

09.05.202507:21
جلد پایانی (ج ۸) شاهنامه از دستنویس موزهٔ فلورانس منتشر شد:
https://press.ut.ac.ir/bfile?__file=rs9IqarC9lXlOHWXr73UIhVZiD7yElabDunqWiNPjjE-
https://press.ut.ac.ir/book_3967.html
تصحیح و گزارش: زندهیاد دکتر عزیزالله جوینی (با نظارت دکتر مصطفی موسوی)
ناشر: انتشارات دانشگاه تهران
شابک: ۹۷۸۹۶۴۰۳۷۸۴۱۰
تعداد صفحات: ۵۷۰
نوبت چاپ: اول، ۱۴۰۴
نوع جلد: شوميز و گالینکور
اندازهٔ جلد: وزيری
@PersianManuscripts
https://press.ut.ac.ir/bfile?__file=rs9IqarC9lXlOHWXr73UIhVZiD7yElabDunqWiNPjjE-
https://press.ut.ac.ir/book_3967.html
تصحیح و گزارش: زندهیاد دکتر عزیزالله جوینی (با نظارت دکتر مصطفی موسوی)
ناشر: انتشارات دانشگاه تهران
شابک: ۹۷۸۹۶۴۰۳۷۸۴۱۰
تعداد صفحات: ۵۷۰
نوبت چاپ: اول، ۱۴۰۴
نوع جلد: شوميز و گالینکور
اندازهٔ جلد: وزيری
@PersianManuscripts
05.04.202516:53
شاهنامهٔ موسوم به فلورانس، قدیمیترین نسخهٔ شاهنامهٔ فردوسی، محرّم سال ۶۱۴ق، دستنویس شمارهٔ Ms. Cl. lll. 24 کتابخانهٔ موزهٔ فلورانس.
با کیفیت بالا و قابلیت بارگیری صفحهها:
https://teca.bncf.firenze.sbn.it/ImageViewer/servlet/ImageViewer?idr=BNCF0004147894#page/1/mode/1up
https://t.me/PersianManuscripts
با کیفیت بالا و قابلیت بارگیری صفحهها:
https://teca.bncf.firenze.sbn.it/ImageViewer/servlet/ImageViewer?idr=BNCF0004147894#page/1/mode/1up
https://t.me/PersianManuscripts


02.03.202505:17
بِل تا برود
معشوقه چو بیوفاست بِل تا برود
میلش همه با جفاست بِل تا برود
او حقِ وفایِ من بنشناخت و برفت
گر جانِ عزیزِ ماست بِل تا برود
جُنگ رباعیات سعد الهی، ظاهراً تألیف در سدهٔ ۸ق و کتابت در سدهٔ ۱۰ق، نسخهٔ شمارهٔ ۱۷۰۶۳ کتابخانهٔ مجلس، برگ ۱۱۱ر.
معشوقه چو بیوفاست بِل تا برود
میلش همه با جفاست بِل تا برود
او حقِ وفایِ من بنشناخت و برفت
گر جانِ عزیزِ ماست بِل تا برود
جُنگ رباعیات سعد الهی، ظاهراً تألیف در سدهٔ ۸ق و کتابت در سدهٔ ۱۰ق، نسخهٔ شمارهٔ ۱۷۰۶۳ کتابخانهٔ مجلس، برگ ۱۱۱ر.
17.04.202519:27
نسخهای خوب از برنامهٔ لغتنامهٔ دهخدا
نسخهٔ برخط: https://dehkhoda.ut.ac.ir/fa/dictionary
https://t.me/PersianManuscripts
نسخهٔ برخط: https://dehkhoda.ut.ac.ir/fa/dictionary
https://t.me/PersianManuscripts
Қайта жіберілді:
چهار خطی

15.03.202516:10
شاد آنکه غمی دارد و بتواند گفت
دوست فاضل جناب آقای علی عشایری توضیحی در مورد یکی از رباعیات کهن فارسی مرقوم کردهاند که آن را در فرستۀ قبلی به اشتراک گذاشتم. در مورد یادداشت ایشان نظری دارم که به اجمال عرضه میشود. امیدوارم دوستان خواننده نیز دیدگاههای خود را بیان کنند.
همان طور که ذکر کردهاند، رباعی مذکور در در روضةالناظر عزیز کاشانی (برگ ۲۹۸پ) بی نام گوینده نقل شده است. کاشانی، رباعی را به روایت زیر آورده است:
شاد آنکه غمی دارد و بتواند گفت
غم از دل خود به گفت بتواند رُفت
این طرفهگلی نگر که ما را بشکفت
نی رنگ توان نمود و نی بوی نهفت
همزمان با او، وصّاف شیرازی نیز مصراع «شاد آنکه غمی دارد و بتواند گفت» را به عنوان شاهد سخن در رسالۀ بدیع الربیع (چاپ دکتر قوجهزاده، ۳۴) نقل کرده است. همین مصراع را قاضی نظامالدین اصفهانی در رباعیی ـ گویا به صورت تضمین ـ جای داده است (بیاض تاجالدین، چاپ عکسی، ۶۹۰):
دی بلبلکی بر سر شاخی با جفت
میگفت غمی که در دلش بود نهفت
بیخود شدم از رشکش و با خود گفتم:
شاد آنکه غمی دارد و بتواند گفت!
رباعی مذکور، یادآور یک رباعی کهنِ دیگر است که وراوینی در مرزباننامه (چاپ روشن، ۴۹۵) ثبت کرده است:
نالنده کبوتری چو من طاق از جفت
کز نالهٔ او دوش نخفتیم و نخفت؛
او ناله همیکرد و منش میگفتم:
او را چه غمی بود که بتواند گفت؟
غرض از یادآوری این رباعیات این بود که از نظر گویندگان سه رباعی بالا، درد دل کردن با دوست، یکی از راههای فرونشاندن اندوه است و کسی که چنین موقعیتی دارد، برای او موهبتی است؛ طبق این رباعی منسوب به حافظ (دیوان حافظ، چاپ قزوینی، ۳۷۸؛ نزهةالمجالس، ۵۷۱):
غم در دل تنگ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غم دل بتوان گفت.
در رباعی مورد بحث، اگر ضبط مصراع دوم، «نتواند رُفت» باشد، عملاً بین چنین کسی که از درد دل کردنِ با یار خود طرفی نبسته، با کسی که وصفش در بیت بعدی آمده و چنین امکانی نداشته (این طرفه گلی نگر که ما را بشکفت)، تمایزی وجود نخواهد داشت! ضبط روضةالناظر هم ناظر به همین مسئله است و او از عبارت «شاد آنکه» برای بیان مزیت آنکه امکان درد دل کردن و رفع اندوه دارد، استفاده کرده است. بنابراین، من با نظر آقای ضیاء موافقم که در رباعی مورد اشاره، «بتواند رُفت» ضبط درست است، نه «نتواند رفت». اما اینکه ایشان باید ضبط نسخه را تغییر میدادند یا خیر، بحث دیگری است.
..
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4
دوست فاضل جناب آقای علی عشایری توضیحی در مورد یکی از رباعیات کهن فارسی مرقوم کردهاند که آن را در فرستۀ قبلی به اشتراک گذاشتم. در مورد یادداشت ایشان نظری دارم که به اجمال عرضه میشود. امیدوارم دوستان خواننده نیز دیدگاههای خود را بیان کنند.
همان طور که ذکر کردهاند، رباعی مذکور در در روضةالناظر عزیز کاشانی (برگ ۲۹۸پ) بی نام گوینده نقل شده است. کاشانی، رباعی را به روایت زیر آورده است:
شاد آنکه غمی دارد و بتواند گفت
غم از دل خود به گفت بتواند رُفت
این طرفهگلی نگر که ما را بشکفت
نی رنگ توان نمود و نی بوی نهفت
همزمان با او، وصّاف شیرازی نیز مصراع «شاد آنکه غمی دارد و بتواند گفت» را به عنوان شاهد سخن در رسالۀ بدیع الربیع (چاپ دکتر قوجهزاده، ۳۴) نقل کرده است. همین مصراع را قاضی نظامالدین اصفهانی در رباعیی ـ گویا به صورت تضمین ـ جای داده است (بیاض تاجالدین، چاپ عکسی، ۶۹۰):
دی بلبلکی بر سر شاخی با جفت
میگفت غمی که در دلش بود نهفت
بیخود شدم از رشکش و با خود گفتم:
شاد آنکه غمی دارد و بتواند گفت!
رباعی مذکور، یادآور یک رباعی کهنِ دیگر است که وراوینی در مرزباننامه (چاپ روشن، ۴۹۵) ثبت کرده است:
نالنده کبوتری چو من طاق از جفت
کز نالهٔ او دوش نخفتیم و نخفت؛
او ناله همیکرد و منش میگفتم:
او را چه غمی بود که بتواند گفت؟
غرض از یادآوری این رباعیات این بود که از نظر گویندگان سه رباعی بالا، درد دل کردن با دوست، یکی از راههای فرونشاندن اندوه است و کسی که چنین موقعیتی دارد، برای او موهبتی است؛ طبق این رباعی منسوب به حافظ (دیوان حافظ، چاپ قزوینی، ۳۷۸؛ نزهةالمجالس، ۵۷۱):
غم در دل تنگ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غم دل بتوان گفت.
در رباعی مورد بحث، اگر ضبط مصراع دوم، «نتواند رُفت» باشد، عملاً بین چنین کسی که از درد دل کردنِ با یار خود طرفی نبسته، با کسی که وصفش در بیت بعدی آمده و چنین امکانی نداشته (این طرفه گلی نگر که ما را بشکفت)، تمایزی وجود نخواهد داشت! ضبط روضةالناظر هم ناظر به همین مسئله است و او از عبارت «شاد آنکه» برای بیان مزیت آنکه امکان درد دل کردن و رفع اندوه دارد، استفاده کرده است. بنابراین، من با نظر آقای ضیاء موافقم که در رباعی مورد اشاره، «بتواند رُفت» ضبط درست است، نه «نتواند رفت». اما اینکه ایشان باید ضبط نسخه را تغییر میدادند یا خیر، بحث دیگری است.
..
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4
Қайта жіберілді:
مجمع پریشانی

25.02.202512:28
علیاکبر دهخدا
اگر از فردوسی بگذریم، معلوم نیست کدامیک از بزرگان ادب ایران زمین، به اندازهٔ دهخدا به فرهنگ ملّی ما ایرانیان خدمت کرده است.
کار عظیم و مردانهٔ استاد علیاکبر دهخدا دربارهٔ واژگان زبان فارسی از کارهای کارستانی است که توفیق انجام آن را باید موهبتی الاهی برای زبان فارسی و برای بنیادگذار آن به شمار آورد.
دهخدا در چند حوزهٔ فرهنگ ما کارهای استثنایی و بزرگ عرضه کرده است. تنها امثال و حکم او، کافی است که مؤلّفی را در زبان پارسی جاودانگی بخشد تا چه رسد به لغتنامۀ بزرگ او.
عظمتِ کار دهخدا وقتی آشکارتر میشود که میبینیم او در عرصهٔ خلّاقیت ادبی نیز در دو حوزهٔ شعر و نثر از پیشاهنگان تجدّد و تحوّل است.
با چراغ و آینه، شفیعی کدکنی، ص ۳۷۷
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
اگر از فردوسی بگذریم، معلوم نیست کدامیک از بزرگان ادب ایران زمین، به اندازهٔ دهخدا به فرهنگ ملّی ما ایرانیان خدمت کرده است.
کار عظیم و مردانهٔ استاد علیاکبر دهخدا دربارهٔ واژگان زبان فارسی از کارهای کارستانی است که توفیق انجام آن را باید موهبتی الاهی برای زبان فارسی و برای بنیادگذار آن به شمار آورد.
دهخدا در چند حوزهٔ فرهنگ ما کارهای استثنایی و بزرگ عرضه کرده است. تنها امثال و حکم او، کافی است که مؤلّفی را در زبان پارسی جاودانگی بخشد تا چه رسد به لغتنامۀ بزرگ او.
عظمتِ کار دهخدا وقتی آشکارتر میشود که میبینیم او در عرصهٔ خلّاقیت ادبی نیز در دو حوزهٔ شعر و نثر از پیشاهنگان تجدّد و تحوّل است.
با چراغ و آینه، شفیعی کدکنی، ص ۳۷۷
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
Жойылды09.05.202515:42


17.04.202512:51
از عالیجنابان، استاد نجیب مایل هروی و شهابالدّین مایل هروی و بنیاد فرهنگی مایل هروی بابت مرحمت و ارسال این هدایای ارزشمند، سپاسگزارم.
https://t.me/Najib_Mayel_Heravi
@Bonyadfarhangimayelheravi
https://t.me/Najib_Mayel_Heravi
@Bonyadfarhangimayelheravi
15.03.202510:17
آن را که غمی بُوَد که بتواند گفت
غم از دلِ خود به گفت نتواند رُفت
این طرفهگلیست کز تو ما را بشکفت
نه رنگ توان نمود و نه بوی نهفت
(رسائل العشاق: گ ۱۳۸ر)
این رباعی در چندین متن کهن (با اختلافاتی) آمده و در اغلب آنها نام گویندهٔ رباعی ذکر نشده است. رباعی در نسخهٔ شمارهٔ ۶۵۱ کتابخانهٔ مجلس سنا (تصحیح محمدرضا ضیاء با عنوان «سفینهٔ شاعران قدیم» در جلد سوم متون ایرانی) نیز نقل شده است. مصحح سفینهٔ مذکور، واژهٔ «نتواند» در مصراع دوم را به «بتواند» تغییر داده و در حاشیه نوشته است: «در نسخهٔ ما «نتواند» آمده بود.» (متون ایرانی، دفتر سوم: ۴۷۶).
گفتنی است که ضبط «نتواند» هیچ خللی در معنای بیت وارد نمیکند و مصحح بدون توجه به نص نسخه و احتمالاً به پیروی از چندین متن مصحَح، آن را به «بتواند» تصحیح کرده است. حال به گواهی دستنویس رسائل العشاق و نظر به قدمت آن، ضبط «نتواند» نیز اعتبار مییابد. «نتواند» معنای رباعی را نهتنها مختل نمیکند، که اغراق شاعرانهای دارد: «آنکس که غمی در دلش هست و توانایی بیان آن را دارد، با ابراز و آشکار ساختن آن، نمیتواند دلش را از غم پاک کند. طرفه آنکه ما از تو غمی داریم که (از بیم رسوایی) ذرهای از آن را نمیتوان بیان کرد؛ هرچند در نهایت پنهان نمیماند و رسوا خواهیم شد.»
بعید نیست که کاتبان یا برخی مصححان دیگر هم «نتواند» را به «بتواند» تغییر داده باشند. باید نسخ تمامی آن متنها را دید که از حوصلهٔ این یادداشت خارج است.
مآخذی که متن آنها «بتواند» است: کلیات شمس، ج ۸، ص ۷۱؛ نزهة المجالس، ص ۵۲۹ (بدون نام گوینده)؛ خلاصة الاشعار فی الرباعیات، ص ۳۸ (به نام کمالالدّین اسماعیل)؛ روضة الناظر، گ ۲۹۸پ (بدون نام گوینده)؛ مکتوبات مولانا، ص ۱۲۵؛ نامههای عینالقضات، ج ۲، ص ۳۲۳؛ جامع الستین، ص ۱۳۵؛ همان، ص ۴۸۲؛ لمعة السراج، ص ۲۱۶؛ رَوح الارواح، ص ۵۹۹. نیز بیت نخست بهتنهایی در سندبادنامه (آتش)، ص ۵۳؛ سندبادنامه (کمالالدینی)، ص ۳۹ آمده است.
مآخذی که متن آنها «نتواند» است: رسائل العشاق: گ ۱۳۸ر (بدون نام گوینده)؛ متون ایرانی، دفتر سوم، «سفینۀ شاعران قدیم»، ص ۴۷۶ (بدون نام گوینده)؛ جُنگ رباعیات سعد الهی، گ ۷۵ر (بدون نام گوینده)؛ راحة الارواح، ص ۱۸۲؛ سفینۀ صائب، گ ۳۶پ (به نام مولوی)؛ همان، گ ۱۹۷ر-۱۹۷پ (بدون نام گوینده).
ضمناً بیت دوم این رباعی بهتنهایی در مرزباننامه، ص ۴۷۳؛ معارف بهاءِ ولد، ج ۱، ص ۱۰ نقل شده است.
https://t.me/PersianManuscripts
غم از دلِ خود به گفت نتواند رُفت
این طرفهگلیست کز تو ما را بشکفت
نه رنگ توان نمود و نه بوی نهفت
(رسائل العشاق: گ ۱۳۸ر)
این رباعی در چندین متن کهن (با اختلافاتی) آمده و در اغلب آنها نام گویندهٔ رباعی ذکر نشده است. رباعی در نسخهٔ شمارهٔ ۶۵۱ کتابخانهٔ مجلس سنا (تصحیح محمدرضا ضیاء با عنوان «سفینهٔ شاعران قدیم» در جلد سوم متون ایرانی) نیز نقل شده است. مصحح سفینهٔ مذکور، واژهٔ «نتواند» در مصراع دوم را به «بتواند» تغییر داده و در حاشیه نوشته است: «در نسخهٔ ما «نتواند» آمده بود.» (متون ایرانی، دفتر سوم: ۴۷۶).
گفتنی است که ضبط «نتواند» هیچ خللی در معنای بیت وارد نمیکند و مصحح بدون توجه به نص نسخه و احتمالاً به پیروی از چندین متن مصحَح، آن را به «بتواند» تصحیح کرده است. حال به گواهی دستنویس رسائل العشاق و نظر به قدمت آن، ضبط «نتواند» نیز اعتبار مییابد. «نتواند» معنای رباعی را نهتنها مختل نمیکند، که اغراق شاعرانهای دارد: «آنکس که غمی در دلش هست و توانایی بیان آن را دارد، با ابراز و آشکار ساختن آن، نمیتواند دلش را از غم پاک کند. طرفه آنکه ما از تو غمی داریم که (از بیم رسوایی) ذرهای از آن را نمیتوان بیان کرد؛ هرچند در نهایت پنهان نمیماند و رسوا خواهیم شد.»
بعید نیست که کاتبان یا برخی مصححان دیگر هم «نتواند» را به «بتواند» تغییر داده باشند. باید نسخ تمامی آن متنها را دید که از حوصلهٔ این یادداشت خارج است.
مآخذی که متن آنها «بتواند» است: کلیات شمس، ج ۸، ص ۷۱؛ نزهة المجالس، ص ۵۲۹ (بدون نام گوینده)؛ خلاصة الاشعار فی الرباعیات، ص ۳۸ (به نام کمالالدّین اسماعیل)؛ روضة الناظر، گ ۲۹۸پ (بدون نام گوینده)؛ مکتوبات مولانا، ص ۱۲۵؛ نامههای عینالقضات، ج ۲، ص ۳۲۳؛ جامع الستین، ص ۱۳۵؛ همان، ص ۴۸۲؛ لمعة السراج، ص ۲۱۶؛ رَوح الارواح، ص ۵۹۹. نیز بیت نخست بهتنهایی در سندبادنامه (آتش)، ص ۵۳؛ سندبادنامه (کمالالدینی)، ص ۳۹ آمده است.
مآخذی که متن آنها «نتواند» است: رسائل العشاق: گ ۱۳۸ر (بدون نام گوینده)؛ متون ایرانی، دفتر سوم، «سفینۀ شاعران قدیم»، ص ۴۷۶ (بدون نام گوینده)؛ جُنگ رباعیات سعد الهی، گ ۷۵ر (بدون نام گوینده)؛ راحة الارواح، ص ۱۸۲؛ سفینۀ صائب، گ ۳۶پ (به نام مولوی)؛ همان، گ ۱۹۷ر-۱۹۷پ (بدون نام گوینده).
ضمناً بیت دوم این رباعی بهتنهایی در مرزباننامه، ص ۴۷۳؛ معارف بهاءِ ولد، ج ۱، ص ۱۰ نقل شده است.
https://t.me/PersianManuscripts
Қайта жіберілді:
نشر سخن



12.04.202519:54
به زودی از نشر سخن منتشر خواهد شد ...
کتاب رباعیات افضل کاشانی | پژوهش سیدعلی میرافضلی .
www.sokhanpub.net
کتاب رباعیات افضل کاشانی | پژوهش سیدعلی میرافضلی .
www.sokhanpub.net
Көрсетілген 1 - 10 арасынан 10
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.