Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Лёха в Short’ах Long’ует
Лёха в Short’ах Long’ует
‌ㅤ ‌ρυяиαмα avatar
‌ㅤ ‌ρυяиαмα
‌ㅤ ‌ρυяиαмα avatar
‌ㅤ ‌ρυяиαмα
19.02.202519:01
‼️ پاکسازی
این پیام رو فور کنید، برگردم چنلاتون.
از تمامیِ چنل ها لفت میدم و اگر فور‌ کرده باشید برمی‌گردم، پیوی و هیدن هم نیایید...فقط فور کنید که سریع تمومش میکنم.
Қайта жіберілді:
𝟲𝟵 𝗢𝗳 𝗝𝘂𝗹𝘆 avatar
𝟲𝟵 𝗢𝗳 𝗝𝘂𝗹𝘆
14.02.202514:11
اگه اینجا رو چک و حمایت میکنید و روح نیستید،این پیام رو فور کنید+Id تا چنلای فیو جدید جوین بشم.
جوین باشید،چک میکنم.
13.02.202511:31
‌ ‌ ‌‌‌`` 🫘 ‌ ‌ ‌𝚳𝗒 𝗅𝖺𝗌𝗍 m𝖺𝖽𝖾 𝗆𝖾 𝖿𝖾é𝗅 𝗅𝗂𝗄𝖾 𝗂 ᥕ꤀𝗎𝗅𝖽 𝗇é𝗏𝖾𝗋 ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ 𝗍𝗋𝗒 𝖺𝗀ā𝗂𝗇
‌‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌𝖻𝗎𝗍 ᥕ𝗁𝖾𝗇 𝗂 𝗌𝖺ᥕ 𝗒ø𝗎 , 𝗂 𝖿𝖾𝗅𝗍 𝗌𝗈𝗆𝖾𝗍𝗁𝗂𝗇𝗀 ‌ ‌ ‌‌‌ ‌🏹
𝖢ó𝗆𝖾 𝖼𝗅𝗈ş𝖾𝗋 – – 𝗅'𝗅𝗅 𝗀𝗂𝗏𝖾 𝗒𝗈𝗎 𝖺𝗅𝗅 𝗆𝗒 𝗅𝗈𝗏𝖾
Қайта жіберілді:
‌سـتارگـانِ مـرده؛ avatar
‌سـتارگـانِ مـرده؛
01.02.202512:28
27.12.202410:57
15.02.202503:30
🔋‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ فوروارد ڪنید رنــدوم جوین چنلاتون بشم و از بقیــه چنـلا پست فور کنم .
جوین باش.
14.02.202506:51
Қайта жіберілді:
𝐂𝐚𝐞𝐥𝐞𝐬𝐭𝐢𝐚 NEW POST avatar
𝐂𝐚𝐞𝐥𝐞𝐬𝐭𝐢𝐚 NEW POST
13.02.202510:02
از اونجایی که قراره دیلیت اکانت کنم اگر اینجارو چک میکنید
این پیام رو فور کنید تا فولدرمو درست کنم
01.02.202513:07
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌? ? ‌ ‌ ‌ ‌ ‌? ‌ ‌ ‌ ‌ ‌🇷🇺 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌www . чон чонгук . com ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
31.01.202521:57
27.12.202408:43
14.02.202514:12
14.02.202506:51
شاهکار کردی
13.02.202510:02
نامه سوم.

مدت زیادی شده که چیزی برات ننوشتم محبوب‌من.
اما باید بدونی خیلی وقته که خودم رو گم کردم.. اینارو برای توجیه کردن خودم نمیگم.
خواستم چند روزی خودم رو از همه چیز و همه کس دور کنم تا ذهنم رو خالی از هرچیزی که هست بکنم.
دوری از بقیه برام خیلی راحت و آسون تر از چیزی بود که فکرش رو میکردم اما افکارم اجازه دوری از تورو بهم نمیدادن.. طبق عادتم هرشب با ماه حرف میزدم تا دلتنگیم رو رفع کنم.
خاطراتت رو مرور کردم تا مبادا چیزی از یادم بره.
یادم نره که برای چی و چه کسی زندم و زندگی میکنم.
حتی سعی کردم با فاصله گرفتن از همه جا وجود و ذهنیتم رو از خاطرات و هرچیزی که به تو مربوط میشد پاک کنم.. ولی نشد.
تمام چیزهایی که تورو یادم میاوردن هر روز جلوی چشم‌هام رژه میرفتن و نمیزاشتن فراموشت کنم.. ترس بدون یادتو گذروندن زندگی روزهام رو تیره و تار میکرد.
با خودم گفتم آدم که نمیتونه قلب خودش رو، کسی رو که برای زندگی کردن و نفس کشیدن بهش انگیزه میده رو فراموش کنه.. میتونه؟
تو تنها عضو جدا ناپذیر از زندگی منی.. درست مثل ماه که بدون خورشیدش نمیتونه زندگی کنه، پروانه ای که بدون شمعش دووم نمیاره.. از اینکه همیشه قراره تو و خاطراتت رو گوشه مغزم داشته باشم خوشحالم.
هرچند که قرار نباشه تورو کنار خودم داشته باشم.
خاطراتت همیشه من رو زنده و سرپا نگه میدارن..


#𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸
01.02.202512:29
25.01.202516:17
25.12.202404:12
14.02.202506:51
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌𝐍𝖾𝗏𝖾𝗋 𝖾𝗏𝖾𝗋 𝐋𝗂𝖾 𝗍𝗈 𝗆𝖾
𝐘𝗈𝗎𝗋𝗌 𝗂 𝖽𝗈𝗇'𝗍 𝗐𝖺𝗇𝗇𝖺 𝐁𝖾 𝖣𝗈𝗇'𝗍 𝖻𝖺𝖼𝗄 𝗍𝗈 𝗆𝖾
𝖠𝗇𝖽 𝗂 𝐒𝗐𝖾𝖺𝗋 𝗅 𝖽𝗂𝖾𝖽
𝐕𝐕𝗁𝖾𝗇 𝗒𝗈𝗎 𝗌𝗂𝖺𝖽 𝗀𝗈𝗈𝖽𝖻𝗒𝖾 𝗅 𝖽𝗈𝗇'𝗍 𝐖𝖺𝗇𝗇𝖺 𝖼𝗋𝗒
𝖶𝗁𝖾𝗇 𝗂𝗍 𝖼𝗈𝗆𝖾𝗌 𝐓𝗁𝖾 𝗇𝗂𝗀𝗁𝗍
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ — ‌𝟣𝟫𝟫𝟣 Fᥱᑲ‌ɾuᥲɾᥡ 𝟣4 —
01.02.202513:07
Қайта жіберілді:
‌سـتارگـانِ مـرده؛ avatar
‌سـتارگـانِ مـرده؛
01.02.202512:29
در عمقِ تاریکی‌ای که حتی نورِ بی‌رمقِ ستارگان هم جرئت ورود به آن ندارد، روحی تنها، در بندِ بی‌پایانی از پوچی معلق است.
هر نفسش، خنجری است که درونش را می‌درد، و هر پلک زدنی، حکایتی است از خاطراتی که زخم‌هایش را عمیق‌تر می‌کنند.
صدای شکسته شدن چیزی در سینه‌اش می‌پیچد؛ قلبی که سال‌ها پیش ترک برداشته بود، اکنون زیر بار اندوه خرد می‌شود.
اشک‌هایی از جنسِ آتش، بر گونه‌های یخ‌زده‌اش می‌لغزند، و هر قطره، قسمتی از وجودش را با خود می‌برد.
اما این اشک‌ها هم، تسکین نیستند؛ تنها یادآورِ دردهایی هستند که هیچ پایانی ندارند.
آسمانِ بی‌انتها به او خیره شده، اما سکوتِ آن، سنگین‌تر از هر فریادی است.
گویی حتی کیهان هم از او روی برگردانده، و حالا او مانده و خلا‌ای که هر لحظه بیشتر در وجودش رخنه می‌کند.
هر ستاره‌ای که در دوردست خاموش می‌شود، گویی قسمتی از امیدش است که می‌میرد.

در دلِ این تاریکیِ بی‌رحم، خاطراتش مثل خوره به جانش افتاده‌اند؛
تصاویری محو از دست‌هایی که هرگز او را در آغوش نگرفتند، صدایی که هرگز برای آرامشش نجوا نکرد، و چشمانی که هرگز نگاهش را نفهمیدند.
سردی، تمام وجودش را فراگرفته. نه سرمای جسم، بلکه سرمایی که از عمقِ جان می‌آید و حتی استخوان‌هایش را یخ می‌زند.
صدها کهکشان دورش در سکوت فرو رفته‌اند، اما هیچ‌کس، هیچ‌چیز، برای نجاتش نمی‌آید.
هرچه بیشتر به سوی تاریکی فرو می‌رود، صدای زنجیرهایی که به روحش پیچیده‌اند، بلندتر می‌شود.
و در نهایت، هیچ چیز نمی‌ماند.
نه نامی، نه خاطره‌ای، نه حتی نوری کوچک که راه بازگشتی را نشان دهد.
تنها چیزی که باقی می‌ماند، یک سیاهیِ مطلق است؛ جایی که اشک‌ها یخ می‌زنند، فریادها گم می‌شوند، و روح، در تنهاییِ بی‌پایان خود محو می‌شود.
شاید، در جایی که حتی ستارگان از ترس نمی‌درخشند، پایانش در آغوشِ تاریکی به انتظار نشسته باشد.پایانی که نه رهایی است، نه آرامش؛ تنها محو شدن در چیزی است که هرگز پایان نمی‌یابد.
31.12.202407:34
04.12.202415:57
Көрсетілген 1 - 24 арасынан 147
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.