Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Лачен пише
Лачен пише
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Лачен пише
Лачен пише
[ساختِمآنِ مَتروکه] avatar
[ساختِمآنِ مَتروکه]
[ساختِمآنِ مَتروکه] avatar
[ساختِمآنِ مَتروکه]
06.03.202518:25
کلاسیک ایرانی برای چنل میخوام
05.03.202508:04
ببخش اگر کافی نبودم؛
06.03.202518:25
آهنگا کلاسیک باشن یا نه؟ ایرانی یا خارجی؟
04.03.202513:41
02.03.202519:00
06.03.202518:23
موزیک میفرستین برام؟
@khoonindellbot
03.03.202520:28
او همیشه خودش را در آینه‌ی نگاه دیگران می‌بیند، میان عکس‌ها، موفقیت‌ها و لبخندهای دیگران گم می‌شود. هر بار که کسی را برتر، زیباتر یا موفق‌تر از خود می‌بیند، قلبش سنگین‌تر می‌شود. در ذهنش مدام خودش را با دیگران مقایسه می‌کند، انگار در مسابقه‌ای بی‌پایان گیر افتاده که هرگز برنده‌ی آن نخواهد بود.
هر تعریف و تمجیدی را موقتی می‌داند و هر نقص کوچکی را بزرگ‌تر از آنچه هست می‌بیند. فکر می‌کند اگر کمی لاغرتر بود، اگر پوستش بی‌نقص‌تر بود، اگر موقعیت بهتری داشت، شاید احساس کافی‌بودن می‌کرد. اما هر تغییری هم که بکند، باز هم چشمانش دنبال چیزی می‌گردند که ندارد.
نمی‌داند که زیبایی و ارزش، در مقایسه با دیگران سنجیده نمی‌شود. نمی‌فهمد که کافی بودن، یک حس درونی‌ست، نه نتیجه‌ی رسیدن به استانداردهای بیرونی. اگر فقط برای لحظه‌ای می‌توانست خودش را از بیرون ببیند، همان‌طور که یک دوست او را می‌بیند، شاید می‌فهمید که همین حالا هم کافی است، همین حالا هم زیباست.
02.03.202519:00
در سرزمین خیال، جایی که زمان در پیچ‌و‌تاب ابدیت گم شده، دستانت را میان موج‌های لطیف رویا گرفتم. شب، آرام در آغوش دریا نفس می‌کشید و ماه، نقره‌ای‌ترین رازهایش را در گوش ستارگان زمزمه می‌کرد. صدای باد، نجواگر نام تو، روی پوست جهان می‌لغزید، و من، گم‌شده در چشم‌هایت، به آسمانی نگاه می‌کردم که در انعکاس نگاهت متولد شده بود.

هرگز پایانی نیست، نه برای عشقی که در رگ‌های شب جاری‌ست، نه برای خاطره‌ی بوسه‌ای که هنوز میان لب‌هایم شعله‌ور است. تو، موسیقی خاموش قلب منی، نغمه‌ای که در هر طلوع با نخستین تابش نور در وجودم زنده می‌شود. اگر هزار بار زمین در خود فرو ریزد، اگر زمان در مدارش از حرکت بایستد، هنوز نامت در سینه‌ام جاری خواهد بود، هنوز دست‌هایم راه رسیدن به آغوشت را خواهند شناخت...

چشم ببند، گوش بسپار… صدای موج‌ها را می‌شنوی؟ هنوز برای تو می‌خوانند. هنوز، بعد از تمام این فصل‌ها، قلبم در هر تپش، تو را صدا می‌زند.
05.03.202519:32
ماه زیباست مگه نه؟
غروب زیباست مگه نه؟
اقیانوس زیباست مگه نه؟
صدای بارون زیباست مگه نه؟
27.02.202510:04
Көрсетілген 1 - 12 арасынан 12
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.