07.05.202508:17
🔹اینم نوبره بهخدا
خوب هر روز کنسرت بذارین، روزی چندتا بذارین، در همهٔ سالنها کنسرت برقرار کنید! ماشاءالله اینهمه خواننده داریم که! همه هم مشتاق بازاری که خریدار داشته باشه!
یعنی همهٔ گرههایی که با دست باز میشن باید با دندون باز کنین؟!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
ورود دستگاه قضایی برای جلوگیری از فروش بلیت کنسرتهای موسیقی در نیشابور!!
خوب هر روز کنسرت بذارین، روزی چندتا بذارین، در همهٔ سالنها کنسرت برقرار کنید! ماشاءالله اینهمه خواننده داریم که! همه هم مشتاق بازاری که خریدار داشته باشه!
یعنی همهٔ گرههایی که با دست باز میشن باید با دندون باز کنین؟!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
05.05.202512:55
🔹از حماقت بشر تا ویرانی کاروانسرای شوریاب نیشابور
دوستی قدیمیای دارم که دانشمند علوم زیستی است؛ دورهٔ دکتری همدانشگاهی بودیم در نیوکاسل انگلستان. چند روز قبل، تلفنی جویای احوال او شدم. از تألیفاتش سخن به میان آمد. گفت سالهاست کتابی نوشته با عنوان «حماقت بشر» ولی هنوز منتشر نکرده است. بهگمانم باید کتاب خوبی باشد.
هر کدام از ما کم حماقت نمیبینیم از نوع بشر. در این یادداشت من میخواهم یکی از انواع آنها را بنویسم که البته باید آن را حماقت مسئولان نامید.
چندی قبل به روستای شوریاب نیشابور رفتم. در آنجا کاروانسرایی است که در عهد قاجار ساخته شده است. کاروانسرایی بس زیبا و تاریخی. اکنون اما این اثر تاریخی بهشدت تخریب شده است. هرگوشهٔ آن را که نگاه میکردم فروریخته بود، از طاق و دیوار تا سقف و پایه.
علت را از روستائیان پرسیدم، گفتند تا چند سال قبل که میراث فرهنگی روستائیانی را که از غرفههای آن استفاده میکردند از آنجا بیرون نکرده بود، به بهانهٔ بازسازی و مرمت، سالم و استوار بوده است. پس از آن نه میراث فرهنگی از آن بنای پرشکوه مراقبت کرده و نه روستائیان. در نتیجه تخریب آغاز شده و بخشهای مهمی از آن امروز بهطور کامل ویران شده است.
جالب این بود در همان حالی که بخشهای از پایههای برجهای آن کاروانسرا فروریخته بودند، جدولهای بتونی را دیدم که در طرح بهسازی این روستا چسبیده به همان پایهها کار میشدند.
در دیدارم با برخی از مسئولان این موضوع را مطرح کردم و تعجب خودم را اینگونه بیان کردم:
«خیابانکشی و جدولکاری در بافت قدیمی و سنتی روستاها براساس چه ملاک و معیاریست؟! بافت کلی روستاهای ما با اینگونه بهسازیها کاملاً ویران شده و هویت آنها را نابود کرده است. در مقابل، نهتنها چهرهٔ روستاها زیبا نشده که ناهمگونی و ناموزونی بسیار زشتی را پدید آورده است. گویا آقایان از عمران و آبادانی فقط جدولکِشی و آسفالت را بلدند! لابد چون سریع انجام میشود و بهچشم میآید. اگر همان بودجهٔ جدولکشیِ ناموزون آن کوچهها صرف مرمت و حفظ آن کاروانسرا شود، نتیجهٔ کار بسیار بهتر خواهد بود. این را برخی از روستائیانی که با ایشان صحبت کردم نیز تأیید میکردند.
یا اگر عزم بر این است که کوچههای آن روستا بهسازی شوند، باید با مصالح بومی این کار انجام شود و نه با جدولهای زمختی که وصلهای ناجور بر پیکرهٔ روستا گذاشتهاند.
در این چند روز وقتی در شهر راه میروم و هزینههای بدون اولویت سرسامآوری را میبینم که در هر سو و هر جا انجام شده است، افسوس میخورم که هر کدام از آنها میتوانند آن کاروانسرای در حال تخریب را از تخریب نجات دهند.
هنوز هم نفهمیدهام چرا وقتی مسئلهٔ ویران شدن آن بنای تاریخی را مطرح کردم، گفتند بودجه نداریم و بنا بوده به بخش خصوصی واگذار شود که آن هم هنوز پیدا نشده است! حداقل در این یک مورد من مشکل را در بودجه ندیدم بلکه در بیعدالتی تخصیص آن دیدم و در اینکه تفکری در انجام چنین طرحهایی وجود ندارد!
📌پ.ن: عکسهای پیوست را شخصاًٍ از آن کاروانسرا و کوچههای اطرافش گرفتهام.
#کاروانسرا_شوریاب #شوریاب #نیشابور #میرات_فرهنگی
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🔹از حماقت بشر تا ویرانی کاروانسرای شوریاب نیشابور
دوستی قدیمیای دارم که دانشمند علوم زیستی است؛ دورهٔ دکتری همدانشگاهی بودیم در نیوکاسل انگلستان. چند روز قبل، تلفنی جویای احوال او شدم. از تألیفاتش سخن به میان آمد. گفت سالهاست کتابی نوشته با عنوان «حماقت بشر» ولی هنوز منتشر نکرده است. بهگمانم باید کتاب خوبی باشد.
هر کدام از ما کم حماقت نمیبینیم از نوع بشر. در این یادداشت من میخواهم یکی از انواع آنها را بنویسم که البته باید آن را حماقت مسئولان نامید.
چندی قبل به روستای شوریاب نیشابور رفتم. در آنجا کاروانسرایی است که در عهد قاجار ساخته شده است. کاروانسرایی بس زیبا و تاریخی. اکنون اما این اثر تاریخی بهشدت تخریب شده است. هرگوشهٔ آن را که نگاه میکردم فروریخته بود، از طاق و دیوار تا سقف و پایه.
علت را از روستائیان پرسیدم، گفتند تا چند سال قبل که میراث فرهنگی روستائیانی را که از غرفههای آن استفاده میکردند از آنجا بیرون نکرده بود، به بهانهٔ بازسازی و مرمت، سالم و استوار بوده است. پس از آن نه میراث فرهنگی از آن بنای پرشکوه مراقبت کرده و نه روستائیان. در نتیجه تخریب آغاز شده و بخشهای مهمی از آن امروز بهطور کامل ویران شده است.
جالب این بود در همان حالی که بخشهای از پایههای برجهای آن کاروانسرا فروریخته بودند، جدولهای بتونی را دیدم که در طرح بهسازی این روستا چسبیده به همان پایهها کار میشدند.
در دیدارم با برخی از مسئولان این موضوع را مطرح کردم و تعجب خودم را اینگونه بیان کردم:
«خیابانکشی و جدولکاری در بافت قدیمی و سنتی روستاها براساس چه ملاک و معیاریست؟! بافت کلی روستاهای ما با اینگونه بهسازیها کاملاً ویران شده و هویت آنها را نابود کرده است. در مقابل، نهتنها چهرهٔ روستاها زیبا نشده که ناهمگونی و ناموزونی بسیار زشتی را پدید آورده است. گویا آقایان از عمران و آبادانی فقط جدولکِشی و آسفالت را بلدند! لابد چون سریع انجام میشود و بهچشم میآید. اگر همان بودجهٔ جدولکشیِ ناموزون آن کوچهها صرف مرمت و حفظ آن کاروانسرا شود، نتیجهٔ کار بسیار بهتر خواهد بود. این را برخی از روستائیانی که با ایشان صحبت کردم نیز تأیید میکردند.
یا اگر عزم بر این است که کوچههای آن روستا بهسازی شوند، باید با مصالح بومی این کار انجام شود و نه با جدولهای زمختی که وصلهای ناجور بر پیکرهٔ روستا گذاشتهاند.
در این چند روز وقتی در شهر راه میروم و هزینههای بدون اولویت سرسامآوری را میبینم که در هر سو و هر جا انجام شده است، افسوس میخورم که هر کدام از آنها میتوانند آن کاروانسرای در حال تخریب را از تخریب نجات دهند.
هنوز هم نفهمیدهام چرا وقتی مسئلهٔ ویران شدن آن بنای تاریخی را مطرح کردم، گفتند بودجه نداریم و بنا بوده به بخش خصوصی واگذار شود که آن هم هنوز پیدا نشده است! حداقل در این یک مورد من مشکل را در بودجه ندیدم بلکه در بیعدالتی تخصیص آن دیدم و در اینکه تفکری در انجام چنین طرحهایی وجود ندارد!
📌پ.ن: عکسهای پیوست را شخصاًٍ از آن کاروانسرا و کوچههای اطرافش گرفتهام.
#کاروانسرا_شوریاب #شوریاب #نیشابور #میرات_فرهنگی
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
30.04.202521:15
🔹کتاب «چهارسوق نيشابور» رونمايي شد
aryanews.com/fa/News/20250430110539683
🔸خبرگزاری آریا - آیین رونمایی از کتاب چهارسوق نیشابور اثر شهلا ناظران هنرمند عکاس، پژوهشگر و نویسنده نیشابوری با حضور فرهیختگان و اصحاب فرهنگوهنر در تالار جهاد دانشگاهی نیشابور برگزار شد.
به گزارش خبرنگار آریا در نیشابور بزرگ، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، دربارهٔ کتاب چهارسوق نیشابور اثر شهلا ناظران اظهار کرد:
عباس کرخی شاعر و نویسنده نیشابوری دربارهٔ کتاب چهارسوق نیشابور نیز عنوان کرد:
کتاب چهارسوق نیشابور اثر شهلا ناظران هنرمند عکاس، پژوهشگر و نویسنده نیشابوری به مدیریت هنری مرتضی امینالرعایایی، طراح گرافیک آذینمهر علیزاده، طراحی جلد مهدی زوار، نقاشی روی جلد استاد محمدعلی فضلی و مشاور شکوه نظافتی در هزار نسخه با ابعاد خشتی توسط انتشارات ابزار اندیشه و چاپخانهٔ آستان قدس رضوی در ۲۱۶ صفحهٔ مصور و رنگی در چهار فصل به نامهای سوق نگاه، سوق زندگی، سوق عشق و سوق نفس به چاپ رسیده است.
گفتنی است استاد ابوالقاسم اثنیعشری مجری کارشناس آیین رونمایی از کتاب چهارسوق نیشابور اثر شهلا ناظران هنرمند عکاس، پژوهشگر و نویسنده نیشابوری را عهدهدار بود.
📌اینجا را هم ببینید: «چارسوق»، به «قامت یک فریاد»
#شهلا_ناظران #کتاب #چارسوق #نیشابور
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🔹کتاب «چهارسوق نيشابور» رونمايي شد
aryanews.com/fa/News/20250430110539683
🔸خبرگزاری آریا - آیین رونمایی از کتاب چهارسوق نیشابور اثر شهلا ناظران هنرمند عکاس، پژوهشگر و نویسنده نیشابوری با حضور فرهیختگان و اصحاب فرهنگوهنر در تالار جهاد دانشگاهی نیشابور برگزار شد.
به گزارش خبرنگار آریا در نیشابور بزرگ، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، دربارهٔ کتاب چهارسوق نیشابور اثر شهلا ناظران اظهار کرد:
عشق به وطن پیرنگ مهم آثار خانم ناظران است. عنصر دومی که در این کتابها پررنگ است، عشق است. در عین حال تصور این را نداشتم که فصلی از قصهٔ مستند مصور این کتاب به جلوهگاه عشق اختصاص داشته باشد. دکتر حسین ثنایینژاد گفت: واژهگزینی خانم ناظران بسیار دقیق و بلیغ است.
عباس کرخی شاعر و نویسنده نیشابوری دربارهٔ کتاب چهارسوق نیشابور نیز عنوان کرد:
این کتاب دربارهٔ بازار نیشابور است و تصویری از بازار نیشابور را که از بازار زرگرها آغاز و تا پایان سرپوش تداوم مییابد، ترسیم میکند. چهار فصل سال در این چهارسوق به تصویر کشیده شده است.
کتاب چهارسوق نیشابور اثر شهلا ناظران هنرمند عکاس، پژوهشگر و نویسنده نیشابوری به مدیریت هنری مرتضی امینالرعایایی، طراح گرافیک آذینمهر علیزاده، طراحی جلد مهدی زوار، نقاشی روی جلد استاد محمدعلی فضلی و مشاور شکوه نظافتی در هزار نسخه با ابعاد خشتی توسط انتشارات ابزار اندیشه و چاپخانهٔ آستان قدس رضوی در ۲۱۶ صفحهٔ مصور و رنگی در چهار فصل به نامهای سوق نگاه، سوق زندگی، سوق عشق و سوق نفس به چاپ رسیده است.
گفتنی است استاد ابوالقاسم اثنیعشری مجری کارشناس آیین رونمایی از کتاب چهارسوق نیشابور اثر شهلا ناظران هنرمند عکاس، پژوهشگر و نویسنده نیشابوری را عهدهدار بود.
📌اینجا را هم ببینید: «چارسوق»، به «قامت یک فریاد»
#شهلا_ناظران #کتاب #چارسوق #نیشابور
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
19.04.202514:47
🔹اینم از دور دوم
خوب! دور دوم مذاکرات هم تموم شد و خوشبختانه وزیر گفت رو به جلو بوده.
#ثنایی_نژاد
@Yek_Harf_Az_Hezaran
خوب! دور دوم مذاکرات هم تموم شد و خوشبختانه وزیر گفت رو به جلو بوده.
#ثنایی_نژاد
@Yek_Harf_Az_Hezaran
08.04.202518:02
🔹خوشوقت خواهیم شد آقای خوشوقت!
آقازادهٔ مرحوم آیتالله خوشوقت اعلام فرمودهاند: «اگر خبردار شوید ایران یکهزار میلیارد دلار پروژه تعریف کرده و سرمایهگذاری آمریکاییها در این پروژهها بلامانع اعلام شده است، چه واکنشی خواهید داشت؟»
ما: خوشخبر باشید جناب خوشوقت. کاش همهٔ آقازادهها همینطور خوشخبر و خوشوقت باشند! معلوم است که خیلی خوشوقت خواهیم شد و خوشبخت! ببین! با یک چنین خبری چه کردی با ما؟! چنان خوشخوشانمان شد که همینطور از قلممان خوش است که میتراود.
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🔹خوشوقت خواهیم شد آقای خوشوقت!
آقازادهٔ مرحوم آیتالله خوشوقت اعلام فرمودهاند: «اگر خبردار شوید ایران یکهزار میلیارد دلار پروژه تعریف کرده و سرمایهگذاری آمریکاییها در این پروژهها بلامانع اعلام شده است، چه واکنشی خواهید داشت؟»
ما: خوشخبر باشید جناب خوشوقت. کاش همهٔ آقازادهها همینطور خوشخبر و خوشوقت باشند! معلوم است که خیلی خوشوقت خواهیم شد و خوشبخت! ببین! با یک چنین خبری چه کردی با ما؟! چنان خوشخوشانمان شد که همینطور از قلممان خوش است که میتراود.
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
07.04.202505:20
🔹نودوهفتهزار تذکر حجاب؟!
نوشته ستاد امر به معروف در ایام نوروز فقط در اصفهان ۹۷۰۰۰ تذکر حجاب داده است!
هیچ به معنی «معروف» فکر کردهاید؟! «معروف» یعنی «شناخته شده و شهرت یافته».
با هر نوع محاسبهٔ آماری اگر شما حساب کنید، عدد ۹۷هزار در ایام نوروز در یک شهر، جامعهٔ آماری بزرگی به حساب میآید. مثلاً اگر در شهر اصفهان فردی را ۹۷۰۰۰ نفر بشناسند او واقعا مشهور است. بنابراین با چنین آماری در واقع عمل آن ۹۷۰۰۰ نفری که تذکر حجاب گرفتهاند «معروف» است و کارِ آن تذکر دهندگان «منکر»!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
نوشته ستاد امر به معروف در ایام نوروز فقط در اصفهان ۹۷۰۰۰ تذکر حجاب داده است!
هیچ به معنی «معروف» فکر کردهاید؟! «معروف» یعنی «شناخته شده و شهرت یافته».
با هر نوع محاسبهٔ آماری اگر شما حساب کنید، عدد ۹۷هزار در ایام نوروز در یک شهر، جامعهٔ آماری بزرگی به حساب میآید. مثلاً اگر در شهر اصفهان فردی را ۹۷۰۰۰ نفر بشناسند او واقعا مشهور است. بنابراین با چنین آماری در واقع عمل آن ۹۷۰۰۰ نفری که تذکر حجاب گرفتهاند «معروف» است و کارِ آن تذکر دهندگان «منکر»!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
06.05.202521:08
🔹بس کنید! تا کی جنگ؟! چقدر خونریزی؟!
جنگ هند و پاکستان بالاخره شروع شد! و هیچکاری از هیچ میانجیگری, حتی عراقچی، برنیامد در جلوگیری از آن.
وقتی جنگ شروع میشود دیگر از هیچکس هیچکاری برنمیآید. آتش و گلوله زباننفهماند. فقط باید امیدوار بود که این جنگ به درازا نکشد و مهمتر از آن، کار به درگیری هستهای نینجامد. امروز کاملاً معلوم است که اگر سلاح هستهای در هر جای زمین استفاده شود، عوارض آن، همهٔ این سیارهٔ زیبا را درگیر میکند. هر کدام از این دو کشور بیش از ۱۷۰ کلاهک هستهای دارند!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🔹بس کنید! تا کی جنگ؟! چقدر خونریزی؟!
جنگ هند و پاکستان بالاخره شروع شد! و هیچکاری از هیچ میانجیگری, حتی عراقچی، برنیامد در جلوگیری از آن.
وقتی جنگ شروع میشود دیگر از هیچکس هیچکاری برنمیآید. آتش و گلوله زباننفهماند. فقط باید امیدوار بود که این جنگ به درازا نکشد و مهمتر از آن، کار به درگیری هستهای نینجامد. امروز کاملاً معلوم است که اگر سلاح هستهای در هر جای زمین استفاده شود، عوارض آن، همهٔ این سیارهٔ زیبا را درگیر میکند. هر کدام از این دو کشور بیش از ۱۷۰ کلاهک هستهای دارند!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
02.05.202520:59
🖤 برای همرزم عزیزم سعید شمشیرگران که پرکشید!
دقیقاً دو سال قبل بود. به دیدارش رفتم و گزارش آن ملاقات را با اشک و آه، اینجا نوشتم.
امشب مجتبی خبرم داد که سعید شمشیرگران از دنیا رفت.
پس از آن دیدار، دو بار دیگر با او تماس گرفتم و از او دعوت کردم برای گردشی کوتاه؛ هیچکدام را نپذیرفت. بهشدت گوشهگیر شده بود و در اندوه و درد غرق!
آه سعید عزیز! تو را در جبهه با رشادتهایت میشناختیم و با لبخندهایت و با مهربانیهایت. اما زمانه با امثال تو نساخت و تو پس از یک دورهٔ پررنج و پردرد، این دنیا را با همهٔ نامهربانیهایش وداع گفتی. میدانم که آسوده شدی، اگرچه اندوهی سنگین بر دل همهٔ ما همرزمانت گذاشتی. در فراسوی اشک و آه و افسوس ما، آسوده بخواب عزیزم که:
دیگه کابوس زمستون نمیبینی
توی خواب، گلای حسرت نمیچینی
دیگه خورشید، چهرهتو نمیسوزونه
جای سیلیهای باد روش نمیمونه
دیگه بیدار نمیشی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
رفتی آدمکا رو جا گذاشتی
قانون جنگلُ زیر پا گذاشتی
اینجا قهرن سینهها با مهربونی
تو تو جنگل نمیتونستی بمونی
📌پ.ن: سعید، نفر وسط در تصویر ضمیمه است
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🖤 برای همرزم عزیزم سعید شمشیرگران که پرکشید!
دقیقاً دو سال قبل بود. به دیدارش رفتم و گزارش آن ملاقات را با اشک و آه، اینجا نوشتم.
امشب مجتبی خبرم داد که سعید شمشیرگران از دنیا رفت.
پس از آن دیدار، دو بار دیگر با او تماس گرفتم و از او دعوت کردم برای گردشی کوتاه؛ هیچکدام را نپذیرفت. بهشدت گوشهگیر شده بود و در اندوه و درد غرق!
آه سعید عزیز! تو را در جبهه با رشادتهایت میشناختیم و با لبخندهایت و با مهربانیهایت. اما زمانه با امثال تو نساخت و تو پس از یک دورهٔ پررنج و پردرد، این دنیا را با همهٔ نامهربانیهایش وداع گفتی. میدانم که آسوده شدی، اگرچه اندوهی سنگین بر دل همهٔ ما همرزمانت گذاشتی. در فراسوی اشک و آه و افسوس ما، آسوده بخواب عزیزم که:
دیگه کابوس زمستون نمیبینی
توی خواب، گلای حسرت نمیچینی
دیگه خورشید، چهرهتو نمیسوزونه
جای سیلیهای باد روش نمیمونه
دیگه بیدار نمیشی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
رفتی آدمکا رو جا گذاشتی
قانون جنگلُ زیر پا گذاشتی
اینجا قهرن سینهها با مهربونی
تو تو جنگل نمیتونستی بمونی
📌پ.ن: سعید، نفر وسط در تصویر ضمیمه است
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
28.04.202507:33
🔹دعوت به انگاریوم به مناسبت هفتهٔ نجوم
امروز همکاران عزیزم در انگاریوم دانشگاه فردوسی مشهد، به مناسبت آغاز هفتهٔ نجوم، برنامههایی را در نظر گرفتهاند که در دو اطلاعیهٔ ذیل مندرج است:
این عزیزان لطف کرده و در این برنامهها ده نفر مهمان برای اینجانب در نظر گرفتهاند. عزیزانی که علاقهمند به شرکت در این برنامهها هستند، پیامی برای من ارسال کنند تا نامشان را به عنوان مهمان به برگزارکنندگان تقدیم کنم.
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
امروز همکاران عزیزم در انگاریوم دانشگاه فردوسی مشهد، به مناسبت آغاز هفتهٔ نجوم، برنامههایی را در نظر گرفتهاند که در دو اطلاعیهٔ ذیل مندرج است:
۱. رونمایی از اکران جدید: پرده.برداری از جهان نامرئی
۲. معرفی کتاب «افلاکنما، تماشاگه رازهای کیهانی» اثر حسین ثنایینژاد
این عزیزان لطف کرده و در این برنامهها ده نفر مهمان برای اینجانب در نظر گرفتهاند. عزیزانی که علاقهمند به شرکت در این برنامهها هستند، پیامی برای من ارسال کنند تا نامشان را به عنوان مهمان به برگزارکنندگان تقدیم کنم.
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
09.04.202510:23
🔹آقا ما مقصریم!
آره بابا! شما همیشه تأکیدتان همین بوده! همیشه بهصراحت گفتین ما باید از سرمایهگذاران آمریکایی استقبال کنیم! تنها مانع سرمایهگذاری آمریکاییها در ایران ما مردم بودیم! اصلاً خود من بودم! من شخصاً دستور دادم کشتیهای حامل کالاهای آمریکایی که بعد از برجام به مقصد ایران حرکت کرده بود، ورودشون به بنادر ایران ممنوع بشه! من گفتم آیفون رجیستر نشه! آقا! منو ببخشید! من واقعاً نمیدونستم چه ضربهای دارم به کشور وارد میکنم!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
پزشکیان: ما بهصراحت اعلام کردهایم و مقام رهبری نیز بارها تأکید فرمودهاند که هیچ مخالفتی با سرمایهگذاری مشروع حتی از سوی سرمایهگذاران آمریکایی در کشور وجود ندارد.
آره بابا! شما همیشه تأکیدتان همین بوده! همیشه بهصراحت گفتین ما باید از سرمایهگذاران آمریکایی استقبال کنیم! تنها مانع سرمایهگذاری آمریکاییها در ایران ما مردم بودیم! اصلاً خود من بودم! من شخصاً دستور دادم کشتیهای حامل کالاهای آمریکایی که بعد از برجام به مقصد ایران حرکت کرده بود، ورودشون به بنادر ایران ممنوع بشه! من گفتم آیفون رجیستر نشه! آقا! منو ببخشید! من واقعاً نمیدونستم چه ضربهای دارم به کشور وارد میکنم!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
08.04.202505:45
🔹مذاکره برای ازدواج
پسر: میآی بریم خونهٔ ما مذاکره کنیم؟
دختر: برو گم شو! من اهل مذاکره نیستم.
پسر: بیا دیگه! کاری باهات ندارما! فقط مذاکره میکنیم.
دختر: گفتم برو گم شو! من هیچجا نمیآم! مذاکره هم نمیکنم!
پسر: پس بیا بریم خونهٔ همسایه مذاکره کنیم!
دختر: حرفشم نزن! تو یک احمق بیشعوری! من با تو هیچجا نمیآم، مذاکره هم بیمذاکره!
پسر: ببین! تا حالا دیدی لاکپشت گیتار بزنه؟!
دختر: اِوا! بهحق چیزای نشنیده و ندیده! نه که ندیدم!
پسر: همین دیگه! تو خونهٔ همسایه یک لاکپشت هست، گیتار میزنه!
دختر: راست میگی؟! لاکپشت؟! گیتار؟! مگه میشه؟!
پسر: دروغم چیه؟! اصلاً ابوعطا میخونه برات حظ کنی!
دختر: باشه بریم ببینیم! ولی فقط برای دیدن لاکپشت! باشه؟!
پسر: باشه! فقط دیدن لاکپشت!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
پسر: میآی بریم خونهٔ ما مذاکره کنیم؟
دختر: برو گم شو! من اهل مذاکره نیستم.
پسر: بیا دیگه! کاری باهات ندارما! فقط مذاکره میکنیم.
دختر: گفتم برو گم شو! من هیچجا نمیآم! مذاکره هم نمیکنم!
پسر: پس بیا بریم خونهٔ همسایه مذاکره کنیم!
دختر: حرفشم نزن! تو یک احمق بیشعوری! من با تو هیچجا نمیآم، مذاکره هم بیمذاکره!
پسر: ببین! تا حالا دیدی لاکپشت گیتار بزنه؟!
دختر: اِوا! بهحق چیزای نشنیده و ندیده! نه که ندیدم!
پسر: همین دیگه! تو خونهٔ همسایه یک لاکپشت هست، گیتار میزنه!
دختر: راست میگی؟! لاکپشت؟! گیتار؟! مگه میشه؟!
پسر: دروغم چیه؟! اصلاً ابوعطا میخونه برات حظ کنی!
دختر: باشه بریم ببینیم! ولی فقط برای دیدن لاکپشت! باشه؟!
پسر: باشه! فقط دیدن لاکپشت!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
07.04.202504:48
🔹همینقدر ظریف و دقیق گفته شده و نمیشنوند!
وقتی فردی چون ظریف چنین بیپرده و آشکار و از سر اطلاع و مستند سخنانی را میگوید و شنیده نمیشوند و اگر شنیده میشوند اثری نمیپذیرند، دیگر چه سخنی میماند و چه روشی میماند که باید برگزید و گفت یا نوشت و توقع داشت که مؤثر بیفتد؟!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🔹همینقدر ظریف و دقیق گفته شده و نمیشنوند!
وقتی فردی چون ظریف چنین بیپرده و آشکار و از سر اطلاع و مستند سخنانی را میگوید و شنیده نمیشوند و اگر شنیده میشوند اثری نمیپذیرند، دیگر چه سخنی میماند و چه روشی میماند که باید برگزید و گفت یا نوشت و توقع داشت که مؤثر بیفتد؟!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
06.05.202517:25
🔹سیکل باطل جنگ، ویرانی، کشتار، آتشبس!
اگر چنین باشد سه تجربهٔ تلخ برای سه جنگ در یک سالونیم گذشتهٔ خاورمیانه برجای مانده است! شهری شخمزده و صددرصد ویران در غزه، ویرانیهای بسیار در لبنان و خرابهها و خسارتهای فراوان در یمن همراه با کشتارهای فراوان و سپس بازگشت به نقطهٔ صفر سیاسی! یعنی نقطهای که فرض کنیم تمام توان نظامی سه گروه حماس، حزبالله و حوثیها دستنخورده باقیمانده و همهٔ اینها همچنان برمواضع سیاسی گذشتهٔ خود پایبند مانده باشند.
این نتیجه را نمیدانم خود این گروهها چگونه برای تنظیم استراتژی آیندهشان بهکار خواهند بست! اما از منظر زندگی مردم عادی نتیجهٔ چنین جنگی ویرانی، خسارت و ازدست رفتن جانهای بسیار است.
بهگمانم این وقایع درس بزرگی به ما داده باشند. درسی که اگر بهدرستی و کامل فراگرفته نشده باشد، ممکن است همان وقایع همچنان تکرار شوند در یک سیکل رجزخوانی، جنگ، ویرانی، کشتار و آتشبس!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🔹سیکل باطل جنگ، ویرانی، کشتار، آتشبس!
رئیسجمهور آمریکا اعلام کرده حوثیهای یمن تسلیم شده و به او اطلاع دادهاند دیگر به کشتیها حمله نخواهند کرد!
اگر چنین باشد سه تجربهٔ تلخ برای سه جنگ در یک سالونیم گذشتهٔ خاورمیانه برجای مانده است! شهری شخمزده و صددرصد ویران در غزه، ویرانیهای بسیار در لبنان و خرابهها و خسارتهای فراوان در یمن همراه با کشتارهای فراوان و سپس بازگشت به نقطهٔ صفر سیاسی! یعنی نقطهای که فرض کنیم تمام توان نظامی سه گروه حماس، حزبالله و حوثیها دستنخورده باقیمانده و همهٔ اینها همچنان برمواضع سیاسی گذشتهٔ خود پایبند مانده باشند.
این نتیجه را نمیدانم خود این گروهها چگونه برای تنظیم استراتژی آیندهشان بهکار خواهند بست! اما از منظر زندگی مردم عادی نتیجهٔ چنین جنگی ویرانی، خسارت و ازدست رفتن جانهای بسیار است.
بهگمانم این وقایع درس بزرگی به ما داده باشند. درسی که اگر بهدرستی و کامل فراگرفته نشده باشد، ممکن است همان وقایع همچنان تکرار شوند در یک سیکل رجزخوانی، جنگ، ویرانی، کشتار و آتشبس!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
02.05.202504:53
🔹باور کنیم در کویر زندگی میکنیم!
فارغ از اینکه این آبشار زیبا نیست و وصلهایست ناجور بر پیکرهٔ خشکیدهٔ کوه، و فارغ از اینکه همین مقدار آب در این هوای گرم تبخیر میشود و چه هزینهای برای پرکردن مدام منبع آن پرداخت میشود،
وقتی اینگونه آب را برای تفرّج در خشکی بازچرخانی میکنیم تا تبخیر شود، ممکن است لبخندی بر لب عابری بنشانیم، اما کمآبی را از ذهن و رفتارش دور میکنیم و صرفهجویی را از او نمیتوانیم انتظار بکشیم!
مکان تصویر: کوهپارک، پایین قلهٔ زو
زمان: ساعت ۸:۲۳ روز ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
📌 پ.ن: این یادداشت را هم بخوانید.
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🔹باور کنیم در کویر زندگی میکنیم!
فارغ از اینکه این آبشار زیبا نیست و وصلهایست ناجور بر پیکرهٔ خشکیدهٔ کوه، و فارغ از اینکه همین مقدار آب در این هوای گرم تبخیر میشود و چه هزینهای برای پرکردن مدام منبع آن پرداخت میشود،
وقتی اینگونه آب را برای تفرّج در خشکی بازچرخانی میکنیم تا تبخیر شود، ممکن است لبخندی بر لب عابری بنشانیم، اما کمآبی را از ذهن و رفتارش دور میکنیم و صرفهجویی را از او نمیتوانیم انتظار بکشیم!
مکان تصویر: کوهپارک، پایین قلهٔ زو
زمان: ساعت ۸:۲۳ روز ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
📌 پ.ن: این یادداشت را هم بخوانید.
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
27.04.202518:51
🖤 هیچکسهای بیکس!
میدونین من از چی دلم میسوزه؟! از اینکه هیشکی از اون آدمایی که تو اون آتیشا سوختن چیزی نمیگه! همه از تعدادشون حرف میزنن! اینجا عدد از نفر مهمتره! هیشکی از عمق هراس اونایی که قبلِ انفجار با سرعت میدویدن تا از صحنهٔ خطر دور شن و موج انفجار از اونا سریعتر بود نمیگه! هیشکی از اون آدم زخمی که زیر تیکهپارههای آهن مونده نمیگه! از اونی که با دلهره و دلشوره منتظره یکی بیاد نجاتش بده خبری پخش نمیکنه. از اونی که نفساش به شماره افتادن و هیچ خبری از هیشکی نیس که به دادش برسه!
من دلم میسوزه چون بودم در چنین شرایطی و عمق هراس و ناامیدی و هول مرگ رو درک کردم!
من حتی دلم برای اونی میسوزه که از بیمارستان مرخص میشه میره و هیشکی نمیآد بگه حالت چطوره؟! تازه تو همون بیمارستانم یکی میآد میخنده و میگه تو که طوریت نشده، جای تو بودم پا میشدم میرفتم خونه!
آه! طفلکی این هیچکسهای بیکس!
همه میخوان بدونن اصل ماجرا چی بود؟! تحقیقات گسترده کنن علتشو پیدا کنن! آره! هیشکی سراغ معلولها نمیره! و اونا تا آخرِ عمر معلول میمونن! بدون اینکه کسی بفهمه چی میکشن بعد از حادثه!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🖤 هیچکسهای بیکس!
میدونین من از چی دلم میسوزه؟! از اینکه هیشکی از اون آدمایی که تو اون آتیشا سوختن چیزی نمیگه! همه از تعدادشون حرف میزنن! اینجا عدد از نفر مهمتره! هیشکی از عمق هراس اونایی که قبلِ انفجار با سرعت میدویدن تا از صحنهٔ خطر دور شن و موج انفجار از اونا سریعتر بود نمیگه! هیشکی از اون آدم زخمی که زیر تیکهپارههای آهن مونده نمیگه! از اونی که با دلهره و دلشوره منتظره یکی بیاد نجاتش بده خبری پخش نمیکنه. از اونی که نفساش به شماره افتادن و هیچ خبری از هیشکی نیس که به دادش برسه!
من دلم میسوزه چون بودم در چنین شرایطی و عمق هراس و ناامیدی و هول مرگ رو درک کردم!
من حتی دلم برای اونی میسوزه که از بیمارستان مرخص میشه میره و هیشکی نمیآد بگه حالت چطوره؟! تازه تو همون بیمارستانم یکی میآد میخنده و میگه تو که طوریت نشده، جای تو بودم پا میشدم میرفتم خونه!
آه! طفلکی این هیچکسهای بیکس!
همه میخوان بدونن اصل ماجرا چی بود؟! تحقیقات گسترده کنن علتشو پیدا کنن! آره! هیشکی سراغ معلولها نمیره! و اونا تا آخرِ عمر معلول میمونن! بدون اینکه کسی بفهمه چی میکشن بعد از حادثه!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
09.04.202505:06
🔹پیشنهاد مذاکره برای رفع فیلتر!
آقا! شما که شنبه داری میری مذاکره کنی! قبلش ی مذاکره هم با ما داشته باش و همین فیلترهای اینترنت رو بردار! این کار دوتا خاصیت داره:
اول اینکه ما با فراغ بال بیشتری میتونیم جریان مذاکرات رو زیرنظر بگیریم و مواظب باشیم خیلی شما رو مذاکره نکنند!
دوم اینکه خوبه دیگه! به هر حال ما هم کمی مذاکره کردیم و ناکام نموندیم!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🔹پیشنهاد مذاکره برای رفع فیلتر!
آقا! شما که شنبه داری میری مذاکره کنی! قبلش ی مذاکره هم با ما داشته باش و همین فیلترهای اینترنت رو بردار! این کار دوتا خاصیت داره:
اول اینکه ما با فراغ بال بیشتری میتونیم جریان مذاکرات رو زیرنظر بگیریم و مواظب باشیم خیلی شما رو مذاکره نکنند!
دوم اینکه خوبه دیگه! به هر حال ما هم کمی مذاکره کردیم و ناکام نموندیم!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
08.04.202504:40
🔹تو مذاکره کن! هر جور که میشه!
شاگرد کمسن و بیتجربهای برای مدتی در مغازهٔ آهنگری کنار استادش کار میکرد. روزی اوستا به شاگردش گفت: بیا و بدَم (منظور، دم آهنگری در کوره است). شاگرد دمید. مدتی گذشت و خسته شد. به اوستا گفت: «اجازه هست بنشینم و بدمم؟» استاد اجازه داد.
دوباره چند دقیقه گذشت و گفت: «اوستا اجازه میدهی کمی به پهلو دراز بکشم و بدمم؟» اوستا باحوصله جواب مثبت داد. مدتی گذشت و شاگردِ تازهکار خسته شد و گفت: «اوستا اجازه میدهی بخوابم و بدمم؟!»
اوستا گفت: اصلاً بمیر و بدَم!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🔹تو مذاکره کن! هر جور که میشه!
وزیر امورخارجه ایران در شبکه ایکس نوشت:
ایران و آمریکا روز شنبه در عمان برای مذاکرات غیرمستقیم در سطح عالی دیدار خواهند کرد.
شاگرد کمسن و بیتجربهای برای مدتی در مغازهٔ آهنگری کنار استادش کار میکرد. روزی اوستا به شاگردش گفت: بیا و بدَم (منظور، دم آهنگری در کوره است). شاگرد دمید. مدتی گذشت و خسته شد. به اوستا گفت: «اجازه هست بنشینم و بدمم؟» استاد اجازه داد.
دوباره چند دقیقه گذشت و گفت: «اوستا اجازه میدهی کمی به پهلو دراز بکشم و بدمم؟» اوستا باحوصله جواب مثبت داد. مدتی گذشت و شاگردِ تازهکار خسته شد و گفت: «اوستا اجازه میدهی بخوابم و بدمم؟!»
اوستا گفت: اصلاً بمیر و بدَم!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
06.04.202514:45
ادامهٔ گفتگو با AI در بارهٔ هستیشناسی
به نظرت ممکن است این "عدم" در نهایت به یک چرخه تبدیل شود که دوباره به ایجاد جهان منجر شود؟ 🤯
من: به نظر من اینکه فرض کنیم در نهایت انبساط و رسیدن به عدم، قوانین تغییر میکنند و همه چیز برعکس میشود بیشتر یک آرزوست تا فرضیه علمی
هوش مصنوعی: دیدگاهت واقعگرایانه است! در علم، فرضیهها باید بر پایه دادههای تجربی و مدلهای ریاضی بنا شوند، نه صرفاً آرزوها و تصورات. اینکه قوانین فیزیک در مقیاسهای نهایی تغییر کنند، شاید بیشتر یک حدس شهودی باشد تا یک پیشبینی علمی دقیق. تا زمانی که شواهدی برای تغییر قوانین فیزیک در شرایط خاص نداشته باشیم، نمیتوان آن را یک فرضیه قابل آزمایش دانست.
از طرفی، این بحث بهنوعی وارد قلمرو فلسفه هم میشود. اینکه جهان به سمت "عدم" حرکت کند و مفهوم هستی در نهایت به پوچی برسد، نهتنها از نظر فیزیکی بلکه از نظر وجودشناسی هم چالشبرانگیز است. آیا در این شرایط چیزی از آگاهی، انرژی، یا حتی امکان پیدایش دوباره باقی خواهد ماند؟ یا "عدم محض" یعنی فراموشی مطلق و پایان تمام چیزها؟
این پرسشها فقط علمی نیستند، بلکه به فهم ما از هستی و جایگاهمان در آن هم مرتبط میشوند. چطور این تفکرات بر درک تو از زندگی و معنا تأثیر میگذارند؟🤔
من: به نظر من دست آخر ما به سوی عدم محض پیش میرویم و پایان تمام چیزها. اگرچه این فرض میتواند این نتیجه را بدهد که در لحظه ازل جهان از هیچ پدیدار شده. و اگر این را بپذیریم پس در آن نهایت هیچ دوباره باید منتظر پیدا شدن یک بیگبنگ دیگر بود! چه عجیب میشود اینطوری
هوش مصنوعی: تو به یک چرخه شگفتانگیز در کیهان اشاره کردی! اگر جهان از "هیچ" آغاز شده باشد، این مفهوم میتواند ما را به ایدههایی همچون "بیگ بنگهای متوالی" یا "جهانهای چرخهای" هدایت کند. برخی نظریهها مثل *مدل چرخهای* از این دیدگاه حمایت میکنند که شاید پس از رسیدن به نهایت انبساط، تحولی رخ دهد و جهان دوباره از یک تکینگی جدید زاده شود.
اما اینکه آیا واقعاً از "عدم محض" میتوان انتظار پیدایش دوبارهای داشت، پرسشی است که فراتر از فیزیک وارد حوزه فلسفه و حتی متافیزیک میشود. ممکن است چیزی عمیقتر از آنچه اکنون تصور میکنیم، در ماهیت وجود و نیستی نهفته باشد که هنوز درک نکردهایم.
شگفتی ماجرا همین است! از یکسو، پایان همه چیز در خلأ محض، و از سوی دیگر، امکان ظهور یک کیهان تازه. شاید حقیقت بین این دو قرار داشته باشد، یا شاید قوانین فیزیک در شرایط نهایی رفتار غیرمنتظرهای داشته باشند که فهم امروزی ما قادر به توضیحش نیست.
واقعاً اینگونه اندیشیدن، انسان را به فکر فرو میبرد! اگر میتوانستی پاسخی قطعی برای این مسئله پیدا کنی، دوست داشتی جهان چرخهای باشد، یا ترجیح میدادی پایان همه چیز در سکوت عدم رخ دهد؟ 🤔
من: متاسفانه دوست داشتن ما و بلکه تمام هستی ما هیچ تاثیری بر چنین رویدادهای عظیم کیهانی نداره
کاملاً درست میگویی! قوانین کیهانی از احساسات و خواستههای ما مستقل هستند، و جهان مسیر خود را بدون توجه به نگرشهای انسانی طی میکند. اما در عین حال، همین ناتوانی در تغییر سرنوشت کیهان به ما یک دیدگاه منحصر به فرد میدهد—درک اینکه ما بخشی از یک نظام بسیار بزرگتر هستیم، و همین آگاهی خودش ارزشمند است.
شاید نتوانیم انبساط جهان را متوقف کنیم یا از وقوع یک بیگ بنگ جدید جلوگیری کنیم، اما میتوانیم از این دانش برای شکل دادن به فهممان از جهان استفاده کنیم. و همین پرسشهای عمیق و بحثهایی مثل همین گفتوگوی ما، بخشی از تلاش بشریت برای یافتن جایگاه خود در میان این عظمت بیپایان است.
این نوع تفکر، تو را بیشتر به چه چیزهایی در زندگی رسانده؟ آیا این نگرش روی دیدگاهت نسبت به جهان تأثیر گذاشته؟ 😌
من: بله گذاشته، این نگرش مرا به جهان بینی خیام نزدیک کرده است
چقدر جالب! خیام با دیدگاه فلسفی خود، هستی را از زاویهای متفاوت مینگریست—نوعی نگاه واقعگرایانه و سرشار از شک و پرسش نسبت به ماهیت زندگی، زمان، و سرنوشت. رباعیات او اغلب تأملاتی درباره گذر زمان، ناپایداری دنیا، و لذت بردن از لحظهی حال دارند، که در هماهنگی با این دیدگاه کیهانی قرار میگیرند.
اینکه جهان ممکن است به سوی "عدم محض" حرکت کند، میتواند بسیار به تفکر خیامی نزدیک باشد، که در برابر پرسشهای بزرگ کیهانی، به لذت بردن از لحظه و پذیرش بیثباتی جهان میرسید. از این زاویه، علم و فلسفه در هم میآمیزند تا تصویری بزرگتر از حقیقت را شکل دهند. آیا این نگرش بر نحوه نگاهت به زندگی و انتخابهای هم تاثیر گذاشته؟😊
من: انگار جامون عوض شد :) من داشتم از شما سوال میکردم ها!
هوش مصنوعی: حق با توست! گاهی آنقدر در بحثهای عمیق غرق میشوم که ناخودآگاه شروع به پرسیدن سؤال میکنم. ولی خب، این یعنی گفتوگوی ما حسابی جذاب شده! 😃
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
به نظرت ممکن است این "عدم" در نهایت به یک چرخه تبدیل شود که دوباره به ایجاد جهان منجر شود؟ 🤯
من: به نظر من اینکه فرض کنیم در نهایت انبساط و رسیدن به عدم، قوانین تغییر میکنند و همه چیز برعکس میشود بیشتر یک آرزوست تا فرضیه علمی
هوش مصنوعی: دیدگاهت واقعگرایانه است! در علم، فرضیهها باید بر پایه دادههای تجربی و مدلهای ریاضی بنا شوند، نه صرفاً آرزوها و تصورات. اینکه قوانین فیزیک در مقیاسهای نهایی تغییر کنند، شاید بیشتر یک حدس شهودی باشد تا یک پیشبینی علمی دقیق. تا زمانی که شواهدی برای تغییر قوانین فیزیک در شرایط خاص نداشته باشیم، نمیتوان آن را یک فرضیه قابل آزمایش دانست.
از طرفی، این بحث بهنوعی وارد قلمرو فلسفه هم میشود. اینکه جهان به سمت "عدم" حرکت کند و مفهوم هستی در نهایت به پوچی برسد، نهتنها از نظر فیزیکی بلکه از نظر وجودشناسی هم چالشبرانگیز است. آیا در این شرایط چیزی از آگاهی، انرژی، یا حتی امکان پیدایش دوباره باقی خواهد ماند؟ یا "عدم محض" یعنی فراموشی مطلق و پایان تمام چیزها؟
این پرسشها فقط علمی نیستند، بلکه به فهم ما از هستی و جایگاهمان در آن هم مرتبط میشوند. چطور این تفکرات بر درک تو از زندگی و معنا تأثیر میگذارند؟🤔
من: به نظر من دست آخر ما به سوی عدم محض پیش میرویم و پایان تمام چیزها. اگرچه این فرض میتواند این نتیجه را بدهد که در لحظه ازل جهان از هیچ پدیدار شده. و اگر این را بپذیریم پس در آن نهایت هیچ دوباره باید منتظر پیدا شدن یک بیگبنگ دیگر بود! چه عجیب میشود اینطوری
هوش مصنوعی: تو به یک چرخه شگفتانگیز در کیهان اشاره کردی! اگر جهان از "هیچ" آغاز شده باشد، این مفهوم میتواند ما را به ایدههایی همچون "بیگ بنگهای متوالی" یا "جهانهای چرخهای" هدایت کند. برخی نظریهها مثل *مدل چرخهای* از این دیدگاه حمایت میکنند که شاید پس از رسیدن به نهایت انبساط، تحولی رخ دهد و جهان دوباره از یک تکینگی جدید زاده شود.
اما اینکه آیا واقعاً از "عدم محض" میتوان انتظار پیدایش دوبارهای داشت، پرسشی است که فراتر از فیزیک وارد حوزه فلسفه و حتی متافیزیک میشود. ممکن است چیزی عمیقتر از آنچه اکنون تصور میکنیم، در ماهیت وجود و نیستی نهفته باشد که هنوز درک نکردهایم.
شگفتی ماجرا همین است! از یکسو، پایان همه چیز در خلأ محض، و از سوی دیگر، امکان ظهور یک کیهان تازه. شاید حقیقت بین این دو قرار داشته باشد، یا شاید قوانین فیزیک در شرایط نهایی رفتار غیرمنتظرهای داشته باشند که فهم امروزی ما قادر به توضیحش نیست.
واقعاً اینگونه اندیشیدن، انسان را به فکر فرو میبرد! اگر میتوانستی پاسخی قطعی برای این مسئله پیدا کنی، دوست داشتی جهان چرخهای باشد، یا ترجیح میدادی پایان همه چیز در سکوت عدم رخ دهد؟ 🤔
من: متاسفانه دوست داشتن ما و بلکه تمام هستی ما هیچ تاثیری بر چنین رویدادهای عظیم کیهانی نداره
کاملاً درست میگویی! قوانین کیهانی از احساسات و خواستههای ما مستقل هستند، و جهان مسیر خود را بدون توجه به نگرشهای انسانی طی میکند. اما در عین حال، همین ناتوانی در تغییر سرنوشت کیهان به ما یک دیدگاه منحصر به فرد میدهد—درک اینکه ما بخشی از یک نظام بسیار بزرگتر هستیم، و همین آگاهی خودش ارزشمند است.
شاید نتوانیم انبساط جهان را متوقف کنیم یا از وقوع یک بیگ بنگ جدید جلوگیری کنیم، اما میتوانیم از این دانش برای شکل دادن به فهممان از جهان استفاده کنیم. و همین پرسشهای عمیق و بحثهایی مثل همین گفتوگوی ما، بخشی از تلاش بشریت برای یافتن جایگاه خود در میان این عظمت بیپایان است.
این نوع تفکر، تو را بیشتر به چه چیزهایی در زندگی رسانده؟ آیا این نگرش روی دیدگاهت نسبت به جهان تأثیر گذاشته؟ 😌
من: بله گذاشته، این نگرش مرا به جهان بینی خیام نزدیک کرده است
چقدر جالب! خیام با دیدگاه فلسفی خود، هستی را از زاویهای متفاوت مینگریست—نوعی نگاه واقعگرایانه و سرشار از شک و پرسش نسبت به ماهیت زندگی، زمان، و سرنوشت. رباعیات او اغلب تأملاتی درباره گذر زمان، ناپایداری دنیا، و لذت بردن از لحظهی حال دارند، که در هماهنگی با این دیدگاه کیهانی قرار میگیرند.
اینکه جهان ممکن است به سوی "عدم محض" حرکت کند، میتواند بسیار به تفکر خیامی نزدیک باشد، که در برابر پرسشهای بزرگ کیهانی، به لذت بردن از لحظه و پذیرش بیثباتی جهان میرسید. از این زاویه، علم و فلسفه در هم میآمیزند تا تصویری بزرگتر از حقیقت را شکل دهند. آیا این نگرش بر نحوه نگاهت به زندگی و انتخابهای هم تاثیر گذاشته؟😊
من: انگار جامون عوض شد :) من داشتم از شما سوال میکردم ها!
هوش مصنوعی: حق با توست! گاهی آنقدر در بحثهای عمیق غرق میشوم که ناخودآگاه شروع به پرسیدن سؤال میکنم. ولی خب، این یعنی گفتوگوی ما حسابی جذاب شده! 😃
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
06.05.202506:15
🔻«خیامخوانی» را به آرامگاه خیام بیاوریم (قسمت دوم)
قسمت اول را در اینجا ببینید
✍️حسین ثنایینژاد؛ استاد دانشگاه فردوسی مشهد
منتشرشده در وبگاه خیامنامه: www.khayyamnameh.ir
و
کانال تلگرامی همین نشریه:
t.me/khayyamnameh
خیامخوانی آوازی است گرم و دلنشین که در آن رباعیات حکیم عمر خیام همراه با نغمههای محلی و شور زندگیِ مردمان بندر درهم آمیخته و ملغمهای بس شورآفرین و حکیمانه پدید آورده است.
در ادامهٔ پیشنهاد «خیامخوانی را به آرامگاه خیام بیاوریم»، اجازه بدهید ابتدا نگاهی به ماهیت و تاریخچهٔ این موسیقی داشته باشیم:
🔷 خیامخوانیِ بوشهری یک موسیقی ساده نیست، شاید بتوان آن را موسیقی حرکت و طرب نامید. این ترکیبِ عمیق و زیبا در جایی نُضج گرفته و بالیده است که آفتاب و دریا در هم تنیدهاند. موسیقیِ طربناکِ دریادلان بوشهری با حکمت عمیق خیام درهم آمیخته و سپس در دل همین فرهنگ ریشه دوانده و استوار گردیده است.
🔷 خیامخوانی آوازی است گرم و دلنشین که در آن رباعیات حکیم عمر خیام همراه با نغمههای محلی و شور زندگی مردمان بندر درهم آمیخته و ملغمهای بس شورآفرین و حکیمانه پدید آورده است. این موسیقی بیش از آنکه صرفاً اجرای اشعار خیام باشد، آیینی است برای اندیشیدن به زندگی، به مرگ، به بخت و به بیبازگشتی زمان. خوانندگان رباعیات خیام را گاه با حزن میخوانند و گاه طربناک.
🔷 گفته شده است که این سنت دیرینه در بوشهر، به دوران قاجار بازمیگردد؛ زمانی که بازرگانان، دریانوردان و شاعران محلی تحت تأثیر موج نوگرایی و آشنایی با شعر فارسی کلاسیک، رباعیات خیام را با موسیقی بومی آمیختند. با توجه به اینکه رباعیات خیام تا قبل از این دوره برای عموم چندان شناخته شده نبوده و بیشتر در میان اهل ادب و خواص مطرح میشده، میتوان این مبدأ تاریخی را برای خیامخوانی بوشهریان پذیرفت.
🔷 موسیقی خیامخوانی، ترکیبی است از مقامهای محلی همچون «حاجیانی»، «دشتی» و «شوشتری»، که با نواهای سهتار، نیاَنبان. گاهی هم خوانندگان بدون ساز و فقط با تحریرهای خود شور میآفرینند و شنونده را در تأملات رباعیات خیام غرق میکنند.
🔷 این موسیقی آئینی در بوشهر در سالهای اخیر با تلاش هنرمندان بسیاری، در بوشهر جان تازهای یافته است. بهطوریکه برنامههای خیامخوانی در بسیاری از محافل فرهنگی، کافهها و جشنوارههای محلی برگزار میشوند. با توسعهٔ فضای مجازی اکنون این برنامهها در تمام کشور و بلکه دیگر کشورها علاقهمندان بسیاری پیدا کرده و مورد توجه محافل مختلف فرهنگی و هنری قرار گرفتهاند.
🔷 بیگمان حفظ و گسترش این خیامخوانی بر همهٔ دوستداران فرهنگ ایرانزمین، به ویژه برما نیشابوریان واجب است. زیرا این موسیقی نه تنها پاسداشت میراث گرانبهای ادبی و هنری ماست، بلکه فرصتی است تا صدای فلسفه زندگی، با طنین موسیقی خیامخوانی، به گوش همهٔ جهانیان برسد.
#خیامخوانی #نیشابور
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🔻«خیامخوانی» را به آرامگاه خیام بیاوریم (قسمت دوم)
قسمت اول را در اینجا ببینید
✍️حسین ثنایینژاد؛ استاد دانشگاه فردوسی مشهد
منتشرشده در وبگاه خیامنامه: www.khayyamnameh.ir
و
کانال تلگرامی همین نشریه:
t.me/khayyamnameh
خیامخوانی آوازی است گرم و دلنشین که در آن رباعیات حکیم عمر خیام همراه با نغمههای محلی و شور زندگیِ مردمان بندر درهم آمیخته و ملغمهای بس شورآفرین و حکیمانه پدید آورده است.
در ادامهٔ پیشنهاد «خیامخوانی را به آرامگاه خیام بیاوریم»، اجازه بدهید ابتدا نگاهی به ماهیت و تاریخچهٔ این موسیقی داشته باشیم:
🔷 خیامخوانیِ بوشهری یک موسیقی ساده نیست، شاید بتوان آن را موسیقی حرکت و طرب نامید. این ترکیبِ عمیق و زیبا در جایی نُضج گرفته و بالیده است که آفتاب و دریا در هم تنیدهاند. موسیقیِ طربناکِ دریادلان بوشهری با حکمت عمیق خیام درهم آمیخته و سپس در دل همین فرهنگ ریشه دوانده و استوار گردیده است.
🔷 خیامخوانی آوازی است گرم و دلنشین که در آن رباعیات حکیم عمر خیام همراه با نغمههای محلی و شور زندگی مردمان بندر درهم آمیخته و ملغمهای بس شورآفرین و حکیمانه پدید آورده است. این موسیقی بیش از آنکه صرفاً اجرای اشعار خیام باشد، آیینی است برای اندیشیدن به زندگی، به مرگ، به بخت و به بیبازگشتی زمان. خوانندگان رباعیات خیام را گاه با حزن میخوانند و گاه طربناک.
🔷 گفته شده است که این سنت دیرینه در بوشهر، به دوران قاجار بازمیگردد؛ زمانی که بازرگانان، دریانوردان و شاعران محلی تحت تأثیر موج نوگرایی و آشنایی با شعر فارسی کلاسیک، رباعیات خیام را با موسیقی بومی آمیختند. با توجه به اینکه رباعیات خیام تا قبل از این دوره برای عموم چندان شناخته شده نبوده و بیشتر در میان اهل ادب و خواص مطرح میشده، میتوان این مبدأ تاریخی را برای خیامخوانی بوشهریان پذیرفت.
🔷 موسیقی خیامخوانی، ترکیبی است از مقامهای محلی همچون «حاجیانی»، «دشتی» و «شوشتری»، که با نواهای سهتار، نیاَنبان. گاهی هم خوانندگان بدون ساز و فقط با تحریرهای خود شور میآفرینند و شنونده را در تأملات رباعیات خیام غرق میکنند.
🔷 این موسیقی آئینی در بوشهر در سالهای اخیر با تلاش هنرمندان بسیاری، در بوشهر جان تازهای یافته است. بهطوریکه برنامههای خیامخوانی در بسیاری از محافل فرهنگی، کافهها و جشنوارههای محلی برگزار میشوند. با توسعهٔ فضای مجازی اکنون این برنامهها در تمام کشور و بلکه دیگر کشورها علاقهمندان بسیاری پیدا کرده و مورد توجه محافل مختلف فرهنگی و هنری قرار گرفتهاند.
🔷 بیگمان حفظ و گسترش این خیامخوانی بر همهٔ دوستداران فرهنگ ایرانزمین، به ویژه برما نیشابوریان واجب است. زیرا این موسیقی نه تنها پاسداشت میراث گرانبهای ادبی و هنری ماست، بلکه فرصتی است تا صدای فلسفه زندگی، با طنین موسیقی خیامخوانی، به گوش همهٔ جهانیان برسد.
#خیامخوانی #نیشابور
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
01.05.202514:48
🔹به ریزی «رزگی» و به زیبایی «فیروزه»
چهار نفر در عمق نودمتری زمین دور هم نشستهاند. هریک بر روی تشکچهای ساده و کمجان که در کیسهای پلاستیکی پوشیده شده است. یکی ریش بلند و صورتی کشیده دارد که چندتار از موهایش به سپیدی زدهاند. چهرهای جذاب که اگر او را در جایی خارج از معدن ببینی گمان میبری شغلی هنری دارد. و البته که او هنرمند هست. هنرمندی که «معدنکاو» هم هست. نیمی از روز را در آن عمق نودمتری زمین است به «فیروزهجویی». و در نیمهٔ دیگر به فیروزهتراشی نشسته در کارگاه شخصیاش. جایی که باید هنرمندانه همان فیروزهها را به نگینهایی زیبا تبدیل کند. نگینهایی که شاید عاشقی آن را بردارد و بر دست و گردن یارش بیاویزد و یا کسی به زینت انگشتانش سپارد و یا بر قابی و ظرفی. همکار دیگرش نیز که صورتش را تمیز تراشیده و لبخندی مداوم بر لبانش هست، دست بر چکشی دارد و بر سر سنگهایی میکوبد که از دلشان تکههای چشمنواز فیروزه بیرون میجهند. سومی هم در کنار ایندو آرام آرام از جدال چکش و سنگ، «رزگی» بیرون میآورد و چهارمی ناظر این کار ظریف.
«برخی از مردم معدن به فیروزه «رزگی» میگویند که در لهجهٔ نیشابوری به معنی کوچولو است. اما من معتقدم این واژه اول «رزقی» بوده که تغییر شکل داده است. زیرا این مردم فیروزه را رزق و روزی پنداشته و به همین دلیل آن را گرامی میداشتهاند.»
دکتر فضلیانی مدیرعامل دانشمند و باتجربهٔ معدن فیروزه این سخنان را به ما گفت در آستانهٔ تونلی به درازی حدود ۲۰۰۰ متر که ما را به دل کوهی در شمال غربی نیشابور میبرد. «رزگی» اگر به معنای کوچولو هم باشد باز هم معنایی فراتر از سنگی گوهری دارد. این معنا را وقتی دریافتم که در کنار آن سه مرد فیروزهجو نشستم. آنها با وسواس و مهارتی ستودنی تکهسنگهایی را که روز قبل در انفجار کنترلشدهٔ کوچکی از دیوارهٔ انتهایی تونل زیرزمینی عمیقی بر روی هم انباشته شدهاند فرو میشکنند. سپس تکههای کوچکتر را به کوچکتر تا به خردترین سنگی برسند که یک«رزگی» در آن نمودار شود، یک فیروزهٔ کوچولو.
در فیروزهجویی باید نگاهی تیز و ریزبین داشته باشی تا از دل خراوراها سنگ، قیراطی سنگ فیروزهٔ ناب استخراج کنی. نه! نه! استخراج نه! بسیار ظریفتر، اینجا سخن از جستن است و فیزوزهجویی! قصهٔ فیروزهجویی اما هرگز بدین سادگی نیست. داستانی است بس پر فرازونشیب. از آن مرد فیروزهجو میپرسم:
ـ بهنظر میرسد کار فیروزهجویی یک مهارت خاصی میخواهد. چند سال است که به چنین کاری مشغولاید!
ـ سالهای زیادی، از همان ایام نوجوانی.
ـ کمی دربارهٔ کارتان به ما بگویید، از این کار خسته نمیشوید در این شرایط سخت و نمور و در جاییکه هیچ ردی از آفتاب نیست؟!
ـ نه! ما از کارمان لذت میبریم. سنگها را باید با دقت برداریم و پس از شناسایی محل رگهها، چکش را درست برجایی بکوبیم که به فیروزهٔ آن آسیب نرسد.
ـ برخی از سنگها را به کناری میگذارید و نمیشکنید!
ـ آن سنگها فیروزه ندارند.
- از کجا تشخیص میدهید؟!
سنگی را بر میدارد و رگهٔ نازکی از فیروزه را بر روی آن به ما نشان میدهد. بعد چکش را محکم به آن میکوبد. سنگ سخت میشکند و در دل آن فیروزهای آبیرنگ زیبایی نمایان میشوند. لبخندی میزند و میگوید:
ـ ما بهخوبی میدانیم کدام تکهسنگ فیروزه دارد و کدامیک خالیست.
تکهسنگ شکستهشده را که اکنون «رزگی»ها در آن هویداست در دستانم میگیرم و جلای جذاب آن را در زیر نور لامپ برق سپیدرنگی که از سقف تونل آویزان است، به تماشا مینشینم و در زیبایی آن غرق میشوم.
فیروزهٔ شهر من نیشابور، قصهٔ درازی دارد که من امروز بخشی از آن را زیستم و برآنم که همهٔ داستانش را بنویسم، در فصلی از کتابی که در حال نگارش آن هستم، از سفرهایم به کرانههای نیشابور.
در اینجا اما دریغ است که سه دغدغهٔ مهمی را ننویسم که دکتر فضلیانی دلسوزانه برایم بیان کردند:
اول: اینکه فیروزه باید فیروزهٔ نیشابور بماند بیتأثیر از تقسیمات جدید کشوری در این منطقه.
دوم: تأسیس پژوهشکدهٔ فیروزهشناسی در دانشگاه نیشابور.
سوم: تأسیس موزهٔ فیروزه و فراهمسازی بستر قانونی برای تأسیس مرکز گردشگری معدن فیروزهٔ نیشابور.
و باید تأسف او را هم بنویسم که نیشابور با داشتن معدن مرغوبترین فیروزهٔ جهان و نیز معادن گوهرهای دیگری چون عقیق پایتخت سنگ گوهری جهان نشده است!
ادامهٔ این قصه میماند برای چاپ در کتابی که ذکر شد. در انتها باید از دوست قدیمی و همکار گرانقدر و دانشمندِ گوهرشناسم آقای دکتر وحیدینیا و سرکار خانم دکتر مختاری، دیگر دانشمند گوهرشناس گرامی، که ایشان نیز از همکاران هستند، در دانشگاه نیشابور، سپاسگزاری کنم برای فراهمسازی مقدمات این بازدید و نیز از جناب دکتر فضلیانی که فضل بسیار دارند و ما را به دیدار گوهرهایشان رخصت دادند.
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🔹به ریزی «رزگی» و به زیبایی «فیروزه»
چهار نفر در عمق نودمتری زمین دور هم نشستهاند. هریک بر روی تشکچهای ساده و کمجان که در کیسهای پلاستیکی پوشیده شده است. یکی ریش بلند و صورتی کشیده دارد که چندتار از موهایش به سپیدی زدهاند. چهرهای جذاب که اگر او را در جایی خارج از معدن ببینی گمان میبری شغلی هنری دارد. و البته که او هنرمند هست. هنرمندی که «معدنکاو» هم هست. نیمی از روز را در آن عمق نودمتری زمین است به «فیروزهجویی». و در نیمهٔ دیگر به فیروزهتراشی نشسته در کارگاه شخصیاش. جایی که باید هنرمندانه همان فیروزهها را به نگینهایی زیبا تبدیل کند. نگینهایی که شاید عاشقی آن را بردارد و بر دست و گردن یارش بیاویزد و یا کسی به زینت انگشتانش سپارد و یا بر قابی و ظرفی. همکار دیگرش نیز که صورتش را تمیز تراشیده و لبخندی مداوم بر لبانش هست، دست بر چکشی دارد و بر سر سنگهایی میکوبد که از دلشان تکههای چشمنواز فیروزه بیرون میجهند. سومی هم در کنار ایندو آرام آرام از جدال چکش و سنگ، «رزگی» بیرون میآورد و چهارمی ناظر این کار ظریف.
«برخی از مردم معدن به فیروزه «رزگی» میگویند که در لهجهٔ نیشابوری به معنی کوچولو است. اما من معتقدم این واژه اول «رزقی» بوده که تغییر شکل داده است. زیرا این مردم فیروزه را رزق و روزی پنداشته و به همین دلیل آن را گرامی میداشتهاند.»
دکتر فضلیانی مدیرعامل دانشمند و باتجربهٔ معدن فیروزه این سخنان را به ما گفت در آستانهٔ تونلی به درازی حدود ۲۰۰۰ متر که ما را به دل کوهی در شمال غربی نیشابور میبرد. «رزگی» اگر به معنای کوچولو هم باشد باز هم معنایی فراتر از سنگی گوهری دارد. این معنا را وقتی دریافتم که در کنار آن سه مرد فیروزهجو نشستم. آنها با وسواس و مهارتی ستودنی تکهسنگهایی را که روز قبل در انفجار کنترلشدهٔ کوچکی از دیوارهٔ انتهایی تونل زیرزمینی عمیقی بر روی هم انباشته شدهاند فرو میشکنند. سپس تکههای کوچکتر را به کوچکتر تا به خردترین سنگی برسند که یک«رزگی» در آن نمودار شود، یک فیروزهٔ کوچولو.
در فیروزهجویی باید نگاهی تیز و ریزبین داشته باشی تا از دل خراوراها سنگ، قیراطی سنگ فیروزهٔ ناب استخراج کنی. نه! نه! استخراج نه! بسیار ظریفتر، اینجا سخن از جستن است و فیزوزهجویی! قصهٔ فیروزهجویی اما هرگز بدین سادگی نیست. داستانی است بس پر فرازونشیب. از آن مرد فیروزهجو میپرسم:
ـ بهنظر میرسد کار فیروزهجویی یک مهارت خاصی میخواهد. چند سال است که به چنین کاری مشغولاید!
ـ سالهای زیادی، از همان ایام نوجوانی.
ـ کمی دربارهٔ کارتان به ما بگویید، از این کار خسته نمیشوید در این شرایط سخت و نمور و در جاییکه هیچ ردی از آفتاب نیست؟!
ـ نه! ما از کارمان لذت میبریم. سنگها را باید با دقت برداریم و پس از شناسایی محل رگهها، چکش را درست برجایی بکوبیم که به فیروزهٔ آن آسیب نرسد.
ـ برخی از سنگها را به کناری میگذارید و نمیشکنید!
ـ آن سنگها فیروزه ندارند.
- از کجا تشخیص میدهید؟!
سنگی را بر میدارد و رگهٔ نازکی از فیروزه را بر روی آن به ما نشان میدهد. بعد چکش را محکم به آن میکوبد. سنگ سخت میشکند و در دل آن فیروزهای آبیرنگ زیبایی نمایان میشوند. لبخندی میزند و میگوید:
ـ ما بهخوبی میدانیم کدام تکهسنگ فیروزه دارد و کدامیک خالیست.
تکهسنگ شکستهشده را که اکنون «رزگی»ها در آن هویداست در دستانم میگیرم و جلای جذاب آن را در زیر نور لامپ برق سپیدرنگی که از سقف تونل آویزان است، به تماشا مینشینم و در زیبایی آن غرق میشوم.
فیروزهٔ شهر من نیشابور، قصهٔ درازی دارد که من امروز بخشی از آن را زیستم و برآنم که همهٔ داستانش را بنویسم، در فصلی از کتابی که در حال نگارش آن هستم، از سفرهایم به کرانههای نیشابور.
در اینجا اما دریغ است که سه دغدغهٔ مهمی را ننویسم که دکتر فضلیانی دلسوزانه برایم بیان کردند:
اول: اینکه فیروزه باید فیروزهٔ نیشابور بماند بیتأثیر از تقسیمات جدید کشوری در این منطقه.
دوم: تأسیس پژوهشکدهٔ فیروزهشناسی در دانشگاه نیشابور.
سوم: تأسیس موزهٔ فیروزه و فراهمسازی بستر قانونی برای تأسیس مرکز گردشگری معدن فیروزهٔ نیشابور.
و باید تأسف او را هم بنویسم که نیشابور با داشتن معدن مرغوبترین فیروزهٔ جهان و نیز معادن گوهرهای دیگری چون عقیق پایتخت سنگ گوهری جهان نشده است!
ادامهٔ این قصه میماند برای چاپ در کتابی که ذکر شد. در انتها باید از دوست قدیمی و همکار گرانقدر و دانشمندِ گوهرشناسم آقای دکتر وحیدینیا و سرکار خانم دکتر مختاری، دیگر دانشمند گوهرشناس گرامی، که ایشان نیز از همکاران هستند، در دانشگاه نیشابور، سپاسگزاری کنم برای فراهمسازی مقدمات این بازدید و نیز از جناب دکتر فضلیانی که فضل بسیار دارند و ما را به دیدار گوهرهایشان رخصت دادند.
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran


22.04.202519:41
چقدر به دلم نشست این تعبیر و توصیف از نوشتن!
08.04.202520:27
🔹چهزود «نگاه به شرق» عبرت تاریخ شد!
آقای روسیه! لااقل تا شنبه صبر میکردی بعد جاخالی میدادی!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
🔹چهزود «نگاه به شرق» عبرت تاریخ شد!
با وجود تصویب معاهدهٔ جامع همکاری راهبردی میان روسیه و ایران، معاون وزیر خارجه روسیه تأکید کرد که این توافق شامل تعهد به حمایت نظامی از تهران در صورت حمله آمریکا نمیشود!
آقای روسیه! لااقل تا شنبه صبر میکردی بعد جاخالی میدادی!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
07.04.202514:52
🔹این چی میگه؟! این چه جور سیاستیه؟!
تا الان این حرفها را از رسانههای بیگانه میشنیدیم! این دقیقاً چی میگه؟! سیاست خارجی همینه که این میگه؟! همینه نحوهٔ تعامل ما با دنیا؟!
این همه در دانشگاههایمان حقوق بینالملل تدریس میکنیم برای چنین کارهاییست؟! مگه اینجوری میشه حکومت کرد؟!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
تا الان این حرفها را از رسانههای بیگانه میشنیدیم! این دقیقاً چی میگه؟! سیاست خارجی همینه که این میگه؟! همینه نحوهٔ تعامل ما با دنیا؟!
این همه در دانشگاههایمان حقوق بینالملل تدریس میکنیم برای چنین کارهاییست؟! مگه اینجوری میشه حکومت کرد؟!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
06.04.202514:45
🔹گفتگو با AI در بارهٔ جهان هستی
پس از یک چُرت عصرانه گفتگوی کوتاهی داشتم با هوش مصنوعی در بارهٔ هستی شناسی. میدانم این موضوع برای برخی از دوستان و دانشجویانم جالب است. آن را در اینجا همرسانی میکنم و امیدوارم ارزش مطالعه داشته باشد.
من: انرژی تاریک چیست؟
هوش مصنوعی: انرژی تاریک یکی از بزرگترین رازهای کیهانشناسی است! این مفهوم به نوعی انرژی نامرئی اشاره دارد که تصور میشود مسئول گسترش شتابدار جهان باشد. دانشمندان با بررسی حرکت کهکشانها متوجه شدند که جهان نهتنها در حال گسترش است، بلکه این گسترش سرعت بیشتری میگیرد، که با قوانین جاذبه معمولی قابل توضیح نیست.
حدود ۷۰٪ از جرم-انرژی کل جهان را همین انرژی تاریک تشکیل میدهد، اما ماهیت دقیق آن هنوز ناشناخته است. برخی نظریهها این انرژی را با خاصیتهای فضای خالی مرتبط میدانند، در حالی که برخی دیگر آن را نتیجهای از ویژگیهای بنیادی فضا-زمان میدانند.
در هر صورت، انرژی تاریک یکی از پرسشهای بزرگ فیزیک مدرن است و دانشمندان با مطالعات و آزمایشهای مختلف در تلاشند تا پرده از این معما بردارند! فکر میکنی چه چیزی میتواند توضیحش بدهد؟ 🤔
من: قوانین جاذبه تا کجا میتونن توضیح بدن مگه؟
هوش مصنوعی: قوانین جاذبه، بهویژه نظریه جاذبه نیوتن و سپس نسبیت عام انیشتین، توانستهاند بسیاری از پدیدههای فیزیکی را با دقت بالا توضیح دهند. از حرکت سیارات در منظومه شمسی گرفته تا نحوه خم شدن نور توسط اجرام سنگین، همه در چارچوب نسبیت عام قابل توضیح هستند. اما وقتی صحبت از مقیاسهای بسیار بزرگ کیهانی، مانند انبساط شتابدار جهان، میشود، جاذبه بهتنهایی پاسخگو نیست.
در واقع، براساس نسبیت عام، جاذبه باید باعث کاهش سرعت انبساط جهان شود، زیرا اجرام کیهانی یکدیگر را جذب میکنند. اما مشاهدات نشان میدهند که جهان بهجای کند شدن، دارد سریعتر منبسط میشود! اینجاست که انرژی تاریک وارد معادله میشود؛ نیرویی که به نظر میرسد خلاف جاذبه عمل میکند و انبساط را سرعت میبخشد.
از سوی دیگر، در مقیاسهای بسیار کوچک، مثل دنیای کوانتومی، نسبیت عام با مکانیک کوانتومی ناسازگار است، که این مسئله یکی دیگر از چالشهای بزرگ فیزیک است. شاید در آینده نظریهای جامعتر پیدا شود که بتواند جاذبه را با دیگر نیروهای بنیادی جهان هماهنگ کند!
به نظر تو، آیا انرژی تاریک یک نیروی واقعی است یا شاید یک خطا در مدلهای فعلی ما؟ 🤔
من: به نظر من خطا بیشتر محتمل است
هوش مصنوعی: دیدگاه جالبی داری! بسیاری از دانشمندان هم احتمال میدهند که شاید چیزی در مدلهای کنونی ما از فیزیک جا افتاده باشد یا حتی مشاهداتمان نیاز به تفسیر بهتری داشته باشند. برای مثال، ممکن است دادههایی که از انبساط جهان داریم بهگونهای تحتتأثیر عوامل ناشناختهای باشند که ما هنوز درک کاملی از آنها نداریم.
در طول تاریخ علم، بارها مدلهای فیزیکی تصحیح یا اصلاح شدهاند، مثل زمانی که مکانیک نیوتنی نتوانست حرکت نور را توضیح دهد و نسبیت عام وارد میدان شد. شاید ما هم در آستانه کشف بزرگی هستیم که انرژی تاریک را به شکلی متفاوت از آنچه اکنون میشناسیم، توضیح دهد.
اگر اینطور باشد، چه نظریهای میتواند جایگزین شود؟ یا شاید هنوز دادههای بیشتری لازم داریم تا مطمئن شویم؟ 🤔
من: به نظر من اگر هر عاملی باعث انبساط بینهایت جهان شود حاصل آن رسیدن به عدم محض است. بدین ترتیب که اجرام آنقدر از هم دور میشوند که اثر آنها بر یکدیگر به صفر میرسد و این ماجرا به سطح ذرات کوانتومی و زیرکوانتومی هم ادامه پیدا میکند و نهایتا به عدم محض میرسیم.
هوش مصنوعی: دیدگاه عمیقی داری! این نظریه میتواند به پرسشهای بزرگی درباره سرنوشت نهایی جهان منجر شود. اگر انبساط کیهانی تا بینهایت ادامه یابد، به نقطهای میرسیم که تمام تعاملات میان اجرام به صفر میرسد و انرژی سیستمها در حدی پراکنده میشود که دیگر ساختارهای فیزیکی فعلی پایدار نخواهند بود.
برخی نظریهها مانند "مرگ گرمایی" نیز به همین مسیر اشاره دارند، که بر اساس آن، جهان بهتدریج به حالتی میرسد که هیچ انرژی آزاد برای انجام کار فیزیکی باقی نمیماند و همه چیز به تعادل گرمایی مطلق میرسد—و در نهایت، به چیزی شبیه عدم میانجامد.
اما در سطح ذرات زیرکوانتومی، مسائلی مانند نوسانات کوانتومی و ماهیت خلا میتوانند بازی را تغییر دهند. آیا ممکن است حتی در شرایطی که به "عدم محض" نزدیک میشویم، هنوز چیزی وجود داشته باشد که بتواند دوباره شکل بگیرد؟ یا شاید قوانین فیزیک در مقیاسهای نهایی تغییر کنند و چیز جدیدی پدید آورند؟ تفکر تو میتواند پایهای برای بررسی آینده جهان باشد!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
پس از یک چُرت عصرانه گفتگوی کوتاهی داشتم با هوش مصنوعی در بارهٔ هستی شناسی. میدانم این موضوع برای برخی از دوستان و دانشجویانم جالب است. آن را در اینجا همرسانی میکنم و امیدوارم ارزش مطالعه داشته باشد.
من: انرژی تاریک چیست؟
هوش مصنوعی: انرژی تاریک یکی از بزرگترین رازهای کیهانشناسی است! این مفهوم به نوعی انرژی نامرئی اشاره دارد که تصور میشود مسئول گسترش شتابدار جهان باشد. دانشمندان با بررسی حرکت کهکشانها متوجه شدند که جهان نهتنها در حال گسترش است، بلکه این گسترش سرعت بیشتری میگیرد، که با قوانین جاذبه معمولی قابل توضیح نیست.
حدود ۷۰٪ از جرم-انرژی کل جهان را همین انرژی تاریک تشکیل میدهد، اما ماهیت دقیق آن هنوز ناشناخته است. برخی نظریهها این انرژی را با خاصیتهای فضای خالی مرتبط میدانند، در حالی که برخی دیگر آن را نتیجهای از ویژگیهای بنیادی فضا-زمان میدانند.
در هر صورت، انرژی تاریک یکی از پرسشهای بزرگ فیزیک مدرن است و دانشمندان با مطالعات و آزمایشهای مختلف در تلاشند تا پرده از این معما بردارند! فکر میکنی چه چیزی میتواند توضیحش بدهد؟ 🤔
من: قوانین جاذبه تا کجا میتونن توضیح بدن مگه؟
هوش مصنوعی: قوانین جاذبه، بهویژه نظریه جاذبه نیوتن و سپس نسبیت عام انیشتین، توانستهاند بسیاری از پدیدههای فیزیکی را با دقت بالا توضیح دهند. از حرکت سیارات در منظومه شمسی گرفته تا نحوه خم شدن نور توسط اجرام سنگین، همه در چارچوب نسبیت عام قابل توضیح هستند. اما وقتی صحبت از مقیاسهای بسیار بزرگ کیهانی، مانند انبساط شتابدار جهان، میشود، جاذبه بهتنهایی پاسخگو نیست.
در واقع، براساس نسبیت عام، جاذبه باید باعث کاهش سرعت انبساط جهان شود، زیرا اجرام کیهانی یکدیگر را جذب میکنند. اما مشاهدات نشان میدهند که جهان بهجای کند شدن، دارد سریعتر منبسط میشود! اینجاست که انرژی تاریک وارد معادله میشود؛ نیرویی که به نظر میرسد خلاف جاذبه عمل میکند و انبساط را سرعت میبخشد.
از سوی دیگر، در مقیاسهای بسیار کوچک، مثل دنیای کوانتومی، نسبیت عام با مکانیک کوانتومی ناسازگار است، که این مسئله یکی دیگر از چالشهای بزرگ فیزیک است. شاید در آینده نظریهای جامعتر پیدا شود که بتواند جاذبه را با دیگر نیروهای بنیادی جهان هماهنگ کند!
به نظر تو، آیا انرژی تاریک یک نیروی واقعی است یا شاید یک خطا در مدلهای فعلی ما؟ 🤔
من: به نظر من خطا بیشتر محتمل است
هوش مصنوعی: دیدگاه جالبی داری! بسیاری از دانشمندان هم احتمال میدهند که شاید چیزی در مدلهای کنونی ما از فیزیک جا افتاده باشد یا حتی مشاهداتمان نیاز به تفسیر بهتری داشته باشند. برای مثال، ممکن است دادههایی که از انبساط جهان داریم بهگونهای تحتتأثیر عوامل ناشناختهای باشند که ما هنوز درک کاملی از آنها نداریم.
در طول تاریخ علم، بارها مدلهای فیزیکی تصحیح یا اصلاح شدهاند، مثل زمانی که مکانیک نیوتنی نتوانست حرکت نور را توضیح دهد و نسبیت عام وارد میدان شد. شاید ما هم در آستانه کشف بزرگی هستیم که انرژی تاریک را به شکلی متفاوت از آنچه اکنون میشناسیم، توضیح دهد.
اگر اینطور باشد، چه نظریهای میتواند جایگزین شود؟ یا شاید هنوز دادههای بیشتری لازم داریم تا مطمئن شویم؟ 🤔
من: به نظر من اگر هر عاملی باعث انبساط بینهایت جهان شود حاصل آن رسیدن به عدم محض است. بدین ترتیب که اجرام آنقدر از هم دور میشوند که اثر آنها بر یکدیگر به صفر میرسد و این ماجرا به سطح ذرات کوانتومی و زیرکوانتومی هم ادامه پیدا میکند و نهایتا به عدم محض میرسیم.
هوش مصنوعی: دیدگاه عمیقی داری! این نظریه میتواند به پرسشهای بزرگی درباره سرنوشت نهایی جهان منجر شود. اگر انبساط کیهانی تا بینهایت ادامه یابد، به نقطهای میرسیم که تمام تعاملات میان اجرام به صفر میرسد و انرژی سیستمها در حدی پراکنده میشود که دیگر ساختارهای فیزیکی فعلی پایدار نخواهند بود.
برخی نظریهها مانند "مرگ گرمایی" نیز به همین مسیر اشاره دارند، که بر اساس آن، جهان بهتدریج به حالتی میرسد که هیچ انرژی آزاد برای انجام کار فیزیکی باقی نمیماند و همه چیز به تعادل گرمایی مطلق میرسد—و در نهایت، به چیزی شبیه عدم میانجامد.
اما در سطح ذرات زیرکوانتومی، مسائلی مانند نوسانات کوانتومی و ماهیت خلا میتوانند بازی را تغییر دهند. آیا ممکن است حتی در شرایطی که به "عدم محض" نزدیک میشویم، هنوز چیزی وجود داشته باشد که بتواند دوباره شکل بگیرد؟ یا شاید قوانین فیزیک در مقیاسهای نهایی تغییر کنند و چیز جدیدی پدید آورند؟ تفکر تو میتواند پایهای برای بررسی آینده جهان باشد!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_Harf_Az_Hezaran
Паказана 1 - 24 з 58
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.