09.05.202515:47
01.05.202519:13
_جایی میان نبودن
در دل زمستان، دوچرخهای تنها مانده؛
نه در حال است، نه در گذشته…
فقط ایستاده، بیحرکت،
مثل خاطرهای که کسی دیگر به یادش نمیآورد.
برف، آرام آرام میبارد،
نه برای تازه کردن،
که برای دفن کردن آنچه روزی زندگی بود.
درختانِ خشک، تماشاگرند،
و نردهها، تکیهگاه سکوتی عمیق.
اینجا، زمان خوابیده،
و تمام دنیا انگار فقط یک سؤال است:
آیا فراموش شدن، مرگ واقعیست؟
و باد،
آرام از لای شاخههای خشک میگذرد،
بیآنکه چیزی را بیدار کند.
برف، مثل لالاییِ خاموشی،
روی همه چیز مینشیند،
روی خاطرات، روی صداها،
روی دلی که هنوز منتظر است.
شاید کسی روزی بازگردد…
شاید رد چرخهای آن دوچرخه دوباره
بر برفهای تازه نقش ببندد.
اما تا آن روز،
زمستان اینجاست؛
با سکوتی دلنواز،
که درد را نه فریاد،
بلکه با نوازش بیان میکند…
گاهی خیال میکنم صدایی از دور میآید،
صدای پا… یا شاید خندهای محو،
که از میان مه میگذرد و دوباره ناپدید میشود.
اما تنها چیزی که میماند،
سکوتیست که عمیقتر میشود…
مثل آغوشی که سالهاست خالی مانده.
دوچرخه هنوز آنجاست،
همانطور بیحرکت،
انگار که خودش هم فهمیده:
بعضی رفتنها، بازگشتی ندارند.
و بعضی آدمها،
فقط در زمستانِ دل جا میمانند.
شاید همه چیز همین باشد؛
دلبستگی به چیزی که دیگر نیست،
و امیدی کوچک،
که در دل برفها، آرام نفس میکشد…
نه برای آمدن کسی،
بلکه برای اینکه فراموش نکنیم:
دوست داشتن، همیشه باید باشد،
حتی اگر کسی نمانده باشد تا آن را بفهمد.
22.04.202522:43
26.03.202511:06
-
26.03.202500:41
Tired of but I can't let my parents to have a dead daughter..:)
Repost qilingan:
Faranak’s

25.03.202514:47
چالش عکاسی
این پیام و به چنلتون فوروارد کنید و یک عکس رو انتخاب کنید تا اینجا بذارم.
این پیام و به چنلتون فوروارد کنید و یک عکس رو انتخاب کنید تا اینجا بذارم.
01.05.202519:17
01.05.202518:55
22.04.202522:13
شاید در فرا سوی آن درب آبی خودم را یافتم:) ۰۴۰۲۰۲
26.03.202511:02
25.03.202512:56
از لحاظ روحی، روانی و جسمی نیاز دارم یه دوربین هرچی شد داشته باشم فقط کل شهر و خیابونارو قدم بزنم از هرچی که دوست دارم عکس بگیرم:)
01.05.202519:16
- آرشیوِ زمستانِ ۴۰۳ -
25.04.202513:36
Green Forest
🌳26.03.202515:23
-


26.03.202511:02
“Cinematic”
25.03.202510:15
01.05.202519:14
24.04.202508:17
دیروز از همه عکسایی که دوست داشتن بگیرن رو گرفتم...
بعد گفتم بازم من عکس نگرفتم')
یهو یکی از بچه ها گفت: من بگیرم؟.. (ادامه داد) آخه من بگیرم بازم اونی که تو میخوای نمیشه:(
گفتم اشکالی نداره یه روزی عکسایی که دوست دارمو میگیرم..
در جواب یه چیزی بهم گفت که میتونم تا ابد آویزه گوشم کنم..
گفت: «آخه الان جوونی، الان این استایل رو داری، الان خنده هات قشنگن، الان ذوقش رو داری.. شاید اون روز دیگه نه این لباسا بهت بیان نه بتونی مثل الان بخندی و نه ذوقش رو داشته باشی».
با یه لبخند حرفش رو تایید کردم ولی الان میتونم بابتش گریه کنم:)
بعد گفتم بازم من عکس نگرفتم')
یهو یکی از بچه ها گفت: من بگیرم؟.. (ادامه داد) آخه من بگیرم بازم اونی که تو میخوای نمیشه:(
گفتم اشکالی نداره یه روزی عکسایی که دوست دارمو میگیرم..
در جواب یه چیزی بهم گفت که میتونم تا ابد آویزه گوشم کنم..
گفت: «آخه الان جوونی، الان این استایل رو داری، الان خنده هات قشنگن، الان ذوقش رو داری.. شاید اون روز دیگه نه این لباسا بهت بیان نه بتونی مثل الان بخندی و نه ذوقش رو داشته باشی».
با یه لبخند حرفش رو تایید کردم ولی الان میتونم بابتش گریه کنم:)
26.03.202511:07
-
26.03.202509:46
با من صمیمی نشید جنبه ندارم یهو سفره دلم باز میشه یادم میره غریبه ای.
25.03.202514:47
·
Repost qilingan:
حاجیت آرتیسته ٭

21.03.202519:26
[ این متن فور کن عکساتو ببینم
میزارم اینجا بمونه تا فردا ]
میزارم اینجا بمونه تا فردا ]
Ko'rsatilgan 1 - 24 dan 33
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.