ᯓ𝑵𝒂𝒎𝒆 : Untold
ᯓ𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : #Vkook-#Kookv (#2Ver)
ᯓ𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : #Romance/#Smut/#Omegaverse/#Mpreg/#Fluff/#Angst
✦𝑷𝒂𝒈𝒆 : 690
﹃
Complete
﹄
Happy End
خلاصه⤺
《جونگکوک یه امگای زیبا اما بدشانس، همیشه آرزو داشت یه آلفای پولدار و جذاب نصیبش بشه تا از شر قرض و بدبختیهاش خلاص بشه؛ اما وقتی یه شب با این فکر به خواب میره، صبح روز بعد خودش رو برهنه تو آغوش یه مرد میبینه، با یه حلقهی درخشان روی دستش که ثابت میکنه این ازدواج کاملاً واقعی بوده! مشکل چیه؟ جونگکوک هیچ چیزی از تهیونگ یادش نمیاد! تنها چیزی که به خاطر داره، همون آرزوییه که همیشه داشت. اما آیا این ازدواج یه فرصت طلاییه یا یه کابوس که دیگه راه برگشتی نداره؟...》
" -چرا لکه های قرمز روشه؟ این یه شوخیه؟ چرا کونم درد میکنـــــــــه؟!!
- چون دیشب سکس داشتیم عزیزم!
که به طرز فاکین هاتی سرش مثلِ ربات بالا اومد و با چشمهای ناخوانا به آلفای فقط با یه حوله دور کمرش مقابلش ایستاده بود، خیره خیره نگاه کرد. مغزش خالی شد و توانایی تجزیه و تحلیل رو از دست داد. لبهای تو پرش رو به سختی باز کرد و با انگشت اشارهاش به خودش و آلفای جذاب روبروش اشاره کرد:
- مـ... ـن... من... و... تو...؟! یـ... یعـ... یعنی... ما... فاک!!!
قفل کرده بود. هزاران هزار سوال توی مغزش بود و مهمترینش این بود که من تو این اتاق چیکار میکنم؟ چرا روی این تخت خوابیدم؟ و فرد مقابلش دیوونه بود؟ خندهی خشکی کرد و با بیچارگی پلک زد:
- من و تو سکس داشتیم؟ تا دیروز حتی پشهی نر هم حاضر نبود نیشم بزنه بعد امروز سکس داشتم؟! اونم با یه آلفا؟"
⋆ خلاصه ورژن ویکوکِ
⋆ تجاوز و مثلث عشقی نداره. جدایی داره. خیانت نمیشه گفت داره چون سوتفاهمه...
⋆ اولاش رفتار تهیونگ خیلی رو مخه👍🏼
ⵂ @taekook_fic1 ⵂ