19.02.202520:02
15.02.202519:59
15.02.202519:45
15.02.202519:29
10.02.202502:08
ورژن جیمینش رو به زودی درست میکنم 💞، چون خدایا این آهنگ برای مکنهلاینه (+ جین مکنهی حقیقی)
09.02.202512:18
18.02.202517:34
قبلی قشنگتر بود
15.02.202519:59
15.02.202519:45
برید پیشش
15.02.202519:29
10.02.202502:08
07.02.202520:21
دوباره دارم خودم رو گم میکنم و این افتضاحه
18.02.202516:30
15.02.202519:53
13.02.202511:25
کاش یکی بیاد برام کپشن کیوت بزنه :(
09.02.202521:36
07.02.202511:12
15.02.202521:17
مثلا اینجا 200 بشه؟
برای جوینشدههای جدید، وایب و موزیک میفرستم 💓
15.02.202519:53
حسودی مغزم رو خورد
15.02.202519:29
10.02.202502:09
09.02.202521:17
06.02.202507:19
قدم به قدم به جونگکوک نزدیکتر شد و وقتی کمر پسر قد بلندتر، به دیوار برخورد کرد، متوقف شد.
جیمین اهمیت به اختلاف قدی و اختلاف سایزشون نمیداد و با خجالت بامزهای که جونگکوک داشت، لقب 'پرنسس' رو بهش داده بود و اهمیتی به جنسیتزدگی اصطلاح نمیداد.
پسر قد کوتاهتر، برای جبران قدش، پای چپش رو صد و هشتاد درجه باز کرده و پاش رو کنار گوش جونگکوک و به دیوار کوبید.
پسر بلند قدتر، فکرهایی عجیب توی سرش پدیدار شده بودن و طبق معمول، از ابرازشون عاجز بود و خجالت میکشید.
جیمین دستش رو روی گونـۂ جونگکوک گذاشت و پسر رو مجبور کرد تا بهش نگاه کنه.
پسر قد بلندتر هم، برای پوشوندن صورتش و غلبه به خجالتش، سرش رو توی گردن هیونگش خم کرد و دستهاش رو دور کمر جیمین پیچید.
دو طرف صورت پسر قد بلندتر رو گفت و توی صورت سرخشده از خجالتش لب زد.
*تهگی از سمت دیگه*
تهیونگ با چشمهایی گرد شده پرسید و یونگی شونهای بالا انداخت.
«من رو ببین، پرنسس!».
جیمین اهمیت به اختلاف قدی و اختلاف سایزشون نمیداد و با خجالت بامزهای که جونگکوک داشت، لقب 'پرنسس' رو بهش داده بود و اهمیتی به جنسیتزدگی اصطلاح نمیداد.
«هیونگ، من-...».
پسر قد کوتاهتر، برای جبران قدش، پای چپش رو صد و هشتاد درجه باز کرده و پاش رو کنار گوش جونگکوک و به دیوار کوبید.
«چرا هی، سرخ و سفید میشی، جونگکوک؟».
پسر بلند قدتر، فکرهایی عجیب توی سرش پدیدار شده بودن و طبق معمول، از ابرازشون عاجز بود و خجالت میکشید.
«مـ-... من نمیتو-...».
«بیخیال، بیبی! باهام راحت باش».
جیمین دستش رو روی گونـۂ جونگکوک گذاشت و پسر رو مجبور کرد تا بهش نگاه کنه.
پسر قد بلندتر هم، برای پوشوندن صورتش و غلبه به خجالتش، سرش رو توی گردن هیونگش خم کرد و دستهاش رو دور کمر جیمین پیچید.
«من د-... دلم میخواست که پـ-... پاهای خوشگلت رو، اینطور کامل از هم باز کنم و داخلت بکوبم».ابروهای پسر قد کوتاهتر از تصور جونگکوک بالا پریده و هیجان گفت.
«این فوقالعادهست، پرنسس!».
دو طرف صورت پسر قد بلندتر رو گفت و توی صورت سرخشده از خجالتش لب زد.
«پاهای من همیشه برای تو بازه و آمادۂ انجام فانتزیهاتم!».
*تهگی از سمت دیگه*
«اونا دارن چهکار میکنن، هیونگ؟».
تهیونگ با چشمهایی گرد شده پرسید و یونگی شونهای بالا انداخت.
«جیمین بچه رو از راه به در کرده».
显示 1 - 24 共 40
登录以解锁更多功能。