24.04.202508:49
هر جا گشتم این قسمت را پیدا نکردم. اگر کسی دارد برای من هم بفرستد. دمتان گرم. ❤️
22.04.202506:48
امید دارم که این داستان به همراه نُه داستان دیگر همین امسال منتشر شوند. ناشرش انتشارات خوانه است. البته کار را دو سال پیش به پایان رساندم، ولی همچنان مشغول ویرایشش هستم. 😅


13.04.202521:43
بخشی از مقالهی «چهگونه جهانی خلق کنیم که دوروزه از هم نپاشد؟» (۱۹۷۸، ۱۹۸۵)
فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
واقعیتهای جعلیْ انسانهای جعلی میآفرینند. یا برعکس، انسانهای جعلی واقعیتهای جعلی میسازند و آنها را به دیگران میفروشند و سرانجام انسانها را به نسخههای بدلیِ خودشان تبدیل میکنند. در نتیجه با انسانهایی جعلیْ مواجه میشویم که واقعیتهایی جعلی به وجود میآورند، سپس آنها را به دیگر انسانهای جعلی میاندازند. این ماجرا چیزی نیست جز نسخهای بسیار بزرگتر از دیزنیلند. میتوانید بروید سراغ سواری دزدان دریایی¹ یا شبیهسازیِ لینکلن² یا سواری هیجانانگیز آقای تاد³؛ هرچه بخواهید هست، ولی هیچکدام واقعی نیستند.
سرچشمهی ویدئو
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
1. Pirate Ride 2. Lincoln Simulacrum 3. Mr. Toad’s Wild Ride
فیلیپ! کی؟ دیک!
فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
واقعیتهای جعلیْ انسانهای جعلی میآفرینند. یا برعکس، انسانهای جعلی واقعیتهای جعلی میسازند و آنها را به دیگران میفروشند و سرانجام انسانها را به نسخههای بدلیِ خودشان تبدیل میکنند. در نتیجه با انسانهایی جعلیْ مواجه میشویم که واقعیتهایی جعلی به وجود میآورند، سپس آنها را به دیگر انسانهای جعلی میاندازند. این ماجرا چیزی نیست جز نسخهای بسیار بزرگتر از دیزنیلند. میتوانید بروید سراغ سواری دزدان دریایی¹ یا شبیهسازیِ لینکلن² یا سواری هیجانانگیز آقای تاد³؛ هرچه بخواهید هست، ولی هیچکدام واقعی نیستند.
سرچشمهی ویدئو
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
1. Pirate Ride 2. Lincoln Simulacrum 3. Mr. Toad’s Wild Ride
فیلیپ! کی؟ دیک!


28.03.202519:38
شهر کوچک
فیلیپ کی. دیک
داستان کوتاه شهر کوچک ابتدا در مجلهی Amazing Stories در مهِ ۱۹۵۴ با این پیشانینوشت منتشر شد:
«بارها و بارها در داستانهای مختلف از زوایای گوناگون به مضمون “کسی که جای خدا را گرفت” پرداختهاند، اما هیچکدامشان به اندازهی این داستان کوتاه و موجز آن هم به قلم توانمند آقای دیک چنین نفسگیر و هیجانانگیز نبودهاند. بیگمان از خواندنش لذت میبرید.»
شهر کوچک دربارهی مردی میانسال است به نام وِرن هَسکل که از روزمرّگی، کار و حتی از دست زنش به ستوه آمده و میخواهد از این تنگنا، از شهر کوچکی که در آن زندگی میکند، بیرون بزند. فعلاً که کاری از دستش ساخته نیست، اما مگر اهمیتی دارد؟ تا زمانی که راه رهایی را بیابد میتواند به سرگرمیهای خاصش بپردازد: قطارها و ماکت وودلند، محل زندگیاش.
نسخهی پیدیاف مجله را میتوانید از اینجا بردارید.
به زودی ترجمهی این داستان را منتشر میکنم.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک!
فیلیپ کی. دیک
داستان کوتاه شهر کوچک ابتدا در مجلهی Amazing Stories در مهِ ۱۹۵۴ با این پیشانینوشت منتشر شد:
«بارها و بارها در داستانهای مختلف از زوایای گوناگون به مضمون “کسی که جای خدا را گرفت” پرداختهاند، اما هیچکدامشان به اندازهی این داستان کوتاه و موجز آن هم به قلم توانمند آقای دیک چنین نفسگیر و هیجانانگیز نبودهاند. بیگمان از خواندنش لذت میبرید.»
شهر کوچک دربارهی مردی میانسال است به نام وِرن هَسکل که از روزمرّگی، کار و حتی از دست زنش به ستوه آمده و میخواهد از این تنگنا، از شهر کوچکی که در آن زندگی میکند، بیرون بزند. فعلاً که کاری از دستش ساخته نیست، اما مگر اهمیتی دارد؟ تا زمانی که راه رهایی را بیابد میتواند به سرگرمیهای خاصش بپردازد: قطارها و ماکت وودلند، محل زندگیاش.
نسخهی پیدیاف مجله را میتوانید از اینجا بردارید.
به زودی ترجمهی این داستان را منتشر میکنم.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک!


07.03.202516:43
📸 فیلیپ کی. دیک به همراه ریدلی اسکات در استودیوی فیلمسازی
عکاس: کیم گاتلیب
فیلیپ ابتدا از فیلمنامهی بلید رانر ناراضی بود و در مقالهای با تمسخر آن را نقد کرد، اما پس از دیدن نسخهی خام فیلم نظرش تغییر کرد و جلوههای بصری و حسوحال جاری در آن را ستود. او حتی گفته بود که نسخهی اقتباسی «زیبا» و «بهتر از کتاب» است. پیشبینیاش هم این بود که بلید رانر تعریف علمیتخیلی را دگرگون کند و ظرفیتهای پنهانی این ژانر را به همه نشان میدهد. هرچند پیش از اکران نهایی درگذشت و نسخهی کامل را ندید.
سرچشمهی عکس
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#ریدلی_اسکات
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾
عکاس: کیم گاتلیب
فیلیپ ابتدا از فیلمنامهی بلید رانر ناراضی بود و در مقالهای با تمسخر آن را نقد کرد، اما پس از دیدن نسخهی خام فیلم نظرش تغییر کرد و جلوههای بصری و حسوحال جاری در آن را ستود. او حتی گفته بود که نسخهی اقتباسی «زیبا» و «بهتر از کتاب» است. پیشبینیاش هم این بود که بلید رانر تعریف علمیتخیلی را دگرگون کند و ظرفیتهای پنهانی این ژانر را به همه نشان میدهد. هرچند پیش از اکران نهایی درگذشت و نسخهی کامل را ندید.
سرچشمهی عکس
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#ریدلی_اسکات
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾
04.03.202520:12
📼 فیلیپ کی. دیک: از حاشیهی آمریکا تا قلب فرانسه
✍️ دلبر یزدانپناه، امیرمحمد شیرازیان
فیلیپ کی. دیک کیست؟ بستگی دارد کدام سوی اقیانوس اطلس ایستاده باشی. در آمریکا او نویسندهای حاشیهای بود که برای نوجوانان عاشق ماجراهای فضایی قصه میبافت. در فرانسه اما روشنفکران او را در کنار بالزاک و پروست مینشاندند؛ مردی که با قلمش واقعیت را به بازی میگرفت. چه میشود که یک اثر در دو سوی جهان اینقدر متفاوت دیده میشود؟ پاسخ در فرهنگ، ذهنیت و تاریخ نهفته است.
در آمریکا علمیتخیلی برای مدتها چیزی بیش از سرگرمی عامهپسند نبود. ناشران بر آثار دیک تیغ سانسور میکشیدند: بدون خشونت، بدون پیچیدگی، بدون سؤالهای عمیق. نتیجه داستانهایی شد که به تعقیبوگریزهای فضایی تقلیل مییافتند. دیک میدانست که در این فضا بالوپَر تخیلش بسته است. با این حال او تسلیم نشد. تجربهی زندگیاش در دوران نیکسون، دورانی پُر از پارانویا، نظارت دولتی و بیاعتمادی، به آثارش عمق داد. رمان پویشگر تاریکی را ببینید: مأموری که خودش را زیر نظر دارد، بدون اینکه بداند. این داستان آینهای از احساس ناامنیای بود که دیک در زمان حیاتش تجربه میکرد، هنگامی که آمریکاییها چندان درکش نمیکردند.
اما چرخ زمان چرخید. دانشگاههای آمریکا کمکم به آثارش روی خوش نشان دادند و رمانهایش از قفسههای خاکخوردهی ژانر علمیتخیلی به برنامههای درسی راه یافتند. این تغییر پس از مرگش بود که رخ داد.
در آنسوی اقیانوس، فرانسه بستری متفاوت داشت. اینجا علمیتخیلی نه ژانری کمارزش، بلکه ادبیاتی جدی و تفکربرانگیز بود. فرانسویها در آثار دیک نه فقط ماجرا، که سؤالهایی بزرگ میدیدند: «انسان چیست؟» و «واقعیت کدام است؟». آنها که با فلسفهی اگزیستانسیالیسم و قلم نویسندگانی مثل استاندال بزرگ شده بودند، دیک را یکی از خودشان میدانستند. این نگاه او را آنقدر محبوب کرد که منفعت مالی فراوان و انگیزهای قوی برای ادامهی کارش یافت.
چرا این دوگانگی؟ آمریکا با ذهنیت عملگرا و ضدیت با روشنفکری آثار چالشبرانگیز را پس میزد. فرانسه اما آغوشی گشوده برای ادبیات فلسفی داشت و فیلیپ را به عنوان متفکری بزرگ پذیرفت. فضای سیاسی هم نقش داشت: سرکوبهای دوران نیکسون در آمریکا پارانویای دیک را تقویت کرد، اما در فرانسه مضامین آثارش به سان نقدی عمیق بر جامعه دیده شدند.
امروزه او نهفقط نویسندهی علمیتخیلی، بلکه پیشگامی است که ژانر را از حاشیه به مرکز آورد. آثارش به ما میگویند که علمیتخیلی هم سرگرم میکند و هم آگاهی میبخشد؛ و البته بیشتر از اینها.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#دلبر_یزدانپناه
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾
✍️ دلبر یزدانپناه، امیرمحمد شیرازیان
فیلیپ کی. دیک کیست؟ بستگی دارد کدام سوی اقیانوس اطلس ایستاده باشی. در آمریکا او نویسندهای حاشیهای بود که برای نوجوانان عاشق ماجراهای فضایی قصه میبافت. در فرانسه اما روشنفکران او را در کنار بالزاک و پروست مینشاندند؛ مردی که با قلمش واقعیت را به بازی میگرفت. چه میشود که یک اثر در دو سوی جهان اینقدر متفاوت دیده میشود؟ پاسخ در فرهنگ، ذهنیت و تاریخ نهفته است.
در آمریکا علمیتخیلی برای مدتها چیزی بیش از سرگرمی عامهپسند نبود. ناشران بر آثار دیک تیغ سانسور میکشیدند: بدون خشونت، بدون پیچیدگی، بدون سؤالهای عمیق. نتیجه داستانهایی شد که به تعقیبوگریزهای فضایی تقلیل مییافتند. دیک میدانست که در این فضا بالوپَر تخیلش بسته است. با این حال او تسلیم نشد. تجربهی زندگیاش در دوران نیکسون، دورانی پُر از پارانویا، نظارت دولتی و بیاعتمادی، به آثارش عمق داد. رمان پویشگر تاریکی را ببینید: مأموری که خودش را زیر نظر دارد، بدون اینکه بداند. این داستان آینهای از احساس ناامنیای بود که دیک در زمان حیاتش تجربه میکرد، هنگامی که آمریکاییها چندان درکش نمیکردند.
اما چرخ زمان چرخید. دانشگاههای آمریکا کمکم به آثارش روی خوش نشان دادند و رمانهایش از قفسههای خاکخوردهی ژانر علمیتخیلی به برنامههای درسی راه یافتند. این تغییر پس از مرگش بود که رخ داد.
در آنسوی اقیانوس، فرانسه بستری متفاوت داشت. اینجا علمیتخیلی نه ژانری کمارزش، بلکه ادبیاتی جدی و تفکربرانگیز بود. فرانسویها در آثار دیک نه فقط ماجرا، که سؤالهایی بزرگ میدیدند: «انسان چیست؟» و «واقعیت کدام است؟». آنها که با فلسفهی اگزیستانسیالیسم و قلم نویسندگانی مثل استاندال بزرگ شده بودند، دیک را یکی از خودشان میدانستند. این نگاه او را آنقدر محبوب کرد که منفعت مالی فراوان و انگیزهای قوی برای ادامهی کارش یافت.
چرا این دوگانگی؟ آمریکا با ذهنیت عملگرا و ضدیت با روشنفکری آثار چالشبرانگیز را پس میزد. فرانسه اما آغوشی گشوده برای ادبیات فلسفی داشت و فیلیپ را به عنوان متفکری بزرگ پذیرفت. فضای سیاسی هم نقش داشت: سرکوبهای دوران نیکسون در آمریکا پارانویای دیک را تقویت کرد، اما در فرانسه مضامین آثارش به سان نقدی عمیق بر جامعه دیده شدند.
امروزه او نهفقط نویسندهی علمیتخیلی، بلکه پیشگامی است که ژانر را از حاشیه به مرکز آورد. آثارش به ما میگویند که علمیتخیلی هم سرگرم میکند و هم آگاهی میبخشد؛ و البته بیشتر از اینها.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#دلبر_یزدانپناه
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾


24.04.202508:46
سال ۱۹۷۳ بیبیسی در مجموعهمستند آمنیباس¹ قسمتی را با عنوان «شگفتانگیز است، آیندهنگرانه است، علمیتخیلی است!» پخش کرد که در آن مصاحبههایی با نویسندههای برجستهی این ژانر از جمله فیلیپ کی. دیک، ری بردبری، آیزاک آسیموف و چند تن دیگر کردند.
این عکس کمیابِ فیلیپ کی. دیک مربوط به همان برنامه است که کارگردانش هارلی کوکلِس آن را گرفته.
کوکلِس در شرح این عکس گفته بود: «یه روز کامل تو آپارتمان فیل دیک تو فولِرتونِ کالیفرنیا فیلمبرداری میکردیم. اون روز برای ادای احترام به رمانش دنیای پادساعتگرد یه صحنه گرفتیم که انگار داره صبحونهش رو معکوس میخوره!»
سرچشمهی عکس
1- Omnibus
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
این عکس کمیابِ فیلیپ کی. دیک مربوط به همان برنامه است که کارگردانش هارلی کوکلِس آن را گرفته.
کوکلِس در شرح این عکس گفته بود: «یه روز کامل تو آپارتمان فیل دیک تو فولِرتونِ کالیفرنیا فیلمبرداری میکردیم. اون روز برای ادای احترام به رمانش دنیای پادساعتگرد یه صحنه گرفتیم که انگار داره صبحونهش رو معکوس میخوره!»
سرچشمهی عکس
1- Omnibus
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!


22.04.202506:32
راختَخ¹ گفت: «آنقدر پیش شما میمانم تا مرا بخرید.» بیهوا از گُلدان روی طاقچهی بالای بخاریْ سرخگُلهای پژمرده را بیرون کشید و در زبالهدان خودش ریخت. «موقعیتهای بیشتری پیش میآیند که وجود راختَخ را ضروری میبینید. سرانجام به خودتان میآیید و میگویید که بدون راختَخ چهطور زندگی میکردم.»
بازارگرمی²
فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
۱- رباتِ انساننمای خودمختارِ تمامخودکار (خدمتکار)
٢- داستان کوتاه بازارگرمی اولین بار در مجلهی Future Science Fiction در ژوئن ۱۹۵۴ منتشر شد. عکس را از همان مجله برداشتهام.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
بازارگرمی²
فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
۱- رباتِ انساننمای خودمختارِ تمامخودکار (خدمتکار)
٢- داستان کوتاه بازارگرمی اولین بار در مجلهی Future Science Fiction در ژوئن ۱۹۵۴ منتشر شد. عکس را از همان مجله برداشتهام.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
07.04.202519:14
بخشی از مصاحبهی چارلز پِلَت با فیلیپ کی. دیک
به تاریخ ۱۷ مهِ ۱۹۷۹
چاپشده در کتاب فیلیپ کی. دیک: آخرین مصاحبه و دیگر گفتوگوها
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
پِلَت: با مواد چهقدر سروکار داشتی؟
دیک: تنها چیزی که مرتب مصرف میکردم آمفتامین بود، تا بتونم اونقدری بنویسم که کفاف چرخوندن زندگیم رو بده. حقالزحمهم بابت هر کتاب خیلی کم بود، واسه همین مجبور بودم پشتسرهم کتاب بنویسم. مثلِ چی فقط مینوشتم. گمونم یه زمانی طی پنج سال شونزده تا رمان بیرون دادم. روزی شصت صفحه مینوشتم و تنها راهش این بود که آمفتامین مصرف کنم که البته دکتر برام تجویز کرده بود. آخرسر گذاشتمش کنار و از اون موقع به بعد دیگه همچین پُرکار نیستم.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
به تاریخ ۱۷ مهِ ۱۹۷۹
چاپشده در کتاب فیلیپ کی. دیک: آخرین مصاحبه و دیگر گفتوگوها
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
پِلَت: با مواد چهقدر سروکار داشتی؟
دیک: تنها چیزی که مرتب مصرف میکردم آمفتامین بود، تا بتونم اونقدری بنویسم که کفاف چرخوندن زندگیم رو بده. حقالزحمهم بابت هر کتاب خیلی کم بود، واسه همین مجبور بودم پشتسرهم کتاب بنویسم. مثلِ چی فقط مینوشتم. گمونم یه زمانی طی پنج سال شونزده تا رمان بیرون دادم. روزی شصت صفحه مینوشتم و تنها راهش این بود که آمفتامین مصرف کنم که البته دکتر برام تجویز کرده بود. آخرسر گذاشتمش کنار و از اون موقع به بعد دیگه همچین پُرکار نیستم.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
24.03.202522:26
امیدوارم از خواندن این داستان لذت ببرید.
و نکتهای بگویم: اگر خطای ترجمهای یا ویرایشی به چشمتان خورد به یاریام بشتابید. لطف بزرگی است و ممنونتان میشوم.
اشتراکگذاری یادتان نرود. 🙏
و نکتهای بگویم: اگر خطای ترجمهای یا ویرایشی به چشمتان خورد به یاریام بشتابید. لطف بزرگی است و ممنونتان میشوم.
اشتراکگذاری یادتان نرود. 🙏


06.03.202510:16
📸 فیلیپ کی. دیک و آخرین همسرش تِسا باسبی
فیلیپ و تِسا سال ۱۹۷۳ ازدواج کردند و ۱۹۷۷ از هم جدا شدند.
سرچشمهی عکس
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾
فیلیپ و تِسا سال ۱۹۷۳ ازدواج کردند و ۱۹۷۷ از هم جدا شدند.
سرچشمهی عکس
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾


04.03.202514:04
📸 فیلیپ کی. دیک و همسر سومش آن روبنشتاین
سال ۱۹۵۸ (سال بعدش ازدواج کردند)
سرچشمهی عکس
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾
سال ۱۹۵۸ (سال بعدش ازدواج کردند)
سرچشمهی عکس
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾


23.04.202509:13
در سرچشمهی عکس ننوشته بود که فیلیپ اینجا چند ساله است، ولی با توجه به عکسهای دیگرش احتمالاً ۳۰ساله باشد.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک!
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک!
17.04.202520:48
امیدوارم از خواندن این داستان لذت ببرید.
و نکتهای بگویم: اگر خطای ترجمهای یا ویرایشی به چشمتان خورد تماماً از سوی من است. دریغ نکنید و به یاریام بشتابید که اصلاح کنم خطاها را. لطف بزرگی است و ممنونتان میشوم.
اشتراکگذاری یادتان نرود. 🙏
و نکتهای بگویم: اگر خطای ترجمهای یا ویرایشی به چشمتان خورد تماماً از سوی من است. دریغ نکنید و به یاریام بشتابید که اصلاح کنم خطاها را. لطف بزرگی است و ممنونتان میشوم.
اشتراکگذاری یادتان نرود. 🙏
03.04.202520:50
بخشی از مصاحبهی چارلز پِلَت با فیلیپ کی. دیک
به تاریخ ۱۷ مهِ ۱۹۷۹
چاپشده در کتاب فیلیپ کی. دیک: آخرین مصاحبه و دیگر گفتوگوها
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
پِلَت: اولین بار چی باعث شد حس کنی دنیایی که میبینیم اون چیزی نیست که واقعاً به چشم میآد؟
دیک: سرِ یه ماجرایی تو دبیرستان با معلم هندسهمون. یه روز همینطوری داشتم نگاهش میکردم. با اون صدای تیز و خشک و بیروح یهسره حرف میزد که ناغافل این حس اومد سراغم که این زن آدم نیست، یه موجود مکانیکیه که هر لحظه ممکنه سرش کنده شه و فنرش از اون تو بزنه بیرون. هرچی بیشتر تو فکرش فرومیرفتم، بیشتر باورم میشد که انگار راستیراستی قضیه از این قراره. از وقتی این فکر رفت تو سرم دیگه نتونستم بیخیالش بشم.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
به تاریخ ۱۷ مهِ ۱۹۷۹
چاپشده در کتاب فیلیپ کی. دیک: آخرین مصاحبه و دیگر گفتوگوها
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
پِلَت: اولین بار چی باعث شد حس کنی دنیایی که میبینیم اون چیزی نیست که واقعاً به چشم میآد؟
دیک: سرِ یه ماجرایی تو دبیرستان با معلم هندسهمون. یه روز همینطوری داشتم نگاهش میکردم. با اون صدای تیز و خشک و بیروح یهسره حرف میزد که ناغافل این حس اومد سراغم که این زن آدم نیست، یه موجود مکانیکیه که هر لحظه ممکنه سرش کنده شه و فنرش از اون تو بزنه بیرون. هرچی بیشتر تو فکرش فرومیرفتم، بیشتر باورم میشد که انگار راستیراستی قضیه از این قراره. از وقتی این فکر رفت تو سرم دیگه نتونستم بیخیالش بشم.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
24.03.202522:21
جمجمه
فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
طراح جلد: نیک مکلین (ویرایششده با کنوا برای ترجمهی فارسی)
کانگِر پذیرفت غریبهای را که اصلاً ندیده بود بکُشد. با این حال خوب میدانست از پسش برمیآید، چراکه جمجمهی غریبه را در دست داشت.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
طراح جلد: نیک مکلین (ویرایششده با کنوا برای ترجمهی فارسی)
کانگِر پذیرفت غریبهای را که اصلاً ندیده بود بکُشد. با این حال خوب میدانست از پسش برمیآید، چراکه جمجمهی غریبه را در دست داشت.
کانگِر پرسید: «دربارهی چه فرصتی حرف میزنی؟ بگو، مشتاقم بدونم.»
اتاق در سکوت فرورفته بود، همه چشم به کانگِر دوخته بودند که همچنان یونیفُرم خاکیرنگ زندان را به تن داشت.
سخنگو آرام به جلو خم شد. «قبل اینکه بیفتی زندان کاروبار تجارتت رو به پیشرفت بود، البته غیرقانونی بود، ولی سودآور. الآن چی؟ هیچی، جز اینکه باید شیش سالْ دیگه هم تو زندان سر کنی.»
کانگِر ابرو در هم کشید.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
05.03.202520:55
فیلیپ کی. دیک (۱۹۷۷):
«واب آرمیده آنسو اولین داستانی بود که از من منتشر شد. در Planet Stories درآمد، از پُرهیاهوترین مجلههای عامهپسند آن زمان که در دکهها میفروختند. چهار نسخه از آن را بردم به محل کارم، فروشگاه محصولات موسیقی. مشتری داشتیم. اول نگاهی به من انداخت بعد به مجلهها و بهتزده گفت: “فیل، تو اینجور چیزها رو میخونی؟” ناچار شدم اعتراف کنم هم از این داستانها میخوانم هم مینویسم.»
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾
«واب آرمیده آنسو اولین داستانی بود که از من منتشر شد. در Planet Stories درآمد، از پُرهیاهوترین مجلههای عامهپسند آن زمان که در دکهها میفروختند. چهار نسخه از آن را بردم به محل کارم، فروشگاه محصولات موسیقی. مشتری داشتیم. اول نگاهی به من انداخت بعد به مجلهها و بهتزده گفت: “فیل، تو اینجور چیزها رو میخونی؟” ناچار شدم اعتراف کنم هم از این داستانها میخوانم هم مینویسم.»
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾


04.03.202506:40
📸 فیلیپ کی. دیک در پوینت رِیس استیشن
سال ١٩۶٣
سرچشمهی عکس
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾
سال ١٩۶٣
سرچشمهی عکس
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾


23.04.202508:40
عنصر بنیادین و غاییِ علمیتخیلی لذت است؛ لذت برآمده از کشف تازگی.
از جستار «تعریف من از علمیتخیلی» (۱۹۸۱)
فیلیپ کی. دیک در این جستار کوتاه و پُرمغز نگاه ما را از تعاریف رایج علمیتخیلی فراتر میبرد. او نشان میدهد که قلبِ تپندهی این ژانر نه در سفرهای فضایی و فناوریهای پیشرفته بلکه در قدرتِ «ایدهی نو» است؛ ایدهای که جهانِ آشنای ما را دگرگون میکند و ذهن را به سفری شگفتانگیز میبرد: سفری از آشنایی به غرابت، که لذت کشف تازگیها پاداش آن است.
به زودی ترجمهی این جستار را منتشر میکنم.
سرچشمهی ویدئو
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
از جستار «تعریف من از علمیتخیلی» (۱۹۸۱)
فیلیپ کی. دیک در این جستار کوتاه و پُرمغز نگاه ما را از تعاریف رایج علمیتخیلی فراتر میبرد. او نشان میدهد که قلبِ تپندهی این ژانر نه در سفرهای فضایی و فناوریهای پیشرفته بلکه در قدرتِ «ایدهی نو» است؛ ایدهای که جهانِ آشنای ما را دگرگون میکند و ذهن را به سفری شگفتانگیز میبرد: سفری از آشنایی به غرابت، که لذت کشف تازگیها پاداش آن است.
به زودی ترجمهی این جستار را منتشر میکنم.
سرچشمهی ویدئو
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
17.04.202520:46
شهر کوچک
فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
ویراستار: دلبر یزدانپناه
طراح جلد: هوش مصنوعی ایدئوگرام (ویرایششده با کنوا)
بارها و بارها در داستانهای مختلف از زوایای گوناگون به مضمون «کسی که جای خدا را گرفت» پرداختهاند، اما هیچکدام به اندازهی این داستان کوتاه و موجز آن هم به قلم توانمند آقای دیک چنین نفسگیر و هیجانانگیز نبودهاند. بیگمان از خواندنش لذت میبرید.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
#دلبر_یزدانپناه
فیلیپ! کی؟ دیک!
فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
ویراستار: دلبر یزدانپناه
طراح جلد: هوش مصنوعی ایدئوگرام (ویرایششده با کنوا)
بارها و بارها در داستانهای مختلف از زوایای گوناگون به مضمون «کسی که جای خدا را گرفت» پرداختهاند، اما هیچکدام به اندازهی این داستان کوتاه و موجز آن هم به قلم توانمند آقای دیک چنین نفسگیر و هیجانانگیز نبودهاند. بیگمان از خواندنش لذت میبرید.
وِرن هَسکِل با حال خراب آرامآرام از پلههای جلویی خانهاش بالا رفت. پالتویش روی زمین کشیده میشد. خسته بود. خسته و دلسرد، درد رخنه کرده در پاهایش.
همین که در را بست و کتوکلاهش را درآورد، مَج از سرِ تعجب پرسید: «ای وای! هیچی نشده برگشتی خونه؟»
هَسکِل کیفش را انداخت کنار و مشغول گشودن بند کفشهایش شد. بیحالیاش از شانههای افتادهاش معلوم بود. چهرهاش تکیده و رنگپریده بود.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
#دلبر_یزدانپناه
فیلیپ! کی؟ دیک!
30.03.202517:05
من در داستانها و رمانهایم غالباً پی خلق جهانهای ساختگی، جهانهای نیمهواقعی و حتی جهانهای آشوبزدهی شخصی میروم که معمولاً تنها یک نفر ساکن آنهاست؛ در این میان سایر شخصیتها یا در جهانهای خودشان میمانند یا به طریقی پایشان به یکی از این جهانهای عجیب باز میشود. این درونمایه در جایجای بیستوهفت سال نویسندگیام به چشم میخورد. سالها بدون اینکه توضیحی نظری یا آگاهانه برای این وسواس ذهنی ــ علاقهام به جهانهای بدلیِ چندوجهی ــ داشته باشم به نوشتن ادامه میدادم، اما حالا گمان میکنم به درکی از این رفتار خود رسیدهام. آنچه حس میکردم انبوهی واقعیت بالقوه اما در آستانهی فعلیت بودند که دوشادوش بالفعلترین واقعیت قرار داشتند، یعنی همان که بیشترمان بر اساس توافقی نانوشته قبولش داریم.
فیلیپ کی. دیک ۲۴ سپتامبر ۱۹۷۷ مهمان افتخاری جشنوارهی علمیتخیلی مِتز در فرانسه بود. عنوان مقالهای که در آنجا ایراد کرد «این دنیا به چشمتان بد میآید؟ هنوز دنیاهای دیگر را ندیدهاید» بود که البته نسخهی کوتاهشدهاش را برای مخاطبان خواند. در این مقاله او به افکار عمیقش دربارهی فلسفهی فضا و زمان و جهانهای موازی پرداخته و همچنین رؤیاهای عجیبی که سال ۱۹۷۴ سراغش آمدند و نقش تاریخ جایگزین در آثاری که تا آن زمان منتشر کرده بود.
نسخهی کامل این ویدئو را اینجا میتوانید ببینید.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
21.03.202517:00
بخشی از کتاب تأویلات فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
گذشته را مرور میکنم. چشمبسته به «دشتهای ابدی توتفرنگی» گوش میدادم. پا شدم. چشم باز کردم، زیرا ترانه از گذراندن زندگی با چشمهای بسته میگفت. نگاه انداختم سمت پنجره. نور چشمهایم را زد؛ سرم ناگهان تیر کشید. چشمهایم خودبهخود بسته شدند و رنگِ صورتی عجیب بستنی توتفرنگی را دیدم. همان لحظه انگار آگاهی و دانشی ذهنم را فراگرفت. رفتم به اتاقخواب. تِسا داشت لباس کریسی را عوض میکرد. آنچه را در ذهنم طنین انداخته بود تکرار کردم: «کریسی یه مشکل مادرزادی ناشناخته داره. باید فوری ببرینش دکتر تا جراحی بشه.» واقعیت هم داشت.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
گذشته را مرور میکنم. چشمبسته به «دشتهای ابدی توتفرنگی» گوش میدادم. پا شدم. چشم باز کردم، زیرا ترانه از گذراندن زندگی با چشمهای بسته میگفت. نگاه انداختم سمت پنجره. نور چشمهایم را زد؛ سرم ناگهان تیر کشید. چشمهایم خودبهخود بسته شدند و رنگِ صورتی عجیب بستنی توتفرنگی را دیدم. همان لحظه انگار آگاهی و دانشی ذهنم را فراگرفت. رفتم به اتاقخواب. تِسا داشت لباس کریسی را عوض میکرد. آنچه را در ذهنم طنین انداخته بود تکرار کردم: «کریسی یه مشکل مادرزادی ناشناخته داره. باید فوری ببرینش دکتر تا جراحی بشه.» واقعیت هم داشت.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک!
05.03.202519:01
📝 واب آرمیده آنسو
✍️ فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
کار بارگیری دیگر رو به پایان بود. آپتوس دستبهسینه و گرفتهرو بیرون فضاپیما ایستاده بود. فرمانده فرانکو با فراغ بال و لبخندزنان از تختهپل پایین آمد.
گفت: «چی شده؟ واسه همهشون پول میگیری.»
آپتوس لام تا کام نکرد. رو برگرداند و ردایش را جمع کرد. فرمانده پا روی لبهی ردایش گذاشت.
«وایسا یه لحظه. کلهت رو ننداز پایین برو. دارم حرف میزنم.»
آپتوس با متانت برگشت و گفت: «راستی؟ دارم برمیگردم روستا.» نگاه کرد به حیوانات و پرندگانی که از روی تختهپل راهیِ فضاپیماشان میکردند. «باید تو فکرِ شکارهای جدید باشم.»
فرانکو سیگاری گیراند. «خیلی هم خوب. شماها میتونین یه سر برین تو علفزار و کلی از اینها بگیرین دوباره، اما اون موقع که ما بین مریخ و زمین داریم پیش میریم…»
📖 ادامهی این داستان را در زودبین (Instant View) بخوانید.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾
✍️ فیلیپ کی. دیک
ترجمهی امیرمحمد شیرازیان
کار بارگیری دیگر رو به پایان بود. آپتوس دستبهسینه و گرفتهرو بیرون فضاپیما ایستاده بود. فرمانده فرانکو با فراغ بال و لبخندزنان از تختهپل پایین آمد.
گفت: «چی شده؟ واسه همهشون پول میگیری.»
آپتوس لام تا کام نکرد. رو برگرداند و ردایش را جمع کرد. فرمانده پا روی لبهی ردایش گذاشت.
«وایسا یه لحظه. کلهت رو ننداز پایین برو. دارم حرف میزنم.»
آپتوس با متانت برگشت و گفت: «راستی؟ دارم برمیگردم روستا.» نگاه کرد به حیوانات و پرندگانی که از روی تختهپل راهیِ فضاپیماشان میکردند. «باید تو فکرِ شکارهای جدید باشم.»
فرانکو سیگاری گیراند. «خیلی هم خوب. شماها میتونین یه سر برین تو علفزار و کلی از اینها بگیرین دوباره، اما اون موقع که ما بین مریخ و زمین داریم پیش میریم…»
📖 ادامهی این داستان را در زودبین (Instant View) بخوانید.
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
#امیرمحمد_شیرازیان
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾


03.03.202521:36
📸 فیلیپ کی. دیک
حدوداً سال ۱۹۶۰
عکس از آن روبنشتاین
فیلیپ و آن سال ۱۹۵۹ ازدواج کردند و ۱۹۶۵ از هم جدا شدند.
سرچشمهی عکس
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾
حدوداً سال ۱۹۶۰
عکس از آن روبنشتاین
فیلیپ و آن سال ۱۹۵۹ ازدواج کردند و ۱۹۶۵ از هم جدا شدند.
سرچشمهی عکس
#فیلیپ_کی_دیک
#PhilipKDick
#Philip_K_Dick
#PKD
فیلیپ! کی؟ دیک! 👾
Паказана 1 - 24 з 27
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.