Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
پیغام آشنا - ناصر دانشفر avatar
پیغام آشنا - ناصر دانشفر
پیغام آشنا - ناصر دانشفر avatar
پیغام آشنا - ناصر دانشفر
25.04.202505:09
اگر حضرت‌آقا تنها هم مانده باشند، تقصیر از شماست

✍ ناصر دانشفر

به گمانم بسیاری از هموطنان چون نگارندهٔ این سطور به متناظر کردن رخدادهای کشورمان با اتفاقات صدر اسلام اعتقادی نداشته باشند و لذا تعبیراتی را که از همین فردا، عده‌ای در پی ایراد سخنرانی امروز رهبر جمهوری‌اسلامی ابراز خواهند نمود، فاقد ارزش ارزیابی می‌کنند .
آقای خامنه‌ای در دیداری به مناسبت شهادت امام صادق (ع) فرموده‌اند:
« وقتی که امام حسن مجتبیٰ صلح کردند با معاویه، یک عدّه‌ای می‌آمدند گله میکردند و اعتراض میکردند. حضرت میفرمودند که: «ما تَدری لَعَلَّه فِتنَةٌ لَکُم وَ مَتاعٌ الی حین»؛ این تا یک وقتی است، این موقّت است. یعنی در کلمات امام حسن مجتبیٰ (علیه السّلام) اشاره شده به اینکه این حادثه، این تسلّط کفر و نفاق، بنا نیست دائمی باشد؛ در تقدیر الهی این موقّت است. تا کی؟ تا سال ۷۰. یعنی طبق همین روایت، سال ۷۰ هجری بنا است هر کس از اهل‌بیت در قید حیات است، قیام کند و حکومت را به دست بگیرد، و امامت واقعی تحقّق پیدا کند. بعد حضرت میفرمایند: فَلَمّا قُتِلَ الحُسینُ علیه السلام اِشتَدَّ غَضَبُ اللهِ عَلی اَهلِ الاَرضِ فَاَخَّرَهُ اِلی مِئَةٍ وَ اَربَعین؛ یعنی حادثه‌ی کربلا، این بی‌اعتنائی مردم به مبانی دینی، این اِعراض آنها، اثرش این بود که این تقدیر الهی عقب افتاد تا سال ۱۴۰ »
بدیهی است که اگر بنای مقایسه بین رویدادهای تاریخی باشد، از سخنان فوق بی‌درنگ می‌توان استنباط کرد که رهبر جمهوری‌اسلامی
۱- اسب خود را برای مذاکره زین کرده است.
۲- پذیرفته که جبههٔ مقاومت شکست خورده و جبههٔ کفر و نفاق تسلطی موقتی بر اوضاع پیدا کرده است.
۳- این سلطهٔ ظالمانه تا ابد نخواهد بود و روزی به پایان خواهد رسید.
۴- دلیل این وضعیت اعراض مردم ایران از مبانی دینی و بی اعتنایی آنها به اصول می‌باشد.
۵- خلایق به دلیل این رویکرد غیرعاقلانه باید هزینهٔ گزافی در حد واقعهٔ کربلا بپردازند.
گمان من این است که با رجوع به دیگر بیانات حضرت‌آقا، به سادگی می‌توان به نادرستی این دریافت اطمینان پیدا کرد. اما برای آنانی که از فردا این عبارات را پیراهن عثمان خواهند کرد و برای نیل به مطامع خود فریاد وااسلاما سر خواهند داد، عرض می‌کنم که بی‌جهت خودآزاری نکنید. اگر فردا سینه‌زنان به خیابان‌ها بریزید و اشک تمساح برگونه روانه کرده از انتهای حنجره بانگ برآورید که محال است بگذارید که تاریخ تکرار شود و امامتان تنها بماند، اولاً ره به جایی نخواهید برد، چرا که دیگر حنای‌تان رنگی ندارد و ثانیاً باید پاسخگوی سؤالات بسیاری باشید.
بیائید فرض کنیم که منظور رهبری همان باشد که شمایان امروز سخت بدان محتاجید تا با دستاویز قرار دادن آن به مطامع خود نائل گردید. آنگاه به عنوان مسئول به وجود آمدن این فاجعه باید پاسخ دهید که
۱- چه کردید که مردمی که دهه‌ها با جان و دل از نظام‌مقدس دفاع کردند و در این مسیر از هیچ چیزی کم نگذاشتند، اینک نه فقط پشت به مولای خود کرده‌اند که به اقرار مقام عظمای ولایت از اصول و مبانی دینی نیز عبور کرده و بدان پایبند نیستند.
۲- چه اتفاقی افتاده که مردم تنها حکومت شیعی جهان، علیرغم شناخت کامل از رویدادهای صدر اسلام و اشراف کامل بر تبعات نافرمانی از امام حسن مجتبی (ع) و وادار کردن او به صلح، باز هم اصرار به تمکین از یک حکومت جائر و زورگو دارند و بر رفتاری که به زعم شمایان غیرعقلانی است، اتفاق نظر پیدا کرده‌اند.
۳- چرا گناه شکست راهبردهای متخذه توسط نظام را به گردن مردمی می‌اندازید که در نافرجام ماندن آن هیچ نقشی نداشته‌اند. استراتژی ناصوابی که به استیلای حتی کوتاه مدت جبههٔ کفر منجر شده و بدین جهت نظام اکنون راه چاره‌ای جز تن دادن به خواسته‌های دشمن غدار ندارد.
۴- چه کسانی با ارسال گزارشات غیر‌واقعی از قدرت جبههٔ مقاومت و پشتیبانی بی‌چون و چرا از عملکرد آنان موجبات تضعیف آنها را فراهم نموده‌اند، به طوریکه اکنون فرماندهٔ این نیرو در سخت‌ترین شرایط مدیریتی خود قرار گرفته است و به دلیل از دست دادن پشتیبانان منطقه‌ای ، ناچار است با دست خالی به مصاف دشمن پرقدرتی برود که در رأس آن یک هیولای بی‌منطق قرار دارد.
۵- چرا از جلودار جلو افتاده‌اید؟ مگر نه اینکه همواره خود را مطیع رهبر جلوه داده‌اید و مگر نه اینکه امروز رأی ایشان با توجه به شرایط ناگوار موجود، بر مذاکرات قرار گرفته است؟ پس چرا تمکین نمی‌کنید و به طرق مختلف سعی در سنگ‌اندازی در مسیر مذاکره دارید؟

آقایان کاسب که به هیچ چیز جز منافع خود، حتی فکر هم نمی‌کنید؟ باور کنید دوران این شامورتی بازی‌ها گذشته است. بیش از این خود را مضحکهٔ خاص و عام ننمایید. یقین داشته باشید که اگر بر گونه‌های خود با نیشتر هم صدمه وارد کنید، کمتر کسی در این سرزمین گمان می‌برد که این ناله و مویهٔ شما از سر اخلاص است و درد دین دارید.

@peyghameashna
20.04.202516:56
توافق قصهٔ برد- برد است یا حکایت باخت - باخت؟

✍ ناصر دانشفر

هنوز ده روز از سر میز نشستن عراقچی و ویتکاف نگذشته است که قیمت دلار و سکه به ترتیب حدود ۲۰ هزار و سی میلیون تومان پایین آمده است. یکجور خوشبینی توأم با احتیاط بر مردم حاکم شده است و حتی برخی از سیاستمداران به تغییر ریل قطعی روابط ایران و آمریکا اشاره می‌کنند.
پرسش این است که آیا اولاً امکان حصول توافقی منطبق بر مصالح ملی وجود دارد؟ و ثانیاً به فرض انجام توافقی نسبتاً منطقی با توجه به شرایط موجود حاکم بر کشور، ثمرات آن برای مردم ایران چه خواهد بود؟
واقعیت آن است که پاسخ به سؤال نخست بدلیل کشدار بودن واژه‌های مصالح ملی، یکسان نیست. عده‌ای که بنا دارند آمریکا را از اوج قدرت به زیر بکشند و کاخ‌سفید را حسینیه کنند، قطعاً هر نوع توافقی را شکست نظام ولایی ارزیابی خواهند کرد و پس از انعقاد آن از هیچگونه تلاشی برای ناکام ماندن آن دریغ نخواهند کرد، کما اینکه در موضوع برجام نیز به همین‌گونه عمل کردند.
عده‌ای تا آنجا پیش می‌روند که برچیدن بساط هسته‌ای و کنار آمدن با آمریکا را هم به نفع کشور می‌پندارند و از آن استقبال می‌نمایند. طبیعتاً از نگاه آنان هرگونه توافقی خیر مطلق است و مسئولان نظام باید که به آن تن دهند تا در بلند مدت از ثمرات آن مملکت منتفع گردد.
اما گمان من است که توافق بدون لحاظ کردن و بررسی جوانب این موضوع، کاملاً به ضرر ما مردم است و باید از آن اجتناب نمود. از طرفی با توجه به نظر اکثریت کارشناسان اقتصادی، چاره‌ای جز اینکار نداریم. این واقعیت را نیز نمی‌توان کتمان کرد که امروز دست ما نسبت به دوران مذاکرات پیشین با ایالات‌متحده بسیار خالی‌تر است و گریزی از دادن امتیازات بیشتر نداریم. لذا نیل به منافع ملی اتخاذ تصمیمی همه‌جانبه است که در وهلهٔ نخست، اصل کار را منتفی ننماید و در مرحلهٔ بعدی تا جای ممکن حقوق کشورمان استیفا شده باشد.
ما مدعی آنیم که از این صنعت بنای استفادهٔ صلح‌آمیز داریم و به گمانم از نظر علمی حدود غنی‌سازی برای این مقصود مشخص است. پس اگر داشته‌های معدنی کشور در این حوزه، هزینهٔ تولید اورانیوم غنی شده در کشور نسبت به تأمین آن از سایر کشورها و حتی به صرفه بودن آن نسبت به سایر صنایع تأمین انرژی از جمله نیروی خورشیدی، همه و همه مؤید این معنا باشد که کشور برای پیشرفت به این حد از غنی‌سازی محتاج است، وظیفهٔ هیئت مذاکره کننده آن است که تا جای ممکن از این موضع کوتاه نیاید. اما اگر نظر کارشناسان بر این باشد که مبنای این رویکرد از اساس اشتباه بوده و برچیدن و یا تغییر کاربری این صنعت به نفع کشور است، بدون درنگ باید از آن چشم پوشید.
حال بیائید فرض کنیم که توافقی نسبتاً منطقی صورت گرفته است، سؤال این است که آیا فواید احتمالی این توافق عائد مردم کوچه و بازار خواهد شد؟ بدون تردید با رویکرد فعلی نظام و عزم تأمین منابع سیاست‌های برون مرزی و دوام ساختار ویران اقتصاد کنونی، اتفاق معناداری در زندگی قشر فقیر و متوسط جامعه نخواهد افتاد، هرچند متمولان، طبقهٔ برخوردار و رانت‌خواران از این اتفاق بسیار سود خواهند برد.
فساد و تباهی چنان کشور را فرا گرفته که ورود دلارهای نفتی دردی از آلام مردم دوا نمی‌کند. ما شاید از زمان ورود پول نفت به اقتصادمان یا دچار بیماری هلندی بوده‌ایم و یا دارایی‌های مملکت را صرف جاه‌طلبی‌های سلاطین نموده‌ایم، تاجدار و عمامه‌دار هر یک به طریقی این نعمت خدادادی را به باد فنا داده‌اند.
ما برای اصلاح ساختاری کشور نیاز به جراحی داریم و دیگر دارو و درمان چارهٔ کار نیست.
چهار برابر شدن قیمت نفت در ابتدای دههٔ پنجاه و فروش ۶ میلیون بشکه نفت که به ۲۰ برابر شدن درآمد کشور منجر شد، فروش ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد دلاری آن در دوران معجزهٔ هزارهٔ سوم و دریافت منابع حاصل از فروش نفت پس از انعقاد برجام، هرگز به رشد اقتصادی کشور منجر نگردید و جز مصیبت پیامدی برای خلایق نداشت. اما در همین سالها برخی از کشورهای نفتی با مدیریت صحیح درآمد‌ها دچار شکوفایی اقتصادی شدند.
نتیجه آنکه توافق فی‌نفسه نه یک بازی برد - برد است و نه می‌توان پیشاپیش آن را یک بازی باخت - باخت نام نهاد. ای کاش مسئولان نظام به این نتیجه رسیده باشند که ادامهٔ این سیاست‌های فاجعه‌بار بی هیچ شک و شبهه‌ای به سقوط نظام‌مقدس می‌انجامد، کما اینکه به فروپاشی نظام شاهنشاهی منجر گردید، هرچند این  را آرزویی محال می‌پندارم و به تحقق آن امید چندانی ندارم.
جمهوری‌اسلامی تنها با توافق و اصلاح ساختار فاسد اقتصادی امکان بقاء دارد، با یکی از این دو بال امکان پرواز وجود ندارد.

عزت زیاد

https://t.me/peyghameashna
Пераслаў з:
دیدارنیوز avatar
دیدارنیوز
اکبرنژاد: تاجزاده پهلوی نیست که از آزادی خود نگذرد!

✔️ مدت زمان ویدئو: 2 دقیقه

بخشی از گفتگوی دیدارنیوز با محمدتقی اکبرنژاد

برای مشاهده روی لینک زیر کلیک کنید⬇️
▶️ youtube.com/watch?v=KcG0k85zETo

#دیدار_نیوز
didarnews.ir
@didarnews1| @didarnewsir
15.04.202516:04
📝📝📝شانه‌های خسته‌ام به خاطر ایران تاب آورید

✍️ناصر دانشفر

✅می گویند تغییر کرده‌ای و من خوب که فکر می کنم درمی‌یابم که راست می‌گویند. چرا که من از تذبذب بین این دو قطب، به میانه قیچی‌ای آمده ام که بنا دارد مام میهن را پاره پاره کند و هیهات که من باشم و این روز سیاه را ببینم.

✅یکی مرا به بی دینی و لامذهبی متهم می‌کند و دیگری به اتهام گرفتاری در چنبره‌های استبداد دینی به سلاخی می‌برد و من می‌فهمم که هر دو درست می‌گویند. آری من از دینی که با عقل و آزادی سر جنگ دارد بیزارم، من با مذهبی که پایه‌هایش بر جهل و نادانی استوار است در ستیزم، من با مکتبی که مردمان را تکلیف مدار می‌خواهد مشکل دارم، اما چه کنم که با دین عشق و عرفان با مذهب محبت و صفا، با مکتب اخلاق و انسانیت حال می کنم و آرزو دارم در پای این طریقت به مسلخ روم.

✅یکی مرا متهم به ضدیت با فقه و فقاهت می کند و دیگری مرا نوکر بی جیره و مواجبی می‌بیند که برای تثبیت نظام جفاکار ولایی از هیچ تلاشی دریغ نمی کند و گمان من این است که این هر دو راست می‌گویند. من سالهاست که دریافته‌ام نظام فقاهتی ره به جایی نخواهد برد، یقین کرده‌ام که فقها از درک شرایط زمانه عاجزند، مبانی فقهی پاسخگوی نیازهای زمانهٔ ما نیست، رسم مرید و مرادی را به گور سپرده‌ام و در یک کلام ضد ولایت فقیه هستم. اما گناه دیگری هم دارم که دریافته‌ام گذر از این سیستم با رفتارهای غیرمدنی و ساختار شکنانه ممکن که نیست بماند با خشونت به قوامش افزوده می شود، باور کرده ام که برای رسیدن به هدف باید از طریق تغییر نگرش مردمان اقدام کرد، یقین کرده‌ام فرقی بین ولایت خامنه‌ای و خاتمی نیست. می‌فهمید چه می گویم، ما مردمان از ازل ولایی بوده‌ایم و خدا کند که تا ابد چنین نباشیم، یک روز ولی فقیه‌مان شاه اسماعیل صفوی بوده، روز دیگر آقامحمدخان قاجار ، یک روز ستارخان و روز دیگر رضاخان، یک روز خمینی و روز دیگر خاتمی و حال هم که رسانه های برآمده از دلارهای نفتی عربستان و غربیان دلسوخته ایران

✅یکی مرا پشت کرده بر محرومان و مظلومان جامعه جهانی می‌داند و دیگری حامی تروریستهای منطقه‌ای چون حشدالشعبی و حزب الله و من می بینم که چقدر خوب دیده‌اند. کتمان نمی‌کنم درد شیعیان عراق که سالها زیر چکمه صدام جلاد بوده‌اند، درد من است. ناله‌های مردم سوریه که زیر شلاق خاندان اسد له شده‌اند ناله‌های من است، اشک مادران فلسطینی که با خون فرزندان گونه‌هایشان را سرخ نموده‌اند دل مرا می لرزاند، رنجهای مردم یمن که از قوت لایموت هم بهره‌ای ندارند رنج من است و در یک کلام آه هر آنکه از ظلم ستمگران از سینه بر می‌آید آه من است. اما چه کنم که باور ندارم در شرایطی که خرمشهر عزیز سی سال پس از جنگ هنوز از اولین امکانات رفاهی برخوردار نیست مسئولان نظام ما حق دارند ضاحیه لبنان را با پول مردمان فلک زده این سامان چون بهشت بسازند. آری من دلم برای مردم یمن می‌تپد، اما باور ندارم که با تسلیح آنان راه نجات در برابرشان می گذاریم که آخر هر جنگی صلح است. کتمان نمی کنم که از جانیان رژیم آپارتاید اسرائیل بیزارم اما راه تامین حقوق مردم فلسطین را عملیات انتحاری نمی‌دانم و باور ندارم عدم رویارویی ورزشکاران ما با نمایندگان این حاکمیت دژخیم کمکی به آنان می نماید.

✅یکی مرا حامی سرکوبگران کنش های اجتماعی دهه اخیر می داند و دیگری مرا فتنه‌گر می خواند و نمی‌توانم کتمان کنم که موضع گیری های این کمترین چنان بوده است که هر دو مرا از نگاه خود به درستی داوری کرده‌اند. من در سال هشتاد و هشت در میانه میدان بودم، شعارم شعار خلق بود، با مادر سهراب اعرابی گریه کردم، خون ندا آقاسلطان که آسفالت خیابان را رنگین کرد کمرم را شکست،  با ضجه های پدر جوادی‌فر فریاد زدم، در ۹۶ و ۹۸ از سبعیت نظام نالیدم و از جور حاکمان و عدم درایت باورمندان به سیاست النصر بالرعب گفتم، اما همه این نبود از خشونت خشونت‌گران. از حقانیت رژیم در برابر افراد مسلح، از ناکارآمدی سیاست های رادیکال، از بی‌برنامگی اپوزیسیون، از بی مقداری رضا پهلوی و از... گفتم و می گویم.

✅یکی مرا به جرم الصاق عکس سلیمانی بر سینه حامی دیکتاتور دمشق می داند و دیگری به دلیل دفاع از سرباز به خون خفته وطن مرا مدح و ستایش می کند.

✅یکی به خاطر نقد ولایت فقیه مرا از زمره چاکران استکبار جهانی و معاندان نظام می داند و دیگری به همین سبب فرهیخته ای روشنفکر خطاب می کند.

✅از این موارد اتهام بسیارند و هر دو گروه به حق مرا داوری کرده‌اند و از اینکه در این برهوت دلخوشی با حکم خویش اندک تسلایی یافته اند مسرورم . من برای بر دار شدن آماده‌ام، سینه‌ام را مهیای گلوله‌های هر دو سمت کرده‌ام، از داغ و درفش هیچکدام پروایی ندارم و اگر خون این کمترین باعث همدلی این دوپاره وطن شود به خدای احد واحد عشقی جز این ندارم.

عزت زیاد و روزگار مردمان سرزمینم شاد باد

۱۳۹۸/۱۰/۲۳
حاصلِ ندانم‌کاری‌ها و تعلیق در سیاست

✍ غلامرضا علیزاده

چرا همیشه دیر به میز مذاکرات می‌رسیم؟ زمانی که کارت‌های بَرنده‌مان را ربودند!

این همان سفری است که دلار در آن مقطع حدود ۸ هزار تومان بود و حسن روحانی به نیویورک رفته بود. ما هنوز دست بالا را در معادلات منطقه‌ای داشتیم؛ پهپاد پیشرفته‌ی آمریکایی را سرنگون کرده بودیم، تاسیسات آرامکو را زده بودیم، سردار سلیمانی ترور نشده بود، و البته هنوز در غزه و بیروت و دمشق صاحب نفوذ و وجاهتی بودیم.

در چنین شرایطی مکرون در نقش یک میانجی و تسهیل‌کننده مذاکرات میان ایران و ایالات متحده، نزدیک بود برای متقاعد کردن حسنِ روحانی به انجام آن، در نقش دلّاک ظاهر شده و حتی ستون فقرات روحانی را مشت و مال دهد! اما دریغ که پیش از سفر، مورد عتاب مقامات عالیرتبه نظامی قرار گرفته بود و حتا توسط دلواپسان به غرق‌شدن در استخر فرح تهدید شده بود...

اکنون ما حاصلِ ندانم‌کاری‌هایمان و تعلیق در سیاست را درو می‌کنیم
!

@peyghameashna
11.04.202510:27
آدم بزرگ‌های خردسال

✍ ناصر دانشفر

سعدی علیه‌الرحمه می‌فرماید:

چون پیر شدی ز کودکی دست بدار
بازی و ظرافت به جوان بگذار

بعضی از سیاسیون بنای بزرگ شدن و پخته عمل کردن ندارند و هنوز که هنوز است بر مدار افکار پوسیدهٔ چند دههٔ گذشته می‌چرخند. برخی نیز هنوز گمان دارند که ترجیح منفعت شخصی بر منافع ملی عین عقلانیت است و به آخر و عاقبت این افکار پلید نمی‌اندیشند.
برای روشن شدن مطلب به ذکر چند پدیده می‌پردازم که گویای باورها و عقاید این آدم‌های مسن بچه‌سال بوده است.

- چیزی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که برخی از زعمای دوران مبارزه با نظام شاهنشاهی بر آن شدند که با توجه به پیشینهٔ عملکردی امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا در برابر انقلاب‌های مردمی و با توجه به ذهنیتی که از کودتای ۲۸ مرداد که در اکثریت مردمان وجود داشت، تعدادی از جوانان پر شور و شوق را تحریک کنند و به زعم خود کاری کنند کارستان، آری با این نگاه به ظاهر بلند و متهورانه، تصمیم گرفتند که با یورش به لانهٔ جاسوسی، بینی عموسام را به خاک بمالند و انقلابی بزرگتر از انقلاب اول کنند.

ما آمریکایی را ذلیل کرده بودیم که وقتی فلان ناوگانش به سوی دریای عمان حرکت می‌نمود، همهٔ شیوخ منطقه از ترس قبض روح می‌شدند و ما با چشمان خود دیدیم که در طبس هم هیچ غلطی نتوانستند، انجام دهند، خدا با ما بود.
این توهم سالها با ما بود تا اینکه آرام آرام متوجه شدیم که این قلدر قدرتمند، خیلی غلط‌ها از دستش برمی‌آید و توان آن را دارد که با بسیج یک دنیا ما را به خاک سیاه بنشاند. باید یکی دو دهه می‌گذشت تا بفهمیم که مسبب جنگ، تحریم، تحرکات تجزیه‌طلبانه، انزوای بین‌المللی و بسیاری از چیزهای دیگر همان است که ما گمان داشتیم هیچ کاری از دستش برنمی‌آید و به ظاهر ما زیر دو خمش را گرفته و خاکش کرده بودیم.

- تا آنجا که به خاطر دارم عبدالله نوری در کتاب شوکران اصلاح که حاوی دفاعیات وی در دادگاه روحانیت است، می‌نویسد که به دیدار حافظ اسد رفته بودم و از ایشان گله کردم که چرا در جایگاه خط مقدم جبهه علیه رژیم صهیونسیتی، دم از صلح با این غدهٔ سرطانی زده است.

ما که رویارویی با رژیم صهیونسیتی را تنها در جنگ تن به تن خلاصه نموده بودیم، باور نمی‌کردیم که رئیس‌جمهور وقت سوریه جواب دندان‌شکنی به عبدالله نوری بدهد و بگوید که آقای نوری دشمن من که بخشی از سرزمین مادری مرا اشغال کرده، بلندگو برداشته و در این گوشه و آن گوشهٔ دنیا فریاد صلح‌طلبی سر می‌دهد، آن وقت شما به من توصیه می‌کنید که من خود را جنگ‌طلب معرفی کنم؟ نه آقای نوری من خیلی محکم می‌گویم که اگر اسرائیل از بلندی‌های جولان عقب بکشد و این ناحیه را به سوریه واگذار کند، کشور من با اسرائیل صلح خواهد کرد. من که یقین دارم این رژیم غاصب چنین نخواهد کرد، اما به این طریق پرچم صلح‌جویی را از دست آنان خواهم گرفت. ای کاش مسئولان نظام‌مقدس قدرت درک این واقعیت را داشتند و آن را سرلوحهٔ کار خود می‌کردند.

- در دورهٔ اول ریاست‌جمهوری ترامپ او به عربستان رفت و با حکام سعودی قراردادی به ارزش چهارصد میلیارد دلار منعقد نمود. او که در میهمانی شاهزادگان شبه جزیره با شرکت در رقص شمشیر از میزبان سپاسگزاری نموده بود، هنوز پایش به خاک آمریکا نرسیده، عربستان را گاو شیرده خطاب نمود.

ما که از تحقیر رقیب منطقه‌ای خود به وجد آمده بودیم، هرگز به این فکر نکردیم که محصول ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در این کشور چیست و چه افقی را برای این کشور ترسیم می‌نماید، به این نیندیشیدم که این توافق چه امنیتی برای حکام سعودی به ارمغان خواهد آورد و آنان را در جایگاهی قرار خواهد داد که برای حفظ توازن در سیاست خارجی خود با چین و روسیه هم از موضع قدرت ببندند و امروز علیرغم نداشتن سند چشم‌انداز توسعهٔ بیست‌ساله، یکی از قدرت‌های اول منطقه باشند. ما با خودفریبی و خودارضایی فقط و فقط بخش منفی این ماجرا را برجسته کردیم و حتی به خود نگفتیم که یک چوپان هم برای حراست از گلهٔ خود به کنار آمدن با یک سگ ناچار است و به جای حساسیت روی واق واق‌های او بدلیل منافع مترتب بر وجود او، همه گونه او را پذیرایی می‌نماید.

آری ما که حداکثر دیدمان تا نوک دماغمان است و معمولاً به تبعات بلند‌مدت این امور اندیشه نمی‌کنیم، طبیعتاً از برآورد نتایج این کنش‌های راهبردی عاجزیم و همواره با تحلیل‌های سطحی و دور از واقعیت، از کنه ماجرا غافل می‌شویم و شوربختانه بنا نداریم که از این رفتار غیرمنطقی و غیرواقع‌بینانه دست برداریم. عنایت فرمایید:

چند روز پیش محمدحسین خوشوقت نوشته است که دولت ایران ۱۰۰۰ میلیارد دلار پروژه تعریف کرده است و سرمایه‌گذاری آمریکایی‌ها در آن بلامانع اعلام گردیده است. موضوعی که پزشکیان و معاون اول او نیز معطوف به اذن رهبر جمهوری‌اسلامی به صراحت به آن صحه

ادامه در instant view

https://B2n.ir/tb4403

@peyghameashna
@peyghameashna
کاریکاتور عراقچی و انتظارات ..

@peyghameashna
17.04.202509:53
«دادگاه در دادگاه!»

✍ اکبر دانش سرارودی

حیرت آور است که قوه قضائیه ما گرچه در بسیاری از موارد فشل و ناکارآمد است اما در سرکوب منتقدین سنگ تمام گذاشته و هر دفاعی را هم بلاوجه و ناوارد میداند! تا مبادا سفارش پرونده سازان امنیتی در تعیین مجازات های سفارشی لطمه ببیند!

دیروز در سامانه ثنا پیامکی آمد و اعلام کرد پرونده شما به شعبه یک دادگاه انقلاب اصفهان رفته و زمان رسیدگی دوم اردیبهشت ۱۴۰۴ خواهد بود (۸ صبح سه شنبه آینده)
همچنانکه در ۱۵ دیماه گذشته هم پرونده ای تحت عنوان «نشر اکاذیب رایانه‌ای!» در تهران تشکیل گردید و منجر به دوبار حضورم در تهران جهت بازپرسی و برگزاری دادگاه شد و قصه همچنان ادامه دارد
در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۴۰۳ نیز وقتی از دادگاه تهران خارج شدم پیامکی آمد که پرونده اصفهان شما به شعبه ۱۳۱ کیفری رفته و در ۱۹ فروردین پیامک دیگری آمد که به شعبه ۱۲۰ منتقل شده!
در این رمضان و نوروز! اغلب وقتم به نوشتن دفاعیه و اعتراضیه برای دادگاه تهران و شعبه ۱۱ بازپرسی اصفهانی گذشت که ظاهراً بنایی برای شنیدن ندارند

تا اینکه امروز برای خواندن پرونده به شعبه یک دادگاه انقلاب رفتم تا پرونده ۸۷ صفحه ای ام را تورق کنم و آنجا متوجه شدم که پرونده جداگانه ای هم در شعبه ۱۲۰ دادگاه کیفری اصفهان تشکیل شده تا بصورت همزمان سه پرونده یک کنش‌گر و منتقد به انبوه پلشتی های جاری، در سه دادگاه اصفهان و تهران رسیدگی شود!

طبق نامه دادستانی به رئیس دادگاههای انقلاب استان، این پرونده مهم و ویژه تلقی شده تا بصورت سفارشی مورد بررسی قرار گیرد! همچنانکه بازجوی سپاه با تحکّم می‌گفت این بار نمی‌گذاریم قسّر در بروی و کاری میکنیم که حکم تعلیقی قبلی نیز سنجاق و اجرا شود، در یکی از نامه های کتبی سپاه به دستگاه قضاء نیز اعلام شده بود «ایشان کینه و عناد خاصی با نظام مقدس جمهوری اسلامی و شخص مقام معظم رهبری دارد» و در خواست اشد مجازات کرده بودند

جالب است که این نهاد مدعی تقوا علیرغم پیگیری های مکرر، مطلقاً پای کار نیامده تا حتی اگر سهواً هم با من تصادف کرده اند! بعنوان یکطرف ماجرا به تعیین تکلیف ماشینم بپردازند و خود را جای طرف مقابلی بگذارند که در این شصت و چند روزی که از ۲۴ بهمن تا ایام نوروز و الآن که قریب یکماه دیگر میگذرد این بنده خدا چه میکند و چقدر باید کرایه اسنپ و تاکسی بدهد؟

بله میدانم که پرونده سازان خود را حق مطلق میدانند و معتقدند هر کس زبان به انتقاد بگشاید «برماست» و کسی که با ما نیست دشمن ماست!! و از تمام حقوق اولیه نیز محروم است!
ولی میگویم بر فرض که ما کافر و شما مسلمان! آیا در ارتباط با موضوعی چون این تصادف و خساراتی که ایجاد شده برای کافر حقی نیست تا بعنوان حق النّاس، مورد توجه شما سوپر مسلمانان قرار گیرد؟!
انشاالله در اولین فرصت برای مطالعه پرونده دیگری که تحت عنوان «نشر اکاذیب رایانه‌ای» [در کنار پروندهٔ هم موضوعش در تهران!!] تشکیل شده به شعبه ۱۲۰ کیفری خواهم رفت.

در پایان میگویم ایکاش لااقل عقلانیتی وجود داشت تا در این شرایطی که کشور از هر جهت تحت فشار و آبستن حوادث پیش بینی ناپذیری است تمام قوای تان را بر اذیت و مجازات منتقدین دلسوزی متمرکز نمی‌کردید که اتفاقاً تمام دغدغهٔ شان إنذار به سیاستگذاری ها و عملکرد غلطی بوده که ما را بدینجا رسانده است
[برادران عزیزم آقایان قمیشی و دانشفر و سایر دوستانی که در کمپین رفع حصر فعال بودند نیز درگیر همین دادگاهها هستند!]

متأسفم که زبان دلسوزی و خیرخواهی نمی فهمید و متوجه نیستید که این بگیر و ببندها، تمام زندانیان سیاسی مظلومی که قلب شان برای این کشور می‌تپد را مصمم تر از همیشه کرده و میکند.

@peyghameashna
13.04.202518:52
آخرین سنگری که در حال سقوط است

✍ ناصر دانشفر

آنطور که چندی پیش در خبرها آمده بود، رهبر جمهوری‌اسلامی برای خود ۴ خط قرمز ترسیم نموده بودند و به صراحت اعلام نموده بودند که بنای عقب‌نشینی از آنها را ندارند. حجاب، نظارت استصوابی، مسئلهٔ حصر و آمریکا ستیزی که البته بنده یقین دارم که پدیدهٔ هلال شیعی را نیز به این موارد باید افزود.
خوانندگان محترم خود شاهد و ناظر هستند که لایحهٔ حجاب و عفاف با نظر شخص ایشان به محاق رفت، چرا که مصوبات شورای امنیت ملی بدون امضاء رهبر نظام از هیچگونه اعتباری برخوردار نیست. قصهٔ حصر نیز با توجه به مواضع اعلامی حکومت از همین کانال اعمال گردیده بود و لاجرم از همین مسیر امکان رفع‌حصر میسر فراهم شده‌است.
ظاهراً بنا بوده که روز بیستم فروردین تضییقات ایجاد شده برای آقای کروبی برچیده شود و آنطور که به ایشان گفته‌اند، یکی دو ماه دیگر حصر میرحسین و خانم رهنورد نیز برداشته خواهد شد.
از هلال شیعی هم چیزی نمانده تا اکنون جناب خامنه‌ای بنای ایستادن پشت سر آن را داشته باشند و همچنان بخواهند با اصرار تمام اولویت اول و آخر مملکت را حمایت‌های همه‌جانبه از آن عنوان نمایند. خط قرمزی که همهٔ دار و ندار کشور به پای آن ریخته شد، حداقل در ظاهر وجود خارجی ندارد که مقام عظمای ولایت خواسته باشد، امکانات در دسترس خود را هزینهٔ سرپا نگه‌داشتن آن بنماید، هرچند ساده‌اندیشی است که گمان بریم این ظرفیت عظیم موجود در منطقه به کل از هستی ساقط شده است و در آینده هیچ نقشی در معادلات این محدوده ایفا نخواهد داشت.
می‌ماند، نظارت استصوابی و آمریکا‌ستیزی که گمان بنده آن است که این هر دو با هم از حیز انتفاع ساقط خواهند شد. حضرت‌آقا امروز نه به ارادهٔ خود که از سر ناچاری و برای حفظ نظام تن به مذاکره داده است. تمامی نشانه‌ها حاکی از آن است که این آغاز ختم به خیر خواهد شد و بالاخره مشکلات ما و آمریکا پس از قریب نیم‌قرن حل می‌گردد. پای ۱۰۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در میان است، این چیزی نیست که ترامپ از آن بگذرد و آقای خامنه‌ای در موقعیتی نیست که در برابر این روال که از طوفان‌الاقصی آغاز شد، توان مقاومت داشته باشد. این بدان معناست که موضوع توافق را باید قطعی فرض نمود، البته که برای رسیدن به این  نقطه باید منتظر فراز و فرود‌های متعددی باشیم.
بیائید فرض کنیم که فردا عراقچی و ویتکاف دست داده و اعلام حل و فصل منازعات چهل و پنج ساله را نموده‌اند، پیامد این پدیده چیست؟ منظور بنده گشایش‌های اقتصادی مرتبط با این رخداد نمی‌باشد، به نتایج اعتقادی آن کار دارم. شکی نیست که برای اکثریت مردم بریده از نظام در این زمینه اتفاق خاصی نخواهد افتاد، چرا که آنها مدتهاست به خطوط قرمز اعلام شده نه فقط کاری ندارند که بسیارشان در عبور از این مسائل نقش اساسی داشته‌اند. اما این اتفاق برای آن ته مانده حامیان نظام‌مقدس بسیار سنگین خواهد بود. شک نکنید که پایداری‌چی‌ها چون خوارج نهروان خروج خواهند کرد و بدون تعارف سمت و سوی شلیک‌هایشان را متوجه شخص خامنه‌ای می‌نمایند. دیگر حامیان نسبتاً متعادل ولی‌امر مسلمین‌جهان نیز همهٔ باورهایشان فرو خواهد ریخت و دیگر حنای رهبر نظام رنگی نخواهد داشت.
این جام زهر بی‌تردید موجبات مرگ ایشان را فراهم خواهد آورد، البته شاید تا پایان زمان حیات فیزیکی ایشان چند سالی مانده باشد، اما قطع به یقین با امضای این توافق، زندگی سیاسی وی به آخر خواهد رسید. پر واضح است که در این صورت مسئلهٔ نظارت‌استصوابی یا بهتر بگویم که مهندسی انتخابات توسط ایشان، خود به خود منتفی می‌گردد.
این شواهد همه حاکی از آن است که ایران ما در مرحلهٔ یک پیچ تاریخی قرار گرفته است و لذا کنش‌گران سیاسی باید قدر این موقعیت را بدانند. دلخوش کردن به حل این معضلات که حقیقتاً جان مردم را گرفته است، یک خطای راهبردی است و بر همگان به خصوص فعالان سیاسی فرض است که در این نقطهٔ عطف تاریخ سرزمین مادری به وظیفهٔ ملی خود عمل کنند و به کمتر از تغییر ساختار رضا ندهند.
با غروب اقتدار خامنه‌ای، رهبر بعدی هر که باشد در جایگاهی نخواهد بود که بتواند با سرکوب خلایق، از تغییرات بنیادی جلوگیری نماید.
با این حساب گمان بنده بر این است که جلوداران گذار از هم‌اکنون باید به فکر برنامه‌ریزی برای این موقعیت خطیر باشند و با طرح مطالبات اساسی زمینه را برای آن شرایط آماده نمایند. باید روی پتانسیل حاصل از این رخداد حساب ویژه باز کرد و با عقب راندن حاکمیتی را که در ضعیفترین موقعیت خود قرار خواهد گرفت، رهبر بعدی را مجبور به تن‌ دادن به خواست ملت کنند.
عزیزان فرهیخته، اصحاب خرد و عاشقان وطن، این برهه از حساس‌ترین مراحل حیات ما مردم ایران است و کشور محتاج برنامه‌ای مدون برای دوران گذاری است که شاید خیلی نزدیک باشد، نشستن و نظارهٔ رخدادهای مهم کنونی تکلیف و مسئولیت شمایان نیست.

عزت زیاد

https://t.me/peyghameashna
12.04.202510:41
ائمهٔ جمعه و جماعت یا غضنفرهای نظام

✍ ناصر دانشفر

به گمان نگارنده، نقش مساجد در پیروزی انقلاب نه فقط غیرقابل انکار است که باید اذعان نمود این اماکن مذهبی رل بسیار مؤثری در این زمینه ایفا کرده‌اند.
اگر بدون تأمل و تدبر در کارکرد این مجموعه در فردای ظفر تاکنون داوری کنیم، قطعاً به این نتیجه می‌رسیم که روحانیت با نگرشی تشکیلات‌محور، به خوبی از پس وظیفهٔ شرعی خود برآمده و در دادگاه تاریخ روسفید گردیده‌است.
اما وقتی به عملکرد این قشر در این مدت طولانی نزدیک به نیم قرن نگاهی اجمالی می‌اندازیم، قصه طور دیگری می‌شود و مشخص می‌گردد که اتفاقاً این نقطهٔ آغازین انحطاطی بود که ثمره‌اش افول باورهای دینی در قاطبهٔ مردم ایران می‌باشد.
شوربختانه مرحوم خمینی با کمترین اطلاع از اصول کشورداری، پا به عرصهٔ مبارزه با رژیم استبدادی پیشین گذاشت و الحق در این زمینه بسیار قوی و با برنامه عمل کرد. وی از دهها هزار پایگاه مردمی موجود که همگی را خود خلایق سرپا نموده بودند و تنها یک روحانی صرف و نحو خوانده، پیشنمازی آنجا را به عهده داشت، بهره گرفت و نواقص موجود در جامعهٔ آن روز ایران را برای مردم کوچه و بازار برجسته نمود.
روح‌الله چون بسیاری از کنش‌گران کنونی که نظام فعلی را سیاه سیاه و غیرقابل اصلاح می‌پندارند، به این نتیجه رسیده بود که تمام گرفتاری‌های مملکت به دلیل ساختار نظام سلطنتی است و لذا جز با براندازی آن وطن وطن نخواهد شد. این تفکر باعث شد که به بلندگوهای در دسترس این وظیفه داده شود که تا جای ممکن از کاستی‌ها، ندانم‌کاری‌ها و راهبردهای غلط اتخاذ شده بگویند و رژیم سلطنتی را هر روز بیشتر از روز پیش منفور سازند.
واقعیت این است که بزرگنمایی، نمایش معایب و حتی تخریب خیلی به تخصص و مهارت نیاز ندارد و لذا ائمهٔ جماعت برای انجام مسئولیت محوله کار چندان دشواری نداشتند و به خوبی از پس آن برآمدند و رژیم پیشین با این تمهید بسیار سریع‌تر از آنکه انتظار می‌رفت به زانو درآمد.
اما بدبختی از همینجا آغاز شد، چرا که علیرغم استراتژی اعلامی، ادارهٔ امور کشور نیز به همین قشر سپرده شد. گروهی که در این عرصه از کمترین اطلاعات و آگاهی برخوردار بودند.
مصیبت وقتی بیشتر شد که این قصه از ساحت مساجد به قلمرو بزرگتری به نام نماز جمعه گسترش یافت و این تریبون جدید به کل در اختیار حاکمیت قرار گرفت و سخنگوی رسمی نظام‌مقدس شد.
این کار فی‌نفسه نه تنها مذموم نبود که شاید یکی از عظیم‌ترین کنش‌های تشکیلاتی کشور را در تمام تاریخ این سرزمین را سامان می‌داد. اما درد آنجا بود که برای تحقق این امر بزرگ، به افراد مجرب و کارآزمودهٔ حزبی نیاز است. چیزی که در تمامی این مدت جزئی از دارایی‌های این قشر مسئله‌گو نبوده است.
آری افرادی که حداکثر در علوم متحجر و جامانده از دنیای جدید متبحر بودند، زمام امور را به دست گرفتند و با داشتن کمترین اطلاعات در امور سیاسی، عهده‌دار تعیین خط و ربط کشور و اظهار نظر در تمامی امورات کشور گشتند.
اینها که عموماً با علم روز بیگانه‌اند و هنوز گمان دارند که کشور را با احکام عهد عتیق می‌توان اداره کرد، همان‌قدر که در سقوط رژیم پیشین نقش بی‌بدیلی داشتند، در فروریختن باورها و معتقدات دینی مردم ایفای نقش نمودند. شریعتی به درستی می‌گفت که اگر بنای نابودی چیزی را داری، بد از دفاع کن و باید اعتراف کرد که صنف داعیه‌دار پوشیدن لباس پیامبر، با عملکرد فاجعه‌بار خود بدترین دفاع را از حکومت دینی نمودند تا نه فقط فاتحهٔ این سیستم حکومتی خوانده شود که بنیاد دین را نیز از اساس زدند.
حضرت‌آقا، جناب خامنه‌ای، به گمانم متوجه شده باشید که این حکومت بدون تغییرات بنیادی، امکان ادامهٔ حیات ندارد. پیشنهاد می‌کنم برای اولین قدم، کلیهٔ ائمهٔ جمعه و جماعت را از اظهار نظر در مورد امورات کشور به ویژه مسائل سیاسی منع نمایید و به آنها توصیه کنید که به تنظیمات کارخانه برگردند. به توضیح مسائل فقهی بپردازند و تمام همت خود را مصروف تبیین زندگانی اخلاقی نمایند.
ولی‌امر مسلمین‌جهان، شما خود بگویید که آیا با تعیین راهبرد توسط فلان امام‌جمعهٔ دو واحد علم سیاست نخوانده، امکان تعامل با جهان کنونی وجود دارد و اصولاً با وجود دولت و مجلس که مسئول این امر می‌باشند، چرا باید این حضرات از بلندگوی نظام بهره برند و تمایلات فرقهٔ خاصی را نه فقط تبلیغ که به زور جا بزنند؟
بسیاری به علم‌الهدی و طرح مباحث غیرعقلائی و گاه منفعت‌طلبانهٔ وی می‌پردازند، به گمان من مشکل یکنفر نیست که از این مجموعهٔ حرّاف اما ‌بی‌مسئولیتی است که در بسیاری از مواقع با طرح مسائل غیرکارشناسانه، نه فقط گرهی از کار مملکت باز نمی‌کنند که به مشکلات عدیدهٔ آن اضافه می‌کنند.
آقای خامنه‌ای، لطفاً این جماعت بیسواد از خود متشکر را از گردونهٔ امور سیاسی خارج کنید، باور کنید حداقل نصف مشکلات کشور حل خواهد شد.

عزت زیاد

https://t.me/peyghameashna
09.04.202521:03
📝📝📝خواب آشفته هسته‌ای

✍🏻سید مصطفی تاجزاده

✅یکم.
چند ماه پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل و صلح با صدام، مرحوم هاشمی در مصاحبه با محمدجواد مظفر گفت با اطلاعات و تجربیات امروز، شاید می‌توانستیم مانع وقوع جنگ شویم.

✅دوم.
او در سال‌های بعد در جواب تهدید‌های کاخ سفید چند بار اعلام کرد اگر آمریکا به کشورمان حمله کند، ایران را ویتنام دیگری می‌کنیم. من در نقد این سخن نوشتم وظیفه حکومت آن است که مانع تهاجم نظامی آمریکا به ایران شود و نه این‌که در فکر تبدیل ایران به ویتنام دوم باشد. تا آن‌جا که به‌یاد دارم وی دیگر آن گزاره را تکرار نکرد.

✅سوم.
راه این که ایران گرفتار تحریم‌های الزام‌آور جهانی نشود، این نبود که مسولان لاف زنند که نفت ایران جایگزین ندارد، تنگه هرمز را می‌بندیم، بهای نفت به ۲۵۰ دلار در هر بشکه می‌رسد و جمهوری اسلامی غرب را متقابلا تحریم می‌کند! آنان‌ باید می‌دانستند تحریم‌های نفتی، بانکی و ... حتی اگر نتواند شیرازه اقتصاد ایران را کاملا از هم بپاشد، می‌تواند قیمت ارز، طلا و کالا‌های مورد نیاز مردم را چند برابر کند، حال آن‌که زیان‌های این تحریم‌ها برای غرب و آمریکا در حدی نخواهد بود که به اقتصاد آنها لطمه جدی بزند. روش صحیح و موثر آن بود که نگذارند پرونده ایران به شورای امنیت برود که متاسفانه رفت و مانع صدور قطعنامه‌های تحریم شوند که متاسفانه نشدند!

✅چهارم.
در صورت درگیری نظامی، مانند ماجرای تلخ تحریم‌ها، ملت ایران بیشترین آسیب‌ها را می‌بیند، حتی اگر ضربات طرفین به یکدیگر مساوی باشد. دقت شود که به علت بی‌درایتی رهبر و بی‌کفایتی دولت‌ها در ۱۴ سال تحریم‌های نفتی و بانکی، ایرانیان اکنون برای ۷ سال پیاپی تورم ۴۰ درصدی را تحمل می‌کنند که به اعتراف محمدرضا باهنر در ۱۰۰ سال گذشته بی‌سابقه است. با حمله احتمالی آمریکا یا اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای کشورمان و عکس‌العمل جمهوری اسلامی معلوم نيست گرانی و رکود چه رکورد‌های تازه‌ای را ثبت کند و بی‌برقی، بی‌آبی، بی‌گازی و احتمالا بی‌بنزینی چه بلایی بر سر ملت می‌آورد. با تهدید متقابل نمی‌توان جنگ را منتفی کرد. شیوه موثر اتخاذ دیپلماسی خردمندانه و جلب رضایت و مشارکت ملت در مدیریت کشور است. مسیر درست تکیه بر خرد جمعی است که در یک گفت‌وگوی ملی شکل گیرد.

✅پنجم.
به آقای خامنه‌ای باید تفهیم کرد که هیمنه حکومت و ترس مردم هر دو ریخته است. اگر شهروندان تاکنون خویشتنداری کرده و اعتراضات خیابانی نکرده‌اند، به علت هارت و پورت مقامات نیست. از بی‌دولتی و هرج‌ومرج هراس دارند. ضمن آنکه هنوز کاملا ناامید نشده‌اند که رهبر برای حفظ نظام هم که شده، خردورزی پیشه کند، خطیربودن شرایط را دریابد و هستی کشور را به بهای هسته‌ای به مخاطره نیافکند. یعنی پیش از آن‌که دیر شود از عقل جمعی مدد گیرد و راه‌حلی بیابد.

✅ششم.
تحریم‌ها و انزوای کنونی محصول اشتباهات استراتژیک رهبری است. نباید اجازه داد او یا منصوبانش خطای راهبردی دیگری را مرتکب شوند و با تهدید به ساخت سلاح هسته‌ای در چنین موقعیت شکننده‌ای، اروپا، روسیه، چین، هند، ژاپن، ترکیه و ... را، با وجود اختلافات اخیرشان با ترامپ، با او همراه کنند؛ به گونه‌ای که آن‌ها از شدت عمل واشنگتن برای جلوگیری از ورود جمهوری اسلامی به باشگاه کشور‌های دارای سلاح اتمی پشتیبانی نمایند.

✅هفتم.
رهبر می‌گفت جنگ نمی‌شود، اما به موشک باران متقابل با نتانیاهو رسید. اگر وعده صادق ۳ اجرا می‌شد، بعید نبود ابعاد درگیری غیرقابل کنترل شود و به جنگی تمام عیار منجر شود. ادعای دیگرش آن بود که مذاکره نمی‌کنیم، اما با ارسال نامه، وارد گفت و گوی مکتوب با ترامپ شد و اکنون به مذاکره غیرمستقیم تن داده است. حال که پیشگویی‌های پیامبرگونه رهبر یکی پس از دیگری غلط از آب درآمده‌اند، وقت آن است که با روش‌های مدنی وی را مجبور کنیم دست از توهم بردارد، به لجاجت پایان دهد، از تهدیدکردن مردم معترض بپرهیزد، بساط حبس و حصر منتقدان خود را برچیند، تغییرات مورد نظر اکثریت ملت را به رسمیت بشناسد، به خواست آن‌ها تمکین کند، جنگ‌طلبان و کاسبان تحریم را از خود براند و در جهت لغو تحریم‌ها و دورکردن شبح جنگ از آسمان ایران بکوشد.

۲۰ فروردین ۱۴۰۴
زندان اوین
@MostafaTajzade
محسن شریفیان:

کوچه، نیازی به مجوز شما نداشت…
ما، تنها احترام گذاشتیم.
از پنجم اردیبهشت، درهای خانه‌های بوشهری
بر روی مهمانانِ فستیوال کوچه گشوده خواهد شد؛
خانه‌هایی قدیمی، آغشته به بوی عود و کندر،
و خاطره‌ی گل‌های کاغذی رنگی.
ما میزبان خواهیم بود،
در دل دیوارهایی که قصه می‌گویند،
و برای مهمانانی که با دل می‌آیند، خواهیم نواخت.
چه بخواهید، چه نه
از پنجم تا دهم اردیبهشت، فستیوال کوچه در جریان است.


✍ ناصر دانشفر

بگذارید کوچه برگزار شود.بگذارید مردم شادی کنند. بگذارید در این برهوت دلخوشی، این مرد و یارانش جرعه‌ای صفا نثار شهر رام اردشیر کنند.
چرا از نشاط و مسرت مردمان هراسانید؟ تا کی بنا دارید افکار جمود خود را مظهر دینداری جا بزنید؟ از این رویهٔ ناصواب جز تنفر چه طرفی بسته‌اید که همچنان بر آن اصرار دارید؟
می‌بینید شجاعت تکثیر شده است. توجه دارید که هر چه جلوتر می‌رویم، مردم از داغ و درفشتان کمتر می‌هراسند. هنوز درنیافته‌اید که دیگر با این دست فرمان نمی‌توان جلو رفت و باید که در نگاه خود تجدید نظر کنید؟
دیروز قمیشی و امروز شریفیان بی‌پروا اعلام کرده‌اند که از حق خود نخواهند گذشت. عبرت بگیرید.

@peyghameashna
18.04.202510:07
دیدار ترامپ و پزشکیان در ریاض؟!

✍ احمد زیدآبادی

لارا روزن خبرنگار آمریکایی از پیشنهاد وزیر دفاع عربستان برای دیدار رؤسای جمهور آمریکا و ایران در ریاض خبر داده است.
اگر این خبر صحت داشته باشد، آیا پذیرفتن آن از سوی ایران محتمل است؟
ترامپ از کارهای نمایشی لذت می‌برد، اما در پشتِ آنها، مقاصد مهمی را دنبال می‌کند. هدف ترامپ از مذاکره با جمهوری‌اسلامی متقاعد کردن یا واداشتن آن برای پیوستن به نظمی منطقه‌ای است؛ نظمی که بر اساس ترتیبات امنیتی جدید و نوعی همکاری و بازار مشترک استوار است. در نظمِ مورد نظر ترامپ، ایران به جای "مشکل" باید بخشی از "راه‌حل" باشد و اسرائیل هم در مرزهای تعریف شده‌ای به ثبات و امنیت برسد.
بر خلاف تصور رایج، روسیه و چین هم همین نظم را برای خاورمیانه می‌پسندند و پیش از این، طرح‌های خود را در بارۀ ترتیبات امنیتی منطقه علنی کرده‌اند.
کشورهای حاشیۀ جنوبی خلیج‌فارس از چند سال پیش، با بهبود روابط خود با ایران از یک سو و برقراری روابط پنهان و آشکار با اسرائیل از سوی دیگر، در مسیر شکل دادن به نظم جدید و همراهی با آن گام برداشته‌اند و اینک لحظۀ سرنوشت دو گام نهایی این نظم فرا رسیده است. دو گام نهایی اما دو گام بسیار دشوارند. جمهوری‌اسلامی هر نوع نظم منطقه‌ای را که اسرائیل هم عضوی از آن باشد، به عنوان تابو تعریف کرده است و اسرائیل هم حاضر نیست بهای ادغام در منطقه را که همان تأسیس کشور فلسطینی است، بپردازد.
ظاهراً دولت ترامپ علاقمند است که اسرائیل را از پرداخت بهای ادغام در منطقه معاف کند و به نظرم در پشت پرده به کشورهای عرب فشار می‌آورد که باید با اسرائیل بدون تشکیل یک کشور فلسطینی و در مرزهایی فراتر از مرزهای قبل از جنگ ژوئن سال 1967کنار بیایند. برای کشورهای عرب پذیرش این موضوع بسیار سخت است. از این رو، آنان بخصوص عربستان امیدوارند که ورود ایران به این معادله، کفه را به نفع خودشان سنگین‌تر کند تا بتوانند ترامپ را در ازای همراهی تهران با نظم منطقه‌ای جدید، به پذیرش صورت حداقلی از کشور فلسطینی متقاعد کنند.
در واقع معادله‌ای چند وجهی و بغرنج شکل گرفته است. ایران تاکنون امکانات و ابزارهای خود را در جهت "نابودی اسرائیل" به کار گرفته بود و اینک کشورهای عرب از آن می خواهند که در جهت "تشکیل کشور فلسطینی" به کار گیرد. چنین تغییر جهتی به لحاظ داخلی آسان به نطر نمی‌رسد. از طرفی اسرائیل ادغام در منطقه را نه فقط مفت و مجانی بلکه همراه با باج‌خواهی سرزمینی می‌خواهد. بنابراین کشورهای عرب به ترامپ و پوتین و حتی شی متوسل شده‌اند تا برای حل معادله از ابزارهای خود استفاده کنند. در مورد اسرائیل فقط ترامپ می‌تواند فشار لازم را به آن وارد کند که فعلاً اثری از آن دیده نمی‌شود. سعودی‌ها امیدوارند که با ترتیب دادنِ یک ملاقات بین ترامپ و مسعود پزشکیان که ابعاد خبری آن مثل آتشفشان فوران خواهد کرد، ترامپ را به تجدیدنظر در مورد حمایت یکجانبه از اسرائیل ترغیب کنند. به نظرم آنها در پشت پرده از پوتین و شی هم می‌خواهند که جمهوری‌اسلامی را برای پذیرش این ملاقات تحت فشار بگذارند.
آیا چنین چیزی شدنی است؟ اگر بشود چه شود! در نظر بسیاری، چیزی شبیه تبدیل دریا به دوغ با یک قاشق ماست می‌نماید! ولی خب، در آن سوی ماجرا، واقعیت هم مثل الماس تیز و بُرنده است. بدون سپر که در برابر آن ظاهر شوی، حیا و شرمی از بریدن ندارد! واقعیت هم حکم همان "نکته" را در کلام مولانا دارد:
نکته‌ها چون تیغ پولاد است تیــز
گر نداری تو سپـــــر، واپس گریــز
پیش این المـــاس بی اِسپــر میــا
کز بریـــدن تیــــــغ را نبــود حیــا


@peyghameashna
16.04.202520:11
سکوت شما عین مشارکت در ظلم است

✍ ناصر دانشفر

نمی‌توان منکر شد که نظام حقوقی کشورمان علیرغم انتقاداتی که به لحاظ ساختاری و عملکردی بدان وارد است، از حیث وجود قوانین مورد نیاز و شاکلهٔ آیین دادرسی که برای امر قضاوت در مورد اعمال مجرمانه و مجازات های مربوط به آنها مورد نیاز می‌باشد، به طور نسبی از وضعیت قابل قبولی برخوردار است. با این حال، علیرغم وجود قوانین و پروتکل‌های سختگیرانه، میزان فعالیت مجرمانه در ایران همچنان یک نگرانی قابل توجه است. یکی از مهمترین عوامل مؤثر در این امر، اثر تماشاچی است. بله شاید علت اصلی این پدیده آن باشد که شاهدان تخلف، در اکثر مواقع ترجیح می‌دهند سکوت کنند و در برابر جرائمی که شاهد هستند، بی تفاوت بوده و عکس‌العملی نشان نمی‌دهند.
شاید که خوانندگان محترم، از این مقدمه بی‌درنگ اینگونه داوری کنند که نگارندهٔ این سطور، بنا دارد گناه ناکارآمدی قوهٔ قضائیه را به گردن خلایقی بیندازد که دستشان از همه جا کوتاه است و خود گرفتار این حاکمیت فشل در همهٔ عرصه‌ها از جمله ساحت قضا می‌باشند.
بی تعارف عرض می‌کنم که مردم کوچه و بازار نیز در این زمینه به طور قطع مقصرند و نمی‌توان به دلیل قصور حاکمیت از خطای خودمان بگذریم و بدان نپردازیم، اما پرواضح است که نسبت تقصیر واقعاً قابل مقایسه نیست.
توضیح اینکه من و شمایی هم که در این دیار هیچگونه مسئولیت حکومتی نداریم، قطعاً دارای وظایف اجتماعی هستیم و باید که در برابر وقوع جرائم از خود حساسیت نشان دهیم. اگر بناست کشور از جهت قانونمندی به جایگاه درخور کشوری با قدمت چند هزار سال برسد، هیچ راهکار دیگری جز پایبندی آحاد جامعه به قانون و نشان دادن واکنش مسئولانه در برابر قانون‌شکنی وجود ندارد.
یقیناً این امری بدیهی است و لذا پرداختن به آن از این زاویه به نوعی اتلاف وقت خوانندگان می‌باشد، اما منظور حقیر نگاه به این موضوع از گوشهٔ دیگری است که تردید ندارم یکی از معضلات اساسی نظام‌مقدس است.
بله، یکی از مهمترین مشکلات عدیدهٔ این دیار آن است که مسئولان نظام با علم و آگاهی کامل به قانون‌شکنی اصحاب قدرت، اگر از آن حمایت نکنند، نسبت به آن یا بی‌تفاوتند و یا ترجیح می‌دهند که در بارهٔ آن سکوت کنند.
آقای خاتمی بارها و بارها از تضعیف جمهوریت نظام، از به فضاحت کشیده شدن انتخابات و ... گفته‌اند، اما هیچگاه اشاره‌ای به فرد و یا افراد عامل این جرائم غیرقابل بخشش نمی‌نمایند. آقای احمدی‌نژاد، نه یکبار و نه دوبار که به دفعات زیاد، بگم بگم می‌کند، اما هرگز در مورد مصادیق آن از جمله برادران قاچاقچی کلامی بر زبان جاری نمی‌کند. آقای روحانی از خیانت عده‌ای صاحب منصب در ماجرای برجام می‌گوید و به تبعات فاجعه‌بار آن می‌پردازد، اما دریغ از یک اسم‌ چه رسد به فاش نمودن، چهرهٔ مجموعهٔ کاسبان تحریم که با سنگ‌اندازی‌های خود در این مسیر یک ملتی را به خاک سیاه نشانده‌اند.
امروز تقریباً بر کسی پوشیده نیست که در سال ۶۷ جنایتی رخ داده که به قول مرحوم منتظری، چون قیر بر سیمای جمهوری‌اسلامی جا خوش کرده است. حالا معلوم شده است که تعداد قابل توجهی از دست‌اندرکاران امور در آن برهه مخالف این رخداد بوده و از آن زمان تاکنون وجدان‌درد گرفته‌اند، اما تا همین الان مهر سکوت بر لب زده و از تکلیف اخلاقی خود شانه خالی نموده‌اند.
امروز بسیاری از وزرا و وکلا، معاونان و مدیران‌کل فعلی، سابق و اسبق به راهبردهای اتخاذ شده توسط رهبر و عملکرد ایشان در مدت این سی‌وچند سال نه فقط معترضند که باور دارند شخص ایشان مسئول وضعیت فلاکت‌بار کنونی می‌باشد، اما تقریباً هیچکدام از آنان حاضر نیستند بدون لکنت زبان در حضور جنابشان لب به اعتراض باز کنند که شوربختانه جمع کثیری از آنان حضرتشان را همواره تأیید می‌نمایند.
تقریباً شک ندارم که قریب به اتفاق آنانی که دستی در قدرت دارند، یقین دارند که بخش اعظم احکام صادره در مورد فعالان سیاسی معترض ناعادلانه است، اما به دلایل مختلف از ابراز این باور خودداری می‌کنند. امروز حکم تخفیف سعید مدنی اعلام گردید، به خدا اگر به محتویات پروندهٔ او سری بزنید، یقین خواهید کرد که نه هشت سال که یک روز هم نباید به زندان می‌رفت. حکم گلرخ ایرانی، سپیده قلیان، فاطمه سپهری، نرگس محمدی، مژگان ایلانلو، تاج‌زاده، محمودیان، بهشتی شیرازی، بهزادیان‌نژاد و دهها زندانی سیاسی و عقیدتی عادلانه نیست، این را حتی بسیاری از آنانی که بر آن یقین دارند، جز در پستوها ابراز نمی‌کنند.
حالا هم که سردار بختیار، محسن قشقایی به جرمی حکم گرفته‌اند که مرغ پخته را به خنده می‌اندازد. به آقای پزشکیان، جناب قائم‌پناه و وزیر محترم کشور آقای مؤمنی اطلاع داده شده که اگر یک خط بنویسید که تجمع ۲۵ بهمن قانونی بوده، این عزیزان تبرئه می‌شوند، اما افسوس که اینها مسئلهٔ دولت وفاق نیست و

ادامه در instant view

https://B2n.ir/wf1093

@peyghameashna
🔸حضور حاضر

✍فخرالسادات محتشمی‌پور

یک سپاس هم برای دوستان و همفکران دماوندی که قدم رنجه فرمودند برای دیدار نوروزی و احوالپرسی از ما🌹و همسرجان چقدر شادمان شد با شنیدن صدای دوستان مهربان.
همه می‌دانند مصطفی بسیار اجتماعی و معاشرتی است. هربار تماس می‌گیرد جویای احوال فامیل و‌ دوستان است و با وجود محدودیتهای موجود گاه موفق به گفتگو با برخی اقوام و دوستانش می‌شود.
این نوروز هم توانست علاوه بر خانواده با آقایان کروبی، خاتمی، نوری، موسوی لاری و چندتن دیگر از دوستان صحبت کند.
تا از آن سوی خط هیجان‌زده می‌پرسیدند کجایی مصطفی؟ بیرونی؟ مرخصی آمده‌ای؟ این پیام توی ذوقشان می‌زد: این تماس از زندان اوین می‌باشد!
اوین...
دیدار نوروزی آقای خاتمی عزیز هم فرصتی فراهم آورد تا همسرجان بتواند با عده زیادی از حاضرین صحبت کند، حالشان را بپرسد و برایشان آرزوی موفقیت کند.
خلاصه او در عید دیدنی روز اول حاضر بود هرچند با فاصله و از پشت دیوارهای بلند اوین!
پ.ن: آخر عکاس محترم مراسم روز شانزدهم عکس‌های ما را نداد!
@MostafaTajzade
12.04.202506:54
شمخانی و جواد لاریجانی و مجری های تلویزیون، چرا می‌خواهند مذاکره را نابود کنند؟/اسرائیل، چین، روسیه، ترکیه و تندروهای داخلی، دشمنان گفت‌وگوی عمان هستند

محمدمهاجری و فیاض زاهد در یادداشتی مشترک در روزنامه اعتماد نوشتند:

۱. از مواضع آقای عراقچی چنین برمی‌آید که آنچه در عمان اتفاق می‌افتد «پیش گفت‌وگو» است و طرفین دنبال محک زدن یکدیگر هستند.

۲. وزیر خارجه ایران دیپلماتی باتجربه است و در مذاکرات برجام دارای پیشینه ارزشمندی است و به همین دلیل نیز به عنوان مذاکره‌کننده اصلی وارد شده قابلیت‌های فردی و نیز اعتماد نظام به وی، از عراقچی چهره‌ای کاملا موجه ساخته و جز گروه بسیار کوچکی از تندروهای داخلی، مورد قبول همگان است.

۳. آفت هر کار سیاسی، تفوق حاشیه‌ها بر متن است... فرضا گفته می‌شود در این مذاکرات قرار نیست هیچ عکسی منتشر شود. ظاهرا عدم انتشار عکس با هدف جلوگیری از حاشیه مطرح شده، اما آیا خود همین ایده، حاشیه‌سازی بلاوجه نیست؟ اگر عکسی منتشر شود آسمان به زمین می‌آید؟

۴. پوشش رسانه‌ای مذاکرات برای داخل و خارج ایران بسیار مهم است..‌. آیا مانند همیشه و به‌طور سنتی قرار است صداوسیما تنها رسانه انحصاری باشد؟ تجربه نشان داده ضعف شدید صداوسیما در این زمینه‌ها، مرجعیت رسانه‌ای را به سمت دستگاه‌های تبلیغاتی دیگر کشورها سوق خواهد داد.

۵. مشکل صداوسیما صرفا در پوشش خبری نیست. همین روزها تحلیل‌های دم‌دستی که از برخی شبکه‌های تلویزیون پخش می‌شود، نه تنها پاسخگوی نیاز مخاطبان نیست، بلکه متاسفانه چنین تلقی می‌شود که تریبون دستگاه رسمی تبلیغاتی کشور در اختیار جریانی است که به تندرو مشهور است.

۶. انتظارآفرینی بیجا، سم مذاکرات است... مذاکره در یک بستر دیپلماتیک صورت می‌گیرد. بالا و پایین دارد. تلخ و شیرین دارد. امید و یأس دارد. همه اینها باید برای جامعه توضیح داده شود.

۷. مذاکرات پیش رو و احتمال توافق میان ایران و امریکا دشمنان زیادی دارد... مراقبت از ستون پنجم دشمن که درصدد تخریب ملت ایران است، ضرورت دارد. در کنار آنها کاسبان تحریم نیز در این دسته‌بندی قرار می‌گیرند.

۸. شاید نظریه نامحبوبی باشد، اما در افق بلندمدت امریکا، ایران را متحد خود می‌بیند.

۹. ایران از طریق برخی عوامل خود پیشنهاد ترجیح دیپلماسی اقتصادی به عنوان پیشران دیپلماسی سیاسی را در قالب بسته‌ای هزار میلیارد دلاری به طرف امریکایی ارایه داده است.

۱۰. دنیا وارد فاز جدیدی شده است... ترکیبی از تمرکز بر مذاکرات، تشکیل یک تیم رسانه‌ای قدرتمند. تحلیل داده‌ها تا مغلوب جنگ روایت‌ها نشویم و برخورد با کاسبان و متوهمان.

به‌طور جدی باید پرسید علی شمخانی و جواد لاریجانی و مجری‌های بی‌کیفیت صداوسیما با مجوز و اجازه چه مقامی در نقش مخرب تصمیم نظام قرار می‌گیرند. ایران چنانچه کمربند محکمی پیرامون این رویداد نبندد، بدون تردید متضرر خواهد شد.

@peyghameashna
✍ ناصر دانشفر

به گمانم آحاد جامعهٔ روحانیت با بنده موافق باشند که این جناب معمم در این موقعیت باید زار زار می‌گریست و از خود سؤال می‌کرد چه شده که این شهروند کشور شیعه و مدعی پیروی از اهل بیت، با دیدن یک روحانی از خیر درآمد خود می‌گذرد و برای نشان دادن اعتراض به این قشر اکثراً حکومتی حاضر به سرویس دادن به ایشان نمی‌شود.
اما چرا این‌جناب به جای اشک جاری کردن بر گونه، دهانش را تا جای ممکن باز می‌کند و قهقهه می‌زند؟به گمانم یک دلیل ساده بیشتر ندارد و آن این است که آدمی برای گریستن نیازمند درک درد است، این به اصطلاح آخوند برای عکس‌العمل متناسب باید به عمق فاجعه پی می‌برد که آشکارا عاجز از این می‌باشد.
آقایان علما و فضلای حوزه، این تنها یک مورد از نمودهای مردم بریده از حاکمیت دینی می‌باشد که به طور مسلم از وسعت و حجم آن باخبر شده‌اید.
ما حامیان حکومت سکولار نه فقط مشکلی با دین نداریم که بنا داریم با تفکیک قدرت از دم و دستگاه روحانیت، ناکارآمدی، فساد و تک‌تک قصورهای نظام‌مقدس به پای دین نوشته نشود.
مردم ایران سالها احترام شمایان را داشته‌اند و خود می‌دانید دلیل این بی‌حرمتی‌ها چیست، کنار بکشید.

@peyghameashna
20.04.202519:41
نامه ای برای امروز!
نمایندگان مجلس اصلاح طلبِ ششم چه می خواستند و می خواهند؟ -جام زهر نیر باید در زمان مناسبش استفاده شود والا ...!


✍ حسین جعفری

در ذیل بخشی از نامه مشهور به جام زهری را خواهید خواند که برخی از نفرات امضاء کنندگان این نامه، توسط اقتدارگرایان، در سالهای بعد بدلیلِ براندازی!! در زندان بوده اند و امروز نیز مورد تهاجم گسترده ی برخی از سرنگون طلبانِ دیکتاتور مآب اند چون از تفکر اصلاح طلبی و مخالفت با انقلاب و دخالت بیگانگان، حمایت می کنند!

نمایندگان مجلس ششم بدرستی و زودتر از کروبی و خاتمی و ... متوجه شدند که کلید بهبود اوضاع ایران در دستان قدرت مطلقه است و لذا مخاطبه شفاف و صریح با او را در دستور کار قرار دادند. کاری که با تاخیر بیش از یک دهه و با از دست رفتن فرصت های بسیار؛ بصورت نیم بند توسط کروبی شروع شده و منتظر حمایت علنی و جدی خاتمی است!

خواندن این نامه و تقاضای صریح در آن برای امروز ایران که مجدداً در آستانه ی تنشی کم نظیر واقع شده و مقامات آمریکا و ایران بجای تدبیر دیپلماتیک به جنگ و انقلابی بودن می اندیشند و البته قرار است که هزینه ی آن از جیب خالی ملت پرداخت شود، بسیارمهم و روزآمد است. ای کاش کسانی پیدا شوند و با جنگ طلبی مخالفت کنند!

"حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مقام معظم رهبری

نویسندگان این نامه چهره‌های نا‌آشنایی نیستند، وجه مشترک همه آنها در این است که در عرصه تلاش برای سرنگونی رژیم شاه و استقرار نظام مردمسالار بر پایه جمهوریت و اسلامیت و یا استمرار و استحکام پایه‌های آن، پرتلاش بوده‌اند ...اینک نگران هستند نگران همان آرمان‌ها، نگران پایه های مشروعیت نظام یعنی اسلامیت و جمهوریت و افزون بر همه اینها، اخیراً نگران تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور.

...با کمال تأسف نجواهای خیرخواهانه و پیشنهادهای آرام و مکتوم ما در سال‌های گذشته ره به جایی نبرده است پس اجازه دهید ... آنچه را به خیر و صلاح همه می‌دانیم با حضرتعالی، که بر اساس قانون اساسی _ یعنی میثاق ملی همه ما _ شخص اول کشور هستید در میان بگذاریم، به آن امید که این خیرخواهی منشاء آثار و برکات برای نظام باشد

... هنوز دو سال از این نعمت بزرگ الهی[ دوم خرداد] نگذشته بود که جریانهایی که تا مدتی در بهت و حیرت ناشی از رأی مردم در دوم خرداد به سر می‌بردند، با برنامه‌ای حساب شده، برای فرصت سوزی و شکست آنچه اصلاحات نام گرفته و در برنامه رئیس جمهور تجلی یافته بود، به منظور بازگرداندن اوضاع به وضعیت قبل از دوم خرداد ، فعال شدند سیاهه اقدامات تخریبی آنها طولانی و مکرر و اندوهبار است و به قول آقای خاتمی هر روز یک بحران آفریدند از آن جمله است قتل‌های زنجیره‌ای، جنایت کوی دانشگاه، تعطیلی مطبوعات و رسانه‌ها، دستگیری‌ فعالان سیاسی، سرکوب دانشجویان و دانشگاهیان، اجرای علنی احکام قضایی بسیار کم سابقه، خنثی کردن تصمیمات مجلس و دولت و انتقال قدرت از آنها به نهادهایی مانند شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت، شورای انقلاب فرهنگی و ... بی اختیار و بی‌اراده کردن مدیران و مسؤولان اجرایی با پرونده‌سازی‌ها، مچ‌گیری‌ها و تبلیغات سیاه، برخورد با نهادهای مستقل مدنی مانند احزاب، کانون وکلا، ... جز این نبود که به مردم ایران و جهان نشان داده شود در ایران هیچ تغییری اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد و ثابت شود رأی مردمی که خواست اصلی آنها تغییر در روش‌ها و بینش‌ها بوده است، هیچ اثری ندارد و اعلام گردد که... در نهایت رأی مردم بلاموضوع گردد.

...با این وضع برای آینده کشور دو حالت بیش متصور نیست؛ یا دیکتاتوری و استبداد، که در خوشبینانه‌ترین حالت فرجامی جز وابستگی و در نهایت فروپاشی یا استحاله ندارد و یا بازگشت به اصول قانون اساسی و تمکین صادقانه به قواعد دموکراتیک ...

آنچه ما می‌فهمیم این است که مسئولان حاکمیت باید صادقانه از مردم در قبال همه قصورها و سوء تدبیرها پوزش بخواهند و البته این عذرخواهی شکست و عقب‌ نشینی از مواضع اصولی نیست، بلکه نشانه فروتنی و بزرگواری است تعظیم به مردم خود سبب جلوگیری از کرنش به بیگانگان می‌شود.

اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود و بی تردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه، از سوی ملت با همان پاداشی مواجه می شود که امام عزیز راحل روبرو شد.

این اقدام نشانه تدبیر، دور اندیشی، مصلحت‌جویی، خیرخواهی و توفیق الهی است و البته نشانه این تغییرات در بینش باید با علائمی در منش و روش همراه باشد باید در چهره‌ها و یا حداقل رفتار نهاد‌های اجماعی و بی‌طرف تغییرات اساسی پدید آورد..."

@peyghameashna
17.04.202518:22
این سیاست عقلانی  را به شکلی متوازن در داخل و خارج به پیش ببرید

✍ ناصر دانشفر

به نظر می‌رسد یخ‌ها کم‌کم در حال آب شدن است و نظام‌مقدس با عبور از نگاه ایدئولوژیک خود وارد بازی برد برد با دشمنان خود شده است.
ستیز با دولت حاکم بر سرزمین فراعنه به بوتهٔ فراموشی سپرده شده و آرام‌آرام روابط فی‌مابین به سمت عادی شدن پیش می‌رود.
با حاکمان شبه جزیرهٔ عربستان دست از کشمکش برداشته و گویا هر دو طرف خواهان از سر گرفته شدن روابط، در سطحی مطلوب می‌باشند.
در مورد خلع سلاح حزب‌الله و حشدالشعبی موضعی منطقی گرفته و علیرغم تغییرات به وجود آمده در این دو کشور، سعی دارند با دولتهای عراق و لبنان روابط حسنهٔ چندین سال اخیر را حفظ کنند.
تلاش بسیار دارند که در مورد برخی از رفتارهای غیر‌دوستانهٔ ترکیه، آذربایجان و افغانستان از خود خویشتن‌داری نشان دهند و نگذارند در روابط نسبتاً دوستانه‌ای که سالها با این همسایگان خود داشته‌ایم، خللی به وجود آید.
به ناچار به سوی آن دست چدنی که با دستکشی مخملی پوشانده شده، اگرچه که دست دوستی دراز نکرده‌ایم، اما دست رد هم نزده و از تقاضای مذاکره با این دشمن دیرین استنکاف ننموده‌ایم و امید است که عنقریب این معضل بزرگ از بین برود و رابطهٔ ایران و ایالات متحده از وضعیت مخاصمه خارج گردد.
این قرائن و شواهد دیگری از این دست، حاکی از آن است که مسئولان در ساحت سیاست خارجی دست از لجاجت برداشته‌اند و به هر دلیلی در پی حل مشکلات موجود می‌باشند. نگارنده به عنوان یک شهروند عادی، از این تغییر رفتار استقبال کرده، از دست‌اندرکاران این امر تشکر می‌کنم و تقاضا دارم که این پروژه را به اتمام برسانند تا نتایج آن به مانند این چند روز اخیر، کام مردممان را شاد نماید.
اما با توجه به یک متد مرسوم در حاکمیت‌های استبدادی و بریده از مردم، احتمال می‌دهم که نظام به هر میزانی که در حوزهٔ روابط خارجی از خطوط قرمز خود عدول کند و پا پس بکشد، به همان اندازه در داخل بر فعالان سیاسی و اجتماعی سخت بگیرد و کشور را بیش از پیش مهیای شورش‌های مردمی نماید.
اگر حکومت در داخل هم کار را به کاردان بسپارد و از گشایش امور از طرق و مسیر‌های امنیتی دست بردارد، به عبارت دیگر همانگونه که دست دوستی به سوی اغیار خارجی داده، با کنش‌گران سیاسی منتقد حاکمیت نیز از در مفاهمه درآید، شاید شاید که از فاجعهٔ پیش رو جلوگیری شود و سرزمین مادری در آینده‌ای نه چندان دور شاهد شور و نشاط خلایق گردد و امور کشور بر مدار منطق بچرخد.
حضرت‌آقا، بنده به عنوان یکی از مردم کوچه و بازار این دیار از شما تقاضا دارم که در این مدت کوتاه باقی‌مانده از زندگانی خود، عزم جزم کنید تا وفاقی به معنای واقعی در کشور ایجاد کنید. همین فردا اعلام آشتی ملی کنید، زندانیان سیاسی را آزاد کنید، از هموطنان ترک وطن کرده تمنا کنید که برای کمک به حل مشکلات عدیدهٔ موجود به کشور بازگردند، مسیر را برای سرمایه‌گذاری آنان صاف کنید، در سیاست‌های کلان تجدید نظر کنید، در اسرع وقت امور نابسامان کشور را سامان دهید، راه را برای مشارکت عموم مردم با هر مرام و سلیقه‌ای باز کنید، از شکل یافتن احزاب مردمی استقبال نموده و کار سیاست را به نمایندگان واقعی مردم بسپارید، آرام آرام فضا را برای تغییر قانون‌اساسی بر مبنای خواست مردمان آماده نمایید و در یک گذار کاملاً مسالمت‌آمیز قدرت را به خود مردم واگذار کنید.
جناب خامنه‌ای، شک نکنید که اگر حضرتعالی با درایت و در نهایت دقت این پروسه را عملیاتی کنید، در تاریخ ایران عزیز ماندگار خواهید شد و آیندگان علیرغم تمامی اشکالات موجود در شیوهٔ زمامداری جنابعالی از شما به نیکی یاد خواهند کرد.
مقام عظمای ولایت، قطعاً واقفید که این چند صباح هم مثل برق و باد خواهد گذشت، از من نیست که شما را نصیحت کنم، اما چه کنم که امیدی به گزیدن این راهبرد سراسر خیر ندارم و لذا به عنوان یک وظیفه از جنابتان تقاضا دارم که این پروژه را با توسعه به داخل تکمیل کنید و گامی بزرگ به سوی توسعهٔ کشور عزیزتر از جانمان بردارید.
می‌دانم که به این پند خیرخواهانه و از سر سوز وقعی نخواهید نهاد. یقین دارم که می‌ترسید با یک گام به عقب رفتن، مجبور به برداشتن گام‌های پیاپی مغایر اهداف خود در این سی‌واندی ساله شوید، اما چه باک، چرا نباید التماس کنم حتی اگر امکان اثرش یک در یک میلیون باشد؟ من که می‌دانم افق این راهبرد جز اعتلای وطن و عبور از فروپاشی احتمالی است، به کدام دلیل منطقی نباید در نهایت اخلاص و با تمام وجود در این مسیر پرآشوب طی طریق کنم؟

من آنچه شرط بلاغ است با تو می‌گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

عزت زیاد

https://t.me/peyghameashna
15.04.202516:07
سلام

متن فوق را در تاریخ ۱۳۹۸/۱۰/۲۳ نگارش و منتشر نموده‌ام. با توجه به انواع اتهاماتی که این روزها برخی به اینجانب وارد می‌سازند، بهتر آن دیدم که بازنشر نمایم.

منبع: کانال فردای بهتر

ارادتمند
ناصر دانشفر
12.04.202515:02
به‌خاطر محسن، و مادرش

✍️ رحیم قمیشی

مادر محسن برای ملاقات او، به زندان اوین آمده.
محسن طاقت دیدن اشک‌های مادرش را نداشته.
اشک‌های مادرش یک طرف، وقتی خودش هم بغض می‌کرده چه کار باید می‌کرد!؟
او را به‌خاطر یک اعتراض ساده زندان برده‌ بودند.
در همان ملاقات کابینی با مادرش کمی بد اخلاقی می‌کند، و خودش بیشتر از مادر، اشک می‌ریزد.
- مادر تو را به خدا دیگر این‌همه راه را برای دیدنم نیا، من خجالت می‌کشم، خودم تلفن می‌زنم، آخر دیدن من از پشت کابین چه فایده‌ای دارد؟
او از دل مادر چه خبر دارد
و مادر قول می‌دهد دیگر نیاید!

آنشب مادر به خانه نمی‌رسد. خانواده همه پیگیر می‌شوند.
یعنی چه اتفاقی افتاده؟
دو روز می‌گذرد و مادر به خانه نمی‌رسد.
یک هفته می‌گذرد و خبری از مادر نمی‌شود.
محسن در زندان دارد دیوانه می‌شود، اعتصاب غذا می‌کند تا شاید رهایش کنند، برود دنبال مادرش بگردد.
روز دهم برای چندمین بار، برادرانش به پزشکی قانونی می‌روند.
می‌گویند خانمی مجهول‌الهویه دو روز پیش دفن شده، ببینید مادرتان نباشد.
عکس‌ها را نشان می‌دهند.
ای وااای، خودش است.
محسن موقتا آزاد می‌شود، تا فقط برود سر مزار مادرش.
و آنجا بگوید اگر دلش می‌خواهد بیاید ملاقات کابینی.دیگر دعوایش نمی‌کند.

اما چه اتفاقی افتاده بود.
در مسیر برگشتن از اوین، ماشینی مادر محسن را زیر گرفته و راننده فرار کرده.
دزدی کیف وسایل و موبایل مادر را سرقت و فرار کرده.
یک پیکر تنها مانده، که آنهم پس از یک هفته، به عنوان مجهول‌الهویه دفن می‌شود.
همه اینها را محسن در زندان برایم تعریف کرد.
او پس از فوت غریبانه مادرش، دوباره برمی‌گردد زندان تا ادامه حبسش را طی کرده و نهایتا آزاد شود.
چه آزادی‌ای...!

۲۵ بهمن ۱۴۰۳ محسن می‌آید به خیابان انقلاب ببیند چه می‌خواهد بشود، هیچ کار نکرده، مثل خیلی‌ها دستگیر می‌شود. استعلام می‌گیرند، او قبلاً در اعتراضات شرکت داشته. باید دوباره برود زندان.
روز محاکمه، قاضی از او می‌پرسد اظهار ندامت نمی‌کنی؟
و محسن جواب می‌دهد از چه چیزی باید اظهار ندامت کند! از اینکه در خیابان بوده، از اینکه گفته حصر غیرقانونی نباید ده‌ها سال ادامه پیدا کند!؟
و قاضی برایش حکم می‌نویسد؛
دو سال زندان جدید. بدون ذره‌ای تخفیف.
محسن اصلأ ناراحت نیست.
می‌گوید دو سال را تحمل می‌کنم.
برای آزادگی‌
برای زندگی‌ام.

امروز احمد با من تماس گرفته.
تو را به‌خدا کاری کن محسن باز زندان نرود!
می‌گوید محسن در زندان بوی مادرش را حس می‌کند.
می‌گوید محسن خود را در مرگ مادرش مقصر می‌داند.
می‌گوید مگر محسن چه‌کاره کرده...
جز اینکه ۲۵ بهمن آمده به خیابان انقلاب تهران، بدون اینکه یک شعار بدهد، بدون اینکه اصلا اعتراضی بکند.
می‌گوید محسن آخر از چه چیزی باید اظهار ندامت می‌کرد تا حکم دو سال زندان برایش ننویسند...

با آقای قائم پناه معاون رئیس جمهور تماس می‌گیرم، بچه‌ها را دارند می‌برند زندان، شما، آقای پزشکیان، واقعاً نمی‌خواهید کاری بکنید؟
می‌گوید داریم تلاش‌مان را می‌کنیم، تا کسی به‌ خاطر ۲۵ بهمن زندان نرود.
او می‌داند ما برای ۲۵ بهمن به وزارت کشور هم نامه نوشتیم. او می‌داند هیچکس امنیت ملی را با یک تجمع قانونی نمی‌تواند مخدوش کند.
او می‌داند اگر وزارت کشور یک سطر نوشته بود تجمع شما غیر قانونی نیست، هیچکس دسنگیر و بازداشت نمی‌شد، هیچکس محکوم به زندان نمی‌شد!

می‌گویم محسن!
کمی تحمل کن.
می‌گویند این هفته اتفاقات مهمی ممکن است بیفتد.
یعنی ممکن است نماینده آمریکا شرط بگذارد، دیگر "محسن قشقایی" را نباید برد زندان.
یعنی ممکن است او شرط بگذارد دیگر کسی را به جرم آمدن به خیابان نباید زندان کرد.
یعنی ممکن است او بگوید مردم‌تان به‌خاطر یک اعتراض مدنی نباید محاکمه شوند...
آنهم بدون دادن یک شعار، فقط به‌‌خاطر تقاضای زندگی...

می‌گویند از شنبه باید منتظر اخبار خوبی باشیم.
یعنی نماینده آمریکا حاضر است نام "محسن قشقایی" را هم بیاورد!
به نماینده ایران بگوید محسن بیگناه است.
مهم نیست مذاکرات مستقیم باشد یا غیر مستقیم.
فقط بگوید محسن قبلاً در بازداشت، مادرش را از دست داده.
الان هم جرمی مرتکب نشده، در دلش عاشق بوده.
آدم‌ها را که به‌خاطر دل‌شان، نباید محکوم به زندان کرد!

حتما مقامات ایران روی او را زمین نمی‌گذارند.
حتما قول می‌دهند محسن و همه افرادی که به‌خاطر یک اعتراض ساده، یا زندانند یا قرار است زندان بروند، تبرئه شوند.
من می‌دانم نماینده ترامپ حرمتش نگاه داشته خواهد شد.
او از پزشکیان و معاونانش
او از بسیاری از مردم ایران
حرمتش بیشتر نگاه داشته خواهد شد.
یعنی واقعا این هفته اخبار خوشی خواهد داشت؟
خدا کند!
خدا کند قبول کنند محسن قشقایی دوباره بر نگردد زندان
او بهتر است به‌جای بوی مادرش در زندان
بوی او را در زندگی
در خیابان‌های شهر
در آزادی‌اش
در ایران
حس کند...
شاید تقاضای آمریکا
شاید مذاکرات
کمک‌مان کند.
ای خدا...

@ghomeishi3
11.04.202510:36
یعنی کسی می‌شنود؟
ما هم به اندازه قاتل شهید سلیمانی
احترام باید داشته باشیم!

✍️ رحیم قمیشی

نمی‌خواهم بگویم مذاکره با فرستاده ترامپ اشتباه است.
نباید گفت پاسخ محترمانه به نامه قاتل سلیمانی، غلط بوده است.
همه اینها عین عقلانیت است.
بخصوص که پیشنهاد دهنده مذاکره، و فرستنده نامه، چندین ناوگان قوی دارد. هواپیماهایی فوق پیشرفته و رادار گریز دارد. امکانات تحریم دارد...
مگر ما دیوانه‌ایم با یک شرور بین‌المللی، خود را مستقیما درگیر کنیم. از عقل‌مان، از سیاست‌مان، از بهترین نیروها استفاده می‌کنیم تا خطر را از سر خود دور کنیم. مردم هم حتماً منافعی بدست خواهند آورد.

اما می‌خواهم بگویم کاش ما هم به اندازه ترامپ احترام داشتیم.
نامه‌مان جواب داده می‌شد، تقاضایمان بررسی می‌شد، طرف گفتگو قرار می‌گرفتیم!
آن وقت چقدر خوب می‌شد، داشتن این آرزو جرم که نیست!
مثلاً ما هم وقتی نامه می نوشتیم، پاسخ می‌گرفتیم.
مثلاً اگر از وزیر کشور تقاضای تجمع قانونی می‌کردیم، بجای ارجاع نامه به امنیتی‌ها برای دستگیری‌مان، صدایمان می‌کردند، و می‌گفتند عزیزانم مشکلتان چیست، چرا اینجا می‌خواهید تجمع کنید، بروید جای بهتری تا بتوانم امنیت شما را هم برقرار کنیم!
مثلاً آقای مهرآیین را احضار نمی‌کردند، آفای تاج‌زاده را زندان نمی‌کردند، آقای مدنی را، خانم سپهری را، آقای نوری‌زاد را، بسیاری بی نام و نشان‌ها را.

مثلاً همه ایرانی‌های خارج از کشور مشمول قانونی می‌شدند که در موقع مراجعت هیچکس حق تعرض به آنها را ندارد، مگر شاکی خصوصی داشته باشند.
مثلاً ما امکان آن را داشتیم که برای پیاده نشدن همین قانون اساسی، برای محاکمه نشدن دزدان بیت‌المال، برای تورم ۴۰ درصد و حقوقی که کفاف هزینه‌های نیمی از ماه را هم نمی‌دهد، تجمعی برگزار می‌کردیم.
مثلاً گفته می‌شد مذاکره‌ای غیر مستقیم هم بین مقامات عالی نظام و مردم قرار است برنامه‌ریزی شود.
ما در یک اتاق می‌نشستیم
مقامات در اتاقی دیگر!
و در زمانی که امکانات اینترنت کمک می‌کند انسان‌ها از فاصله ده‌‌ها هزار کیلومتری با هم مستقیم چت کنند..
ما از همان روش های کودکی‌مان استفاده می‌کردیم...
دو لیوان بستنی، تهشان را سوراخ می‌کردیم. یک‌ نخ وسطش می‌گذاشتیم، با چوب کبریتی که انتهای نخ را در لیوان‌های کاغذی نگه دارد!
ما می‌گفتیم الو الو
آنطرف هم یک سرفه می‌کرد که یعنی می‌شنود
بعد ما می‌گفتیم؛
ما هم احترام می‌خواهیم
ما هم امکان زندگی می‌خواهیم
ما هم آزادی می‌خواهیم
ما کشوری پیشرفته می‌خواهیم
ما چیز زیادی نمی‌خواهیم!
همان را می‌خواهیم که حقش را داریم.
البته ما ناوگان نداریم
هواپیمای ب‌۲ و ب‌۵۲ نداریم
بمب‌افکن نداریم
ولی اگر باور کنید
سلاح‌هایی مهمتر داریم...
فقط دلمان نمی‌خواهد باور کنیم
تنها اسلحه و تهدید است که برای شما به‌ کار می‌آید

یعنی آنها که باید بشنوند
می‌شنوند؟!

@ghomeishi3
شبکه افق:

۳ نوع مذاکره غیرمستقیم داریم. هتل به هتل، اتاق به اتاق، میز ۳ نفره. امیدواریم از نوع سوم نباشد چون فرقی با مستقیم ندارد!

✍ ناصر دانشفر

شما فکر نکنید که این جناب کارشناس دری وری می‌گه، این نوع مذاکرهٔ غیرمستقیم وجود داره، ما دیدم که می‌گیم.
جونم واستون بگه، بچه که بودیم، گاهی ننه بابامون با هم قهر می‌کردن، اونوقت ما می‌شدیم واسطهٔ گفتگو، پدر در حالی که پشتش رو به مادر کرده بود، می‌گفت ناصر به مادرت بگو امروز آبگوشت بار بزاره و من که اون موقع‌ها چیزی از مذاکره غیرمستقیم نمی‌دونستم، با اکراه و هزار غرولند حرفای بابا رو به مامان که خودش شنیده بود، منتقل می‌کردم. بعدش مامان می‌گفت: بهش بگو نخود و سیب‌زمینی نداریم، بلند شه بره بگیره بیاد.
بعله، ما خودمون بار‌ها شاهد مذاکرهٔ غیرمستقیم بوده‌ایم و اگر اون موقع به دلایل منطقی و حکمت این شیوهٔ مذاکره واقف نبودیم، الان که در علم سیاست دستی پیدا کرده‌ایم، خیلی خوب آن را درک می‌کنیم.
تصور کنید ویتکاف پشتشو به عراقچی کرده و به عمانی‌ها میگه به جناب وزیر خارجه بگین که باید کل بند و بساط هسته‌ای رو جمع کنید و عراقچی جواب میده که بهش بگو چاییدی.

@peyghameashna
Паказана 1 - 24 з 224
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.