
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент
احمد پورمندی
در این کانال نوشته ها، گفتار های خودم و گفتگویی هایی را در آنها مشارکت داشتم، به اشتراک می گذارم
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваныНадзейнасць
Не надзейныРазмяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаDec 26, 2023
Дадана ў TGlist
Jan 24, 2025Рэкорды
14.02.202523:59
211Падпісчыкаў24.01.202523:59
0Індэкс цытавання20.03.202513:41
103Ахоп 1 паста03.04.202523:59
45Ахоп рэкламнага паста21.03.202515:14
11.27%ER26.03.202513:41
49.28%ERR29.03.202514:18
هیس!
نمی دانم دوستان دیدند یا نه، جالب بود. در تظاهرات روز قدس ابتدا وزیر شعار که انگار توجیه نشده بود، شعار مرگ بر آمریکا سر داد. یکی از برادران ، بی توجه به باز بودن میکروفن، ایشان را توجیه فرمودند که امروز قرار نیست " مرگ بر آمریکا" بگوییم! وزیر هم به فوریت صفحه را پشت و رو کرد و بعد از آن فقط " مرگ بر اسراِییل" از بلندگو شنیده می شد. یاد وطنداران افغانستانی افتادم : "دولت افغانستان زیر بار زور نمی رود، مگر آنکه زور پر زور باشد!" به قول مرحوم مش قاسم " دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ ! پنداری زور طرف پر زور است! " هم پرچم را از درگاه شهر موشکی جمع کردند و هم شعار ناموسی مرگ بر آمریکا را بعد از 45 سال، یواشکی حذف فرمودند! حیف شد! چقدر در جوانی برای جا انداختنش زحمت کشیده بودیم. نامردها یک مشورت هم با دوستان محور مقاومتی ما نکردند که لااقل بتوانیم سرمان را کمی بالا بگیریم ! روزگار غریبی است! به میمنت و مبارکی 45 سال ناموس پرستی آقایان یک شبه بر باد شد! مرحوم مادرم همیشه می گفت : ترس نباشه، ایمان نباشه! دارند ایمان می آورند به آغاز فصل ترس!حفظ نظام است و اوجب واجبات! اگر لازم شود بر هر مسلم ومسلمه واجب است که در ساحل دریا کنار با مایو و آهنگ " آمریکا، آمریکا! ناز به نیرنگ تو" زالسا برقصد.
البته بر ما دانش آموزان عزیز هم، واضح و مبرهن است که باید در هنگام عقب نشینی حضرت آقا، سکوت را اکیدا رعایت کنیم تا مبادا خر شیطان رم کند و آقا از پیاده شدن پشیمان شود. اما در روز حساب، مردمان زیادی نه می بخشند و نه فراموش می کنند که این "مرگ بر آمریکا" چه بلایی بر سر زندگی و کشورشان آورد!
احمد پورمندی
نمی دانم دوستان دیدند یا نه، جالب بود. در تظاهرات روز قدس ابتدا وزیر شعار که انگار توجیه نشده بود، شعار مرگ بر آمریکا سر داد. یکی از برادران ، بی توجه به باز بودن میکروفن، ایشان را توجیه فرمودند که امروز قرار نیست " مرگ بر آمریکا" بگوییم! وزیر هم به فوریت صفحه را پشت و رو کرد و بعد از آن فقط " مرگ بر اسراِییل" از بلندگو شنیده می شد. یاد وطنداران افغانستانی افتادم : "دولت افغانستان زیر بار زور نمی رود، مگر آنکه زور پر زور باشد!" به قول مرحوم مش قاسم " دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ ! پنداری زور طرف پر زور است! " هم پرچم را از درگاه شهر موشکی جمع کردند و هم شعار ناموسی مرگ بر آمریکا را بعد از 45 سال، یواشکی حذف فرمودند! حیف شد! چقدر در جوانی برای جا انداختنش زحمت کشیده بودیم. نامردها یک مشورت هم با دوستان محور مقاومتی ما نکردند که لااقل بتوانیم سرمان را کمی بالا بگیریم ! روزگار غریبی است! به میمنت و مبارکی 45 سال ناموس پرستی آقایان یک شبه بر باد شد! مرحوم مادرم همیشه می گفت : ترس نباشه، ایمان نباشه! دارند ایمان می آورند به آغاز فصل ترس!حفظ نظام است و اوجب واجبات! اگر لازم شود بر هر مسلم ومسلمه واجب است که در ساحل دریا کنار با مایو و آهنگ " آمریکا، آمریکا! ناز به نیرنگ تو" زالسا برقصد.
البته بر ما دانش آموزان عزیز هم، واضح و مبرهن است که باید در هنگام عقب نشینی حضرت آقا، سکوت را اکیدا رعایت کنیم تا مبادا خر شیطان رم کند و آقا از پیاده شدن پشیمان شود. اما در روز حساب، مردمان زیادی نه می بخشند و نه فراموش می کنند که این "مرگ بر آمریکا" چه بلایی بر سر زندگی و کشورشان آورد!
احمد پورمندی
26.03.202513:35
چرا رفراندم؟
شاید حزب توده یکی از اولین هایی بود که شعار برپایی ائتلاف ضد ولایت فقیه را - بعد از شکست خط مشی شکوفایی- پیش نهاد. یعنی این فکر در جنبش قدمت دارد. منشور جمهوری هم ولایت فقیه را مانع اصلی تحول تعریف کرده است. باور من این است که جنبش سیاسی در ایران، در این مسیر، از منشور جمهوری تا طرح جبهه ملی، کمی جلو تر آمده و به طرح موسوی یعنی ائتلاف وسیع برای تحقق رفراندم قانون اساسی رسیده است. مطالبه رفراندم قانون اساسی این ظرفیت را دارد که طیف بسیار گسترده ای از نیرو های سیاسی، از بخشی از اصولگرایان، همه اصلاح طلبان ، جمهوریخواهان، ملیون، احزاب مناطق قومی تا بخش هایی از پهلویست ها را را در بر بگیرد. به نظر من سوال مرکزی استراتژی نباید تعیین تکلیف بلافاصله با حکومت باشد، بلکه استراتژی باید ناظر به مرحله « از امروز تا مجلس موسسان » باشد و به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توانیم این راه طی کنیم. نیروهای برانداز، بر این باورند که میان امروز تا مجلس موسسان و قبل از آن، باید سنگر اصلی را فتح و حکومت را برانداخت. من طبعا نمی توانم با آنها همراه شوم و تصور میکنم همه انها که اسم بردم هم مایل نباشند که این راه را دنبال کنند.
راه رفراندم بر آن است که با بسیج ملی و نیز استفاده از ظرفیت های همین قانون اساسی موجود، یک وفاق ملی بوجود بیاورد و همه قبول کنند که وزن کشی نهایی را به مجلس موسسان موکول کرده و فعلا فقط برای شرایطی تلاش کنند که امکان وزن کشی منصفانه و سالم فراهم شود.
موسوی در طرح سه ماده ای خود، چگونگی طی طریق، از اینجایی که ایستاده ایم، تا مجلس موسسان را ، به گفتگوی ملی احاله کرده است. الان شرایط دارد برای این گفتگوی ملی، بیش از هر زمان دیگری مهیا می شود. ما می توانیم دو کار را همزمان شروع کنیم
اول- تشکیل انجمن ها، کمیته ها، شورا ها ی رفراندم قانون اساسی به اشکال مجازی و حقیقی در داخل، خارج و بین داخل و خارج که شرط عضویت در آنها فقط مبارزه مسالمت آمیز برای رفراندم باشد.
دوم- راه اندازی کارزار تدوین قانون اساسی جدید. در کره جنوبی، پروژه تدوین قانون اساسی با مشارکت ملی، بخشی از روند گذار بود. چرا در ایران نتواند چنین باشد و چرا نتوانیم این روند را در خدمت ترویج اهمیت قانون و تحکیم اصل حق تعیین سرنوشت هم قرار بدهیم و با یک تیر چند نشان بزنیم؟
تصور من این است که اگر مطالبه رفراندم فراگیر شود، حکومت توانایی ایستادگی در مقابل آن را نخواهد داشت. بویژه بدین خاطر که بخشی از پایه خود حکومت هم در گیر طرح این مطالبه خواهد بود.
با شکل گیری نهاد های مطالبه گری که رفراندم می خواهند، مساله «حلقه مفقوده همه استراتژی های گذار» هم به شکل مطلوبی حل خواهد شد و «نهاد برآمده از نهاد ها» مسئولیت برگزاری انتخابات آزاد مجلس موسسان را ، در شراید قدرت دوگانه ، بدون آنکه رژیم ساقط شده باشد، بر عهده خواهد گرفت.
این طرح چون اساسا بر بسیج نیرو و توافق بجای حذف استوار است، با تشکیل مجلس موسسان، بدون آنکه انبوه مسائل را حل کند، کشور را در مسیر استقرار دموکراسی و بسیج ملی برای حل مسائل تلنبار شده قرار می دهد.
احمد پورمندی
شاید حزب توده یکی از اولین هایی بود که شعار برپایی ائتلاف ضد ولایت فقیه را - بعد از شکست خط مشی شکوفایی- پیش نهاد. یعنی این فکر در جنبش قدمت دارد. منشور جمهوری هم ولایت فقیه را مانع اصلی تحول تعریف کرده است. باور من این است که جنبش سیاسی در ایران، در این مسیر، از منشور جمهوری تا طرح جبهه ملی، کمی جلو تر آمده و به طرح موسوی یعنی ائتلاف وسیع برای تحقق رفراندم قانون اساسی رسیده است. مطالبه رفراندم قانون اساسی این ظرفیت را دارد که طیف بسیار گسترده ای از نیرو های سیاسی، از بخشی از اصولگرایان، همه اصلاح طلبان ، جمهوریخواهان، ملیون، احزاب مناطق قومی تا بخش هایی از پهلویست ها را را در بر بگیرد. به نظر من سوال مرکزی استراتژی نباید تعیین تکلیف بلافاصله با حکومت باشد، بلکه استراتژی باید ناظر به مرحله « از امروز تا مجلس موسسان » باشد و به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توانیم این راه طی کنیم. نیروهای برانداز، بر این باورند که میان امروز تا مجلس موسسان و قبل از آن، باید سنگر اصلی را فتح و حکومت را برانداخت. من طبعا نمی توانم با آنها همراه شوم و تصور میکنم همه انها که اسم بردم هم مایل نباشند که این راه را دنبال کنند.
راه رفراندم بر آن است که با بسیج ملی و نیز استفاده از ظرفیت های همین قانون اساسی موجود، یک وفاق ملی بوجود بیاورد و همه قبول کنند که وزن کشی نهایی را به مجلس موسسان موکول کرده و فعلا فقط برای شرایطی تلاش کنند که امکان وزن کشی منصفانه و سالم فراهم شود.
موسوی در طرح سه ماده ای خود، چگونگی طی طریق، از اینجایی که ایستاده ایم، تا مجلس موسسان را ، به گفتگوی ملی احاله کرده است. الان شرایط دارد برای این گفتگوی ملی، بیش از هر زمان دیگری مهیا می شود. ما می توانیم دو کار را همزمان شروع کنیم
اول- تشکیل انجمن ها، کمیته ها، شورا ها ی رفراندم قانون اساسی به اشکال مجازی و حقیقی در داخل، خارج و بین داخل و خارج که شرط عضویت در آنها فقط مبارزه مسالمت آمیز برای رفراندم باشد.
دوم- راه اندازی کارزار تدوین قانون اساسی جدید. در کره جنوبی، پروژه تدوین قانون اساسی با مشارکت ملی، بخشی از روند گذار بود. چرا در ایران نتواند چنین باشد و چرا نتوانیم این روند را در خدمت ترویج اهمیت قانون و تحکیم اصل حق تعیین سرنوشت هم قرار بدهیم و با یک تیر چند نشان بزنیم؟
تصور من این است که اگر مطالبه رفراندم فراگیر شود، حکومت توانایی ایستادگی در مقابل آن را نخواهد داشت. بویژه بدین خاطر که بخشی از پایه خود حکومت هم در گیر طرح این مطالبه خواهد بود.
با شکل گیری نهاد های مطالبه گری که رفراندم می خواهند، مساله «حلقه مفقوده همه استراتژی های گذار» هم به شکل مطلوبی حل خواهد شد و «نهاد برآمده از نهاد ها» مسئولیت برگزاری انتخابات آزاد مجلس موسسان را ، در شراید قدرت دوگانه ، بدون آنکه رژیم ساقط شده باشد، بر عهده خواهد گرفت.
این طرح چون اساسا بر بسیج نیرو و توافق بجای حذف استوار است، با تشکیل مجلس موسسان، بدون آنکه انبوه مسائل را حل کند، کشور را در مسیر استقرار دموکراسی و بسیج ملی برای حل مسائل تلنبار شده قرار می دهد.
احمد پورمندی
29.03.202521:32
مراحل تحقق راهکار مبتنی بر رفراندم قانون اساسی برای گذار از جمهوری اسلامی :
۱- در کنار جنبش های مدنی مطالبه محور، جنبش های اجتماعی و جنبش رشد یابنده «امتناع»، جنبش رفراندم به عنوان پایه چهارم، نقش محوری و سیاسی را برعهده میگیرد.
۲- جنبش رفراندم ، کارزار تدوین قانون اساسی نوین و فهم «قرارداد های اجتماعی زیربنای آن» را با مشارکت مردم، راه اندازی میکند.
۳- در شرایط برآمد جنبش های مذکور و ناتوان شدن حاکمیت در تداوم حکمرانی و شکل گیری حاکمیت دوگانه، نهاد برآمده از نهاد های رفراندم قانون اساسی و سه جنبش دیگر، حکومت را مخیر میکند که میان همکاری در برگزاری سالم، آزاد و منصفانه رفراندم یا تداوم ایستادگی تا فروپاشی، دست به انتخاب بزند.
۴- اگر حاکمیت تن به توافق ندهد، همین نهاد برآمده از متن جامعه، فشار بر حاکمیت را با اعتصابات فلج کننده و حضور وسیع خیابانی تا فروپاشی حکومت ادامه میدهد.
۵- در صورت قبول همکاری از سوی حکومت، دولت بر سر کار، به رتق و فتق امور جاری و غیر حکومتی کشور ادامه میدهد و« ارگان سازش حکومت و نهاد رفراندم»، همه پرسی را برگزار کرده، پس از مشخص شدن رای مردم به لغو قانون اساسی ج.ا. انتخابات آزاد مجلس موسسان را مدیریت میکند.
۶- مجلس موسسان ضمن انجام وظیفه اصلی خود که تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری رفراندم دوم است، وظیفه مجلس شورای ملی آینده در زمینه تشکیل دولت موقت جدید و مرخص کردن دولت قبلی را نیز بر عهده میگیرد و با تشکیل دولت موقت برآمده از مجلس موسسان، فاز اصلی گذار متحقق شده، با گام بعدی که رفراندم قانون اساسی جدید است، راه برای تشکیل دولت دموکراتیک هموار می شود.
البته همه طرح هایی که ما روی صفحه مانیتور میآوریم، چه رفراندم ، چه رفراندم+ استعفا و چه انتخابات آزاد یا هر طرح دیگری، حاوی درجه معینی از تخیل هست که هم اجتناب ناپذیر و هم مثبت است. همه آرشیتکت های خلاق از تخیل آغاز میکنند. آنچه اهمیت درجه اول دارد، دستیابی به یک «خیال مشترک و ملی» است. ما هنوز این خیال مشترک را کم داریم.
احمد پورمندی
۱- در کنار جنبش های مدنی مطالبه محور، جنبش های اجتماعی و جنبش رشد یابنده «امتناع»، جنبش رفراندم به عنوان پایه چهارم، نقش محوری و سیاسی را برعهده میگیرد.
۲- جنبش رفراندم ، کارزار تدوین قانون اساسی نوین و فهم «قرارداد های اجتماعی زیربنای آن» را با مشارکت مردم، راه اندازی میکند.
۳- در شرایط برآمد جنبش های مذکور و ناتوان شدن حاکمیت در تداوم حکمرانی و شکل گیری حاکمیت دوگانه، نهاد برآمده از نهاد های رفراندم قانون اساسی و سه جنبش دیگر، حکومت را مخیر میکند که میان همکاری در برگزاری سالم، آزاد و منصفانه رفراندم یا تداوم ایستادگی تا فروپاشی، دست به انتخاب بزند.
۴- اگر حاکمیت تن به توافق ندهد، همین نهاد برآمده از متن جامعه، فشار بر حاکمیت را با اعتصابات فلج کننده و حضور وسیع خیابانی تا فروپاشی حکومت ادامه میدهد.
۵- در صورت قبول همکاری از سوی حکومت، دولت بر سر کار، به رتق و فتق امور جاری و غیر حکومتی کشور ادامه میدهد و« ارگان سازش حکومت و نهاد رفراندم»، همه پرسی را برگزار کرده، پس از مشخص شدن رای مردم به لغو قانون اساسی ج.ا. انتخابات آزاد مجلس موسسان را مدیریت میکند.
۶- مجلس موسسان ضمن انجام وظیفه اصلی خود که تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری رفراندم دوم است، وظیفه مجلس شورای ملی آینده در زمینه تشکیل دولت موقت جدید و مرخص کردن دولت قبلی را نیز بر عهده میگیرد و با تشکیل دولت موقت برآمده از مجلس موسسان، فاز اصلی گذار متحقق شده، با گام بعدی که رفراندم قانون اساسی جدید است، راه برای تشکیل دولت دموکراتیک هموار می شود.
البته همه طرح هایی که ما روی صفحه مانیتور میآوریم، چه رفراندم ، چه رفراندم+ استعفا و چه انتخابات آزاد یا هر طرح دیگری، حاوی درجه معینی از تخیل هست که هم اجتناب ناپذیر و هم مثبت است. همه آرشیتکت های خلاق از تخیل آغاز میکنند. آنچه اهمیت درجه اول دارد، دستیابی به یک «خیال مشترک و ملی» است. ما هنوز این خیال مشترک را کم داریم.
احمد پورمندی
31.03.202510:22
شاید آخرین نماز!
امروز خامنه ای آخرین نماز عید فطر را خواند. معمولا چیدن مقامات در صف اول نماز، مثل مراسم سان و رژه روس ها در دوران شوروی، معانی خاصی دارد. این بار سید حسن خمینی در کنار پزشکیان و بعد از فردی که ظاهرا محافظ یا پزشک خامنه ایست، نزدیک ترین مکان به رهبر را اشغال کرد. سمت راست رهبر به قالیباف رسید . اژه ای با سه سر فاصله، در کنار سلامی و رادان قرار گرفت و تیم سرداران با نقدی تکمیل شد. برادران لاریجانی هم در صف اول حضور یافتند.باقی سرداران به صف دوم به بعد منتقل شدند. از سران ارتش هم در صف اول نشانی دیده نمی شود.، اما حضور سه فرمانده سپاه، بسیج و نیروی انتظامی در صف اول را می توان نسخه تصویری و نمادین سخنرانی ویژه عید خامنه ای هم دانست.
خامنه ای در این سخنرانی توجه حامیانش را به دو خطر جلب کرد: خطر شرارت از خارج و خطر فتنه در داخل!
در مورد شرارت از خارج ، شیر گر نظام، تاکتیک غرش و نالش را در پیش گرفت: بعید است حمله ای اتفاق بیفتد، اما اگر زدند، محکم جواب می دهیم! یعنی که ته دل امت حزب الله محکم باشد، انشاالله حمله ای در کار نخواهد بود!
تاکید خامنه ای بر احتمال فتنه در داخل اما، حاوی یک پیام جدی است. پیام این است که صدای رسیدن کارد به استخوان ها را شنیده ام و می دانم که هر لحظه ممکن است بلند شوید و فتنه بر پاکنید، اما مطمئن باشید که همین مثلث سلامی-رادان- نقدی ، اگر حفظ نظام اقتضا کند، نه با ساچمه و گلوله پلاستیکی، بلکه با توپ و تانک به خدمت شما خواهند رسید.
فتنه، سالها اسم رمز جنبش سبز بود. بعد از جنبش مهسا، فتنه و فتنه زاده، سرجمع «فتنه» نامیده شدند. خامنه ای احتمالا می داند « تا سه نشه، بازی نشه!» و به قول آلمانی ها « همه چیزهای خوب، سه تایی هستند!»و اگر فتنه ۳ در بگیرد، می تواند دودمانش را بر باد بدهد، برای همین حتی در نماز عید هم نمی تواند ترس خود را پنهان کند و از فتنه گر خواندن ملتی که بنا به آمار خود رژیم، نزدیک ۹۰ درصدش حکومت او را نمی خواهد، خود داری کند.
خامنه ای با فتنه گر خواندن ملت در نماز عید، شمشیر را از رو بسته است. پاسخ مردم ایران اما روز به روز روشن تر شده است: برای فتنه گری در این کشور دیگر جایی نیست . وقت کمی داری تا صندلی فتنه گری را ترک کنی و از سر راه ملت کنار بروی، پیش از آنکه کشور را مثل محمد رضا شاه در گرداب یک انقلاب غرق کنی، بعد از این آخرین نماز ، گورت را گم کن!
احمد پورمندی
امروز خامنه ای آخرین نماز عید فطر را خواند. معمولا چیدن مقامات در صف اول نماز، مثل مراسم سان و رژه روس ها در دوران شوروی، معانی خاصی دارد. این بار سید حسن خمینی در کنار پزشکیان و بعد از فردی که ظاهرا محافظ یا پزشک خامنه ایست، نزدیک ترین مکان به رهبر را اشغال کرد. سمت راست رهبر به قالیباف رسید . اژه ای با سه سر فاصله، در کنار سلامی و رادان قرار گرفت و تیم سرداران با نقدی تکمیل شد. برادران لاریجانی هم در صف اول حضور یافتند.باقی سرداران به صف دوم به بعد منتقل شدند. از سران ارتش هم در صف اول نشانی دیده نمی شود.، اما حضور سه فرمانده سپاه، بسیج و نیروی انتظامی در صف اول را می توان نسخه تصویری و نمادین سخنرانی ویژه عید خامنه ای هم دانست.
خامنه ای در این سخنرانی توجه حامیانش را به دو خطر جلب کرد: خطر شرارت از خارج و خطر فتنه در داخل!
در مورد شرارت از خارج ، شیر گر نظام، تاکتیک غرش و نالش را در پیش گرفت: بعید است حمله ای اتفاق بیفتد، اما اگر زدند، محکم جواب می دهیم! یعنی که ته دل امت حزب الله محکم باشد، انشاالله حمله ای در کار نخواهد بود!
تاکید خامنه ای بر احتمال فتنه در داخل اما، حاوی یک پیام جدی است. پیام این است که صدای رسیدن کارد به استخوان ها را شنیده ام و می دانم که هر لحظه ممکن است بلند شوید و فتنه بر پاکنید، اما مطمئن باشید که همین مثلث سلامی-رادان- نقدی ، اگر حفظ نظام اقتضا کند، نه با ساچمه و گلوله پلاستیکی، بلکه با توپ و تانک به خدمت شما خواهند رسید.
فتنه، سالها اسم رمز جنبش سبز بود. بعد از جنبش مهسا، فتنه و فتنه زاده، سرجمع «فتنه» نامیده شدند. خامنه ای احتمالا می داند « تا سه نشه، بازی نشه!» و به قول آلمانی ها « همه چیزهای خوب، سه تایی هستند!»و اگر فتنه ۳ در بگیرد، می تواند دودمانش را بر باد بدهد، برای همین حتی در نماز عید هم نمی تواند ترس خود را پنهان کند و از فتنه گر خواندن ملتی که بنا به آمار خود رژیم، نزدیک ۹۰ درصدش حکومت او را نمی خواهد، خود داری کند.
خامنه ای با فتنه گر خواندن ملت در نماز عید، شمشیر را از رو بسته است. پاسخ مردم ایران اما روز به روز روشن تر شده است: برای فتنه گری در این کشور دیگر جایی نیست . وقت کمی داری تا صندلی فتنه گری را ترک کنی و از سر راه ملت کنار بروی، پیش از آنکه کشور را مثل محمد رضا شاه در گرداب یک انقلاب غرق کنی، بعد از این آخرین نماز ، گورت را گم کن!
احمد پورمندی
01.04.202512:14
حکایت پاس زدن ،کرختی و خون یخ رده !
دیروز علی خامنه ای ، در مصلای تهران ، بدون کوچکترین اشاره ای به اوضاع نابه سامان کشور، حمله نظامی احتمالی ترامپ و ریختن مردم به خیابان ها و راه افتادن « فتنه» تازه را دو خطری دانست که حکومتش را تهدید می کنند. او مردم را تهدید کرد که اگر هوس اردوکشی خیابانی به سرشان بزند، با مشت آهنین روبرو خواهند شد و خطاب به ترامپ هم گفت که اگر حمله کند، با جواب محکم او مواجه خواهد شد.
به فاصله اندکی بعد از سخنرانی خامنه ای ، علی لاریجانی که مقام مشاور عالی رهبری را یدک می کشد و بعد از بی مهری های سال های گذشته، مجددا به صف نخست نمازگزاران باز گشته، در گفتگو با رسانه میلی، جواب محکم رهبر را اینگونه ترجمه کرد که دنیا نباید فتوای خامنه ای را خیلی جدی بگیرد و اگر مردم فشار بیاورند و آمریکا کار اشتباهی بکند، «ما مجبور میشویم به سمت سلاح هستهای برویم.»
تا امروز همه تلاش حکومت بر این امر استوار بود که ساختن بمب حرام شرعی است و هر چه غربی ها و مخالفان حکومت می گویند، کذب محض است. اینکه همزمان با فتنه گر نامیدن کل ملت ایران، رهبر نظام، اره به دست مشاوران ارشدش می دهد تا بن شاخی را ببرند که حکومت بر سرش نشسته، نشانه های آن هستند که خامنه ای گرفتار کرختی ناشی از سرمازدگی شده است. نه چیزی را حس می کند و نه هیچ صدایی را می شنود.
مرحوم مادرم، هر وقت با بی خیالی مفرط یکی روبرو می شد، این ضرب المثل مارندرانی را بکار می برد : «به عآر کنگه پاس زونه، گته تک-تک کجویه!» برای ترجمه ابتدا دانستنش ضروری است که پاس در زبان مازندرانی یک قطعه چوب مخروطی است که آنرا با چکش به سوراخی فرو می کنند تا جلوی خروج آب یا مایعات دیگر را بگیرند. گویا زمانی برای تنبیه آدم ها هم بکار می رفت! و حالا ترجمه، با پوزش از اینکه زبان عامیانه کلمات غیر بهداشتی هم دارند : به کون آدم بی عار پاس می زدند، می پرسید صدای تک-تک از کجاست!
حالا حکایت رهبر الدنگ ماست که برای قطع شدن صدای تک- تک چکش، می خواهد شاخه را ببرد و درک و حسش را ندارد که اگر شاخه قطع شود، فتنه گر ها از شادی پر میگیرند و کنار می کشند تا صدای شالاپ را بشنوند!
احمد پورمندی
دیروز علی خامنه ای ، در مصلای تهران ، بدون کوچکترین اشاره ای به اوضاع نابه سامان کشور، حمله نظامی احتمالی ترامپ و ریختن مردم به خیابان ها و راه افتادن « فتنه» تازه را دو خطری دانست که حکومتش را تهدید می کنند. او مردم را تهدید کرد که اگر هوس اردوکشی خیابانی به سرشان بزند، با مشت آهنین روبرو خواهند شد و خطاب به ترامپ هم گفت که اگر حمله کند، با جواب محکم او مواجه خواهد شد.
به فاصله اندکی بعد از سخنرانی خامنه ای ، علی لاریجانی که مقام مشاور عالی رهبری را یدک می کشد و بعد از بی مهری های سال های گذشته، مجددا به صف نخست نمازگزاران باز گشته، در گفتگو با رسانه میلی، جواب محکم رهبر را اینگونه ترجمه کرد که دنیا نباید فتوای خامنه ای را خیلی جدی بگیرد و اگر مردم فشار بیاورند و آمریکا کار اشتباهی بکند، «ما مجبور میشویم به سمت سلاح هستهای برویم.»
تا امروز همه تلاش حکومت بر این امر استوار بود که ساختن بمب حرام شرعی است و هر چه غربی ها و مخالفان حکومت می گویند، کذب محض است. اینکه همزمان با فتنه گر نامیدن کل ملت ایران، رهبر نظام، اره به دست مشاوران ارشدش می دهد تا بن شاخی را ببرند که حکومت بر سرش نشسته، نشانه های آن هستند که خامنه ای گرفتار کرختی ناشی از سرمازدگی شده است. نه چیزی را حس می کند و نه هیچ صدایی را می شنود.
مرحوم مادرم، هر وقت با بی خیالی مفرط یکی روبرو می شد، این ضرب المثل مارندرانی را بکار می برد : «به عآر کنگه پاس زونه، گته تک-تک کجویه!» برای ترجمه ابتدا دانستنش ضروری است که پاس در زبان مازندرانی یک قطعه چوب مخروطی است که آنرا با چکش به سوراخی فرو می کنند تا جلوی خروج آب یا مایعات دیگر را بگیرند. گویا زمانی برای تنبیه آدم ها هم بکار می رفت! و حالا ترجمه، با پوزش از اینکه زبان عامیانه کلمات غیر بهداشتی هم دارند : به کون آدم بی عار پاس می زدند، می پرسید صدای تک-تک از کجاست!
حالا حکایت رهبر الدنگ ماست که برای قطع شدن صدای تک- تک چکش، می خواهد شاخه را ببرد و درک و حسش را ندارد که اگر شاخه قطع شود، فتنه گر ها از شادی پر میگیرند و کنار می کشند تا صدای شالاپ را بشنوند!
احمد پورمندی
05.04.202508:43
02.04.202514:54
26.03.202519:48
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.