«قلم‌گاه»
09.05.202500:40
و این جسم، لجنی بیش نبود که روز و شب، تنها دغدغه‌اش به گل نشاندن من بوده و هست…
03.05.202519:11
حداقل وقتی خودتون به نتیجه نرسیدین، تلاش بقیه و اسم و رسمی که با هزار و یک زحمت ساختن رو با خاک یکسان نکنید
03.05.202513:59
این پیام رو فور کنید تو کانالتون و من با گوش دادن به پلی لیست کانالتون نقاشی میکشم‌بهتون میدم.
ممکنه یدونه Doodle کوچولو باشه ممکنه چندتا
تا ۷ که برق میاد فور کنید. من بکشم براتون.
پرایوتا هم ناشناس بدن لطفا
http://t.me/HidenChat_Bot?start=6994220311
ممکنه یدونه Doodle کوچولو باشه ممکنه چندتا
تا ۷ که برق میاد فور کنید. من بکشم براتون.
پرایوتا هم ناشناس بدن لطفا
http://t.me/HidenChat_Bot?start=6994220311
02.05.202509:50
کافیه با سینا حرف بزنم، تا باتوجه به حرفام متن بنویسه..
01.05.202519:22
در دنیای تو ساعت چند است…؟
28.04.202512:09
این همه غم و عزاداری بس نیست؟
پس کی دنیا به ساز ما میرقصه…؟
پس کی دنیا به ساز ما میرقصه…؟
08.05.202522:04
شبت بخیر، تمام احوالاتت نیز🖤
-فرشته
-فرشته
03.05.202518:50
لطفا اگه راجع به چیزی اطلاع ندارین، بیخودی با یه منطق الکی ازش دفاع نکنید!
03.05.202512:46
به خودت اجازه بده که خسته شی، ولی یادت نره؛ تو حق نداری تسلیم شی…!
02.05.202509:20
ما با نگاهِ ناباور
فاجعه را تاب آورديم...
تنهايی را تاب آورديم،
و خاموشی را...
و اكنون در اعماقِ خاكستر
می‌تپيم...
-احمد شاملو
فاجعه را تاب آورديم...
تنهايی را تاب آورديم،
و خاموشی را...
و اكنون در اعماقِ خاكستر
می‌تپيم...
-احمد شاملو
30.04.202512:34
转发自:
فـرشــتـه‍ــ
28.04.202511:50
نمی‌دانم این رویا مرا به‌کُجا می‌کشاند؛
اما این آخرین چیزی‌ست که حسش می‌کنم. اگر آن را نیز کنار بُگذارم، تنها سیاهی می‌ماند و سیاهی.
اما این آخرین چیزی‌ست که حسش می‌کنم. اگر آن را نیز کنار بُگذارم، تنها سیاهی می‌ماند و سیاهی.
转发自:
واگویه ›
05.05.202519:50
ما اونجوری که دلمون میخواست زندگی نکردیم.
اونجوری زندگی کردیم که مجبور بودیم.
اونجوری زندگی کردیم که مجبور بودیم.
03.05.202517:09
این روزا عجیب، مرگ رو جلوی چشمام میبینم و عجیب‌تر اینه که ترسی ازش ندارم!
03.05.202510:11
هیچ چیز آنطور که باید و شاید پیش نمی‌رود!
02.05.202507:41
转发自:
مخفیگاه من
28.04.202513:07
هیچ‌کدوم این‌ها اتفاقی نبود؛ هیچ ساختمونی خودش نریخت، هیچ پرنده‌ای خودش سقوط نکرد، هیچ مادری خودش داغدار نشد، هیچ شهری خودش ویرون نشد. ما همیشه تنها موندیم وسط آوار تصمیم‌هایی که برامون گرفتن، وسط سیاست‌هایی که یه مشت بی‌رحم نوشتن، و مجبور شدیم با اشک، با بغض، با زخم زندگی کنیم. ما نه قوی بودیم و نه عادت کردیم. ما فقط هربار یه تیکه از دلمون کنده شد. ولی بدونید که ما فراموش نکردیم؛ هیچ‌کدوم از اون شب‌ها رو، هیچ‌کدوم از اون اسم‌ها رو، هیچ‌کدوم از اون پرنده‌هایی که دیگه برنگشتن رو. این زخم‌ها موندن روی تن همه‌مون، این داغ‌ها جا موندن روی دل همه‌مون. ما دیگه بلد شدیم درد رو بی‌صدا بغل کنیم، اما یادمون نرفته و قرار هم نیست هیچ‌وقت یادمون بره.
28.04.202511:40
تولدت مبارک دختر خوش قلب🕊️🌱
03.05.202519:13
یه بار میگم نکن.
دوبار قسمت میدم
بار سوم برو به جهنم!
دوبار قسمت میدم
بار سوم برو به جهنم!
03.05.202515:31
اولین سوال همه ابتدای مکالمه در هر ساعت از شبانه روز: بیداری؟
02.05.202518:08
قبل از انجام هرکاری فکر کنید، چون اگر از چشم شخصی بیفتید حتی اگر خودتون رو به آب و آتیش بزنید دیگه هیچ چیز مثل سابق نمیشه…!
01.05.202522:15
از یه جایی به بعد، دیگه دنبال آدم مناسب نمیگردی و همه چیز رو میسپری به جریان زندگی…
28.04.202512:40
همیشه بهانه‌ای برای خاتمه دادن تمام حوادث بود؛
ندیدیم!
نبود!
دشمن بود…!
آسمان و زمین کج بود.
اما یکبار نشد یک نفر از این انسان‌ها که خود را «مومن» می‌خوانند؛ قبول کند!
بگوید اقا جان تمام این اتفاق‌ها تقصیر ما و بی‌کفایتی‌های ما بوده.
زهی خیال باطل..
پلاسکو سوخت و خاکستر شد؛ هواپیما ۷۵۲ نیست و نابود شد. کیسه ی بهناز که برای دیدن خانواده‌اش به وطن بازگشته بود، حتی به اندازه ی نصف وجودش هم نبود.
میبینی؟ زندگی‌هایمان سرشار از بودن‌ها و نبودن‌هایی شده که خودمان هیچ دخالتی در آن‌ها نداشته، نداریم و نخواهیم داشت…
این روزمرگی‌های ما، پر از آدم‌هایی شده که حتی بویی از انسانیت نبرده‌اند!
ندیدیم!
نبود!
دشمن بود…!
آسمان و زمین کج بود.
اما یکبار نشد یک نفر از این انسان‌ها که خود را «مومن» می‌خوانند؛ قبول کند!
بگوید اقا جان تمام این اتفاق‌ها تقصیر ما و بی‌کفایتی‌های ما بوده.
زهی خیال باطل..
پلاسکو سوخت و خاکستر شد؛ هواپیما ۷۵۲ نیست و نابود شد. کیسه ی بهناز که برای دیدن خانواده‌اش به وطن بازگشته بود، حتی به اندازه ی نصف وجودش هم نبود.
میبینی؟ زندگی‌هایمان سرشار از بودن‌ها و نبودن‌هایی شده که خودمان هیچ دخالتی در آن‌ها نداشته، نداریم و نخواهیم داشت…
این روزمرگی‌های ما، پر از آدم‌هایی شده که حتی بویی از انسانیت نبرده‌اند!
显示 1 - 24 共 141
登录以解锁更多功能。