Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
ピンクの月(new post) avatar

ピンクの月(new post)

暗い空に命を与えたピンクの月 ! < 3

@Talktoscarlettbot
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваны
Надзейнасць
Не надзейны
Размяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаAug 07, 2023
Дадана ў TGlist
Oct 14, 2024

Рэкорды

06.04.202523:59
388Падпісчыкаў
05.10.202423:59
0Індэкс цытавання
31.01.202523:59
445Ахоп 1 паста
01.03.202517:00
13Ахоп рэкламнага паста
27.10.202423:59
33.33%ER
02.01.202504:50
76.79%ERR

Папулярныя публікацыі ピンクの月(new post)

07.04.202512:55
Выдалена09.03.202521:10
09.03.202514:57
Выдалена09.03.202521:10
09.03.202514:57
Выдалена12.03.202521:28
12.03.202507:35
07.04.202510:44
11.03.202519:20
07.04.202510:44
‌  ‌ ‌ㅤㅤ .  (🧨)  .
‌ ‌    ‌ Eiser     
#serena
11.03.202519:20
‌  ‌ ‌ㅤㅤ .  (🧨)  .
‌ ‌    ‌ daihanabalieiro     
16.03.202522:13
@Talktoscarlettbot
ازبن به بعد میتونید درخواستیا و سوالاتون رو ازینجا بپرسید گوگولیا
16.03.202521:47
دخترک تنها در گوشه اتاقش کز کرده بود و به این فکر می‌کرد که چه کار کرده است که مستحق این همه درد است؟ او فقط به دنیا آمده بود تا زندگی کند، نه اینکه تمام دردهای دنیا به او روی بیاورند. حتی اگر گریه می‌کرد، کسی نبود که به او اهمیت بدهد، چون او... او به جز خودش کسی را در کنارش نداشت. او حتی خودش را هم داشت از دست می‌داد.

تنها راه آرام کردن خودش، حرف زدن با دیوارهای اتاقش و در آغوش گرفتن بالشتش بود؛ چون او تنها بود. کلماتی که به خودش می‌گفت آنقدر دردناک و وحشتناک بودند که دل هر آدمی را به رحم می‌آورد! شاید او منتظر یک روشنایی در تاریکی ذهنش بود تا او را از اعماق تاریکی نجات دهد؛ دستش را بگیرد و به روشنایی ببرد.

اما... او تنهاتر بود؛ می‌دانست کسی نیست تا به او کمک کند. حتی اگر درخواست کمک می‌کرد، با سرکوب‌های دیگران روبه‌رو می‌شد. درک می‌کرد... کسی او را نمی‌خواست؛ چرا باید چنین کسی را بخواهند که حتی از خودش هم متنفر است؟

او خود را مسئول تمام رفتارها می‌دانست؛ فکر می‌کرد فردی بی‌لیاقت است که اگر حرف بزند، باز هم کسانی هستند که به او بگویند «خفه شو!» او حتی از صورت خود هم تنفر داشت... چون کسانی بودند که باعث تمام رفتارهای دختر بودند.

سوالی که ذهن او را درگیر کرده بود این بود که چرا او باید این همه درد را بکشد و کسی در پشت او نباشد؟ کسی که همدردش باشد یا حتی یک ناجی! خانواده‌ای که جز درد چیزی به او نداده بود... او محبتی از آن‌ها دریافت نکرده بود و چیزی که از آن‌ها می‌شنید این بود که چرا انقدر بی‌احساس است.

چه کسی باعث بانی این اتفاق‌ها بود؟ خودش؟ خانواده‌اش؟ دوستانش؟ فقط می‌دانست که نباید در این زندگی باشد. حتی از مقایسه کردن خود با دیگران خسته شده بود، چون می‌دانست آن‌ها بهتر از خودش هستند. هر قطره اشکی که از چشمانش سرازیر می‌شد، یک دردی از او بودند که نتوانسته بود به زبان بیاورد؛ چون کسی او را نمی‌شناخت.

او حتی خانواده خود را هم نداشت... او هیچ کس را نداشت... او تنهای تنها بود. اگر می‌توانست، حتی دیگر تحمل نمی‌کرد؛ زندگی خودش را تمام می‌کرد... اما او امید داشت که شاید فردا چیزی تغییر کند. او امیدوار بود که خدا او را می‌بیند و همراهش است؛ او را نجات می‌دهد و از این تاریکی رها می‌شود.
11.03.202519:20
Пераслаў з:
ㅤhan so hee avatar
ㅤhan so hee
08.04.202510:36
Пераслаў з:
ㅤhan so hee avatar
ㅤhan so hee
08.04.202510:36
⠀🪄’ 𝗌𝗐𝖾𝖾𝗍𝗂𝖾 (14愛’)
𝘄𝘄𝘄 . bazaar QnA
Пераслаў з:
( 赤 )uchinaga aeri 🆕️ avatar
( 赤 )uchinaga aeri 🆕️
08.04.202510:36
‌‌‌ ‌‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌‌ 𝗇𝖾𝗐 𝗉𝗈𝗌𝗍 : 𝗁𝗈𝗍 𝖼𝗁𝖾𝗋𝗋𝗒 𝗌𝖾𝗅𝗅𝖾 ?
‌‌‌ ‌‌‌ ‌  ‌‌ ‌‌‌‌‌‌         𝗍𝗁𝖾 #giselle is 🔙
Пераслаў з:
ㅤıcon of growth in restㅤ avatar
ㅤıcon of growth in restㅤ
08.04.202510:36
      .  🗝  ៸  sim room ?
      australia ’s ほ #coded
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.