07.05.202507:00
کسی که با الفبای سیاست ورزی آشنایی مقدماتی داشته باشد، می داند که سیاست عرصه ی تشخیص دوست از دشمن است.
اینکه بیگانگان و دشمنان خارجی در راستای منافع خویش، خواستار تضعیف و یا حتی نابودی ایران باشند، به هیچ وجه جای تعجب ندارد. تغییر نام خلیج فارس و تجزیه ایران تنها مقدمات نابودی و حذف کامل ایران از نقشه ی جغرافیا و از تاریخ است.
تنها راه دوام و بقای ایران، پرورش و تقویت روزافزون قدرت نرم و سخت است امری که در برابر خواست و اراده ی معطوف به تضعیف و نابودی ایران مقاومت جانانه نشان خواهد داد.
امروزه در سپهر سیاسی ایران، حکومت و ضدحکومت که دو روی یک سکه هستند و در باج دادن به بیگانگان و بیگانه پرستی از یکدیگر سبقت می گیرند، برنامه ای جز تضعیف هر چه بیشتر ایران چه در قدرت نرم و چه در قدرت سخت ندارند و اراده ی این دو کاملآ همخوان با اراده ی دشمنان ایران و اربابان بیگانه ی آنها می باشد.
شایسته است که میهن دوستان و ایرانشهریان در اندیشه و گفتار و کردار از هر آنچه این دشمن درونی سرسپرده به بیگانه را تقویت می کند، اکیدا پرهیز کنند و مسئولیت اداره ی کشور را به نیروهای میهن دوست، اقتدارگرا و خردمند بسپارند امری که جز با برائت جویی کامل از این دو جریان فاسد و خائن (حکومت و ضدحکومت) میسر نمی گردد.
✍ فریدون راستی
🍃 @Rastih72 🍃
اینکه بیگانگان و دشمنان خارجی در راستای منافع خویش، خواستار تضعیف و یا حتی نابودی ایران باشند، به هیچ وجه جای تعجب ندارد. تغییر نام خلیج فارس و تجزیه ایران تنها مقدمات نابودی و حذف کامل ایران از نقشه ی جغرافیا و از تاریخ است.
تنها راه دوام و بقای ایران، پرورش و تقویت روزافزون قدرت نرم و سخت است امری که در برابر خواست و اراده ی معطوف به تضعیف و نابودی ایران مقاومت جانانه نشان خواهد داد.
امروزه در سپهر سیاسی ایران، حکومت و ضدحکومت که دو روی یک سکه هستند و در باج دادن به بیگانگان و بیگانه پرستی از یکدیگر سبقت می گیرند، برنامه ای جز تضعیف هر چه بیشتر ایران چه در قدرت نرم و چه در قدرت سخت ندارند و اراده ی این دو کاملآ همخوان با اراده ی دشمنان ایران و اربابان بیگانه ی آنها می باشد.
شایسته است که میهن دوستان و ایرانشهریان در اندیشه و گفتار و کردار از هر آنچه این دشمن درونی سرسپرده به بیگانه را تقویت می کند، اکیدا پرهیز کنند و مسئولیت اداره ی کشور را به نیروهای میهن دوست، اقتدارگرا و خردمند بسپارند امری که جز با برائت جویی کامل از این دو جریان فاسد و خائن (حکومت و ضدحکومت) میسر نمی گردد.
✍ فریدون راستی
🍃 @Rastih72 🍃
15.04.202523:03
کتاب صوتی ارداویراف نامه تصحیح داریوش کارگر با صدای ناصر زراعتی
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/npvb3UOwMfU
🍃 @Rastih72 🍃
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/npvb3UOwMfU
🍃 @Rastih72 🍃
Переслав з:
واج نامه



12.04.202513:34
●آئین های پاکسازی در دین بهی مزدیسنی زرتشتی
✍🏻نگارنده: فریدون راستی
گرچه واژه ی پاکسازی با گذر زمان بار معنایی ِ دینی کسب کرده است لیک پیوند میان پاکی روان و پاکی تن از روزن دین بهی مزدیسنی زرتشتی انکار ناپذیر است. از روزن یزدان شناختی زرتشتی، هر ناپاکی مادی و معنوی و یا اخلاقی ریشه در بُن تاریکی و شر که همان اهریمن باشد، دارد و بدین واسطه ابزاری برای تجلی و حلول نیروهای اهریمنی در تن و روان مردمان می باشد. از همین روست که آیین های مرتبط با پاک سازی در دین بهی، الزاما به پاکی فیزیکی، بهداشت و سلامت خلاصه نمی شوند. در اوستا، پاکی ِ تن مقدمه ی پاکی ِ روان و پاکی ِ مادی لازمه ی پاکی ِ مینوی دانسته می شود و به روشنی گفته شده است که : "پاکی از همان بدو تولد بهترین است".
در دین بهی مزدیسنی زرتشتی، چهار گونه آئین و مناسک پاکسازی وجود دارد که عبارتند از: پادیاب، نَهن، برشنوم و ریمن.
🔹ادامهی این نوشتار را در برگهی ۱۰ از شماره چهاردهم واج نامه بخوانید⬇️
https://t.me/vajname/5805
✍🏻نگارنده: فریدون راستی
گرچه واژه ی پاکسازی با گذر زمان بار معنایی ِ دینی کسب کرده است لیک پیوند میان پاکی روان و پاکی تن از روزن دین بهی مزدیسنی زرتشتی انکار ناپذیر است. از روزن یزدان شناختی زرتشتی، هر ناپاکی مادی و معنوی و یا اخلاقی ریشه در بُن تاریکی و شر که همان اهریمن باشد، دارد و بدین واسطه ابزاری برای تجلی و حلول نیروهای اهریمنی در تن و روان مردمان می باشد. از همین روست که آیین های مرتبط با پاک سازی در دین بهی، الزاما به پاکی فیزیکی، بهداشت و سلامت خلاصه نمی شوند. در اوستا، پاکی ِ تن مقدمه ی پاکی ِ روان و پاکی ِ مادی لازمه ی پاکی ِ مینوی دانسته می شود و به روشنی گفته شده است که : "پاکی از همان بدو تولد بهترین است".
در دین بهی مزدیسنی زرتشتی، چهار گونه آئین و مناسک پاکسازی وجود دارد که عبارتند از: پادیاب، نَهن، برشنوم و ریمن.
🔹ادامهی این نوشتار را در برگهی ۱۰ از شماره چهاردهم واج نامه بخوانید⬇️
https://t.me/vajname/5805


12.04.202509:01
نقد مسیحیت (ترساگری) : آیا عیسی پسر خدا بود؟ آیا مریم از روح القدس آبستن بود؟ بر اساس کدام گواهی؟
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/QAP6egVJL8Y
🍃 @Rastih72 🍃
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/QAP6egVJL8Y
🍃 @Rastih72 🍃


09.04.202522:31
هدف از زندگی برای ما مردمان چیست؟
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/suD1HPyJSxY
🍃 @Rastih72 🍃
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/suD1HPyJSxY
🍃 @Rastih72 🍃
09.04.202520:18
چه شباهتهایی میان آتش و انسان وجود دارد؟
🎥 در یوتیوب:
https://youtu.be/GgLNfbvK13Y
🍃 @rastih72 🍃
🎥 در یوتیوب:
https://youtu.be/GgLNfbvK13Y
🍃 @rastih72 🍃
01.05.202510:36
پرسش :
چرا اسطوره نقشی پر رنگ در ساختار دین بهی مزدیسنی زرتشتی دارد؟
پاسخ :
در دین زرتشتی، اسطورهها نقش مهمی در تبیین جهان، جایگاه انسان و مبارزه بین خیر و شر ایفا میکنند. این اسطوره ها کارکردهای گوناگونی داشته و اهداف مهمی را دنبال می کنند که برخی از آنها عبارتند از :
1) تفسیر و تبیین امر قدسی :
اسطورههای زرتشتی به شیوهای جامع و نظاممند به تفسیر و تبیین امر قدسی میپردازند و تلاش میکنند تا رابطهی بین اورمزد، جهان و انسان را روشن سازند. این مهم با بیان ذات و صفات اورمزد، توضیح منشاء جهان و ارتباط آن با اورمزد، تبیین نبرد ازلی خیر و شر، معرفی امشاسپندان و ایزدان، تفسیر جایگاه و نقش انسان، ارائه دیدگاه دربارهی پایان و فرجام نبرد کیهانی و توجیه مناسک و باورها توسط اسطوره های دینی میسر می گردد.
2) انتقال آموزهها و ارزشهای دینی :
اسطورهها، ارزشهای بنیادین زرتشتی را در قالب شخصیتهای اهورایی (امشاسپندان و ایزدان) و قهرمانان اسطورهای تجسم میبخشند. داستانهای مربوط به اسطوره ی زندگانی زرتشت پاک و قهرمانان اسطورهای، الگوهای رفتاری برای بهدینان ارائه میدهند. زندگی اشو زرتشت، تحمل ایشان در برابر سختیها و تلاش برای گسترش پیام اورمزد، سرمشقی برای پایداری در راه ایمان است. اسطورهی نبرد خیر و شر و سرنوشت نهایی پیروان هر یک از این دو نیرو، پیامدهای انتخابهای اخلاقی را به تصویر میکشد. انتخاب راه اهورامزدا به رستگاری و سعادت میانجامد، در حالی که پیروی از اهریمن به نابودی و بدبختی ختم میشود. مفاهیم اخلاقی انتزاعی مانند نیکاندیشی، نیکگفتاری و نیککرداری که ارکان اصلی دین زرتشتی هستند، در قالب داستانها و اعمال شخصیتهای اسطورهای به صورت ملموس و قابل فهم منتقل میشوند. اسطورهی اهریمن و تلاشهای او برای نابودی آفرینش اورمزد، بر اهمیت هوشیاری در برابر نیروهای شر و لزوم مبارزه فعالانه با آنها تأکید میکند. این اسطوره، مسئولیت اخلاقی هر فرد در این نبرد را یادآور میشود. اسطورهی سوشیانت و پیروزی نهایی خیر، به بهدینان امید به آیندهای روشن و عادلانه میدهد و به زندگی آنها هدف میبخشد. اعتقاد به اینکه تلاشهای فردی در جهت خیر، در نهایت به پیروزی نهایی منجر خواهد شد، انگیزهای قوی برای رعایت آموزهها و ارزشهای دینی فراهم میکند.
3) ایجاد حس هویت و تعلق دینی :
اسطورههای زرتشتی به طرق مختلف به ویژه با ارائه یک داستان مشترک، ایجاد پیوند با بنیانگذار و شخصیتهای مقدس، تعریف جایگاه و نقش پیروان دین بهی در جهان، توضیح مناسک و سنتهای دینی، ایجاد حس تمایز و هویت متمایز، انتقال ارزشهای فرهنگی و اخلاقی مشترک و ایجاد پیوند با گذشته و آینده، به ایجاد حس هویت و تعلق دینی در میان پیروان مزدیسنا کمک میکنند.
4) مشروعیتبخشی به مناسک و سنتهای دینی :
اسطورههای زرتشتی نقش مهمی در مشروعیتبخشی به مناسک و سنتهای دینی مزدیسنا ایفا میکنند. آنها این کار را از طریق مکانیسمهایی همچون بیان منشاء اهورایی مناسک، ارتباط دادن مناسک با رویدادهای اسطورهای، نشان دادن اهمیت مناسک از طریق اعمال شخصیتهای مقدس، توضیح نمادگرایی مناسک و تأکید بر نتایج مثبت انجام مناسک انجام می دهند.
5) ارائه الگوهای ایمانی و رفتاری :
اسطورههای زرتشتی شخصیتهای اهورایی، پیامبران مزدیسنی و قهرمانان را به تصویر میکشند که اعمال، گفتار و منش آنها به عنوان الگوهای ایمانی و رفتاری برای پیروان بهدینی عمل میکنند. این اسطورهها از طرق مختلفی همچون تجسم بخشی به فضایل اخلاقی، ارائه سرمشقهای ایمانی، نشان دادن پیامدهای انتخابهای اخلاقی و معرفی قهرمانان اسطورهای این الگوها را ارائه میدهند.
6) تأمین معنا و هدف برای زندگی :
اسطورههای زرتشتی از طرق گوناگون همچون ارائه یک چارچوب کیهانی، تعیین نقش انسان در هستی، ارائه هدف غایی برای زندگی، تأکید بر ارزش اعمال نیک، ایجاد حس ارتباط با امر متعالی، توضیح منشاء رنج و شر و همچنین ارائه الگوهای معنادار، به زندگی پیروان دین بهی مزدیسنی زرتشتی معنا و هدف میبخشند.
7) حفظ و انتقال سنتهای دینی :
اسطورههای زرتشتی نقش حیاتی در حفظ و انتقال سنتهای بهدینی در طول تاریخ ایفا کرده و می کنند. بسیاری از اسطورههای زرتشتی در متون مقدس اوستا و نوشتههای پارسیگ ثبت شدهاند. در جوامعی که دسترسی به متون مکتوب محدود بوده است، اسطورهها از طریق نقل شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شدند. این سنت شفاهی نقش مهمی در حفظ و تداوم باورها و آداب بهدینی ایفا کرده است.
✍️ فریدون راستی
🍃 @Rastih72 🍃
چرا اسطوره نقشی پر رنگ در ساختار دین بهی مزدیسنی زرتشتی دارد؟
پاسخ :
در دین زرتشتی، اسطورهها نقش مهمی در تبیین جهان، جایگاه انسان و مبارزه بین خیر و شر ایفا میکنند. این اسطوره ها کارکردهای گوناگونی داشته و اهداف مهمی را دنبال می کنند که برخی از آنها عبارتند از :
1) تفسیر و تبیین امر قدسی :
اسطورههای زرتشتی به شیوهای جامع و نظاممند به تفسیر و تبیین امر قدسی میپردازند و تلاش میکنند تا رابطهی بین اورمزد، جهان و انسان را روشن سازند. این مهم با بیان ذات و صفات اورمزد، توضیح منشاء جهان و ارتباط آن با اورمزد، تبیین نبرد ازلی خیر و شر، معرفی امشاسپندان و ایزدان، تفسیر جایگاه و نقش انسان، ارائه دیدگاه دربارهی پایان و فرجام نبرد کیهانی و توجیه مناسک و باورها توسط اسطوره های دینی میسر می گردد.
2) انتقال آموزهها و ارزشهای دینی :
اسطورهها، ارزشهای بنیادین زرتشتی را در قالب شخصیتهای اهورایی (امشاسپندان و ایزدان) و قهرمانان اسطورهای تجسم میبخشند. داستانهای مربوط به اسطوره ی زندگانی زرتشت پاک و قهرمانان اسطورهای، الگوهای رفتاری برای بهدینان ارائه میدهند. زندگی اشو زرتشت، تحمل ایشان در برابر سختیها و تلاش برای گسترش پیام اورمزد، سرمشقی برای پایداری در راه ایمان است. اسطورهی نبرد خیر و شر و سرنوشت نهایی پیروان هر یک از این دو نیرو، پیامدهای انتخابهای اخلاقی را به تصویر میکشد. انتخاب راه اهورامزدا به رستگاری و سعادت میانجامد، در حالی که پیروی از اهریمن به نابودی و بدبختی ختم میشود. مفاهیم اخلاقی انتزاعی مانند نیکاندیشی، نیکگفتاری و نیککرداری که ارکان اصلی دین زرتشتی هستند، در قالب داستانها و اعمال شخصیتهای اسطورهای به صورت ملموس و قابل فهم منتقل میشوند. اسطورهی اهریمن و تلاشهای او برای نابودی آفرینش اورمزد، بر اهمیت هوشیاری در برابر نیروهای شر و لزوم مبارزه فعالانه با آنها تأکید میکند. این اسطوره، مسئولیت اخلاقی هر فرد در این نبرد را یادآور میشود. اسطورهی سوشیانت و پیروزی نهایی خیر، به بهدینان امید به آیندهای روشن و عادلانه میدهد و به زندگی آنها هدف میبخشد. اعتقاد به اینکه تلاشهای فردی در جهت خیر، در نهایت به پیروزی نهایی منجر خواهد شد، انگیزهای قوی برای رعایت آموزهها و ارزشهای دینی فراهم میکند.
3) ایجاد حس هویت و تعلق دینی :
اسطورههای زرتشتی به طرق مختلف به ویژه با ارائه یک داستان مشترک، ایجاد پیوند با بنیانگذار و شخصیتهای مقدس، تعریف جایگاه و نقش پیروان دین بهی در جهان، توضیح مناسک و سنتهای دینی، ایجاد حس تمایز و هویت متمایز، انتقال ارزشهای فرهنگی و اخلاقی مشترک و ایجاد پیوند با گذشته و آینده، به ایجاد حس هویت و تعلق دینی در میان پیروان مزدیسنا کمک میکنند.
4) مشروعیتبخشی به مناسک و سنتهای دینی :
اسطورههای زرتشتی نقش مهمی در مشروعیتبخشی به مناسک و سنتهای دینی مزدیسنا ایفا میکنند. آنها این کار را از طریق مکانیسمهایی همچون بیان منشاء اهورایی مناسک، ارتباط دادن مناسک با رویدادهای اسطورهای، نشان دادن اهمیت مناسک از طریق اعمال شخصیتهای مقدس، توضیح نمادگرایی مناسک و تأکید بر نتایج مثبت انجام مناسک انجام می دهند.
5) ارائه الگوهای ایمانی و رفتاری :
اسطورههای زرتشتی شخصیتهای اهورایی، پیامبران مزدیسنی و قهرمانان را به تصویر میکشند که اعمال، گفتار و منش آنها به عنوان الگوهای ایمانی و رفتاری برای پیروان بهدینی عمل میکنند. این اسطورهها از طرق مختلفی همچون تجسم بخشی به فضایل اخلاقی، ارائه سرمشقهای ایمانی، نشان دادن پیامدهای انتخابهای اخلاقی و معرفی قهرمانان اسطورهای این الگوها را ارائه میدهند.
6) تأمین معنا و هدف برای زندگی :
اسطورههای زرتشتی از طرق گوناگون همچون ارائه یک چارچوب کیهانی، تعیین نقش انسان در هستی، ارائه هدف غایی برای زندگی، تأکید بر ارزش اعمال نیک، ایجاد حس ارتباط با امر متعالی، توضیح منشاء رنج و شر و همچنین ارائه الگوهای معنادار، به زندگی پیروان دین بهی مزدیسنی زرتشتی معنا و هدف میبخشند.
7) حفظ و انتقال سنتهای دینی :
اسطورههای زرتشتی نقش حیاتی در حفظ و انتقال سنتهای بهدینی در طول تاریخ ایفا کرده و می کنند. بسیاری از اسطورههای زرتشتی در متون مقدس اوستا و نوشتههای پارسیگ ثبت شدهاند. در جوامعی که دسترسی به متون مکتوب محدود بوده است، اسطورهها از طریق نقل شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شدند. این سنت شفاهی نقش مهمی در حفظ و تداوم باورها و آداب بهدینی ایفا کرده است.
✍️ فریدون راستی
🍃 @Rastih72 🍃
15.04.202523:02
ارداویراف و ارداویراف نامه : "منگ زرتشتان" و "منگ ویشتاسپان" چیست؟ آیا ارداویراف از مخدرات بهره برد؟
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/3lZ7B8GppHM
🍃 @Rastih72 🍃
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/3lZ7B8GppHM
🍃 @Rastih72 🍃
Переслав з:
پسینباستان _ بهرام روشنضمیر

12.04.202509:29
بازاندیشی معرفتشناختی در باب یک پدیده فکری: مورد شروین وکیلی
دکتر شروین وکیلی چهرهای نسبتا شناختهشده در فضای فکری و فرهنگی ایران است. جدای از حضور پررنگ ایشان در فضاهای مجازی و حقیقی (نظیر کلاسها و دورههای آموزشی)، آنچه ایشان و حامیان فکریشان در مواجهه با نقدها همواره بر آن تأکید میورزند، تألیف بیش از یکصد عنوان کتاب در حوزههایی همچون جامعهشناسی، تاریخ، اسطورهشناسی و فلسفه است. این هواداران با استناد به حجم بالای تولید مکتوب و با تاکید بر وجود «پیشنهادهای نو» در آثار ایشان، منتقدان را به خواندن و نقد تکتک این آثار فرامیخوانند.
در اینجا تلاش میشود نشان داده شود که حجم بالای تولیدات مکتوب در حوزههای تخصصی متعدد، بهتنهایی نهتنها ارزش معرفتشناختی محسوب نمیشود، بلکه میتواند نشانهای از وجود یک اختلال در فرآیند تولید علم و معنا باشد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که آثار وکیلی حاوی اندیشههایی بدیع، تحلیلی و عمیقاند، آنگاه باید بپذیریم که با نبوغی در مقیاس جهانی و تاریخی روبروییم؛ خاصه آنکه این حجم از آثار، در فاصلهای نسبتا کوتاه و از سنین جوانی تا میانسالی تولید شدهاند. چنین عملکردی در تاریخ اندیشه، بیسابقه و حتی فراتر از متفکرانی چون کانت، مارکس یا دورکیم است؛ چهرههایی که وکیلی به لحاظ رویکرد فرارشتهای خود، شاید از آنان الهام گرفته باشد.
برای سنجش بهتر جایگاه ایشان، میتوان نگاهی تطبیقی به الگوهای پرکار در سنتهای معتبر نظریهپردازی و تولید معنا انداخت. در حوزههای فلسفه، علوم اجتماعی و اپیستمولوژی، پدیده «پرکاری فکری» اگرچه نادر، اما مسبوق به سابقه است. با این تفاوت که چنین حجمی از تولید، همواره با عمق تحلیلی، انسجام مفهومی، و پذیرش در گفتمان جهانی علم همراه بوده است.
برای نمونه، ارسطو – که از پرکارترین متفکران باستان است – حدود ۳۰ اثر اصیل دارد که آنها نیز حاصل چند دهه تدریس در نهادهای معتبر علمی آن دوره (لیسه) و در چارچوب نظامی منسجم و نظاممند از تفکر هستند. کارل پوپر، از تأثیرگذارترین فیلسوفان علم قرن بیستم، با وجود فعالیت فکری گسترده، تنها حدود ۱۵ اثر عمده دارد که هر یک جایگاه مستحکمی در متون دانشگاهی دارند. میشل فوکو نیز با تاثیر گسترده بر فلسفه معاصر و علوم انسانی، کمتر از ۲۵ کتاب دارد. شاید تنها چهره شبیه به آقای وکیلی نوآم چامسکی است که بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب دارد. اما بخش عمدهای از این عناوین، مصاحبهها، گردآوری مقالات پراکنده، و پروژههای مشترکاند، نه آثاری مستقل و پژوهشمحور.
در مقابل، در مورد آقای وکیلی، با پدیدهای مواجهایم که اگر آثار دیگر ایشان را نیز در نظر بگیریم، حجم تولیداتشان بهراحتی به هزار عنوان نزدیک میشود. این حجم که عملا بیسابقه است پرسشهایی بنیادین درباره سازوکار تولید، اعتبار و فرآیند داوری آنها برمیانگیزد.
در هیچیک از سنتهای علمی معتبر، کمیت آثار مکتوب بهتنهایی شاخص اعتبار علمی محسوب نمیشود. آنچه معیار منزلت نظری است، کیفیت معرفتشناختی، انسجام درونی، سطح تأثیرگذاری بینالمللی و جایگاه در نظامهای علمی و دانشگاهی است.
بررسی محتوای آثار آقای دکتر وکیلی، شیوه ارجاعدهی، سبک نگارش، و جایگاه آثار وی در فضای آکادمیک داخل و خارج از کشور، تقریبا از همان ابتدا پرسشهای جدی معرفتشناختی ایجاد کرده است. کتابهای ایشان اغلب فاقد ساختار نظاممند پژوهشی، منابع معتبر و ارجاعات دقیق به متون مرجعاند. شیوه مرسوم در این آثار، تفسیر سلیقهای منابع دستاول، استناد به آثار پیشین و آینده (زیر چاپ) مولف بهجای متون کلاسیک یا دانشگاهی، و اتکا به اتوریته شخصی در فرآیند استدلال است.
در واقع، برگ برنده گفتار و نوشتار ایشان نه در بنیان نظری، بلکه در بلاغت و زبانآوری (رتوریک) نهفته است؛ سبکی که با بهرهگیری از مفاهیم نوپرداخته و نوساختار، مخاطب را بمباران اطلاعاتی میکند بیآنکه بنیانی تحلیلی یا انسجامی روششناختی پیش چشم بگذارد، سبکی یادآور سنت بلاغی سوفسطائیان یونان باستان و اوراتورهای آتن و اسکندریه. اساس این نوع خطابه که پیش از این نیز در ایران در آقای دکتر علی شریعتی تجربه شده بود، مبتنی بر فرآیند فریبندهای از القای کاریزمای فکری پیش از اثبات معرفتی است: بهجای حرکت از جز به کل، ابتدا کاریزمای مولف و نظام فکریاش القا میشود و سپس مخاطب معمولا ناآشنا با مباحث علمی تخصصی در پی بلاغت او حرکت میکند تا او فرصت و توان اندیشیدن را از دست داده و صرفا تلاش کند که جا نماند.
تنها در چنین سازوکاری است که میتوان تلفیقهای بیقاعده ایشان میان اسطورهشناسی، زیستشناسی، روانشناسی تحلیلی، فلسفه، تاریخ و جامعهشناسی را در قالب متونی پذیرفت که بر خلاف ظاهر، عملا از جنس «شبهعلم» و گفتمانهای غیرنقادانهاند.
ادامه دارد...
دکتر شروین وکیلی چهرهای نسبتا شناختهشده در فضای فکری و فرهنگی ایران است. جدای از حضور پررنگ ایشان در فضاهای مجازی و حقیقی (نظیر کلاسها و دورههای آموزشی)، آنچه ایشان و حامیان فکریشان در مواجهه با نقدها همواره بر آن تأکید میورزند، تألیف بیش از یکصد عنوان کتاب در حوزههایی همچون جامعهشناسی، تاریخ، اسطورهشناسی و فلسفه است. این هواداران با استناد به حجم بالای تولید مکتوب و با تاکید بر وجود «پیشنهادهای نو» در آثار ایشان، منتقدان را به خواندن و نقد تکتک این آثار فرامیخوانند.
در اینجا تلاش میشود نشان داده شود که حجم بالای تولیدات مکتوب در حوزههای تخصصی متعدد، بهتنهایی نهتنها ارزش معرفتشناختی محسوب نمیشود، بلکه میتواند نشانهای از وجود یک اختلال در فرآیند تولید علم و معنا باشد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که آثار وکیلی حاوی اندیشههایی بدیع، تحلیلی و عمیقاند، آنگاه باید بپذیریم که با نبوغی در مقیاس جهانی و تاریخی روبروییم؛ خاصه آنکه این حجم از آثار، در فاصلهای نسبتا کوتاه و از سنین جوانی تا میانسالی تولید شدهاند. چنین عملکردی در تاریخ اندیشه، بیسابقه و حتی فراتر از متفکرانی چون کانت، مارکس یا دورکیم است؛ چهرههایی که وکیلی به لحاظ رویکرد فرارشتهای خود، شاید از آنان الهام گرفته باشد.
برای سنجش بهتر جایگاه ایشان، میتوان نگاهی تطبیقی به الگوهای پرکار در سنتهای معتبر نظریهپردازی و تولید معنا انداخت. در حوزههای فلسفه، علوم اجتماعی و اپیستمولوژی، پدیده «پرکاری فکری» اگرچه نادر، اما مسبوق به سابقه است. با این تفاوت که چنین حجمی از تولید، همواره با عمق تحلیلی، انسجام مفهومی، و پذیرش در گفتمان جهانی علم همراه بوده است.
برای نمونه، ارسطو – که از پرکارترین متفکران باستان است – حدود ۳۰ اثر اصیل دارد که آنها نیز حاصل چند دهه تدریس در نهادهای معتبر علمی آن دوره (لیسه) و در چارچوب نظامی منسجم و نظاممند از تفکر هستند. کارل پوپر، از تأثیرگذارترین فیلسوفان علم قرن بیستم، با وجود فعالیت فکری گسترده، تنها حدود ۱۵ اثر عمده دارد که هر یک جایگاه مستحکمی در متون دانشگاهی دارند. میشل فوکو نیز با تاثیر گسترده بر فلسفه معاصر و علوم انسانی، کمتر از ۲۵ کتاب دارد. شاید تنها چهره شبیه به آقای وکیلی نوآم چامسکی است که بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب دارد. اما بخش عمدهای از این عناوین، مصاحبهها، گردآوری مقالات پراکنده، و پروژههای مشترکاند، نه آثاری مستقل و پژوهشمحور.
در مقابل، در مورد آقای وکیلی، با پدیدهای مواجهایم که اگر آثار دیگر ایشان را نیز در نظر بگیریم، حجم تولیداتشان بهراحتی به هزار عنوان نزدیک میشود. این حجم که عملا بیسابقه است پرسشهایی بنیادین درباره سازوکار تولید، اعتبار و فرآیند داوری آنها برمیانگیزد.
در هیچیک از سنتهای علمی معتبر، کمیت آثار مکتوب بهتنهایی شاخص اعتبار علمی محسوب نمیشود. آنچه معیار منزلت نظری است، کیفیت معرفتشناختی، انسجام درونی، سطح تأثیرگذاری بینالمللی و جایگاه در نظامهای علمی و دانشگاهی است.
بررسی محتوای آثار آقای دکتر وکیلی، شیوه ارجاعدهی، سبک نگارش، و جایگاه آثار وی در فضای آکادمیک داخل و خارج از کشور، تقریبا از همان ابتدا پرسشهای جدی معرفتشناختی ایجاد کرده است. کتابهای ایشان اغلب فاقد ساختار نظاممند پژوهشی، منابع معتبر و ارجاعات دقیق به متون مرجعاند. شیوه مرسوم در این آثار، تفسیر سلیقهای منابع دستاول، استناد به آثار پیشین و آینده (زیر چاپ) مولف بهجای متون کلاسیک یا دانشگاهی، و اتکا به اتوریته شخصی در فرآیند استدلال است.
در واقع، برگ برنده گفتار و نوشتار ایشان نه در بنیان نظری، بلکه در بلاغت و زبانآوری (رتوریک) نهفته است؛ سبکی که با بهرهگیری از مفاهیم نوپرداخته و نوساختار، مخاطب را بمباران اطلاعاتی میکند بیآنکه بنیانی تحلیلی یا انسجامی روششناختی پیش چشم بگذارد، سبکی یادآور سنت بلاغی سوفسطائیان یونان باستان و اوراتورهای آتن و اسکندریه. اساس این نوع خطابه که پیش از این نیز در ایران در آقای دکتر علی شریعتی تجربه شده بود، مبتنی بر فرآیند فریبندهای از القای کاریزمای فکری پیش از اثبات معرفتی است: بهجای حرکت از جز به کل، ابتدا کاریزمای مولف و نظام فکریاش القا میشود و سپس مخاطب معمولا ناآشنا با مباحث علمی تخصصی در پی بلاغت او حرکت میکند تا او فرصت و توان اندیشیدن را از دست داده و صرفا تلاش کند که جا نماند.
تنها در چنین سازوکاری است که میتوان تلفیقهای بیقاعده ایشان میان اسطورهشناسی، زیستشناسی، روانشناسی تحلیلی، فلسفه، تاریخ و جامعهشناسی را در قالب متونی پذیرفت که بر خلاف ظاهر، عملا از جنس «شبهعلم» و گفتمانهای غیرنقادانهاند.
ادامه دارد...
11.04.202514:46
نقد اسلام، قرآن و یک بُن انگاری(توحید) از روزن دین بهی مزدیسنی زرتشتی و فلسفه ی دو بُن انگاری(ثنویت)
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/5rBgzJLEoFc
🍃 @Rastih72 🍃
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/5rBgzJLEoFc
🍃 @Rastih72 🍃
09.04.202521:42
آیا اورمزد می تواند جلوی مرگ و میر مردمان و آفریده های خویش توسط اهریمن را بگیرد و اگر می تواند پس چرا چنین نمی کند؟
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/qV-f9OAOECA
🍃 @Rastih72 🍃
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/qV-f9OAOECA
🍃 @Rastih72 🍃
09.04.202520:09
چرا باید به آتشکده رفت؟
چرا من باید به آتشکده (آگیاری / آتش بهرام) بروم ؟
1) آتشکده ها مکان هایی هستند که در آن حضور ِ دائم ِ هستومندان ِ مینوی همچون امشاسپندان، ایزدان و فروشی ها و انرژی های مثبت محسوس است.
2) ما باید به خوراک دادن ِ آتش ِ مقدس با خوراک ِ مینوی ِ نماز به ویژه آتش نیایش بپردازیم.
3) ما باید با پرستاری از آتش مقدس که "دوست ِ نشسته"ی ِ ما است به او سوخت هایی همچون چوب ِ معطر و عنبر به عنوان خوراک های مادی هدیه دهیم.
4) آتشکده ها به برکت ِ مناسک و آیین های پرشمار ِ برگزار شده در آن، سراسر آکنده از انرژی اهورایی می باشند از همین روست که مکانی ایده آل برای ِ سرایش و خواندن نمازها می باشند.
5) ما به برکت ِ آتش ِ مقدس، زمانی که در نزدیکی آن هستیم، غرق ِ در انرژی اهورایی می شویم. امری که به سودهای جانبی همچون آرامش و آسایش ِ روح و روان و تنی درست و سالم منتهی می شود.
(به قلم موبد دکتر رامیار کَرَنجیا، ترجمه به فارسی از فریدون راستی)
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/ltow3wgb0uU
🍃 @Rastih72 🍃
چرا من باید به آتشکده (آگیاری / آتش بهرام) بروم ؟
1) آتشکده ها مکان هایی هستند که در آن حضور ِ دائم ِ هستومندان ِ مینوی همچون امشاسپندان، ایزدان و فروشی ها و انرژی های مثبت محسوس است.
2) ما باید به خوراک دادن ِ آتش ِ مقدس با خوراک ِ مینوی ِ نماز به ویژه آتش نیایش بپردازیم.
3) ما باید با پرستاری از آتش مقدس که "دوست ِ نشسته"ی ِ ما است به او سوخت هایی همچون چوب ِ معطر و عنبر به عنوان خوراک های مادی هدیه دهیم.
4) آتشکده ها به برکت ِ مناسک و آیین های پرشمار ِ برگزار شده در آن، سراسر آکنده از انرژی اهورایی می باشند از همین روست که مکانی ایده آل برای ِ سرایش و خواندن نمازها می باشند.
5) ما به برکت ِ آتش ِ مقدس، زمانی که در نزدیکی آن هستیم، غرق ِ در انرژی اهورایی می شویم. امری که به سودهای جانبی همچون آرامش و آسایش ِ روح و روان و تنی درست و سالم منتهی می شود.
(به قلم موبد دکتر رامیار کَرَنجیا، ترجمه به فارسی از فریدون راستی)
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/ltow3wgb0uU
🍃 @Rastih72 🍃
30.04.202517:06
پرسش :
چرا و چگونه آموزه های دین بهی مزدیسنی زرتشتی کیفیت زندگی ما مردمان را ارتقاء می بخشند؟
پاسخ :
تاثیر دین بر کیفیت زندگی مردمان به طور کلی و دین بهی مزدیسنی زرتشتی بر کیفیت زندگی باورمندان به آن به طور خاص می تواند برای افراد مختلف متفاوت باشد و به عوامل متعددی از جمله نوع دین (بهدینی یا بددینی)، نوع تفسیر از بهدینی (راست کیشی و پوریودکیشی یا برداشت های انحرافی، من درآوردی و گمراه کننده ی اشموغان) و میزان پایبندی فرد به این آموزه ها بستگی دارد. در صورت پایبندی کامل مردمان به بهدینی (دین بهی مزدیسنی زرتشتی) که بر سنت خردمحور پیامبر و پوریودکیشان استوار است امری که به گسست از بددینی (ادیان ضحاکی-ابراهیمی) از یک سو و پرهیز و دوری از آموزه های ویرانگر، خردستیز و متناقض اشموغان (تحریف گران دین بهی) از سوی دیگر منتهی می شود، کیفیت زندگی مردمان به دلایل زیر به شکل قابل توجهی ارتقاء می یابد :
1) ایجاد معنا و هدف :
آموزه های دین بهی مزدیسنی زرتشتی به هستی و زندگی انسان معنا میبخشند و چرایی وجود او را توضیح میدهند. این حس هدفمندی میتواند به افراد انگیزه و جهت در زندگی دهد و احساس پوچی و بیمعنایی را کاهش دهد.
2) ارائه نظام اخلاقی و ارزشی :
دین بهی مزدیسنی زرتشتی مجموعهای از اصول و ارزشهای اخلاقی را ارائه میدهد که راهنمای رفتار فردی و اجتماعی هستند. پایبندی به این اصول میتواند به ایجاد روابط اجتماعی سالمتر، کاهش جرم و خشونت، و افزایش اعتماد در جامعه کمک کند.
3) ایجاد حمایت اجتماعی بواسطه ی شبکه های دینی :
آتشکده ها و انجمن های زرتشتی می توانند فضایی را برای تعامل، همدلی و حمایت متقابل بین افراد فراهم کنند. این شبکههای اجتماعی نیرومند میتوانند در زمانهای دشوار، تکیهگاه عاطفی و عملی برای افراد باشند و حس تعلق و امنیت را تقویت کنند.
4) ارائه راهکارهایی کاربردی برای مقابله با مشکلات و استرس :
آموزهها و مناسک بهدینی به افراد در مواجهه با سختیها، بیماریها و فقدان عزیزان کمک میکنند. نماز و نیایش، مراقبه، و توکل به یاری ایزدان میتوانند آرامش و تسلی خاطر را به همراه آورند.
5) تشویق به رفتارهای سالم :
دین بهی مزدیسنی زرتشتی دستورالعملهایی در مورد تغذیه، بهداشت و پرهیز از رفتارهای مضر ارائه میدهد که میتواند به بهبود سلامت جسمی و روانی افراد کمک کند.
6) ایجاد امید و خوشبینی :
ایمان به یک نیروی برتر (دادار اورمزد)، امید به پیروزی خیر بر شر در نبرد کیهانی و همچنین اعتقاد به جاودانگی روان پس از مرگ میتواند به افراد امید به آینده و خوشبینی در مواجهه با چالشهای زندگی ببخشد.
7) تقویت حس قدردانی و بخشش :
بسیاری از آموزههای بهدینی بر اهمیت قدردانی از نعمتها و بخشش دیگران به جای پرورش کینه و نفرت تاکید دارند. این نگرش میتواند منجر به رضایت بیشتر از زندگی و بهبود روابط بین فردی شود.
✍️ فریدون راستی
🍃 @Rastih72 🍃
چرا و چگونه آموزه های دین بهی مزدیسنی زرتشتی کیفیت زندگی ما مردمان را ارتقاء می بخشند؟
پاسخ :
تاثیر دین بر کیفیت زندگی مردمان به طور کلی و دین بهی مزدیسنی زرتشتی بر کیفیت زندگی باورمندان به آن به طور خاص می تواند برای افراد مختلف متفاوت باشد و به عوامل متعددی از جمله نوع دین (بهدینی یا بددینی)، نوع تفسیر از بهدینی (راست کیشی و پوریودکیشی یا برداشت های انحرافی، من درآوردی و گمراه کننده ی اشموغان) و میزان پایبندی فرد به این آموزه ها بستگی دارد. در صورت پایبندی کامل مردمان به بهدینی (دین بهی مزدیسنی زرتشتی) که بر سنت خردمحور پیامبر و پوریودکیشان استوار است امری که به گسست از بددینی (ادیان ضحاکی-ابراهیمی) از یک سو و پرهیز و دوری از آموزه های ویرانگر، خردستیز و متناقض اشموغان (تحریف گران دین بهی) از سوی دیگر منتهی می شود، کیفیت زندگی مردمان به دلایل زیر به شکل قابل توجهی ارتقاء می یابد :
1) ایجاد معنا و هدف :
آموزه های دین بهی مزدیسنی زرتشتی به هستی و زندگی انسان معنا میبخشند و چرایی وجود او را توضیح میدهند. این حس هدفمندی میتواند به افراد انگیزه و جهت در زندگی دهد و احساس پوچی و بیمعنایی را کاهش دهد.
2) ارائه نظام اخلاقی و ارزشی :
دین بهی مزدیسنی زرتشتی مجموعهای از اصول و ارزشهای اخلاقی را ارائه میدهد که راهنمای رفتار فردی و اجتماعی هستند. پایبندی به این اصول میتواند به ایجاد روابط اجتماعی سالمتر، کاهش جرم و خشونت، و افزایش اعتماد در جامعه کمک کند.
3) ایجاد حمایت اجتماعی بواسطه ی شبکه های دینی :
آتشکده ها و انجمن های زرتشتی می توانند فضایی را برای تعامل، همدلی و حمایت متقابل بین افراد فراهم کنند. این شبکههای اجتماعی نیرومند میتوانند در زمانهای دشوار، تکیهگاه عاطفی و عملی برای افراد باشند و حس تعلق و امنیت را تقویت کنند.
4) ارائه راهکارهایی کاربردی برای مقابله با مشکلات و استرس :
آموزهها و مناسک بهدینی به افراد در مواجهه با سختیها، بیماریها و فقدان عزیزان کمک میکنند. نماز و نیایش، مراقبه، و توکل به یاری ایزدان میتوانند آرامش و تسلی خاطر را به همراه آورند.
5) تشویق به رفتارهای سالم :
دین بهی مزدیسنی زرتشتی دستورالعملهایی در مورد تغذیه، بهداشت و پرهیز از رفتارهای مضر ارائه میدهد که میتواند به بهبود سلامت جسمی و روانی افراد کمک کند.
6) ایجاد امید و خوشبینی :
ایمان به یک نیروی برتر (دادار اورمزد)، امید به پیروزی خیر بر شر در نبرد کیهانی و همچنین اعتقاد به جاودانگی روان پس از مرگ میتواند به افراد امید به آینده و خوشبینی در مواجهه با چالشهای زندگی ببخشد.
7) تقویت حس قدردانی و بخشش :
بسیاری از آموزههای بهدینی بر اهمیت قدردانی از نعمتها و بخشش دیگران به جای پرورش کینه و نفرت تاکید دارند. این نگرش میتواند منجر به رضایت بیشتر از زندگی و بهبود روابط بین فردی شود.
✍️ فریدون راستی
🍃 @Rastih72 🍃


15.04.202520:04
ختنه در دین بهی مزدیسنی زرتشتی : آیا زرتشتیان فرزندان خویش را ختنه می کنند؟
🎥 در یوتیوب:
https://youtu.be/z_diMMEQOsE
🍃 @Rastih72 🍃
🎥 در یوتیوب:
https://youtu.be/z_diMMEQOsE
🍃 @Rastih72 🍃
Переслав з:
پسینباستان _ بهرام روشنضمیر

12.04.202509:29
...ادامه از قبل
با این حال، میتوان برای لحظهای فرض را بر آن گذاشت که شاید منتقدان توان درک و شناخت ندارند. این فرض از سوی آقای وکیلی و هوادارانشان مطرح شده است. اما خوشبختانه، علم نهادهایی برای ارزیابی و داوری دارد که میتوانند در مقام معیار بیرونی برای سنجش اعتبار معرفتشناختی یک متفکر ایفای نقش کنند.
با اندکی بررسی، بهویژه در زمینههای مرتبط با مطالعات ایران، روشن میشود که تقریبا هیچیک از آثار آقای وکیلی در مجلات علمی دارای فرایند داوری منتشر نشده است. همچنین، ایشان در کنفرانسهای علمی دانشگاهی در سطح ملی یا بینالمللی حضور پیدا نمیکنند. جایگاه بینالمللی ایشان عملا وجود ندارد و در بدنه دانشگاهی نیز اثری از تأثیرگذاری مشاهده نمیشود.
نگاهی به صفحه رسمی ایشان در پایگاه «Academia.edu» نیز بهروشنی تاییدکننده این وضعیت است. در این صفحه، جستارهایی کوتاه به زبان انگلیسی، در قطع A4 و با سربرگ «انجمن زروان»، بهعنوان «مقاله» بارگذاری شدهاند. ایشان چند صد دنبالکننده دارد و تنها دو حساب دیگر را دنبال میکند. این وضع نشاندهنده گسست کامل ایشان از شبکه علمی و تخصصی، حتی رشتههای خود ایشان جامعهشناسی و حشرهشناسی، است.
با تاکید بر این نکته که به دلیل حجم انبوه تولیدات ایشان، ارزیابی کامل ممکن نیست، میتوان گفت که آقای وکیلی «تقریبا» اثر داوریشده ندارند.
اگر واقعا با متفکری نوآور، با حجمی بالا و با کیفیتی ممتاز از تولید علمی روبرو بودیم، انتظار میرفت که این فرد در سطح ملی و بینالمللی شناختهشده، محل ارجاع، و در کانون بحثهای دانشگاهی قرار گرفته باشد. از آنجا که چنین جایگاهی برای ایشان متصور نیست، میتوان با درجهای از اطمینان نتیجه گرفت که یا آثار مزبور از حیث روششناختی و معرفتشناختی در سطح بسیار پایینیاند، یا آنکه بخش عمدهای از این حجم عظیم تولیدات، نتیجه فرآیندهایی چون کتابسازی، تکرار محتوا، یا تلفیق سطحی اندیشههای دیگران است.
در چنین شرایطی، تراکم عددی این آثار نهتنها نمیتواند دلیلی بر منزلت علمی باشد، بلکه برعکس، میتواند نشانگر نوعی رویه غیراستاندارد در تولید نوشتارهایی شبهعلمی باشد که بیرون از فرآیندهای رسمی داوری علمی و آکادمیک قرار میگیرند.
بهرام روشنضمیر
مدرسه مطالعات عالی پاریس (سوربن) - پژوهشکده ادیان وابسته به مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه
۲۳ فروردین ۱۴۰۴
با این حال، میتوان برای لحظهای فرض را بر آن گذاشت که شاید منتقدان توان درک و شناخت ندارند. این فرض از سوی آقای وکیلی و هوادارانشان مطرح شده است. اما خوشبختانه، علم نهادهایی برای ارزیابی و داوری دارد که میتوانند در مقام معیار بیرونی برای سنجش اعتبار معرفتشناختی یک متفکر ایفای نقش کنند.
با اندکی بررسی، بهویژه در زمینههای مرتبط با مطالعات ایران، روشن میشود که تقریبا هیچیک از آثار آقای وکیلی در مجلات علمی دارای فرایند داوری منتشر نشده است. همچنین، ایشان در کنفرانسهای علمی دانشگاهی در سطح ملی یا بینالمللی حضور پیدا نمیکنند. جایگاه بینالمللی ایشان عملا وجود ندارد و در بدنه دانشگاهی نیز اثری از تأثیرگذاری مشاهده نمیشود.
نگاهی به صفحه رسمی ایشان در پایگاه «Academia.edu» نیز بهروشنی تاییدکننده این وضعیت است. در این صفحه، جستارهایی کوتاه به زبان انگلیسی، در قطع A4 و با سربرگ «انجمن زروان»، بهعنوان «مقاله» بارگذاری شدهاند. ایشان چند صد دنبالکننده دارد و تنها دو حساب دیگر را دنبال میکند. این وضع نشاندهنده گسست کامل ایشان از شبکه علمی و تخصصی، حتی رشتههای خود ایشان جامعهشناسی و حشرهشناسی، است.
با تاکید بر این نکته که به دلیل حجم انبوه تولیدات ایشان، ارزیابی کامل ممکن نیست، میتوان گفت که آقای وکیلی «تقریبا» اثر داوریشده ندارند.
اگر واقعا با متفکری نوآور، با حجمی بالا و با کیفیتی ممتاز از تولید علمی روبرو بودیم، انتظار میرفت که این فرد در سطح ملی و بینالمللی شناختهشده، محل ارجاع، و در کانون بحثهای دانشگاهی قرار گرفته باشد. از آنجا که چنین جایگاهی برای ایشان متصور نیست، میتوان با درجهای از اطمینان نتیجه گرفت که یا آثار مزبور از حیث روششناختی و معرفتشناختی در سطح بسیار پایینیاند، یا آنکه بخش عمدهای از این حجم عظیم تولیدات، نتیجه فرآیندهایی چون کتابسازی، تکرار محتوا، یا تلفیق سطحی اندیشههای دیگران است.
در چنین شرایطی، تراکم عددی این آثار نهتنها نمیتواند دلیلی بر منزلت علمی باشد، بلکه برعکس، میتواند نشانگر نوعی رویه غیراستاندارد در تولید نوشتارهایی شبهعلمی باشد که بیرون از فرآیندهای رسمی داوری علمی و آکادمیک قرار میگیرند.
بهرام روشنضمیر
مدرسه مطالعات عالی پاریس (سوربن) - پژوهشکده ادیان وابسته به مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه
۲۳ فروردین ۱۴۰۴
10.04.202514:25
چرا باید به کرفه روی آورد و از گناه پرهیز کرد؟
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/fFzgCZR0M4o
🍃 @Rastih72 🍃
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/fFzgCZR0M4o
🍃 @Rastih72 🍃
09.04.202521:05
سخنی با همکیشان مبنی بر لزوم رعایت اصل رواداری درون دینی
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/gbeg_NKgVxI
🍃 @Rastih72 🍃
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/gbeg_NKgVxI
🍃 @Rastih72 🍃
09.04.202520:01
چرا تصویر گاوی بالدار در ورودی برخی از آتشکده ها قرار داده شده است؟
1) گاو بالدار در دین زرتشتی نماد نخستین حیوان آفریده شده می باشد و از سوی دیگر بهمن امشاسپند، فرشته موکل و نگهبان حیوانات می باشد.
2) از آنجایی که بهمن امشاسپند، فرشته موکل ذهن می باشد، گاو بالدار نیز نماد ذهن می باشد. نظر به این که این ذهن است که ما را شاد و یا غمگین می سازد و ما را به بهشت و یا دوزخ هدایت می کند، گاو بالدار یک نماد دینی بسیار مهم می باشد.
3) گاو بالدار بیانگر سه سطح ذهنی می باشد : پیکر حیوانی نمایانگر کارکردهای ابتدایی و غیرارادی ذهن است، چهره انسانی بیانگر هدف های انسانی و اخلاقی که آدمی باید بدان ها گرایش داشته باشد، است و بالهای گاو نشان دهنده ظرفیت های بالقوه ایزدی و متعالی ذهن می باشند.
4) در ایران باستان و آشور این نمادها و نشانهای مشابه در کاخ ها و دروازه های آنها استفاده می شدند که ظاهرا بدین مفهوم بودند که شهروندان ذهن خویش را قبل از دیدار و نزدیکی با شهریار پاک و پالوده بسازند.
5) گاوهای بالداری که در بیرون از آتشکده های ما قرار دارند در مقیاسی کوچکتر الهام گرفته از گاوهای بالداری هستند که در دروازه های ورودی کاخ های داریوش شاه و خشایارشا در پارسه نصب شده اند ( = دروازه ملل).
6) امروزه، در فقدان شهریار، آتش مقدس پادشاه ما می باشد و نگهبان رفاه فیزیکی و مینوی ( = معنوی) ما می باشد. گاوهای بالدار بیرون از آتشکده ها به ما یادآوری میکنند که ذهن هایمان را پاک و پالوده نموده (همانگونه که تنمان را با استحمام و نوکردن کشتی در منزل پالوده می کنیم) و برای یگانه شدن با آماج ایزدی آماده شویم.
(به قلم موبد دکتر رامیار پرویز کَرَنجیا، ترجمه به فارسی با اندکی ویرایش از فریدون راستی)
🍃 @Rastih72 🍃
1) گاو بالدار در دین زرتشتی نماد نخستین حیوان آفریده شده می باشد و از سوی دیگر بهمن امشاسپند، فرشته موکل و نگهبان حیوانات می باشد.
2) از آنجایی که بهمن امشاسپند، فرشته موکل ذهن می باشد، گاو بالدار نیز نماد ذهن می باشد. نظر به این که این ذهن است که ما را شاد و یا غمگین می سازد و ما را به بهشت و یا دوزخ هدایت می کند، گاو بالدار یک نماد دینی بسیار مهم می باشد.
3) گاو بالدار بیانگر سه سطح ذهنی می باشد : پیکر حیوانی نمایانگر کارکردهای ابتدایی و غیرارادی ذهن است، چهره انسانی بیانگر هدف های انسانی و اخلاقی که آدمی باید بدان ها گرایش داشته باشد، است و بالهای گاو نشان دهنده ظرفیت های بالقوه ایزدی و متعالی ذهن می باشند.
4) در ایران باستان و آشور این نمادها و نشانهای مشابه در کاخ ها و دروازه های آنها استفاده می شدند که ظاهرا بدین مفهوم بودند که شهروندان ذهن خویش را قبل از دیدار و نزدیکی با شهریار پاک و پالوده بسازند.
5) گاوهای بالداری که در بیرون از آتشکده های ما قرار دارند در مقیاسی کوچکتر الهام گرفته از گاوهای بالداری هستند که در دروازه های ورودی کاخ های داریوش شاه و خشایارشا در پارسه نصب شده اند ( = دروازه ملل).
6) امروزه، در فقدان شهریار، آتش مقدس پادشاه ما می باشد و نگهبان رفاه فیزیکی و مینوی ( = معنوی) ما می باشد. گاوهای بالدار بیرون از آتشکده ها به ما یادآوری میکنند که ذهن هایمان را پاک و پالوده نموده (همانگونه که تنمان را با استحمام و نوکردن کشتی در منزل پالوده می کنیم) و برای یگانه شدن با آماج ایزدی آماده شویم.
(به قلم موبد دکتر رامیار پرویز کَرَنجیا، ترجمه به فارسی با اندکی ویرایش از فریدون راستی)
🍃 @Rastih72 🍃


21.04.202513:51
گیاهخواری و گوشت خواری در دین بهی مزدیسنی زرتشتی : آیا زرتشتیان گیاهخوارند یا گوشت خوار؟
🎥 در یوتیوب:
https://youtu.be/iEruAGu3iNw
🍃 @Rastih72 🍃
🎥 در یوتیوب:
https://youtu.be/iEruAGu3iNw
🍃 @Rastih72 🍃
13.04.202516:24
مقایسه جایگاه رواداری (تسامح و تساهل) در دین بهی مزدیسنی زرتشتی با ادیان ضحاکی-ابراهیمی (بددینی)
🎥 در یوتیوب:
https://youtu.be/8Z-CSDkMV-c
🍃 @Rastih72 🍃
🎥 در یوتیوب:
https://youtu.be/8Z-CSDkMV-c
🍃 @Rastih72 🍃
12.04.202509:29
دوستان و سروران گرامی ،
متأسفانه در فضای عمومی، مطالب کاملآ غیر علمی و نادرست زیادی درباره ی موضوعات مرتبط با دین بهی مزدیسنی زرتشتی پخش می گردد.
یکی از افرادی که به تولید انبوه «شبه علم» و سخنان کاملآ بی پایه و اساس درباره ی دین بهی مزدیسنی زرتشتی می پردازد و فاقد کوچکترین جایگاه علمی و پژوهشی است، جناب آقای شروین وکیلی می باشد.
بنده با مطالعه ی بخشی کوچک از نوشته های ایشان، به رویکرد غیر علمی و نادرست ایشان در موضوعات مرتبط با دین بهی مزدیسنی زرتشتی پی بردم و از اتلاف وقت خویش با دنبال کردن ایشان و کارهایشان اکیدا پرهیز می کنم، چه برسد که بخواهم به آنها ارجاع هم بدهم.
در زیر نقدی بر رویکرد غیر علمی و تاکیدی بر عدم اعتبار آکادمیک ایشان توسط جناب آقای بهرام روشن ضمیر صورت گرفته است:
👇👇👇
متأسفانه در فضای عمومی، مطالب کاملآ غیر علمی و نادرست زیادی درباره ی موضوعات مرتبط با دین بهی مزدیسنی زرتشتی پخش می گردد.
یکی از افرادی که به تولید انبوه «شبه علم» و سخنان کاملآ بی پایه و اساس درباره ی دین بهی مزدیسنی زرتشتی می پردازد و فاقد کوچکترین جایگاه علمی و پژوهشی است، جناب آقای شروین وکیلی می باشد.
بنده با مطالعه ی بخشی کوچک از نوشته های ایشان، به رویکرد غیر علمی و نادرست ایشان در موضوعات مرتبط با دین بهی مزدیسنی زرتشتی پی بردم و از اتلاف وقت خویش با دنبال کردن ایشان و کارهایشان اکیدا پرهیز می کنم، چه برسد که بخواهم به آنها ارجاع هم بدهم.
در زیر نقدی بر رویکرد غیر علمی و تاکیدی بر عدم اعتبار آکادمیک ایشان توسط جناب آقای بهرام روشن ضمیر صورت گرفته است:
👇👇👇
10.04.202507:55
آسیب شناسی دینی : چه موانعی سد راه گسترش دین بهی مزدیسنی زرتشتی می شوند؟
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/fr8jFR_lM8c
🍃 @Rastih72 🍃
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/fr8jFR_lM8c
🍃 @Rastih72 🍃
09.04.202520:19
چه شباهتهایی میان آتش و انسان وجود دارد؟
1) علیرغم آنکه در نگاه نخست پیوندی آشکار میان آتش و انسان غیرعادی به نظر می رسد، با یک بررسی عمیق تر متوجه می شویم که شباهت های بسیاری بین این دو وجود دارد تا بدانجا که می توان نتیجه گرفت که همانند دوقلوهایی شبیه به یکدیگر می باشند.
2) علیرغم آنکه روحانیون به آثرَوَن به معنی "نگهبانان ِ آتش" نامور می باشند، آتش و انسان برای ارتزاق و بقای فیزیکی و مینوی خویش به یکدیگر وابسته اند و همواره یکی بدون دیگری ناقص می باشد. برخی از شباهت های تکان دهنده میان این دو به شرح زیرند:
a) هر دو زنده هستند و استشمام می کنند و برای بقای خویش به اکسیژن نیازمندند.
b) هر دو برای زنده ماندن به خوراک نیازمندند، خوراک آتش سوخت بویژه چوب است. آدمی می تواند خود خوراک خویشتن را پیدا کند ولی آتش نمی تواند و از این رو نیازمند انسان برای بقای خویش است.
c) هر دو سلسله مراتبی دارند: آتش درجات مختلفی همچون دادگاه، آدَران و آتش بهرام دارد و انسانها هم در سطوح مختلفی می باشند از نادان گرفته تا دانا و از دانا تا انسان ِ کامل، متعالی و به کمال رسیده. با این وجود، از نگاه بیرونی همگی شبیه هم هستند و از بیرون نمی شود جایگاه و سطح و مقام آتش و انسان را در سلسله مراتب مربوطه دانست.
d) هر دو از اجزای فیزیکی و مینوی ( = غیرمادی) تشکیل شده اند. آدمی هم تن دارد و هم روان ( = روح). آتش نیز هم پیکری فیزکی دارد و هم یک هوشیاری و آگاهی مینوی.
e) هر دو پیوند دهنده دو جهان مادی و مینوی هستند. انسان به جهان مینوی نماز می خواند و آتش انرژی ( = خوره، فر) خویشتن را از مُلک ِ مینوی می گیرد.
f) هرگز دو انسان و یا دو آتش یکسان نیستند هر چند ممکن است دو انسان و یا دو آتش شبیه به هم به نظر آیند.
g) هر دو از قابلیت تولید مثل و بازتولیدِ هم نوعی شبیه به خویشتن ولی منحصربه فرد برخوردار می باشند. انسان می تواند انسانی دیگر را به دنیا آورد و آتش هم می تواند از آتشی موجود برافروخته شود.
h) هر دو می توانند در راستای اهدافی نیک یا پلید به کار برده شوند. آدمی می تواند بیافریند، پرورش دهد و تولید کند و همزمان قابلیت ویرانگری و تخریب و کشتار را داراست. آتش نیز می تواند هم برای پخت و پز، ساختن و شکل دادن استفاده شود و هم برای نابودی زندگی و اموال در صورتی که با دقت و دانایی به کار گرفته نشود.
i) هر دو رَتَئِشتار به معنی مبارز و جنگجو بر علیه شر و بدی در نظر گرفته شده اند.
j) هر دو آفریده های محبوب اهورامزدا می باشند چرا که نقش واگذار شده به هر دوی آنها مبارزه با اهریمن و برپاسازی فرشوکرتی یا همان نوسازی و اصلاح نهایی جهان است.
3) شباهت های بالا نشان از پیوند و ارتباط تنگاتنگ میان آتش و انسان دارد چرا که هر دو آفریده های مورد علاقه اهورامزدا می باشند. بسیار در خور تامل و معنادار است که در اوستای پاک، آتش به طور مجازی و تمثیلی به "پسر (پوثرَه) اهورامزدا" تشبیه شده است و اهورامزدا هم به عنوان ِ "پدر (پیتَر) مردمان" ذکر شده است.
(به قلم موبد دکتر رامیار پرویز کَرَنجیا، ترجمه به فارسی با اندکی ویرایش از فریدون راستی)
🍃 @Rastih72 🍃
1) علیرغم آنکه در نگاه نخست پیوندی آشکار میان آتش و انسان غیرعادی به نظر می رسد، با یک بررسی عمیق تر متوجه می شویم که شباهت های بسیاری بین این دو وجود دارد تا بدانجا که می توان نتیجه گرفت که همانند دوقلوهایی شبیه به یکدیگر می باشند.
2) علیرغم آنکه روحانیون به آثرَوَن به معنی "نگهبانان ِ آتش" نامور می باشند، آتش و انسان برای ارتزاق و بقای فیزیکی و مینوی خویش به یکدیگر وابسته اند و همواره یکی بدون دیگری ناقص می باشد. برخی از شباهت های تکان دهنده میان این دو به شرح زیرند:
a) هر دو زنده هستند و استشمام می کنند و برای بقای خویش به اکسیژن نیازمندند.
b) هر دو برای زنده ماندن به خوراک نیازمندند، خوراک آتش سوخت بویژه چوب است. آدمی می تواند خود خوراک خویشتن را پیدا کند ولی آتش نمی تواند و از این رو نیازمند انسان برای بقای خویش است.
c) هر دو سلسله مراتبی دارند: آتش درجات مختلفی همچون دادگاه، آدَران و آتش بهرام دارد و انسانها هم در سطوح مختلفی می باشند از نادان گرفته تا دانا و از دانا تا انسان ِ کامل، متعالی و به کمال رسیده. با این وجود، از نگاه بیرونی همگی شبیه هم هستند و از بیرون نمی شود جایگاه و سطح و مقام آتش و انسان را در سلسله مراتب مربوطه دانست.
d) هر دو از اجزای فیزیکی و مینوی ( = غیرمادی) تشکیل شده اند. آدمی هم تن دارد و هم روان ( = روح). آتش نیز هم پیکری فیزکی دارد و هم یک هوشیاری و آگاهی مینوی.
e) هر دو پیوند دهنده دو جهان مادی و مینوی هستند. انسان به جهان مینوی نماز می خواند و آتش انرژی ( = خوره، فر) خویشتن را از مُلک ِ مینوی می گیرد.
f) هرگز دو انسان و یا دو آتش یکسان نیستند هر چند ممکن است دو انسان و یا دو آتش شبیه به هم به نظر آیند.
g) هر دو از قابلیت تولید مثل و بازتولیدِ هم نوعی شبیه به خویشتن ولی منحصربه فرد برخوردار می باشند. انسان می تواند انسانی دیگر را به دنیا آورد و آتش هم می تواند از آتشی موجود برافروخته شود.
h) هر دو می توانند در راستای اهدافی نیک یا پلید به کار برده شوند. آدمی می تواند بیافریند، پرورش دهد و تولید کند و همزمان قابلیت ویرانگری و تخریب و کشتار را داراست. آتش نیز می تواند هم برای پخت و پز، ساختن و شکل دادن استفاده شود و هم برای نابودی زندگی و اموال در صورتی که با دقت و دانایی به کار گرفته نشود.
i) هر دو رَتَئِشتار به معنی مبارز و جنگجو بر علیه شر و بدی در نظر گرفته شده اند.
j) هر دو آفریده های محبوب اهورامزدا می باشند چرا که نقش واگذار شده به هر دوی آنها مبارزه با اهریمن و برپاسازی فرشوکرتی یا همان نوسازی و اصلاح نهایی جهان است.
3) شباهت های بالا نشان از پیوند و ارتباط تنگاتنگ میان آتش و انسان دارد چرا که هر دو آفریده های مورد علاقه اهورامزدا می باشند. بسیار در خور تامل و معنادار است که در اوستای پاک، آتش به طور مجازی و تمثیلی به "پسر (پوثرَه) اهورامزدا" تشبیه شده است و اهورامزدا هم به عنوان ِ "پدر (پیتَر) مردمان" ذکر شده است.
(به قلم موبد دکتر رامیار پرویز کَرَنجیا، ترجمه به فارسی با اندکی ویرایش از فریدون راستی)
🍃 @Rastih72 🍃
09.04.202520:00
چرا تصویر گاوی بالدار در ورودی برخی آتشکده ها قرار داده شده است؟
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/SnXvxw5BkCU
🍃 @Rastih72 🍃
🎥در یوتیوب:
https://youtu.be/SnXvxw5BkCU
🍃 @Rastih72 🍃
Показано 1 - 24 із 83
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.