Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
کفش‌های آهنی avatar
کفش‌های آهنی
کفش‌های آهنی avatar
کفش‌های آهنی
نامه خودروسازان به بانک‌مرکزی: ارز ترجیحی نمی‌خواهیم فقط دست از سرمان بردارید.

در تعجبم از حماقت کسانی که تحریم‌های آمریکا را مانع اصلی تجارت در ایران می‌دانند در حالی که مانع بزرگ‌تری همچون بانک‌مرکزی را که ظاهرا کنترل‌ش دست خودمان است نمی‌بینند.

پینوشت؛
بازرگانان مجبورند برای تهیه ارز مورد نیاز، نزد بانک‌مرکزی ثبت‌سفارش کنند تا بعد از گذشت ماه‌ها به اندازه بخشی از تقاضای آنها ارز تخصیص داده شود و در این مدت اجناس‌شان ماه‌ها در گمرک معطل می‌ماند و بعضا فاسد شده یا مثل حادثه اخیر دچار سانحه می‌شود.

در حالی که اگر سر خری به نام بانک‌مرکزی وجود نداشت هر واردکننده‌ای هر لحظه که اراده می‌کرد به اندازه نیازش از صرافی‌ها ارز می‌خرید و صادرکننده‌ هم برای تامین نقدینگی‌ ریالی مورد نیازش، ارز خود را با خیال راحت به صرافی‌ها می‌فروخت.

ایران توسط آمریکا تحریم نیست توسط جمهوری‌اسلامی تحریم شده است. مذاکره اصلی نه با آمریکا که باید با دولت خودمان انجام بشود.
24.04.202521:44
لابی عربستان و بقیه کشورهای عربی در آمریکا بر ضد جنگ آمریکا با ایران به کار افتاده و یکی از دلایلی که مذاکرات هسته‌ای خیلی مثبت پیش می‌رود همین رویکرد اعراب و لابی قدرتمند آنها در آمریکاست؛ اما چرا؟

چرا اعرابی که طی سال‌های گذشته همواره برای حمله نظامی آمریکا به ایران لحظه‌شماری می‌کردند اما حالا شب‌ها برای صلح دست به دعا بر می‌دارند؟

پاسخش در یک جمله است که قبلا در مطلبی به آن اشاره کردم:
«ایران در اوج بازدارندگی خود قرار دارد»، وقتی برق موشک‌های ایران آنطور شب‌های اسراییل را روشن کرد آنگاه در ذهن حاکمان عرب این تصور نقش بست که این موشک‌ها اگر می‌توانند از پدافند اسراییل عبور کنند پس هیچکدام از صنایع و میادین نفتی ما در امان نیست پس بهتر است آمریکا و حتی اسراییل به ایران حمله نظامی نکنند.

این همان مفهوم «بازدارندگی» است و سرمایه بسیار با ارزشی که با هیچ مقدار پول قابل خریداری نیست و هر کشور که بازدارندگی‌اش را به معامله و مذاکره بگذارد دیر یا زود همه چیزهای دیگرش را هم از دست می‌دهد.

پینوشت؛
راستش من تا قبل از حوادث مرتبط با 7اکتبر حساب خیلی کمی روی توان موشکی ایران و نیروهای ایدئولوژیک منطقه‌ایش می‌کردم و آنها را بیشتر پروپاگاندا و خالی از توان واقعی عملیاتی می‌دانستم اما بعد از 7اکتبر، تا حد زیادی نظرم تغییر کرد زیرا برخلاف تبلیغاتی که مدعی‌اند ایران ضعیف‌تر از حد انتظار ظاهر شده و قدرت‌اش را از دست داده، اما من فکر می‌کنم همین مقدار از عملکردی هم که شاهد بودیم، فراتر از ظرفیت ایران و شبیه یک معجزه است.
21.04.202506:47
همین یک نمونه اقتصادی کافیست که بفهمیم
چرا عادی‌سازی روابط با آمریکا یک کابوس برای اصلاح‌طلبان حاکم بر دولت فعلی است؟

در زمانه‌ تحریم و کمبود منابع ارزی، دولت سالی 10میلیارد دلار بنزین و گازوییل وارد می‌کند؛ آنوقت شما تصور کنید اگر تحریم برداشته و دست دولت باز بشود آنگاه چقدر بنزین و گازوییل وارد می‌کند؟!
آیا وقتی دولت‌های جمهوری‌سلامی در شرایط فشار بودجه‌ای، قیمت حامل‌ها را اصلاح نکردند در شرایط فراوانی چنین خواهند کرد؟

شاید بگویید وقتی قرار است آمریکا صدها میلیارد دلار به ایران هدیه بدهد یا با سرمایه‌گذاری در بخش نفت و گاز، چند برابر بیشتر استخراج و تولید شود، خب چه اشکالی دارد میلیاردها دلار بنزین و گازوییل بیشتر وارد کنند و اصلا مردم بنزین مجانی بزنند؟

نکته اینجاست که در بحث قیمت بنزین و گازوییل فقط مشکل محدودیت و هدر رفت منابع مطرح نیست بلکه مساله اساسی‌تر به هم خوردن قیمت‌های نسبی (نسبت قیمت کالاها در مقایسه با یکدیگر) است که تبعات بسیار بدی به دنبال دارد و تعادل را در بسیاری از بخش‌های خدماتی و ترابری و صنعت و حتی فرهنگی به هم می‌زند.
بطور مثال از امروز نرخ کرایه حمل و‌ نقل شهری در تهران 40درصد افزایش پیدا کرده در حالی که قیمت بنزین و گازوییل تغییری نداشته و این یعنی استفاده بیشتر از خودروهای شخصی‌ و بالتبع، ترافیک و آلودگی هوای بیشتر.
حال در نظر بگیرید که نرخ کرایه حمل و‌ نقل از سال98 تا الان به حدود 400درصد رسیده، بدون اینکه نرخ بنزین و گازوییل حتی 1درصد تغییر کند و این باعث به هم خوردن قیمت‌های نسبی و در نتیجه حذف بسیاری از ظرفیت‌های اقتصادی و تغییر رفتارهای اجتماعی و ظهور پدیده‌های عجیب در کسب و کارها‌ شده است.

بنابراین ادامه و تشدید این وضع (به هم خوردن قیمت‌های نسبی) فقط در بحث بنزین و گازوییل یعنی هرچه بیشتر فرو رفتن در باتلاقی از رنج جمعی و ناکارامدی و انواع ناهنجاری.

حال آیا تا زمانی که دولت‌های جمهوری‌اسلامی دست از این سیاست‌های اقتصادی نکشند، برطرف شدن تمام تنش‌های خارجی و افزایش منابع مالی کمکی به حل موضوع می‌کند؟
یا اینکه بدتر، با دست بازتر به ادامه آنها مبادرت خواهند کرد؟

تجربه برجام به ما نشان داد که گزینه دوم محتمل‌تر است. سیاست‌های اقتصادی دولت یازدهم تحت کنترل مسعود نیلی و علی طیب‌نیا بعد برجام نه تنها دست به اصلاحات نزدند بلکه همان روند اصلاح نرخ حامل‌های انرژی را که دولت قبل تحت عنوان هدفمندی یارانه‌ها شروع کرده بود و قرار بود در فاز دوم به شناورسازی قیمت‌ حامل‌های انرژی بیانجامد متوقف ساختند و‌ به سیاست بنزین‌پاشی و ارزپاشی مشغول شدند و ناترازی قیمتی در این بخش را دوباره به وضعیت قبل از اجرای هدفمندی یارانه بازگرداندند.

بخاطر همین است که می‌گویم عادی‌سازی روابط با آمریکا می‌تواند برای جناح حاکم بر دولت فعلی یک کابوس باشد زیرا روز بعد از بازگشایی سفارت آمریکا آنها و عوامل رسانه‌ای‌شان چه توجیهی برای ترافیک و قطع برق و کمبود گاز و تورم خواهند داشت وقتی دیگر بهانه تحریم و تنش خارجی از بین رفته است؟
حواستان باشد در تله جنگ روانی اصلاح‌طلبانی که سعی می‌کنند با این نوع ادبیات شما را عصبی کنند و به تقابل با توافق ایران و “ترامپ” بکشانند نیافتید.

ازین به بعد با این نوع حرف‌ها و‌ نوشته‌ها بسیار مواجه خواهید شد.
اما به شما اطمینان می‌دهم با عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا، تمام اصلاح‌طلبان (حتی بدنه اجتماعی و اقتصادی آنها) چنان تاوانی بدهند که در تاریخ بنویسند و عبرت همه وطن‌فر‌وشان و زالوصفتان بشوند. این حرف امروزم نیست چند سال است که می‌گویم.

البته رده‌های بالای باند اصلاح‌طلبی خیلی خوب می‌دانند که بعد عادی‌سازی چه در انتظارشان است بخاطر همین هم سعی می‌کنند با دو قطبی‌سازی و ادبیات تحریک‌آمیز، نیروهای اعتقادی را عصبی کنند و از طریق آنها بازی را بهم بزنند و اما رده‌های پایین و نوچه‌هایشان خبر ندارند و فکر می‌کنند بازی برجامی دیگری در کار است بخاطر همین از خوشحالی قر می‌دهند.

یک روزی نوشتم با بازگشت ترامپ تغییراتی در ایران اتفاق خواهد افتاد که هیچ‌کس نمی‌تواند حدس بزند این تغییرات چیست و چگونه رخ می‌دهد، اما نتیجه آن همه اصلاح‌طلبان و عرزشی‌ها (نه ارزشی‌ها) و حتی براندازان را نقره داغ می‌کند. «لینک»
14.04.202509:25
این پرسش جدی مطرح است که اگر روابط ایران و آمریکا عادی شود آنگاه آیا این باعث تقویت و ادامه حیات بانیان وضع موجود و انواع مافیاهای اقتصادی بخصوص بخش اصلاح‌طلب آنها نمی‌شود؟

یا به قول دیگر، آیا عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا در شرایطی که دولت فعلی در اختیار اصلاح‌طلبان است، آنها را قوی‌تر و آینده سیاسی و منافع اقتصادی‌شان را تضمین می‌کند؟

اگر پاسخ شما به پرسش بالا مثبت باشد پس ذهنیتی چپول و تحت‌تاثیر اصلاح‌طلبان دارید و دلیل اصلی مشکلات اقتصاد ایران را تحریم‌های خارجی می‌دانید و تصور می‌کنید مشکل با رفع تحریم‌ها برطرف می‌شود.

اما با اطمینان می‌گویم از فردای بازگشایی سفارت‌خانه‌ها، دروازه‌های جهنم به روی اصلاح‌طلبان و مافیای غارتگر اقتصادی گشوده خواهد شد چنان که مادر بگرید.

اصلاح‌طلبان از بالا تا پایین با خودشان اینطور حساب می‌کنند که با عادی‌سازی روابط با آمریکا میلیاردها دلار به ایران سرازیر می‌شود و از این محل می‌توانند اولا خودشان منافع بیشتری بدست بیاورند و ثانیا روی مشکلات ساختاری مردم هم سرپوش بگذارند و محبوبیت اجتماعی بخرند و اینگونه مناسبات رانتی موجود را برای چند سال دیگر حفظ کنند.
آیا تصورشان درست است؟

تقریبا مطمئنم که خیر! اقتصاد ایران این همه سال فرصت اصلاحات ساختاری را از دست داده است و هرگز قابلیت جذب سرمایه خارجی و حتی حفظ سرمایه داخلی را ندارد.
بنابراین بعد از عادی‌سازی روابط با آمریکا، توجیهات و بهانه‌هایی همچون تحریم و تنش خارجی رنگ می‌بازد و دولت اصلاح‌طلبان می‌ماند و واقعیات سخت تورم و ناترازی و…

اما اگر اصلاح‌طلبان در دولت دست به اصلاحات ساختاری هم بزنند آنگاه چند سال طول می‌کشد تا قابلیت جذب سرمایه خودش را نشان بدهد منتها کاهش تورم یعنی نابودی طیف وسیعی از فعالیت‌های اقتصادی تورم‌خوار که دقیقا بدنه اقتصادی خود این جریان را تشکیل می‌دهند و اصلا هدف‌شان از برکشیدن این دولت، حفظ مناسبات موجود بوده نه اصلاحات ساختاری.

خلاصه اینکه بعد از عادی‌سازی روابط با آمریکا دیگر بهانه تحریم و تنش خارجی رنگ می‌بازد و جریان حاکم بر دولت می‌ماند و واقعیات سخت حکمرانی اقتصادی.
آن موقع دیگر چه توجیهی برای تورم‌های چند ده ‌درصدی و جهش‌های دوباره ارزی و قطع برق و گاز و… خواهند داشت؟

بنابراین عادی‌سازی روابط، اصلاح‌طلبان را بطور کامل خلع سلاح و مشت‌شان را باز می‌کند و برخلاف تصورشان هیچ چیزی مطلوبی به دست‌شان نمی‌دهد و این سه سال باقیمانده، تبدیل به دوران تاریخی قلع و قمع ریشه‌ای این جریان در افکار عمومی خواهد شد.

اما اگر مذاکرات در قالب یک برجام دیگر پیش برود و بعد هم بازی برجام سه و برجام چهار و… آنگاه وضعیت مطلوب اصلاح‌طلبان شکل گرفته است.

پس آرزو کنید که تدبیر در مذاکرات فعلی، بر عادی‌سازی سریع روابط استوار باشد نه برجامی دیگر. نابودی اصلاح‌طلبان بدون ریشه‌کنی بدنه اجتماعی‌شان هیچ مطلوبیتی ندارد چون علف‌های هرز دوباره جوانه می‌زنند اگر از ریشه بیرون ‌کشیده نشوند.
30.03.202501:03
در «پست قبلی» نوشتم که چرا حمله هوایی آمریکا و نابودی زیرساخت‌ها و حذف سران سیاسی و نظامی نمی‌تواند گزینه مطلوب آمریکا باشد؛
پس این سوال مطرح می‌شود که اگر گزینه نظامی واقعی و بمباران تمام عیار، مطلوب آمریکا نیست پس آیا آنها هیچ گزینه‌ای برای شکست جمهوری‌اسلامی در آستین ندارند؟

نظر من همان است که بارها نوشته‌ام؛ گزینه اصلی و دیرینه آنها خرابکاری و نفوذ در دستگاه سیاست‌گذاری و اجرایی و نهایتا سرنگونی جمهوری‌اسلامی از طریق اعتراضات مردمی در داخل است و کارایی این گزینه برای آنها بیشتر از گزینه نظامی بنظر می‌رسد و البته معتقدم هنوز چنین تصمیمی نگرفته‌اند و تا به حال نیز بصورت جدی به دنبال سرنگونی نظام نبوده‌اند فقط در حال آماده‌سازی زمینه‌های آن هستند تا آن را به عنوان اهرم فشار به کار ببرند و اگر نظام تسلیم نشد آن را عملی کنند.

بازوی داخلی آنها هم جریان سیاسی امنیتی و اجتماعی مزدور غرب در ایران است که از طریق نظام فاسد اقتصادی و دلارهای نفتی پروار شده و این توان را دارد که از طریق اردوکشی خیابانی و در مصونیت کامل، نظام سیاسی را تحت فشار بگذارد و در صورت لزوم ساقط کند، بدون اینکه در خطر سرکوب و کشتار وسیع قرار بگیرد. این مصونیت بخاطر وجود یک حکومت مستقر و پاسخگو شکل گرفته اما در شرایط خلاء قدرت و ترور مقامات ارشد سیاسی و نظامی دیگر چنین مصونیتی وجود ندارد. (بخاطر همین در پست قبلی نوشتم که حذف نظامی رئوس حکومت توسط آمریکا به از بین رفتن بازوهای داخلی آنها و قدرت گرفتن نیروهای عقیدتی می‌انجامد که مطلوب آمریکا نیست.)

در صورت سرنگونی نظام سیاسی توسط اردوکشی خیابانی و مردم معترض آنگاه نیروهای عقیدتی دیگر شانس و انگیزه و دلیلی برای تشکیل نیروهای موزاییکی ندارند و خلاء قدرت توسط جریانات مزدور بلافاصله پر خواهد شد.

اما مقدمات این کار را همانطور که قبلا بارها اشاره کردم از طریق نیروهای نفوذی داخلی در بدنه اجرایی و سیاستگذاری فراهم کرده‌ و می‌کنند.
مثلا همین افزایش روزانه نرخ ارز متناسب با اخبار سیاسی و سیاست‌های چند نرخی و تورم و… بطور آشکار و قطعی از طریق خرابکاری داخلی در حال انجام است و تحریم‌ کاملا بی‌اثر شده یا دیگر اصلا وجود ندارد.
شما تصور کنید رساندن نرخ دلار به بالای 100هزار تومان خودش یک شعبده است وگرنه اگر بعد سقوط بالگرد، هیچ دولت جدیدی روی کار نمی‌آمد نرخ دلار محال بود بیشتر از 60هزار تومان بشود و یا اگر خیلی قبل‌تر از آن، بالگرد روحانی سقوط می‌کرد و بی‌دولتی از آن موقع تا الان ادامه داشت نرخ دلار الان حداکثر 15هزار تومان بود.

این یعنی خرابکاری اقتصادی و تحمیل سیاست‌های غلط، بطور مهندسی شده از داخل، جریان دارد و از آن سو بحث حمله نظامی کاملا غیرواقعی است و برای رد گم کنی از طرح اصلی مطرح می‌شود.

منتها همانطور که در بالا گفتم به نظرم همچنان تصمیم به ساقط کردن نظام نگرفته‌اند فقط دارند کار را به آنجا می‌برند که چاره‌ای جز پذیرش نباشد.
و البته گزینه عادی‌سازی روابط هم بعد از آمدن ترامپ روی میز آمده و به گزینه فشار حداکثری از داخل و براندازی اضافه شده است.
28.04.202510:25
عموم مردم تحت‌تاثیر اقتصادخوانده‌های وطنی و‌ سیاستمداران جمهوری‌اسلامی گمان می‌کنند آزادسازی قیمت‌ها باعث افزایش شدید هزینه‌ها و فشار بر معیشت مردم حداقل در کوتاه مدت می‌شود.

اما این قطعا اشتباه است. همانطور که قبلا هم گفتم اینها سیاست «آزادسازی قیمت‌ها» را با سیاست‌های «ریاضت اقتصادی» اشتباه می‌گیرند در حالی که این دو ماهیت کاملا متفاوتی دارند.

آزادسازی قیمت‌ها اگر بطور کامل و فراگیر انجام بشود بلافاصله قدرت خرید و کیفیت زندگی و احساس رفاه عموم مردم را افزایش می‌دهد در خالی که سیاست‌های ریاضت اقتصادی یعنی دولت برای پوشش هزینه‌های خود بیش از پیش دست در جیب مردم برمی‌کند در حالی که آزادسازی قیمت‌ها باعث بهینه و تراز شدن منابع و افزایش قدرت انتخاب و قدرت خرید و مطلوبیت بیشتر برای مردم می‌شود.

احساسی که‌ مردم بعد از آزادسازی قیمت‌ها خواهند داشت شبیه زمانی است که آدم بعد از بیرون‌ کشیدن یک زالو از داخل گوشت تنش احساس می‌کند؛ چند برابر احساس مثبت بیشتر و موثرتر از رفع تمام تحریم‌ها و…

لینک‌های مرتبط:

https://t.me/kafshhaye_aahani/6507
https://t.me/kafshhaye_aahani/6192
https://t.me/kafshhaye_aahani/6190
23.04.202500:50
برخی منتظر صدها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری آمریکا در ایران بعد از توافق هستند؛ اما آیا آمریکا چنین کاری خواهد کرد؟

بگذارید این پرسش را با یک پرسش ساده جواب بدهم:
اگر آمریکا چنین اراده‌ای کند آیا ایران امکان تامین انرژی صدها میلیارد دلار صنایع سبک و‌ سنگین جدید را دارد؟

همه متفق‌القول هستیم که پاسخ پرسش بالا خیر است چون همین الان با بحران انرژی مواجهیم و برق و گاز همین صنایع فعلی هم بطور مداوم قطع می‌شود و هر سال این کمبود افزایش می‌یابد و سال به سال هم به سمت وخامت بیشتر می‌رود.

خب حالا یک پرسش تازه: اگر آمریکا ابتدا صدها میلیارد دلار در زیرساخت‌های نفتی و نیروگاهی و پالایشگاهی ایران سرمایه‌گذاری کند و ظرفیت تولید انرژی ایران افزایش یابد چطور؟ آنوقت دیگر کمبود انرژی نداریم و آمریکا می‌تواند صدها میلیارد دلار دیگر سرمایه وارد کند.
پس حله داداش؟!

پاسخ: اولا سرمایه‌های آمریکا یا هر کشور دیگری قرار است به ایران بیایند تا مثلا از مزایایی همچون وفور انرژی در اینجا بهره ببرند نه اینکه خودشان این مزایا را به گرده بگیرند و سال‌های سال بجای دولت ایران، توسعه زیرساخت‌های انرژی را به عهده بگیرند؛ آن هم در شرایطی که توسعه بخش انرژی در ایران‌ نه تنها سود ده نیست بلکه طبق ساختار فعلی، باید با قیمت تقریبا رایگان توزیع شود!
حالا مگر ما چه تخم دو زرده‌ای کرده‌ایم که فکر می‌کنیم دنیا باید غذا را بپزد و بعد بجود و رایگان در دهان ما بگذارد و ما فقط هضم کنیم؟!

اما از این نکته مهمتر اینکه ما اصلا کمبود انرژی نداریم! همانطور که قبلا بارها «نوشتم» ما در همه انواع حامل‌های انرژی از تولید برق و بنزین گرفته تا استحصال گاز، جزو 10کشور نخست دنیا هستیم و اصلا مساله ما کمبود انرژی نیست که حالا بخواهد با سرمایه‌گذاری بیشتر این مشکل حل بشود. مشکل ما فقط و‌ تنها فقط ناترازی قیمتی است و برای رفع آن کافیست دولت اراده کند و قیمت حامل‌های انرژی را بصورت شناور و مزایده‌ای به یک بازار متشکل بسپارد آنگاه هم توسعه زیرساخت‌های انرژی تسریع خواهد شد و هم بلافاصله کمبود انرژی.

بنابراین مشکل ما ضعف اراده دولت داخلی است نه عدم اراده دولت خارجی.
محمدمهدی شهریاری:
«دستگاه دیپلماسی ایران از دو سال گذشته [زیر نظر رهبری] با تیم ترامپ ارتباط داشت. اطلاعات دست اول و دقیق از ماه‌ها قبل مستقیما به مقام معظم رهبری و دستگاه دیپلماسی ارائه می‌شد.»

این ادعای غیرمنتظره شهریاری عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس که امروز مطرح کرده از نظر من می‌تواند درست باشد و کاملا با وقایع جاری سنخیت دارد و نکته مهم دیگر در سخنان شهریاری اشاره‌اش به فعالیت «سفارت ایران در آمریکا» در دولت رییسی و دور از چشم نایاک است.

سال‌هاست که با تاکید بسیار گفته‌ام که مانع ارتباط ایران و آمریکا، اصلاح‌طلبان و دموکرات‌ها هستند و زمانی که ترامپ و رهبر ایران از بالای سر اینها مستقیما ارتباط گرفتند مساله حل شد.

الان برخی می‌گویند پس چرا رهبر نظام، نامه ترامپ که توسط رییس‌جمهور ژاپن فرستاده شد را نپذیرفت؟
پاسخ روشن است؛ در دولت روحانی که مشخصا دستگاه دیپلماسی از ارتباط گرفتن با ترامپ، سرباز می‌زد و رغبتی به آن‌ نشان ‌نمی‌داد، رهبری نمی‌توانست جلوتر از دولت، پرچم‌دار مذاکره با آمریکا شود.

اگر سال 96 دولت روحانی بر سر کار نبود، الان حداقل پنج شش سال از عادی‌سازی ارتباط ایران و‌ آمریکا می‌گذشت.
18.04.202518:54
فضا طوریه که با اطمینان می‌شه کفت؛ هرچه پیش آید خوش آید!
هرچه پیش آید جز ادامه وضع فعلی که کاملا مشخصه قرار نیست ماندگار باشه.
این هم نشانه‌ای دیگر…

صادقانه بگویید آیا بجز این کانال کوچک (کفش‌های آهنی) هیچ فرد یا رسانه دیگری زیر آسمان آبی می‌توانید نام ببرید که حتی نزدیک به این واقعه را گمانه‌زنی کرده باشد؟

البته این گمانه‌زنی در مورد عادی‌سازی روابط‌ فقط محدود به بعد از «نامه ترامپ» نیست بلکه من از دولت اول ترامپ مصر بودم که هدف او از خروج از برجام، عادی‌سازی روابط با ایران است و در این مسیر، برجام و برجامیون (شامل اصلاح‌طلبان ایران و دموکرات‌ها و اروپایی‌ها) مانع بزرگ هستند. «این مطلب» و لینکهای آن را ببینید.

با شکست ترامپ در انتخابات 2020 و آمدن بایدن، این هدف شرافتمندانه به حاشیه رفت و رسانه‌های متصل به برجامیون (اینترنشنال و بی‌بی‌سی و شرق و…) جشن گرفتند اما با بازگشت مسیح زمانه به کاخ سفید روز به روز به این اتفاق بزرگ نزدیک‌تر می‌شویم.

می‌پرسند ترامپ از مذاکرات اخیر به دنبال چه چیزی فراتر از برجام است؟
پاسخ: عادی‌سازی روابط با ایران و تعطیل کردن دکان دلالان مذاکره و کاسبان برجام در ایران و جهان.

بزرگترین «مانع داخلی» در این مسیر برجامیون هستند و ازین به بعد در پوشش موافق، کارشکنی خواهند کرد.
23.03.202520:43
مقایسه کیفی سریال معاویه و امام علی

در ایام نوروز چند قسمتی از سریال معاویه را دیدم. از نظر کیفیت، سریال بدی نیست اما هیچ شخصیت‌پردازی و داستان‌سرایی چشم‌گیری ندارد.

محور بنیادین داستان معاویه که قاعدتا می‌بایست تحول خانواده ابوسفیان از دشمنان محمد به پیروانش باشد، رها می‌شود و بدون ارائه هیچ خط روایی قانع‌کننده‌ای شاهد گرویدن معاویه و ابوسفیان و هنده به پیامبر اسلام هستیم که می‌توان گفت این خوراک خام برای هر بیننده‌ای غیرقابل هضم است و این اتفاقا روایت شیعه را در مورد این خانواده در ذهن مخاطبان تقویت می‌کند.

سریال با عبور سریع از رویدادهای اول اسلام بلافاصله به دوران کشورگشایی ابوبکر و عمر می‌رود و حضور پر رنگ خاندان قریش و خانواده ابوسفیان در جنگ با ایران و روم را به نمایش می‌گذارد که البته همچنان مسائل را بدون پرداخت و صرفا به صورت مرور حوادث روایت می‌کند.

این چند قسمت اول که از سریال معاویه را دیدم بطور ناخودآگاه آن را با سریال امام علی ساخته داوود میرباقری مقایسه کردم. امام علی هم مثل این سریال، یک موضوع تاریخی و مذهبی غیرقابل تحریف (از نظر روایت غالب بومی) داشت، منتها کیفیت روایت بسیار تفاوت دارد. امام علی پر است است از شخصیت‌ها و خرده‌داستان‌های جذاب و فکر شده که روایت کلی از طریق آنها پیش می‌رود و مخاطب را به عمق دوران خودش فرو می‌برد در حالی که سریال معاویه بیشتر حس ورق زدن سرسری کتاب تاریخ و‌ تماشای عکس‌های داخل آن را تداعی می‌کند.

این مقایسه نشان از برتری سینمای ایران نسبت به دنیای عرب دارد که با وجود امکانات و پول بیشتر اعراب و دسترسی آنها به امکانات مدرن جهانی اما در مقابل ادبیات غنی و فرهنگ متنوع و متکثر ایرانیان به وضوح کم می‌آورد و ضعیف و نحیف به نظر می‌رسد.

در کل، بعد از 3قسمت با اینکه از سریال معاویه بدم نیامد اما انگیزه‌ای هم برای ادامه تماشای آن پیدا نکردم و احتمالا دیگر ادامه ندهم.
27.04.202519:33
سیاست قیمت‌گذاری دستوری حال حاصر در ایران هیچ ربطی به هیچکدام از تفکرات چپ یا راست، اقتصاد دولتی یا خصوصی، سیاست مداخله‌ای یا عدم مداخله‌ای، عدالت‌طلبی یا توسعه‌طلبی و… ندارد؛ بلکه یک سیاست فاسد و ویرانگر برای غارت و مکیدن شیره ایران توسط جریانات مافیایی است.

من اگر جای حاکمیت بودم و فقط کمی احساس مسوولیت و وجدان داشتم نه حتی همین فردا که همین الان دست به قلم می‌شدم و با یک دستور یک پاراگرافی این سیاست را ممنوع اعلام می‌کردم:

«هر نوع قیمت‌گذاری دستوری شامل اعلام و اعمال و تحمیل قیمت روی انواع کالا، ارز و خدمات توسط نهادهای دولتی و قضایی و قانون‌گذاری از این لحظه ممنوع اعلام می‌شود و نهادهای دولتی صرفا مجازند از طریق ابزارهای پولی و مالی و سیاسی و امنیتی تعریف شده روی قیمت‌ها تاثیر بگذارند؛ مداخلات فقط در چارچوبی مجاز است که قیمت‌ها از حالت شناور و تک‌نرخی خارج نشوند.»
22.04.202513:56
دلار وارد وارد کانال 79000تومان شد از 107000تومان.

اما نکته اینجاست که اگر ارز را تک‌نرخی و همه ارزهای ترجیحی را حذف می‌کردند همین اتفاق عینا به همین شکل و شدت رخ می‌داد آنهم بدون هیچ خبر سیاسی خاصی.

اما افسوس که ارزش پول ملی را با دیپلماسی گره زدند و کرنش برای نان را در دی‌ان‌ای ملت ایران تعبیه کردند.

https://t.me/kafshhaye_aahani/6677
20.04.202509:39
این کثافت‌های روشنفکر؛ این کمونیستهای دیروز و لیبرال‌‌نماهای فیک امروز، این خط امامی‌های 57 و اصلاح‌طلبان امروز که مثل ویروس ایدز دائم تغییر ماهیت داده‌اند و به هر رنگی درآمده‌اند اما همیشه و همه‌جا در یک چیز ثابت‌ بوده‌اند:
«عقده و نفرت از ایران»

به امید خدا اینبار وطن‌پرستان، وطن‌فروشان را دفن‌ خواهند کرد و این خیلی نزدیک است.

https://t.me/UTfinance/4735
16.04.202523:14
گروسی، داداش کوچولوی مزاحم؛

مدیر کل آزانس بین‌المللی انرژی اتمی قبل از ورود به ایران، گفته توافق ایران و آمریکا بدون تایید آژانس، ورق‌‌پاره‌ای بی‌ارزش است (در حالی که دیدیم اتفاقا این برجام بود که با وجود تایید آژانس و همه کشورهای اروپایی بدون آمریکا، ورق‌پاره‌ای بی‌ارزش بود.)

گروسی دیروز بعد از ورود به ایران شد با مقامات ایران دیدار کرد و نهایتا هم ‌به دور دوم ملاقات ایران و آمریکا اضافه شد.

حضور گروسی در مذاکرات اصلا خبر خوبی نیست. هم محرمانه بودن مذاکرات عادی‌سازی را نقض می‌کند و هم مسیر مذاکرات را دوباره به سمت برجامی شدن می‌کشاند؛

او مهره تروئیکای اروپایی و‌ دموکرات‌های آمریکاست و به مذاکرات اضافه شده تا از محتوای گفتگوها و توافقات مطلع شود و این‌ نشان می‌دهد اروپایی‌ها و دموکرات‌ها تا چه حد، نگران عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا (حتی بیشتر از ساخت بمب اتمی) هستند.

گروسی در واقع همان نقش داداش کوچولوی مزاحم در قرار ملاقات‌های نامزدهای جوان را بازی می‌کند.

البته در این میان نباید از شیطنت عوامل داخلی دموکرات‌ها و تروئیکای اروپایی غافل شد زیرا به وضوح می‌توان تخریب زیرپوستی و موذیانه عراقچی توسط آنها را ردیابی کرد.
و این هم یک نشانه قوی دیگر…

این صحبت آقای پزشکیان یک سیگنال قطعی است از این نکته که در نامه ترامپ، لغو تحریم‌های اولیه مطرح شده است که می‌توان آن را به معنای پیشنهاد عادی‌سازی روابط از سوی ترامپ دانست.
20.03.202504:29
جا داره امسال رو سال تقویت پول ملی و تکیه بر ظرفیت‌های بومی نام بگذارند.
25.04.202512:30
چندی پیش در پاسخ به مخاطبی که در کامنتها پرسید چه جایگزینی برای همتی مناسب است نوشتم آدم‌های با سواد و خوش‌فکری که البته سابقه دولتی و سهمی در شکل دادن به وضع موجود نداشته‌اند مثلا سعدوندی و مدنی‌زاده.

تا اینکه بعد از جدی شدن مدنی‌زاده برای وزارت اقتصاد، امروز ویدیویی از ایشان دیدم که بسیار ناامید کننده بود. (لینک ویدیو در انتهای مطلب)
نمی‌دانم چه سرّی است که هر کسی نزدیک مقام وزارت و دولت می‌شود ناگهان از دنده چپ برمی‌خیزد.

در مورد صحبت‌های آقای مدنی‌زاده لازم به ذکر است؛ اولا چیزی که ایشان نام «علم اقتصاد» بر آن می‌گذارد در واقع «فن اقتصاد» است نه علم؛
علم، طراحی نمی‌شود بلکه کشف می‌شود؛ مثل عدد شتاب جاذبه در قوانین فیزیک و عدد پی در معادلات ریاضی و… اما آنجایی که طراحی بر اساس این قوانین و معادلات صورت می‌گیرد، می‌شود فنی و مهندسی مثل مهندسی مکانیک و مهندسی برق و…

در اقتصاد هم طراحی بازار را نمی‌توان علم دانست بلکه یک فن است و اتفاقا مشکل اقتصاد در کشور ما دقیقا از همینجا شروع می‌شود. اینکه اقتصاددان‌ها وقتی بوروکرات می‌شوند مفهومی به نام «شکست بازار» را بهانه قرار می‌دهند تا دستکاری‌ها و دخالت‌های نابجای‌شان در اقتصاد را توجیه و برای خودشان نقش و جایگاهی در موضوعات مختلف تعریف کنند و خلاصه در پوشش نظریات علمی برای خودشان کار می‌تراشند.

در حالی که اصلا چیزی به اسم شکست بازار، اصالت ندارد و اگر چنین شرایطی به وجود می‌آید به خاطر دستکاری‌های غلط قبل از آن است نه یک واقعیت طبیعی.
بنابراین برای مواجهه با شکست بازار باید دلیل آن را در زنجیره‌های قبلی سیاستگذاری پیدا و رفع کنیم نه اینکه یک بامبول تازه برایش بتراشیم و نهادهایی مثل شورای رقابت و تعزیرات و سازمان حمایت و… بسازیم و شکست بازار‌های بیشتری را رقم بزنیم.

ثانیا؛ نه انحصار، نه تحریم و نه هیچ پدیده خارج از سیستم دیگری عامل شکست بازار نیست. این حرف که بازار برق بخاطر انحصار و ساعت و فلان و بهمان دچار شکست بازار است و طراحی مارکت پیچیده می‌خواهد و… هم بوی همان حرف‌هایی را می‌دهد که در مورد بازار ارز و خودرو و… می‌زنند و از دلش ارز نیما و قرعه‌کشی خودرو بیرون آورده‌اند.

آقای مدنی‌زاده اگر بازار برق را “مارکت فیلر” می‌داند و فکر می‌کند “دیزاین مارکتینگ” آن هم خیلی پیچیده است و لابد به سرانجام رساندن آن هم چند سال زمان می‌خواهد، می‌تواند یک سر تشریف بیارد پیش بنده، ظرف نیم ساعت چارت و بازار برق را با همین ساختار فعلی تولید و مصرف در یک صفحه آچهار دیزاین می‌کنم و تحویلش می‌دهم؛ فقط کافیست برود یک طراح وبسایت پیدا کند و این کاغذ آچهار را به او‌ بدهد تا ظرف یک ماه بازار برق را با قیمت شناور و حتی با قابلیت سفته‌بازی و سرمایه‌گذاری راه بیاندازد.

پس بحث پیچیدگی مساله نیست بلکه بحث عدم اراده است؛ وگرنه درمان معتاد هرویین نیازی به سال‌ها روان‌پزشکی و رژیم‌درمانی پیچیده و… ندارد فقط نیاز به اراده دارد که فرد معتاد تصمیم بگیرد دیگر هرویین تزریق نکند و تمام.

لینک ویدئوی آقای مدنی‌زاده:
https://t.me/peyvastmedia/86
21.04.202510:17
این «خبر» بسیار مهمی است؛

گزارش رسانه ان‌بی‌سی از دستور اجرایی وزارت‌خارجه آمریکا «برای بستن یا محدود کردن برخی سفارت‌های آمریکا در سراسر جهان و واگذاری بخشی از وظایف آنها به سفارت آمریکا در کشورهای همسایه»، وقتی برای ما حائز اهمیت می‌شود که بدانیم اولا عراق در صدر کشورهایی است که سفارت آمریکا در آن بسته یا محدود خواهد شد؛ ‌ثانیا سفارت آمریکا در عراق، بزرگ‌ترین و با بیشترین پرسنل در دنیاست.

وظایف فعلی سفارت در عراق قرار است به سفارت در کدام همسایه منتقل شود؟
ضعف در درک اقتصاد، مختص سیاستمداران نیست. ببینید حتی مهمترین رسانه مدعی دفاع از لیبرالیسم اقتصادی در کشور هم چه درک غلطی از لیبرالیسم دارد.
خبرنگار این رسانه می‌گوید «دنیای اقتصاد» موقع استخدام متذکر می‌شود که ما لیبرال هستیم و اگر می‌خواهید از سرکوب دستمزد کاگران انتقاد کنید بروید سراغ رسانه‌های چپ!

این یعنی از نگاه او و رسانه مطبوعش، انتقاد از سرکوب دستمزد کارگران، یعنی تفکر چپ!
حال آنکه سرکوب دستمزد کارگران نه تنها یک سیاست دست راستی نیست بلکه در راستای همان سیاست کمونیستی سرکوب نرخ ارز ‌و انرژی است و اصلا دستمزد کارگران با همان فلسفه‌ای‌ سرکوب می‌شود که سایر قیمت‌ها سرکوب می‌شوند؛ چون بوروکرات‌های ایرانی تصور می‌کنند افزایش نرخ ارز و انرژی باعث افزایش هزینه تولید و در نتیجه افزایش تورم می‌شود و به همین سیاق افزایش دستمزد کارگر (آزادسازی دستمزدها) را هم باعث افزایش هزینه تولید می‌دانند! «اینجا»

آیا این هیچ قرابتی با تفکر اقتصاد آزاد و لیبرالیسم دارد؟ حتما خیر.
لیبرال‌های وطنی تعریف‌شان از لیبرالیسم را از چپ‌ها عاریه گرفته‌اند و دفاع از سرمایه‌داری را با «مزدوری» برای سرمایه‌دارها مترادف می‌دانند.
16.04.202505:52
برجام دیگری در کار نیست؛ به زودی نقطه پایانی گذاشته خواهد شد بر یک فریب چند دهه‌ای.

احساس می‌کنم این پرده از نمایش، پایان خوشی دارد و کاسبان مذاکره و برجام و تحریم و همه عروسک‌های این خیمه‌ شب بازی کثیف بزودی در زباله‌دانی می‌روند.

بازگشایی سفارتخانه‌ها یا جنگ هر دو نتایج بهتری از وضع موجود برای مردم به دنبال دارند. گویا گزینه سومی در کار نیست.
خب بالاخره شاهد یک تصمیم درست و بدیهی هستیم که تقریبا هر آدمی با هر سطحی از سواد و شعور چنین کاری می‌کرد.

منتها اگر اینبار هم دوباره سازمان بازرسی (زیر مجموعه قوه قضاییه به ریاست محسنی‌اژه‌ای) «ورود» نکند و نگوید بخاطر حمایت از مصرف‌کننده باید قیمت منصفانه برای خودروی وارداتی بگذاریم مثل سری پیش خودروی وارداتی با قیمت یک پنجم بازار قرعه‌کشی شود و همان خودرو فردای قرعه‌کشی با قیمت چند برابر برای فروش «آگهی» شود!
दिखाया गया 1 - 24 का 93
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।