تصمیم بگیرد.

در سطح منطقه‌ای برای ایران شرایط طی سال گذشته بسیار سریع بغرنج و سخت شده است. ایران که پیش‌تر از طریق پراکسی‌های خود تحت نام جبهه مقاومت به قدرت نمایی در پهنه وسیعی از خاورمیانه دست می‌زد اینک در سوریه بطور کامل و در لبنان و فلسطین بطور تقریبی خلع سلاح شده است. در عراق و یمن نیز پراکسی‌های ایران تحت فشار و یا تهاجم سنگین قرار دارند، لذا اینک موازنه منطقه‌ای و بخصوص موازنه تهدید و وحشتی که جمهوری اسلامی از طریق آن به ایفای نقش می‌پرداخت کاملا به ضرر تهران بهم خورده است.

در سطح داخلی نیز وضعیت اقتصادی ایران، سقوط ارزش ریال به بدترین وضعیت در کل تاریخ، مشکلات و بحران‌های حل نشده سیاسی و ... دست به دست هم داده است تا شرایط برای تهران دشوارتر از هر زمان دیگری باشد.

اما چنانچه ترامپ خواسته‌های بیشتر و متنوع‌تری داشته باشد سناریوی توافق برای ایران پیچیده و سخت خواهد شد و در این وضعیت ایران را در یک موقعیت یا عقب‌نشینی بسیار آشکار از شعارها و سیاست‌هایش وادار می‌کند و یا ایران را وارد یک پروسه‌‌ی مقاومت منجر به تحریم بیشتر و توام با حملات محتمل اسرائیل و آمریکا می‌کند که این سناریو در حال حاضر بدترین سناریوی پیش رو است.

در این بین اصرار ترامپ برای پیگیری پرونده ایران و گذاشتن تنها دو گزینه روی میز: یا صلح یا جنگ؟ باعث شده است تا عملا طی هفته‌ها و ماه‌های پیش‌رو ایران و آمریکا از سیاست 45 ساله کج‌دار و مریز از جمله مدیریت تنش و بحران در گذشته دور شده و در عین حال یکی از دو گزینه مذکور بسیار نزدیک‌تر باشد.

متن یادداشت در لینک زیر
https://kfuture.media/iran-and-us-the-dichotomy-of-war-and-peace-closer-than-ever/

"با نگاهی به لباس زنان کُرد چه از نظر زیبایی شناختی، چه از دید انتخاب و ترکیب رنگ‌ها، جنس پارچه‌، شکل و دوخت آنها و یا بخصوص با تامل و تحقیق درباره‌ی شیوه‌ی منحصر بفرد بستن سربند زنان کُرد؛ می‌توان دریافت که طی صدها سال، هزاران شیوه آزموده شده تا سربند کُردی زنانه به این ترکیب مسحور کننده و زیبای امروزش برسد؛

در حقیقت هر گره در این سربند خود فلسفه‌ای خاص و ارتباطی معنادار با تاریخ این مردمان، شیوه‌ی زیست‌شان، جغرافیای کردستان و طبیعت زاگرس دارد؛ این بدان معنی است که این لباس با اصالت، دقیقا برای فیزیونومی این مردم طراحی شده است.

و من امیدوارم بطور کلی زنان و مردان‌مان بیشتر از گذشته و نه فقط در جشن‌ها و مناسبت‌هایی چون نوروز، بلکه حتی در زندگی روزمره هم از این لباس با اصالت استفاده کنند و در حفظ آن کوشا باشند؛

البته این امر تنها شامل زنان و مردان کُرد نمی‌شود بلکه باید دیگر ایرانیان نیز که بنا به تاریخ، اصالت و فرهنگ‌ خود در جای‌جای کشور لباس‌های خاص خودشان را دارند از آن لباس‌ها استفاده روزمره کنند؛ من مخالف یک‌دست سازی فرهنگی و ظاهری افراد در جوانع مختلف هستم چون هم امری نامعقول و هم غیرطبیعی است، چرا باید همه متحد الشکل لباس بپوشند؟ در حالی‌که برخی لباس‌های مد شده‌ی امروزی لزوما مناسب هر نوع جغرافیا، آب و هوا و یا فرهنگی نیستنند!"

بخش‌هایی از گفت‌وگو با د.فریبرز همزه‌ای جامعه‌شناس و استاد دانشگاه رازی کرمانشاه که در کتاب "از کرماشان تا بارزان" به سردبیری اردشیر پشنگ در انتشارات ئاراس و انستیتو فرهنگی کردستان در سال ۱۳۸۶ منتشر شد؛ گفت‌وگو را دوست و همکار قدیمی‌ام آقای بهزاد خالوندی انجام داده بودند.

توئیت (اکانت غیررسمی) محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی به زبان فارسی: ‏«ایران یک کشور همسایه است و ما آرزوی ایجاد یک رابطه خوب و متمایز با آن را داریم. مشکل ما در اقدامات منفی تهران، مانند برنامه هسته‌ای و حمایت از شبه‌نظامیان یاغی، نهفته است.»

اردشیر پشنگ:عربستان یکی از قدرت‌های تاثیرگذار و در مسیر اوج‌گیری در خاورمیانه است که در دور پیشین مذاکرات ج‌اایران با دولت اوباما مخالف برجام بود اما در این دور با لحاظ پیش‌شرط‌هایی هم موافق توافق ج‌اایران با ترامپ است و هم مخالف حمله اسرائیل به ایران و افزایش فضای ناامنی در خاورمیانه است.

حسام‌الدین آشنا:
1️⃣ لیبی نباشید!
2️⃣ توهم رهبری جهان عرب و اسلام را نداشته‌باشید.
3️⃣ همسایگان را علیه خود متحد نکنید.
4️⃣ فناوری هسته‌ای وارداتی و کهنه را بزرگ‌نمایی نکنید.
5️⃣ لاکربی بازی نکنید.
6️⃣ ملتتان را از حق انتخاب و گردش قدرت محروم نکنید.
7️⃣ برای بقای خاندانِ خود ملتتان را بدبخت نکنید.
8️⃣ به شرق و غرب اعتماد نکنید.

پست پرتامل حسام‌الدین آشنا در شبکه ایکس؛ او پیش‌تر مشاور ارشد امنیتی حسن روحانی و رئیس مرکز مطالعات راهبردی ریاست جمهوری بوده است‌

سعید جلیلی: من به عنوان کسی که ۳۳ سال تجربه دیپلماسی دارم با قاطعیت می گویم که امضای کنوانسیون های FATF هیچ نفعی برای ما ندارد.

اردشیر پشنگ: آقای جلیلی اگر کسی کارنامه مملکت ویران‌کن‌تان از جمله نقشی که باعث ارسال پرونده هسته‌ای به شورای امنیت و صدور ۶قطعنامه علیه کشور شد را هم نداند؛ با خواندن همین تک جمله‌تان، نه فقط عدم‌فهم‌تان از دیپلماسی، بلکه عمق تکان‌دهنده‌ی ناشایسته‌سالاری در این نظام را هم متوجه خواهد شد!

آن غنچه که عالمی ازو در تاب است
در گلشن یزد مثل او نایاب است
پژمرده بود غنچه که بی‌آب بود
این نادره غنچه تازه بی‌آب است

هرچند ابوالحسن فراهانی در این دو بیت ظاهرا معشوقی و یا شاید «امام‌قلی‌خان گرجی» را وصف کرده اما وقتی خوب در آن می‌نگریم آن غنچه گویی خود «یزد» است؛

نخستین شهر خشتی جهان، شهر بادگیرها و شهر قنات‌ها با تاریخی طولانی که دست‌کم به دوران اوج قدرت ساسانیان می‌رسد و برخلاف حال و سرنوشت دیگر شهرها، طی تاریخ پرفراز و نشیب و تحت تهاجم خارجی گاه و بی‌گاه در ایران، ایام آرامش و آبادانی‌اش بیشتر بوده است حتی در زمان تهاجم ویران‌گر مغولان!

از سوی دیگر هرچند در دل کویر خشک و کم‌آب ایران قرار گرفته اما هم خوش آب و هواست و به یمن معماری خاص بادگیرهایش بر روی زمین و مهندسی پیچیده قنات‌هایش در زیر زمین، در دل این کویر کم آب، به سان نادره غنچه‌ای خوش آب و هوا و مملو از نعمت و خرمی است!

در زمستان امسال فرصتی کوتاه و یک‌روزه دست داد تا برای نخستین بار به یزد بروم آن هم با قطار، ساعات کوتاه بود اما جاذبه‌های تاریخی، اجتماعی و ... پرشمار.

و البته همین کوتاه زمان هم سعادتی بود برای دیدن بخشی از این جاذبه‌ها همچون آتشکده‌ی زرتشتیان، موزه مارکار، باغ و میدان خان، باغ دولت‌آباد، بازار پنجه‌علی، میدان امیرچقماق، مسجد جامع یزد، دبیرستان ایرانشهر و ...

و نیز جای شما خالی خوردن «قیمه یزدی» در هتل داد هم صفای خاص خودش را داشت خورشتی که با گوشت گوسفند، نخود پوست گرفته، زعفران دم کرده، نمک، فلفل سیاه، دارچین، زردچوبه و ... درست می‌شود و پس از آن هم نوشیدن چای که در کنارش شیرینی‌های یزدی از جمله قطاب، باقلوا باشد که جمیعا خستگی فشردگی سفر را همچوم طعم شیرین خودش در دهان آب می‌کرد.

صد حیف در این بین و آن روز، موزه خانه‌ی میرزا محمد فرخی یزدی ،تاج‌الشعرا، روزنامه‌نگار و ‌شاعر آزادی‌خواه، دموکرات و مشروطه طلب گشوده نبود اما این متن را با چند بیت از او به پایان می‌رسانم:

قسم به عزت و قدر و مقام آزادی
که روح‌بخش جهان است نام آزادی
به پیش اهل جهان محترم بُوَد آن‌کس
که داشت از دل و جان، احترام آزادی
چگونه پای‌گذاری به صِرف دعوت شیخ
به مسلکی که ندارد مرام آزادی
هزار بار بُوَد به ز صبح استبداد
برای دسته پابسته شام آزادی
اردشیر پشنگ

بخش سوم مقاله "شهادت قاضی در محکمه‌ی شاه" | اردشیر پشنگ

در پایان اما باید به نکته‌ی مهم دیگری درباره شخصیت خاص «قاضی محمد» اشاره کرد.

در میان اکثریت جامعه‌ی کُرد بیش از آنکه کارنامه‌ی سیاسی قاضی محمد، درستی یا نادرستی زمانی که برای اعلام جمهوری انتخاب کرد و یا نتایج تشکیل جمهوری کردستان او تبدیل به  سنگ محک و محور قضاوت اصلی درباره‌اش باشد این سلوک، اخلاق و به عبارتی دیگر پای‌مردی بر اصول قاضی محمد است که از او چهره‌ای کاریزماتیک و رهبری الهام‌بخش ساخته است، از جمله اینکه او بجای اینکه وارد یک جنگ نابرابر منتهی به کشتار یاران و مردم شهرش شود راه صلح و مذاکره را در پیش گرفت، بجای آنکه فرار کند و جانش را نجات دهد ماند و با مذاکره ورود بدون تنش ارتش و در نتیجه امنیت مهاباد را تضمین کرد و سرانجام اینکه نه طی محاکمه ناعادلانه توسط قضات نظامی ارتش و نه حتی پس از صدور حکم اعدام از اصولش از جمله حقوق کُردها عدول نکرد و حتی برای جلوگیری از اجرای حکم اعدامش حاضر نشد از شاه درخواست عفو کند و آگاهانه و پرغرور در میدان چهارچراغ مهاباد بر دارش بوسه زد!

نهایتا دادگاه نظامی شاه به قاضی محمد 12 اتهام وارد ساخت
1- معامله بازرگانی نفت با دولت روسیه از قرار 51% درصد برای دولت روس و 49% درصد برای حکومت کردستان، بدون اجازه حکومت مرکزی.
2- عوض نمودن و تغییر دادن نقشه مملکت ایران و جدا نمودن 5 منطقه ارومیه، کرمانشاه و سنندج و تبریز و ایلام.
3- درست کردن پرچم کردستان با آرم چکش و داس بصورت پرچم روسیه.
4- زدن سکه برای حکومت مرکزی با عکس قاضی محمد همانند روپیه روسی.
5- درست نمودن نقشه کردستان بزرگ چهار پارچه کردستان  ایران، عراق، ترکیه، روسیه
6- آوردن بیگانه و در اختیار گذاشتن قسمتی از خاک ایران از جمله ملا مصطفی بارزانی
7- تهدید کردن شاهنشاه ایران و دولت ایران و اعلام جنگ با شاه و تشویق نمودن مردم به دشمنی با شاه.
8- بستن پیمان با روسیه بر علیه حکومت ایران و همکاری با روسیه در تصرف نمودن خاک ایران.
9- اعلام حکومت کردستان و تصرف خاک ایران بنام خاک کردستان.
10- رفت و آمد به روسیه و نشستن با رؤسای آن و نشستن با « باقرآف » رهبر حکومت آذربایجان روسیه.
11- بستن پیمان و تعهد نامه بازرگانی و سیاسی بدون اجازه حکومت ایران با بیگانگان و دشمنان ایران.
12- دستگیری و کشتن کارمندان دولتی و ویران کردن خانه هایشان و آتش زدن مالهایشان خصوصا کارمندان غیرکُرد.

نهایتا دادگاه با این ۱۲ اتهام مختلف قاضی محمد را محکوم به اعدام کرد، در میان همه‌ی آن ۱۲ اتهام، قاضی محمد تنها یک مورد آن که سفر به باکو بود را تایید کرد اما همه 11 اتهام دیگر را بطور مستدل و مستند رد کرد؛ در مضحک بودن برخی اتهامها کافی است به مورد اول آن اشاره کرد:
"معامله بازرگانی نفت با دولت روسیه از قرار 51% درصد برای دولت روس و 49% درصد برای حکومت کردستان، بدون اجازه حکومت مرکزی." در حالیکه مهاباد و منطقه تحت کنترل قاضی محمد فاقد هرگونه نفت و گاز بود!

سرانجام روز ده فروردین 1326 قاضی محمد به همراه برادر و پسرعمویش با حکم بیدادگاه نظامی شاه در میدان چهارچراغ مهاباد اعدام شد، اعدامی که شاه فکر می‌کرد با انجام آن و از بین بردن قاضی می‌تواند صورت مساله کردستان، ستم و محرومیت‌ها و تبعیض‌هایی که علیه کُردها اعمال می‌شد را پاک کند؛ خیالی که خیلی زود باطل بودنش اثبات شد!

صفحه ۳ از ۳ | پایان

این نژادپرستان بوزقورد نشان و چماق بدست، "ستارخان سردار ملی" را با امثال "نادر قاضی‌پور" اشتباه گرفته‌اند!

ستارخان همان قهرمان آزاده‌‌ای‌ست که در زمانی که جانش به شدت از سوی قوای دولت مرکزی در خطر بود با رد پیشنهاد پناهندگی، به سفیر روسیه گفت: "می‌خواهم روزی امپراطوری روسیه زیر پرچم ایران پناهنده شود نه اینکه ایران زیر پرچم روسیه برود!"

ستارخان همان کسی است که با رد پیشنهاد کمک هر کشور اجنبی نهایتا با کمک مبارزان آزادی‌خواه کُرد همچون یارمحمدخان کرمانشاهی و دیگر هم‌وطنانش توانست حلقه محاصره تبریز توسط قشون استبداد را بشکند و به سمت فتح تهران حرکت کند.

حالا این جماعت کوته فکر با بلند کردن تصویر او در میان دستانشان که نشان بوزقورد که نمادی برگرفته از گروه بدنام خشونت‌طلب و نژادپرست گرگ‌های خاکستری که مبداشان در دو کشور خارجی همسایه است، می‌خواهند نام او را همچون خودشان مخدوش کنند؛ زهی خیال باطل!
اردشیر پشنگ

عملیاتی که در ظرف مدت چند دقیقه بیش از 5 هزار شهروند عمدتا غیرنظامی کُرد جانشان را از دست دادند و بیش از 8 هزار نفر دیگر هم مصدوم شدند.

اعداد و ارقام تکان‌دهنده ژینوساید انفال
اردشیر پشنگ

در زمانی که جهانیان و دوّل مدعی شرق و غرب خود را به خواب زده بودند رژیم بعث ظرف چند ماه و طی مجموعه عملیات‌هایی با نام «انفال» دست به نسل‌کشی کُردها زد. انفال از نظر لغوی به معنای غنائم جنگی و همچنین نام سور‌ه‌ای در قرآن است که به پیروزی مسلمانان بر لشکر مشرکان در جنگ بدر در سال 624م اشاره کرده است.

به فرماندهان و نیروهایی که در این عملیات حضور داشتند بطور رسمی ابلاغ شده بود می‌توانند اموال، پول نقد، حیوانات اهلی (گاو و گوسفند)، اسلحه و حتی دختران و زنان کُرد را به عنوان غنیمت تصاحب کنند.

انجام عملیات شیمیایی در 250 شهر، شهرک، روستا و منطقه کُردستان
از بین بردن کامل 90 درصد روستاهای کُردی در مناطق تحت عملیات
تخریب کامل 1754 مدرسه، کتابخانه و مرکز آموزشی
تخریب کامل 270 بیمارستان، درمانگاه و مرکز بهداشتی
تخریب کامل 2540 مسجد
تخریب کامل 27 کلیسا

امروز ترامپ تعرفه برهمه کالاهای وارداتی به آمریکا بست که برخی آنرا جنگ تجاری جدید می‌خوانند، این امر در کوتاه‌مدت ممکن است به رونق برخی صنایع آمریکا منجر شود اما در میان‌ و بلندمدت ترامپ با این دست اقدامات و از جمله با تضعیف سازمان‌ها و نهادهای مختلف بین‌المللی که ابزارهای قدرت و بازی‌گری امریکا طی دهه‌های گذشته تا به امروز بوده‌اند؛ عملا باعث تضعیف جایگاه و میزان اثرگذاری آمریکا در نظام بین‌الملل می‌شود.
اردشیر پشنگ

شبکه‌ی خبری العربی فارسی مدعی شده است متن زیر متن کامل نامه‌ی اخیر دونالد ترامپ ،رئیس جمهور آمریکا است که از طریق فرستاده‌ی ویژه‌ی دولت امارات بدست آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ج‌اایران رسانده است:

«جناب آیت‌الله خامنه‌ای، با احترام به جایگاه رهبری شما و مردم ایران، این نامه را با هدف ایجاد افق‌های جدید در روابطمان می‌نویسم؛ روابطی که در چند دهه گذشته شاهد دشمنی، سوءتفاهم و رویارویی‌های غیرضروری بوده است. اکنون زمان آن فرا رسیده تا از دشمنی‌ها عبور کنیم و صفحه‌ای نو از همکاری و احترام متقابل داشته باشیم. امروز همچنین فرصتی تاریخی در برابر ما قرار دارد.

ایالات متحده آمریکا تحت رهبری من آماده است گامی بزرگ به سوی صلح و کاهش تنش بردارد. ما می‌توانیم با هم تحریم‌ها را لغو کنیم، اقتصاد ایران را توانمند سازیم و درهای همکاری میان دو کشور را بگشاییم؛ نه فقط به نفع دو ملت، بلکه به سود ثبات و صلح در خاورمیانه و سراسر جهان.

اما به شما هشدار می‌دهم که اگر این دست دراز شده را رد کنید، و اگر نظام ایران مسیر تشدید تنش، حمایت مداوم از گروه‌های ... و ماجراجویی نظامی را در پیش گیرد، پاسخ ما قاطع و سریع خواهد بود. ما در برابر تهدیدهای نظام شما علیه مردم‌مان یا متحدان‌مان بی‌تفاوت نخواهیم ماند.

صلح نشانه ضعف نیست، بلکه انتخاب قدرتمندان است. مردم بزرگ ایران شایسته آینده‌ای بهتر، دور از انزوا، فقر و رنج هستند.

اگر آماده مذاکره هستید، ما نیز آمادگی داریم. اما اگر به نادیده گرفتن خواست جامعه جهانی ادامه دهید، تاریخ ثبت خواهد کرد که فرصت بزرگی را از دست دادید.»

لازم به ذکر است که صحت این متن هنوز توسط مقامات رسمی ایران و امریکا و یا دیگر رسانه‌های بین‌المللی تایید نشده است.

«زکیه آلکان» دختری کُرد که هنوز نوروز از آتش تن او فروزان است!
اردشیر پشنگ

برای آنکه بدانیم در کشوری که بنیان‌گذارش یعنی آتاتورک، روزی هویت، زبان و سنن کُردها همچون جشن نوروز را غدغن‌کن اعلام کرده بود، چه اتفاقات زلزله‌واری افتاده است که حالا خلف او یعنی رجب طیب اردوغان این‌گونه مشعل آتش نوروز را روشن می‌کند؛ بایست به میان صفحات کتاب قطور و خونین مبارزات بی‌پایان کُردها رفته و سرنوشت افسانه‌وار مبارزان بی‌باکی همچون «مظلوم دوغان» و «زکیه آلکان» را بخوانیم ...

در این بین ناگفته نماند اردوغان امروز نشان داد که در سرقت میراث معنوی و مادی و نیز تحریف داشته‌های دیگران و ثبت کردنش بنام خود (ترکیه) دست‌کمی از پیشینیانش که حاکم بر ترکیه بوده‌اند ندارد،
چرا که بلافاصله پس از شرکت در مراسم نوروز، در کمال شگفتی اعلام کرده است که قصد دارد در نشست سران در مجارستان در ماه می پیشنهاد دهد تا جشن نوروز به عنوان بزرگداشت و میراث مشترک جهان ترک جشن گرفته شود!

اما سرنوشت و شجاعت افسانه‌وار زکیه آلکان و مظلوم دوغان و تاثیر آن بر ترکیه

درست نوروز 35 سال پیش از امروز، یعنی 21 مارس 1990، «زکیه آلکان» که دانشجوی ترم شش پزشکی بود، چند روز پس از آنکه 13 مبارز کُرد توسط دولت ترکیه اعدام شده بود؛ در دل آن فضای پراختناق و فاشیسم‌زده‌ که نه فقط «اذعان به کُرد بودن» و «کُردی صحبت کردن» در آن ممنوع و جرم بود بلکه حتی «روشن‌کردن آتش جشن نوروز هم با عقوبت سخت مواجه می‌شد»؛ از میان جمعیتی که در پای بلندترین قلعه‌ی تاریخی دیاربکر (قه‌لای ئامید) ایستاده بودند عبور کرد،

آن دختر زیبا، سخت‌کوش و درس‌خوانی که تازه وارد بیستمین بهار زندگی‌اش شده بود و خانواده‌اش برایش هزاران آرزو داشتند
اما او تصمیمی دیگر گرفته بود آرام و مصمم از پله‌های سنگی قلعه تاریخی بالا می‌رفت، با هر قدم برش‌هایی از خاطراتش را مرور می‌کرد ... سال قبل همین موقع در خوابگاه دانشجویی اسکناس‌های لیرش را آتش زد، او حالت متعجب و سوالات همکلاسی‌هایش که چرا پولت را آتش زدی و جواب خودش به آنها را به یاد می‌آورد: «نوروز باید با آتش پیروز داشته ‌شود.»

این‌بار نیز همان قصه پارسال بود با این تفاوت که او حالا تصمیم گرفته بود بجای آنکه پزشک شود مسیر تاریخ را تغییر دهد ... زکیه حالا بر لبه‌ی کنگره‌ی بلندترین نقطه‌ی قلعه، زیر نور روشن ماه ایستاده بود؛

مردم متوجه او شدند و در گوش هم پچ‌پچ‌ کنان و یا با تعجب و حرکت دست به یکدیگر نشانش می‌دادند، همهمه‌ای در بین جمعیت شکل گرفت ... نگهبانان و نیروهای امنیتی نیز متوجه شدند و خواستند به سمت او بروند، اما زکیه ناگاه با همه‌ی وجودش فریادی سرکشید همه خشک‌شان زد سکوتی کوتاه و سنگین حاکم شد:
«اگر این جشن مقدس نیاکان‌مان و برافروختن آتش نوروز را بخواهید از ما بگیرید، ما با تن و جان خود این آتش را روشن نگاه خواهیم داشت.»

سپس او خودش را به آتش کشاند تا درست همان‌کاری را بکند که «مظلوم دوغان» روزنامه‌نگار دربند کُرد، در زندان دیاربکر انجام داده بود.

«مظلوم» در واکنش به اعلام مجازات شکنجه و اعدام برای برپاکنندگان جشن نوروز و در اعتراض به شکنجه و کشتار زندانیان، در حرکتی نمادین درست در شب 21 مارس 1982، جسمش را به آتش کشید، وقتی هم‌بندانش با جسد بی‌جان و سوخته او روبرو شدند دیدند که او پیش از خودسوزی‌اش با چند چوب کبریت سوخته بر روی دیوار سلولش نوشته بود: «تسلیم شدن خیانت است، مقاومت پیروزی است!»

آری برای آنکه در سرزمینی که با تفکرات بیمارگونه‌ی فاشیستی و شعار «یک کشور، یک ملت، یک پرچم و یک زبان» هزاران هزار کُرد، ارمنی و ... را طی چندین دهه کشته، آواره و دچار آسیمالاسیون کرده و بیش از 29 قیام رهبران کُرد را سرکوب کرده و با تمام وقاحت به شهروندان کُرد می‌گفتند «ترک کوهی» بایست جان‌فشانی‌هایی و مبارزات بی‌امانی شکل می‌گرفت تا امروز رئیس‌جمهور ترکیه ناگزیر مشعل در دست از نوروز و پاسداشتش و نیز آشتی، برابری و برادری کُرد و ترک سخن به میان آورد

شیرکو بی‌کس شاعر بزرگ برای حماسه افسانه‌وار زکیه آلکان این شعر را سرود:
«درختی سوخت
دودش
شعری اشک‌آلود برای باغ نوشت.
باغ که سوخت
دودش
قصه‌ای پرغصه برای کوه نوشت
کوه هم که سوخت
دودش
نمایشنامه‌ای تراژیک برای روستا نوشت
روستا هم که سوخت
دودش
رمانی پرحزن برای شهر نوشت.
در شهر زنی بود
که زیبایی درخت، باغ، کوه، روستا و شهر را
یک‌جا در چشمان و قامتش داشت
وقتی که آن زن هم خود را برای آزادی سوزاند؛
دودش
داستانی بدون‌پایان برای سراسرِ سرزمینم نوشت.»

لازم به ذکر است که در سال‌های پس از آزادی اقلیم کردستان عراق از سلطه‌ی حزب بعث، در شهر سلیمانیه مجسمه‌ای در یادبود زکیه آلکان این مبارز بی‌باک راه آزادی ساخته شده است.

دیشب (دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳) قیمت هر یک عدد سیب درختی در بازار تجریش تهران ۱۵۰ هزار تومان بود!

تازه هنوز ترامپ توئیت تهدیدآمیز جدیدش که باعث کم‌ارزش‌‌تر شدن بیشتر ریال در برابر دلار شده است رو منتشر نکرده بود!
اردشیر پشنگ

انتشار قانون اساسی موقت سوریه تحت سلطه‌ی نسبی گروه تحریر الشام، باعث تشدید نگرانی‌ها نسبت به آینده‌ی این کشور جنگ‌زده شده است.

طی تاریخ خاورمیانه می‌توان گفت هیچ گروه برخاسته از مذهبی وجود نداشته و ندارد که هدف غائی‌اش از ورود به جامعه و سیاست، سلطه بر جامعه و در چنبره قرار دادن قدرت نباشد.

در میان گروه‌های مختلف اسلام‌گرا اعم از شیعه و مذاهب مختلف سنی نیز این قاعده بطور اخص وجود داشته و دارد؛

این گروه‌ها اگر قدرت کافی نداشته‌اند از سر دیپلماسی و مذاکره و امتیاز دادن وارد شده و سپس با افزایش قدرت، رقبا را از گردونه حذف کرده‌اند.

در حقیقت هدف این گروه‌ها عمدتا نه حاکم ساختن اسلام، بلکه حاکم کردن قرائتی از اسلام بوده که برای خود و حلقه‌ی اصلی ایجاد مشروعیت و سلطه کند.

قانون اساسی موقت محمد الجولانی را باید در همین چارچوب تفسیر کرد چون:

اولا) فقه اسلام (سنی) را مبنای قانون اعلام کرده است این بدان معناست که چیزی بنام حقوق شهروندی و برابری همگان فارغ از جنسیت، مذهب، زبان و نژاد و افکار و ... محلی از اعراب نخواهد داشت.

ثانیا) نام کشور را مجددا جمهوری عربی سوریه اعلام کرده است که این بدان معناست که در سوریه متکثر از نظر هویتی، شهروندان غیر عرب اعم از کُردها، ترکمن‌ها، ارمنی‌ها و ... همچنان شهروند درجه چندم حساب می‌شوند.

ثالثا) اختیار انتصاب یک سوم از نمایندگان مجلس را به محمد الجولانی داده که این امر در تضاد کامل با اراده و نمایندگی ملت بودن مجلس است و از همینک مجلس به یک ابزار تشریفاتی در دست او تبدیل شده است.

رابعا) طبق این قانون دوره گذار پنج سال اعلام شده که بسیار نامعمول است و همچنین این اختیار به جولانی داده شده در صورت نیاز دوره پنج‌ساله را تمدید کند.

متاسفانه همه شواهد حاکی از آن است دورنمای مردم جنگ‌زده سوریه چندان روشن نخواهد بود و در این بین حقوق اساسی ملت سوریه از جمله آزادی و بطور ویژه حقوق زنان و اقلیت‌ها اعم از کُرد و... با ابهامات جدی روبرو خواهد بود.

زمان ویدئو: ۷ دقیقه
https://youtu.be/-hBUFt6G8uU?si=Ry7TE8CsFCg4MPtw