
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

مدرسه نویسندگی آناهل
☁️یک دورهمی و انجمن هنری برای علاقهمندان در این عرصه ی نویسندگی
✨گپ کتابخوانی: https://t.me/mahfeleketabkhanianahel
✨آنلاین شاپ کتاب: https://t.me/ketabkhooneanahel
✨گپ کتابخوانی: https://t.me/mahfeleketabkhanianahel
✨آنلاین شاپ کتاب: https://t.me/ketabkhooneanahel
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваныНадзейнасць
Не надзейныРазмяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаСіч 02, 2023
Дадана ў TGlist
Лют 11, 2025Прыкрепленая група

❥دورهمی آناهل
273
Рэкорды
15.04.202512:30
5.6KПадпісчыкаў25.03.202523:59
1000Індэкс цытавання04.02.202517:35
248Ахоп 1 паста11.01.202517:35
252Ахоп рэкламнага паста24.03.202523:59
18.64%ER10.02.202517:35
4.67%ERRРазвіццё
Падпісчыкаў
Індэкс цытавання
Ахоп 1 паста
Ахоп рэкламнага паста
ER
ERR
23.03.202506:35
برای نوشتن باید کمی پررو بود. نوشتن از بعضی احساسات انسانی که خودمان از آنها شرم داریم، کار سادهای نیست. هنر خوب، هنری است که پشت آدم را بلرزاند. و پشت ما را همین تابوها و فکرهایی میلرزاند که از گفتنشان شرم داریم، و نمیدانیم با آنها چه کار کنیم.
هنرمند، تلاش میکند به ما بفهماند که بعد از هر حادثهای، انسان جدیدی متولد میشود و نباید ترسید!
هنرمند، تلاش میکند به ما بفهماند که بعد از هر حادثهای، انسان جدیدی متولد میشود و نباید ترسید!
16.04.202513:01
با سلام و احترام به تمامی اعضای عزیز و همراهان گرامی انجمن ناولز 🌟
با افتخار به اطلاع شما میرسانیم که در راستای تقویت بخش طراحی و پاسخ به کمبود نیروی متخصص، مدیریت تصمیم به برگزاری دورهای کاملاً رایگان و کاربردی آموزش طراحی گرفته است. این دوره با تدریس توسط زهرا رمضانی، مدرس مجرب و با سابقه، برگزار خواهد شد تا بتوانیم مهارتهای لازم برای طراحی را به شما عزیزان منتقل کنیم.
جزئیات دوره:
نرمافزارهای آموزشی: در این دوره شما به طور حرفهای با نرمافزارهای متننگار و پیکسآرت آشنا خواهید شد که هر دو کاملاً رایگان بوده و دسترسی به آنها برای همه آسان است.
محورهای آموزشی: آموزش گامبهگام از اصول اولیه تا نکات حرفهای در طراحی و ادیت.
مزایای شرکت در دوره:
1. مهارتآموزی حرفهای: یادگیری کاربردی و عمیق کار با نرمافزارهای متننگار و پیکسآرت به شما امکان خواهد داد که تصاویر و طرحهای زیبا و منحصر به فرد خلق کنید.
2. ایجاد سابقه کاری: شرکت در این دوره، شما را با تجربهای ارزشمند در طراحی جلد کتاب و رمان آشنا خواهد کرد، که میتواند به رزومه کاری شما افزوده شود.
3. پرورش خلاقیت: فرصتی برای بهکارگیری و تقویت قوه تخیل و خلاقیت شما در خلق طرحهای متنوع و جذاب.
4. پیشرفت شغلی: این دوره میتواند گام اول در مسیر یک حرفه موفق در دنیای طراحی گرافیکی باشد.
این دوره برای تمامی علاقهمندان طراحی گرافیک یک فرصت استثنایی است تا با بهرهمندی از آموزش رایگان، قدمی موثر در جهت تحقق اهداف هنری و شغلی خود بردارند.
از هماکنون برای شرکت در این دوره ثبتنام کنید و با یادگیری مهارتهای جدید، افقهای نوینی را پیش روی خود بگشایید! ✨
برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام در دوره از لینک زیر اقدام کنید.
لینک ثبت نام
با افتخار به اطلاع شما میرسانیم که در راستای تقویت بخش طراحی و پاسخ به کمبود نیروی متخصص، مدیریت تصمیم به برگزاری دورهای کاملاً رایگان و کاربردی آموزش طراحی گرفته است. این دوره با تدریس توسط زهرا رمضانی، مدرس مجرب و با سابقه، برگزار خواهد شد تا بتوانیم مهارتهای لازم برای طراحی را به شما عزیزان منتقل کنیم.
جزئیات دوره:
نرمافزارهای آموزشی: در این دوره شما به طور حرفهای با نرمافزارهای متننگار و پیکسآرت آشنا خواهید شد که هر دو کاملاً رایگان بوده و دسترسی به آنها برای همه آسان است.
محورهای آموزشی: آموزش گامبهگام از اصول اولیه تا نکات حرفهای در طراحی و ادیت.
مزایای شرکت در دوره:
1. مهارتآموزی حرفهای: یادگیری کاربردی و عمیق کار با نرمافزارهای متننگار و پیکسآرت به شما امکان خواهد داد که تصاویر و طرحهای زیبا و منحصر به فرد خلق کنید.
2. ایجاد سابقه کاری: شرکت در این دوره، شما را با تجربهای ارزشمند در طراحی جلد کتاب و رمان آشنا خواهد کرد، که میتواند به رزومه کاری شما افزوده شود.
3. پرورش خلاقیت: فرصتی برای بهکارگیری و تقویت قوه تخیل و خلاقیت شما در خلق طرحهای متنوع و جذاب.
4. پیشرفت شغلی: این دوره میتواند گام اول در مسیر یک حرفه موفق در دنیای طراحی گرافیکی باشد.
این دوره برای تمامی علاقهمندان طراحی گرافیک یک فرصت استثنایی است تا با بهرهمندی از آموزش رایگان، قدمی موثر در جهت تحقق اهداف هنری و شغلی خود بردارند.
از هماکنون برای شرکت در این دوره ثبتنام کنید و با یادگیری مهارتهای جدید، افقهای نوینی را پیش روی خود بگشایید! ✨
برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام در دوره از لینک زیر اقدام کنید.
لینک ثبت نام
30.03.202510:50
┃آلبر کامو
┃افسانهٔ سیزیف
• چگونه آلبر کامو توانست با درک بی معنایی زندگی، از زندگی لذت ببرد و ناامید نشود؟
• آیا درک پوچی پایان است؟
• آیا آغاز زندگی متفاوتی ست؟
⁉️ نظر شما درباره فلسفه آلبر کامو چیست؟
┃افسانهٔ سیزیف
• چگونه آلبر کامو توانست با درک بی معنایی زندگی، از زندگی لذت ببرد و ناامید نشود؟
• آیا درک پوچی پایان است؟
• آیا آغاز زندگی متفاوتی ست؟
⁉️ نظر شما درباره فلسفه آلبر کامو چیست؟
26.03.202506:51
بلندخوانی، جملهبندیهای ناشیانه را روی هوا میزند.
بلند خوانی هنگام ویرایش به شما کمک میکند تا جملات ناشیانه و خام را با واژههای دیگری بیان کنید. اگر روی یک جمله لکنت دارید پس حتما برای خواننده هم همینطور خواهد بود. همچنین بلندخوانی میتواند کمک کند تا شما جملاتی را که احتمالا آنطور که شما میخواهید تفسیر نشود، را پیدا کنید.
با بلندخوانی میتوانید به طول جملهها بیشتر توجه کنید. آیا جملات طولانی زیادی را کنار هم بکار بردهاید؟ یا برعکس تعداد جملات کوتاه پشتسر هم شما زیاد است. جملاتی که طول یکسانی داشته باشند، میتواند خواننده را خسته کند. امتحان کنید! حتی گاهی کلمات، آوایی خاص دارند. شاید بخواهید در انتخاب کلمه خود بازنگری کنید تا صدای نرمتر یا خشنتری ـ بسته به موقعیت ـ انتخاب کنید.
بلند خوانی هنگام ویرایش به شما کمک میکند تا جملات ناشیانه و خام را با واژههای دیگری بیان کنید. اگر روی یک جمله لکنت دارید پس حتما برای خواننده هم همینطور خواهد بود. همچنین بلندخوانی میتواند کمک کند تا شما جملاتی را که احتمالا آنطور که شما میخواهید تفسیر نشود، را پیدا کنید.
با بلندخوانی میتوانید به طول جملهها بیشتر توجه کنید. آیا جملات طولانی زیادی را کنار هم بکار بردهاید؟ یا برعکس تعداد جملات کوتاه پشتسر هم شما زیاد است. جملاتی که طول یکسانی داشته باشند، میتواند خواننده را خسته کند. امتحان کنید! حتی گاهی کلمات، آوایی خاص دارند. شاید بخواهید در انتخاب کلمه خود بازنگری کنید تا صدای نرمتر یا خشنتری ـ بسته به موقعیت ـ انتخاب کنید.
22.03.202506:34
تندنویسی، گاهی نوشتن بیوقفه یا نوشتن آزاد نیز نامیده میشود. همانطور که از نامش پیداست این روش حاکی از نوشتن پشت سر هم بدون توقف، دوباره خواندن و ارزیابی کردن است. این یکی از راههای عقب نشاندن منتقد درونی و آزادی عمل کامل دادن به الهامبخش درونی، برای بهرهبرداری از خلاقترین ایدههای شماست.
به خودتان اجازه دهید برخی مهملات و هر چه را که به ذهنتان میرسد، بنویسید. بعداً از کیفیت بعضی از بخشهای نوشتهتان متحیر خواهید شد.
به خودتان اجازه دهید برخی مهملات و هر چه را که به ذهنتان میرسد، بنویسید. بعداً از کیفیت بعضی از بخشهای نوشتهتان متحیر خواهید شد.
20.03.202509:25
سال نو همگی مبارک ❤️🥰
01.04.202508:19
سلام خدمت شما
مفتخرم که دعوتتان کنم:
انجمن نویسندگی ناولز بستری پویا و الهامبخش برای تمامی عاشقان داستاننویسی است، جایی که کلمات جان میگیرند، شخصیتها متولد میشوند و دنیاهای جدید خلق میگردند. چه نویسندهای تازهکار باشید و چه حرفهای، در ناولز جایگاهی دارید تا استعداد خود را پرورش دهید، اثرتان را به اشتراک بگذارید و از جامعهای حمایتگر بهرهمند شوید.
🫶🏻مزایای عضویت در انجمن ناولز:
🖋️ محتوای شما با رعایت حقوق نشر و قوانین اخلاقی محافظت میشود. هر داستان در حین پارتگذاری توسط تیم نظارتی بررسی میگردد.
🖋️ بازخوردهای دقیق از سوی ناظران باتجربه و تیم نقد سایت دریافت میکنید تا اثرتان را ارتقا دهید، و به صورت رایگان برای آثارتان جلد طراحی میشود.
🖋️ با نویسندگان همفکر ارتباط برقرار میکنید و با شرکت در بحثهای گروهی میتوانید از تجربیات دیگران بیاموزید.
🖋️ میتوانید در مسابقات دورهای با دیگران رقابت کنید و در صورت برندهشدن از جوایز ویژه بهرهمند شوید.
🖋️ با شرکت در کارگاههای آموزشی با موضوعاتی مانند شخصیتپردازی، پیرنگسازی، نقد ادبی و موارد دیگر به تجربیات خود بیفزایید و مهارتهای نویسندگی خود را ارتقا دهید.
🖋️ آثار منتخب در صفحه اصلی انجمن و شبکههای اجتماعی تبلیغ میشوند و به ناشران معتبر معرفی میگردند.
🖊️ میتوانید به صورت رایگان گویندگی، نظارت، نقد و طراحی را یاد بگیرید و در کنار ما فعالیت کنید. مقامهای مختلف بگیرید و حتی مدیر تالار شوید.
🖋️ بودن شما در انجمن باعث خوشحالی ماست.
https://forum.nvls.ir/
مفتخرم که دعوتتان کنم:
انجمن نویسندگی ناولز بستری پویا و الهامبخش برای تمامی عاشقان داستاننویسی است، جایی که کلمات جان میگیرند، شخصیتها متولد میشوند و دنیاهای جدید خلق میگردند. چه نویسندهای تازهکار باشید و چه حرفهای، در ناولز جایگاهی دارید تا استعداد خود را پرورش دهید، اثرتان را به اشتراک بگذارید و از جامعهای حمایتگر بهرهمند شوید.
🫶🏻مزایای عضویت در انجمن ناولز:
🖋️ محتوای شما با رعایت حقوق نشر و قوانین اخلاقی محافظت میشود. هر داستان در حین پارتگذاری توسط تیم نظارتی بررسی میگردد.
🖋️ بازخوردهای دقیق از سوی ناظران باتجربه و تیم نقد سایت دریافت میکنید تا اثرتان را ارتقا دهید، و به صورت رایگان برای آثارتان جلد طراحی میشود.
🖋️ با نویسندگان همفکر ارتباط برقرار میکنید و با شرکت در بحثهای گروهی میتوانید از تجربیات دیگران بیاموزید.
🖋️ میتوانید در مسابقات دورهای با دیگران رقابت کنید و در صورت برندهشدن از جوایز ویژه بهرهمند شوید.
🖋️ با شرکت در کارگاههای آموزشی با موضوعاتی مانند شخصیتپردازی، پیرنگسازی، نقد ادبی و موارد دیگر به تجربیات خود بیفزایید و مهارتهای نویسندگی خود را ارتقا دهید.
🖋️ آثار منتخب در صفحه اصلی انجمن و شبکههای اجتماعی تبلیغ میشوند و به ناشران معتبر معرفی میگردند.
🖊️ میتوانید به صورت رایگان گویندگی، نظارت، نقد و طراحی را یاد بگیرید و در کنار ما فعالیت کنید. مقامهای مختلف بگیرید و حتی مدیر تالار شوید.
🖋️ بودن شما در انجمن باعث خوشحالی ماست.
https://forum.nvls.ir/
20.03.202517:02
ارنست همینگوی در گفتوگویی در جواب «آیا دوبارهخوانی جوهر کلمات را بیشتر و بهتر به دست میدهد؟» میگوید:
«دوبارهخوانی بهطورکلی نویسنده را در جایی قرار میدهد که باید از آنجا آغاز کند یا به عبارت دیگر به جای درست داستان راهنمایی میکند.
آخر جوهر کلمات یا جوهر مطلب درجایی است که باید به دستش آورد؛ مثلاً من آخرین صفحۀ «وداع با اسلحه» را سیونه بار بازنویسی کردم.»
«دوبارهخوانی بهطورکلی نویسنده را در جایی قرار میدهد که باید از آنجا آغاز کند یا به عبارت دیگر به جای درست داستان راهنمایی میکند.
آخر جوهر کلمات یا جوهر مطلب درجایی است که باید به دستش آورد؛ مثلاً من آخرین صفحۀ «وداع با اسلحه» را سیونه بار بازنویسی کردم.»
16.04.202512:45
ترس از نوشتن
ترس از نوشتن هم یکی دیگر از ترسهایی است که در کشور ما مدام بر آن دامن زده میشود، بهجای برطرف کردنش و همه ما هم در این دامنزدن نقش داریم. نه فقط به دلایل مختلف جلو بچهها و جوانهایمان را میگیریم، که حتی بهعنوان منتقد و نویسنده هم مدام طوری وانمود میکنیم که انگار نوشتن یک موهبت است، یا توانایی بخصوصی که فقط عده بسیار معدودی از آن برخوردارند.
بله، شاید این کار هم مثل خیلی کارهای دیگر از عهده همهکس برنیاید، اما موهبتی هم نیست که فقط عده معدودی داشته باشندش. آدمهای زیادی دیدهام که میل به نوشتن داشتهاند، اما ترسیدهاند از این کار و متاسفانه یک دلیل مهمش عکسالعمل دوستان و نزدیکان بوده است. همهمان انگار دیدهایم که جامعهمان بهطور کلی و دوستان نزدیکمان بهخصوص، از این جهت چقدر بیرحمند. منتظرند کسی چیزی بنویسد (یا اصولا کاری خارج از قاعده بکند) تا او را سرکوب کنند. درحالی که دیدهایم که کسانی چیزهای خوبی (داستان، خاطره، یا حتی اگر شده یادداشت) نوشتهاند، اما جرات نشاندادنش به دیگران را پیدا نکردهاند یا ماجراهای زیادی را شاهد بودهاند و خاطرات جذابی برای تعریفکردن دارند، اما هیچوقت جسارت آن را نداشتهاند که اینها را بنویسند و منتشر کنند، یا دستکم به کسی نشان دهند. بدتر اینکه اغلب جرات نمیکنند همان خاطرات و ماجراهای جذاب را، دستکم بهعنوان خاطره، روی کاغذ بیاورند، تا احیانا اگر ارزش انتشار داشت، کسانی واسطه چاپشان شوند.
چرا؟ چون ما، همه ما، دیگری را ترساندهایم، از هر کار تعریفنشده و خارج از انتظاری، ترساندهایم همدیگر را، با سختگیریهایمان و با انتظار کارهای عالی و بینقصداشتن. هر کاری هم که میخوانیم، از هرکس و در هر شرایطی هم، میگوییم: این چی بود؟ و بعد میگوییم که نه، این کجا و انتظارات ما از نوشتن کجا.
اینها را علاوه کنیم به تمام منعهای خانوادهها که بچههایشان را دور میکنند از نوشتن و کارهای مثل آن و ببینیم که این ترسها از همان وقتها شروع میشوند و در ما رشد میکنند و ما هم آن را به دیگران انتقال میدهیم تا وضعیتمان همین بشود که بسیاری از وقایع کشور نانوشته و بسیاری از تجربیات آدمها فقط در حد شفاهی باقی بمانند، انگار که ما هنوز همان جامعه شفاهی چند دهه قبلیم و نوشتن هم فقط کار آدمهای برگزیده. نهانگار که جامعهای وجود دارد که قدرت انتخاب دارد و لازم نیست ما پیشاپیش آن را از انتخاب و خواندن آنچه که ممکن است برایش قابلتوجه باشد، محروم کنیم و طبعا لازم هم نیست منتظر تایید مثلا منتقدهایی باشیم که هیچوقت و هیچچیز را تایید نمیکنند، مگر برای نمایش اینکه آنها هم الگوهایی برای ارایه دارند.
جامعه ترسخورده ما خیلی کارها باید بکند تا از ترسهایش رها شود، یکیاش هم همین نترسیدن از نوشتن است در کسانی که ماجرا و حرف جذابی برای روایت دارند.
ترس از نوشتن هم یکی دیگر از ترسهایی است که در کشور ما مدام بر آن دامن زده میشود، بهجای برطرف کردنش و همه ما هم در این دامنزدن نقش داریم. نه فقط به دلایل مختلف جلو بچهها و جوانهایمان را میگیریم، که حتی بهعنوان منتقد و نویسنده هم مدام طوری وانمود میکنیم که انگار نوشتن یک موهبت است، یا توانایی بخصوصی که فقط عده بسیار معدودی از آن برخوردارند.
بله، شاید این کار هم مثل خیلی کارهای دیگر از عهده همهکس برنیاید، اما موهبتی هم نیست که فقط عده معدودی داشته باشندش. آدمهای زیادی دیدهام که میل به نوشتن داشتهاند، اما ترسیدهاند از این کار و متاسفانه یک دلیل مهمش عکسالعمل دوستان و نزدیکان بوده است. همهمان انگار دیدهایم که جامعهمان بهطور کلی و دوستان نزدیکمان بهخصوص، از این جهت چقدر بیرحمند. منتظرند کسی چیزی بنویسد (یا اصولا کاری خارج از قاعده بکند) تا او را سرکوب کنند. درحالی که دیدهایم که کسانی چیزهای خوبی (داستان، خاطره، یا حتی اگر شده یادداشت) نوشتهاند، اما جرات نشاندادنش به دیگران را پیدا نکردهاند یا ماجراهای زیادی را شاهد بودهاند و خاطرات جذابی برای تعریفکردن دارند، اما هیچوقت جسارت آن را نداشتهاند که اینها را بنویسند و منتشر کنند، یا دستکم به کسی نشان دهند. بدتر اینکه اغلب جرات نمیکنند همان خاطرات و ماجراهای جذاب را، دستکم بهعنوان خاطره، روی کاغذ بیاورند، تا احیانا اگر ارزش انتشار داشت، کسانی واسطه چاپشان شوند.
چرا؟ چون ما، همه ما، دیگری را ترساندهایم، از هر کار تعریفنشده و خارج از انتظاری، ترساندهایم همدیگر را، با سختگیریهایمان و با انتظار کارهای عالی و بینقصداشتن. هر کاری هم که میخوانیم، از هرکس و در هر شرایطی هم، میگوییم: این چی بود؟ و بعد میگوییم که نه، این کجا و انتظارات ما از نوشتن کجا.
اینها را علاوه کنیم به تمام منعهای خانوادهها که بچههایشان را دور میکنند از نوشتن و کارهای مثل آن و ببینیم که این ترسها از همان وقتها شروع میشوند و در ما رشد میکنند و ما هم آن را به دیگران انتقال میدهیم تا وضعیتمان همین بشود که بسیاری از وقایع کشور نانوشته و بسیاری از تجربیات آدمها فقط در حد شفاهی باقی بمانند، انگار که ما هنوز همان جامعه شفاهی چند دهه قبلیم و نوشتن هم فقط کار آدمهای برگزیده. نهانگار که جامعهای وجود دارد که قدرت انتخاب دارد و لازم نیست ما پیشاپیش آن را از انتخاب و خواندن آنچه که ممکن است برایش قابلتوجه باشد، محروم کنیم و طبعا لازم هم نیست منتظر تایید مثلا منتقدهایی باشیم که هیچوقت و هیچچیز را تایید نمیکنند، مگر برای نمایش اینکه آنها هم الگوهایی برای ارایه دارند.
جامعه ترسخورده ما خیلی کارها باید بکند تا از ترسهایش رها شود، یکیاش هم همین نترسیدن از نوشتن است در کسانی که ماجرا و حرف جذابی برای روایت دارند.
22.03.202512:34
مشکل خیلی از نویسندهها این است که مدام امروز و فردا میکنند. شاید دلیلش این باشد که آنها مجبور نیستند که بنویسند. نوشتن در زندگی آنها هرگز نیاز درجۀ اول نبوده است.
وقتی پشت میز مینشینند تا بنویسند، با دیدن کوچکترین چیز در اتاق، ذهن آنها منحرف میشود. آنها در اولویتهایشان چند انتخاب دیگر جز نوشتن هم دارند.
وقتی پشت میز مینشینند تا بنویسند، با دیدن کوچکترین چیز در اتاق، ذهن آنها منحرف میشود. آنها در اولویتهایشان چند انتخاب دیگر جز نوشتن هم دارند.


13.04.202509:33
20.03.202513:02
برای یک نویسنده تجربههای مأیوسکنندهای هم وجود دارد: موانع نویسندگی.
این زمانی است که شما نشستهاید و به صفحۀ خالی مانند یک جسد خیره شدهاید؛ اما حقیقت این است که خالیشدهاید. پس باید خودتان را بارور کنید.
در چنین مواقعی روزی یک صفحه دربارۀ هر چیزی بنویسید. فقط برای اینکه انگشتانتان را از رماتیسمی شدن دور نگهدارید.
این زمانی است که شما نشستهاید و به صفحۀ خالی مانند یک جسد خیره شدهاید؛ اما حقیقت این است که خالیشدهاید. پس باید خودتان را بارور کنید.
در چنین مواقعی روزی یک صفحه دربارۀ هر چیزی بنویسید. فقط برای اینکه انگشتانتان را از رماتیسمی شدن دور نگهدارید.
27.03.202507:22
مسئله شعر نوشتن يعنی خلق کردن فكر . نويسنده هنگامی که به قصد فكر كردن بنويسد، فكرهايش را نمینويسد، او با نوشتن میانديشد و اين انديشه از مخازن ذهنی پشت سرش به سراغ او نمیآید، مثل تصميم، مثل خيال، بلكه از صفحه سفيد پيش رويش بر میخيزد ، مثل تبخير، مثل بخار. پس من هروقت میخواهم فكر كنم، مینويسم و در اين معنا نوشتن يعنی يکجور ديگر نوشتن و هميشه در «جور ديگر نوشتن» است كه انديشه، ديگر میشود، و برای جور ديگر نوشتن هميشه كلمهای هست كه در جائی منتظر توست و تو در وقت نوشتن به آن میرسی و يا نمیرسی...
یدالله رویایی از مؤسسان شرکت انتشاراتی روزن بود. رؤیایی با چند شاعر دیگر، مانیفست «اسپاسمانتالیسم» را منتشر کردند که بعدها به خلق نگرش تازه شعری با عنوان «شعر حجم» منجر شد.
رویایی معتقد است ؛
مردم یک جامعه وقتی کتاب میخوانند، چهرهی آن جامعه را عوض میکنند؛ یعنی به جامعهشان چهره میدهند..
یدالله رویایی از مؤسسان شرکت انتشاراتی روزن بود. رؤیایی با چند شاعر دیگر، مانیفست «اسپاسمانتالیسم» را منتشر کردند که بعدها به خلق نگرش تازه شعری با عنوان «شعر حجم» منجر شد.
رویایی معتقد است ؛
مردم یک جامعه وقتی کتاب میخوانند، چهرهی آن جامعه را عوض میکنند؛ یعنی به جامعهشان چهره میدهند..
15.04.202508:42
تغییری کوچک در عادتهای روزانه میتواند زندگیتان را به مقصدی متفاوت هدایت کند.
اتخاذ تصمیمی که اوضاع را یک درصد بهتر یا بدتر میکند شاید در لحظه بیاهمیت به نظر برسد؛ اما در مجموعِ لحظاتی که یک عمر را تشکیل میدهند.
این انتخابها میتوانند تفاوت ایجاد کنند. تفاوت میان کسی که هستید و کسی که میتوانستید باشید.
خرده عادتها | جیمز کلییر
اتخاذ تصمیمی که اوضاع را یک درصد بهتر یا بدتر میکند شاید در لحظه بیاهمیت به نظر برسد؛ اما در مجموعِ لحظاتی که یک عمر را تشکیل میدهند.
این انتخابها میتوانند تفاوت ایجاد کنند. تفاوت میان کسی که هستید و کسی که میتوانستید باشید.
خرده عادتها | جیمز کلییر
13.04.202506:46
آدم حساسی نيستم. وقتی خانهٔ والدينم را ترک كردم گريه نكردم؛ وقتی گربهام مُرد گريه نكردم؛ وقتی در ناسا كار پيدا كردم، گريه نكردم. حتی وقتی روی ماه قدم گذاشتم گريه نكردم.
اما وقتی از روی ماه به زمين نگاه كردم بغضم گرفت، با ترديد با پرچمی كه بنا بود روی ماه نصب كنم بازی میکردم از آن فاصله، رنگ و نژاد و مليتی نبود ما بوديم و یک خانهٔ گرد آبی. با خودم گفتم انسانها برای چه میجنگند؟ انگشت شصتم را به سمت زمین گرفتم و کرهٔ زمین با آن عظمت پشت انگشت شصتم پنهان شد و من با تمام وجود اشک ریختم.
#نیل_آرمسترانگ
(از خاطرات اولین فضانوردان تاریخ)
اما وقتی از روی ماه به زمين نگاه كردم بغضم گرفت، با ترديد با پرچمی كه بنا بود روی ماه نصب كنم بازی میکردم از آن فاصله، رنگ و نژاد و مليتی نبود ما بوديم و یک خانهٔ گرد آبی. با خودم گفتم انسانها برای چه میجنگند؟ انگشت شصتم را به سمت زمین گرفتم و کرهٔ زمین با آن عظمت پشت انگشت شصتم پنهان شد و من با تمام وجود اشک ریختم.
#نیل_آرمسترانگ
(از خاطرات اولین فضانوردان تاریخ)
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.