Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
ʟᴏɴᴇʟʏ ꜱᴛᴀʀ avatar

ʟᴏɴᴇʟʏ ꜱᴛᴀʀ

I'm a star in a darkness... a lonely star without Sun✨
Unknown Link; https://t.me/harfmanbot?start=1932696100
My Blue Sky: https://t.me/BlueSideKTW
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваны
Надзейнасць
Не надзейны
Размяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаБер 19, 2025
Дадана ў TGlist
Бер 19, 2025

Апошнія публікацыі ў групе "ʟᴏɴᴇʟʏ ꜱᴛᴀʀ"

یکبار سعی کنید فقط بیننده نباشید.
https://t.me/harfmanbot?start=1932696100

کمتر از بیست و چهار ساعت به سال جدید مونده
حرفی حدیثی غری اعترافی بحثی درد و دلی چیزی؟
ولی این آهنگ>>>>
فور کنین بهتون بگم کدوم شخصیت انیمیشنی هستین
معذرت میخوام که دیگه بهت پیام ندادم چون حس کردم برات مهم نیستم.🦢

INTP, ISTP, INTJ, INFJ, ESTP, ENTJ, ENTP
کاش میتونستم ذهنمو یکمم که شده مرتب کنم.
اینارو)))
انیگما هم تموم شد:))
فکر میکردم قسمت نجات آنیا قراره غمگین ترین قسمت انیگما باشه
ولی جیهون..
ماهِ خاکستریم هر روزی که میگذره داره تاریک تر میشه
آفتابگردون دیگه به خورشیدش خیره نمیشه.. دیگه رد آفتاب رو نمیبوسه..
از آسمونی که ماه نقره ای زیباتر از همیشه میدرخشید گذشتم..
از آسمونِ آبی که خورشیدم رو اونجا جا گذاشتم، گذشتم
از رویایی که کودکانه توی سرم ساختم گذشتم،
از آسمونی که برای من نبود، از دریایی که قایق غریبه ی روی آب رو بوسید تا توی دور افتاده ترین موجِ وجودش گم نشه،
از خشم، نفرت، هراس،‌ عشق و دلتنگی گذشتم،
از تموم آسمونهایی که برام غریبه بودن گذشتم و در نهایت آغوشِ اون غریبه، آسمونم شد، آسمونی که حتی نتونستم بهش نزدیک بشم،
چیزی تا پوچ شدن اون آغوش نمونده، تا به سیاهی رسیدن ماهِ خاکستری من، ماهی که هرگز برای من نبود.. زمان زیادی نمونده و من احساسش میکنم، رفتنِ اون ماه رو احساس میکنم و حتی نمیتونم بخاطرش اشک بریزم،، چون اون هرگز ماهِ من نبود..
اما پیش از رفتن، اون باید باهام خداحافظی کنه.. نباید بدون خداحافظی بره.. نمیتونه که بدون خداحافظی بره..
اما کاش، هیچوقت نمیرفت، کاش حداقل ماهِ خاکستری من میموند، تا یک روز شهامت این رو پیدا کنم که بهش بگم چقدر دوستش دارم،،
شاید یک روز تونستم ماهِ خاکستری رو به آغوش بکشم.. شاید..
00:00
حالم داره بد میشه
یکی نزاره من انیگما بخونم

Рэкорды

19.03.202523:59
73Падпісчыкаў
18.03.202521:02
11Індэкс цытавання
18.03.202521:02
17Ахоп 1 паста
31.03.202523:59
9Ахоп рэкламнага паста
07.04.202517:17
0.00%ER
18.03.202521:02
23.29%ERR

Развіццё

Падпісчыкаў
Індэкс цытавання
Ахоп 1 паста
Ахоп рэкламнага паста
ER
ERR
23 БЕР '2530 БЕР '2506 КВІТ '25

Папулярныя публікацыі ʟᴏɴᴇʟʏ ꜱᴛᴀʀ

اینارو)))
19.03.202519:40
https://t.me/harfmanbot?start=1932696100

کمتر از بیست و چهار ساعت به سال جدید مونده
حرفی حدیثی غری اعترافی بحثی درد و دلی چیزی؟
18.03.202518:58
فردا اگر ز راه نمی‌آمد
من تا ابد کنار تو می‌ماندم
من تا ابد ترانهٔ عشقم را
در آفتاب عشق تو می‌خواندم
در پشت شیشه‌های اتاق تو
آن شب نگاه سرد سیاهی داشت
دالان دیدگان تو در ظلمت
گوئی به‌عمق روح تو راهی داشت
لغزیده بود در مه آیینه
تصویر ما شکسته و بی‌آهنگ
موی تو رنگ ساقهٔ گندم بود
موهای من، خمیده و قیری‌رنگ
رازی درون سینهٔ من می‌سوخت
می‌خواستم که با تو سخن گوید
اما صدایم از گره کوته بود
در سایه، بوته هیچ نمی‌روید
18.03.202519:34
همون طنابو میکنم تو کون-
18.03.202519:26
هیونگت نیستم اگه با قیچی باغبونی نیوفتم دنبالت
18.03.202522:49
انیگما هم تموم شد:))
19.03.202519:41
یکبار سعی کنید فقط بیننده نباشید.
ولی این آهنگ>>>>
19.03.202517:22
فور کنین بهتون بگم کدوم شخصیت انیمیشنی هستین
19.03.202517:08
معذرت میخوام که دیگه بهت پیام ندادم چون حس کردم برات مهم نیستم.🦢

INTP, ISTP, INTJ, INFJ, ESTP, ENTJ, ENTP
19.03.202517:01
کاش میتونستم ذهنمو یکمم که شده مرتب کنم.
18.03.202522:38
فکر میکردم قسمت نجات آنیا قراره غمگین ترین قسمت انیگما باشه
ولی جیهون..
18.03.202522:00
18.03.202522:00
ماهِ خاکستریم هر روزی که میگذره داره تاریک تر میشه
آفتابگردون دیگه به خورشیدش خیره نمیشه.. دیگه رد آفتاب رو نمیبوسه..
از آسمونی که ماه نقره ای زیباتر از همیشه میدرخشید گذشتم..
از آسمونِ آبی که خورشیدم رو اونجا جا گذاشتم، گذشتم
از رویایی که کودکانه توی سرم ساختم گذشتم،
از آسمونی که برای من نبود، از دریایی که قایق غریبه ی روی آب رو بوسید تا توی دور افتاده ترین موجِ وجودش گم نشه،
از خشم، نفرت، هراس،‌ عشق و دلتنگی گذشتم،
از تموم آسمونهایی که برام غریبه بودن گذشتم و در نهایت آغوشِ اون غریبه، آسمونم شد، آسمونی که حتی نتونستم بهش نزدیک بشم،
چیزی تا پوچ شدن اون آغوش نمونده، تا به سیاهی رسیدن ماهِ خاکستری من، ماهی که هرگز برای من نبود.. زمان زیادی نمونده و من احساسش میکنم، رفتنِ اون ماه رو احساس میکنم و حتی نمیتونم بخاطرش اشک بریزم،، چون اون هرگز ماهِ من نبود..
اما پیش از رفتن، اون باید باهام خداحافظی کنه.. نباید بدون خداحافظی بره.. نمیتونه که بدون خداحافظی بره..
اما کاش، هیچوقت نمیرفت، کاش حداقل ماهِ خاکستری من میموند، تا یک روز شهامت این رو پیدا کنم که بهش بگم چقدر دوستش دارم،،
شاید یک روز تونستم ماهِ خاکستری رو به آغوش بکشم.. شاید..
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.