Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Bukharamag avatar
Bukharamag
Bukharamag avatar
Bukharamag
09.05.202505:14
07.05.202517:08
شب نویسندگان معاصر روسیه

فردا پنجشنبه، هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت شش بعدازظهر
خانه هنرمندان ایران، تالار استاد جلیل شهناز
05.05.202507:22
شب الزا مورانته

با سخنرانی انتونیا شرکا، فاطمه عسگری، منوچهر افسری، حمید نامجو و علی دهباشی


یکشنبه چهاردهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴
خانۀ اندیشمندان علوم انسانی، تالار فردوسی
28.04.202519:13
تقاطع منتشر شد
شمارۀ چهل و ششم ماهنامۀ تقاطع منتشر شد. این شماره شامل مقالاتی است دربارۀ: نوروز جهانی در قزوین؛ نورالدین الموتی قاضی‌القضات سوسیالیست؛ دهباشی، سلحشور سمرقند و بخارا و مطالب دیگر.
27.04.202512:00
شعر فریاد از مهدی اخوان ثالث
با اجرای گروه استادان: محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان
09.05.202509:48
شب ماسوله

هشتصد و چهلمین شب از سلسله شب‌‌های مجلۀ بخارا با همکاری انتشارات فرهنگ ایلیا و خانۀ اندیشمندان علوم انسانی به «ماسوله» اختصاص یافته است. در این نشست که در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۴ در تالار فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار می‌شود، محمدمنصور فلامکی، نیکروز مبرهن شفیعی، میترا حبیبی، علیرضا قلی‌نژاد، آرش خدابخش و علی دهباشی سخنرانی خواهند کرد و فیلم کوتاهی از ماسوله پخش خواهد شد. هم‌چنین از کتاب «تاریخ ماسوله» به نگارش آرش خدابخش که از سوی نشر فرهنگ ایلیا منتشر شده است رونمائی خواهد گردید.

ماسوله در ۶۰ کیلومتری غرب شهر فومن در استان گیلان و در ارتفاعات ۱۰۰۰ متریِ کوه‌های تالش قرار دارد.
این شهر تاریخی، مرکز قلمرویی بسیار گسترده بود که بیش از ۸ سده تاریخ دارد. این کهن‌شهر، برای سده‌ها در همزیستی دام‌دارانِ تالش و همین‌طور با صنعت آهن و به موازات آن‌ها داد و ستدهای محلیِ بسیار گسترده با مناطق همجوار، تاریخ خود را رقم زده است.
جمعیت ماسوله از ۲۰۰۰ نفر در سال ۱۳۳۵خ. به کمتر از ۳۹۰ نفر در سال ۱۳۹۵خ. رسیده است. شغلی نیز به جز سرایداریِ خانه‌های جدیدسازِ در خدمت اقامت گردشگران و فروشندگی اجناس مورد نیاز آنان، برای معدود جمعیت باقی‌مانده، متصور نیست.
آرش خدابخش نویسندۀ کتاب «تاریخ ماسوله»، ۴۰ سال از عمر خود را وقف پژوهش در ماسوله و ۸ سال زندگی با مردم آن کرده است. حاصل این سال‌ها، کتابی شد که می‌تواند مرجع اولیه و کاملی برای اهالی ماسوله و همین‌طور دوستداران و پژوهشگران علاقه‌مند باشد. این کتاب در دو بخش کلی تدوین شده است. بخش اول، به تاریخ ماسوله براساس روایات منابع تاریخی می‌پردازد. بخش دوم، مربوط به یکصد سال اخیر ماسوله است. تدوین و نگارش این کتاب به گونه‌ای تنظیم شده که استفاده‌کننده بتواند به سرعت و به سهولت به واقعۀ تاریخی و سال وقوع آن دسترسی پیدا کند.
در پایان کتاب، تحلیل‌های نویسنده در موضوع ثبت جهانی ماسوله و همین‌طور موضوع گردشگریِ پایدار، که از جملۀ مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین موضوعات امروز ماسوله است، آورده شده.

نشانی: تهران، خیابان نجات‌الهی (ویلا)، چهار راه ورشو، تالار فردوسی
08.05.202509:52
شب نیشابور

هشتصد و سی و نهمین شب از شب‌های بخارا به پاسداشت نیشابور اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر شنبه بیستم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴، با سخنرانی حسن باصفا، سعید رضادوست، علی‌اصغر سیدآبادی، جواد محقق نیشابوری، علی دهباشی و تارنوازی امید سمقانی در سالن استاد محمدرضا شفیعی‌ کدکنی در گذر فرهنگ و هنر این شهر برگزار می‌شود.

نیشابور، ناموَرتر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد و کافی است این جملۀ شفیعی‌ کدکنی را به یاد آوریم که «این نیشابور، در نگاه من فشرده‌ای است از ایران بزرگ. شهری در میان ابرهای اسطوره و نیز در روشنای تاریخ، با صبحدمی که شهره آفاق است.»
نیشابور طی قرن‌های سوم تا ششم هجری قمری، قلب تپنده‌ای بود که دانش و بینش را در رگ‌های فرهنگ‌ مردمان جاری می‌ساخت. این شهر، جهانی‌ترین چهرۀ فرهنگ و تمدّن ایرانی را به تبار بشر هدیه کرده است: حکیم عمر خیّام. اکنون هنگام آن فرا رسیده است تا غبارِ ایام را از چهرۀ نیشابور کنار بزنیم و اما «برای بازسازی این نیشابور، باید جان کَند... با شعارهای روزنامه‌نویسان و فرمایشات خطیبان حرفه‌ای، هیچ کاری نمی‌توان انجام داد. باید جان کَند و هر پاره‌ای ازین موجودیت را، با هر وسیله‌ای که امکان‌پذیر است، به‌دست آورد و بررسی کرد و شناخت، درست مانند قدحی بلورین از میراث نیاکان تو که بر سنگ شکسته است و هر پاره‌ای از آن، در گوشه‌ای افتاده و تو می‌خواهی اجزای پراکندۀ آن قدح شکسته را، با کیمیای عشق، به هم جوش دهی و آن را از نو بیافرینی. تا این قدح کامل شود، به تمام ذرات گمشده آن نیاز داری.» این نشست، کوششی است برای کنار هم نهادن قطعاتی از چیستیِ نیشابور.

نیشابور، بلوار فضل، خیابان موعود، گذر فرهنگ و هنر، سالن استاد محمدرضا شفیعی‌ کدکنی
转发自:
Bukharamag avatar
Bukharamag
07.05.202518:14
«وطنِ من»
سروده‌ای از ملک‌الشعرا بهار


ای خطّهٔ ایران مهین‌، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من

ای عاصمهٔ دنیی آباد که شد باز
آشفته کنارت چو دلِ پُر حَزَن من

دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغِ گل و لاله و سرو و سمن من

بس خار مصیبت که خلد دل را بر پای
بی روی تو، ای تازه شکفته چمن من

ای بارخدای من گر بی‌تو زیم باز
افرشتهٔ من گردد چون اهرمن من

تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من

از رنج تو لاغر شده‌ام چونان کز من
تا بر نشود ناله نبینی بدن من

دردا و دریغا که چنان گشتی بی‌برگ
کز بافتهٔ خویش نداری کفن من

بسیار سخن گفتم در تعزیت تو
آوخ که نگریاند کس را سخن من

وانگاه نیوشند سخن‌های مرا خلق
کز خون من آغشته شود پیرهن من

و امروز همی‌گویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من‌، وطن من
06.05.202519:54
شب دکتر قاسم غنی

با سخنرانی آقایان اصغر دادبه، صادق سجّادی، سعید کافی انارکی، سهیل قاسمی، علی دهباشی و پخش پیام تصویری فریدون مجلسی

همراه با رونمایی از تصحیح دیوان حافظ بر اساس نسخۀ اقدم سنۀ ۸۰۱ که به اهتمام سهیل قاسمی توسط انتشارات بلم منتشر شده است


سه‌شنبه شانزدهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴
باغ‌موزۀ نگارستان، تالار دکتر روح‌الامینی
29.04.202517:18
شب الزا مورانته

هشتصد و سی و ششمین شب از شب‌های بخارا اختصاص یافته است به بررسی زندگی و آثار الزا مورانته (Elsa Morante) نویسنده، پژوهشگر و مترجم ایتالیایی نیمۀ دوم سدۀ بیستم. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه چهاردهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ با سخنرانی انتونیا شرکا، فاطمه عسگری، منوچهر افسری (مترجم رمان «تاریخ» اثر الزا مورانته از زبان ایتالیایی)، حمید نامجو و علی دهباشی در تالار فردوسی خانۀ اندیشمندان برگزار می‌شود.

تجربۀ نویسنده ایتالیایی، الزا مورانته، در زندگی در سایۀ ادبیات، منحصربه فردترینِ آن در وادی ادبیات قرن بیستمی است، زیرا با تمام وجود کمرِ خدمت به ادبیات بست و به آرزوی زیستنِ رابطه‌های انسانی در شور و سرمستی جامۀ عمل پوشاند. وی که روایتگر برشی از تاریخ ایتالیا پس از جنگ دوم جهانی بود، هرگز از طلب زیبایی و شوقِ آفرینش دست نشُست. ادبیات را به مثابۀ حجت تابناکِ تمامیت زیست و در آن از قدرت تخیل لایزال خود مایه گذاشت و به تمام گسترۀ امر واقع تسرّی داد تا دست زیبایی را در دست حقیقت بگذارد و پرچم پیروزیِ عشق و نکویی را، بدون دمی پس نشستن از تب و تاب افشای پلیدی‌های فرو افکنندۀ حیات فردی و اجتماعیِ انسان، برافرازد. این دیدگاه با استعداد «روایتگریِ ذاتی»اش رابطۀ فشرده دارد و به او تواناییِ سربه‌سری با همسر نویسنده‌اش، آلبرتو موراویا، بخشیده است. اما مورانته دست رد بر سینۀ چه بسیار روشمندی‌های بهینه‌جو، خونسردیِ روشنفکرانه و امور تعریف‌شده از قبل زد تا نوشتاری تابان از برق سرمستی و مالامال از خلسه و زیاده‌روی سر دست آورد.
در رمان «تاریخ» نوشتۀ الزا مورانته، نویسنده بر آن است که با حفظ فاصله دربارۀ قهرمانانش بنویسد؛ به نحوی‌که در آن «حساب مرده‌ها و زنده‌ها از هم پاک شده است». هم از این فاصله است که صدای نک و نال ناشنیدنیِ ایدا، که بیشتر به صدای حیوانات می‌ماند، قبل از افتادنِ سر و کارش با تیمارستان، به گوش می‌رسد: «ای کاش هرگز به نوع بشر تعلق نداشتم». این واپسین اشاره از میان بی‌شمار اشاره‌های تاریخ به‌شمار می‌رود که به‌سوی قلمرو حیوانی نشانه رفته است.
در شب الزا مورانته بخشی از یک فیلم مستند دربارۀ زندگی وی به نمایش در‌می‌آید.

خانۀ اندیشمندان علوم انسانی: خیابان نجات‌الهی (ویلا)، چهارراه ورشو، تالار فردوسی
26.04.202507:52
شب شاه‌جهان

هشتصد و سی و پنجمین شب از شب‌های بخارا به پاسداشت شاه‌جهان، که بلندترین قلۀ استان خراسان شمالی و نماد ایستادگی و تنوع زیستی آن است، اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر چهارشنبه دهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ با سخنرانی محمّدحسین پاپلی یزدی، محمّد پروین گنابادی، کمال‌الدین ناصری، زهرا قلیچی‌پور و علی دهباشی در آمفی تئاتر دانشکدۀ هنر در دانشگاه بجنورد برگزار می‌شود.

دامنه‌های شاه‌جهان در بلندای تاریخ میزبان فرهنگ‌های گوناگون و اقوام مختلف در شهرستان‌های اسفراین، شیروان و فاروج و سرچشمه‌های آن زندگی‌بخش آبادی‌های خود بوده است.
منطقۀ شاه‌جهان از متنوع‌ترین زیست‌بوم‌های گیاهی و جانوری و از جمله پرتراکم‌ترین زیستگاه‌های پلنگ ایرانی است.
اسفراین، شهری کهن و باستانی با پیشینه‌ای پرفراز و نشیب و تاریخی پرآشوب، در دامنه‌های جنوبی شهری بود که قباد پادشاه ساسانی به دلیل سرسبزی و آب و هوای خوبش آن را مهرگان (مهرجان) نامیده بود. این شهر زمانی جولانگاه مقدونیان، در دوران جانشینان اسکندر در تصرف سلوکیان و بعدها در زمان صفویه مورد تاخت و تاز ازبکان بوده و در حدود سیصدسال پیش - کمی قبل از روی کار آمدن نادرشاه - توسط افاغنه ویران شده است. آنچه امروز به نام اسفراین می‌شناسیم بخشی از ایران کهن است که چون بسیاری از نقاط دیگر آن، تاریخی خونبار را از سر گذرانیده است.
نام اسفراین همواره با شهر بلقیس - دومین بنای خشتی ایران - همراه است اما در دامنه‌های جنوبی کوه شاه‌جهان در محدودۀ بام و صفی‌آباد شهری زیرزمینی به نام جهان‌بان نیز وجود دارد که کمتر مورد توجه بوده است؛ با پیشینۀ تقریبی ۸۰۰ ساله و دارای تونل‌هایی پیچ‌ در پیچ به طول تقریبی ۲۰ کیلومتر که شامل اتاق‌ها و راهروهایی است که چند روستا را به هم وصل می‌کرده است.

کیلومتر ۵ جاده بجنورد- اسفراین، دانشگاه بجنورد، آمفی‌تئاتر دانشکدۀ هنر
09.05.202505:15
شب نویسندگان معاصر روس

با حضور: زینب یونسی، آرزو آشتی‌جو، گودرز آشتیانی، علی دهباشی، هلگا پاتاکی، کیریل کارچاگین، آلونانا واکوشینا
مترجم جلسه: خانم کاتیا


پنجشنبه هجدهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴
خانۀ هنرمندان ایران، تالار استاد جلیل شهناز
07.05.202518:14
05.05.202519:17
عصر دوشنبه‌های بخارا

به مناسبت انتشار کتاب «عیاران کوچان، یاران رستم؛ از دیلمان تا جیرفت» دربارۀ تبارشناسی مردمان کوفچ یا کوچ از ایران باستان تا امروز نوشتۀ رضا ترنیان که از سوی انتشارات لوگوس منتشر شده است

با سخنرانی سیدمنصور سیدسجادی، ابوالقاسم اسماعیل‌پور، مسعود میری، مسعود ربیعی‌فر، سیدعلی‌اصغر سلطانی، رضا ترنیان و علی دهباشی


دوشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴
فرهنگسرای نیاوران، سالن خزر
27.04.202512:00
خانه‌ام آتش گرفته است، آتشی جانسوز
هر طرف می‌سوزد این آتش
پرده‌ها و فرشها را، تارشان با پود
من به هر سو می‌دَوَم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده‌هایم تلخ
و خروش گریه‌ام ناشاد
از درون خسته‌ی سوزان
می‌کنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد
خانه‌ام آتش ‌گرفته است، آتشی بی‌رحم
همچنان می‌سوزد این آتش
نقش‌هایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم و در و دیوار
در شب رسوای بی‌ساحل
وای بر من، سوزد و سوزد
غنچه‌هایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدان‌ها
روزهای سخت بیماری
از فراز بام‌هاشان، شاد
دشمنانم موذیانه خنده‌های فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه این مشَبّک شب
من به هر سو می‌دَوم گریان از این بیداد
می‌کنم فریاد، ای فریاد، ای فریاد
وای بر من، همچنان می‌سوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
و آنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول
این طرف را می‌کنم خاموش
وز لهیب آن می‌روم از هوش
زآن دگر سو شعله برخیزد، به گِردَش دود
تا سحرگاهان، که می‌داند که بودِ من شود نابود
خفته‌اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مُشتِ خاکستر
وای، آیا هیچ سر بر می‌کنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
می‌کنم فریاد، ای فریاد، ای فریاد
显示 1 - 24 263
登录以解锁更多功能。